چرا؟ ! آی تی خوبه کهنوشته شده توسط sansa [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا؟ ! آی تی خوبه کهنوشته شده توسط sansa [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر مقطعی حماقت خاص خودش رو داره !
سخت ترین حماقتم رو سانسور میکنم و نمیگم !
اما بعد اون افت تحصیلی بود که با دستای خودم با آیندم بازی کردم ! در حالی که دانش آموز سمپاد بودم با رتبه 3 درس رو به خاطر دلایلی ول کردم که اتفاقا برا مقابله با همون دلایل باید محکم میگرفتمش ! دوستان اون دورم که من سرامدشون بودم یا خارج هستن یا دارن دانشگاه شریف و امیر کبیر و تهران فوق یا پی اچ دی میخونن !
تو دوره دانشگاه هم حماقت داشتم ! نصف ترم ها رو معدل پایین و نصف بقیه رو معدل الف ! و حالا میانگین معدل خوب نیست ! به شخصه الان معدل به دردم میخورد !
تو دورانی که میتونستم گالری نقاشی بزنم کل نقاشی رو بوسیدم گذاشتم کنار ، کل کارهام رو هم کادو دادم به اطرافیان !! آخ آخ آخ
...
در نهایت میتونم بگم بغیر از یک مورد اکثر حماقتهام ناشی از سستی و تنبلی و لج کردن با خودم بوده ! یاد برره میفتم که واسه اعتراض شیشه خونه های خودشون رو شکوندن !
Last edited by mf.designing; 20-02-2015 at 18:05.
کسی که واردش میشه میفهمه .نوشته شده توسط Soroush-S [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این رشته سر و ته نداره . فقط اسمش برای خواستگاری و اینا خوبه . فارق التحصیلان نرم افزار بسیار بسیار از نظر شغلی توانمند تر هستند . اما فارق التحصیلان رشته it حتی یک خط کد هم نمیتوانند بزنند .
و یا در حد برنامه های بسیار بسیار ساده میتوانند بسازند . اما در حد بچه های نرم افزار قوی نیستند . بنده خدا ها تقسیری هم ندارن . سرفصل it هر چیز مزخرفی هست جز یکی چیزی بتوان از آن در شغل آیندتون استفاده کنید .
برگردم نرم افزار رو انتخاب میکنم .
اشتباهم این بود که نرم افزار رو باید انتخاب میکردم .
والا از قدیم و حتی تا الان هم حماقت زیاد داشتم و دارم
یکی از حماقت هایی که من حتی تا الان هم دارم اینه که به همه زیاد اعتماد دارم و اینکه بزرگترین حماقت من همیشه تو رفاقت بوده
تجربه ی شخصیم اینه که همونطوری رفتار کنید که دوستانتون باهاتون میکنن ، کمتر شد ایراد نداره ولی بیشتر نشه بهتره
چون والا ما که از همه زخم خوردیم چه تو دنیای بیرون و چه تو دنیای مجازی
در اخر هم اینو بگم که ادم وقتی یه زخمی میخوره بیشتر خودشو مقصر میدونه تا دیگران رو ، چون بعد ادم به خودش میگه من زیادی بهش بال و پر دادم که اینطوری
باهام رفتار کرد اگه بهش بال نمی دادم اینطوری با من نمیکرد
رشته منم تقریبا IT فقط یه C وسطش اضافی داره ما هم متوجه نشدیم رشته ما چیهنوشته شده توسط sansa [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از بزرگترین حماقت های من اینه که در مقاطعی از زندگیم قدر خودم رو ندوستم و از تواناییهام اونطور که باید استفاده نکردم
درس خوندن در رشته های فنی بدون کار کردن کوچکترین فایده ای نداره
اگه آگهی های جذب نیروی رشته کامپیوتر رو ببینید ، تقریباً هیچکدومشون اشاره ای به مدرک تحصیلی بالایی ندارن و بیشتر تجربه کاری یا مدارکی که بیرون هم میشه گرفت براشون مهمه.
برای بیشتر رشته های فنی دیگه هم همینطوره
دانشجوها میان رشته کامپیوتر ، الکی جزوه مینویسن ، پروژه ها رو میدن بیرون نوشته میشه ، بعدش با ارشد میرن کار گیرشون نمیاد و دیگران رو مسئول میدونن
متاسفانه هیچ کسی هم تلاش نمیکنه این قضیه رو اول برای دانشجوها روشن کنه. به همین دلیل دانشجو وقتی ارشد گرفت و بیکار موند تازه قضیه براش روشن میشه.
بزرگترین حماقت = گوش کردن به تجارب پر ارزش بزرگترهای به قول خودشون باتجربه
الان که فکر میکنم میبینم مغز فندقیم حتی تو بچگی هم از خیلیا بهتر میفهمیده ملت فقط گمراهم کردن و بس
ولی در کل خودم مقصر بودم که بعضی جاها اجازه دادم به جام تصمیم گیری کنن . البته زیاد بچه حرف گوش کنی هم نبودم
این 3 صفحه رو که خوندم
برای من جالب بود که حماقت های من ترکیبی از حماقت های افرادی هست که تا حالا نظراتشون رو خوندم
اولین و بزرگترین حماقتم عشق توی سن پایین بود -الان حتی برای خودم هم خنده داره-عشق اینترنتی- بعد این عشق مسخره من رو از زندگی انداخت.باعث بی اعتمادی خانواده ام نسبت به من شد
دومین حماقتم اینه: توی جمعی که حداقل هرکدام 60 درصد خودخواهی دارند میزان خودخواهی من کمتر از 10 درصده
یعنی یه وقت هایی خودم از خودم متنفر میشم
دیگه ببینید چجوریم که مادرم که بجز احترام گذاشتن به دیگران و از خود گذشتگی توی این 25 سال کسی چیز دیگری ازش نشنیده اخر سر به من گفت پس تو چرا جواب کسانی که اذیتت میکنند رو نمیدی....من تا حالا این جمله رو هیچ وقت از مادرم نشنیده بودم.
من حتی پشت دستم رو واقعا با قاشق داغ کردم.جاش هم هنوز واضح مونده ولی نمیدونم چرا دست از حماقت نمیکشم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)