تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 33

نام تاپيک: دانشمندان شیمی

  1. #21
    پروفشنال saeed-d's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    TABRIZ
    پست ها
    738

    پيش فرض

    آغاز كیمیاگری اسلامی با اسامی مردانی همراه است كه احتمالا خود كیمیاگر نبوده‌اند، اما با گذشت زمان و فرارسیدن قرن دهم میلادی ، كیمیاگران شهیری از میان آنان برخاستند كه علاوه بر تفكراتشان ، نوشتارهای كاملا جدید و نوینی خلق كردند.
    امام جعفر صادق علیه السلام (۱۴۸ ـ ۸۲ هـ . ق. / ۷۷۰ ـ ۷۰۵ م.)
    محضر پر فیض حضرت امام صادق (ع) ، مجمع جویندگان علوم بود. با دانش پژوهی كه به محفل آن حضرت راه مییافت از خرمن لایزال دانش او بهره مند میشد. در علم كیمیا ایشان نخستین كسی بودند كه عقیده به عناصر چهارگانه (عناصر اربعه) آب ، آتش ، خاك و باد را متزلزل كردند. از فرموده‌های ایشان است كه : «من تعجب میكنم مردی چون ارسطو چگونه متوجه نشده بود كه خاك یك عنصر نیست. بلكه عنصرهای متعددی در آن وجود دارد.» ایشان هزار سال پیش از پرسینلی ، لاووازیه و … دریافته بود كه در آب چیزی هست كه میسوزد (كه امروزه آن را هیدروژن مینامند).
    از امام صادق (ع) ، رساله‌ای در علم كیمیا تحت عنوان «رسالة فی علم الصناعة و الحجر المكرم» باقیمانده كه دكتر «روسكا» آن را به زبان آلمانی ترجمه و در سال ۱۹۲۴ آن را تحت عنوان «جعفر صادق امام شیعیان ، كیمیاگر عربی» در «هایدبرگ» به چاپ رسانده است. به عنوان مثال و برای آشنایی با نظرات حضرت صادق (ع) در شیمی ، خلاصه‌ای از بررسی دكتر «محمد یحیی هاشمی» را در ذیل درج میكنیم:
    از شرحی كه امام صادق (ع) برای اكسید میدهد، چنین معلوم میشود كه اكسید جسمی بوده كه از آن برای رفع ناخالصی در فلزات استفاده شده است. ایشان تهیه اكسید اصغر (اكسید زرد) را از خود و آهن و خاكستر به كمك حرارت و با وسایل آزمایشگاهی آن دوره ، مفصلا شرح داده و نتیجه عمل را كه جسمی زرد رنگ است، اكسید زرد نام نهاده‌اند. این شرح كاملا با فروسیانید پتاسیم كه جسمی است زرد رنگ به فرمول Fe(CN)۶] K۴] منطبق است و … . نتیجه عمل بعد از طی مراحلی ایجاد و تهیه طلای خالص است. امروزه نیز از همین خاصیت سیانور مضاعف طلا و پتاس برای آبكاری با طلا استفاده میشود.
    جابر بن حیان (۲۰۰ ـ ۱۰۷ هـ . ق / ۸۱۵ ـ ۷۲۵ میلادی)
    جابربین حیان معروف به صوفی یا كوفی ، كیمیاگر ایرانی بوده و در قرن نهم میلادی میزیسته و بنا به نظریه اكثریت قریب به اتفاق كیمیاگران اسلامی ، وی سرآمد كیمیاگران اسلامی قلمداد میشود. شهرت جابر نه تنها به جهان اسلام محدود نمیشود و غربیها او را تحت عنوان «گبر» میشناسند.ابن خلدون درباره جابر گفته است:
    جابربن حیان پیشوای تدوین كنندگان فن كیمیاگری است.
    جابربن حیان ، كتابی مشتمل بر هزار برگ و متضمن ۵۰۰ رساله ، تالیف كرده است. «برتلو» شیمیدان فرانسوی كه به «پدر شیمی سنتز» مشهور است، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده و میگوید: «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت كه ارسطو در منطق .» جورج سارتون میگوید: «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.» اریك جان هولیمارد ، خاورشناس انگلیسی كه تخصص وافری در پژوهشهای تاریخی درباره جابر دارد، چنین مینویسد:
    جابر شاگرد و دوست امام صادق (ع) بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری كه نمیتوانست از او جدا ولی بی نیاز بماند. جابر میكوشید تا با راهنمایی استادش ، علم شیمی را از بند افسانه‌های كهن مكاتب اسكندریه برهاند و در این كار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید. برخی از كتابهایی كه جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق ، كتاب نارالحجر ، خواص اكسیرالذهب ، الخواص ، الریاض و … .
    وی به آزمایش بسیار علاقمند بود. از این رو ، می توان گفت نخستین دانشمند اسلامی است كه علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین كسی است كه اسید سولفوریك یا گوگرد را از تكلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاح نامید. جابر اسید نیتریك یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه‌ای از زاج سبز ، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.
    رازی ، ابوبكر محمد بن زكریا (۳۱۳ ـ ۲۵۱ هـ . ق / ۹۲۳ ـ ۸۶۵ م.)
    زكریای رازی به عنوان یكی از بزرگترین حكیمان مسلمان شناخته شده و غربیها او را به نام «رازس» میشناسند. رازی در علم كیمیا ، روش علمی محض را انتخاب كرده و بر خلاف روشهای تمثیلی و متافیزیك ، به روشهای علمی ارزش زیادی قائل شده. رازی موسس علم شیمی جدید و نخستین كسی است كه «زیست شیمی» را پایه‌گذاری نموده است. دكتر «روسكا» شیمیدان آلمانی گفته است: «رازی برای اولین بار مكتب جدیدی در علم كیمیا بوجود آورده است كه آن را مكتب علم شیمی تجربی و علمی می توان نامید.
    مطلبی كه قابل انكار نیست اینست كه زكریای رازی پدر علم شیمی بوده است.» كتابهای او در زمینه كیمیا در واقع اولین كتابهای شیمی است. مهمترین اثر رازی در زمینه كیمیا كتاب «سرالاسرار» است. ظاهرا رازی ۲۴ كتاب یا رساله در علم كیمیا نوشته كه متاسفانه فقط معدودی از آنها بدست آمده و در كتابخانه‌های مشهور دنیا نگهداری میشود. وی نخستین بار از تقطیر شراب در قرع و انبیق ماده‌ای بدست آورد كه آن را الكحل نامید كه بعدها به هر نوع ماده پودری شكل حتی به جوهر هم داده شد، از این رو آن جوهر را جوهر شراب نیز نامیدند. گفته میشود كه رازی كربنات آمونیوم را از نشادر و همچنین كربنات سدیم را تهیه كرده است.
    ابن سینا ، حسین (۴۲۸ ـ ۳۷۰ هـ . ق / ۱۰۳۶ ـ ۹۸۰ م.)
    ابن سینا ملقب به شیخ الرئیس ، بزرگترین فیلسوف و دانشمند اسلامی و چهره‌ای بسیار موثر در میدان علوم و فنون است. غربیها وی را به نام «اوسینیا» میشناسند. ابن سینا ، رنجی برای كیمیاگری و ساختن طلا نكشید؛ زیرا او به استحاله باور نداشت و صریحا تبدیل فلزات به یكدیگر را ناممكن و غیر عملی میدانست.
    ابو علی سینا از ادویه منفرد ، ۷۸۵ قلم دارو را به ترتیب حروف ابجد نام برده و به ذكر ماهیت آنها پرداخته و خواص تاثیر آن داروها را شرح داد. وی ضمن توصیف این مواد ، آگاهیهای جالبی در زمینه «شیمی كانی» به خوانندگان میدهد و میگوید از تركیب گوگرد و جیوه می توان شنگرف تهیه كرد. وی نخستین كسی است كه خواص شیمیایی الكل و اسید سولفوریك را از نظر دارویی شرح داد.
    بیرونی ، ابوریحان محمد (۴۴۲ ـ ۳۶۲ هـ . ق / ۱۰۵۰ ـ ۹۷۲ م.)
    كانی شناس و دارو شناس جهان اسلام و یكی از بزرگترین دانشمندان اسلام است كه با ریاضیات ، نجوم ، فیزیك ، كانی شناسی ، دارو سازی و اغلب زبانهای زنده زمان خود آشنایی داشته است. یكی از آثار مهم بیرونی در شیمی كتاب الجواهر وی است كه در بخشی از آن ، نتایج تجربی مربوطه به تعیین جرم حجمی امروزی آنها تفاوت خیلی كم دارد و یكی از كاربردهای مهم وی به شمار میرود كه در علوم تجربی ، انقلابی بزرگ به وجود آورد. برای تعیین جرم اجسام ، ترازویی ابداع كرد.
    بیرونی همچنین در كتاب الجماهیر (در شناسایی جوهرها) به معرفی مواد كانی به ویژه جواهرات گوناگون پرداخت. بیرونی ، چگالی سنج را برای تعیین جرم حجمی كانیها به ویژه جوهرها و فلزها نوآوری كرد كه در آزمایشگاه امروزی كاربرد دارد.

    آقا فربد اگه صفحه قبل رو نگاه ميكردي اين مقاله رو من قرار دادم.
    لطفا در دادن پست دقت كنيد.

  2. #22
    همکار بازنشسته farbod123's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    1,370

    پيش فرض

    آقا فربد اگه صفحه قبل رو نگاه ميكردي اين مقاله رو من قرار دادم.
    لطفا در دادن پست دقت كنيد.
    ببخشید الان عوضش می کنم...

  3. #23
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض دانشمندان شیمی

    ارنست رادرفورد


    او چهارمین فرزند از دوازده فرزند جیمز و مارتا رادرفورد نیوزیلندی‌های نسل اول بود که از کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد در یک خانواده پر جمعیت دوازده بچه‌ای بود که اعضای آن همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت می‌کردند اهل خانه همه افرادی جدی کلیسا رو، خوشحال و با فرهنگ بودند. علاقه مندی رادرفورد به علوم در مرحله زودی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری بنام خواندنی‌های اولیه در فیزیک تالیف معلمی بنام بالفور استوارت به دست آورد. کتاب استوارت مشابه کتابهای خود آموز فیزیک اموزی بود که در آنها نحوه به نمایش درآوردن اصول پایه فیزیک یا استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند سکه، شمع، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می‌شود. رادرفورد جوان سخت شیفته آن کتاب شده بود نخستین بورس از بورسهای تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال ۱۸۸۷ که ۱۶ ساله بود به دست آورد.
    تحصیل در دانشگاه
    بورس تحصیلی دومی وی را قادر به ثبت نام در دانشکده کنتربوری شهر کرایست چرچ کرد که مؤسسه‌ای بود که در سال پیش از تولد خود او بوجود آمده بود. وی رشته‌های تحصیلی اصلی خود را فیزیک و ریاضیات انتخاب کرد که از بخت مساعد در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت. رادرفورد در پایان دوره آموزشی سه ساله خود درجه کارشناسی ریاضی و فیزیک – ریاضی و (بطور کلی) علوم فیزیکی به پایان رسانید. نکته قابل ذکر در رابطه با زندگی خصوصی وی در ایام اقامت در کریستچرچ اینکه وی در آنجا با ماری نیوتن دختر صاحبخانه خود آشنا و پیبند عشق او شد. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم در باره فعالیت تشعشعی مواد در سال ۱۸۹۵ بر خلاف دوم شدن در گزینش جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد مقررات اعطای جایزه حق انتخاب مؤسسه آموزشی را به خود برنده جایزه می‌داد که رادرفورد آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت جی .جی تامسون(صاحب نظر پیشتاز جهان در زمینه الکترومغناطیس) را برگزید در آن سال ویلهلم کنراد رونتگن فیزیکدان آلمانی موفق به کشف اشعه ایکس شد کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد.

    کارهای علمی

    کشف هانری بکرل فرانسوی در سال ۱۸۹۸ بود. رادرفورد در سال ۱۸۹۵ به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا تحت مدیریت جی.جی امسون مشغول به کار شود تامسون که استاد فیزیک تجربی بود رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه به کار گرفت رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیوی ناهمانند شناسایی کرد او پی برد که بخشی از تابش با برگه‌ای به ضخامت یک پانصدم سانتی متر قابل ایستادن بود اما برای متوقف کردن بخش دیگر برگه‌های بس ضخیم تری لازم بود او اولین اشعه‌ای را که تابشی بارالکتریکی مثبت و یونیده کننده‌ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می‌شد اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را که تابشی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می‌کرد اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود اشعه بتا نامید. تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود در سال ۱۹۰۰ به‌وسیله پل اوریچ ویلارد(فیزیکدان فرانسوی) کشف شد این پرتو نافذترین تابش را داشت. طول موج آن بسیار کوتاه و بسامد آن فوق العاده زیاد بود تابش جدید، پرتو گاما نام گرفت. رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم: فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیوم و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم تنها عنصر از شرته عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.

    رادرفورد در سال ۱۹۰۳ به عضویت انجمن سلطنتی لندن در آمد و در سال ۱۹۰۴ نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته می‌شود، منتشر کرد شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی سبب شد که از طرف دانشگاه‌ها تصدی کرسی‌های زیادی به وی پیشنهاد شود او در سال ۱۹۰۷ به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد رادرفورد در دانشگاه منچستر رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه در باره ساختار اتم شد آن دوره پر ثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود رادرفورد به پاس کوششهای علمی خود در دانشگاه منچستر نشانها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال ۱۹۰۷ در شیمی نقطه اوج آن بود این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود به او دادند بزرگ‌ترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر کشف ساختار هسته اتم بود پیش از رادرفورد اتم به گفته خود او یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود اما اینک یک منظومه شمسی بسیار ریز متشکل از ذرات بی شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.

    مرگ

    رادرفورد در سال ۱۹۳۷ در اثر یک فتق محتقن(گونه‌ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت او در آن هنگام ۶۶ ساله و هنوز سرزنده و قوی بود سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده از هر کس دیگری بیشتر است او اشکارا بزرگ‌ترین فیزیکدان آزمایشگری به بزرگی او نیامده بود دهها انجمن علمی و دانشگاه به او عضویت و درجات دانشگاهی افتخاری دادند او را پدر انرژی هسته‌ای نامیده اند.



  4. 2 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #24
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    مایکل فارادی

    تولد : 22 سپتامبر 1791 حومه لندن
    فوت : 26 اوت 1867 لندن

    امروز در جهان هر كجا در اثر تغيير ميدان مغناطيسي جريان القايي به وجود مي آيد و مولد الكتريسيته اي كار مي افتد و جريان الكتريسيته توليد مي كند اثري از فارادي ديده مي شود. مايكل فارادي پسر نعلبند انگليسي است كه در حومه لندن به دنيا آمد. او به سبب فقر و اينكه از همان اوان كودكي متكفل مخارج خانواده اش بود، تحصيلات ابتدايي را تمام نكرد و از سيزده سالگي مشغول به كار شد. كارش صحافي و توزيع روزنامه و به طور كلي شاگردي يك مغازه كتابفروشي بود. دستهاي او در اثر كار صحافي، در حركت و سازندگي مهارت يافت و انديشه او سبب خواندن هر كتاب پيش از صحافي و هر روزنامه پيش از توزيع ، رشد يافت.
    تصادف چنين بود كه همفري ديوي، فيزيكدان مشهور انگليسي، تهيه كارت دعوت براي سخنرانيهاي علمي خود را به اين كتابفروشي سفارش دهد و فارادي، زرنگي كرد و كارت دعوت چند جلسه رانيز براي خود نوشت و در جلسات حاضر شد. پس از سه يا چهار جلسه، موقعي كه فارادي در جلسه سخنراني رفت، كتابي جلد شده و مرتب همراه تقاضاي كار به همفري ديوي داد. اين كتاب سخنراني هاي ديوي بود كه آنها را به صورت ماهرانه اي تنظيم كرده بود. درخواست فارادي قبول شد مشروط بر آنكه به عنوان كارگر در آزمايشگاه شيمي و فيزيك به كار نظافت بپردازد. اما او با تكيه بر دستهاي سازنده و انديشه پويا و جسجوگر خود، با سرعت به دستياري ديوي برگزيده شد و موقعي كه در آن زمان ديوي را براي سخنرانيهاي علمي به كشورهاي اروپايي دعوت كردند. مايكل فارادي نيز همراه ديوي بود و حاصل اين سفر سي ماهه، براي او آموختن چند زبان زنده دنيا و آشنايي با دانشمندان معروف زمان و اطلاع از تجارب علمي آنها گرديد.
    در سال 1815 پس از پايان اين مسافرت فارادي به كار پرداخت و پس از مدتي به رياست آزمايشگاههاي علمي انجمن سلطنتي انگليس رسيد. فارادي به عنوان يكي از بزرگترين دانشمندان آزمايشگر علوم تجربي ، به قوانين و اكتشافات بسيار مهمي دست يافت، به طوري كه در همان زمان نيز ارزش كارش معلوم شد و همفري ديوي به همكاري با او افتخار مي كرد و مي گفت : « بزرگترين كشف من كشف وجود فارادي است.»
    از آثار علمي او:
    1- مطالعه در آثار شيميايي جريان الكتريسيته و كشف قوانين الكتروليز ( قوانين فارادي) و انتخاب اصطلاحات مربوط به الكتروشيميايي مانند : الكترود ، آند،كاتد،الكتروليت، . . .
    2- موتور الكتريكي - در سال 1821 فارادي موفق شد كه اولين موتور الكتريكي را بسازد، او با گذراندن جريان الكتريسيته از يك چرخ فلزي كه در ميدان مغناطيسي قرار داشت، توانست چرخ را به حركت در آورد. ان چرخ متكي بر يك محور رسانا بود كه از پايين نيز با سطح جيوه تماس داشت.
    3- توليد الكتريسيته از راه القاي مغناطيسي - در هفدهم اكتبر سال 1831 به كشف اين پديده موفق شد كه حركت نسبي يك مغناطيس و يك سيم پيچ مي تواند جريان الكتريكي توليد كند. و از آن پس كه تكنولوژي توليد الكتريسيته از طريق ديناموها و آلترناتورها ( مولد هاي جريان پيوسته و متناوب ) شروع و تكميل شد. فارادي نه تنها در انديشه اختراع و اكتشاف و ساختن بود، بلكه « ياددادن » و به ويژه آموزش علوم به كودكان را وظيفه خود مي دانست. او از همان ساله اي اوليه اي كه به سرپرستي آزمايشگاههاي علوم تجربي منصوب شد، در روزهاي مشخصي از هفته ( چهارشنبه ها) براي كودكان در محل ازمايشگاه سخنراني و آزمايش مي كرد. جالب است كه گفته شود هنوز سخنراني هاي علمي پس از يك و نيم قرن، در سطحي گسترده هنوز ادامه دارد!
    گرچه فارادي در 26 اوت 1867 وفات يافت وليكن تا زماني كه آثار الكتريسيته و مغناطيس مورد مطالعه و استفده انسان قرار مي گيرد ياد فارادي زنده است.

  6. این کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #25
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    نیلز بور




    تولد و وفات
    نیلز هنریك دیوید بور در هفتم اكتبر ۱۸۸۵ در شهر كپنهاگ چشم به جهان گشود. پدرش كریستین بور استاد فیزیولوژی دانشگاه كپنهاگ بود و مادرش «الن آدلر» نام داشت. نیلز در كنار برادر كوچكترش هارالد - كه بعدها در ریاضیات به درجه استادی رسید _ دوران كودكی و نوجوانی خود را به لطف داشتن پدری دانشمند و مادری فرهیخته در فضایی علمی و در بستری مهیا برای ظهور نبوغشان گذراندند. پدرشان یكی از فیزیولوژیست های برجسته دوران خود و مادرشان از خانواده‌ای بود كه به علم و دانش مجهز و مشهور بودند. او در ۹ ژوئن ۱۹۵۰ در «نامه‌ای سرگشاده به سازمان ملل متحد» نظریات خود را در این زمینه به صراحت اعلام كرد. او كه در سال ۱۹۱۲ با «مارگارت نورلاند» ازدواج كرده بود از او صاحب چهار فرزند پسر شد كه همگی آنها تحصیلات عالیه داشتند، هانس (پزشك)، اریك (مهندس شیمی)، آیگ (دكترای فیزیك نظری) و ارنست (وكیل). «نیلز بور» در ۱۸ نوامبر ۱۹۶۲ در زادگاهش چشم از جهان فروبست

    تحصیلات
    نیلز پس از ثبت نام در مدرسه «گاملهولم» و به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی خود در سال ۱۹۰۳ به دانشگاه كپنهاگ رفت و از ابتدا تحت تعالیم پروفسور كریستیانسن كه از فیزیكدانان برجسته و از خاندانی اصیل بود قرار گرفت و موفق شد در سال ۱۹۰۹ مدرك فوق لیسانس و در سال ۱۹۱۱ به اخذ درجه دكترا نائل آید.

    تحقیقات
    در خلال دوران دانشجویی «نیلز» مسابقه‌ای در دانشگاه كپنهاگ بر سر حل یك مسئله علمی برپا شد و دانشكده علوم وظیفه تهیه و توزیع جوایز را بر عهده گرفت. «نیلز» در این راستا به انجام تحقیقات نظری و آزمایشگاهی وسیعی در مورد «تنش سطحی» پرداخت و در نهایت جایزه مسابقه را كه یك مدال طلا بود از آن خود كرد و نتایج تحقیقاتش در سال ۱۹۰۸ در مجله علمی جامعه سلطنتی به چاپ رسید. مطالعات بعدی «بور» به مرور زمان بیشتر حال و هوای «نظری» به خود گرفت تا آنجا كه رساله دكترای او كه به شرح خواص فلزات برای اثبات تئوری الكترونی می‌پردازد ماهیتی كاملاً نظری دارد و هنوز به عنوان اثری كلاسیك در باب نظریه الكترون به شمار می‌رود. «بور» طی مطالعاتی كه برای آماده سازی و تكمیل رساله دكترایش انجام داد برای اولین بار با مفهوم نظریه كوآنتومی تشعشع یا پرتوافشانی كه توسط ماكس پلانك مطرح شده بود، مواجه شد. در پاییز سال،۱۹۱۱ «نیلز بور» برای مدتی در دانشگاه كمبریج اقامت گزید و از طرفی بابت نظارت بر روند آزمایش هایی كه در آزمایشگاه «كاوندیش» زیر نظر «سر تامسون» در حال انجام بود حقوق دریافت می كرد و از طرف دیگر فرصتی یافته بود تا به مطالعات نظری خود بپردازد. در بهار سال ۱۹۱۲ بود كه «بور» در كنار پروفسور «رادرفورد» در آزمایشگاه دانشگاه منچستر مشغول مطالعه و تحقیق بودند و چون دیگر دانشمندان آن روز، به صورت فشرده و طاقت فرسایی در باب پدیده رادیواكتیویته در حال تحقیق و آزمایش بودند. پس از مدت كوتاهی آنها به واقعیتی در باب جذب اشعه آلفا رسیدند كه یك سال بعد در مجله‌ای علمی به چاپ رسید. پس از این مرحله بود كه «بور» با پذیرفتن اصول اولیه‌ای كه از كشف هسته اتم توسط «رادرفورد» به دست آمده بود، مطالعات خود درباره ساختار اتم را آغاز كرد. با استفاده از مفاهیم تئوری كوآنتومی كه توسط «پلانك» به اثبات رسیده و از جایگاه محكمی در دنیای علمی آن روز برخوردار بود، او موفق به كشف و ارائه تصویری از ساختار اتم شد كه بعدها به دست دانشمندان دیگری و بیش از همه توسط «هایزنبرگ» اصلاح شد. در خلال سال های ۱۹۱۳ ، ۱۹۱۴ «بور» به عنوان سخنران فیزیك در دانشگاه كپنهاگ مشغول به كار بود و از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶ نیز صاحب سمتی مشابه در دانشگاه ویكتوریای منچستر شد. در سال ۱۹۱۶ صاحب كرسی استادی فیزیك نظری در دانشگاه كپنهاگ شد و از سال ۱۹۲۰ تا پایان عمرش نیز به سمت ریاست موسسه فیزیك نظری درآمد كه این موسسه به خاطر شخص «بور » در دانشگاه تاسیس و راه اندازی شد. عاقبت در سال ،۱۹۲۲ «نیلز بور» به واسطه خدمات بزرگش به عالم فیزیك به خصوص با ارائه ساختار اتمی به دریافت جایزه نوبل نائل آمد. فعالیت های علمی «بور» در موسسه فیزیك نظری بیش از هر چیز بر ساختار و قوانین حاكم بر هسته اتم و همچنین تبدیل هسته‌ای و فروپاشی آن معطوف بود. در سال ۱۹۳۶ «بور» نظریه خود در باب تجزیه و آزاد كردن قدرت نهفته در اتم را اعلام كرد و برای آسان شدن فهم این پدیده تئوری ریز قطره را چنین مطرح كرد كه تصویری كه از چكیدن یك قطره مایع درون یك ظرف مایع دیده می‌شود همان مفهوم «فیزیون» است. این تئوری هم دوره با «شكافتن اورانیوم» به دست «هان» و «استراسمن» بود. با آغاز جنگ جهانی دوم، «بور» دانمارك را ترك و به سوئد رفت و دو سال پایانی جنگ را نیز در انگلستان و آمریكا گذراند و در پروژه انرژی اتمی آمریكا مشاركت كرد. در سال های بعد او بیشتر انرژی خود را صرف كشف استفاده‌های صلح آمیز انرژی اتمی كرد و در مخالفت با سیاست های دول قدرتمند كه با تكیه بر سلاح های اتمی شان به یكه تازی روی آورده بودند متحمل زحمات فراوان شد.

  8. 3 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #26
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    جوزف تامسون

    جورج جان تامسون در 18 دسامبر 1856در شهر منچستر انگلستان متولد شد. پدرش به جمع‌آوری کتابها علاقه داشت، ولی تامسون علاقه خود را متوجه معلمی کرد، به طوریکه هشت نفر از شاگردانش برنده جایزه علمی نوبل شدند.
    او که در نزدیکی منچستر به دنیا آمده بود، در سن 14 سالگی به کالج اونس که امروز دانشگاه ویکتوریا نامیده می‌شود راه یافت. جوزف در کالج از کمک هزینه تحصیلی استفاده می‌کرد و شاید اگر این کمک هزینه نبود، جوزف بعد از فوت پدرش، نمی‌توانست ادامه تحصیل دهد. ایشان در سال 1940در انگلستان درگذشت.
    سیر علمی تامسون
    تامسون در نوزده سالگی فارغ التحصیل رشته مهندسی شد و در امتحان دانشگاه کمبریج شرکت کرد و رتبه دوم را کسب کرد و در این دانشگاه نیز با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به تحصیل پرداخت و در رشته فیزیک فارغ التحصیل گردید. او پس از فراغت از تحصیل رسمی، به استخدام کالج ترینیتی همین دانشگاه کمبریج درآمد و در آزمایشگاه کاوندیش به تحقیق پرداخت.
    در سال 1884 لردرایلی که رئیس آزمایشگاه بود، استعفا کرد و تامسون که فقط 28 سال داشت، به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. گرچه کمی سن او مخالفت بسیاری از استادان را برانگیخت، و لیکن نبوغ تامسون و حسن مدیریت او سبب شد که مدت 34 سال این آزمایشگاه را با سطح بالای تحقیق علمی جهان اداره کند. او نه تنها مدیر این آزمایشگاه تحقیقاتی بود، بلکه خود نیز در شمار محققین ممتاز این مرکز بود.
    آثار علمی تامسون
    در سال 1897 تامسون بهنام "پدر الکترون" شهرت یافت. او که بر روی پرتوی کاتدی مطالعه می‌کرد، با مشاهده انحراف این اشعه در میدانهای مغناطیسی و الکتریکی معتقد شد که این اشعه، جریانی از ذرات باردار الکتریکی منفی هستند.

    تامسون جرم نسبی هر ذره را بدست آورد و مشخص کرد که جرم هر الکترون تقریباً 2000 برابر کمتر از جرم اتم هیدروژن است.

    به تشویق تامسون ، ویلسون ، یکی از شاگردانش ، «اتاق ابری» را ساخت و با آن برای تعیین و تشخیص ذرات اتمی استفاده کرد. از جمله ویلسون توانست جرم و مقدار بار الکترون را اندازه‌گیری کند.
    سرانجام تامسون
    تامسون پس از 37 سال مدیریت آزمایشگاه کاوندیش‌ ، استعفا کرد و شاگردش ارنست رادرفورد به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. تامسون در آخر عمر ، روحیه‌ای پرنشاط داشت. موفقیت خود و پسر و شاگردانش ، سهم عمدهای در نشاط او داشتند.
    او در سال 1906 برنده جایزه نوبل شد. این جایزه را به خاطر تحقیقات علمی و نظری که بر روی هدایت الکتریکی گازها کرده بود، دریافت کرد. پسرش جرج پاجت تامسون (متولد 1892) نیز برنده جایزه نوبل سال 1937 شد. این جایزه به خاطر کشف پدیده تفرق الکترون در کریستالها به او اعطا گردید.
    کلام آخر
    "اتم ، یک گویچه‌ای است به قطر 8-10 سانتیمتر که به طور همگون دارای بار مثبت بوده و در درون آن الکترونهای منفی شناورند که ابعاد آنها حدود 13-10 سانتیمتر می‌باشد."
    (جی، جی تامسون)
    Last edited by sadaf00; 28-01-2010 at 20:58.

  10. 3 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #27
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    جان دالتون

    جان دالتون در ششم سپتامبر سال 1766 م . روستای ایگل شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در مدرسه کواکرها آغاز کرد و دروس مذهبی، ریاضی و علوم را فرا گرفت. دیری نگذشت که نبوغ او در ریاضیات در سراسر ناحیه پیچید و او توانست در دهکده مدرسه ای تاسیس کند و مدیریت مدرسه را به عهده بگیرد.در آن زمان او تنها دوازده سال داشت.
    در این زمان او به علم هواشناسی نیز علاقه داشت. دستگاه های زیادی ساخت و آزمایشات گوناگونی انجام داد. جان در مواقع بیکاری به مزرعه پدر می رفت و به او در کار مزرعه کمک می کرد. در همین ایام بود که با زبان های لاتین و یونانی آشنا شد و توانست کار ریاضی دان های گذشته را مطالعه کند. دو سال بعد مدرسه را رها کرد و به دهکده کندال نزد برادرش رفت. در طی مدت زندگی در کندال روزی به مجلس دانشمندان رفت و در آن جا سخنرانی کرد، ولی به علت کمی سن و صدای نارسایش نتواست موفق شود.
    دالتون مدت دوازده سال به مطالعه و تحقیق در ریاضیات مشغول بود. ولی از مطالعه در رشته هواشناسی دست نکشید. در سال 1793 به عنوان معلم در کالج منچستر انگلستان مشغول به کار شد، با این حال از وضع موجود راضی نبود، زیرا به سبب کمی وقت نمی توانست به مطالعاتش ادامه دهد. او در زمان اقامتش در کندال با جان گوگ آشنا شد. جان کوک از زمان تولد کور بود، با این حال به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت. وی هم چنین قدرت بویایی عجیبی داشت . او با بوئیدن گیاهی که رویش آن ده ها متر از محل زندگی او فاصله داشت می توانست به نوع آن پی ببرد. هم چنین هواشناس بزرگی بود و نوشته هایش برای دالتون مفید واقع شد.
    جان گوگ دالتون را تشویق کرد تا مشاهدات و تجربیاتش را در زمینه هواشناسی منتشر کند. همین امر توجه دانشمندان را به دالتون جلب کرد او به عضویت انجمن فلسفی و ادبی پذیرفته شد و بقیه عمر ش را در خدمت به این انجمن گذراند.
    دالتون موفقیت خود را تنها در پشتکار خود می دانست. او دانشگاه منچستر را ترک و وقت خود را تماما صرف مطالعات علمی کرد و با این که وضع مالی خوبی نداشت. ولی باز به مطالعه علم هواشناسی پرداخت و شاید همین مطالعات وی در امر هواشناسی باعث شد که به وجود اتم پی ببرد.
    از قرن ها پیش دانشمندان روی ذرات بنیادی ماده فکر می کردند. یونانیان باستان عناصر گیتی را آب ، خاک ، باد و آتش می دانستند و ارسطو تمام اجرام گیتی را در این چهار عنصر استوار کرده بود. دموکریتوس ( Dmocrotus) ریاضی دان یونانی عقیده داشت که کوچکترین اندازه ذره هر جسم حدی دارد . از کوچترین ذره هر جسم را اتم نامید و گفت که این ذره شکاف ناپذیر است.
    با آن که اتم از سال ها پیش شناخته شده بود، اما به وسیله جان دالتون علم شیمی تکامل یافت و نظریه اتمی ماده پایه ریزی شده.
    نظریه دالتون مورد تایید دانشمندان قرار گرفت و او به استادی آکادمی علوم فرانسه نایل و در سال 1826 موفق به دریافت بهترین درجه علمی از انجمن سلطنتی لندن شد.
    نظریه علمی دالتون بر دقت ریاضی و اهمیت علم شیمی افزود و توانست علوم فیزیک و شیمی را به هم نزدیک کند. با کمک نظریه دالتون ثابت شد ذرات ماده جاذبه الکتریکی دارند.
    جان دالتون نخستین کسی بود که برای عنصرهای شیمیای نشانه های نسبتا ساده و بر اساس همین نشانه ها برای بسیاری از مواد ، فرمول شیمیای پیشنهاد کرد. وی جرم اتمی هیدروژن را برابر واحد فرض و بر اساس فرمولهای پیشنهادی مواد، جرم اتمی عنصرها را حساب کرد و قانون های فشار جزئی گازها و قانون های نسبت های چند تایی در مورد ترکیب جرمی عناصر را کشف کرد.
    جان دالتون به علم پزشکی نیز خدمات بی شماری کرد که می توان به کشف بیماری کور رنگی یا بیماری دالتونیسم که خود نیز به آن دچار بود، اشاره کرد.
    جان دالتون سر انجام در سال 1844 از دنیا رفت او ازدواج نکرد و پس از مرگش به خاطر تشکر از خدمات ارزنده اش به دنیای علم، چهل هزار نفر از مردم سراسر جهان از برابر تابوتش رژه رفتند.

  12. 2 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #28
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    ویلیام کنراد رونتگن

    سال ولادت و فوت : 1923 – 1845 میلادی
    مليت : آلمانی

    ويليام كنراد رونتگن كاشف اشعه ايكس به سال 1845 در شهر «لنپ» آلمان به دنيا آمد. وي در سال 1869
    درجه دكتراي خود را از دانشگاه زوريخ دريافت كرد. نوزده سال بعد را در دانشگاه‌هاي مختلفي مشغول كار بود و به تدريج به عنوان دانشمندي برجسته معروفيت كسب كرد. در سال 1888 استاد فيزيك و رئيس انستيتو فيزيك دانشگاه «ورزبورگ» شد. در همين انستيتو بود كه در سال 1895 به كشفي دست يافت كه سبب اشتهار او گرديد.
    رونتگن روز هشتم نوامبر 1895 مشغول انجام آزمايش‌هايي با اشعه‌هاي كاتوديك بود. اشعه كاتوديك جرياني از الكترن‌هاي سريع‌الحركت مي‌باشد. اين جريان در نتيجه اتصال يك ولتاژ قوي بين الكترودهايي كه در دوانتهاي يك لوله شيشه‌اي مسدود و فاقد هوا تعبيه شده است، ايجاد مي‌گردد. اشعه‌هاي كاتوديك قابليت انتشار و رسوخ ندارند و چند سانتيمتر از هوا به سهولت آن را متوقف مي‌كند. در آن آزمايش رونتگن لوله شيشه‌اي حاوي اشعه كاتوديك خود را با كاغذ سياه ضخيمي كاملاً پوشاند به شكلي كه وقتي جريان الكتريكي برقرار مي‌گرديد هيچ‌گونه نوري از داخل لوله مشاهده نمي‌شد.
    هنگامي كه رونتگن جريان برق را به لوله اشعه كاتوديك وصل كرد با كمال شگفتي مشاهده كرد صفحه فلورسنتي كه روي نيمكت مجاور قرار داشت مانند آنكه نوري بر آن تابانده شده باشد شروع به درخشيدن كرد. او جريان را قطع كرد و درخشش صفحه (كه با لايه‌اي از باريوم پلاتينو سيانيد، ماده‌اي فلورسنت، پوشانده شده بود) متوقف شد. از آنجا كه لوله‌ي حاوي اشعه كاتوديك كاملاً پوشيده شده بود و منفذي نداشت رونتگن به اين نتيجه رسيد كه با برقراري جريان الكتريكي بايد نوعي تشعشع نامرئي از لوله خارج شود.
    او اين تشعشع نامرئي را به خاطر ماهيت ناشناخته آن، «اشعه ايكس» ناميد. ايكس يك نشانه معمول در رياضي براي ناشناخته‌ها است.

    رونتگن كه از اين كشف تصادفي به هيجان آمده بود ساير كارهاي تحقيقاتي خود را كنار گذاشت و تمام توجه خود را معطوف به بررسي خواص اشعه ايكس كرد. او پس از چند هفته كار فشرده موفق به كشف نكات زير شد:
    1- اشعه ايكس مي‌تواند موجب شود تا عناصر گوناگون شيميايي ديگري (علاوه بر باريوم پلاتينو سيانيد) نيز خاصيت باز پس دادن نور را پيدا كنند
    2- اشعه ايكس مي‌تواند از بسياري مواد كه حاجب نور معمولي هستند عبور كند. رونتگن مخصوصاً متوجه شد كه اشعه ايكس مي‌تواند از گوشت عبور كند ولي در برابر استخوان متوقف مي‌شود، او با قرار دادن دست خود بين لوله اشعه كاتوديك و صفحه فلورسنت توانست تصوير استخوان‌هاي دستش را روي صفحه مشاهده کند
    3- اشعه ايكس در خط مستقيم حركت مي‌كند و برخلاف ذراتي كه بار الكتريكي دارند تحت تأثير ميدان‌هاي مغناطيسي منحرف نمي‌شود.

    رونتگن در دسامبر 1895 اولين مقاله خود را درباره اشعه ايكس نوشت. گزارش او بلافاصله هيجان فراواني به وجود آورد و توجه محافل علمي را به خود جلب نمود.

    صدها تن از دانشمندان و پژوهشگران چند ماه به بررسي و تحقيق پيرامون اشعه ايكس پرداختند و طي مدت يك سال تقريباً حدود يكهزار مقاله درباره اين موضوع منتشر شد.

    يكي از دانشمندان كه كشف رونتگن مستقيماً محرك تحقيقات او شد، آنتوان هنري بكوئرل بود. بكوئرل گر چه با نيت تحقيق بيشتري پيرامون اشعه ايكس مشغول كار شد ولي تصادفاً به كشف پديده‌اي مهمتر، يعني راديواكتيويته دست يافت.

    به طور كلي هر گاه الكترون‌هايي با انرژي بالا بر شيئي برخورد كند نشعشات ايكس توليد مي‌گردد. اشعه ايكس خود فاقد الكترون است بلكه بيشتر از امواج الكترومغناطيسي تشكيل مي‌شود. بنابراين اصولاً شبيه به تشعشات مرئي يعني امواج نوري است با اين تفاوت كه طول موج اشعه ايكس بسيار كوتاه‌تر مي‌باشد. مهمترين موارد استعمال اشعه ايكس، استفاده از آن براي تشخيص‌هاي پزشكي و دندانپزشكي است. موارد استعمال ديگر آن راديوتراپي مي‌باشد كه در آن اشعه ايكس براي نابود كردن تومورهاي خطرناك و يا متوقف كردن رشد آنها به كار برده مي‌شود.

    اشعه ايكس در صنعت نيز موارد استعمال فراواني دارد. مثلاً مي‌توان از آن براي اندازه‌گيري ضخامت برخي مواد و يا پيدا كردن درز و رخنه‌هاي ناپيدا استفاده كرد. اشعه ايكس در بسياري ديگر از زمينه‌هاي علمي از زيست‌شناسي گرفته تا نجوم و ستاره‌شناسي نيز كاربرد دارد. اين اشعه به ويژه درباره‌ي ساختار اتمي و ملكولي اطلاعات زيادي را براي دانشمندان فراهم آورده است.

    تمام افتخار و اعتبار كشف اشعه ايكس شايسته رونتگن مي‌باشد. او به تنهايي كار كرد، كشف او غيرقابل پيش‌بيني بود و مجدانه كار خود را پي گرفت. علاوه بر اينها كشف او انگيزه مهمي براي بكوئرل و ساير پژوهشگران شد.

    با تمام اين احوال نبايد در باب اهميت رونتگن مبالغه شود. بدون ترديد اشعه ايكس كاربردهاي بسيار سودمندي دارد ولي كسي نمي‌تواند بگويد كه در نتيجه استفاده از آن تمامي تكنولوژي ما دگرگون شده است. در حالي كه با كشف القاي الكترومغناطيس توسط فاراده اين چنين دگرگوني انجام شد. به همين نحو كسي نمي‌تواند مدعي شود كه كشف اشعه ايكس براستي براي تئوري علمي اهميتي بنيادين داشت. اشعه‌هاي ماوراي بنفش كه طول موج‌هاي آن كوتاه‌تر از نور مرئي است تقريباً از يك قرن قبل شناخته شده بود. اشعه ايكس – كه مشابه با امواج ماوراي بنفش مي‌باشد ولي طول موج آن كوتاه‌تر است – به راحتي در چهارچوب فيزيك كلاسيك قرار مي‌گيرد. روي هم رفته من تصور مي‌كنم كاملاً منطقي است كه در اين فهرست رونتگن پايين‌تر از راترفورد، كه كشف او از اهميت اساسي بيشتري برخوردار بود، قرار داده شود.

    رونتگن فرزندي از خود نداشت. او و همسرش دختري را به فرزندي قبول كردند. در سال 1901 جايزه نوبل در فيزيك به رونتگن داده شد. اين اولين جايزه نوبل براي رشته فيزيك بود. رونتگن در سال 1923 در شهر مونيخ آلمان درگذشت.



  14. 2 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #29
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    رابرت بویل


    ملیت:ایرلند قرن: 17

    رابرت بویل در سال ۱۶۲۷ در ایرلند به دنیا آمد. و در سال ۱۶۹۱ درگذشت . رابرت بویل که از چهره های ماندگار انگلیس است در کاخ لیزمور در ایلند به دنیا آمد او هفتمین پسرکنت اعظم کورک یکی از ثروتمند ترین مردان جهان بود کنت اعظم برای تربیت فرزندان و اینکه لوس و نازنازی نشوند آنها را به خانواده های فقیر سپرد تا پرورش یابند.رابرت بویل از 6 ماهگی تا 4 سالگی در یک خانواده روستایی ایلندی به سر برد او تا 8 سالگی زیر نظر معلم سر خانه تحصیل کرد سپس به مدت 3 سال در اتون انگلیس به در خود ادامه داد. بویل در 20 سالگی به لندن رفت و عضو یک گروه دانشمندان تحربی شد.بویل اعتقاد راسخ داشت که آینده علم بر روش تجربی استوار است . شعار او که هیچ چیز به صرف گفته دیگران قابل قبول نیست. این فکر را که تمام پاسخها در کتابهای قدیمی وجود دارد نفی می کرد. گروه علمی که او عضو آن بود جلسه بحثهای غیر رسمی را در خانه هر یک از اعضا برگزار می کرد و بویل به آن نام کالج نامرئی داده بود. در سال 1654 بویل به اکسفورد رفت تا به حامیان علوم تجربی نزدیکتر باشد او با کمک رابرت هوک باهوش یک تلمبه بادی پیشرفته را ساخت . این دو نفر ثابت کردند که صدا در خلا منتشر نمی شود آنها استدلال گالیله را که معتقد بود در صورت نبودن مقاومت هوا یک پر سبک و یک تکه سرب سنگین با سرعت برابر سقوط می کنند تایید کردند . بویل به سبب آنکه نمی خواست حیوانات را بیازارد قادر نبود که مطالعاتش را روی تنفس در خلا کاملا پیگیری کند و او یافته های خود را در کتاب تاثیر کشسانی هوا در سال 1660 منتشر کرد. این کتاب شامل قانون بویل است. بنابر قانون بویل حجم یک گاز با فشار موثر بر آن نسبت وارون دارد. بزرگترین دستاوردهای بویل در رابطه با علم شیمی است. او عنصر را ماده ای تعریف کرد که نمی توان آن را با روشهای شیمیایی به مواد ساده تر تبدیل کرد و نمی توان آن را از ترکیب دو یا چند ماده ساده تر به دست آورد. کتاب او به نام شیمیدانان شکاک 1661 نشان دهنده آغاز شیمی جدید است. بویل اصرار داشت که دوستان دانشمند وی نتایج تجربیات خود را با سرعت گزارش کنند تا دیگران نیز از اکتشافهای جدید مطلع شوند در سال 1663 وی کوششهای موفقی را برای صدور امتیاز انجمن سلطنتی به عنوان یک مجمع علمی رسمی که بر اساس الگوی کالج نامرئی ایجاد شده بود انجام داد. در سال 1668 به لندن بازگشت و یک آزمایشگاه شیمی را در خانه خود به وجود آورد او عنصر قابل اشتعال فسفر را کشف کرد و نخستین کبریت را ساخت. رابرت بویل علاوه بر پژوهشهای غلمی زبانهای عبری یونانی و سریانی را آموخت تا مطالعات خود را روی متون مذهبی دنبال کند. مسئولیتهای گوناگونی از جمله ریاست شورای شهر اتون مقامی در کلیسای انگلیس و ریاست انجمن سلطنتی به او پیشنهاد شد ولی آنها را نپذیرفت. بویل هیچ گاه ازدواج نکرد. هنگامی که در لندن وقات یافت مجموعه کارهای علمی خود و دستگاهای را که ساخته بود به انجمن سلطنتی واگذار کرد. او همچنین هزینه سخنرانیهای سالانه حمایت از دین مسیح در برابر حمله بی دینان تامین می کرد.

  16. 2 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #30
    داره خودمونی میشه sadaf00's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    همینجا تو دل عشق!!
    پست ها
    92

    پيش فرض

    لویی پاستور

    ملیت:فرانسه قرن: 19

    "لویی پاستور" ، کاشف بزرگ جهان ، در 27 دسامبر سال 1822 در شهر دول ، از شهرهای فرانسه ، پا به عرصه حیات نهاد. کسب علم و دانش لویی پاستور ، با اینکه در یک خانواده تهیدست متولد شد و پدرش هم به کار دباغی مشغول بود، با اینحال توانست تحصیلات خود را با استعدادی درخشان به پایان برساند. پاستور درجه لیسانس خود را از کالج سلطنتی Besancon گرفته، پس از اخذ دکترا در سن 26 سالگی ، در سال 1848 به سمت استاد شیمی دانشگاه استراسبورگ انتخاب گردید و در سال 1857 به سمت ریاست آکادمی علوم ( میل ) انتخاب شد. او همچنین عضو اصلی فرهنگستان فرانسه بود و مجلس ، ماهانه 25000 دلار مقرری برای او تعیین کرده بود. آغاز فعالیتهای پاستور و کشف مفهوم انانتیومری پاستور در سال 1848 در مدرسه نرمال در پاریس ، آزمایشهایی را انجام داد. همان آزمایشها چند سال بعد ، او را بر آن داشت که پیشنهادی را مطرح کند که اساس و مبنای شیمی فضایی است. او برای کشف تجربه در بلور نگاری ، مشغول تکرار کارهای یک شیمیدان دیگر روی نمکهای تارتریک اسید بود. در این آزمایشها او چیزی را دید که قبلا کسی به آن توجه نکرده بود. سدیم آمونیوم تارترات غیر فعال نوری به صورت مخلوطی از دو نوع بلور متفاوت وجود دارد که تصویر آینهای یکدیگرند. او با استفاده از یک ذرهبین و یک پنس ، با دقت و کوشش فراوان ، مخلوط را به دو توده کوچک مجزا کرد. یکی ، بلورهای راست دست و دیگری ، چپ دست. اگرچه مخلوط اصلی از نظر تاثیر نور قطبی ، غیر فعال بود، لیکن هر قسمت از بلورها که در آب حل میشدند، از خود فعالیت نوری نشان میدادند. به علاوه ، چرخش ویژه هر دو محلول دقیقا باهم برابر اما با علامت مخالف بود. یکی از محلولها نور پلاریزه مسطح را به راست و محلول دیگر به همان مقدار به طرف چپ میچرخاند. این دو مخلوط در سایر خصوصیات کاملا مشابه هم بودند. از آنجا که اختلاف در چرخش نوری در محلول مشاهده شد، پاستور نتیجه گرفت که این اختلاف به مولکولها مربوط بوده، به بلور بستگی ندارد. وی پیشنهاد نمود که مولکولهایی که آن بلورها را تشکیل میدادند، مانند خود بلورها تصویر آینهای یکدیگرند. بنابراین ، پاستور وجود ایزومرهایی را پیشنهاد کرد که ساختمان آنها فقط از نظر تصویر آینهای و خواص آنها فقط در جهت چرخاندن نور پلاریزه متفاوت بود و به این ترتیب ، مفهوم انانتیومری توسط پاستور کشف شد. کشف میکروب توسط پاستور پاستور از اینکه میدید مواد آلی ، نور قطبی را منحرف میسازد، حدس زد که باید موجودات زنده ریزی در این کار دخالت داشته باشند. چون به مطالعه میکروسکوپی پرداخت، مشاهده کرد که تخمیر شیره چغندر ، نتیجه عمل موجودات بسیار ریزی میباشد که به شکل کپک است و در تخمیر ناقص همین کپک با کپک دیگر ، تولید جوهر شیره مینماید. این بود که عنوان کرد برای جلوگیری از عمل موجودات مزاحم که مانع تخمیر میشوند، باید آن را جوشاند. پاستور عقیده داشت که اگر شراب در معرض هوا باشد، ترش شده، تبدیل به سرکه میشود. این نظریه ، منجر به کشف یکی از بزرگترین معماهای عالم گردید و آن ، وجود جهان موجودات بسیار ریز بود که میکروب نام دارد. پاستور ، نظریه بوجود آمدن خودبخودی را رد کرد. او ، نتیجه این مطالعه را در سوم اوت 1857 به آکادمی علوم داد و ثابت نمود که مخمر احتیاج به کنتزل دارد تا بتواند زندگی نماید و اظهار داشت که شیر مانند شراب ، ترش نمیگردد مگر اینکه موجودات ریزی به داخل آن راه یابند و همین موجودات ، اگر بوسیله جوشاندن و حرارت دادن از بین بروند، دیگر نه چیزی تولید میشود و نه عمل تبخیر صورت میگردد. پاستور اعلام داشت که عامل بسیاری از امراض ، همین موجودات ذرهبینی میباشند و با این اکتشاف ، بزرگترین خدمت را به بشریت کرد. اثبات چرخه حیات پاستور ، موضوع اینکه ««هر چیز که نابود میشود، از طرف دیگر بوجود میآید»» را که لاوازیه حدس زده بود، بر پایه و اساس محکم علمی متکی ساخت و وی اظهار داشت که بعد از مرگ ، موجودات ذرهبینی که روی نعش قرار دارند، از فقدان هوا استفاده کرده و به زاد و ولد میپردازند و نعش را تجزیه کرده و متعفن میسازند. آنگاه مواد حاصل از تجزیه جسم مرده ، به مصرف تغذیه حیوانات و نباتات دیگر میرسد و به این طریق به حیات ادامه میدهند. اکتشافات دیگر پاستور پاستور ، در سال 1881 ، واکسن سیاهزخم را برای علاج قطعی بیماری گوسفندان کشف نمود. بعد از آن ، برای درمان بیماری هاری مطالعه فراوان نموده، نتیجه مطالعات خود را در سال 1885بر روی انسان آزمایش نمود و موفق شد که انسان را از آن تاریخ به بعد ، از مرض هاری نجات دهد. همچنین تحقیقات زیادی را در مورد عمل باکتریها از جمله انگور به شراب نمود. مرگ پاستور پاستور در سال 1895 ، در حومه پاریس درگذشت و جسد وی در محل انستیتو پاستور به خاک سپرده شد

  18. 2 کاربر از sadaf00 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •