این مغلطه در فضای اینترنت و کتب فلسفی منتشر نشده است و نظر شخصی من است و میتواند دارای اشکالات در بنیان باشد...
در این نوع مغلطه، شخص گوینده جمله ای را بیان میدارد که درون ساختار جمله، کلمات پارادوکس پشت سر هم بکار رفته است، ساختار جمله و نتیجه حاصله در ظاهر درست مینماید، ولی شالوده استدلال غلط است...
مثال:
تو در عالم نیست، هست هستی، بنابراین تو وقتی نیستی،هستی
واکاوی:
عالمی وجود دارد بنام نیستی که در آن چیزی نیست...
تو قبل از آنکه وجود پیدا کنی، در آن عالم بوده ای، یعنی تو در عالم نیستی بودی که هست شده ای
بنابراین استدلال، تو قبل از آنکه هست شوی، وجود داشته ای
گوینده با بیان کلمات پارادوکس پشت سر هم، ظاهری آراسته به جمله میدهد و نتیجه گیری بظاهر عقلی میکند و به خیال خود حرف روشنفکرانه و عمیقی زده است، در حالی که شالوده استدلال غلط است
چگونه چنین استدلالهای بظاهر روشنفکرانه را تشخیص داده و مقابله کنیم؟
معمولآ در کل جمله، کلمات پارادوکس زیاد دیده میشود، و باز معمولآ جمله اول دارای ایراد در بنیان است.....