تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 41 از 52 اولاول ... 3137383940414243444551 ... آخرآخر
نمايش نتايج 401 به 410 از 513

نام تاپيک: دانستنيهاي حيوانات

  1. #401
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    پيش فرض ببر تاسمانی

    استرالیا مسکن برخی از غیرعادی ترین و اسرارآمیزترین موجودات حیات وحش می‌باشد. پلاتی‌پوس، کوآلا، کانگورو نمونه‌هایی از این حیوانات هستند که باعث شگفتی انسانها می شوند. ما شاید عجیب ترین حیوانی که تاکنون در استرالیا زیسته است، تیلاسین (thylacine) یا ببر تاسمانی باشد که گویا در سال ١٩٣٦ منقرض شده است.

    ببر تاسمانی بیشتر در جزیره تاسمانیا می‌زیسته است، ‌لیکن در دوره حیات خود در سراسر سرزمین اصلی استرالیا، تاسمانی و حتی پاپوآ گینه نو پراکنده بوده است. شاهد این مدعا نقاشی های بجای مانده از بومیان قدیم این سرزمین‌ها می‌باشد. استخوانهای بسیاری از ببر تاسمانی در استرالیا یافت شده که برخی از آنها حدود ٢٢٠٠ سال قدمت داشته اند. دانشمندان بر این باورند که عامل اصلی در انقراض ببرهای تاسمانی در استرالیا و پاپوآ گینه نو، رقابت آنها بر سر غذا با حیوانات درنده ای مانند دینگو (نوعی گرگ) بوده است.

    در زمانی که اروپائیان برای اولین بار در ١٨٠٣ به تاسمانی رسیدند، ببرهای تاسمانی در سراسر این جزیره پراکنده بودند و بومیان از این حیوان به عنوان ماده غذایی استفاده می کردند.

    گرچه این حیوان به نام ببر یا گرگ تاسمانی خوانده می‌شد، لیکن بیشتر شبیه پسرعموی کیسه دار خود شیطان تاسمانی (Tasmanian Devil) بود. با سری شبیه گرگ، نوارهایی شبیه ببر و کیسه ای همانند وومبت، ببر تاسمانی موجودی غیرقابل باور می نمود.
    ببر تاسمانی شبیه یک سگ طویل با دمی سنگین و سری بزرگ بود. طول گونه بالغ به ١٨٠ سانتی متر از نوک سر تا انتهای دم می‌رسید و ارتفاع آن تا شانه ها حدود ٥٨ سانتی متر و وزن آن حدود ٣٠ کیلوگرم بود. بدن آن از پشم نرم و کوتاهی پوشانده شده بود.

    ببر تاسمانی یک موجود خجالتی و پنهان کار بود که از تماس با انشانها می گریخت. در صورت اسارت بدون مقاومت قابل ملاحظه تسلیم می شد و بیشتر آنها در اسارت می مردند که ظاهرا از شوک ناشی از ترس بود. ببر تاسمانی موجود ساکتی بود و ندرتا پارس می کرد. لیکن آنان شکارچیان سخت کوشی نیز بودند و طعمه خود را تا خستگی کامل تعقیب می کردند. شیوه راه رفتن آنها غیرعادی بود و بر انگشتان خود راه می رفتند. حتی قادر بودند در مسافت های کوتاهی همچون جانوران دوپا بجهند.

    در سال ١٩٣٦ آخرین گونه شناخته شده ببر تاسمانی در باغ وحش هوبارت مرد. علت اصلی انقراض آنها دشمنی مهاجرین جدید قاره یعنی اروپائیان بود.

    در سال ١٨٢٤ مهاجرین با خود گوسفند به قاره آوردند . ببر تاسمانی که تا پیش از این از جوندگان تغذیه می کرد، گوسفندها را غذایی لذیذتر و سهل الحصول تر یافت. در نتیجه اروپائیان به شکار ببرهای تاسمانی روی آوردند تا گله های گوسفند خود را در برابر این حیوان گوشتخوار محافظت کنند. از بین رفتن سکونت گاه‌های طبیعی و شیوع نوعی بیماری هاری در میان ببرهای تاسمانی نیز آنها را به سرعت بسوی انقراض برد. پس از مردن آخرین گونه شناخته شده این حیوان در باغ وحش هوبارت، تلاش های بسیاری برای مشاهده این حیوان صورت گرفت که همگی بی نتیجه بود.

    اکنون دانشمندان پذیرفته اند که این گونه نایاب و جالب بر اثر بی خردی انسان بکلی منقرض شده است. لیکن این امید است که با پیشرفت علم همانندسازی بتوانند نمونه ای از این حیوان را بطور مصنوعی ایجاد کنند.





  2. #402
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    پيش فرض

    بیش از 70 سال قبل در سپتامبر 1936 آخرین نمونه جانور کیسه داری که "ببر تاسمانی" نام دارد در باغ وحش شهر هوبارت استرالیا مرد و به این ترتیب این جانور بزرگ کیسه دار که شبیه به گرگ بود و روی بدنش خطهای راه راهی مثل خطوط ببر داشت منقرض شد. هنوز قسمتهایی از بافتهای این جانور در بسیاری از موزه های دنیا نگهداری می شود. اکنون گروهی از محققان دانشگاه تکزاس و دانشگاه ملبورن موفق شدند برای اولین بار DNA این جانور را از این بافتها جدا کردند و به جنین یک موش منتقل کردند.
    این دانشمندان که نتایج تحقیقات خود را در مجله علمی Plos One منتشر کردند اظهار داشتند: گونه های منقرض شده کمتر از یک درصد از تفاوتهای ژنتیکی موجود در حیوانات زنده را نشان می دهند. از سویی دیگر رقم انقراض با یک روند هشدار دهنده به خصوص در بین پستانداران رو به افزایش است. این دانشمندان با استفاده از بافتهای این حیوان که از یک قرن قبل در مزه ویکتوریا در شهر ملبورن نگهداری می شود توانستند DNA ببر تاسمانی را استخراج کنند و بعضی از قسمتهای مربوط به مواد Col2a1 را شناسایی کردند. براساس گزارش آسوشیتدپرس، سپس این ماده ژنتیکی به جنین موش منتقل شد. دانشمندان در این آزمایش مشاهده کردند ژنهای این DNAکه از 100 سال قبل غیرفعال بودند دوباره فعالیت خود را از سر گرفتند و همانند ژنهای فعال در موش به حیات خود ادامه دادند و سلولها را برای شکل گیری غضروفها و استخوانها تحریک کردند.
    این دانشمندان امیدوارند با این روش خطر انقراض جانوران به خصوص پستانداران را کاهش دهند. همچنین این روش می تواند در توسعه داروهای جدید بعضی از بیماریهای ژنتیکی موثر باش

  3. #403
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    5 کفتار



    کفتار

    هر چند شکل این حیوان شبیه سگها می‌‌باشد، اما به خانواده گربه ها نزدیکتر است. کفتار های خالدار به شکل گروهی زندگی می‌کنند و از لاشخورهای حرفه‌ای مردار حیوانات می‌‌باشد.کفتارها از باقیمانده لاشه مردارهایی که توسط حیوانات دیگر شکار شده اند، تغذیه می‌‌کنند. آنها به طور عادی در طول شب فعالیت می‌کنند و در طول روز در لانه هایشان استراحت می‌‌کنند.

    افراد اين خانواده كه شباهت زيادي با سگ سانان دارند عموما لاشخور بوده و بدين وسيله نقش مهمي را در پاكسازي طبيعت و جلوگيري از انتشار بيماريها و آلودگيها بر عهده دارند.

    سربزرگ ،آرواره هاي قوي ، گوشهاي نسبتا بزرگ و نوك دار، دم متوسط و پر مو از مشخصات اين گونه مي باشد.شانه ها بلندتر از قسمت عقب بدن است و حالتي قوز مانند به حيوان مي دهد.رنگ بدن خاكستري روشن تا خاكستري مايل به زرد همراه نوارهايي به رنگ قهوه اي تيره تا سياه بر روي آن ديده مي شود


    کفتارهای ایرانی برخلاف عادات سایر کفتارها به صورت جفتی و نه گله ای زندگی می کنند.

  4. #404
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    5 شیطان تاسمانی



    شیطان تاسمانی (TASMANIAN DEVIL) در جنگلهای تاسمانیا زندگی می‌‌کند.
    این حیوان پناهگاهی در تنهٔ تو خالی درختان یا حفره‌ها و غارها برای خود پیدا کرده و از پوست و برگ درختان یا علف‌ها محل خواب درست می‌‌کند.
    شیطان تاسمانیا در بزرگسالی علاقه به خوردن گوشت با دندانهای بسیار تیزش دارد و اغلب مردار و لاشهٔ حیوانات را می‌‌خورد، در صورتی که گوشت پیدا نکند از گیاهان، تخم ماهی و سوسک هم تغذیه می‌کند.
    شیطان تاسمانیا پستاندار است و به بچه‌های خود شیر می‌دهد و مانند کانگرو کیسه دار است. در هر بارداری چهار بچه در کیسهٔ مادر به مدت ۱۵ هفته زندگی می‌‌کنند.
    رنگ این حیوان سیاه با خالهای سفید است و تا ۹۰ سانتیمتر رشد می‌کند.
    صدای این حیوان برای هشدار دادن به حیوانات دیگر بخاطر حفظ غذا یا محل زندگی
    به صورت جیغ‌های بلند و ترسناک است.
    شیطان تاسمانیا ۴۲ دندان استخوانی سفت و برنده دارد.

  5. #405
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    5 گرگ خاکستری

    گرگ خاکستری با نام علمی Canis lupus که گاهی بطور خلاصه گرگ نامیده می‌شود یکی ازپستانداران گوشتخوار و گونه‌ای از سگ سانان است.
    گرگ‌های خاکستری پس از انسان بطور طبیعی گسترده‌ترین پستانداران بر روی زمین هستند. البته امروزه به علت پیشروی انسان‌ها، گرگ‌ها بسیاری از مناطق زندگی قبلی خود را از دست داده‌اند.
    گرگ‌های خاکستری بطور متوسط ۸ تا ۱۲ سال عمر می‌کنند. در حالت حفاظت‌شده آنها قابلیت زندگی تا ۲۰ سال را نیز دارند.
    طول بدن اکثر گرگ‌های خاکستری بین ۱۰۰ تا ۱۶۰ سانتی‌متر، طول دمشان ۳۰ تا ۵۰ سانتی‌متر، قد ۵۰ تا ۱۰۰ سانتی‌متر و وزنی بین ۱۵ تا ۸۰ کیلوگرم دارند. گونه‌ی مذکر معمولاً ۲۰ درصد بزرگ‌تر از گونه مونث است.
    رنگ گرگ‌های خاکستری بطور اصلی خاکستری یا قهوه‌ای است اما می‌تواند طیف رنگی سفید تا سیاه را نیز شامل شود. نواحی شکم و گلوی گرگ‌ها معمولاً رنگ روشن‌تری نسبت به مابقی نواحی بدن دارد.
    گرگ‌های خاکستری در دسته‌های ۸ تا ۳۵ تایی زندگی می‌کنند و یک آلفا (گرگ مونث) رهبری گروه را بر عهده دارد. گرگ‌ها توسط ایجاد بو، صدا (شامل زوزه)، حالت چهره و بدن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.
    گرگ‌های خاکستری زیرگونه‌های فراوانی دارند که از آن جمله می‌توان به گرگ کوهستان راکی، گرگ قطبی، گرگ مکزیکی، گرگ ژاپنی و گرگ هندی اشاره کرد.

    گرگ موجودی مورد احترام برای ترک ها و مغولها است. در اکثر حماسه‌های ترکی گرگ موجودی راهنما برای نجات و پیروزی است. افسانه‌ی آسنا یک اسطوره قدیمی ترکی است. که بر طبق آن نژاد ترک‌ها به گرگ خاکستری باز می‌گردد. همچنین در اسطوره‌های ترکی آمده است که یک گرگ خاکستری به ترک‌ها راه خروج از سرزمین مادری افسانه‌ای‌شان (Ergenekon) را نشان داد و باعث شد که آنها بر همسایگان خود مسلط شوند.

  6. #406
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    پيش فرض

    گرگ به عنوان يك درنده موفق در رأس هرم غذايي، در بين جانداران خشكي‌زي‌ قرار گرفته است. همتاي او در درياهاي عالم كوسه‌ها هستند با اين تفاوت كه گرگ‌ها از زندگي اجتماعي فوق‌العاده پيچيده برخوردارند و كوسه‌ها تك‌زي هستند و از نظر هوش، فراست، نظم گروهي و انضباط بين افراد داخل گروه خانوادگي، گرگ‌ها تقريباً در جهان درندگان، به جز خانواده سگ‌ها، بي‌همتا مي‌باشند.


    كليه افراد گروه، كه به ندرت از 10 قلاده تجاوز مي‌كند، از قوي‌ترين گرگ «رهبر» اطاعت مي‌كنند. به كرات و به هر مناسبتي افراد گروه مراتب اطاعت خود را نسبت به «رهبر» آشكار مي‌كنند.

    اين عمل با ژست‌هاي بخصوص مانند ماليدن چانه به خاك، قراردادن سر بين دو دست روي زمين، روي زمين غلت‌خوردن و بيرون دادن اصوات بخصوص صورت مي‌گيرد.


    شكار، در فصل فراواني طعمه‌هاي بزرگ مانند گوزن، به صورت دسته‌جمعي صورت مي‌گيرد. هر گرگ در هنگام شكار دسته‌جمعي موقعيت خود را مي‌داند و وظيفه‌اش مشخص است. رئيس گله يك طعمه را انتخاب مي‌كند.


    طعمه معمولاً بزرگ و سنگين، پير، مريض و يا خيلي جوان و كند است. پس از انتخاب طعمه، گله به حركت درمي‌آيد. گرگ‌ها به صورت درهم و به ظاهر بدون برنامه به حركت درمي‌آيند. هدف پراكنده و هراسان كردن گله طعمه است. چه بسا يك گوزن از كنار آنان مي‌گذرد و توجهي به او ندارند چون هدف مشخص است.


    استراتژي نهايي منزوي‌كردن هدف است و حركت‌هايي كه گله انجام مي‌دهد همگي در راستاي همين هدف است. گاه تعقيب و گريز ساعت‌ها به طول مي‌انجامد و گاه پس از چند دقيقه نتيجه حاصل مي‌آيد.


    به محض جدا شدن طعمه از گله، افراد قبيله گرگ‌ها همگي گرداگرد طعمه جمع مي‌شوند و با به دندان گرفتن نقاط حساس مانند بيضه، پستان‌ها، پوست زير شكم، پوزه و لب طعمه(مثلا گوزن) او را به زير مي‌آورند.


    در جنوب كانادا، گوزن‌ها بسيار بزرگتر از گرگ‌ها هستند ولي مع‌الوصف گرگ‌ها به راحتي آنان را شكار مي‌كنند. مطالعه روش شكار آنها نشان مي‌دهد كه پيوسته از يك روش استفاده نمي‌كنند، بلكه بر حسب موقعيت طعمه و شرايط محيطي، نقشه خود را طراحي مي‌كنند.


    مي‌توان سيستم شكاري آنان را به حمله تيم فوتبال تشبيه كرد و يا حركت لشكريان در گذشته كه قلب سپاه و جناح‌هاي راست و چپ و با حمله گازانبري اصول كار را تشكيل مي‌داد.


    در حين حمله زوزه‌ها راهنماي رهبر گله براي صدور دستورات است. رهبر در قلب سپاه قرار دارد و بازوهاي راست و چپ را به جلو مي‌فرستد، يا به عقب فرامي‌خواند. جانوري كه در فصول بهار و تابستان در جنوب كانادا با گوزن‌هاي 450 كيلويي فراوان گرسنگي را برطرف مي‌كند، با فرارسيدن زمستان و مهاجرت گوزن‌ها به جنوب(شمال ايالات متحده) در محل مانده در منطقه پوشيده از برف با تغذيه از خرگوش و موش روزگار مي‌گذراند.


    در ايران، در هنگام كمبود طعمه، گرگ‌ها گياه‌خوار مي‌شوند و به هندوانه روي مي‌آ‌ورند. گرگ‌ها جزو حيوانات پرطاقت هستند كه يك روز كامل را مي‌توانند به طور پيوسته بدوند و طعمه را تعقيب كنند.


    سگ‌هاي امروزي از گرگ‌ها ي زمان گذشته رام شده‌اند. انسان خصوصيات اصلي گرگ‌ها را پسنديد و آنها را به اسارت درآورد تا پس از 7هزار سال سگ‌هاي كنوني حافظ مال و جان او باشند.


    صفت وفاداري كه در سگ‌ها مشاهده مي‌شود، ابتدا در گرگ‌ها ديده شد، ديد بسيار قوي، حس شامه تا حدود 10 تا 70 برابر انسان، طاقت در مقابل سرما و گرما(40- تا50+ درجه سانتيگراد)، توانايي توليد مثل (در هر بار 10 توله مي‌زايد) و قدرت جفت‌گيري با گرگ و شغال و سگ و در نتيجه توانايي توليد بچه‌هاي فراوان دورگه و بالاخره توانايي كنترل جمعيت جوندگان مانند موش‌هاي صحرايي، خرگوش‌ها، توله‌هاي شغال و روباه و... گرگ را جانوري قابل احترام در بين دوستداران حيات وحش قلمداد نموده است.


    از كشفيات مهم جديد در مورد توانايي‌‌هاي گرگ، قدرت خارق‌العاده ارتباط اين جانور با همنوعان خود است. اثبات شده كه گرگ‌ها از مسافات دور، بدون آن كه همديگر را ببينند، قادرند تقريباً آنچه مي‌بينند با يكديگر در ميان بگذارند و انتقال دهند. مثلاً اگر در منطقه‌اي يك گرگ به دو قوچ كوهي برخورد نمايد و نياز به نيروي كمكي داشته باشد، به راحتي با زوزه كشيدن، همنوعان خود را از اطراف فرا مي‌خواند و آنچه را كه مي‌بيند براي گرگ‌هاي ديگر شرح مي‌دهد.

  7. #407
    پروفشنال taraneh_2002's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    یه حا میشینیم دیگه
    پست ها
    550

    5 گوزن

    گوزن



    گوزن FAMILY CERVIDEA 3 گونه زير در كشور ما هنوز يافت مي‌شود.
    1- گوزن معمولي يا مرال با نام علمي CERVUS ELAPHUS MARAL و يا RED REER كه اختصاصاً در محدوده‌هاي جنگلي شمال كشور زندگي مي‌كند.
    2- شوكا (RED DEER) با نام علمي CAPREOLUS CAPREOLUS
    كه علاوه بر يافت شدن در بيشتر مناطق زيستي گوزن معمولي در پاره‌اي نقاط جنگل‌هاي غرب كشور علي الخصوص منطقه بوزين و مره خيل كردستان زندگي مي‌كند.
    3- گوزن زرد يا PERSIAN FALLOW DEER با نام علمي CERVUS DAMA MESOPOTAMICA كه به طور طبيعي فقط در دو نقطه نزديك به هم در ايران زندگي مي‌كرده ولي اكنون در چند نقطه از كشور مثل دشت ناز ساري – جزيره اشك در درياچه اروميه و ... زندگي مي‌كند.
    در اين مقاله بيشتر مطالب معطوف به تاريخچه كشف و ماجراهايي است كه بر اين حيوان بي‌نظير گذشته است،‌ هر چند كه بيان خصوصيات مختصري از وضعيت جسمي و اندازه‌هاي طبيعي آن لازم است.
    گوزن زرد در دنيا در 2 گونه يافت مي‌شود:
    گوزن زرد اروپايي با نام علمي CERVUS DAMA DAMA
    گوزن زرد ايراني با نام علمي CERVUS DAMA MESOPOTAMICA
    مي‌شود گفت گوزن زرد ايراني يكي از انواع چهارپايان بسيار مقاوم است كه به خوبي مي‌تواند خود را در شرايط مختلف زيست محيطي تطبيق دهد و حتي راز بقا و زنده ماندن اين حيوان در مناطق بسيار بد آب و هواي دز و كرخه همين قدرت سازگاري اوست.

    اندازه‌هاي بدن
    وزن بين 100 تا 150 كيلوگرم
    طول كلي بدن 150 تا 250 سانتيمتر
    طول دم 20 تا 30 سانتيمتر
    ارتفاع شانه 90 تا 140 سانتيمتر
    مدت حاملگي 7 تا 8 ماه
    حداكثر عمر 20 سال
    اين گوزن داراي جثه‌اي كوچك‌تر از مرال است. نرها داراي شاخ‌هاي نسبتاً پهن ولي كوتاه‌تر از شاخ‌هاي گوزن معمولي (مرال)اند. مانند گوزن معمولي شاخ‌ها در اواخر زمستان مي‌افتد و در بهار دوباره رشد مي‌كند و در تابستان شاخ‌ها كامل مي‌شوند.
    جثه اين گوزن زرد از نوع اروپايي آن بزرگ‌تر اما شاخ‌هاي گوزن زرد اروپايي خيلي پهن‌تر و حتي بلندتر است.
    در فصل تابستان موهاي بدن كوتاه‌ است و رنگ پشت و پهلوها زرد متمايل به قرمز و زير بدن و كفل‌ها و دم سفيد است. در قسمت پشت و پهلوها خال‌هاي سفيد مشخصي دارد. در زمستان موها بلندتر و به رنگ متمايل به خاكستري در مي‌آيد و خال‌ها به صورت محو ديده مي‌شوند.
    اين حيوان معمولاً در صبح زود يا وقت غروب به تغذيه مي‌پردازد، حس بينايي بسيار قوي دارد و شناگر قابلي است.
    علاوه بر خصوصيات فوق، اين حيوان در اسارت قابل تكثير بوده و حتي مانند حيوانات اهلي پرواربندي و توليد گوشت از آن ممكن است.

    با ذكر اين مقدمه مي‌پردازيم به تاريخچه
    مي‌دانيد كه هيتلر در دوره قدرت خود در آلمان همواره با انگليسي‌ها رقابت داشت، چه در زمينه تسليحاتي و نظامي و چه در زمينه‌هاي علمي و صنعتي و اجتماعي.
    از جمله كارهايي كه انگليسي‌ها در آن شهرت داشتند تحقيق در مورد انواع جانوران و گياهان وحشي اطراف و اكناف عالم بود. آنها چه در سفرهاي گردشگري و چه علمي و نظامي و سياسي كه به كشورهاي مختلف در دنيا رفت و آمد مي‌كردند اقدام به جمع‌آوري نمونه (و علي‌ الخصوص شاخ و پوست جانوران وحشي مي‌كردند به همين دليل امروزه در موزه تاريخ طبيعي لندن نمونه‌هايي هر چند بي‌جان از حيوانات منقرض شده مي‌بينيد كه حتي آن نمونه‌ها را در كشور و يا زيستگاه گذشته آن حيوانات نخواهيد يافت.
    اگر درست به خاطرم باشد سال 1359 كه من از اين موزه ديدن كردم يك نمونه تاكسيدرمي شده شير ايراني در آنجا وجود داشت.
    البته بايد حدس زد كه آنچه را كه به نمايش گذاشته‌اند خيلي كمتر از آن گنجينه‌هايي است كه در اختيار دارند. خدا مي‌داند.
    همان طور كه گفته شد هيتلر مي‌خواست در همه زمينه‌ها پيش بيافتد، اگر چه در زمينه‌هاي نظامي و صنعتي واقعاً توفق داشت اما تحقيقات براي جانوران را نيز بسيار با اهميت تلقي مي‌كرد و دستور داده بود علاوه بر جستجوي دانشمندان و زيست‌شناسان براي يافتن چيزهاي تازه، نمونه‌هاي زنده از حيوانات وحشي در باغ‌وحش‌هاي آلمان گردآوري شوند.
    منجمله يك قلاده ببر خزر CASPIAN TIGER كه تا سال 51 - 1950 زنده بود و در يكي از باغ‌وحش‌هاي آلمان نگهداري مي‌شد و اتفاقاً تنها عكس رنگي از ببر خزر در همين سال‌ها از اين حيوان تهيه شده است.
    انشاالله يك روز هم خبرهاي داغي از احتمال وجود و زيست ببر خزر تقديم خواهم كرد.
    برگرديم به ماجراي گوزن زرد.
    نوعي گوزن زرد كه در خاورميانه زندگي مي‌كرد مورد توجه دانشمندان و زيست‌شناسان آلماني بود. نام اين گوزن كه MESOPOTAMINA FALLOW DEER گفته مي‌شود از كلمه MESOPOTAMINA يعني بين‌النهرين گرفته شده كه چون در ايران فقط يافت شد ما آن را PERSIAN FALLOW DEER مي‌ناميم يعني گوزن زرد ايراني.
    دانشمندان آلماني با استناد به كتب قديمي، نقاشي‌ها و حتي كتب‌ مذهبي و مهم‌تر از آنها در حجاري‌هاي تاريخي منطقه خاورميانه و علي‌الخصوص ايران مطمئن بودند كه روزي اين گوزن در اين منطقه مي‌زيسته و نقوش برجسته تخت جمشيد وجود آن را در ايران ثابت مي‌كرد.
    حتي گفته مي‌شد كه اين نوع گوزن در تركيه هم وجود دارد اما تمامي نمونه‌هايي كه بررسي كردند مربوط بود به گوزن زرد اروپايي يا CERVUS DAMA DAMA و هيچ نمونه‌اي زنده از گوزن زرد ايراني يافت نشد و پس از اين جستجوها پرونده آن در بين دانشمندان آلماني بسته شود به ليست حيوانات منقرض شده اضافه گرديد.

    چگونه گوزن زرد ايراني پيدا شد؟
    براي شرح اين ماجرا ابتدا لازم است ضمن تقدير و تشكر از دوست دانشمندم آقاي WERNER TRENSE كه در واقع كاشف اين حيوان هستند، ايشان را به شما خواننده عزيز معرفي مي‌كنم آقاي WERNER TRENSE در سال 1922 در آلمان متولد شد، در جنگ جهاني دوم به عنوان افسر نيروي هوايي خدمت مي‌كرد و در رشته جانورشناسي و گياه‌شناسي از دانشگاه هامبورگ فارغ‌التحصيل گرديد. سپس در دانشگاه مونيخ به تحصيل در رشته انسان‌شناسي (قوم‌شناسي) پرداخت و فوق‌ليسانس دريافت كرد.
    آقاي TRENSE از بنيانگذاران تشكيلات جهاني CIC (شوراي جهاني شكار) و در حال حاضر يكي از قديمي‌ترين اعضاي اين مجموعه بين‌المللي است. سال‌هاي زيادي به عنوان دبير كل CIC انجام وظيفه نموده و اينك اين سمت را به صورت افتخاري داراست.
    آقاي TRENSE داراي تأليفات متعددي است كه اينجانب 2 جلد از كتاب‌هاي ايشان را در اختيار دارم كه در اين مقاله از آنها به عنوان مرجع نيز استفاده كرده‌ام.
    يكي كتاب BIG GAME OF THE WORLD كه واقعاً مرجع معتبري است و ديگري كتاب WILD KENNT KEINE GRENEEN كه ترجمه نام كتاب فارسي مي‌شود.
    «حيات وحش مرز نمي‌شناسد» كتاب اخير در سال 2003 به چاپ رسيده و اتفاقاً پنجاه و يكمين اجلاس سالانه CIC كه در شهر بوخارست روماني و با حضور نخست‌وزير روماني برگزار گرديد با تم و پايه «حيات وحش مرز نمي‌شناسد» و تاكيد بر خدمات و سوابق TRENSE برگزار و از ايشان تجليل به عمل آمد.
    در حاشيه اين اجلاس اينجانب با آقاي TRENSE مصاحبه‌اي كردم كه در واقع تاريخچه كشف و بقاي اين گونه ارزشمند است كه افتخار مي‌كنم آن را تقديم دارم. آقاي TRENSE اظهار داشتند:
    در سال 1956 از طريق دوستان ايراني‌ام در آلمان با خانواده دولت‌شاهي آشنا شدم از اعضاي اين خانواده كه از شاهزاده‌هاي قاجار به حساب مي‌آمدند آقاي حسين دولت‌شاهي در تهران به كار فروش اسلحه و مهمات شكاري اشتغال داشت و در يكي از خيابان‌هاي تهران مغازه‌اي باز كرده بود و علاوه بر فروش لوازمات شكار، تورهاي شكار را در ايران ترتيب مي‌داد و من هم از طريق ايشان ترتيب اولين شكار را براي خودم در ايران دادم.
    من و دوستم HERMANN در سپتامبر 1956 (شهريور 1335) وارد تهران شديم و ميزبان ما آقاي حسين دولت‌شاهي ترتيب اجاره يك فولكس استيشن را داد و به اتفاق دو نفر شكارچي به نام‌هاي عبدالله و سعيد و يك نفر آشپز عازم گرگان شديم.
    هدف ما شكار گراز – مرال – قوچ، كل و قرقاول و صيد ماهي قزل‌آلا بود.
    20 سپتامبر به گرگان رسيديم و فرماندار گرگان با غذايي لذيذ از ما پذيرايي كرد و جواز شكار در منطقه گرگان را دريافت كرديم.
    روز 22 سپتامبر به سمت منطقه پارك وحش گلستان حركت كرديم و منتظر شديم تا اجازه مخصوص شاهزاده عبد الرضاي پهلوي را براي شكار دريافت كنيم.
    ماجراي شكار در اين منطقه هر چند شنيدني و خواندني است اما چون از مسئله گوزن زرد دور مي‌شويم از آن صرف نظر مي‌كنيم اما اين قضيه را بگوييم كه آقاي TRENSE گفت: من در راه بازگشت از شكارگاه در جنگل هنگامي كه از كنار يك دره كوچك در جنگل گلستان مي‌گذشتم به علت ليز بودن مسير پايم سر خورد و حدود 3 الي 4 متر به پايين لغزيدم و احساس كردم كه روي يك جسم خيلي نرم و بزرگي افتادم كه ناگهان غرش بزرگي برخاست و ببري از جا جهيد و فرار كرد.
    آنقدر ترسيده بودم كه يادم رفت تفنگي در دست دارم.

  8. #408
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    تاثیر بالهای کوچک پروانه در افزایش شتاب برای گریز از شکارچیان

    محققان و زیست شناسان چندین موسسه زیست شناسی با بررسی خصوصیات رفتاری و پروازی پروانه ها دریافتند که بالهای کوچک عقبی در پروانه ها یکی از عوامل اصلی در افزایش شتاب و قابلیت گریز از مقابل شکارچیان است.

    محققان اکولوژیست چندین موسسه تحقیقاتی از جمله دانشگاه کورنل طی مطالعاتی جدید و بررسی طبیعت پروانه ها دریافتند که عامل چالاکی این حشرات در فرار از دست مهاجمان، بالهای عقبی آنهاست. به گفته محققان در میان این جانداران برای فرار از دست یک مهاجم نیازی به سریع بودن نیست تنها غیر قابل پیش بینی بودن کفایت می کند.

    محققان از گذشته از ارتباط میان توانایی گریز پروانه ها طی دوره های تکاملی با درخشانی رنگ بالهای آنها مطلع بودند. این به آن معنی است که رنگهای درخشان و پر زرق و برق به طور معمول در این حشرات به مهاجمانی نظیر پرندگان این هشدار را می دهد که این پروانه دارای قابلیتهای تدافعی از قبیل طعم ناخوشایند و یا چابکی و سرعت بالاست و ارزش صرف انرژی برای شکار را ندارد.

    این پدیده توسط افرادی که برای شکار پروانه های زیبا و رنگارنگ اقدام کرده اند به خوبی تجربه شده است زیرا هرچه رنگ بال این جانداران متنوع تر و درخشان تر باشد، شکار آنها دشوارتر خواهد شد.

    با این حال تاکنون نقش بالهای کوچک پشتی پروانه ها در افزایش قابلیت گریز در آنها کشف نشده بود. به همین دلیل زیست شناسان طی یک ازمایش بالهای کوچک پشتی پروانه ای را قطع کرده و شیوه و مسیر پرواز او را به واسطه دو دوربین تصویربرداری تحت نظر گرفتند.

    سپس تصاویر سه بعدی به دست آمده بر روی یک رایانه مورد پردازش قرار گرفته و سرعت پرواز، شتاب، سرعت تغییر مسیر و انحنا دادن در مسیر پرواز حشره به ثبت رسید. نتایج نشان داد که قطع شدگی بالهای عقب تاثیری بر فرایند پرواز حشره ندارد اما می تواند شتاب پروانه را به نیم برساند. این بالهای کوچک هوا را شکافته و انرژی مازادی را برای چرخش سریع و ناگهانی در هنگام تحت تعقیب قرار گرفتن در پروانه ایجاد می کند.

    بر اساس گزارش ساینس دیلی، به گفته محققان در برخی گونه ها از این حشرات رنگ آمیزی بالها ارتباط مستقیم با توانایی قطعی تدافعی دارد و مهاجم تنها با مشاهده این نوع رنگ آمیزی از شکار پروانه خودداری می کند. به همین دلیل پروانه هایی که طعم آنها برای شکارچیان ناخوشایند است از سرعت پرواز پایینی برخوردار بوده و به ظاهر به راحتی قابل شکار خواهند بود. از دیگر خصوصیات تدافعی پروانه ها ساختار فلس مانند بالهای آنهاست که به دلیل همین ساختار به راحتی از میان منقار پرندگان لغزیده و رها می شوند.

    منبع : خبرگزاری مهر

  9. #409
    داره خودمونی میشه Rasam 360's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    84

    13

    سلام...
    این موجود، حیوان خانگی است یا موجود آزمایشگاهی؟
    همستر یکی از محبوبترین حیوانات خانگی هست ، آزمایشگاهی چیه ؟!!
    اینم عکس همستر من به اسم Candy






  10. #410
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض ميمون‌ها براي درمان اضطراب خود كوكائين مصرف مي‌كنند!

    برپايه تحقيق انجام شده در دانشگاه ويك فارست امريكا گونه‌اي خاص از ميمون‌ها براي درمان اضطراب خود كوكائين مصرف مي‌كنند.
    به گزارش سرويس «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ميمون‌هاي نر گونه Cynomolgus كه داراي زندگي اجتماعي هستند براي فروكش كردن حالت عصبانيت خود رو به مصرف مواد مخدر مي‌آورند.

    دانشمندان با انجام آزمايش‌هايي بر چهار شاخه اصلي و چهار زيرشاخه فرعي از ميمون‌ها دريافتند كه اين گونه خاص از ميمون‌ها در حالت خشم و اضطراب پس از صرف غذا مواد مخدر مصرف مي‌كنند. همچنين ميمون‌هاي چهار زير شاخه فرعي در اين حالت رو به مصرف كوكائين آوردند.
    به گزارش شورت نيوز، اين پژوهش مي‌گويد تفاوت‌هاي موجود در فعاليت مغز و احتمال استفاده از كوكائين در حيوانات داراي طبقات اجتماعي مختلف مي‌تواند به شناخت علل اجتماعي گرايش به مصرف مواد مخدر در ميان انسان‌ها نيز كمك كند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •