تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 10 اولاول 12345678 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 94

نام تاپيک: معروف ترين ضرب المثلهاي جهان

  1. #31
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بین الملل: رودخانه را هل نده، خودش جریان می یابد.

    چینی: عمارت بزرگ را از سایه اش و مردان بزرگ را از سخنانشان می توان شناخت.

    فرانسوی: پول، به عقلا خدمت می کند و بر احمقان حکومت.

    مصری: ظلمتی مانند نادانی وجود ندارد.

    آلمانی: هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود.

  2. #32
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    عربی: «عادت» حس ششمی است که بر تمامی حواس غلبه می کند.

    فارسی: علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.

    فرانسوی: ضایع ترین روز، روزی است که نخندیده ایم.

    یوگسلاوی: هر کجا صرفه جویی هست، در آنجا درستی و راستی است.

    اسپانیولی: عشق پاک و حقیقی چون «مه» است که نمی گذارد اطراف خوب دیده شود.

  3. #33
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بلغاری: پرنده های خوردنی زیاد عمر نمی کنند.

    ایتالیایی: عاقل غفو می کند و احمق فراموش می کند.

    سوئدی: روی دریای آرام، همه دریانوردند.

    سوئیسی: ازدواج بشقابی است که روی آن پوشیده است.

    هلندی: همه چیز را نمی شود با ترازو وزن کرد.

  4. #34
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آلمانی: برای مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.

    اسلواکی: تا وقتی که «زبان» زنده است «ملّت» نمرده.

    ترکی: میخ می تواند نعل را نجات دهد، نعل می تواند اسب را شکست دهد، اسب می تواند سوار را نجات دهد، و سوار می تواند مملکتی را نجات دهد.

    تازی: مکافات «لنگ» است ولی بالاخره می رسد.

    چینی: مردم به سخنان مرد پولدار همیشه گوش می کنند.

  5. #35
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    ایتالیایی
    • Buona incudine non teme martello.
    • ترجمه: «یک سندان خوب از پتک هراسی ندارد.»
    • مترادف فارسی: «شتر نقاره‌خانه‌است، از صدای طشتک و طبلک رم نمی‌کند.»
    • مترادف فارسی: «اشتر که چهاردندان شود از آواز جرس نترسد.»
    • مترادف فارسی: «قاطر قصاب‌خانه کاردخونی زیاددیده.»
    • مترادف فارسی: ««طلا که پاکه چه حاجتش به خاکه»
    • تمثیل: «نترسم من از کبک یافه‌سرای// که اشتر نترسد زبانگ درای»


  6. #36
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    • المانی
    • Aas ist keine Speise für den Adler
    • Adler fängt nicht Fliegen
    • Adler fängt keine Mücken
    • Alten Wolf verspotten die Hunde
    • «گرگ كه پير شد، رقاص شغال می‌شود.»
    • Altes Pferd bekommt der Schinder
    • «درخت كه پير شد پايش اره می‌گذارند.»
    • Am Abends zeigt es sich, ob die Nacht hell sein wird

  7. #37
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    اين صرب المثل در واقع مصری است(
    • «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»
    • Aus einer Bohne einen Berg machen
    • Aus einer Laus ein Kamel machen مارتین لوتر
    • Aus einer Mücke einen Elefanten machen
    • Aus jedem Splitter einen Balken /Wiesbaum
    • «از كاه، كوه ساختن.
    • Beckerkindern Stuten schenken
    • «لعل به‌کان بردن.»زیره به کرمان بردن
    • Berg und Berg kommen nicht zusammen, aber Mensch und Mensch
    • Berg und Tal kommen nicht zusammen, aber Menschen
    • Man trifft sich zwei mal im Leben
    • «كوه به‌كوه نمی‌رسد، آدم به‌آدم می‌رسد!»
    • Besser ein Sperling in der Hand, als ein Kranich auf dem Dach
    • Besser ein Vogel im Bauer, als Tausende in der Luft
    • Besser ein Vogel im Netz als hundert im Fluge
    • Besser ein Vogel in der Hand, als zehn am Strand / in der Weite
    • Besser heute ein Ei, als morgen ein Küchlein /die Henne
    • Besser einen haben als zwei kriegen
    • Besser heute ein Groschen als morgen ein Gulden
    • Besser eine Feder in der Hand, als einen Vogel in der Luft
    • «سركه نقد به‌از حلوای نسيه.»
    • «سيلی نقد از عطای نسيه به.»
    • «نقد موجود به که نسیه موعود.»
    • «جگرك امروز بهتر از دنبه فردا است.»
    • «گنجشك نقد به از طاووس نسيه.»
    • «موجود را به‌مفقود و يافته را به‌نايافته مفروش!»
    • «خولی به‌كفم به كه كلنگی به‌هوا.»
    • Bier nach München tragen
    • «چشمه پیش دریا بردن.»
    • Der Backofen ist eingefallen
    • «تاپو تركيد.»
    • «پا سبك كردن.»
    • Der Berg hat ein Mäuslein geboren
    • Der Berg kreißte und gebar eine Maus
    • Der kreißende Berg, gebiert nur eine Maus
    • «كوه كندن و موش بر آوردن.»
    • «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید.»
    • Der Fisch fängt am Kopf an zu stinken
    • «ماهی از سر گنده گردد، نی زدم.»
    • Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln
    • «جاهل را غنی تر ميرسد روزی.»
    • Ein alter Mann und eine junge Frau, gewisse Kinder
    • «عروس جوان داماد پير، سبد بيار جوجه بگير!»
    • Ein Alter sieht besser hinter sich als ein Junger, vor sich
    • «آن‌چه جوان در آينه بيند، پير در خشت خام آن بيند.»
    • Ein heidnisches Pfand ist besser als ein christliches Versprechen
    • «به‌دسـت آوريده خردمند سنگ // بـه‌نايافته دُر به‌ندهد زچنگ» اسدی طوسی
    • Einem bald die Ärmel zerreißen /das er bleiben soll
    • «چادر‌كشون، چادر‌درون(كشيدن و دريدن).»
    • Einen auf den Backofen setzen
    • «دختری را ترشی‌ انداختن.»
    • Ein Vogel in der Schussel ist besser als zehn in der Luft
    • «ما در خور صيد تو نباشيم وليكن // گنجشك به‌دست است به‌از باز پريده» سعدی
    • Er ist hintern Backofen nicht weggekommen
    • «پشت تاپو بزرگ شده.»
    • «از پشت کوه آمدن.»
    • Faulheit lohnt mit Armut
    • «کاهلی شاگرد بدبختی است.»
    • Fette Henne legen nicht.
    • «مرغ هرچند فربه تر، تخمدانش تنگ تر.»
    • Fliegen und Freunde kommen in Sommer
    • «این دغل‌دوستان که می‌بینی // مگسانند دور شیرینی» سعدی
    • Frisch gewagt ist halb gewonnen
    • «شغال ترسنده انگور نخورد.»
    • Frühe Vogel fängt den Wurm
    • «سحرخیز باش تا کامروا باشی.»
    • Früh krümmt sich, was ein Hacken werden will
    • Früh übt sich, was ein Meister werden will
    • «هرچه هست از پر قنداق است.»
    • Füchse kennt man bald am Schwanz
    • «دم روبه گواه روباه است.»
    • Für jeden Topf gibt es einen passenden Deckel
    • «دیزی می‌گردد، درش را پیدا می‌کند.»
    • Gassenengel, Hausteufel.
    • «تو کوچه عسل، تو خونه حنظل.»
    • Gebrannte Kinder scheuen das Feuer.
    • «مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسد.»
    • Geflickter Freundschaft wird selten wieder ganz.
    • «گر رشته گسست، می‌توان بست// لیکن گرهیش در میان است» امیر خسرو
    • Gehe nicht zu deinem Fürst, wenn du nicht gerufen wirst.
    • «تات نپرسند، همی باش گنگ// تات نخوانند همی باش لنگ» مسعود سعد
    • Geld regiert die Welt.
    • «پول حلال مشکلات است.»
    • Gemein Gerücht ist selten erlogen.
    • «تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.»
    • Geschehene Dinge haben keine Umkehr.
    • «گذشته‌ها گذشته است.»
    • Gesunder Geist in gesundem Körper.
    • «عقل سالم در بدن سالم است.»
    • Geteiltes Leid ist halbes Leid.
    • «ظلم بالسویه عدل است.»
    • Gleich und gleich gesellt sich gern.
    • Gleich Vieh leckt sich gern.
    • «کبوتر با کبوتر، باز با باز// کند همجنس با همجنس پرواز»
    • «کور، کور را می‌جوید، آب گودال را.»
    • Gottes Mühlen mahlen langsam, aber trefflich fein.
    • «خدا دیرگیر است، اما سخت‌گیر است.»
    • Graue Köpfe und blonde Gedanken, passen nicht zusammen.
    • «چون پیر شدی، زکودکی دست بدار// بازی و ظرافت به‌جوانان بگذار»
    • Haar auf flacher Hand raufen wollen.
    • « كف دست كه مو ندارد از كجايش می‌كنند.»
    • Habich ist ein besserer Vogel als Hättich.
    • «داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حساب است.»
    • Handwerk hat goldene Boden.
    • «به‌پايان رسد كيسه سيم و زر// نگردد تهی كيسه پيشه‌ور» سعدی
    • Handwerk hasst einander.
    • «همكار، همكار را نمی‌تواند ببيند.»
    • Hinter dem Zaune aufgelesen sein.
    • «زير بوته سبز شده.»
    • Hat der Herr der Schnupfen, so niesen die Knechte.
    • «شاه‌خانم ميزايد، ماه‌خانم درد می‌كشد.»
    • Herrenfeuer wärmt und brennt.
    • «قرب سلطان آتش است از وی بترس.»
    • Hörensagen ist halb gelogen.
    • «يك كلاغ را چهل كلاغ كردن.»
    • Hühner, die daheim essen und anderswo legen, soll man am Bratspieß ziehen.
    • «چينه‌اش را اينجا می‌خورد، تخمش را جای ديگر می‌گزارد.»
    • Ich will dir weisen, wo die Katze im Heu liegt.
    • «بهت نشون میدم کجا گربه تخم می‌کند.»
    • Ihm jucktdas Fell.

  8. #38
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    • «تنش می‌خارد.»
    • Im Keim ersticken.
    • «در نطفه خفه کردن.»
    • Irren ist menschlich.
    • « بشر جايزالخطا است.»
    • Isfahan ist die halbe Welt.
    • «اصفهان نصف جهان.»
    • Jahre lehren mehr als Bücher.
    • «زيركترين و آزموده ترين آموزگاران، روزگار باشد.»
    • Je älter die Kuh, je hübscher das Kalb.
    • «گاو كه پير شد گوساله اش عزيز ميشود.»
    • Je dümmer der Mensch, desto größer das Glück
    • «دنيا بكام ابلهان است.»
    • Jemand einen Bärendienst erweisen
    • «دوستی خاله خرسه.»
    • Lachen ist die beste Medizin.
    • «خنده بر هر درد بی‌درمان دواست.»
    • Lebe, als solltest du morgen sterben, und arbeite, als solltest du ewig leben.
    • «طوری زندگی كن، انگاری فردا خواهی مرد، طوری كار كن، انگاری هيچگاه نخواهی مرد.» هوراس
    • Leute und Leute sind zweierlei.
    • «آدم به‌آدم بسیار ماند.»
    • Liebe kann Berge versetzen.
    • «عشق در كوه‌كنی داد نشان قدرت خويش// ور‌نه اين مايه هنر تيشه فرهاد نداشت» فرخی
    • Liebe erweicht auch die härtesten Stein und Felsen.
    • «گر كوه‌كن زپای در آمد چه‌جای طعن// بالله كه كوه پست شود زير بار عشق» جامی
    • Liebe braucht keinen Lehrer.
    • «ای بی‌خبراز سوخته و سوختنی// عشق آمدنی بود نه آموختنی» سنائی
    • Liebe, die nur von einer Seite kommt, dauert nicht lange.
    • «چو زين سر هست زان سر نيز بايد // كه مهر از يك طرف ديري نپايد» اوحدی
    • Liebe ohne Gegenliebe, ist eine Frage ohne Antwort.
    • «چه خوش بی، مهربونی هر دو سر بی// كه يك‌سر مهربونی، درد‌سر بی» باباطاهر
    • Liebe und Husten lässt sich nicht verbergen.
    • Liebe und Rausch schaut zum Fenster aus.
    • «عشق و مشك پنهان نمی‌ماند.»
    • Liebe kann man nicht erzwingen.
    • Liebe duldet keinen Zwang.
    • «عشق به‌زور، و مِهر به‌چُنبِه نمی‌شود.»
    • Liebe macht närrisch.
    • Liebe und Verstand, gehen selten Hand in Hand.
    • «عشق و جنون همسايه ديوار به‌ديوارند.»
    • «عشق در آمد به‌دل، رفت زسر عقل و هوش.»
    • Liebe fürchtet keine Gefahr.
    • «عشق را از تيغ و خنجر باك نيست.»
    • Liebe ist ein verzehrendes Fieber.
    • Liebe ist Leides Anfang.
    • «به‌گيتی عاشقی بی‌غم نباشد// خوشی و عاشقی باهم نباشد» فخرالدین اسعد گرگانی
    • «عشق برمن در عنا بگشود// عشق سر تا به‌سر عذاب و عناست» فرخی
    • Löwen fangen keine Mäuse.
    • «نخورد شير نيم‌خورده سگ// ور به‌سـختی بميرد اندر غار» سعدی
    • Lügen, dass sich die Balken biegen.
    • «دروغی كه تير سقف را می‌شكند.»
    • Lügen haben kurze Beine.
    • «دروغ از همان دور كه می‌آيد يك پايش می‌لنگد.»
    • «دروغگو تا در خانه‌اش.»
    • Man kann sich selbst keine Bäume pflanzen.
    • «ديگران نشاندند ما خورديم ما به‌نشانيم ديگران خورند.» مرزبان نامه
    • Man muss es nehmen wie es kommt.
    • «هرچه پيش آيد خوش آيد.»
    • Man muss sich mit Mondschein begnügen, wenn man keinen Sonnenschein hat.
    • «چون عشق بود به‌دل صواب است // مه در شب تيـره آفتاب است» امیر خسرو
    • Man soll die Bärenhaut nicht verkaufen‚ ehe der Bär gestochen ist.
    • Man muss den Pelz nicht verteilen‚ ehe der Bär geschossen (erlegen) ist.
    • «خرس را شكار نكرده پوستش را نفروش.»
    • Man muss den Vogel erst im Käfig (Käficht) haben‚ ehe man ihn singen lehrt.
    • «مرغی را كه در هواست نبايد به‌سيخ كشيد.»
    • Man muss den Wolf erst fangen‚ ehe man ihm das Fell abziehen kann.
    • «فرستاده گفت ای خداوند رخش // به‌دشت آهوی ناگرفته مبخش» فردوسی
    • Man wird eher von einem Mistkarren überfahren als von einem Wagen.

  9. #39
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض


    • «همه را برق می‌گيرد، ما را چراغ نفتی.»
    • Mein Mutter Kuh Bruder, war ein Ochs.
    • «به قاطر گفتند پدرت كيست؟ گفت: اسب آقادائيم است.»
    • Menschen und Zugvögel bleiben nicht an einem Ort.
    • «انسان پرنده بی پر و بال است.»
    • Mit gespaltener Zunge reden (oder mit zwei Zungen reden).
    • «دودستماله می‌رقصد.»
    • «به‌يك روی در دو محراب است.»
    • «دو‌دوزه می‌بازد.»
    • Morgenstunde hat Gold im Mund.
    • «سحر‌خيز باش تا كامروا باشي.»
    • «صبح‌‌خيزی دليل فيروزی است.» جامی
    • Müßiggang hat Armut im Gefolge.
    • Müßiggang ist aller Laster Anfang.
    • «تن‌آسانی و كاهلی منجر به‌فقر و پريشانی گردد.»
    • Neid, tut sich leid.
    • Neid schlägt sich selbst.
    • Neid ist dem Menschen, was Rost dem Eisen.
    • «توانم آنكه نی‌آزارم اندرون كسی // حسود را چه‌كنم كو زخود به‌رنج در است» سعدی
    • «حسود هرگز نياسود.»
    • Neue Kirchen und neue Wirtshäuser stehen selten leer.
    • «متاع كفر و دين بی‌مشتری نيست // گروهی اين، گروهی آن پسندند» سنجر
    • Neues preist man, Altes zerreißt man.
    • «نو که آمد به‌بازار، کهنه شود دل‌آزار.»
    • Nichts sieht einem gescheiten Mann ähnlicher als ein Narr, der das Maul hält.
    • «نادان را به‌از خاموشی نيست.» سعدی
    • Nicht um ein Jota.
    • « يك واو نبايد كم و زياد شود.»
    • Niemand ist ganz golden.
    • Niemand ist ohne Fehl. (Tadel)
    • «گل بی‌عیب خداست.»
    • «در عیب نظر مکن که بی‌عیب خداست.»
    • «هر گلی علت و عيبی دارد // گل بی‌علت و بی‌عيب خداست» پروین اعتصامی
    • Niemand kann zweien Herren dienen.
    • « يك ارباب و ده نوكر شنيده بوديم، اما يك نوكر و ده ارباب نديده بوديم.»
    • Noch in den Kinderschuhen stecken.
    • «هنوز دهنش بوی شیر می‌دهد.»

    • Samt am Kragen, Hunger im Magen.
    • « پز عالی جيب خالی.»
    • Säet einer Gutes, so schneidet er nicht Böses.
    • «تخم چون نيك بود، نيك پديد آرد بر.» فرخی
    • Scham ist das Armen Unglück.
    • «حیا مانع روزی است.»
    • Schlafen bringt kein Brot ins Haus.
    • «هركس خواب است حصه‌اش در آب است.»
    • Schlaf und Tod sind Zwillingsbruder.
    • «خواب برادر مرگ است.»
    • Schlechte Nachrichten wandern schnell.
    • Schlimme Nachrichten kommen rasch an (zufrüh).
    • «خبر بد زود منتشر می‌شود.»
    • « خبر بد زود می‌رسد.»
    • «خبر بد تيزرو باشد.»
    • Schuld tötet den Mann.
    • Schulden und der Krebs sind unheilbare Übel.
    • «قرض عمر آدم را كوتاه می‌كند.»
    • Schuster‚ bleib bei deinen Leisten.
    • «به‌قدر شغل خود بايد زدن لاف//كه زردوزی نداند بورياباف» نظامی
    • Schwarze Kühe geben auch weiße Milch.
    • «گاو سياه هم شيرش سفيد است.»
    • Schweigendem Mund ist nicht zu helfen.
    • «تا نگريد طفل كی نوشد لبن.» مولوی
    • Schweigen ist das Beste.
    • Schweigen ist der Deckel auf dem Hafen.
    • Schweigen schadet selten.
    • Schweigen und denken mag niemand kränken.
    • «خاموشی دويّم سلامت است.»
    • «سلامت در خموشی است.» قابوس نامه
    • «مرد خاموش در امان خداست// آدمی از زبان خود به‌بلا است» سعدی
    • «خموشی پرده‌پوش راز باشد// نه مانند سخن غمّاز باشد» وحشی بافقی
    • Schwiegermutter, Teufels Unterfutter.
    • Schwiegermutter, Tigermutter.
    • «مادرشوهر ماره، بچه‌اش مارمولك؛ خواهرشوهر خاره، بچه‌اش خارخاسك.»
    • «مادرشوهر عقرب زیر فرش است.»
    • Sein Schäfchen ins Trockene bringen.
    • «گلیم خود را از آب بیرون کشیدن.»
    • Sich regen, bringt Segen.
    • «برکت در حرکت است.»
    • Sich selbst kennen, ist die größte Kunst.
    • «آنچه در علم بيش می‌بايد// دانش ذات خويش می‌بايد» اوحدی
    • Sie ist meine Kragenweite.
    • « قبائيست كه بر قامت من دوخته‌اند. (قبائيست بر قامت او دوخته)»
    • Sitze meinetwegen krumm, aber sprich gerade.
    • «كج بنشين اما راست بگو.»
    • Sorge, aber nicht zuviel, es geschieht doch, was Gott will.
    • «پس زانو منشين و غم بيهوده مخور // كه زغم خوردن تو رزق نگردد كم و بيش» حافظ
    • Sorge nicht für morgen.
    • «برو شادی كن ای يار دل افروز//غم فردا نشايد خورد امروز» سعدی
    • Stolz auf der Gasse, kein Heller in der Tasche.
    • «هرچه داره به‌بر داره، به‌خونه دست‌ خر داره.»
    • Stößigem Stier, wachsen kürzer Hörner.
    • «خدا خر را شناخت، شاخش نداد.»
    • Suche, so wirst du finden.
    • «جوينده يابنده است.»
    • Was einen Anfang hat, muss auch ein Ende haben
    • Was einen Anfang nimmt, dem ist auch ein Ende bestimmt
    • «هرچه به‌آغازی بوده شود// طمع مدار ای پسر اندر بقاش» ناصرخسرو
    • «ماجرای من و معشوق مرا پايان نيست // هرچه آغاز ندارد نپذيرد انجام» حافظ
    • Wasser in den Rhein tragen
    • Wasser ins Meer (See) tragen
    • «زیره به‌کرمان بردن.»
    • «فلفل به‌هندوستان بردن.»
    • Wenn das Pferd zu alt ist, spannt man’s in den Karren
    • «مار كه پير شد قورباغه سوارش می‌شود.»
    • Wer den Baum gepflanzt hat, genießt selten seine Frucht
    • «ديگران كاشتند ما خورديم، ما می‌كاريم ديگران بخورند.»
    • Wenn der Wolf altert, so reiten ihn die Krähen
    • «شير كه پير شد، بازيچه شغال می‌شود.»
    • Wenn der Wolf alt wird, bellen ihn die Hunde
    • «تازی كه پير شد، از آهو حساب می‌برد.»
    • Wer die bei Abend stiehlt, bringt sie bei Tag wieder
    • «مال بد بيخ ريش صاحبش.»
    • Wer will der Katze die Schelle umhängen
    • «زنگوله را كه به‌گردن گربه می‌اندازد؟»

  10. #40
    آخر فروم باز talot's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    فراتر از اندیشه
    پست ها
    1,633

    پيش فرض

    ضرب‌المثل‌های هلندی و مترادف آن به‌فارسی

    • Als twee honden vechten om een been, loopt de derde er mee heen.
    • «دونفر دزد خری دزدیدند// سر تقسیم به‌هم جنگیدند// آن‌دو بودند چوگرم زدوخورد// دزد سوم خرشان را زد و برد» ایرج‌میرزا
    • Beter één vogel in de hand dan tien in de lucht.
    • «گنجشك نقد به‌از طاووس نسيه.» قابوس‌نامه
    • Blaffende honden bijten niet.
    • «سگ لاينده گيرنده نباشد.»
    • «سگی كه پارس می‌كند گاز نمی‌گيرد.»
    • Daar is geen rook zonder vuur.
    • «هیچ دودی بی آتشی نیست.» (چیزی پنهان نمی‌ماند)
    • Dat is de doos van Pandora.
    • «اندرین صندوق جز لعنت نبود.»
    • De appel valt niet ver van de boom.
    • «ميوه از درخت دور نمی‌افتد.»
    • «خوشه از خرمن دور نمی‌افتد.»
    • De berg heeft een muis gebaard.
    • «کوه کندن و موش برآوردن.»
    • De een z'n dood is een ander z'n brood.
    • «مرگ خر عروسی سگ است.»
    • «تا نميرد يكی به‌ناكامی// ديگری شادكام ننشيند» سعدی
    • De ezel geboren is, most ezel sterven /zal geen paard sterven.
    • «خری زاد و خری زيد و خری مرد.»
    • De morgenstond heeft goud in de mond.
    • «سحرخيز باش تا كامروا باشی!»
    • De pen is machtiger dan het zwaard.
    • «قلم از شمشير تيز برنده‌تر است.»
    • De schepen achter zich verbranden.
    • «پل پشت‌سر را خراب کردن.»
    • Die het eerst komt, die het eerst maalt.
    • «آسيا به‌نوبت.»
    • Door dick en dun.
    • «خود را به‌آب و آتش زدن.»
    • Een appeltje voor de dorst.
    • «پول سفید برای روز سیاه خوب است.»
    • Een ezel stoot sich geen twee malen aan een’ steen.
    • «خر که یک‌بار پایش به‌چاله رفت، دیگر از آن راه نمی‌رود.»
    • Een rotte appel in de mand, // maakt al het gave fruit te schand
    • «يك بز گر گله را گـَرگين كند.»
    • Één zwaluw maakt nog geen zomer.
    • «از يك پرستو تابستان نشود.»
    • Geen twee katten aan eén muis // Geen twee vrouwen in een huis
    • «خانه‌ای را که دو کدبانو است، خاک تا زانو است.»
    • «خانه به‌دو كدبانو نارفته بماند.» قابوس‌نامه
    Geen vlieg kwaad doen kunnen.
    • «آزارش به‌مورچه نمی‌رسد.»
    • Het doel heiligt de middelen.
    • «هدف وسيله را توجيه می‌كند.»
    • Het hemd is nader dan de rok.
    • «اول خويش سپس درويش.»
    • Het is niet alles goud wat er blinkt.
    • «هر درخشنده‌ای طلا نبود.»
    • Het oog van den meester maakt het paard vet.
    • «چشم صاحب اثر دیگری دارد.»
    Het oog van den meester is de beste haver voor de paarden.
    • «نفس ارباب بهتر از نواله جو است.»
    • Hij gaat van een olifant zwanger, en brengt eene vlieg voort.
    • «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید!»
    • Hij hefft een blok aan et been.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •