تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
725. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    578 79.72%
  • مهریه

    112 15.45%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.90%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.86%
  • سایر دلایل

    151 20.83%
Multiple Choice Poll.
صفحه 318 از 328 اولاول ... 218268308314315316317318319320321322 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,171 به 3,180 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #3171
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    چقدر مضحک خودتان را به ان راه می زنید [ مجبور شدید ادیت کنید]


    1. "مهاجرت فله ای" یعنی هزاران و میلیون نفر فله ای چون سیر زاد و ولد کاملا از پیری و مرگ و میر عقب افتاده و دائما باید تکرار شود چون زن مدرن کودک کشی می کند به نام سقط جنین و طلاق را نرم کرده است.
    در کل رابطه زن و مرد را با انقلاب جنسی نابود کرده اید پس از کشورهای "عقب مانده " و "جهان سومی" نفر وارد می کنند (مسئله نخبه ها بحث دیگری است)
    دلیل اینکه من پاسخ دادم به حرفاهاتان این بود که از ابتدا موضعی شبه علمی داشتید. و مخرب تر از شبه علم شاید چیزی نباشه. بهترین شیوه برای وارانه سازی همه چیز. برای فریب. دروغ. اینها فضیلت شماست. فضیلت در نفع است و صد البته اینها به نفع تفکر شماست و البته فضیلت شما. اخلاقیاتی که سعی در پاک نشان دادن آن دارید دروغی بیش نیست.
    در این مورد خاص، دائم سعی می‌کنید بگوئید که کشورهای مدرن دارند از سر فلاکت آدم وارد می‌کنند در حالی که این توصیف هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. که سیر مرگ و میر از زاد و ولد پیشی گرفته و گویی نسل بشر دارد منقرض می‌شود (که حتی اگر بشود هم قرار نیست به شخص کسی آسیب برسد جز اینکه کره زمین کمی نفس بکشد) در حالی که از 230 کشور تنها حدود 25 کشور نرخ رشد منفی دارند که اگر جمعیتشان را با هم جمع کنید درصد کوچکی از جمعیت دنیا بوده و معدود کشورهای مدرن و توسعه یافته مهم در میان آنهاست. این در واقع دروغ شماست که می‌ترسید برای افاضه هایتان رفرنس ارائه بدهید تا مبادا بر ملا شود. این خاصیت شبه علمی شماست. در پست بعدی هم ماله را میگیرید دروغی دیگر سر هم میکنید تا مخاطبتان یادش برود قبلی هایی که تلمبار کرده اید. این هم از ویژگی‌های شبه علمیتان است.

    2.دست و پا را با واژن و رحم یکی می گیرید دیگر نوع جدیدی از استدلال است! زن و مرد هر دو دست و پا دارند اما رحم و واژن را فقط زن دارد،این مقایسه های خنده دار را ببرید جای دیگر
    فرار نفرمائید. کسی دست و پا را با واژن و پینس مقایسه نکرد!
    آنچه مقایسه شد نحوه ارتباط کارکرد یک عضو با وظیفه ی آن بوده که شما بصورت مضحکی آن را منحصر به امر خاصی کردید و آن را وظیفه شمردید، و من استدلال خودتان را در مورد اعضای دیگر بدن بازسازی کردم و تحویلتان دادم که خودتان هم متوجه مضحک بودنش شدید و می‌خواهید ازش فرار کنید. خیر برادر، این آش همان است که شما می‌پزی.

    3. رحم زن "کارکرد دیگر " دیگر هم دارد،مثلا می رود گل ها را اب می دهد!
    بله دارد که البته نیاز به رسیدن به بلوغ فکری هست برای فهمش. شما [به نمایندگی از تفکرتان] از آن محرومید متاسفانه. ضمن اینکه حتی اگر نداشته باشد هم اثبات کننده استدلال وهمی شما مبنی بر اینکه کسی وظیفه استفاده ازش را دارد نخواهد بود. بگذارید خیالتان را راحت کنم، اگر آسمان به زمین بیاید شما نه می‌توانید و نه تمایل دارید که در حد یک پاراگراف از فلسفه کارکرد چیزها ارتباطش با وظیفه آنها صحبت کنید. دریغ از یک خط که حتی این کلمات را تعریف کنید. بجایش به این و آن فحش می‌دهید. به آن فیلسوف می گوئید ریشو به آن جریان می‌گوئید داس و چکش. به اکثریت زنان می‌گوئید هور. و خلاصه اینجور در گفتگو سعی می‌کنید کشتی بگیرید.

    4. با کلمات بازی نکنید،موضوع مورد بحث زن مدرن و بی مسوولیتی اوست؛ضمنا چه زن و چه مردی که ازادی بدون مسوولیت پذیری می خواهد انگل و ویروس اجتماع است
    کلمات برای شما بازی هستند. چون هیچ کجا منظورتان را از آنها روشن نمی‌کنید. می‌گوئید فضیلت، معلوم نیست چه هست. حتی در یک خط ساده شرح ندادید. بارها از شما سوال شد. شما هنوز در تشریح مسئولیت و ارائه استدلال برای اینکه آیا واقعا اینها مسئولیت زن بوده اند عاجز بودید. انتظار دارید در این خصوص گفتگو به جلو برود؟

    5. جمله اخر هم یک چیزی در حد استدلال های ان ریشویی است که اواتارتان کرده اید! بروید در ان بیرون زندگی کنید یا که مطالعه کنید و درخواست زن از مرد را مفاد بدهید(درخواست زن از کدامین مرداست،چگونه و چرایی اش )
    در "ارمان شهر" داس و چکشی زندگی نمی کنیم (که انجا هم با یکبار امتحان کثافت کاری به بار امد( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )) اینجا "بازار ازاد جنسی" به راه است
    نمونه واضح ماله کشی در گفتگو!

  2. 3 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3172
    داره خودمونی میشه barton fink's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2016
    پست ها
    72

    پيش فرض

    اگه جواب درستی داشتید نه در صحبت هاتون در پست قبلیتون به مسائل شخصی من اشاره میکردید و نه در این پست شروع به دادن القاب مختلفی مثل هنگ کردن و NPC و باگ داشتن! به من میکردید
    انگار وقتی نمیتونید حرف خودتون رو از کانال معمول پیش ببرید سعی در عصبانی کردن طرف مقابل میکنید
    هرکسی با شما وارد بحث میشه اگه نتونید قانعش کنید آخرش باید بحث رو اینطوری ختم کنید؟!
    خب چرا اینطوری هستید؟!


    شما هم که دراما کویین از اب در امدید!
    مشخص نیست چرا هنوز نمی توانید به فضیلت مفاد،مصداق و موضوعیت بدهید چون تمام این "به من برخورد" ها خود محور بحث است
    "زن 30 ساله مجرد مدرن" امتحان شما بود که مشخص شد هنوز خوداگاهی کافی ندارید!
    احترام و اهانت را نمیتوانید مضمون بدهید چون در مقیاس تفکر خودتان هم قابل هضم نیست!
    وقتی می گویم در لوپ افتاده اید یعنی همین و npc هم میمی به همین منظور است
    چون نگرش و منش شما به چالش کشیده شده اما از توضیح و توجیه ان ناتوان اید
    چون به هویت و چه بسی هدف و جهت شما در زندگی گره خورده
    پس به سرعت همه چیز شخصی می شود و ادعای اثر روانشناحتی دارید اما بازهم بر می گردید سر خانه اول
    ولی خب کل مسئله در مورد همین دورانی است که به سر نقطه ابتدایی باز می گردد:
    خوب و بد شما با خوب و بد ما یکی نیست و در بحث اخیرتان هم می گویید "فلان مسائل رفع شده و می شوند (مثلا آبرو) پس این خوب است" یا به تفسیری "ارثی بد و غلط از تفکری بد و غلط است"
    همین جاست که دائما به چاله و دست انداز می افتید ،پاسخ لازم داده شده اما توانایی درک و پذیرش ندارید چون خوب=خودتان! و در بیرون نظام فکری شما (سیستم عاملتان) کسی نبوده و نخواهد بود اما حالا که پیدا شده توضیح و تفسیری از ان برایتان در دسترس نیست و مشکل شما در تمام تفسیرتان از فضیلت و قدرت زنانه به همین خشت اولی باز می گردد که کج نهاده شده
    پس وقتی من نوعی می گویم زن اینطور و مرد انطور سرگیجه می گیرید و برایتان مبهم است
    برای مثال می گویید:
    " هرزه خوانده شدن بد است"
    "این نوع شرطی شدن در کودکی بد است"
    "ارث فکری نادرست است"
    و ...
    اما اینطرف که زن فضیلتمند می خواهد و جنسش با تعریف شما از "نادرست و بد" جفت و جور نمی شود را تاب و تحملی ندارید
    چون " ما و منش فکری ما خوب پس انها و منش فکری شان بد"
    چون "دیگر سوار قاطر نمی شویم و قطار هست"
    چون " در قرن 21 ایم و انها واپسگرایی میکنند"
    و هزار دلیل و بهانه ای که می تراشید
    همین نقطه ای که مشخصا برایتان "غیر واضح" است را دائما و شدیدا سعی می کنید با ان خط کشی و مرزبندی کرده و به خیالی حتی فرض کنید "چال شده" می شود همان مرکز و محوریت طرف مقابل؛جریان حاضر تجدد فکر می کند "تمام شد،رفت،نیست و..." بعد در مقیاس امروزی اش مرعوب و مضطرب است که مبادا کسی انها را پیشه کند
    حال در همین بستر مدرن هم عده ای به صورت فزاینده پیدا شده و می شوند برای بکارگیری فضیلت های سنتی و حتی تبعیض در ان یعنی فرد یکسری معیار و ضوابط که برای خود،همسر و فرزندان خود و در واقع برای گروه خود بکار می گیرد و برایش "ما" و "انهایی" وجود دارد ولی جریان مترقی نمی پذیرد و در مقابل به سرکوب و ساسنور علاقه دارد





    دلیل اینکه من پاسخ دادم به حرفاهاتان این بود که از ابتدا موضعی شبه علمی داشتید. و مخرب تر از شبه علم شاید چیزی نباشه. بهترین شیوه برای وارانه سازی همه چیز. برای فریب. دروغ. اینها فضیلت شماست. فضیلت در نفع است و صد البته اینها به نفع تفکر شماست و البته فضیلت شما. اخلاقیاتی که سعی در پاک نشان دادن آن دارید دروغی بیش نیست.
    در این مورد خاص، دائم سعی می‌کنید بگوئید که کشورهای مدرن دارند از سر فلاکت آدم وارد می‌کنند در حالی که این توصیف هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. که سیر مرگ و میر از زاد و ولد پیشی گرفته و گویی نسل بشر دارد منقرض می‌شود (که حتی اگر بشود هم قرار نیست به شخص کسی آسیب برسد جز اینکه کره زمین کمی نفس بکشد) در حالی که از 230 کشور تنها حدود 25 کشور نرخ رشد منفی دارند که اگر جمعیتشان را با هم جمع کنید درصد کوچکی از جمعیت دنیا بوده و معدود کشورهای مدرن و توسعه یافته مهم در میان آنهاست. این در واقع دروغ شماست که می‌ترسید برای افاضه هایتان رفرنس ارائه بدهید تا مبادا بر ملا شود. این خاصیت شبه علمی شماست. در پست بعدی هم ماله را میگیرید دروغی دیگر سر هم میکنید تا مخاطبتان یادش برود قبلی هایی که تلمبار کرده اید. این هم از ویژگی‌های شبه علمیتان است.


    فرار نفرمائید. کسی دست و پا را با واژن و پینس مقایسه نکرد!
    آنچه مقایسه شد نحوه ارتباط کارکرد یک عضو با وظیفه ی آن بوده که شما بصورت مضحکی آن را منحصر به امر خاصی کردید و آن را وظیفه شمردید، و من استدلال خودتان را در مورد اعضای دیگر بدن بازسازی کردم و تحویلتان دادم که خودتان هم متوجه مضحک بودنش شدید و می‌خواهید ازش فرار کنید. خیر برادر، این آش همان است که شما می‌پزی.


    بله دارد که البته نیاز به رسیدن به بلوغ فکری هست برای فهمش. شما [به نمایندگی از تفکرتان] از آن محرومید متاسفانه. ضمن اینکه حتی اگر نداشته باشد هم اثبات کننده استدلال وهمی شما مبنی بر اینکه کسی وظیفه استفاده ازش را دارد نخواهد بود. بگذارید خیالتان را راحت کنم، اگر آسمان به زمین بیاید شما نه می‌توانید و نه تمایل دارید که در حد یک پاراگراف از فلسفه کارکرد چیزها ارتباطش با وظیفه آنها صحبت کنید. دریغ از یک خط که حتی این کلمات را تعریف کنید. بجایش به این و آن فحش می‌دهید. به آن فیلسوف می گوئید ریشو به آن جریان می‌گوئید داس و چکش. به اکثریت زنان می‌گوئید هور. و خلاصه اینجور در گفتگو سعی می‌کنید کشتی بگیرید.


    کلمات برای شما بازی هستند. چون هیچ کجا منظورتان را از آنها روشن نمی‌کنید. می‌گوئید فضیلت، معلوم نیست چه هست. حتی در یک خط ساده شرح ندادید. بارها از شما سوال شد. شما هنوز در تشریح مسئولیت و ارائه استدلال برای اینکه آیا واقعا اینها مسئولیت زن بوده اند عاجز بودید. انتظار دارید در این خصوص گفتگو به جلو برود؟


    نمونه واضح ماله کشی در گفتگو!
    1. شلوغ اش نکنید.
    انجایی که لازم و انقدر که باید لینک و کتاب ارائه دادم که بروید پیگیری و مطالعه و تشویق تان کردم برای پیگیری کلمات کلیدی پس باقی مسائل روی دوش خودتان است
    ( خوب می دانم بیرون امدن از اکوچمبر و لوپ فکری برایتان مرگ اور است و هدفتان از این نقل قول گرفتن چیز دیگری است)
    علت بخشی از ان برای مثال این است که می خواهید بحث را به جزئیات مطلوب فکری تان بکشانید که با متر و معیارهای "گارل مارگز" همه چیز را گز کنید
    که البته این روزها شیرپاک خورده پیدا می شود و خوب می رینند به قبر ناپاک این ریشوی داس و چکشی:








    2.اکثر زنان هور نیستند (تفکر خودتان را چرا فرافکنی می کنید؟!) بلکه زن بی مسوولیت و بی فضیلت هرزه است.
    این مضحکی جاتی هم که در "استدلال"هایتان بر می زنید همچون
    ضمن اینکه حتی اگر نداشته باشد
    را نمی توانید به هیچ وجه جمع و جورش کنید!
    پس کاربرد سوم رحم زن ("کاربرد دیگرش"به هر حال!) بعد از اب دادن به گل ها می شود فیلمنامه نویسی!
    در این تفکر انگلی و ویروسی شما که:
    خدا در ان نیست و ناموجود است.
    انسان هم که نیست شود "مهم نیست چون زمین نفسی می کشد"(این ادعا واقعا حقیقت فکری تان است چون کمونیسم بیش از هر تفکر دیگری انسان به اغوش مرگ فرستاده)
    من هم دائما می گویم این "بنای بی نظیر" مدرن و زندگی اش برای چیست و کیست؟! معنا،هدف و جهت ان کجاست؟! از همین منظر بود
    بعد جدا از ما می پرسند چرا باید مغز چپگرا را پاشید روی اسفالت با فاتحه ای بر روان پاک اگوستو پینوشه!

    3.وقتی درک و معنایی از فضیلت سنتی ندارید چرا وارد بحث می شوید؟!

  4. این کاربر از barton fink بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3173
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    شما هم که دراما کویین از اب در امدید!
    مشخص نیست چرا هنوز نمی توانید به فضیلت مفاد،مصداق و موضوعیت بدهید چون تمام این "به من برخورد" ها خود محور بحث است
    "زن 30 ساله مجرد مدرن" امتحان شما بود که مشخص شد هنوز خوداگاهی کافی ندارید!
    احترام و اهانت را نمیتوانید مضمون بدهید چون در مقیاس تفکر خودتان هم قابل هضم نیست!
    وقتی می گویم در لوپ افتاده اید یعنی همین و npc هم میمی به همین منظور است
    چون نگرش و منش شما به چالش کشیده شده اما از توضیح و توجیه ان ناتوان اید
    چون به هویت و چه بسی هدف و جهت شما در زندگی گره خورده
    پس به سرعت همه چیز شخصی می شود و ادعای اثر روانشناحتی دارید اما بازهم بر می گردید سر خانه اول
    ولی خب کل مسئله در مورد همین دورانی است که به سر نقطه ابتدایی باز می گردد:
    خوب و بد شما با خوب و بد ما یکی نیست و در بحث اخیرتان هم می گویید "فلان مسائل رفع شده و می شوند (مثلا آبرو) پس این خوب است" یا به تفسیری "ارثی بد و غلط از تفکری بد و غلط است"
    همین جاست که دائما به چاله و دست انداز می افتید ،پاسخ لازم داده شده اما توانایی درک و پذیرش ندارید چون خوب=خودتان! و در بیرون نظام فکری شما (سیستم عاملتان) کسی نبوده و نخواهد بود اما حالا که پیدا شده توضیح و تفسیری از ان برایتان در دسترس نیست و مشکل شما در تمام تفسیرتان از فضیلت و قدرت زنانه به همین خشت اولی باز می گردد که کج نهاده شده
    پس وقتی من نوعی می گویم زن اینطور و مرد انطور سرگیجه می گیرید و برایتان مبهم است
    برای مثال می گویید:
    " هرزه خوانده شدن بد است"
    "این نوع شرطی شدن در کودکی بد است"
    "ارث فکری نادرست است"
    و ...
    اما اینطرف که زن فضیلتمند می خواهد و جنسش با تعریف شما از "نادرست و بد" جفت و جور نمی شود را تاب و تحملی ندارید
    چون " ما و منش فکری ما خوب پس انها و منش فکری شان بد"
    چون "دیگر سوار قاطر نمی شویم و قطار هست"
    چون " در قرن 21 ایم و انها واپسگرایی میکنند"
    و هزار دلیل و بهانه ای که می تراشید
    همین نقطه ای که مشخصا برایتان "غیر واضح" است را دائما و شدیدا سعی می کنید با ان خط کشی و مرزبندی کرده و به خیالی حتی فرض کنید "چال شده" می شود همان مرکز و محوریت طرف مقابل؛جریان حاضر تجدد فکر می کند "تمام شد،رفت،نیست و..." بعد در مقیاس امروزی اش مرعوب و مضطرب است که مبادا کسی انها را پیشه کند
    حال در همین بستر مدرن هم عده ای به صورت فزاینده پیدا شده و می شوند برای بکارگیری فضیلت های سنتی و حتی تبعیض در ان یعنی فرد یکسری معیار و ضوابط که برای خود،همسر و فرزندان خود و در واقع برای گروه خود بکار می گیرد و برایش "ما" و "انهایی" وجود دارد ولی جریان مترقی نمی پذیرد و در مقابل به سرکوب و ساسنور علاقه دارد
    ممکنه حرف های شما درمورد من درست باشن درموردشون فکر میکنم ولی در درجه ی اول من بهم برنخورده. چرا فکر میکنید به من برخورده؟ فقط نفهمیدم و سوال کردم چرا بحث از سوپرایگو به "مسائل شخصی من" تغییر موضوع پیدا کرد؟ مگه شما اجازه دارید درمورد اینکه من تو چه بحثی در اینترنت شرکت میکنم یا ازدواج کردم یا نکردم و سن من در بحث نظر دهی کنید؟
    بنظرتون اجازه دارید؟
    لزوما قرار نیست "به کسی بربخوره" که این سوال براش پیش بیاد که چرا بطور ناگهانی قسمتی از بحث شده.

    شما جوابشو دارید تو این پست میدید و میگید امتحان من بوده!! خب شما از کجا متوجه شدید من با کلمه ی "زن 30 ساله ی مجرد مدرن" مشکل دارم؟ ممکنه مشکل من با "شرکت نکردن در بحث های مردانه" یا NPC یا سیستم باگ دار باشه!

    من رفتم جملات شما رو دوباره خوندم ولی اصلا "زن 30 ساله ی مجرد مدرن"ی ندیدم! اینو از کجا اصلا یهو ساختید و گذاشتید وسط القابی که به من نسبت دادید؟! خیلی جالبه

    شما "توی ذهن خودتون" مشکل من رو بین این القاب به "زن 30 ساله ی مجرد مدرن" ربط دادید و تصمیم گرفتید که من از این کلمات ناراحت شدم و "بهم برخورده"! به این علت که بجای جواب سوال من شما موضوع بی ربطی رو پیش میکشید و ذهن من رو به سمت خودم منحرف میکنید و اینطوری فکر میکنید دارید شخص رو مورد "امتحان" قرار میدید!
    به آزمون(!) خودتون دقت کنید! متوجه میشید که چطور با ذهن خودتون "میسازید و امتحان میگیرید و نتیجه رو هم اعلام میکنید!
    از این توهم بیرون بیاید که تحلیل افکار دیگران به سادگی و ناپختگی ای که شما انجام میدید امکان پذیره.

    افرادی که سالها در این زمینه درس میخونن و خودشون تحت آنالیز قرار میگیرن به سختی میتونن به مرحله ای برسن که بتونن درهم آمیختگی بین افکاری که خودمون به دیگران نسبت میدیم و افکاری که دیگران واقعا دارند رو از هم تمیز بدن. درنتیجه اگه شما در چنین زمینه ای تحصیل نکردین با خیال راحت میتونم به شما بگم که به میزان بسیار زیادی افکار شخص خودتون رو به من نسبت میدید.

    درمورد بد و خوب هم تو صفحه ی قبل توضیحات کاملی دادم نیاز به تکرارش نمیبینم
    از "فرافکنی" دست بردارید.
    Last edited by Ar@m; 24-02-2019 at 11:30.

  6. 2 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3174
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    1. شلوغ اش نکنید.
    انجایی که لازم و انقدر که باید لینک و کتاب ارائه دادم که بروید پیگیری و مطالعه و تشویق تان کردم برای پیگیری کلمات کلیدی پس باقی مسائل روی دوش خودتان است
    ( خوب می دانم بیرون امدن از اکوچمبر و لوپ فکری برایتان مرگ اور است و هدفتان از این نقل قول گرفتن چیز دیگری است)
    علت بخشی از ان برای مثال این است که می خواهید بحث را به جزئیات مطلوب فکری تان بکشانید که با متر و معیارهای "گارل مارگز" همه چیز را گز کنید
    که البته این روزها شیرپاک خورده پیدا می شود و خوب می رینند به قبر ناپاک این ریشوی داس و چکشی:
    صرف کپی و پیست کردن چند لینک اسمش رفرنس دادن نیست. این کار اخلاق شبه علم گرایان است که می خواهند مسائل را از سر خود باز کنند. بحث بر سر رشد جمعیت و مهاجر پذیری بود که با یک آمار ساده نشان دادم فریب کاری میکنید. حال که دیدید کار به جای باریک کشیده زده اید زیر میز می‌گوئید اینها همه متر و معیار مارکس است و لجبازی می‌کنید. برادر آمار سازمان ملل را چه به مارکس؟ یک خراب کاری ای در گفتگو کردید خراب ترش نکنید.

    این عکس ها هم مایه طنز دارد برای ما. کسانی که در عرصه تفکر و عمل مبتنی بر تفکر هیچ ندارند خشم خود را اینگونه بروز می‌دهند و تازه از خشم خود عکس هم تهیه می‌کنند و همه جا تبلیغ می کنند که ببینید ما چقدر فهممان دارای کمبود است! (نمونه آموزشی این عمل را داعشی ها وقتی سر میبریدند و فیلم میگرفتند اجرا کردند، شما درس پس می‌دهید). وگرنه آنکه کتاب به دست گرفته باشد به عمرش می‌داند که بلشویک کجا و مارکس کجا...

    2.اکثر زنان هور نیستند (تفکر خودتان را چرا فرافکنی می کنید؟!) بلکه زن بی مسوولیت و بی فضیلت هرزه است.
    چرا هول کردید؟ گویا دستپخت فکری شما آنچنان شور است که خود نیز از خوردنش سر باز می‌زنید. ما که از اول به این دسته بندی شما قائل نبودیم.
    این جمله نقل و قول از همان لینکی هست که با افتخار می‌گوئید منبع ارائه دادید:
    The madonna, on the other hand, is quite rare, at least in the wake of leftoid destruction of society. A madonna is a chaste and loyal woman who a man can be reasonably sure bore his children

    مادونای شما که کاملا کمیاب است، می‌ماند هور که اکثریت را شکل دهد. از چه فرار می‌کنید؟

    این مضحکی جاتی هم که در "استدلال"هایتان بر می زنید همچون

    را نمی توانید به هیچ وجه جمع و جورش کنید!
    پس کاربرد سوم رحم زن ("کاربرد دیگرش"به هر حال!) بعد از اب دادن به گل ها می شود فیلمنامه نویسی!
    همینکه شما به یک "اگر" در جمله من واکنش نشان می‌دهید اما اصل جمله را حاضر نیستید پیگیری کنید خود نشانه فرار شما از گفتگوست، فرار از نتیجه مضحک استدلال خودتان. بنده که هنوز بی صبرانه منتظر این هستم که تکلیف خودتان را با کارکرد چیزها و وظیفه آنها روشن کنید. کارکرد را با وظیفه یکی گرفته‌اید، یک ماله هم رویش کشیدید، فکر کرده اید مخاطبتان گوشش دراز است؟

    در این تفکر انگلی و ویروسی شما که:
    خدا در ان نیست و ناموجود است.
    انسان هم که نیست شود "مهم نیست چون زمین نفسی می کشد"(این ادعا واقعا حقیقت فکری تان است چون کمونیسم بیش از هر تفکر دیگری انسان به اغوش مرگ فرستاده)
    من هم دائما می گویم این "بنای بی نظیر" مدرن و زندگی اش برای چیست و کیست؟! معنا،هدف و جهت ان کجاست؟! از همین منظر بود
    بعد جدا از ما می پرسند چرا باید مغز چپگرا را پاشید روی اسفالت با فاتحه ای بر روان پاک اگوستو پینوشه!
    از بحث تخصصی در مورد انگل و ویروس فکری که همانا وصف کاملی از تئولوژی است و هنوز نفس می‌کشد، هرچند نفس‌های آخرش را، که بگذریم می‌رسیم به اینجا که چه مسئله‌ای پشت تمایل شما به پاشیدن مغز مخالفانتان به کف آسفالت هست؟ تمایل که روشن است، ما هرچه داشته اید از شما گرفته ایم. داشته هایی که با نگه داشتن انسان در جهل بدست می‌امد. که در آن زن باید حق خود را نداند. توانایی خود را نشناسد و توی سرش بزنند. حال می دانید چرا ما هیچ تمایل نداریم مغز شما را بر اسفالت بپاشیم؟ چون خودتان اینکار را کرده اید و ما هم به حالتان تاسف خوردیم بارها. نکته ی مهم این است که شما تنها نیستید... هر روز مثل شما هستند که اسم خدایشان را به زبان می رانند و ماشه بمب را می‌کشند و پر می‌کشند به سمت 72 حوری باکره.

    3.وقتی درک و معنایی از فضیلت سنتی ندارید چرا وارد بحث می شوید؟!
    نظر بنده در مورد فضیلت های سنتی شما بارها در همینجا بیان شده. این شما هستید که موضع خود را شفاف نمی‌کنید. هم این فضیلت ها که ازش اسم میبرید را ریشه ای تحلیل کرده ایم هم نتایجش را گفته ایم. اما شما نمیتوانید یا نمیخواهید استدلال خود را برای فضیلت نامیدن اینها بیان کنید. چون احتمالا گندش بالا می آید!
    Last edited by Mohammad Hosseyn; 24-02-2019 at 16:16.

  8. 2 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3175
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    خب در سیستم فکری ایشون barton fink

    طبق گفته خودشون زن حق نظر دادن و گفتگو ندارد و اصولا صحبت و گفتگو یک کار مردانه است و اگر زنی صحبت کند و در کار مردانه وارد شود در دیکشنری ایشان هرزه است. چه برسه زنی بخواهد ابراز وجود کند یا حتی بگوید من صاحب جسم خودم هستم، میزان درجه دارا بودن لیبل فاحشه و هرزه بودن هم طبق گفته ایشون به میزان حق خواهی و ادعا در باره حقوق انسانی یک زن بر می گردد : )

    مورد دوم اینکه این بحث از جایی شروع شد که نسبت به تجاوز به کودکان با اسم عقد و ازدواج در این تاپیک اعتراض شروع شد و بعد ازون بحث صاحب اختیار بودن زن نسبت به بدن اش مطرح شد.
    خب در سیستم فکری کسی که موافق تجاوز به کودک و دختر نابالغ با اسم ازدواج هست و زن رو فاقد هر گونه حقوق انسانی می داند و فضیلت زن را از روی کم سن بودن و مشخصات مربوط به دستگاه تناسلی اش تشخیص می دهند نباید انتظار پاسخ منطقی و مستدل داشت. 80 درصد بحث با ایشون درباره اینه که در درجه اول طرز صحیح بحث کردن رو بخواهیم منتقل کنیم دیگه بحث درباره مسئله اصلی بماند ..

    آیا برای نظری که دارای پشتوانه قوی به نام منطق و عقل است نیازی به فحش و بد و بیراه و ورود کردن به زندگی شخصی طرف مقابل است ؟!

    آیا کسی که می داند نظرش درست است آرامش خودش را ازدست میدهد و نیازی است با این حجم از عصبانیت و ناراحتی بحث را به بیراهه ببرد و به مخاطبش حمله کند ؟

  10. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3176
    داره خودمونی میشه barton fink's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2016
    پست ها
    72

    پيش فرض

    ممکنه حرف های شما درمورد من درست باشن درموردشون فکر میکنم ولی در درجه ی اول من بهم برنخورده. چرا فکر میکنید به من برخورده؟ فقط نفهمیدم و سوال کردم چرا بحث از سوپرایگو به "مسائل شخصی من" تغییر موضوع پیدا کرد؟ مگه شما اجازه دارید درمورد اینکه من تو چه بحثی در اینترنت شرکت میکنم یا ازدواج کردم یا نکردم و سن من در بحث نظر دهی کنید؟
    بنظرتون اجازه دارید؟
    لزوما قرار نیست "به کسی بربخوره" که این سوال براش پیش بیاد که چرا بطور ناگهانی قسمتی از بحث شده.

    شما جوابشو دارید تو این پست میدید و میگید امتحان من بوده!! خب شما از کجا متوجه شدید من با کلمه ی "زن 30 ساله ی مجرد مدرن" مشکل دارم؟ ممکنه مشکل من با "شرکت نکردن در بحث های مردانه" یا NPC یا سیستم باگ دار باشه!

    من رفتم جملات شما رو دوباره خوندم ولی اصلا "زن 30 ساله ی مجرد مدرن"ی ندیدم! اینو از کجا اصلا یهو ساختید و گذاشتید وسط القابی که به من نسبت دادید؟! خیلی جالبه

    شما "توی ذهن خودتون" مشکل من رو بین این القاب به "زن 30 ساله ی مجرد مدرن" ربط دادید و تصمیم گرفتید که من از این کلمات ناراحت شدم و "بهم برخورده"! به این علت که بجای جواب سوال من شما موضوع بی ربطی رو پیش میکشید و ذهن من رو به سمت خودم منحرف میکنید و اینطوری فکر میکنید دارید شخص رو مورد "امتحان" قرار میدید!
    به آزمون(!) خودتون دقت کنید! متوجه میشید که چطور با ذهن خودتون "میسازید و امتحان میگیرید و نتیجه رو هم اعلام میکنید!
    از این توهم بیرون بیاید که تحلیل افکار دیگران به سادگی و ناپختگی ای که شما انجام میدید امکان پذیره.

    افرادی که سالها در این زمینه درس میخونن و خودشون تحت آنالیز قرار میگیرن به سختی میتونن به مرحله ای برسن که بتونن درهم آمیختگی بین افکاری که خودمون به دیگران نسبت میدیم و افکاری که دیگران واقعا دارند رو از هم تمیز بدن. درنتیجه اگه شما در چنین زمینه ای تحصیل نکردین با خیال راحت میتونم به شما بگم که به میزان بسیار زیادی افکار شخص خودتون رو به من نسبت میدید.

    درمورد بد و خوب هم تو صفحه ی قبل توضیحات کاملی دادم نیاز به تکرارش نمیبینم
    از "فرافکنی" دست بردارید.
    گفتم که نمی توانید نقاط را بهم وصل کنید برای همین npc خوانده می شوید ( خوداگاهی نسبت به خود،محیط و حتی همین گفتگو ندارید)
    در مورد خوب و بد توضیحات هر دو طرف هست ؛من هم از همان ابتدا گفته ام که سک^سیت و زن ستیز خوانده شدن برایم اهمیت و موضوعیتی ندارد اما طرف شما با هرزه و بی ناموس خواندن شدن به او بر می خورد اما توانایی توضیح چرایی اش را ندارد
    مثلا می گویید
    "تقصیر سوپرایگو است"
    "چنین کلماتی هستند ولی باید همچون "تعارف" و "ابرو"رفع و نیست شوند!"
    مسئله امتحان هم امتحان شمای نوعی است به عنوان کسی که انطرف یک نظام فکری ایستاده و نماینده ان است
    کل جریان sl^ut walk هم که چندبار مثال زده شد برای همین منظور شکل گرفته که کلمه هرزه را از درون تهی کند برای همین من از نیم قرن تجربه جریان های "زن محور"می گویم که بفهمید
    زن بدکاره ،بی قید و بند ،بی فضیلت و رهای مدرن هنوز زورش می اید مردانی هستند که استاندارد و ضوابط شان برای رابطه متفاوت از تعریف "ترقی خواهانه" است
    مثال اش هم برای شروع:
    مردان تعهد خود را تنها به دختری می دهند که :

    باکره
    زیبا
    جوان
    عفیف
    نجیب
    اصیل


    و در یک کلای زیبای فضیلتمند باشد.
    پس تمام این گفتگو می تواند به صورت غیر مستقیم و در لایه ای دیگر مسئله شخصی و توهین تفسیر شود چون همانطور که گفتم این نوع تعریف و نگرش ها از طرف ما ازارتان می دهد چراکه هویت ،جهت و هدف زندگی تان را با متر و معیار "مدرن" تعریف کرده اید پس قابل تحمل نیست.
    وجود زنان زیبا ازارتان می دهد برای همین Lookism به راه افتاد
    وجود زنان خوش هیکل ازارتان می دهد برای همین Fat acceptance به راه افتاد
    وجود زنان جوان ازارتان می دهد برای همین ageism به راه افتاد.
    وجود زنانی که زنانگی می دانند ازارتان می دهد برای همین se^xism به راه افتاد
    و به همین منوال
    اما زن مدرن بالا برود ،پایین بیاید،خودش را به درب و دیوار بکوبد که اینها:
    "تبعیض" است
    "توهین" است
    "تحقیر" است
    فلان و بیسار است
    هر چه بخواهد و بگوید در اخر روز معیار و ضوابط متفاوتی هم وجود دارند پس حال انگشت در گوش کرده اید و هرکسی محالف این جریان است را برچسب فلان فوبیا و فلان ستیز می زنید و نامش را هم می گذارید "رشد و پیشرفت و ترقی"



    صرف کپی و پیست کردن چند لینک اسمش رفرنس دادن نیست. این کار اخلاق شبه علم گرایان است که می خواهند مسائل را از سر خود باز کنند. بحث بر سر رشد جمعیت و مهاجر پذیری بود که با یک آمار ساده نشان دادم فریب کاری میکنید. حال که دیدید کار به جای باریک کشیده زده اید زیر میز می‌گوئید اینها همه متر و معیار مارکس است و لجبازی می‌کنید. برادر آمار سازمان ملل را چه به مارکس؟ یک خراب کاری ای در گفتگو کردید خراب ترش نکنید.

    این عکس ها هم مایه طنز دارد برای ما. کسانی که در عرصه تفکر و عمل مبتنی بر تفکر هیچ ندارند خشم خود را اینگونه بروز می‌دهند و تازه از خشم خود عکس هم تهیه می‌کنند و همه جا تبلیغ می کنند که ببینید ما چقدر فهممان دارای کمبود است! (نمونه آموزشی این عمل را داعشی ها وقتی سر میبریدند و فیلم میگرفتند اجرا کردند، شما درس پس می‌دهید). وگرنه آنکه کتاب به دست گرفته باشد به عمرش می‌داند که بلشویک کجا و مارکس کجا...


    چرا هول کردید؟ گویا دستپخت فکری شما آنچنان شور است که خود نیز از خوردنش سر باز می‌زنید. ما که از اول به این دسته بندی شما قائل نبودیم.
    این جمله نقل و قول از همان لینکی هست که با افتخار می‌گوئید منبع ارائه دادید:
    The madonna, on the other hand, is quite rare, at least in the wake of leftoid destruction of society. A madonna is a chaste and loyal woman who a man can be reasonably sure bore his children

    مادونای شما که کاملا کمیاب است، می‌ماند هور که اکثریت را شکل دهد. از چه فرار می‌کنید؟


    همینکه شما به یک "اگر" در جمله من واکنش نشان می‌دهید اما اصل جمله را حاضر نیستید پیگیری کنید خود نشانه فرار شما از گفتگوست، فرار از نتیجه مضحک استدلال خودتان. بنده که هنوز بی صبرانه منتظر این هستم که تکلیف خودتان را با کارکرد چیزها و وظیفه آنها روشن کنید. کارکرد را با وظیفه یکی گرفته‌اید، یک ماله هم رویش کشیدید، فکر کرده اید مخاطبتان گوشش دراز است؟


    از بحث تخصصی در مورد انگل و ویروس فکری که همانا وصف کاملی از تئولوژی است و هنوز نفس می‌کشد، هرچند نفس‌های آخرش را، که بگذریم می‌رسیم به اینجا که چه مسئله‌ای پشت تمایل شما به پاشیدن مغز مخالفانتان به کف آسفالت هست؟ تمایل که روشن است، ما هرچه داشته اید از شما گرفته ایم. داشته هایی که با نگه داشتن انسان در جهل بدست می‌امد. که در آن زن باید حق خود را نداند. توانایی خود را نشناسد و توی سرش بزنند. حال می دانید چرا ما هیچ تمایل نداریم مغز شما را بر اسفالت بپاشیم؟ چون خودتان اینکار را کرده اید و ما هم به حالتان تاسف خوردیم بارها. نکته ی مهم این است که شما تنها نیستید... هر روز مثل شما هستند که اسم خدایشان را به زبان می رانند و ماشه بمب را می‌کشند و پر می‌کشند به سمت 72 حوری باکره.


    نظر بنده در مورد فضیلت های سنتی شما بارها در همینجا بیان شده. این شما هستید که موضع خود را شفاف نمی‌کنید. هم این فضیلت ها که ازش اسم میبرید را ریشه ای تحلیل کرده ایم هم نتایجش را گفته ایم. اما شما نمیتوانید یا نمیخواهید استدلال خود را برای فضیلت نامیدن اینها بیان کنید. چون احتمالا گندش بالا می آید!
    1.شما می خواهید مسئله را از زبان من بشنوید و با عینک چپگرایی بخوانید که مسئله طور دیگری خم شود وگرنه همانطور که از ابتدا بارها گفتم کلمه کلیدی برای مطالعه بسیار است
    لینک و کتاب ها شروعی بر مبحث nrx یا Dark Enlightenment اند که می دانم مطالعه کلمه به کلمه اش ازارتان می دهد چون "کفر و توهینی است به مقدسات ترقی خواهانه"

    و اما امار سازمان ملل ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )


    خودشان پذیرفته اند که در حال پیر شدن و نابودی اند پس بی سر و صدا هزاران و میلیون مهاجر وارد می کنند از کشورهای "عقب مانده " و "جهان سومی" چون مرد بی بته ترقی خواه و زن هرزه مدرن از تشکیل خانواده و فرزنداوری بیزارند؛اینان مردمانی هستند که در همان ابتدا با سقط جنین ،طلاق و پو^رنوگرافی خود را نیست و نابود کرده و می کنند

    پ.ن: می دانم این ها حداقل قدری مشغولتان می کند و خود-ارضایی فکری می کنید وگرنه ما می دانیم دغدغه های اساسی تان در "امار طلبی" مبانی جنسی و نژادی خود منطقه ممنوعه تحقیقات درست و حسابی اند...
    چراکه که طبق گفته های تفکر خودتان hate-fact یا که وقایع نفرت انگیز تلقی می شوند ،از همان لینکی( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) که مشخصا نخوانده اید:

    No One Expects The Spanish Inquisition, Especially Not In 21st Century America
    People in ancient societies thought their societies were obviously great. The imperial Chinese thought nothing could beat imperial China, the medieval Spaniards thought medieval Spain was a singularly impressive example of perfection, and Communist Soviets were pretty big on Soviet Communism. Meanwhile, we think 21st-century Western civilization, with its democracy, secularism, and ethnic tolerance is pretty neat. Since the first three examples now seem laughably wrong, we should be suspicious of the hypothesis that we finally live in the one era whose claim to have gotten political philosophy right is totally justified.
    But it seems like we have an advantage they don’t. Speak out against the Chinese Empire and you lose your head. Speak out against the King of Spain and you face the Inquisition. Speak out against Comrade Stalin and you get sent to Siberia. The great thing about western liberal democracy is that it has a free marketplace of ideas. Everybody criticizes some aspect of our society. Noam Chomsky made a career of criticizing our society and became rich and famous and got a cushy professorship. So our advantage is that we admit our society’s imperfections, reward those who point them out, and so keep inching closer and closer to this ideal of perfect government.
    Okay, back up. Suppose you went back to Stalinist Russia and you said “You know, people just don’t respect Comrade Stalin enough. There isn’t enough Stalinism in this country! I say we need two Stalins! No, fifty Stalins!”
    Congratulations. You have found a way to criticize the government in Stalinist Russia and totally get away with it. Who knows, you might even get that cushy professorship.
    If you “criticize” society by telling it to keep doing exactly what it’s doing only much much more so, society recognizes you as an ally and rewards you for being a “bold iconoclast” or “having brave and revolutionary new ideas” or whatever. It’s only when you tell them something they actually don’t want to hear that you get in trouble.
    Western society has been moving gradually further to the left for the past several hundred years at least. It went from divine right of kings to constutitional monarchy to libertarian democracy to federal democracy to New Deal democracy through the civil rights movement to social democracy to ???. If you catch up to society as it’s pushing leftward and say “Hey guys, I think we should go leftward even faster! Two times faster! No, fifty times faster!”, society will call you a bold revolutionary iconoclast and give you a professorship.
    If you start suggesting maybe it should switch directions and move the direction opposite the one the engine is pointed, then you might have a bad time.
    Try it. Mention that you think we should undo something that’s been done over the past century or two. Maybe reverse women’s right to vote. Go back to sterilizing the disabled and feeble-minded. If you really need convincing, suggest re-implementing segregation, or how about slavery? See how far freedom of speech gets you.
    In America, it will get you fired from your job and ostracized by nearly everyone. Depending on how loudly you do it, people may picket your house, or throw things at you, or commit violence against you which is then excused by the judiciary because obviously they were provoked. Despite the iconic image of the dissident sent to Siberia, this is how the Soviets dealt with most of their iconoclasts too.
    If you absolutely insist on imprisonment, you can always go to Europe, where there are more than enough “hate speech” laws on the book to satisfy your wishes. But a system of repression that doesn’t involve obvious state violence is little different in effect than one that does. It’s simply more efficient and harder to overthrow.
    Reaction isn’t a conspiracy theory; it’s not suggesting there’s a secret campaign for organized repression. To steal an example from the other side of the aisle, it’s positing something more like patriarchy. Patriarchy doesn’t have an actual Patriarch coordinating men in their efforts to keep down women. It’s just that when lots of people share some really strong cultural norms, they manage to self-organize into a kind of immune system for rejecting new ideas. And Western society just happens to have a really strong progressivist immune system ready to gobble you up if you say anything insufficiently progressive.
    And so the main difference between modern liberal democracy and older repressive societies is that older societies repressed things you liked, but modern liberal democracies only repress things you don’t like. Having only things you don’t like repressed looks from the inside a lot like there being no repression at all.
    The good Catholic in medieval Spain doesn’t feel repressed, even when the Inquisition drags away her neighbor. She feels like decent people have total freedom to worship whichever saint they want, total freedom to go to whatever cathedral they choose, total freedom to debate who the next bishop should be – oh, and thank goodness someone’s around to deal with those crazy people who are trying to damn the rest of us to Hell. We medieval Spaniards are way too smart to fall for the [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !
    Wait, You Mean The Invisible Multi-Tentacled Monster That Has Taken Over All Our Information Sources Might Be Trying To Mislead Us?
    Since you are a citizen of a repressive society, you should be extremely skeptical of all the information you get from schools, the media, and popular books on any topic related to the areas where active repression is occurring. That means at least politics, history, economics, race, and gender. You should be especially skeptical of any book that’s praised as “a breath of fresh air” or “a good counter to the prevailing bias”, as books that garner praise in the media are probably of the “We need fifty Stalins!” variety.
    This is not nearly as paranoid as it sounds. Since race is the most taboo subject in our culture, it will also be the simplest example. Almost all of our hard data on race comes from sociology programs in universities – ie the most liberal departments in the most liberal institutions in the country. Most of these sociology departments have an explicit mission statement of existing to fight racism. Many sociologists studying race will tell you quite openly that they went into the field – which is not especially high-paying or prestigious – in order to help crusade against the evil of racism.
    Imagine a Pfizer laboratory whose mission statement was to prove Pfizer drugs had no side effects, and whose staff all went into pharmacology specifically to help crusade against the evil of believing Pfizer’s drugs have side effects. Imagine that this laboratory hands you their study showing that the latest Pfizer drug has zero side effects, c’mon, trust us! Is there any way you’re taking that drug?
    We know that a lot of medical research, especially medical research by drug companies, turns up the wrong answer simply through the file-drawer effect. That is, studies that turn up an exciting result everyone wants to hear get published, and studies that turn up a disappointing result don’t – either because the scientist never submits it to the journals, or because the journal doesn’t want to publish it. If this happens all the time in medical research despite growing safeguards to prevent it, how often do you think it happens in sociological research?
    Do you think the average sociologist selects the study design most likely to turn up evidence of racist beliefs being correct, or the study design most likely to turn up the opposite? If despite her best efforts a study does turn up evidence of racist beliefs being correct, do you think she’s going to submit it to a major journal with her name on it for everyone to see? And if by some bizarre chance she does submit it, do you think the International Journal Of We Hate Racism So We Publish Studies Proving How Dumb Racists Are is going to cheerfully include it in their next edition?
    And so when people triumphantly say “Modern science has completely disproven racism, there’s not a shred of evidence in support of it”, we should consider that exactly the same level of proof as the guy from 1900 who said “Modern science has completely proven racism, there’s not a shred of evidence against it”. The field is still just made of people pushing their own dogmatic opinions and calling them science; only the dogma has changed.
    And although Reactionaries love to talk about race, in the end race is nothing more than a particularly strong and obvious taboo. There are taboos in history, too, and in economics, and in political science, and although they’re less obvious and interesting they still mean you need this same skepticism when parsing results from these fields. “But every legitimate scientist disagrees with this particular Reactionary belief!” should be said with the same intonation as “But every legitimate archbishop disagrees with this particular heresy.”




    2. کمونیسم هم که بعد از هربار اجرایش و قتل عام میلیون ها نفر ادعا می کند "کمونیسم واقعی این نبود "
    اصلا حالا که پای مارکس داس و چکشی شکم محور به میان امد یک یادی هم از فروید منحرف الت محور بکنیم!
    این بکاربردن کلمه هور از طرف شما همان "لغزش فرویدی" بود چراکه ان را به دنباله ی
    بجایش به این و آن فحش می‌دهید
    ارائه کردید که نشان می دهد واقعا از صفت هرزه بدتان می اید اما ادعا می کنید که برای مترقی اهمیتی ندارد.
    بله،هیچ زنی هرزه به دنیا نمی اید اما ویروس فکری تان که به او تزریق شد (رسانه،سیستم اموزشی و سیاست گذاری های کلان کاملا در کنترل نجاست فکری تان است ) اینجور می شوند ان هم به ازدیاد:







    همان زن "مستقل،قدرتمند و جذاب" :

    تخمک هایش را فریز می کند
    پای تلویزیون و در شبکه های اجتماعی ذوب و مجذوب می شود
    دوستان پسر و دوست پسر فراوانی داشته و دارد
    با جراحی زیبایی ،ارایش و تجملات دیگران را فریب می دهد
    از روی الت این یکی می پرد روی الت ان یکی
    تتو و پیرسینگ دارد
    بد دهن، عیاش و بی ابرو است
    با خرید کردن خودش را خفه می کند
    با الکل ،دود و دارو تمام درد و عقده های روانی را فرو می دهد چون از قراری بابایی نبود که بغل کند و اگر هم بود اخته ای بیش نبود


    و هزاران مرض و مالیخولیای دیگر...
    پس به جای چسب زخم سرطان شدن (جریان محافظه کاری) باید نابوگر سرطان به میدان بیاید(جریان واپسگرای "راست جدید") که درسی درست و حسابی به چپگرای فاسد و شیطانی بدهد




    3. بازهم روضه "داعش ،سرکوب زن و..."
    من از همان ابتدا نوشتم که ما در یک بستر مدرن قرار داریم و برگشت به گذشته غیر ممکن است
    و مسلما بیرون اوردن انچه که از دست رفته یک نبش قبر بیهوده از موجودی زامبی وار چون داعش و طالبان است
    پس نشان می دهد شما هم درجا می زنید و npc تشریف دارید
    چون در مدل خارجی تان وقتی کم می اورند برچسب نازی و فاشیست می زنند
    شما هم که تولید داخلید و هر وقت کم می اورید پس طرف مقابل حتما داعش و طالبان است

    4.
    ریشه ای تحلیل کریدم و نتایج را گفتیم
    جنس خوب بزنید بر بدن وگرنه کار دست خودتان می دهید!
    شما هنوز نمی توانید سنت را درک کنید چطور،کجا و کی فضیلت اش را درک و تحلیل کردید؟!
    هنوز در خانه اولیم چون نمی توانید وجود شرافت و غیرت و سایر فضیلت های سنتی را بفهمید و منتظرید در ازمایشگاه تولید شوند ان هم با "روش علمی"!
    خوب است در همینجا به Virtue Ethics اشاره کردم



    خب در سیستم فکری ایشون barton fink

    طبق گفته خودشون زن حق نظر دادن و گفتگو ندارد و اصولا صحبت و گفتگو یک کار مردانه است و اگر زنی صحبت کند و در کار مردانه وارد شود در دیکشنری ایشان هرزه است. چه برسه زنی بخواهد ابراز وجود کند یا حتی بگوید من صاحب جسم خودم هستم، میزان درجه دارا بودن لیبل فاحشه و هرزه بودن هم طبق گفته ایشون به میزان حق خواهی و ادعا در باره حقوق انسانی یک زن بر می گردد : )

    مورد دوم اینکه این بحث از جایی شروع شد که نسبت به تجاوز به کودکان با اسم عقد و ازدواج در این تاپیک اعتراض شروع شد و بعد ازون بحث صاحب اختیار بودن زن نسبت به بدن اش مطرح شد.
    خب در سیستم فکری کسی که موافق تجاوز به کودک و دختر نابالغ با اسم ازدواج هست و زن رو فاقد هر گونه حقوق انسانی می داند و فضیلت زن را از روی کم سن بودن و مشخصات مربوط به دستگاه تناسلی اش تشخیص می دهند نباید انتظار پاسخ منطقی و مستدل داشت. 80 درصد بحث با ایشون درباره اینه که در درجه اول طرز صحیح بحث کردن رو بخواهیم منتقل کنیم دیگه بحث درباره مسئله اصلی بماند ..

    آیا برای نظری که دارای پشتوانه قوی به نام منطق و عقل است نیازی به فحش و بد و بیراه و ورود کردن به زندگی شخصی طرف مقابل است ؟!

    آیا کسی که می داند نظرش درست است آرامش خودش را ازدست میدهد و نیازی است با این حجم از عصبانیت و ناراحتی بحث را به بیراهه ببرد و به مخاطبش حمله کند ؟

    این هم یک دراما کویین دیگر که عاشق اتخاذ نقش قربانی است!
    دائما می گوید بحث تمام شده بعد چند پست یکبار نخودی گفتگو می شود و البته از نقل قول گرفتن هم هراس دارد!
    پ.ن:هنوز هم می توانید وارد بحث شوید ،ایرادی ندارد.

  12. #3177
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    گفتم که نمی توانید نقاط را بهم وصل کنید برای همین npc خوانده می شوید ( خوداگاهی نسبت به خود،محیط و حتی همین گفتگو ندارید)
    خب این نظر شماست

    در مورد خوب و بد توضیحات هر دو طرف هست ؛من هم از همان ابتدا گفته ام که سک^سیت و زن ستیز خوانده شدن برایم اهمیت و موضوعیتی ندارد
    براتون اهمیت نداره سکس^سیت و زن ستیز خونده بشید به این علت که زن بودن رو تقابلی دربرابر مرد بودن میبینید که در طرز تفکر سنتی دیدگاه معمول و رایجیه. این دیدگاه باعث میشه با نام "زن ستیز" نه تنها مشکلی داشته باشید بلکه از نقشی که این نام به شما میده لذت میبرید و برای دفاع از مردانگی خودتون با زن و تعلقاتش مقابله میکنید.

    اما طرف شما با هرزه و بی ناموس خواندن شدن به او بر می خورد اما توانایی توضیح چرایی اش را ندارد
    مثلا می گویید
    "تقصیر سوپرایگو است"
    "چنین کلماتی هستند ولی باید همچون "تعارف" و "ابرو"رفع و نیست شوند!"
    من برای شما توضیح دادم که چطور ساختار سوپرایگو در ذهن شکل میگیره قبل از اینکه کلمات از نظر خوبی و بدی توسط خود فرد سنجیده بشن. این توضیح چرایی ماجرا نیست یا شما دوست ندارید بپذیریدش؟

    مسئله امتحان هم امتحان شمای نوعی است به عنوان کسی که انطرف یک نظام فکری ایستاده و نماینده ان است
    شما امتحان نمیگیرید شما فکر میکنید که دارید امتحان میگیرید و توضیحی درمورد مسائلی که من درمورد امتحان(!) شما بولد کردم ندادید و بسادگی دارید ازش رد میشید. مشخصا چون هیچ توضیح قابل قبولی ندارید.
    بگذریم از اینکه اول از همه که بسادگی فکر میکنید توانایی و قابلیت امتحان گرفتن رو دارید!

    کل جریان sl^ut walk هم که چندبار مثال زده شد برای همین منظور شکل گرفته که کلمه هرزه را از درون تهی کند برای همین من از نیم قرن تجربه جریان های "زن محور"می گویم که بفهمید
    زن بدکاره ،بی قید و بند ،بی فضیلت و رهای مدرن هنوز زورش می اید مردانی هستند که استاندارد و ضوابط شان برای رابطه متفاوت از تعریف "ترقی خواهانه" است
    مثال اش هم برای شروع:

    پس تمام این گفتگو می تواند به صورت غیر مستقیم و در لایه ای دیگر مسئله شخصی و توهین تفسیر شود چون همانطور که گفتم این نوع تعریف و نگرش ها از طرف ما ازارتان می دهد چراکه هویت ،جهت و هدف زندگی تان را با متر و معیار "مدرن" تعریف کرده اید پس قابل تحمل نیست.
    من هم به شما گفتم تا روزی که کلماتی مثل هرزه وجود دارند در ذهن ما "ضد ارزش" تعریف شدند و این مسئله ی شخصی و توهین تفسیر شدن ریشه در تعاریفیه که دیگران در سن کودکی ما - زمانی که قدرت و قابلیت سنجش بد و خوب رو نداشتیم - در ذهن ما شکل دادن و شما نمیدونم چرا باز هم حرف خودتون رو میزنید ولی هرچقدر شما برای من تکرار کنید من هم برای شما تکرار میکنم

    وجود زنان زیبا ازارتان می دهد برای همین Lookism به راه افتاد
    وجود زنان خوش هیکل ازارتان می دهد برای همین Fat acceptance به راه افتاد
    وجود زنان جوان ازارتان می دهد برای همین ageism به راه افتاد.
    وجود زنانی که زنانگی می دانند ازارتان می دهد برای همین se^xism به راه افتاد
    و به همین منوال
    همیشه مطلق ها به همین شکل و منوالی که گفتید کنار گذاشته میشن و اتفاق جدیدی نیست اما با همین سیستم فکری اگه نگاه کنیم دقیقا شما هم به سیستم مقابلش دچار هستید یعنی اشاره ی مکرر شما به زن جوان زیبای باکره به این علت میتونه باشه که وجود زنی که این ویژگی ها رو نداره شما رو آزار میده به ویژه تعریف و قالب شما برای تعریف زنانگی به این شکل محدود و سنتی هم میتونه به علت ترس شما از حفظ مرزهای مردانگی خودتون باشه. شما در برابر زنی که در قالب این ویژگی ها یا بهتر بگم در قالب فکری شما باشه حس امنیت دارید. زنی که چیزی بیشتر از این ها بخواد مرزهای شخصی شما رو به لرزه درمیاره. زنی که بیش از این نمیخواد لایه های زیرین ترس و وحشت شما رو بالا نخواهد آورد.

    اما زن مدرن بالا برود ،پایین بیاید،خودش را به درب و دیوار بکوبد که اینها:
    "تبعیض" است
    "توهین" است
    "تحقیر" است
    فلان و بیسار است
    هر چه بخواهد و بگوید در اخر روز معیار و ضوابط متفاوتی هم وجود دارند پس حال انگشت در گوش کرده اید و هرکسی محالف این جریان است را برچسب فلان فوبیا و فلان ستیز می زنید و نامش را هم می گذارید "رشد و پیشرفت و ترقی"
    این ها فقط نماینده های ذهنی شما از زن مدرن هستند که مدام در بحث بهش اشاره کردید. شمایید که زن مدرن رو با چنین صفاتی میبینید و به هر ضرب و زوری شده چهره اش رو میخاید برای خودتون مخدوش نگه دارید.
    مدام دنبال نقطه ای هستید که بگید این شخص بهش برخورد! و با همین تصویر ذهنی ادامه میدید: پس تناقض داره, باگ داره! هویتش مشکل داره, تعریفش از خوبی و بدی مخدوشه! انگار مدام دنبال مچ گیری از دیگران هستید تا به خودتون ثابت کنید من باگ ندارم, من هویت دارم, من تعاریفم از خوب و بدی مشخص و درستن.
    با دیگران رو هدف قرار دادن نمیتونید از مشکلات و تناقضات شخص خودتون رها بشید. اگه تمام افراد مقابل شما هم باگ داشته باشن, خودآگاهی نداشته باشن و بقول شما NPC باشن بازهم این مهری بر بی مشکل بودن عقاید شخص شما نیست.

    این هم یک دراما کویین دیگر که عاشق اتخاذ نقش قربانی است!
    دائما می گوید بحث تمام شده بعد چند پست یکبار نخودی گفتگو می شود و البته از نقل قول گرفتن هم هراس دارد!
    پ.ن:هنوز هم می توانید وارد بحث شوید ،ایرادی ندارد.
    قالب های بحث رو براتون مشخص کردن و شما خیلی راحت ایگنورش میکنید, ایرادی نداره!

  13. 2 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #3178
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    این هم یک دراما کویین دیگر که عاشق اتخاذ نقش قربانی است!
    دائما می گوید بحث تمام شده بعد چند پست یکبار نخودی گفتگو می شود و البته از نقل قول گرفتن هم هراس دارد!
    پ.ن:هنوز هم می توانید وارد بحث شوید ،ایرادی ندارد.
    قبلا گفته بودم اگرآداب معاشرت ابتدایی که لازمه یک بحث عادی (نه فلسفی) هست رو یاد گرفتین و تونستین مثل یک انسان متمدن گفتگو کنید(منظور اجتماعی و دارای ابتدایی ترین آداب معاشرت اجتماعیست اگر به کلمه متمدن هم حساسیت دارین که ممکن است گرایش به سمت غرب داشته باشد! خیر منظور این نیست) بجث ادامه پیدا میکند در غیر این صورت از ادامه بحث Ignore می شوید و بحث من با شما تمام می شود!

    بازم هم لازم به یاد آوری است اینجا هر کسی آزاد هست نظرش رو بیان کنه چون فلسفه ایجاد انجمن گفتگو بیان نظر است اینجا کسی به خاطر نظرش توبیخ و مواخذه نمیشه یا قربانی نمی شود که بخاطر قربانی شدنش جایزه دریافت کند و قرار هم نیست کسی جهت پاسخ دادن به پست های شما وارد بحث شود اینجا مخاطب صرفا ! شما نیستین که انتظار دارین تمام کاربران پست های شما رو نقل قول کنند.
    جهت آموزش کار با انجمن های گفتگو: وقتی پست کسی نقل قول نمی شود یعنی مخاطب فرد خاصی نیست مخاطب ممکنه تمام خوانندگان این پست باشند! اینم از توضیح بدیهیات : )

    شما هنوز جواب یکی از ده ها پرسشی که من و سایر کاربران از شما پرسیدند رو نتونستین بیان کنید و صرفا با ادبیات مختص خودتان از پاسخ دادن و رسیدن به نتیجه طفره می رین . بیشتر توضیحات شما مغلطه و سفسطه است به جای توضیح و بیان دلیل عقلانی درباره نظراتتون صرفا با کلمات بازی میکنید و هر جا مخاطب شما رو مجبور به توضیح بیشتر درباره طرز فکرتان میکند شروع به حمله به شخص میکنید.


    نتیجه گیری من از پست های شما این بود که تو پست هایی که فرستادین سعی کردین فضیلت های زن از نظر خودتون رو تعریف کنید که صرفا زن رو یک کالای جنسی معرفی میکند که عیارش با فاکتور های خاصی مشخص میشود مثل : ویژگی های خاصی که دستگاه تناسلی اش باید داشته باشد، سن و سال کم داشته باشد، فارق از هر گونه ادعای وجود داشتن (از جمله حضور در بحث و گفتگو ) ، فارق از هر گونه ادعایی درباره جسم و عقل اش، و فارق از هر گونه ادعای داشتن حقوق انسانی .. این از نظر شما یک زن با فضیلت است.

  15. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #3179
    داره خودمونی میشه barton fink's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2016
    پست ها
    72

    پيش فرض

    خب این نظر شماست


    براتون اهمیت نداره سکس^سیت و زن ستیز خونده بشید به این علت که زن بودن رو تقابلی دربرابر مرد بودن میبینید که در طرز تفکر سنتی دیدگاه معمول و رایجیه. این دیدگاه باعث میشه با نام "زن ستیز" نه تنها مشکلی داشته باشید بلکه از نقشی که این نام به شما میده لذت میبرید و برای دفاع از مردانگی خودتون با زن و تعلقاتش مقابله میکنید.


    من برای شما توضیح دادم که چطور ساختار سوپرایگو در ذهن شکل میگیره قبل از اینکه کلمات از نظر خوبی و بدی توسط خود فرد سنجیده بشن. این توضیح چرایی ماجرا نیست یا شما دوست ندارید بپذیریدش؟


    شما امتحان نمیگیرید شما فکر میکنید که دارید امتحان میگیرید و توضیحی درمورد مسائلی که من درمورد امتحان(!) شما بولد کردم ندادید و بسادگی دارید ازش رد میشید. مشخصا چون هیچ توضیح قابل قبولی ندارید.
    بگذریم از اینکه اول از همه که بسادگی فکر میکنید توانایی و قابلیت امتحان گرفتن رو دارید!


    من هم به شما گفتم تا روزی که کلماتی مثل هرزه وجود دارند در ذهن ما "ضد ارزش" تعریف شدند و این مسئله ی شخصی و توهین تفسیر شدن ریشه در تعاریفیه که دیگران در سن کودکی ما - زمانی که قدرت و قابلیت سنجش بد و خوب رو نداشتیم - در ذهن ما شکل دادن و شما نمیدونم چرا باز هم حرف خودتون رو میزنید ولی هرچقدر شما برای من تکرار کنید من هم برای شما تکرار میکنم


    همیشه مطلق ها به همین شکل و منوالی که گفتید کنار گذاشته میشن و اتفاق جدیدی نیست اما با همین سیستم فکری اگه نگاه کنیم دقیقا شما هم به سیستم مقابلش دچار هستید یعنی اشاره ی مکرر شما به زن جوان زیبای باکره به این علت میتونه باشه که وجود زنی که این ویژگی ها رو نداره شما رو آزار میده به ویژه تعریف و قالب شما برای تعریف زنانگی به این شکل محدود و سنتی هم میتونه به علت ترس شما از حفظ مرزهای مردانگی خودتون باشه. شما در برابر زنی که در قالب این ویژگی ها یا بهتر بگم در قالب فکری شما باشه حس امنیت دارید. زنی که چیزی بیشتر از این ها بخواد مرزهای شخصی شما رو به لرزه درمیاره. زنی که بیش از این نمیخواد لایه های زیرین ترس و وحشت شما رو بالا نخواهد آورد.


    این ها فقط نماینده های ذهنی شما از زن مدرن هستند که مدام در بحث بهش اشاره کردید. شمایید که زن مدرن رو با چنین صفاتی میبینید و به هر ضرب و زوری شده چهره اش رو میخاید برای خودتون مخدوش نگه دارید.
    مدام دنبال نقطه ای هستید که بگید این شخص بهش برخورد! و با همین تصویر ذهنی ادامه میدید: پس تناقض داره, باگ داره! هویتش مشکل داره, تعریفش از خوبی و بدی مخدوشه! انگار مدام دنبال مچ گیری از دیگران هستید تا به خودتون ثابت کنید من باگ ندارم, من هویت دارم, من تعاریفم از خوب و بدی مشخص و درستن.
    با دیگران رو هدف قرار دادن نمیتونید از مشکلات و تناقضات شخص خودتون رها بشید. اگه تمام افراد مقابل شما هم باگ داشته باشن, خودآگاهی نداشته باشن و بقول شما NPC باشن بازهم این مهری بر بی مشکل بودن عقاید شخص شما نیست.


    قالب های بحث رو براتون مشخص کردن و شما خیلی راحت ایگنورش میکنید, ایرادی نداره!
    1.افرین! اینها یعنی حداقل یکسری تعاریف و مرزبندی ها مشخص شده برایتان،یعنی تا حدودی مسئل "چه" رفع شد و حالا "چرا" در میان است


    2. من با تمام وجود افتخار می کنم که از زن گشاد ،فاسد،زشت،نانجیب،بی عفت ،چروک ، هرزه و بی فضیلت مدرن می ترسم! اینچنین موجودی تشعشعات رادیواکتیوی از خود ساطع می کند و به شدت برای خود،دیگران و گروه خطرناک است!
    در بهترین حالات یک مهره اقتصادی است وگرنه از منظر موجودیت فرهنگی و اجتماعی خود سرطان است؛به قول بعضی از رفقا اینچنین چیزی یک "پرچم قرمز" اخطار متحرک است از مشکلات و بیماری های جسمی و روانی
    همانقدری که زن از س^کس بدون اجازه و بدتر از ان حاملگی توسط هر ناکسی می ترسد و هزاران قانون علیه اش است مرد نیز از چنین زنی که ممکن است با تدلیس ،دروغ و فریب تعهد را از او بدزدد می ترسد اما پشتیبانی ندارد
    به قول انور ابی اش "زنان می خواهند هم کیک را داشته باشند و هم ان را بخورند" همان "هم خدا را می خواهند هم خرما را"
    مرد هم یک طرف رابطه است و حق دارد معیار و ضوابط داشته باشد اما شرایط انقدر اخرالزمانی شده که روی دو گزینه پیش رو واقعا حساب می شود:
    1. ربات های جنسی
    2. رحم مصنوعی
    چون مرد چه لذت بخواهد و چه بچه ابزارش در دست زن است حال یک رابطه بلند مدت و دارای تعهد همچون ازدواج که دیگر به کنار!
    مردان هم که سرمایه های فردی و گروهی خود را از سر راه که نیاورده اند که تعهد در یک رابطه بلند مدت را به هر ناکسی بدهند چرا که هزینه اش بسیار بالاست
    نمی خواهند زنی هرزه را به همسری بگیرند که چندی نگذشته با برگ طلاق بیاید سراغشان(احتمالش بیش از 50 درصد است و البته دائما رشد می کند) چون صرفا "حق اوست"!
    سپس خانه و زندگی شان را با جاکشی عمو دولت بالا بکشد و بچه شان را از انها بگیرد ( بحث سینگل مادرها چند پست پیش شد )
    نمی خواهند زن به انها خیانت کند و بعد اجازه "تست اطمینان پدری" هم نداشته باشد و دچار Paternity fraud شود بعد از انطرف عمو دولت اجازه اش را ندهد چراکه "توهین به مادر و بچه اش" است (مرد در این میان شلغم است!)
    پس دیوث ،بی ناموس و بی غیرت سرنوشت مرد مترقی است چراکه کل این معادله مشکل دارد و مرد را بی میل ،ناتوان و حتی مرعوب به ازدواج می کند چون زن مترقی ارزش هیچ چیز را ندارد و کوچکترین اعتمادی به او نیست.
    چون زن مدرن اگر به چیزی که خواست نرسید در یک رابطه در اخرین ورژن اش metoo می کند مرد را ( چون این روزها بازار "طلاق بگیر و پول پارو کن" کساد شده و مردان تن به ازدواج نمی دهند اما بازار "اتهام تجاوز بزن و عین خیالت نباشه" گرم است)
    و دایره گسترده تعریف تجاوز فقط خود خدا را شامل نمی شود وگرنه نگاه مرد هم ممکن است تجاوز تعبیر شود.یعنی یک عمر زندگی،ابرو و هویت یک نفر می رود روی هوا با اتهام یک زن!
    این خشم و انتقام زنان است از حاصل و در مسیر چیزی که خودشان با دستان خودشان ان را پخته و هم می زنند.
    ممکن است گفته شود:
    "همه زنان اینطور نیستند"
    "اینها استثنا است"
    "موج سوم فمینیسم است "
    و...
    ولی همه این ها در حال رشد و تبدیل شدن به نرم است چون جهت حرکت یک نظام فکری ترقی خواهانه همین است و سوال مهم تر؛یک روش یا نگرش متقابل و ملموس در ان بیرون نشان دهید که موثر افتاده و واقعا حرفی برای گفتن دارد در برابر چنین شرایطی

    پ.ن: اکثر این ها برای یک جامعه مدرن و فردگراست وگرنه سنت جمع گرای فضیلتمند مد نظر من از اینها هم فراتر می رود.




    قبلا گفته بودم اگرآداب معاشرت ابتدایی که لازمه یک بحث عادی (نه فلسفی) هست رو یاد گرفتین و تونستین مثل یک انسان متمدن گفتگو کنید(منظور اجتماعی و دارای ابتدایی ترین آداب معاشرت اجتماعیست اگر به کلمه متمدن هم حساسیت دارین که ممکن است گرایش به سمت غرب داشته باشد! خیر منظور این نیست) بجث ادامه پیدا میکند در غیر این صورت از ادامه بحث Ignore می شوید و بحث من با شما تمام می شود!

    بازم هم لازم به یاد آوری است اینجا هر کسی آزاد هست نظرش رو بیان کنه چون فلسفه ایجاد انجمن گفتگو بیان نظر است اینجا کسی به خاطر نظرش توبیخ و مواخذه نمیشه یا قربانی نمی شود که بخاطر قربانی شدنش جایزه دریافت کند و قرار هم نیست کسی جهت پاسخ دادن به پست های شما وارد بحث شود اینجا مخاطب صرفا ! شما نیستین که انتظار دارین تمام کاربران پست های شما رو نقل قول کنند.
    جهت آموزش کار با انجمن های گفتگو: وقتی پست کسی نقل قول نمی شود یعنی مخاطب فرد خاصی نیست مخاطب ممکنه تمام خوانندگان این پست باشند! اینم از توضیح بدیهیات : )

    شما هنوز جواب یکی از ده ها پرسشی که من و سایر کاربران از شما پرسیدند رو نتونستین بیان کنید و صرفا با ادبیات مختص خودتان از پاسخ دادن و رسیدن به نتیجه طفره می رین . بیشتر توضیحات شما مغلطه و سفسطه است به جای توضیح و بیان دلیل عقلانی درباره نظراتتون صرفا با کلمات بازی میکنید و هر جا مخاطب شما رو مجبور به توضیح بیشتر درباره طرز فکرتان میکند شروع به حمله به شخص میکنید.


    نتیجه گیری من از پست های شما این بود که تو پست هایی که فرستادین سعی کردین فضیلت های زن از نظر خودتون رو تعریف کنید که صرفا زن رو یک کالای جنسی معرفی میکند که عیارش با فاکتور های خاصی مشخص میشود مثل : ویژگی های خاصی که دستگاه تناسلی اش باید داشته باشد، سن و سال کم داشته باشد، فارق از هر گونه ادعای وجود داشتن (از جمله حضور در بحث و گفتگو ) ، فارق از هر گونه ادعایی درباره جسم و عقل اش، و فارق از هر گونه ادعای داشتن حقوق انسانی .. این از نظر شما یک زن با فضیلت است.

    1.نام کاربری من در نوشته تان است بعد می خواهید متکلم وحده هم باشید؟!
    اصلا اگر پست های من را نادیده می گیرد این تجزیه و تحلیل ها از کجا می اید؟!
    در کل شما خیلی بامزه اید! بیشتر برایمان بنویسید!

    2. در مورد ویژگی های فیزیکی زن دقیقا همینطور است
    برای ویژگی های خاص در محور الت تناسلی مثلا:واژنی تنگ ، رحمی بارور و لگنی خوش فرم برای شروع
    در مورد ظواهر کلی:اندامی خواستنی،چهره ای شاداب، زیبا و متقارن
    در مورد سن و سال هم جوانی و طراوت بر خلاف چروک و یائسه مد نظر است
    اینها همه واقعیت است و هنوز وارد عرصه حقیقت نشده ایم و مشخصا اگاهی ندارید چرا که اینها را با فضیلت یکی می گیرد
    البته نگران نباشید من احتمالا در تاپیکی دیگر در مورد مردانگی بیشتر می نویسم و اگر زمینه مناسب را داشته باشید با قطبش مردانگی خود زنانگی می اموزید

  17. این کاربر از barton fink بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #3180
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض


    1.شما می خواهید مسئله را از زبان من بشنوید و با عینک چپگرایی بخوانید که مسئله طور دیگری خم شود وگرنه همانطور که از ابتدا بارها گفتم کلمه کلیدی برای مطالعه بسیار است
    لینک و کتاب ها شروعی بر مبحث nrx یا Dark Enlightenment اند که می دانم مطالعه کلمه به کلمه اش ازارتان می دهد چون "کفر و توهینی است به مقدسات ترقی خواهانه"

    و اما امار سازمان ملل ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
    شما اگر چپ می‌دانستید چیست که تا الان متوجه شده بودید من هنوز در این گفتگو چندان موضع چپگرایانه نگرفته ام
    افاضه شما این بود که غرب مدرن نابود شده و مرگ و میر از تولد پیشی گرفته که گفتم در حال حاضر آمارها حرف شما را تائید نمی‌کند. اینی که لینکش را قرار دادید اسمش پیش‌بینی است. تعجبی ندارد که فرق بین پیش‌بینی و آمار را ندانید چون تخصصی در این امر ندارید.


    خودشان پذیرفته اند که در حال پیر شدن و نابودی اند پس بی سر و صدا هزاران و میلیون مهاجر وارد می کنند از کشورهای "عقب مانده " و "جهان سومی" چون مرد بی بته ترقی خواه و زن هرزه مدرن از تشکیل خانواده و فرزنداوری بیزارند؛اینان مردمانی هستند که در همان ابتدا با سقط جنین ،طلاق و پو^رنوگرافی خود را نیست و نابود کرده و می کنند
    طنز دوم ماجرا اینجاست که متوجه نیستید هر کسی را به این کشورها راه نمی‌دهند. آن کسی از این جهان عقب مانده میکند و آنجا می‌رود که خود مدرن شده و با محیطش عجین نیست (به چشم شما همان بتا ها و هور های جهان سوم). اگر چیزی که می‌گوئید مشکل بود و عامل نابودی، این راه حل فقط از ذهن کم اطلاعی چون شما برای این به اصطلاح مشکل واهی ارائه میشد.


    2. کمونیسم هم که بعد از هربار اجرایش و قتل عام میلیون ها نفر ادعا می کند "کمونیسم واقعی این نبود "
    اینجا شما پاسخ همین سوال های بی جواب را بدهید از سر ما زیادی است. دیگر تحمل همزمان دوبل افاضه های شما در دو حیطه مختلف خیلی آش را شور می‌کند
    در خصوص مارکس و کمونیسم تشریف بیرید انجمن تخصصی اش.

    ارائه کردید که نشان می دهد واقعا از صفت هرزه بدتان می اید اما ادعا می کنید که برای مترقی اهمیتی ندارد.
    بله،هیچ زنی هرزه به دنیا نمی اید اما ویروس فکری تان که به او تزریق شد (رسانه،سیستم اموزشی و سیاست گذاری های کلان کاملا در کنترل نجاست فکری تان است ) اینجور می شوند ان هم به ازدیاد:
    قبلا به دوست قبلی که خیلی پرشور لایک میزد پستهایتان را معنی فحش، ریشه تمایل به این عمل و مسائل مربوط شرح داده شد. برای ما تاثیر این کلام شما در همان چارچوب اسکلت مغز شما باقی می ماند و اثری بر بیرون خود ندارد. آنچه که ما تحلیل می‌کنیم همان است که در آن اسکلت می‌گذرد، توهم زدید که بیرون از آن اهمیتی دارد این حرفها. در واقع مسئله اینجاست که شما از این کلمه بدتان می‌آید و زدن این برچسب از سوی شما به این و آن در واقع مسکنی است بر دردی خفته. هرچند کوتاه، ارامش می‌کند.

    پس به جای چسب زخم سرطان شدن (جریان محافظه کاری) باید نابوگر سرطان به میدان بیاید(جریان واپسگرای "راست جدید") که درسی درست و حسابی به چپگرای فاسد و شیطانی بدهد
    تکبیر!


    3. شما هم که تولید داخلید و هر وقت کم می اورید پس طرف مقابل حتما داعش و طالبان است
    خوب بخوان برادر... گفتیم شما درس به ایشان پس می‌دهید... خیلی فرق هست بین این دو...

    4. جنس خوب بزنید بر بدن وگرنه کار دست خودتان می دهید!
    شما هنوز نمی توانید سنت را درک کنید چطور،کجا و کی فضیلت اش را درک و تحلیل کردید؟!
    هنوز در خانه اولیم چون نمی توانید وجود شرافت و غیرت و سایر فضیلت های سنتی را بفهمید و منتظرید در ازمایشگاه تولید شوند ان هم با "روش علمی"!
    خوب است در همینجا به Virtue Ethics اشاره کردم
    خوب شد شما معیار درک ما شدید

  19. 2 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •