من آن موقع که این تاپیک را زدم نگاه ام سطحی و موردی بوده و احساسات همان لحظه ام در این حرف موثر بوده فقط مغازه دارها نیستند اتفاقا بعضی از مغازه دارها خیلی با انصاف و چشم و دل سیر اند (البته سر حرف پیش ام هم هستم بیشترشون هم ناجوانمرد و بی وجدان هستند)
در ایران همه ی مردم از هر گونه قشری و در راس آنها آخوندها و مواجب بگیران حکومتی مثلا ماموران راهنمایی رانندگی و یا سایر نیروهای مسلح همچون کفتار درنده به جان همنوعان خود میافتند و مردم را تکه و پاره و سلاخی میکنند و روح و جسمشان را از ضربه های تجاوز ویران میکنند.
در این شرایط تنها راههای نجات از این بیدادگاه یکی این است 1 - که درندگی و جنایت را یاد بگیری و از صبح تا شب بدری و تیکه پاره کنی 2- یک وسیله ای همچون طناب دار ، اسلحه و یا سیانور بدست بیاوری و خودت را از این منجلاب متعفن حذف کنی 3- که مردم عادی و بی بضاعت توان انجام آن را ندارند، خارج شدن از مرزهای جمعوری عسلامی و دیگر پشت سر را هم نگاه نکردن !
اتفاقا سر شب داشتم در مورد یک موضوعی مربوط به دهه 80 زندگی ام (البته تا پیش از 86) فکر میکردم بعد اینطور به نتیجه رسیدم که آن سالها هنوز اندکی روح و ذوق و جنبش و شرافت در ایرانیان متبلور بود و بعد ها سال به سال بدتر شد و ذهن و نوع نگاه و بینش جمعیت مردم روز به روز بیشتر به اضمحلال و تخریب کامل سوق پیدا نمود... لعنت بر تمامی مسببین و باعث و بانیان این فرهنگ زشت که همچون سرطان و افیون به جان 80 میلیون ایرانی افتاده است و هرگونه اخلاق ، جوانمردی ، مهر ، صفا و صمیمیتی در بین هم میهنان از ریشه قطع نموده و بذر کینه ، فحشاگری ، جنایت پیشگی ، دزدی ، حرامزادگی در دلهای این مردم پاشیده است.