تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 34

نام تاپيک: فقط درباره اصفهان

  1. #21
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    پل خواجو (پل شاهى)

    این پل كه از اواخر تیمورى شالوده‏ هایى داشته به امر شاه‏ عباس دوم در سال 1060 به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط این پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى كه به نام بیگربیكى شهرت دارد بنا شده كه هم‏ اكنون وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئینات نقاشى است. نام‌ پل‌خواجو، تحریف‌ كلمه‌ «خواجه‌» است‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ لقب‌ بزرگان‌ وخواجه‌های‌ عصر صفوی‌ نام‌ گذاری‌ شده‌ است‌.

    این پل در انتهاى شرق خیابان كمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. به طورى كه باستان شناسان تحقیق كرده‏اند پل مزبور بر روى پلى كه در پیش وجود داشته و خرابى بآن راه یافته بوده بنا گردیه است.

    در باب ساختمان این پل و زمان ساختنمان و بانى ساختمان و كیفیت آن اقوال گوناگونى نوشته‏ اند ولى آنچه مناسب به نظر مى ‏رسد شرحى است كه مؤلف تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهانى در این باب نگاشته و از این رو نوشته مزبور عیناً نقل مى ‏گردد.

    در انتهاى شرقى خیابان كمال اسماعیل و انتهاى جنوبى خیابان خواجو كه به طرف تخت فولاد (قبرستان اصفهان) و راه یزد مى ‏رود پل زیبا و تاریخى خواجو واقع شده - این پل بر روى خرابه ‏هاى پل حسن بیك به وسیله شاه عباس دوم صفوى در سال (1065 ه) ساخته شده است. آن را با اسامى: پل خواجو - پل حسن بیك پل بابا ركن الدین - پل گبرها نوشته ‏اند.

    تارونیه سیاح اروپائى نوشته است كه در دو طرف خیابان این پل دو خانه وجود دارد كه متعلق به شاه است و رودخانه در هیچ كجا بسترى بقشنگى این ندارد و چون این محل از همه جا گودتر است همین امر تا اندازه‏اى شاه عباس را وادار به ساختمان این پل نمود و چون محل گبرها آن طرف رودخانه بوده براى این كه آنان از خیابان چهارباغ نگذرند و از این پل كه راه را كوتاهتر مى‏نمود زودتر به منزل برسند ساخته شد و تاریخ آن 1057 تا 1077 هجرى است.

    و نیز نوشته شده است وقتى كه پل به اتمام رسید به همان نام حسن بیك نامیده شد. این پل كه طولش 150 متر و عرضش 14 و معبر آن 7/5 متر مى‏باشد از سنگ و آجر ساخته شده و 21 جوى و 26 چشمه دارد.

    این پل به منزله سد و از حیث معمارى و استحكام بى اندازه زیبا و بى نظیر آن، شامل چهار طبقه و در دو طرف داخلى معبر فوقانى هر طرف 51 غرفه بزرگ و كوچك دارد.

    طول سنگهاى این پل متجاوز از دو متر و امتداد ستونهاى فاصله هر چشمه به سقف 20 متر است جلو هر سقف و دیوار پیش آمدگى و فرو رفتگى وجود دارد اگر تخته‏اى با اندازه دهانه پل ها بگذارند آب رودخانه بالا آمده و مدتى ذخیره مى‏شود.

    و در قدیم مواقع جشن و غیره نیز قایقرانى مى‏نموده‏اند و. در هذه السنه از طرف شهردارى تخته گذارى و قایقرانى و منظره زیبائى ایجاد شده و چنانچه براى خسرانى نداشته باشد، اقدام خوبى است اما نه براى همیشه. در قسمت شرقى پل طرفین دو صفه مسطح سنگى وجود دارد و در وسط آن دو تقریباً در كف رودخانه سنگرس مفصلى دیده مى‏شود و چنانچه نوشته‏اند دریاچه‏اى وجود داشته كه از فواره‏هاى آن جستن مى‏نموده است، تا كف رودخانه یازده پله سنگى مى‏خورد، دو طرف شرقى قسمت پائین پل دو شیر سنگى بزرگ از قدیم موجود است كه در بى مبالاتى و جهالت افراد خرابیهائى بدان وارد شده. غرفه‏ها و اطاقهاى وسط پل به همان طرز نقاشى و طلاكارى دوره صفئویه باقى است و طبقه بالاى اطاقها را در چندین سال قبل خراب نموده‏اند. پشت بغلهاى این پل از كاشیهاى خشت هفت رنگ تزیین شده كه متأسفانه در اثر لاقیدى بى مواظبتى مسئولین امر و یا ت.ثیر باد و باران همه ساله تعداد زیادى از آنها خراب و از بین رفته بود. از وسط پل در طرفین تالار دو راه پله موجود است كه به وسیله آن دو طبقه زیرین مى‏توان رفت و آمد كرد. تاریخ تعمیر این پل مطابق كتیبه كوفى كه در طرف راست جنوبى پل رو بكار خانه نور است در سال 1290 هجرى بسعى نصر الله خان در زمان ناصر الدین شاه قاجار مى‏باشد.

    اطراف پل مانند قدم در ایام بهار و تابستان و روزهاى تعطیل محل گردشگاه عموم اهالى است و بعضى روزها به حدى جمعیت زیاد است كه راه عبور و مرور در طبقه دوم تقریباً مشكل مى‏شود.

    در كتاب عباسنامه تألیف محمد طالهر وحید قزوینى به سال (1110 تا 1015 ه( شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسن آباد »خواجو« نوشته به خلاصه اینكه پس از اتمام شاه عباس دوم دستور آئین بستن و گلریزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بیك سفره چى باشى واگذار نمود و تزیین هر یك از طاقهاى آن پل به عهده یكى از امرا محل گردید و چشمه‏هاى وسط كه به منزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آئین بسته شد و مى‏نویسد: آب رودخانه را ببالا پل سد نموده به طورى كه فواره حوض آن تقریباً سه گز مى‏جست، سایبانهاى زرنگار از مبداء تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشته‏هاى مفتول جهت آویختن فانوس و قنادیل به طرحهاى مختلف كشیده بودند.

    و در هر مجلسى فرشهاى قالى كرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجره‏اى شاهد سنبل مو بر پاى ایستاده و جوانان خطه ارم عباس آباد و سیمبران خوش اب ورنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گلرخسار مجلس را به صورت نگار گردانیده بودند و اعلیحضرت ضل‏اللهى كامران و كامیاب تا حین طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر یك در حجرات مختلف خود غنودند.

    حبذا زین پل مبارك فال كه بود آسمان جاه و جلال

    بر سرش سایبان رنگارنگ چون كله بر سر بتان فرنگ

    باطن او ز جوشش سرشار چون رگ شاخ گل به فصل بهار

    ×××

    گشت در عهد پادشاه زمان جنتى بر پل صراط عیان

    ×××

    در آن خلد برین گردیده پیدا ز مینا شمع و از آیینه مینا

    كس از بینندگان كم دیده انسان چراغان در چراغان در چراغان

    در وصف ساختن دریاچه و سد بر روى پل مزبور بابا محمد على اصفهانى حدود (1081 ه.ق( از شعراى مصاحب حكیم شفائى چنین سروده است:

    ندانم چوئن كنم تعریف آن پل كزو ایجاد شد راه توكل

    شكوه بحر اگر آنجا كشد سر جهد مانند میمونى ز چنبر

    و نیز شیخ رمزى كاشى در تاریخ بستن سد بر روى زاینده رود چنین نوشته:

    سدى كه از خارا به پیش زنده رود از عطاى شاه دین عباس ثانى بسته‏اند

    در تاریخش گذشت از آب رمزى و نوشت:

    (سد اسكندر بآب زندگانى بسته ‏اند)

    (1076)

    از مزایاى اختصاصى این پل سدى بوده كه براى آن در موقع ساختن در نظر گرفته ‏اند كه هر زمان اقتضاء داشته با بستن چشمه‏ هاى پائین آب بالا مى ‏آمده و حكم دریاچه و سدى پیدا مى ‏كرده و از این رو گفته ‏اند:

    داراى جهان پناه عباس دریاچه و سد و پل بنا كرد

    و بناى این سد و دریاچه براى این بوده كه منظره عمارات و باغهاى واقع در آن محل باشد و در هنگام جلوس در آن عمارات و باغات از منظره دریاچه‏اى كه با بستن سد ایجاد مى‏گردید لذت برند.

    منظور از عباس كه در شعر بالا گفته شد عباس ثانى است كه امر ببناى ل و سد نمود، زیرا بانى آن همان شاه عباس دوم است و تاریخ بناى پل (1060 ه.ق) و بناى سد (1068 ه.ق) بوده است.

    این پل علاوه بر اینكه براى عبور و مرور قوافل و عابران ساخته شده بود براى تفرج و گردش مردم و پادشاه نیز مستعد بوده است. چنانچه از قصص الخاقانى نقل شده در سال (1060 ه.ق( كه پل ساخته شد و به پل شاهى اشتهار یافت بعد از تعطیلات نوروز آن سال بر حسب فرمان شاه عباس ثانى پل را آئین بندى و چراغان كردند و هر یك از غره‏هاى آن را یكى از امراء و بزرگان تزیین نمود و براى جشن مهیا گردید و سائراى مشهدى قصیده‏اى در 45 بیت و نیز صائب تبریزى قصیده‏اى در وصف آن چراغانى و جشن سروده‏ اند.

    مؤلف تاریخ اصفهان ورى چنین گفته:

    و اما مبانى شگرف اصفهان یكى پل هائى است كه روى زاینده رود زده شده مانند پل بابا ركن الدین كه به پل خواجو معروف است. ریشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان تركمان‏هاى آق‏قوینلو تعمیرى از آن شده و به عهده صفویه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود بنام خود كه در 1310 اجزاى ظل السلطان خراب كردند و راه چهارباغ نو است براى تخت پولاد.

    اینكه مؤلف تاریخ اصفهان ورى گفته اساسش قبل از عجم بوده معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است ولى آنچه مسلم مى‏نماید اینستكه پیش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان تركمانها تعمیرى از آن شده و در دوران صفرویه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بیگلربیگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه‏اى به نام خود ساخته كه در سال (1310 ه.ق( از طرف ظل السلطان خراب گردیده است.

    این پل را باسامى: بابا ركن الدین - خواجو - گبرها - شیراز - حسن آباد - پل شاهى تیمورى خوانده‏اند اما اینكه آن را پل بابا ركن الدین گفته‏اند از این جهت است كه در تخت فولاد كه نزدیكى جاده قدیم شیراز واقع شده قبر و بقعه بابا ركن الدین كه از عرفاى معروف زمان خود در 26 ربیع‏الاول سال (769 ه.ق( وفات كرده در آنجا واقع وم مورد توجه و مزار عمومى است از این رو پل به نام او معروف گردیده است.

    اما نامیدن آن به پل خواجو به مناسبت این است كه در مجاورت محله خواجو ساخته شده و پل شیراز از این نظر كه نزدیك جاده اصفهان به شیراز واقع گردیده و پل گبرها از نظر اینكه گبرها از این پل به محله خود مى‏رفته‏اند و پل حسن آباد از جهت این كه محل خواجو را در قدیم حسن اباد مى‏نامیده‏اند و اما پل شاهى از این جهت بود كه چون شاه عباس دوم در سال یكهزار و شصت پل را كامل كرد و از هر جهت آراسته گردید به پل شاهى معروف گردید و تیمورى از آن نظر گفته‏اند كه تیمور به داماد خود حسن پاشا دستور داده بود كه آن پل را بنا كند و بنا كرد.

    مؤلف صنف جهان در باب پل خواجو چنین نوشته است:

    پل هشتم - پلى است كه الحال به پل خواجو اشتهار دارد زیرا كه در آخر چهارباغ مشهور به خواجو واقع است و قبل از چهار باغ در آخر و كنار آن محله واقع بوده و پل طرف یمین است و در اول قبل از خرابیها بر سر محله حسن آباد بوده و بانى آن را به اسم پل حسن آباد موسوم نموده بوده و چون محله حسن آباد در فترت افغان و فتنه‏هاى بعد از آن خراب و بكلى از آبادى افتاده است و محله خواجو نزدیك آن بوده به اسم آن معروف شده. این ل در كمال خوبى و زیبایى است و زیاده خوش نماتر از پلى سى و سه چشمه است اما با آن عرض و طول نیست لكن به همان استحكام ساخته شده و دقیقه‏اى از استحكام و خوش نمائى را فرو گذار ننموده‏اند، آن را شاه عباس ثانى بنا نموده و میرزا طاهر وحید تخلص كه در آن زمان وقایع نگار و مورخ زمان آن پادشاه بود آن را ضبط و در تاریخى كه به نام او نوشته ثبت نموده است و آورده كه در محل این پل یك پل كهنه مدروس و ویران بود و شاید آن پلى بوده است كه در كتاب ماروخى با اسم جس حسین نوشته شده و باالجمله به حكم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و این پل را به این وضع خوب و هیئت مرغوب مشتمل بر بیست و چهار چشمه به زمان اندك بساختند و چون پیش محله حسن اباد و جنوب آن بوده ان پل حسن اباد نام نهادند و تصریح نموده است كه یك طرف آن باغ سعادت آباد است كه مشتبه به پل دیگر به هیچ وجه نیست و مرحوم امیر الشعراء رضا قلى خان هدایت تخلص نیز در كتاب روضةالصفاى ناصرى در آخر احوال شاه عباس ثانى اشاره‏اى از بناى این پل از پادشاه مذكور نموده است. بر بالاى این پل به دستور خیابان و دو طرف غرفه‏ها بسته‏اند و سرطاقهاى غرفه‏ها را كاشى كارى نموده و در میان آن عمارت و نمائى ساخته‏اند كه در غرفه‏ها و آن عمارت همه نشیمن مردمان عام و خاص مى‏باشد كه به تفریج و تماشا آیند و شاه عباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را كه موسوم به فتح آباد است متصل به این پل بنا كرده است. زیر این پل را به طرز دیگر ساخته ‏اند كه زیاد از حد مزید حسن آن گشته. دو طرف شرقى و غربى پل را كه جهت دخول و خروج آب است مهتابى طرح انداخته و میان پل ها را طاقنمائى ساخته‏اند و در میان هر طاقنمائى نه بزرگ سنگى بنا كگرده‏اند كه آب قسمت آن چشمه از میان نهر مى‏رود و دو طرف آن شهر راه روى است كه مردمان بر سر آن مى‏روند و مى‏نشینند و گاهى كه در فصل بهار اب زیاده طغیان مى‏كند تا بالاى جویهاى میان آمده راه عبور و مرور را مى‏بندد و براى مهتابى روى به مشرق در میان ممرهاى آب و محل ریزش آن زینه‏ها قالب آب ساخته‏اند كه مردمان بر آن نشسته از صفا و تماشى آب محظوظ شوند و نمائى دیگر به طرف طول در میان پل ساخته‏اند ایوان مانند از اول تا آخر چشمه‏ها محاذى یكدیگر، چنانچه از اول چشمه آخرى آن پیدا است مجملاً مانند این پل و پل سى و سه چشمه پلى بایران ساخته نشده و بنفاست و استحكام آنها نپرداخته‏اند. و در نزد مردم عامل و كسانى كه از تاریخ خبر ندارند این پل به پل حسن خان تركمان مشهور شده است و مراد ایشان امیر حسن بیك آق‏قوینلو است كه امیر آذربایجان بوده و بر این سمتها نیز فرمان روا بود ولیكن او هرگز به این جاها نپرداخته و چنین همت و سلیقه نداشت بلكه تمام دولت او به همه عمر به قدر خرج این پل نبوده است و او قبل از زمان سلطنت صفویه بوده و سلطنت از اولاد او به صفویه منتقل شده و اگر این پل را بنا نموده بود و شاه عباس بزرگ كه بسیار سال بعد از او بود و این وضع و تركیب را دیده بود سلیقه شاه عباس هرگز به وضع و هیئت پل سى و سه چشمه رضا نمى‏داد و همت به شكل و وضع به از این مى‏گماشت نه كس از آن، چه این پل فایق دارد و زیاده قابل تعریف و تحسین است هزار آفرین به دانش و ذهن مهندسان آن زمان و صد هزار آفرین به همت آن پادشان به فروتمكین باد كه ذره‏اى در مخارج آن خست و اهمالى ننموده است و مسلماً وجه اشتباه نزدیكى اسم شده و از بى خبرى پل حسن آباد را پل حسنخان گفته و دانسته‏اند و حال آنكه آن هم غلط است نه خان است و نه شاه بلكه امیر حسن بیك تركمان است و هرگز لقب خانى و شاهى نداشته.

    از گفتار مورخان معلوم گردید كه در جاى كنونى پل هاى خواجو پل دیگرى بوده كه به وضع آندراس در آمده بوده و قابل استفاده نبوده است و از این رو شاه عباس دوم دستور داده بر طبق نقشه پلى بر روى زاینده رود كه در نزدیكى باغ سعادت آباد و عمارت آینه خانه بوده ساخته شود و كاركنان بر طبق دستور ساعى بوده‏اند كه این پل از پل اللهوردیخان و سایر پل ها زیباتر و بهتر ساخته شود و مسلم پل با وضع كنونى بعد از شاه عباس دوم ایجاد شده و پلى كه پیش بوده، اهمیتى از نظر ساختمان نداشته است و مسلم سطح معمارى آن پل در هنگام احداث پل اللهوردیخان پائین‏تر بوده است.

    در طول این پل اختلاف است، چنانچه در گفته‏هاى پیش نوشته شد طول را 150 و عرض را 14 متر نوشته‏اند ولى در گنجینه آثار تاریخى اصفهان طول 132/5 متر و عرض 12 متر نوشته شده است.

    عدد چشمه مهى این پل را بعضى 26 و برخى 24 و كسانى 21 و دیگران 28 نوشته‏اند و گمان مى‏رود بعضى از چشمه‏هاى آن در زین شن و خاك مسطور شده باشد.

    این پل شماره 111 به ثبت تاریخى رسیده است.

  2. #22
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    پل شهرستان‏

    قدیمى‏ترین پل زاینده‏ رود است كه به عقیده بعضى از محققین اساس امروز آن ساسانى است ولى ریشه و پایه هخامنشى دارد و قسمتهاى فوقانى آن الحاقاتى از آثار دوره دیالمه و سلاجقه را در بر مى‏گیرد. این‌ پل‌ قدیمی‌ در ناحیه‌ «جی‌ قدیم‌» ‌ واقع‌ شده‌ و از نظر معماری‌ فوق‌العاده‌ جالب‌ توجه‌ است‌ و یكى از پل هاى باستانى است كه در چهاركیلومترى مشرق اصفهان واقع و از دو طرف از آن پل عبور مى‏كنند. یكى از خیابانهاى مشتاق و سارویه و از دامنه تپه اشرف و دیگر از دالان بهشت؛ در دوطرف این پل بیشه و باغها و آپارتمانهاى تابستانى وجود دارد.

    این پل از نظر معمارى بسیار جالب و بعقیده باستان شناسان مربوط به دوره ساسانیان است و پایه ‏هاى آن بر روى سنگهاى طبیعى كف رودخانه استوار گردیده است عده‏اى هم ساختمان آن را به دوره دیلمیان مربوط مى ‏دانند. این پل در نه كیلومترى مشرق پل خواجو واقع شده است ثبت این پل در گردش ادارى است.

    امروزه این پل را پل شهرستان مى‏ نامند، ولى در روزگاران قدیم جسر حسین و پل جى هم نامیده مى‏شده. از نویسندگان قدیم، مفضل بن سعدبن‏حسین مافروخى اصفهانى در كتاب خود بنام محاسن اصفهان، از این پل بنام جسر حسین یاد كرده است و قصرهایى كه نزدیك این پل بنا شده بوده را ستوده است. با توجه به مطالب كتب تاریخى و آثار به دست آمده كه به آن اشاره خواهد شد، پل مذكور از پل‏هاى معروف اصفهان در دوران دیلمیان و سلجوقیان بوده است. بر پایه شباهت پل شهرستان با پل‏هاى ساسانى خوزستان، مانند: پل شادروان شوشتر و پل دزفول، اساس و بنیاد این پل را به دوران ساسانى نسبت داده‏اند. زیرا توجه ساسانیان به پل سازى كه یكى از لازمه‏هاى شهرهاى كنار رودخانه یا است شهرت دارد.

    اقدامات ساسانیان در زمینه ایجاد تاسیسات زیربنایى، نظیر جاده، پل، سد و كانال‏هاى آبرسانى، نشانه‏اى از توجه آنها به برنامه ریزى عمرانى است و از پیش مى‏توان پذیرفت كه شكوفایى زندگى شهرى با جمعیت رو به افزایش شهرها، بدون وجود تجهیزات فوق، امكان‏پذیر نبوده است. برخى از آثار بجا مانده از تاسیسات ساسانى و همچنین اشارات مورخین اسلامى به جنبه هایى از اقدامات مزبور، بیانگر توجه ساسانیان به هر دو نوع برنامه ریزى فوق الذكر است. افزایش جمعیت و گسترش ابعاد شهرها، بى شبهه مسایل متعدى بر كارگردانان عصر ساسانى مطرح مى‏كرد كه از آن جمله، مشكل تامین آب مردم بود. ساسانیان سدهاى متعدد بدین منظور ایجاد كردند و به توزیع آب، میان شهرنشینان اهتمام نمودند. سپس با استفاده از نوشته ‏هاى اصطخرى و این حوقل در مى‏یابیم كه حتى قرنها پس از اسلام، اداره تقسیم آب در شهرهایى چون سمرقند، به عهده زرتشتیان بود.

    سمرقند، منبع آبى مهم و شبكه توزیعى از لوله‏هاى فلزى (قلعى) داشت و نمودارى از ابتكارات ارزنده ساسانیان به شمار مى‏رفت. توزیع آب در محلات نیشابور نمونه دیگرى از اقدامات ساسانیان در زمینه تاسیسات آبرسانى شهر ى است. در زمان قدیم، آب رودخانه‏اى را كه از طرف شمال به شهر نیشابور سرازیر مى‏شد، از زیرزمین به داخل شهر مى‏آوردند و آن را پس از رسیدن به شهر، به وسیله رشته‏هاى متعدد قنوات به محله‏هاى و خانه‏ها تقسیم مى‏كردند. به طورى كه تقریباً بیشتر مناطق، داراى آب جارى بوده است.

    تقسیم آب زاینده رود نیز همانطور كه ذكر شد، به اردشیر بابكان نسبت داده شده است. شاید احداث مادى ‏هاى اصفهان نیز از اقدامات دوره ساسانى باشد. این رسته یادآور مى ‏شود كه نامگذارى رودخانه زرین رود (زاینده رود) از اقدامات اردشیر بابكان بوده است.

  3. #23
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    مصالح ساختمان به كار رفته در پل شهرستان

    الف) سنگ

    از لاشه سنگ و ملات براى ساختن پل استفاده شده است.

    ب) آجر

    در ساختمان پل و بناى موسوم به گمرك خانه، از آجر استفاده شده است. ابعاد آجرها به این شرح است 25*25*5 سانتیمتر، قرمز رنگ 26*26*5 سانتیمتر، كرمى مایل به سبز.

    پ) خشت

    ابعاد خشت‏ها به علت اندودى كه در اثر مرمت‏هاى مكرر بر روى آن انجام شده، نامشخص مى ‏باشد. از خشت، در ساختمان گمرگ خانه پل استفاده شده است.

  4. #24
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    خصوصیات پل شهرستان

    طول پل مزبور از ستون مدور آجرى تا انتهاى سنگفرش قدیمى، در حدود 105 متر و عرض آن از 4/25 تا5 متر متغیر است. جهت پل، شمالى - جنوبى با كمى انحراف است. انحراف آن از فاصله چهل مترى از سمت جنوب آغاز مى‏گردد كف پل هموار نیست، بلكه از مركز پل در دو سمت داراى شیب ملایمى است.

    پل شهرستان داراى یازده چشمه و دوازده پایه سنگى بزرگ است دو دهنه كنارى آن، مربوط به نهرهاى منشعب از رودخانه است. بر روى هر كدام از پایه ‏هاى سنگى، یك طاقنما دیده مى‏شود كه از پایه سوم (سمت جنوب) شروع شده و تعداد آنها به هشت عدد مى ‏رسد، ابعاد آنها متفاوت است در سمت شمال پل، بنایى از خشت و آجر ساخته شده كه سقف آن فرو ریخته بود. بنا داراى اتاق كوچك و دو طاقنما به عرض 1/16 متر و ارتفاع 93 سانتیمتر مى‏باشد. این ساختمان به گمرك خانه شهرت دارد كه مرمت كرده و به صورت چاپخانه سنتى در آورده ‏اند.

    در یكى از جرزها، یك ستون مدور آجرى به ارتفاع 1/30 سانتیمتر به دست آمده كه ابعاد آن 25*17/5*5 سانتیمتر و قرمز رنگ مى ‏باشد آجرها، به دلیل اینكه بتوانند ستون دایره‏اى شكل ایجاد كنند، به صورت ذوزنقه‏اى ساخته شده ‏اند.

    شیوه ساختمان پل

    همانطور كه ذكر شد، پل بر بستر صخره‏اى رودخانه احداث شده است. در زمان‏هاى باستان، براى ایجاد پل‏ها، بستر صخره‏اى رودخانه انتخاب مى‏شد. همچنین محل مورد نظر را در جایى انتخاب مى‏كردند كه رودخانه باریك شده است. این شیوه، براى استحكام و صرفه جویى در مصرف مصالح در ساختمان پل به كار گرفته مى‏شد در این شیوه، ابتدا صخره را تراشیده سپس با سنگ و ساروج پایه‏هاى پل را به وجود مى ‏آوردند. در ساختن پل شهرستان نیز از همین شیوه استفاده شده، و پایه‏ها را از سنگ لاشه و ساروج ساخته ‏اند

    به نظر مى ‏رسد تمام پل از سنگ و ملات ساخته شده و سپس بعد از ویرانى كه بر اثر طغیان‏هاى مكرر زاینده رود صورت گرفته، طاق‏ها را مرمت كرده‏اند. آثار مرمت، به خاطر ناهمگونى قوس هاى طاق مشخص مى‏باشد . آثار بجامانده از پل و مرمت‏ها را اینگونه مى‏توات تقسیم بندى كرد:

    1 - آثار بناى اولیه در پا طاق قوس‏ ها كه از سنگ و ملات استفاده شده، با پایه‏هاى پل از نظر مصالح یكسان مى ‏باشند.

    2 - آثار مرمت بعدى كه به شیوه اولیه ساختمان پل و با سنگ و ملات انجام گرفته است. این مصالح اندكى با مصالح اولیه از نظر ابعاد سنگ‏ها متفاوت مى ‏باشد.

    3 - قسمت‏هاى بالاى طاق چشمه‏ها كه مرمت شده، در دوران بعدى (احتمالاً سلجوقیان) با آجر مرمت شده است. ابعاد آجرهاى این قسمت 25*25*5 و رنگ قرمز ملایم مى‏باشند. آجرهاى مذكور با آجرهاى ستون روى پل، از نظر جنس و ابعاد یكسان مى ‏باشد. بر روى آجرها از اندود مقاومى استفاده شده است.

    4 - قسمت‏هاى دیگرى از پل، از جمله حاشیه قوس‏ها و بعضى نقاط دیگر طاق‏ها یا آجرهایى به ابعاد 26*26*5 به رنگ كرمى مایل به سبز مرمت شده است. این مرمت بر اساس نوع آجرها، احتمالاً به دوران صفوى مربوط مى‏گردد. نمونه آجرهاى یاد شده در ساختمان پل خواجوى اصفهان نیز به كار گرفته شده و مرمت‏هاى دوران اخیر نیز با آجرى به همین شكل انجام گرفته است.

    5 - آجرهاى دیگر در مرمت پل به كار گرفته شده كه ابعاد آن عبارتند از: 20*20*4 23*23*7 سانتیمتر، رنگ این آجرها، كرمى مایل به زرد و كرمى مایل به قرمز است.



    نتیجه

    از سبك ساختمان پل مى‏توان دریافت كه تاریخ احداثل پل، با ساختمان اولیه كه در تپه اشرف ایجاد شده، مربوط به یك دوره است. به كارگیرى مصالح و بریدن صخره‏ها، همه حاكى از این موضوع مى‏باشد. احتمالاً پل،

    در دوران آل بویه، سلجوقى و صفوى، مورد مرمت كلى قرار گرفته است. اهمیت پل كه تا دوران صفوى، راه اصفهان به شیراز از فراز آن مى‏گذشت، محرز مى‏باشد.

    اصفهان، داراى دو پل دیگر نیز هست كه به شیوه پل شهرستان، بر روى صخره‏هاى كف رودخانه ایجاد شده‏اند. ساختمان اولیه آنها را نیز به دوران پیش از اسلام نسبت مى‏دهند، مانند پل مارنان . پل مزبور در طغیان‏هاى زاینده رود ویران شده و در سال 1367 به طور كامل بازسازى شد. در عكسى كه زمان ویرانى پل برداشته شده است، مى‏توان استفاده از مصالح متنوع را، مانند پل شهرستان، مشاهده كرد؛ همچنین پل خواجو كه در دوران صفوى به طور كامل بازسازى شد. بنابراین شاید بتوانیم اساس بناى این سه پل را از احداثات زمان ساسانیان بدانیم.

    از دیوار خشتى كه به موازات رودخانه، در حفارى سال 1352 به دست آمد، مى‏توان پى برد كه قسمت شمالى پل - كه شهرستان نامیده مى ‏شده - كاملاً محصور بوده و راه دست یافتن به شهر، تنها از طریق بناى گمرك خانه پل بوده و در واقع گمرك خانه، دوازه شهرستان محسوب مى‏ شده است.

    یا آثار بجا مانده از پل و پیرامون آن، مى ‏توان نتیجه گرفت كه پل شهرستان در دوره ساسانى ساخته شد و سپس در دوران بعد از اسلام، به دفعات مورد مرمت قرار گرفت. زیرا پل، بنایى است كه براى همگان سودمند است و باید آن را حفظ مى‏كردند. بناى گمرك خانه پل، مربوط به دوران بعدى است. با این نوع بناها از روزگار آل بویه آشنا هستیم. نمونه‏هاى از آن، در بند امیر در جلگه مرودشت باقى مانده است. ولى به احتمال زیاد، این شیوه ماخوذ از دوره پیش از اسلام مى‏باشد و، شاید گمرك خانه بر بنایى كهنتر ساخته شده باشد. بنابراین اگر ساختمان اولیه تپه اشرف را بناى تدافعى قلمداد كنیم، دلیل منطقى خواهیم یافت كه نگهبانى از پل ورود و خروج به شهر را از وظایف ساكنان قلعه بدانیم.

  5. #25
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    فرانك خانم زحمت عكسهاي پل شهرستان رو مي كشي ؟

  6. #26
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    11 پل مارنان‏

    این پل در اصل ماربین نام داشته كه استم تصحیف «مهربین» از فرهنگ اوستایى است و در طى 15 قرن تاریخ اسلامى ایران پیوسته به همین نام شناخته شده و در غربى‏ترین قسمت شهر اصفهان بوده است. این پل در عصر صفوى تغییرى نكرده ولى تعمیرات مكرّر داشته است.

    چهارفرسنگ به شهر اصفهان مانده رودخانه زاینده رود به شكل مارپیچى راست خم گشته وارد شهر مى ‏گردد و و گفته‏ اند كه به همین جهت قریه مارنان را مارنان یا ماریانان گفته ‏اند و در همین محل پل مارنان را ساخته و جلفا را بقریه مارنان اتصال مى ‏دهد پل مزبور اكون داراى هفده دهانه است ولى در پیش بیش از هفده دهانه داشته است كه حالا بسته شده است. این پل را پل سرفراز هم نامیده ‏اند و وجه تسمیه ‏اش را چنین بیان كرده ‏اند كه در زمان شاه سلیمان صفوى یكى از ثروتمندان ارامنه آن را ساخت و به قلب سرفراز نائل گردید و مدتى هم به همان نام سرفراز مشهور بود.

    در هر حال متمول مزبور تعمیرى كرده است چه این پل قبل از آن وجود داشته است منتهى هر چه عبور و مرور به نسبت جمعیت زیادتر مى ‏شده پل فرسوده مى ‏گردیده است و احتیاج به تعمیر و تجدید بناء حاصل مى ‏گردیده است ثبت تاریخى این پل در گردش ادارى است.

  7. #27
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    پل جویى‏

    این پل كه با عرض كم و طول حدود 147 متر ساخته شده از مستحدثات دوره شاه‏ عباس ثانى در سال 1065 هجرى است، این پل براى عبور و مرور عامه مردم نبوده بلكه صرفاً وسیله ارتباط باغ هاى سلطنتى در ساحل شمالى و جنوبى رودخانه و محل عبور خانواده شاه ‏صفوى و امراء و اشراف و مهمان ‏ها و سفرایى بوده كه (در بناهاى باشكوه این باغ ها كه امروزه چیزى از آنها باقى نمانده) با شاه ‏عباس دوم ملاقات داشته‏ اند.

    این پل میان پل هاى اللهوردیخان و خواجو بنا شده و وسیله اتصال و ارتباط باغهاى سلطنتى واقع در شمال و جنوب رودخانه زاینده بوده است، و چون جوى كوچك سنگى روى این پل تهیه شده بود كه آب از آن عبود كند با این نام مشهور شده است. آن جوى كوچك ظریفى از سنگ بوده كه در عهد صفویه بر روى پل تعبیه كرده بودند و این جوى، آب را از طرفى به طرف دیگر پل جارى مى ‏كرده است. این پل بیست و یك دهانه دارد كه با سنگ و آجر بنا شده است. ولى در سالهاى اخیر جوى پر و مسطح گردیده است. نسبت به ثبت تاریخى این پل اقدام گردیده است ولى تاكنون به ثبت نرسیده است.

  8. #28
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    كلیساى وانگ‏

    در میان كلیساهاى بنا شده در جلفا، كلیساى «وانك» از همه مشهورتر است، ساختمان آن در سلطنت شاه ‏عباس دوم در سال 1065 هجرى آغاز شده و در سال 1074 به اتمام رسیده است. این كلیسا تزئینات نقاشى، گل و بوته و كاشى‏كاریهاى جالب و تابلوهاى زیبائى از زندگانى حضرت مسیح(ع) را در بردارد و به غیر از تابلوهاى نقاشى آن، كه نفوذ صنعت نقاشى ایتالیا و هلند در آن پدیدار است، نوع معمارى و تمام تزئینات دیگر آن ایرانى است.

    در جنب كلیساى وانك موزه جالب كوچكى بر اهمیت كلیساى مزبور افزوده است. این موزه قدیمى‏ترین كتابى را كه در اصفهان به چاپ رسیده است در اختیار دارد و فرامین سلاطین ایران مجموعه جالبى است كه در موزه مزبور دیده مى‏شود.

  9. #29
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    آتشگاه

    كوه كم ‏ارتفاعى است در هشت كیلومترى مغرب اصفهان، كه قسمت بالاى آن را ویرانه‏ هایى از خشت ضخیم و محكم تشكیل داده و به گفته مورخین یكى از آتشكده‏ هاى معروف اصفهان بوده است. اگرچه تعیین تاریخ قطعى ساختمان مشكل مى‏نماید، ولى آنچه مسلم است از دوره ساسانى جدیدتر نمى‏تواند باشد.

    بر روی كوه كوچكی به فاصله 20 كیلومتری از سوی باختر اصفهان و در جلگه با صفای فرح انگیز قرب و مشرف بر رودخانه زاینده رود عمارات ویران و آثاری قرار دارد كه به احتمالی به دوره اشكانی و به زعم قوی متعلق به دوره ساسانیان است . موقعیت محلی از این باب كه زردتشتیان قدیم آتش مقدس را همواره در جایی قرار می داده اند كه در دیدگاه مردم باشد و دیگر كیفیت و نقشه ساختمان و مصالحی كه در آن به كار رفته و شهرت این محل بر حسب وجود منابع بسیار به آتشگاه همه و همه نشان می دهد كه برروی این كوه یكی از آتشگاههای زردشتی وجود داشته است و در روی بلندی بر همه جا اشراف داشته است . مصالح ساختمان آن اگر چه گل وخشت است ولی باز هم قدمت وكهولت از آن پیداست .

    حمزه اصفهانی از مورخان بزرگ قدیم كه كتاب تاریخ اصفهان او سخت معروف است به ساختن سه آتشكده از طرف بهمن پسر اردشیر اشاره می كند و می گوید یكی در قلعه ماربین به نام شهر اردشیر و دو دیگر به نام زروان اردشیر و مهر اردشیر كه در دو ناحیه دارك و اردستان ساخته است . مفضل بن سعد مافروخی در رساله محاسن اصفهان خود پس از وصف ادیبانه و دلنشینی از ماربین و متنزهات و طراوتها و زیباییها آن می گوید : در این ناحیت چهار باغ وسیع و زیبا قرار دارد یكی به نام ولاشان و دیگری به نام كوهان (این دونام امروز به دو قریه نزدیك به محل آتشگاه اطلاق می شود ) و در قلعه ای در ماربین آتشكده بیت النار قرار دارد كه بهشتی (باغستانهایی ) در جلو آن است .

    در اینجا مجال سخن برای ما تنگ است ولی همین قدر می گوییم كه دیوارهای برآورده با خشت خام به طول و عرض40 سانتی متر و ضخامت 14 سانتی متر با ملاط گل و لابه لای آنها حصیر مصالح این ساختمان را كه تا امروز هزار سال بیشتر است و در مقابل حوادث مقاومت كرده است تشكیل می دهد عرض عظیم این دیوارها تنظیمات معماری و هندسی آنها و شباهتی كه به هر حال آثار باقی مانده با نقشه های آتشگاههایی دارد كه در دست است وجود آتشگاه را در اینجا تایید می كند و گفتار محقق معروف ماكسیم سیرو كه معتقد شده است . آتشگاه فعلی اصفهان یكی از قصور شاهزادگان ساسانی بوده است را مردود می شمارد .

    پیش از اینكه سخن خود را درباره آتشگاه به پایان ببریم می گوییم كه در دور بر اصفهان دیه هایی هست كه به نحوی با آتش و آتشگاه مرتبط بوده اند و شاید این دیه ها بر این آتشگاه وقف بوده است .

    شایسته ذكر است كه در ده نقطه ایران و از جمله اردبیل و كهگلیویه امكنه ای به نام آتشگاه نامیده می شود كه من از كم و كیف آنها آگاه نیستم باز قابل توجه است كه 25 محل در اطراف ایران نام آتش را به نحوی بر خود دارند .از جمله مثلاً آتشان (جیرفت ) آتش خسرو (اهر) آتشكده (زابل و محلات ) و دو آتشكده (بیرجند )و آتشگان (مشهد) .

  10. #30
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    تخت فولاد

    بعد از قبرستان وادی السلام درنجف اشرف وسایر گورستانهای اعتاب مقدسه و همچنین گورستان قدیمی قم و مقبره شیخان باید قبرستان تخت فولاد را شریفترین و ارجمند ترین و متبركترین مقابر و گورستانهای ایران بلكه عموم شهرهای شیعه نشین محسوب داشت . وجود « لسان الارض » كه از بدو خلقت حكایت می كند و همچنین وجود قبر جناب « یوشع» از انبیای بزرگوار بنی اسرائیل در این سرزمنی مقدس كه مربوط به دو هزار سال قبل و شاید كمی بیشتر باشد از امتیازات این زمین و گورستان می باشد.

    باید در حفظ و نگهداری این آثار كوشید و آنها را از محو و فراموشی در امان داشت . در سال 1328 ه ،ش نویسنده كتاب مختصر و مفید « تذكره القبور» تالیف علامه جلیل القدر مرحوم مولی عبدالكریم گزی را با حواشی و ملحقات كه خوشبختانه مورد توجه و عنایب بزرگان علم و دانش و همچنین مومنین و مقدسین قرار گرفت ازهمان تاریخ عده ای از اهل فضل و كمال پیشنهاد كردند كه :

    اگر جزوه ای شامل اسامی تكایای تخت فولاد و ذكر نام بزرگان مدفون در آنها و همچنین تاریخچه مختصری از این گورستان نوشته می شد وبه چاپ می رسید راهنمای اهل تحقیق و مطالعه و دلیل و گره گشای مقدسین برای درك فیض زیارت قبور می گردید .

    كتاب رجال اصفهان یا تذكره القبور اگر چه ظاهراً كتاب كوچكی است اما شامل اسامی قریب ششصد نفر از بزرگان علماء ، شعراء ، فلاسفه ، حكماء، عرفاء و صوفیان و هنرمندان و خلاصه نمونه مختصری از رجال و مردان نامی اصفهانی در طول قرون و اعصار می باشد .

    نویسنده در سال 1348 ه، ش كتاب « دانشمندان و بزرگان اصفهان »را تالیف ومنتشر ساخت و چون اساس و مبنای كتاب بر پایه تالیف قبلی بود نام دیگر آنرا هم تذكره القبور نهاد . این كتاب نیر مورد توجه و عنایت اهل مطالعه و تحقیق قرار گرفت و تقاضای فضلاء اصفهان بخصوص در موضوع تهیه مقالت یا كتابی كه در حقیقت شناسنامه تخت فولاد باشد تجدید شد . در این موقع دیگر گورستانهای اصفان كه شرح اجمالی واسامی آنها در مقدمه كتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان ذكر شده است یكی پس از دیگری به وسیله شهرداریهای وقت یا مردم سودجو تسطیح واراضی آن عموماً بصورت خیابان ، بیمارستان، مدرسه و یا خانه و مغازه در آمد و بطور كلی از بین رفت و هیچ گونه اثری از آنها باقی نماند حتی اسامی آنها را نیز تغییر دادند .

    این سرنوشت برای گورستان عمومی و منحصر بفرد اصفهان یعنی : تخت فولاد نیز پیش بینی می شد زیرا از یك طرف وجود فرودگاه و تأسیسات مربوط به آن و از طرف دیگر ساخته شدن چندین باب مدرسه و دبیرستان در قسمت اراضی بائر آنجا و ازهمه مهمتر و اساسی تر تصرف غاصبانه برخی از منتفذین محلی و به ثبت رسانیدن اراضی بعنوان ملكیت و ساختن ده ها بلكه صدها خانه از چهار طرف موجبات از بین رفتن این گورستان و محو آثار ارزنده آن گردید .

    در اواخر فروردین ماه سال 1363 ه، ش شهرداری اصفهان گورستان تخت فولاد را متروكه اعلان نمود و دفن اموات را در آنجا از اول اردیبهشت ماه سال مذكور (مطابق با 19 رجب سال 1404 ه ،ق ) قدغن كرد.

    در اول گفته میشد كه با قبور مومنین و مقابر خصوصی و تكایا كاری ندارند و بهمین صورت باقی خواهد ماند و فقط شهرداری درنظافت آنجا نظارت كرده و برای تلطیف هوا ایجاد فضای سبز می كند لكن بعداً مشاهده شد كه تعدادی از قبور مومنین و تكیه و مقابر خصوصی را یكی پس از دیگر خراب كردند . البته شهرداری اظهار می داشت كه این خرابیها با رضایت صاحبان اماكن است . این سخن هر چه باشد و تا هر اندازه بحقیقت نزدیك باشد كلام ما در نفس عمل تخریب و تسطیح و محو آثار ارزنده تخت فولاد است كه آنرا عقلاً و شرعاً و عرفاً جائز نمی دانیم و می گوئیم درهر صورت آثار فرهنگی این گورستان باید حفظ شود ، البته از شهرداری تشكر وقدردانی می كنیم كه در نظافت و پاكیزگی آنجا می كوشد .

    ما می دانیم كه گورستان متروكه همانند پیر فرتوت و بیمار محتضری است كه با سختی جان كندن ومرگ روبروست و از این حال اواطرافیانش رنج می برند و مرگ او را بدعا از خدا می طلبند و مردن را جهت او آسایش و آرامش تصور می كنند . اما اگر پزشكی از راه دلسوزی و انسان دوستی كه كسی را از رنج بردن و درد كشیدن آنهم كسیكه مرگش حتمی است بخواهد نجات دهد و به وسیله های مرگ او را نزدیك كند و از زندگی و حیات رهائیش بخشد مطابق كلیه قوانین و عقل و منطق و شرع چنین پزشكی جنایتكار و قاتل شمرده می شود و باید طبق موازین قانونی محاكمه و مجازات شود .

    با اعتراف به این نكته كه : قبرستان تخت فولاد طبق قانون وسنت طبیعی از بین رفتنی بوده (وهست) همانگونه كه سایر گورستانها از بین رفت و ما خود شاهد و ناظر تعدادی از آنها بودیم ، اما كسانی كه آنها را از بین بردند و در محو آثار تاریخی و نابودی آنها كوشیدند مجرمند .

    گورستانها یكی از مبانی تاریخ هر ملت و شهر می باشند . تاریخ علمی و ادبی هرناحیه ای را می توان بطور اجمال از مقابر آن شهر بدست آورد . اگر قبور علماء ادباء، حكماء و شعرا و دیگر مشاهیر علمی از بین رفت دیگر آثار آنان نیز خواه ناخواه از بین رفتنی است مگر اندكی از مولفات آنها . اگر به یكنفر اصفهانی گفته شود : ابن مسكویه ای كه او را اصفهانی میدانی و در شهر تو از دنیا رفت در كجا بخاك سپرده شد یا حافظ ابونعیم با آنهمه اهمیت كه در كتب تاریخ وحدیث برای او نقل شده قبرش كجاست و ده ها بلكه صدها عالم دیگر چه جواب خواهد داد؟

    آل خجند و آل صاعد دو خاندان روحانی و متنفذ اصفهان كه تقریبا مدت چهار قرن مركز علمی و قدرت سیاسی اصفهان بلكه نیمی از ایران به دست آنها بود قبورشان كجاست باید بگوئیم كه در قبرستان طوقچی و قبرستان شاه میر حمزه بود كه به مرور زمان ویران شده و زمینهای آنرا بصورتهای گوناگون در آورده اند ، اگر فرض شود كه اینها سنی بودند ، پس آل تركه كه شیعه بودند چرا مقابرشان را خراب كردید و . . . جواب همه این پرسشها جز شرمندگی و سرافكندگی چیزی نیست .

    باید متوجه باشیم كه كاری نكنیم كه یك قرن دیگر اعقاب ما مردم این زمان را بجهت عدم توجه به آثار گذشتگان و افتخارات آنها مورد سرزنش و نفرین قرار دهند .

    در این جا ممكن است برای عده ای این پرسش بنظر برسد كه : حفظ آثار و قبور گذشتگان چه لزومی دارد و آیا این عمل خلاف دستورات اسلام نیست مگر نگفته اند كه اگر قبری خراب شد تجدید ساختمان نكنید (غیر از قبور علماء و بزرگان دین ) و. . .

    در جواب آنها گوئیم كه این همه دستورات بخاطر آنست كه ملت مسلمان « مرده پرست » نباشد اما باید دوستدار علم و عالم باشد احترام به قبور علماء و زیارت آنان مرده پرستی نبوده بلكه احترام بمقام علم و دانش است مثلاً بزیارت قبر علامه مجلسی رضوان الله علیه می رویم و جهت ترویج روح آن عالم خدمتگزار فاتحه می خوانیم بخاطر علم او بخاطر خدماتی كه بعالم اسلام و شیعه انجام داده بجهت قدردانی از یك عالم حقیقی . زیارت قبور جهت تنبیه و بیداری وعبرت است . از رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده كه فرمودند : « زورو القبور فانها تذكر كم الاخره » (نهج الفصاحه ـ ذكر اخبار اصفهان ) در اینجا بی مناسبت نیست چند بیت از قصیده ای كه ادیب سخن سنج نكته پرداز آقای فضل الله اعتمادی متخلص به برنا كه در رثاء جوان دانشمندان مرحوم دكتر مهندس بیژن نوربهشت فرزند سرتیپ نور بهشت اصفهانی (1315 ـ 1342 خورشیدی ) سروده است را جهت تنه و تذكر یاد آور شوم .

    نیست این پهن دشت گیتی جز كشتزاری برای بذر افكن

    گیر عبرت زرفتن دگران كه رسد زود نوبت تو و من

    تا بهم چشم برزنی گذرد عمر چون آفتاب از روزن

    عمر شمع است و مرگ همچون باد شمع را باد كی نهد روشن

    نكته ای گویمت زشیخ اجل كه مضامین اوست زیب سخن

    اجل است آفتاب و عمر چو برف كی بود ز آفتاب برف را ایمن

    بعد از مشاهده این اوضاع و خراب شدن تخت فولاد و متروك ماندن آنجا و در نتیجه از بین رفتن آن لزوم تهیه ی رساله ای در معرفی مدفونین در این گورستان و ذكر تاریخچه اجمالی و مختصر آن ضروری بلكه واجب اخلاقی به نظر می رسد ، ضمناً عده ای از دوستان نیز در این باره اشاره ای فرمودند وتقاضای مومنین نیز موجب تشویق و ترغیب نویسنده شده كه رساله ای به نام لسان الارض و مزار تخت فولاد بنویسم و آنچه را در این باره شنیده و خوانده و دیده ام جمع آوری كرده تقدیم محضر ارباب دانش و كمال گردانم و از همگان بخواهم كه مرا در تكمیل آن یاری دهند و از نواقص و معایب آن چشم بپوشند .

    این قسمت در حال حاضر شامل مباحث زیر است :

    1. وجه تسمیه (علت نامگذاری)

    2. تخت فولاد قبل از اسلام .

    3. دوره دیالمه و آل زیار.

    4. اسامی تكایای تخت فولاد و برخی از مدفونین در آنها بر حسب حروف تهجی .

    اكنون بیاری خداوند تبارك و تعالی شروع در شرح مطالب یاد شده می كنیم و از ذات مقدس حضرت احدیت جل جلاله توقیق در انجام آن را می طلبیم و من الله التوفیق و علیه التكلان .

    سید مصلح الدین مهدوی



    1- وجه تسمیه (علت نام گذاری )

    این گورستان در طول تاریخ بچندین نام شهرت داشته و برای هر كدام از این اسامی وجوهی ذكر شده است به این ترتیب :

    لسان الارض ـ تخت فولاد ـ مزار بابا ركن الدین .

    الف : لسان الارض یعنی زبان زمین .

    برای این نام دو وجه ذكر شده است :

    1- حافظ ابونعیم اصفهانی (احمد بن عبدالله بن اسحق بن موسی بن مهران متولد در 330 یا 336 و متوفی در یكشنبه 21 محرم الحرام سال 430 مدفون در قبرستان آب بخشان كه در زمان حاضر به میدان شهداء معروفست ) محدث جلیل القدر مولف كتب و رسائل عدیده از آنجمله : حلیه الاولیاء و مانزل من القرآن فی امیر المومنین علیه السلام و اربعین در حالات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و كتاب ذكر المهدی علیه السلام و غیره در كتاب ذكر اخبار اصفهان (ص 41 جلد یكم ) می نویسد: حدثناابو جعفر محمد بن احمد بن عمروالطهرانی المودب ثنا عمر بن احمد السامری الخزاز ثنا احمد بن الحسن الواسطی ثنا احمد بن محمد بن غالب غلام الخلیل ثنا هذبه ابن خالدثنا حمد (حامد) بن سلمه فی قول الله عزوجل قال: لما قال للسموات و الارض :« ائتیا طوعاً او كرهاً قالتا طائعین »

    اجابه ارض اصبهان فم الارض و لسانها .

    یعنی : گاهی كه حق جل وعلا خطاب به آسمانها و زمین فرمود:

    بمیل یا بكراهت بیائید در جواب گفتند آمدیم از روی فرمانبرداری (ومیل) آیه : 11 سوره فصلت .

    ما فروخی اصفهانی (مفضل بن سعد بن الحسین الاصفهانی ) در كتاب :« محاسن اصفهان » در باره اصفهان مولد و منشاء خود پس از ذكر حدیث مروی از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم كه فرمودند : « حب الوطن من طیب المولد » حدیث خطاب خداوند تبارك و تعالی را به آسمانها و زمین نقل می كند (ص 5 مقدمه مولف ) .

    حسین بن محمد بن ابی الرضا آوی اصفهانی از فضلاء و نویسندگان بزرگ قرن هشتم در كتاب : ترجمه محاسن اصفهان (ص 79 ) داستان جواب گفتن زمین اصفهان را از قول حافظ ابونعیم نقل می كند :

    مرحوم آقا محمد مهدی ارباب اصفهانی (فرزند حاج محمد رضا فرزند حاج محمد كاظم بن میرزا كوچك بن میرزا ابو تراب میرزا محسن بن حاج میرزا جوادین حاج ملا مومن اصفهانی متوفی بسال 1314 مدفون در قبرستان آب بخشان اصفهان كه خراب و تسطیح شده و اراضی آنجا را فروخته اند و چند موسسه دولتی نیز در آنجا ایجاد كرده اند .

    دركتاب « نصف جهان فی تعریف الاصفهان » گوید:

    « از جمله امكنه معروف تخت فولاد بقعه مشهور به لسان الارض است كه در آن قبریست می گویند قبر شعیای پیغمیر است و بین الانام معروف است كه این محل جواب انبیای طائعین را گفت و در این باب حدیثی گفته و نقل كرده اند . پس از این بیان گفتار ما فروخی را در كتاب محاسن اصفهان نقل می كند .»

    توضیح و رفع اشتباه

    1- از بیان مرحوم ارباب معلوم می شود كه وی كتاب ذكر اخبار اصفهان تألیف حافظ ابونعیم را ندیده است و ضمناً قبر شعیا در امامزاده اسماعیل واقع و مشهور و معروف و معلوم است و در آن خلافی نیست و این قبر مربوط به جناب یوشع می باشد .

    مرحوم ارباب پدر مرحوم میرزا محمد حسن ذكاء الملك فروغی از فضلاء و ادباء و شعراء و نویسندگان معروف دوره ناصری و او پدر مرحوم محمد علی فروغی مولف : سیرحكمت در اروپا وغیره و مرحوم ابوالحسن فروغی ادیب و دانشمند و شاعر و مورخ از مفاخر علمی و ادبی معاصر ایران می باشد .

    2- مرحوم مولی عبدالكریم گزی در تذكره القبور (ص 44 رجال اصفهان ) می نویسد : گویند حضرت امام حسن علیه السلام كه به اصفهان آمد این زمین با او تكلم كرده كه یهود جادو می كنند پس آن حضرت تختی از فولاد ساخته و در آن منزل كرد كه جادو می كنند پس آن حضرت تختی از فولاد ساخته و در آن منزل كرد كه جادو در آن اثر نكند و به این مناسبت این قبرستان را تخت فولاد می گویند (همچنین لسان الارض به قسمتی از آن گفته شده است ) ولی آمدن آن حضرت به اصفهان محل تامل است اگر چه بعضی از علماء ورود حضرت را به كهنگ (بروزن نهنگ) كه از دهات اصفهان است وغیر آن را نقل نموده اند .

    « آنچه گویند در تشریف آوردن حضرت مجتبی علیه السلام به اصفهان این زمین سخن گفته مدركی نیافته ام فقط در كامل ابن اثیر به سال 31 تشریف آوردن حضرت مجتبی بلكه حضرت سیدالشهداء علیهما السلام را كه آنهم بسیار مورد تعجب و تامل است با عبدالله بن عباس و عبدالله بن زیبر به خلافت عثمان در لشكری كه برای فتح جرجان و استر آباد میرفتند نوشته حال از اصفهان گذشته باشند یا از طرف اردستان و كهنگ رفته اند یا از نهاوند به قم یا قزوین خدا داناست » (انتهی محل الحاجه )

    مسافرت حضرت مجتبی علیه السلام

    در بین مردم اصفهان چنین شهرت دارد كه حضرت امام حسن علیه السلام به اصفهان تشریف آورده و درمحل مسجد لبنان نماز خوانده است از اینرو مسجد لبنان كه از مساجد قدیمی اصفهان است از نظر توجه مومنین و مقدسین بدانجا از اهمیت بیشتری برخوردار است لكن در كتب معتبر از این سفر ذكری نشده است .

    مرحوم سپهر در ناسخ التواریخ (ص 173 چاپ اسلامیه ) می نویسد : در تاریخ روضه الاحباب مسطور است كه در سفر جرجان حسنین علیهما السلام باتفاق سعید بن العاص بودند . در تاریخ مازندران و در كتاب روضه الصفا و حبیب السیر بدین قصه اشاراتی رفته و این جمله سند بر روضه الاحباب می برند و صاحب روضه الاحباب در این سخن منفرد است و این سخن از وی معتبر نیست.

    دانشمند محترم جناب آقای حاج آقا حسین عماد زاده اصفهانی در كتاب زندگانی حضرت مجتبی علیه السلام در ضمن شرح مسافرتهای آن حضرت بنقل از تاریخ فتوحات اسلامی (ص 175) می نویسد : حضرت در جنگهای اسلامی و فتوحات زمان عمر وعثمان شركت داشت . . . بطوریكه می نویسند در سال 26 و 28 در جنگهای ایران فرماندهی داشت و در سال 30 در جنگ طبرستان شركت فرمود (ص 365 زندگانی حضرت مجتبی علیه السلام )

    حافظ ابونعیم اصفهانی دركتاب « ذكر اخبار اصفهان » جائیكه از صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم كه به اصفهان آمده اند یاد می كند گوید :

    از جمله آنهاست : ریحانه رسولخدا حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام . . . شبیه رسول الله صلی الله علیه وآله . . . در حال عبور جهت جنگ جرجان داخل اصفهان گردید .

    مرحوم عباسی بهشتیان هم در كتاب : «بخشی از گنجینه آثار ملی » در وجه تسمیه لسان الارض (ص 74) شرحی نوشته كه از نظر علمی ارزشی ندارد و طالبان می تواند به آن كتاب مراجعه نمایند .

    ب : تخت فولاد

    معروفترین اسامی این مزار متبرك .

    در علت شهرت این گورستان بدین نام از طرف نویسندگان نظریاتی و بیاناتی گفته شده است بدین قرار :

    1- سابقاً از قول مرحوم مولی عبدالكریم جزی درتذكره القبور راجع به نام لسان الارض شرح نوشتیم كه :گفته می شود كه حضرت مجتبی علیه السلام جهت رفع آثار جادوی یهود اصفهان تختی از فولاد تهیه فرمومد و در این محل بر روی آن نشست . این سخن همانند گفتار مرحوم بهشتیان هیچگونه ارزش نداشته و فقط پنداری عامیانه بیش نیست .

    2- مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در تاریخ اصفهان وری (ص 93 قسمت پائین صفحه ) در ضمن وقایع سال 407 ه،ق می نویسد :

    « در ری پسر پولاد از اتباع بویهیان یاغی شده و بمدد منوچهرین قابوس وی را حصار داده و آنها را ناچار كرد تولیت اصفها را به او دادند و تخت پولاد منسوب به پدر اوست كه دلیری رشید بود و تختی سنگی ساخته بر او نشسته و تا زمان پدر مولف آن تخت سنگی بود . كشتی گیران از زمان معتمد در آن نقطه كشتی میگرفتند وچون دیگر مبانی اتباع ظل السلطان آنرا از میان بردند . یعنی تخت را شكستند لكن محل او معلوم و معین است » .

    محل این سنگ و قبر وفولاد در قسمت غربی غسالخانه قرار داشت ، كه متاسفانه سال قبل یعنی سال 1407 خراب كردند و قصد ایجاد و ساختن میدان میوه در آن محل را دارند در صورتیكه در سال 1404 شهرداری اصفهان از عده ای از مطلعین و دانشمندان برای برنامه ریزی در كار تخت فولاد دعوتی نمود كه در آن نماینده مرحوم آیت الله خادمی نیز شركت داشت نویسنده نیز در آن جلسه حضور داشتم پس از مطالبی كه جناب آقای شهردار و آقاری پوریای ولی اظهار كردند و مطالبی كه شهردارآن وقت ناحیه 6 كه با كلیه اصول و قواعد مخالف بود و فقط و فقط بخرابی و انهدام و محو آثار تخت فولاد می اندیشید گفته شد و پس از مطالبی كه دانشمند بزرگوار جناب آقای دكتر محمد مهریار ودیگران اظهار داشتند قرار شد كه :

    1- هیئتی بنام : « هیئت امناء تخت فولاد» از افرادی ذی صلاحیت و آشنا بتاریخ علمی و اجتماعی اصفهان وعده ای ازمردم خوشنام و خدمتگزار انتخاب شود كه كلیه كارها زیر نظر آنان انجام گیرد.

    2- محدوده تخت فولاد از چهار طرف معین شد و قرار شد كه در آن قسمت دیگر اجازه ساختن خانه و مغازه وغیره داده نشود و حتی المقدور افرادی كه در آنجا ملكیتی دارند املاك آنها باز خرید شده و ضمیمه تخت فولاد گردد .

    3- نسبت به تكایا و بقاع و قبور تا تعیین هیئت امناء و تشخیص و نظرات آنان هیچگونه اقدامی نشود.

    متاسفانه این جلسه مانند بسیاری از جلسات كه :«نشستند و گفتند و برخاستند» عمل شد و هیچ اثر مثبتی از آن گرفته نشد و جناب شهردار محترم با عده ای مشورت كردندوبر خلاف نظرات آنها عمل فرمودند و مهمتر از همه آنكه مرتب می گویند : ما با قبور كاری نداریم نمیدانیم مقصودشان از كار داشتن چیست ؟ دیگر غیر از خراب كردن و سنگ و آجر آنها را بغنیمت بردن چه می تواند بكنند . آیا هنوز هم فكری دارند خداوند عاقبت زنده و مرده مارا حفظ كند .

    4- شاردن سیاح معروف فرانسوی در سفرنامه خود (ص 77 ترجمه محمد عباسی قسمت اصفهان ) پس از شرحی كه راجع به مقبره اللهوردیخان (اللهوردی بیك ) و محمد علی می نویسد گوید:

    « درماورای آنها ناحیه تخت فولاد واقع شده است كه به مناسبت سكونت سردار بزرگی در آنجا كه به واسطه پیروزیهایش « پولاد بازو» لقب داشته چنین نامیده شده است .»

    ج: مزار بابا ركن الدین

    تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در قرنهای پنجم تا نهم به مناسبت اختلافات داخلی و جنگهای پادشاهان و قحط و غلاها و كشت و كشتارها ودیگر سوانح آنچنان كه باید و شاید نوشته نشده و قسمت عمده آن مجهول است .

    درباره مقابر این شهر همینقدر می دانیم كه هر محله ای از محلات اصفهان برای خود گورستان مخصوص داشته و بزرگی و كوچكی این گورستانها مربوط به اهمیت آن محله ای بوده كه گورستان مربوط به اهمیت محله آن محله ای بوده كه گورستان مربوط به آنجا بوده است .

    این وضع تقریباً تا حدود یكصد سال قبل ادامه داشته است از آن تاریخ به بعد بتدریج مقابر داخلی شهر یكی پس از دیگری متروك و مهجور و خراب شده تا این اواخر كه قبرستان تخت فولاد گورستان منحصر بفرد اصفهان گردید .

    در این پنجاه ساله اخیر ما خود شاهد و ناظر بودیم كه شهرداریها بعناوین مختلف بسیاری از این گورستانها را از بین بردند و هیچ اثری از آنها باقی نگذاشتند و چون شهرداری خود را وارث همه مردم در طول تاریخ می داند ، قبور آنها را نیز ملك خود انگاشته قسمتی را به ادارات دولتی از: آموزش و پرورش و یا بهداری واگذار كرده كه در آنجا بنای مدرسه ودبیرستان و بیمارستان و هنرستان و بهداری و غیره نمودند و قسمتی از آنها را نیز فروخته و مردم لاابالی و بی همه چیز در آنجا خانه و مغازه بنا كردند .

    برای نمونه ازچند گورستان یاد می كنیم :

    1- مزار آب بخشان كه در هزار سال قبل آنجا را «مردبان » می گفتند و اكنون محله مجاور آنرا مورنان كه تصحیف مردیان است می خوانند و قبر حافظ ابونعیم اصفهانی در آنجا بوده است كه اكنون اثری از آن باقی نیست نویسند در كتاب رجال اصفهان اسامی عده ای از علماء مدفون در آنجا را بشرح نوشته ام (بنقل از حواشی حضرت آیت اله العظمی آقای حاچ سید شهاب الدین مرعشی نجفی )

    2- گورستان چملان یا سنبلان كه مربوط به قبل از اسلام و بعد از آن بوده و آنرا در حدود سال 1310 ه.ش خراب كردند .

    3- گورستان ستی فاطمه در محله چهار سوق شیرازیها از مقابر معتبر در دوران صفوی تا این اواخر قسمتی از آن باقی بود كه در چند سال اخیر آنرا نیز از بین بردند .

    4- گورستان شاه میرحمزه از مقابر كهن مربوط بخاندان خجندی كه در سال 1363 ه.ش خراب شده قسمتی به خانه و مغازه و خیابان و دانشسرای كشاورزی تبدیل شد.

    5- گورستان طوقچی از مقابر كهن مربوط به خاندان صاعدیان كه آنجا را نیز شهرداری خراب كرده و دبیرستان هاتف و غیره در آنجا ساخته شده است .

    6- گورستان گلستانه مربوط بسادات جلیل گلستانه و دوستداران اهل بیت علیهم السلام واقع در بیرون دروازه احمد آباد كه تا حدود چند سال قبل باقی بود و شهرداری آنجا را خراب و تسطیح نمود و عمارت شیرخوارگاه در آن قبرستان ساخته شده است .

    اینها چند نمونه بود و اگر بخواهیم نام تمام گورستانها را ذكر كنیم مطلب بدرازا می كشد و همینقدر گوئیم كه عامل اصلی در این خرابیها دولت وقت بوده است و شهرداریها و عده ای از مردم سودجو و فرصت طلب .

    مردم مسلمان بچشم خود می دیدند كه قبور پدرانشان راخراب می كنند لكن قدرت مخالفت نداشتند و جائی و موسسه ای كه به شكایت آنها گوش دهد وجود نداشت همه سرنگونی و نابودی دولت و آمرین آنها را از خدا می خواستند .

    مقدمات انقلاب اسلامی بدست روحانیت ورهبری و هدایت علماء بزرگوار فراهم شد مردم متوجه شدند كه تنها راه وصول بمقاصد عالیه و تجدید حیات اجتماعی اسلام و برآورده شدن هزاران امید و آرزو كه یكی از آنها حفظ و نگهداری قبور پدرانشان وعلماء و بزرگان بود تقویت انقلاب است والحق در این راه خوب فهمیده بودند. در دوران گذشته صدها قانون خلاف اسلام وضع كردند و بزور بر مردم تحمیل نمودند . انقلاب اسلامی بود كه می توانست همه نادرستیها را اصلاح كند و فسادها را بصلاح بر گرداند.

    شكر خدای را كه انقلاب اسلامی به ثمر رسید و اوضاع حكومت دگرگون گردید رژیم سلطنتی به جمهوری اسلامی تبدیل شد . اكنون موقع آن رسیده است كه آرزوهای ملت یكی پس از دیگری طبق موازین شرعی برآورده شودبسیاری از آنها صورت عمل بخود گرفت . درب مراكز فسادبسته شد از منكرات جلوگیری شد و. . .

    وقت آن رسید كه به اوضاع گورستانها نیز سروسامانی داده شود. گفتند محیط تخت فولاد دیگر مناسب دفن اموات نیست زیرا از چهار طرف مردم در آنجا خانه ساخته اند و بودن گورستان مخالف اصول بهداشت است . گفتند محیط كثیف و آلوده است و باید در نظافت آن كوشید و از انگونه حرفهای صحیح اما همه اینها مصداق ضرب المثل معروف بود كه : «كلمه حق یرادبها الباطل » آنها كه این سخنان را می گویند و می گفتند در زیر لفافه عبارات شیرین نیتی فاسد وقصدی شیطانی داشته و دارند . آنها برخلاف عموم مسلمانها كه برای گذشتگانشان احترام قائلند فكر می كنند شاید ازافكار فرقه گمراه رهاییها الهام میگیرند كه در حجاز همه قبور را با خاك یكسان كردند . قصد ادامه سخن نداریم همینقدر گوئیم :«شقشقه هدرت ثم قرت » گاه می شود كه انسان تحت تاثیر عواطف قرار گرفته و قلم و زبان باختیار خود می نویسد می گوید :

    برگردیم به مطلب :

    در قرنهای پنجم تا نهم مزار تخت فولاد یكی از جایگاههای عباد و ریاضت بوده و عرفاء و صوفیه و مرتاضین و عبادو زهاد در آنجا برای خود عبادت خانه ها ساخته بودند و در آنها شب وروز به عبادت و راز و نیاز با خداوند متعال مشغول بودند .

    در بعضی از كتابها دیدهشد كه تعداد این زوایا و تكیه ها در عهد صفویه قریب چهار صد عدد بوده است كه عموماً در فتنه افغان و بعد از آن خراب « بابا ركن الدین » عارف و صوفی معروف می باشد .

    نامش ركن الدین مسعود بن عبدالله انصاری بیضاوی وفاتش در روز یكشنبه 26 ربیع الاول سال 769 ه.ق شرح حالش همچون دیگر باباها مجهول است همینقدر معلوم است كه مورد توجه و عنایت علماء بزرگ همچون جناب شیخ بهائی و مولی محمد تقی مجلسی و حاجی كلباسی بوده است .

    باباركن الدین ظاهراً در زاویه عبادت خویش مدفون گردیده (شرح تكیه و گنبد آن بعداً نوشته می شود ) پس از وفات باباركن الدین در این محل آنجا را گاه تخت فولاد گاه مزار باباركن الدین می گفتند .

    میرزا طاهر نصر آبادی درتذكره الشعراء خود (ص 153 )در شرح حال میرابوالقاسم فندرسكی پس از شرحی كه درباره او می گوید :

    « مرقد پرفتوحش در مزار قطب العارفین باباركن الدین است واقع در اصفهان »

    شاردن در سفرنامه خود (ص 69 ترجمه آقای محمد عباسی قسمت اصفهان )در تحت عنوان «شاهعباس كبیر بانی مزار باباركن الدین و شمه ای از تاریخچه آن » باباركن الدین می نویسد :

    « نام باباركن كه به این پل (مقصود پل خواجو می باشد كه در آن زمان آن را پل باباركن الدین نیز می گفته اند ) یكی از بزرگترین و مشهورترین گورستانهای اصفهان می باشد و بمناسبت دفن یك درویشی شهیر پارسای باستانی در یك مزار زیبای مرمری كه در گورستان مزبور بنا گشته چنین نامیده شده است» استاد بزرگوار جناب آقای عریضی در ترجمه این قسمت از كتاب (ص 148) می نویسد:

    «نام بابا ركن الدین را كه به این پل نهاده اند از نام قبرستانی به این اسم اقتباس شده است كه بزرگترین و مشهورترین قبرستانهای اصفهانست و درویش مشهور پارسائی كه همین نام را داشته وقبر مجللی از سنگ مرمر دارد در آن مدفونست » .

    خاتون آبادی در كتاب : «وقایع السنین و الاعوام» در ضمن وقایع سال 1116 می نویسد:

    «فوت فاضل عالم عامل مجتهد عم امجد میر اسماعیل اشهیر بخاتون آبادی روز چهارشنبه چهارم ربیع الثانی سنه هزارویكصد و شانزده دفن او در مقبره ای كه خود ساخته بودند در قبرستان باباركن الدین و مشتمل برگنبدی است و هفت حجره و هفت نفر طالب علم در آنجا سكنی دارند» (ص 555 وقایع السنین)

    فائدة لغوی

    كلمه فولاد (معرب پولاد ) بر وزن بودار، در لغت به معانی زیر اطلاق شده است : 1- فلز معروف 2- گرز و عمود 3- تیغ و شمشیر 4- نام پهلوان ایرانی در زمان كیقباد 5- نام پهلوان تورانی 6- پولاد غندی (بضم غین منقوط ) نام دیو مازندرانی (برهان قطع ـ فرهنگ شاهنامه ـ فرهنگ نوبهار )

    در قرون اولیه علاوه بر آنكه لفظ پولاد را برخی از اشخاص صفت قرار داده و گفته اند : پولاد بازو. . . نام خاص نیز بوده است همچون پولاد دیلمی كه تخت فولاد منسوب به او است .

    فولاد ستون (یا فلادستون ) آخرین پادشاه آل بویه : ابومنصور فرزند ابوكالیجار مرزبان بن سلطان الدوله دیلمی كه پس از مرگ پدر در 14 جمادی الاولی سال 440 در شیراز به تخت سلطنت و حكومت نشست و تا سال 447 سلطنت كرده و بشرحی كه در كتب تواریخ مسطور است در این تاریخ گرفتار گردیده و در سال 448 وفات یافت ( حبیب السیر ـ روضه الصفا ـ ریحانه الادب (ص 331 ششم ) و دیالمه و غزنویان تالیف عباس پرویز و كتاب : آثار الشیعه الامامیه جلد سلاطین (ص 31 جلد سوم ) .

    گورستانهای اصفهان

    در دوران قدیم و قدیمتر كه شهر اصفهان به صورت محلات و قریه های پراكنده و دور از هم بود هر محله و قریه ای برای خود گورستانی داشت و مردگان اهل آن ناحیه را بگورستان اختصاصی آن محل برده و مدفون می ساختند و ندرتاً اتفاق می افتاد كه جنازه ای را از محلة دیگر ببرند .

    نویسنده در مقدمه كتاب : دانشمندان و بزرگان اصفهان اسامی قریب پنجاه گورستان و مقبره های خصوصی را یاد آورشده ام كه از آنجمهل است : گورستان تخت فولاد یا مزار بابا ركن الدین .

    شاردن فرانسوی در سفرنامه خود دنجا كه آمار واحصائیه نهائی و كلی شهر اصفهان را در دروه صفویه بیان می كند می نویسد: اصفهان دارای

    1- یكصد وشصت ودوباب مسجد

    2- چهل وهشت باب مدرسه

    3- یكهزار وهشتصد ودو باب كاروانسرا

    4- دویست و هفتاد و سه باب گرمابه

    5- دوازده گورستان

    می باشد (ص 121 سفرنامه شاردن ترجمه محمد عباسی )

    البته باید متذكر بود كه این گورستانهای دوازده گانه غیر از مقابر خصوصی و امامزادگان میباشند كه در اطراف آنها نیز عده ای را دفن می كردند .

    وجود یكهزار و هشتصد باب كاروانسرا بیانگر كثرت ایاب و ذهاب مسافرین و همچنین وضع تجارت این شهر بوده چه كاروانسرا بیانگر كثرت ایاب وذهاب مسافرین و همچنین وضع تجارت این شهر بوده چه كاروانسرا هم محل رفت و آمد قافله ها و مسافرین و هم محل سكونت تجار و دادوستد بازرگانان بوده است .

    مرحوم ابوالقاسم رفیعی مهر آبادی محقق و متتبع معاصر در كتاب «آثار ملی اصفهان » نام 33 گورستان از گورستانهای اصفهان را ذكر می كند طالبین مراجعه فرمایند .

    2- تخت فولاد در قبل از اسلام :

    همانگونه كه ذكر شد زمین لسان الارض بشرحی كه از كتاب : (ذكر اخبار اصفهان ) تالیف حافظ ابونعیم نقل كردیم حكایت از بدو خلقت می كند كه قدمت و اهمیت آن با خلقت انسان و زمین و آسمان شروعمی شود .

    خبری را كه حافظ ابونعیم روایت می كند هر چه باشد نشانگر سابقه تاریخی این زمین مقدس بوده و از آن حكایت می كند كه قبل از اسلام نیز مورد توجه و عنایت مردم این شهر بوده است .

    قبر جناب یوشع در این زمین مقدس نیز دلیل دیگری است از صدها سال قبل از اسلام یعنی در زمانیكه بخت النصر یهود را از فلسطین كوچانیده بود و بعداً در اصفهان ساكن شدند همچنین جناب یوشع از انبیاء و احباء بزرگ آنان در این شهروفات یافته ودراین زمین كهدر آن زمان هم دارای شهرت و نام بود دفن گردید .

    حافظ ابونعیم در كتاب خود (ص 39) می نویسد :

    قال اسحق : (وبنی ماربین یوشع بن نون . . . ) سپس شرحی در وجه تسمیه ماربین می نویسد .طالبین مراجعه فرمایند و مراد از اسحق :

    ابویعقوب اسحق بن علی بن ابراهیم بن قولویه است كه در 5 ربیع الاول سال 368 وفات یافته است و الز احادیثی كه به اسنادش از او روایت می كند یكی قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم .

    « المرء مع من احب » یعنی : انسان (در روز رستاخیز) با كسی است كه ویرا دوست می دارد.

    مرحوم انصاری در تاریخ اصفهان و ری (ث 317) می نویسد:

    «و ابن یوشع غیر از یوشع بن نون وصی حضرت موسی علیه السلام می باشد » (و این نكته خود معلوم است كه مابین زمان جناب یوشع وصی حضرت موسی علیه السلام تا داستان اسارت یهود بدست بخت النصر و سپس مهاجرت به اصفهان فاصله زمانی زیادی است .)

    قبر جناب یوشع در اطاقی در تكهیه السان الارض قرار داشت كه متاسفانه در سالهای اخیر تكیه و بقعه وسط آن و همچنین ابن مقبره و اطاقهای مجاور آنرا از روی جهالت ونادانی خراب كردند و قبور متعلق به خاندان علامه فقیه مفسر آقا میرزا محمد باقرنواب را با خاك یكسان نموده وقبر جناب یوشع از پیغمبران بنی ایرائیل را همچنون قبور بزرگان اجداد پیغمبر اكرم در جنه المعلی (در مكه معظمه ) و قبرستان بقیع (قبور ائمه اطهار علیهم السلام) فقط باقی گذارده و پارچه ای سبز بر روی آن كشیده اندو سنگی نیز بر روی قبر است كه این عبارت بر روی آن منقور است : «قبر شعیای پیغمبر»

    قبر جناب دانیال پیغمبری دیگر از بنی اسرائیل در شوشتر با كمال عزت و احترام دارای بقعه و بارگاه و حرم و قبر جناب یوشع در صفهان بابن وضع اسف انگیز .

    بابا فولاد حلوائی

    گفتیم كه در قرن هفتم و هشتم و حتی در زمان صفویه تاقرن یازدهم عده ای از عرفاء و صوفهبنام «بابا» شهرت دارند . نویسنده در كتاب : دانشمندان و بزرگان اصفهان (ص 152) اسایم 35 نفر از كسانی را كه به بابا معرفند ذكر نموده است و البته نام عده ای نیز نوشته نشده است كه از آنجمله : بابا فولاد حلوائی كه عده ای معتقدند كه تختگاه او در این زمین متبرك بود و به همین جهت آنجا را تختگاه بابا فولاد بو بعداً تخت فولاد گفتند .

    شرح حال این باباها عموماً مجهول و آنچه در همه مشتركی است تصوف و عرفان است و ظاهراً عده ای از آنها شیعه اثنی عشری بوده ا ند مانند : بابا ركن الدین، بابا فولاد و بابا شیخ علی و . . .

    جناب یوشع

    یوشع از پیغمبران بنی اسرائیل است كه در زمنی لسان الارض مدفون گردیده است و آن مربوطست به زمانیكه كورش پادشاه ایران یهودیان را از اسارت بابل نجات داده و به ایران كوچ داد و جماعتی از آنها را در اصفهان ساكن گردانید . دو تن از پیشوایان مذهبی آنان و از پیغمبران بنام جناب شعیا و جناب یوشع در اصفهان مرده و بخاك رفتند . اولین در امامزاده اسماعیل در محله گلبهار (گلبار) از متفرعات یهودیه قدیم مدفونست و قبر او معین و معلوم می باشد و دومین در تخت فولاد در اراضی لسان الارض آنهم معلوم و معین و زیارتگاه بود و قبر داخل اطاقی بوده و مردم بزیارت آنجا می رفتند . اخیراً در توسعه یافتن تكیه شهداء (گلستان شهداء ) كلیه آثار لسان الارض را كه برخی از آن مربوط به زمان دیالمه بوده و آثار دیلمی در آن ظار بود و همچنین مقبره جناب یوشع علی نبینا و آله و علیه السلام و همچنین اطاق مربوط به اعقاب علامه فقیه مفسر ادیب شارح نهج البلاغه و مفسر قرآن یعنی میرزا محمد باقر نواب لاهیجی را خراب كردند و دیگر اثری از آن باقی نماند .

    اگر جناب یوشع همزمان با استرخاتون مدفون در قریه پیربكران باشد و احتمالاً مقدم بر اوست زمان او مربوط به بیست قرن قبل خواهد بود زیرا یكی از كتیبه های بقعه استرخاتون كه بزبان عبری است سال (3890) از خلقت حضرت آدم علیه السلام را معین می كند كه تا این سال یعنی سال 1409 قمری یك هزار و نهصد سال تمام خواهد شد .

    پدران واجداد ما كه خداوند همه آنها را راحمت كند این قبور را در طول نوزده قرن تمام حفظ كردند لكن در زمان حاضر اولاد ناخلف آن پدران قبر را از بین بردند .

    توضیح : مقبره جناب یوشع بن نون علی نبینا و آله وعلیه السلام در جبل لبنان و در حوالی طیبه قرار دارد (ص 25 یكم الكرام البرره ).

    3- تخت فولاد در عهد دیالمه و آل زیار

    مرداویج (مرد آویز) فرزند زیار كه نسب او به « ارغش» كه در عهد كیخسرو والی و حاكم گیلان بوده می رسد ، بشرحی كه در تواریخ مسطور است در سال 316 در اصفان بر تخت سلطنت نشست و تاج بر سر گذاشت . وی در زنده كردن سنتهای ایرانیان قدیم اهتمامی تمام داشت از آنجمله : در ماه صفر سال 323 مطابق دهم بهمن ماه و جشن سده دستور بر پا ساختن مراسم جشن و آتش بازی و آتش افروزی مفصلی داد كه شرح آن بطور اجمال از اینقرار است :

    از مدتی قبل دستور داد كه از طرف چوب و هیزم فراوان گردآورده در زمین مابین رودخانه زاینده رود و هزار دره كه زمین تخت فولاد و لسان الارض را نیز شامل می شود رویهم انباشتند و بر آنها نفت ریختند تمام دامنه كوههای اطراف را چراغانی كرده وعده ای از مرغان را دستور داد كه بپای آنها پارچه نفت آلود بستند و عده ای از افراد نفت باز را كه در نفت افشانی مهارتی داشتند نیز بخواند تمام وسائل جشنو چراغانی و آتش بازی فراهم شداما در شب عید سده وی ببهانه ای خشمناك شد و شخصاً در مراسم شركت نكرد و علاوه بر آن كلیه مامورین و متصدیان امور جشن را دشنام داده و تهدید كرد . پس از یكی دو روز واقعه ای دیگر رویداد كه بر خشم و غضب او افزود و نسبت به عده ای از غلامان ترك كه در خدمت او بودند توهین بسیار كرده و دستور داد كه بر آنها زین ولگام نهند و در اصطبل زندانی كنند . این عمل بر آنها گران آمده به قصد انتقام عده ای از آنها هم عهد شدند (توزن ـ بجكم ـ بقرا ـ محمدبن ینال) و كورتكین غلام مخصوص او را فریفته و تیغه خنجری را كه مرداویج همیشه همراه داشت شكستند . در وقتی كه وی بحمام رفته بود بحمام ریخته و قصد جان او كردند، مراویج خنجر بركشید كه از خود دفاع كند آنرا بدون تیغه دید از توطئه آگاه شد با كرسی (چهارپایه) كه زیر پایش بود از خود دفاع می كرد لكن سرانجام كشته شد.

    مرحوم انصاری در تاریخ اصفهان و روی (ص 77) ضمن وقایع سال 323 و مراسم جشن سده و سرانجام كشته شدن مرداویج می نویسد: آتشبازی زاغ و كلاغ بروی میمون نیامد .

    مساجد تخت فولاد

    زمین تخت فولاد بالاخص قسمت معروف به لسان الارض متبرك و در نزد مومنین و مقدسین از زمینهائی است كه امید استجابت دعا در آن بیشتر از جاهای دیگر است .

    در قرون هشتم تا دهم تعدادی زیادی خانقاه و تكیه از طرف عرفاء و صوفیه در آنجا برقرار بود كه در آن جمعی از عباد و زهاد بعبادت و نماز و دعا و ذكر اوراد مشغول بوده اند و متاسفانه در طول تاریخ آن خانقاه ها یكی پس از دیگر خراب گردیده است .

    از قرن دهم كه سلاطین صفویه روی كار دمدند و بخصوص زمان شاه عباس اول كه حقاً او را كبیر گفته اند ساختن مسجد جهت عبادت بوسیله بزرگان و متمكنین در اصفهان و سایر شهرهای ایران رواج گرفت . بمین جهت در تخت فولاد كه محلی آرام و خلوت بود و مومنین می توانستند در آنجا با فكر آسوده و خیال راحت عبادت كنند نیز شبستانهائی ساخته شد . بعضی از این مساجد و شبستانها كه از آن تاریخ تا كنون ساخته شده است بقرار زیر است :

    1- مسجد تكیه میر محمد اسماعیل خاتون آبادی:

    مرحوم میر محمد اسماعیل مدرس خاتون آبادی در تخت فولادی مدرسه ای بنا كرد كه خود نیز در آنجا مدفون گردید . برای این مدرسه در قسمت جنوبی مسجدی طرح انداخت ، تاریخ ساختن مدرسه قبل از 1116 هجری یعنی سال فوت مرحوم خاتون آبادی می باشد.

    2- مسجد تكیه آقا میرزا محمد باقر چهار سوقی ، صاحب روضات الجنات :

    شبستانی در سمت جنوب تكیه جهت عبادت و احیاء در شبهای جمعه و همچنین برگزاری مراسم فاتحه خوانی و برگزاری مراسم هفته و چهلم و غیره بنا گردیده است .

    3- مسجد حضرت امام حسن علیه السلام :

    در سالهای اخیر در قسمت جنوب تكیه خاتون آبادی عده ای از اهالی تخت فولاد زمین قبرستان را تصرف نموده و در آنجا خانه ساختند و هم طرح مسجدی كوچك انداخته و آن را بنام حضرت مجتبی امام حسن علیه السلام نامیدند .

    4- مسجدتكیه آقا حسین خوانساری :

    در سمت جنوب غربی تكیه (شبستان ) جهت نماز واحیای شبهای جمعه .

    5- مسجد تكیه حاج محمد حسین كازورنی :

    در قسمت جنوب غربی تكیه شبستان آجری و آبرومندی است كه در موقع ساختن تكیه آنجا نیز بنا گردید و شبهای جمعه در طول سال مراسم دعای كمیل و نماز جماعت در آنجا انجام میگیرد .

    6- مسجد ركن الملك (میرزا سلیمان خان ) :

    مهمترین مسجد در مزار تخت فولاد است كه بوسیله مرحوم ركن الملك شیرازی نایب الحكومه اصفهان در سال 1320 (تقریباً) در اول تخت فولاد بنا گردیده است . شرح آنرا در كتاب نفیس گنجینه آثار تاریخی اصفهان مطالعه فرمائید .

    7- مسجد تكیه حاج آقا مجلس خادم الشریعه (شبستان) :

    كه متاسفانه در سالهای اخیر در موقع احداث خیابان این شبستان نیز خراب شد وقبلاً شبهای جمعه در آنجا مراسم دعا و احیاء و قرائت دعای كمیل بوسیله مرحوم حاج آقا شمس الدین خادمی اجرا می شد.

    8- مسجد مصلی :

    در قرون اولیه اسلام همانگونه كه هر محله ای جهت خود گورستانی مخصوص داشت بهمین كیفیت مصلائی نیز داشته كه نماز عید را عموماً در آنجا اقامه می كردند از آنجمله :

    1. مصلای بید آباد بنام قبله دعا كه اكنون نیز محله ای بهمین نام معروف است و قبرستان آنجا را در سال 1331 ه.ش به بعد از بین بردند .

    2. مصلای خواجو (حدود امامزاده باقر)

    3. مصلای طوقچی (جنب منار باغ قوشخانه و ظاهراً محل مسجد قبا صورت یا قباسوخته )

    4. مصلای لبنان حدود شاهزاده ابراهیم واقع در محله مستهلك .

    5. مسجد مصلی در اراضی تخت فولاد .

    مرحوم میرزا عبدالله افندی اصفهانی در كتاب ریاض العلماء در شرح حال مرحوم محقق خونساری آقا حسین علیه الرحمه می نویسد: او را در صحرای بابا ركن الدین دفن كردند . در وقایع السنین می نویسد: وی را مابین مصلی و آب انبار دفن كردند .

    این مسجد از حیث وسعت و اهمیت از جهانی بر سایر مصلاهای اصفهان برتری داشته و عموماً جهت نماز استسقاء در آنجا جمع می شده اند . در قسمت جنوبی این مسجد مقصوره كوچكی (جای محراب امام جماعت و منبر ) داشت كه مربوطه به زمان آق قویونلوها و شاید یكی دو قرن قبل از آنها بوده و در طول تقریباً هفت قرن از آسیب زمان محفوظ مانده بود لكن متاسفانه در سالهای اخیر آنجا را خراب كردند و ندانسته یكی از آثار تاریخی این سرزمین مقدست و مسجد را از بین بردند .

    در گرداگرد این مسجد دیواری كشیده بودند كه صحن مسجد از دیگر اراضی مجزا باشد در طول قرون متمادی این حصار احتیاج به تعمیراتی پیدا كرد كه بوسیله مردمان خیر و نیكوكار و مومنین به هدایت وراهنمائی علماء بزرگوار تعمیرات انجام گردیده است .

    از آنجمله در حدود سال 1300 بوسیله مرحوم حاج محمد تقی نقشینه تاجر نیكوكار و در سالهای 1360 به بعد براهنمائی مرحوم حجه الاسلام آقا شیخ محمد باقر زند كرمانی و به كمك و مساعدت مالی مردم دیندار تعمیرات اساسی و كلی در دیوارهای مسجد انجام شده و در طرف شرق و غرب جهت آن گلدسته بنا كردند . شبستان مسجد مزبور نیز از آثار حاج محمد تقی نامبرده است . آب انبار داخل مسجد نیز مربوط به یكی دو قرن قبل از این تاریخ می باشد .

    در سالهای اخیر دیوار اطراف مسجد تجدید گردیده لكن متأسفانه مقصوره قبلی را ندانسته منهدم كرده و قسمتی از فضای مسجد را نیز از مسجد بیرون انداختند و در نتیجه فضای مسجد كوچكتر از اول گردید . این مسجد دارای چهار درب می باشد .

    1- درب شمالی محاذی قبور سادات بهشتی

    2- درب جنوبی داخل تكیه مرحوم آقا میرزا محمد باقر چهارسوقی

    3- درب غربی در خیابان موسوم به آب 250

    4- درب شرقی مقابل مدرسه راهنمائی كه شهرداری زمین آنجا را به آموزش و پرورش واگذار كرده و آنان در این محل مدرسه ای ساختند .

    آب انبار

    چون معمولاً آب چاههای تخت فولاد شور بوده و قابل شرب نمی باشد از اینرو جهت آب آشامیدنی از آب انبار استفاده می شد كه در فصل بهار و بارندگی آنها را از آب انباشته و در فصل تابستان و پائیز از آن استفاده می كردند و جهت آب حوض و حوضخانه از چاهها استفاده می شد . آب انبارهای تخت فولاد تا آنجا كه نویسنده اطلاع دارد از اینقرار است :

    1. آب انبار تكیه كازرونی كه در خارج تكیه ساخته شده و ساختمان آن مربوط به سال 1342 هجری قمری هنگام ساختن تكیه می باشد .

    2. آب انبار تكیه حاج آقا مجلس كه گاهی آنجا را تكیه آقا سید ابوجعفر نیز می خوانند و در خارج تكیه قرار داشت و در موقع احداث خیابان شهرداری وقت آنرا منهدم ساخت . تاریخ بنای آن در قرن دهم بوده و بوسیله مرحوم حاج آقا مجلس خادم الشریعه تعمیر گردیده بود.

    3. آب انبار لسان الارض كه در قسمت غربی لسان الارض قرار داشت و ساختمان آن مربوط به قرن 11 واحتمالاً قرن 10 و یاكمی جلوتر می باشد .

    4. آب انبار مسجد ركن الملك داخل مدرسه ركن الملك كه مدخل مسجد نامبرده بوده و ساختمان آن مربوط به سال 1325 پس از اتمام ساختن مسجد می باشد .

    مرحوم ملاعبدالجواد خطیب در تاریخ آن قطعه ای سروده كه بر سنگ مرمر بخط نستعلیق و شاید بخط خود مرحوم خطیب نقش بسته است .

    از همت ركن الملك معمور صفاهان شد درمسجدش آب انبار سرچشمه حیوان شد

    نوشاندش از كوثر هر لحظه عوض حیدر كاین آب روان پرور ، زان منبع احسان شد .

    خواهی اگرش اطوار بنگر تو بدین آثار كاین مسجد و آب انبار شرذمه از آن شد .

    می جست خطیب از غیب تاریخ كه ذوقش گفت « این صرح ممرد نیز بنیان زسلیمان شد»

    «1325»

    مرحوم ملا عبد الجواد خطیب در اشعار خودگاهی ادیب و زمانی خطیب تخلص می كرد .

    5- آب انبار سمائیان از بناهای مرحوم سمائیان (مرحوم حاج ملاحسین بزاز معروف به سمائیان از تجار محترم و بازرگانان متدین اصفهان ) وی در سالهای اخیر یعنی بعداز سال 1360 قمری در تخت فولاد بنای آب انباری نمود . محل این آب آنبار در سمت راست راهی است كه از تكیه میرزا ابولامعالی كلباسی جهت تكیه ملك میرود قبر خود آن مرحوم نیز در سمت غربی آب انبار نامبرده قرار دارد .

    6- آب انبار مسجد مصلی كه از آثار عهد صفوی وشاید قبل از آن است ، این آب انبار در اول قرن چهاردهم بوسیله حاج محمدتقی نقشینه تعمیر گردید و كتیبه آن بخط خوشنویس معروف مرحوم عبدالرحیم افسر می باشد .

    7- آب انباری كه در قسمت غربی تكیه بابا ركن الدین قرار داشت و ظاهراً ساختمان آن مربوط به قرن نهم و یا دهم مینمود و در سالهای اخیر جزو ساختمانهای وابسته بفرودگاه قرار گرفت و خراب شد قبور چندتن از مشایخ و بزرگان صوفیه عهد صفوی در مجاورت آن قرار داشت كه نویسنده آنها را دیده بودم .

    از موقعیكه لوله كشی آب در شهر و خارج بوسیله سازمان آب و فاضلاب اصفهان انجام گردید ، دیگر نیازی بوجود آب انبارهای نامبرده نبود و كلاً متروك و بدون استفاده گردید . باید كلیه ادارات و مسئولین آنها را بعنوان حفظ آثار ملی و میراث فرهنگی نگاهداری كنند و ازمحو و خرابی آن به وسیله هر دستگاهی جداً ممانعت نمایند .

    غسالخانه

    هر فرد مسلمانی كه از دنیا رفت واجب است كه او را :

    1- غسل بدهند . 2- كفن كنند 3- بر او نماز بخوانند 4- دفن كنند .

    هر یك از این افعال چهارگانه شرایط و مسائلی دارد كه فقهاء بزگوار در كتابهای خود بدانها اشاره كرده اند . در زمانهای گذشته همچنانكه قبلاً اشاره شد محلات برای خود گورستانهای مستقل داشتند وهر یك از این گورستانها نیز جهت غسل دادن با موات ، محلی معین و معلوم داشت . درجنب برخی از مساجد نیز غسالخانه وجود داشت كه تا نیم قرن قبل یعنی تا حدود سال 1350 بعضی از آنها دائر بود و بعداً متروك گردید . از وقتیكه گورستانهای داخلی شهر یكی پس از دیگری متروك و دفن در آنها عرفاً و قانوناً ممنوع شد احتیاج به غسالخانه در تخت فولاد یعنی مزار عمومی شهر احساس گردید . از اینرو از طرف یكی از تجار متدین و خدمتگزار به اجتماع و دین در قسمت شمالی تكیه خاتون آبادیها كه تقریباً اول اراضی تخت فولاد محسوب می شد مفسل آبرومندی بنا نمود كه تا سال 1404 ه. ق دائر بود و سپس متروك و بوسیله برخی افراد تخریب شد . بعضی از غسالخانه های اصفهان كه نویسنده خود بیاد دارم و یا از افراد مطلع شنیده ام عبارتند از :

    1- غسالخانه آب بخشان در نزدیكی مسجد آب بخشان (میدان شهداء )

    2- غسالخانه پا قلعه حوالی چشمه باقرخان

    3- غسالخانه خواجو در كنار چهارباغ خواجو در مجاورت كارخانه پشمباف فعلی

    4- غسالخانه ستی فاطمه در پشت بیمارستان كاشانی .

    5- غسالخانه قبرستان قبله دعا در جنوب دبیرستان صدیق اعلم

    6- غسالخانه مسجد جامع در زاویه شمال غربی مسجد كه قسمتی از آن جزو مسجد احداثی در تكیه علامه مجلسی قرار گرفت (به اجازه و تصویب مرحوم آیت الله العظمی بروجردی رضوان الله علیه زیر نظر هیئت امناء )

    7- غسالخانه طوقچی و غیره

    یك مسئله فقهی

    از نظر شرع مطهر مسافر بكسی گفته می شود كه : قصد طی مسافت 8 فرسخ (48 كیلومتر) متصل یا چهار فرسخ رفتن و چهار فرسخ برگشتن در یك روز داشته باشد . بر چنین كسی واجب است كه نماز را شكسته بخواند و روزه را افطار كند (برای آگهی از مسائل قصر و اتمام و همچنین مسائل مربوط به روزه شخص مسافر باید به رساله عملیه مراجعه شود ) .

    اكنون گوئیم چون مسافت گورستان جدید اصفهان یعنی « باغ رضوان» تا شهر بیشتر از 25 كیلومتر می باشد و رفتن و برگشتن آن جمعا بیشتر از 50 كیلومتر می شود بنابر این كسانیكه جهت زیارت اموات و یا تشییع جنازه و یا شركت در مراسم بدانجا می روند اگر بخواهند نمازظهر و عصر بخوانند باید آنرا شكسته بخوانند و هر گاه در ایام ماه مبارك رمضان قبل از ظهر بدانجا مسافرت كرده و بعد از ظهر برگشتند روزه آنها باطل شده باید اقتضاء آن را بگیرند . جهت تنبه خود وآگهی دیگران یاد آوری گردید . در این مورد باید به مسافت شهر و گورستان دقیقاً رسیدگی شود .

    یك رسم و عادت پسندیده

    در قدیم الایام افراد یك خاندان پدران و اعمام ، برداران و عموزادگان و دیگر خویشان سببی و نسبی از روی عواطف انسانی و احساسات دینی و دیگر حال یكدیگر آگاه بوده و به آسانی به دید و بازدید هم بروند وصله رحم كنند . در آن زمانها غنی و فقیر جدا از هم زندگی نمی كردند همه با هم در یك محله و یك كوچه خانه داشتند. توانگران از حال مستمندان با خبر بوده و به آنها رسیدگی می كردند. این رسم و عادت پس از مرگ نیز رعایت می شد یعنی بیشتر افراد یك خاندان دریك گورستان و گرد یكدیگر دفن می شدند .

    هر ناحیه و محله ای گورستانی مخصوص داشت نتیجه این كار آن بود كه كسیكه بزیارت قبور میرفت بدون تحمل رنج و زحمت زیاد موفق می شد كه قبر همه خویشان خود را زیارت كند و عموماً این مقابر گرداگرد قبور علماء و بزرگان دین ایجاد می شد و بدین ترتیب مردم مسلمان علاقه خود را نسبت به علم و علماء و روحانیت و خدمتگزاران اجتماع نشان می دادند .

    با توسعه شهرها و نفوذ فرهنگ غربیان و آمیزش وخلطه مردم با این میهمانان ناخوانده كم كم آداب و سنن اسلامی یكی پس از دیگری فراموش شد و توانگران از مستمندان جدا شدند و برای خود كوی و برزن علیحده ای انتخاب كردند در طهران كاخ نشینان بشمال شهر وفقیران در جنوب و در اصفهان بر عكس كسانیكه ثروتی و مكنتی یافتند بجنوب شهر منتقل شده و مردمان كارگر و طبقه سوم همچنان در محلات قدیمی و شمال شهر باقی ماندند لكن گورستان یكی بود تا شهرداری بدون رضایت مردم و نظر خواهی از عقلاء و صاحبان نظر گورستان شهر را به چند كیلومتری منتقل كرد و برای آن مقررات خاصی معین نمود دیگر افراد خاندانها از هم جدا شدند همه پراكنده و دور از هم بخاك رفتند و اگر كسی بخواهد برای افراد خاندان خود قبری تهیه كند باید مبلغی بپردازد و آنرا بعنوان «محافظت قبر» دریافت می دارند . جهت اطلاع معروض می دارم كه این گورستان چند سال قبل از انقلاب تهیه شده بود و آیت الله خادمی و آیت الله طاهری و دیگر روحانیون كاملاً درجریان آن بودند و شهردار فعلی آن را افتتاح كرد.

    قابل توجه همگان : نقل یك فتوی

    یكی از دوستان كه اقوالش در نزد من مورد اعتماد است و من به صحت گفته های او یقین دارم نقل كرد كه :

    در سالهای آخر حكومت رژیم سابق كه موضوع تعطیل و تخریب تخت فولاد و انتقال آن به محلی دیگر مورد بحث قرار گرفته بود جمعی از مومنین و مقدسین از چند تن از علماء و مجتهدین اصفهان و قم و نجف اشرف در این باره استفتاء كردند كه همگان با تخریب مخالف بوده و صریحاً مرقوم فرمودند از آنجمله مرحوم آیت الله العظمی حاج میر سید علی بهبهانی رضوان الله علیه مرقوم فرموده بودند: این عمل مستلزم سه معصیت كبیره است به این شرح :

    1- تصرف در مال غیر بدون اجازه و رضایت صاحبانش (یعنی ورثه صاحب قبر)

    2- نبش قبر اگر عمل تخریب موجب آن گردد كه استخوانها ظاهر شود .

    3- اگر استخوانها ظاهر شدو تركیب آن را بهم زدند یعنی استخوانها راجابجا كرده و یك جا جمع كنند و یا هر عمل دیگری كه اندام پوسیده مرده را بهم زند در حكم مثله كردن است و این هر سه كار معصیت بوده و عامل آن گناهكار است .

    این مسئله قابل توجه است و باید مسئولین فعلی امور كه خویشتن را مسلمان و تابع اوامر و دستورات مراجع و مجتهدین بزرگوار می دانند مراقب و مواظب باشند كه خدای ناخواسته مرتكب گناهی نشوند و بدانند كه تصویب نامه ها نمی تواند سلب مالكیت از افراد بنماید .



    «بسم الله الرحمن الرحیم »

    الحمدلولیه والشكر علی نعماته والصلوه والسلام علی محمد وآله واللعن الدائم علی اعدائهم .

    اكنون كه بخواست خداوند متعال از نوشتن مقدمه فراغت حاصل شد به ذكر مطلب اصلی و مقصد نهائی پرداخته و قبل از شروع در مقصود و بیان تكایای تخت فولاد و ذكر اسامی عده ای از مدفونین در آنجا كلمه تكیه را معنی می كنیم و موارد استعمال آن وبه ذكر برخی از تركیبات آن می پردازیم .

    تكیه در لغت به معنی : پشت دادن ـ لمیدن ـ اعتماد كردن ـ محل سكونت درویشان و جای سوگواری و عزاداری جهت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد و از كلمات مركبه آن : تكیه زدن ـ تكیه دادن ـ تكیه كردن ـ تكیه گاه ـ تكیه نمودن ـ تكیه كلام می باشد . ذیلاً به اشعار زیر توجه فرمائید:

    تكیه بر جای بزرگان نتوان زد بگزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده كنی

    تكیه زدن بر مقام ومنصب دنیا نزد خردمند نیست لایق و سایا

    تكیه كردن بر كلام خویشتن زابلهی دانند جمله مرد و زن

    مكن تكیه بر جاه دنیا و پشت كه بسیار كس چون تو پرورد و كشت

    تكیه كن بر علم خود ای با ادب نی به مال و نی بجاه و نی نسب

    و در اصطلاح و استعمال تكیه بمعنی حسینیه یعنی جای برگزاری مراسم عزاداری و تكیه بمعنی مقابر علماء و بزرگان و این معنی همان تكیه درویشان است یعنی تكیه گاه ایشان كه جای سكونت و عبادت و ریاضت آنها بوده و زندگی و معیشت آنان نیز از محل موقوفات و نذورات اداره می شده است و عموماً پس از مرگ نیز در همان محل دفن می شدند .

    4. اسامی تكایای تخت فولاد و برخی از مدفونین در آنها بر حسب حروف تهجی

    این نوع تكیه ها در زمان پادشاهان صفوی در داخل و خارج شهر اصفهان نسبتاً زیاد بوده است اینك اسامی برخی از تكایای موجود از قدیم را كه در داخل شهر اصفهان قرار دارندنام می بریم:



    شماره نام تكیه محل تكیه ملاحظات


    1. میرزا اشرف محل خواجو

    2. پاچنار دالبطی مقبره خواجه نظام الملك دارالبطیخ

    3. نایب جواد محله خواجو كوچه درویشان

    4. تكیه حسن خاكی محله خواجو كوچه میرزا كریم

    5. تكیه خواجو معروف به حسینیه صرافها

    6. روغنی

    7. صائب شاعر معروف عهد صفوی لبنان خیابان صائب

    8. حاج میرزاداوود جویباره

    9. طوقچی مقابل مقبره صاحب بن عباد حسینیه

    10. محمد علی یزدی محله نو ـ چهارسو شیرازیها

    11. قلیانی ها

    12. گرك یراق سینه پائینی

    13. گل بندها حسن آباد گاو بندها

    14. نورباران انتهای خ شاه عباس دوم (شریف واقفی)

    در سالهای اخیر بوسیله مردم متدین ونیكوكار چندین تكیه و حسینیه در اصفهان بناگردید كه به نامهای : بیت الزهراء علیهما السلام ـ بیت العباس جوادیه ـ حسینیه و غیره نامیده شده است .

    اسامی برخی از تكیه ها كه در داخل شهر اصفهان قرار داشته و در طول تاریخ از بین رفته است در ذیل نگاشته می شود :





    شماره نام تكیه محل تكیه


    1 تكیه باباحیدر چهارباغ

    2 تكیه بكتاش محله حسن آباد

    3 تكیه در دشت پامنار در دشت

    4 تكیه درویش صادق لبنان

    5 تكیه درویش صالح جنب نهر طاق نما ، محله لبنان

    6 دولت صفوی

    7 دولت قاجاری

    8 تكیه ظلمات كوچه میر عماد خطاط مشهور

    9 تكیه ملا عابد مقابل مقبره صاحب بن عباد ، جنب كوچه

    10 تكیه علی اكبر بیك محله خواجو ـ جنب مسجد علی اكبر بیك

    11 تكیه علی بابا كوچه مقابل مسجد آقا علی بابا، كوچه تخت گنبد

    12 تكیه فیض در سال 1068 بنا گردیده بانی شاه عباس دوم

    13 تكیه چله خانه نزدیك تكیه باباركن الدین ، تاریخ آن 1112

    14 تكیه مفت دست مقابل مسجد و حمام علی اكبر درخیابان جمال الدین عبدالرزاق



    تقسیم بندی تكیه های تخت فولاد :

    تكیه های واقع در تخت فولاد را بر چهار دسته تقسیم می كنیم :

    الف : آنها كه فقط نامشان را می دانیم لكن خود تكیه و آثار آن از بین رفته است .

    ب : تكایای عهد صفوی

    ج : تكایای دوره قاجاریه

    د: تكایای ساخته شده بعد از قاجاریه

    اینكه اسامی تكیه ها و بقعه ها

    الف : 1- تكیه سید ابولقاسم خواجوئی (سادات خواجوئی ) اخیراً تبدیل به فضای سبز گردید .

    2- بقعه اللهوردیخان

    3- تكیه بابا بیات از عرفاء وصوفیه

    4- تكیه بابالكات از عرفاء و صوفیه

    5- بقعه سكاكی

    6- تكیه شیخ زین الدین

    7- بقعه سادات كتابی در جنب تكیه میرزا رفیعاء نائینی

    8- تكیه درویش صادق مربوط به زمان صفویه

    9- تكیه فیض (غیر از بقعه فیض)

    10- گنبد لالا

    11- بقعه محمد بیك مربوط به عهد صفوی

    و شاید تكیه های دیگری كه فعلاً نام و مشخصات آن بر نویسنده مجهول است .

    ب : تكایای عهد صفویه :

    در دوره سلاطین صفویه علاوه بر عبادتگاههائی كه برای جمعی از بزرگان دین بنا كردند و برخی از آنها از نظر ساختمان و كاشیكاری و هنر معماری جزو آثار باستانی و میراث فرهنگی بشمار می رود تكیه هائی نیز بناكردند این تكیه ها به قرار زیر می باشد (بترتیب سنوات ):

    1- لسان الارض : همانگونه كه قبلاً متذكر شدیم اصل بنا از دیالمه بوده و تا قبل از خراب شدن آثار دیلمی در آن ظاهر بود در دوران صفویه ساختمان تكمیل وتجدید شده لكن هیچگونه آثاری از گج بری و كاشیكاری نداشت فقط ساختمان مختصری بنظر می رسید .

    2- تكیه باباركن الدین از آثار شاه عباس كبیر صفوی و تاریخ كتیبه ساختمان 1039 می باشد. این تكیه دارای گنبد 12 ترك است .

    3- تكیه میرفند رسكی حكیم و عارف و فیلسوف مشهور متوفی بسال 1050 بدون بقعه لكن اطاق بالای سر قبر و كتیبه آن كه بخط میر عماد حسنی خطاط معروف است از آثار گرانقدر موجود در تخت فولاد می باشد .

    4- تكیه میرزا فیعاء نائینی عالم فقیه حكیم فیلسوف زاهد جلیل القدر عظیم المنزله متوفی بسال 1082 دارای بقعه بسیار عالی و نفیس از آثار باستانی اصفهان و از بناهای دوران شاه سلیمان صفوی است : این تكیه بمناسبت فرودگاه خراب شد و بقعه در داخل فرودگاه قرار گرفت .

    5- تكیه آقا حسین خونساری كه به استاد الكل فی الكل معروفست ودر سال 1098 وفات یافته و شاه سلیمان جهت او بقعه ای رفیع بنا نمود ، كه جزو آثار باستانی اصفهان محسوب است .

    6- تكیه آقا رضی الدین محمد بن محمد تقی حسینی موسوی شیرازی اصفهانی عالم جلیل متوفی بسال 1113 قبر او در اطاقی مختصر بدون بقعه قرار گرفته وعده زیادی از اعقاب و اولاد او در همین بقعه مدفون می باشند .

    7- تكیه خاتون آبادی : میر محمد اسماعیل حسینی خاتون آبادی متوفی بسال 1116 مدفون در مدرسه ای كه خود در تخت فولاد بنا كرده بود . بقعه از آثار شاه سلطان حسین صفوی و از جمله آثار باستانی اصفهانست .

    8- تكیه فاضل سراب كه آنرا تكیه جویباره ایها نیز می گویند و قبر عالم جلیل مولی محمد بن عبدالفتاح تنكابنی سرابی متوفی بسال 1124 در داخل بقعه قرار دارد . بقعه بدون گنبد و از آثار شاه سلطان حسین صفوی است .

    ج : تكیه هایی كه در دوره پادشاهان قاجاریه ساخته شده است

    این تكیه ها عموماً فاقد گنبد كاشیكاری و تزئینات معماری و بیشتر ساده است . اینك اسامی این تكایا بر حسب حروف تهجی :





    شماره نام معروفترین فرد مدفون بانی ساختمان و سال وفات صاحب تكیه

    1 تكیه آباده ای حاج محمد جعفرآباده ای سلیمان خان ركن الملك

    2 تكیه آغا باشی میر محمد اسماعیل پاقلعه ای فوت 1323 ه.ق

    3 سید ابوجعفر سید ابوجعفر خادم الشریعه فوت 1324

    4 میرزا ابوالمعالی میرزا ابوالمعالی كلباسی فوت 1315

    5 تكیه میرزا محمد علامه فقیه صاحب روضات فوت 1313

    باقرچهارسوقی

    6 حاج آقا باقر قزوینی حاج آقا باقر در دشتی فوت 1363 ه. ق

    7 سید محمد ترك سیدمحمد ترك خوئی فوت 1266ه .ق

    8 شیخ محمد تقی رازی شیخ محمد تقی رازی فوت 1248 ه.ق

    9 تویسركانی میرزا عبدالغفار تویسركانی فوت 1319 ه.ق

    10 ریزی شیخ مرتضی ریزی فوت 1329 ه.ق

    11 شهشهانی میر سید محمد شهشهانی فوت 1287 ه.ق

    12 صدرالعلماء سید عبد الوهاب شمس آبادی تكیه ساده بدون اطاق

    13 بقعه فیض علیشاه علیمرادخان

    14 كازورنی سید محمد باقر درچه ای حاج محمد حسن كازرونی

    15 گلزار رجبعلی گلزار شاعر (1302- 1366 )

    16 آقا محمد بید آبادی آقا محمد بید آبادی میرزا سلیمان خان ركن الملك

    17 مشایخ نعمت اللهی چند تن از آقایان نعمت اللهی شیخ اسدالله ایزد گشسب و غیره

    18 ملك آخوند كاشی حاج محمد ابراهیم ملك التجار

    19 مهدوی آقا سید حسن مجتهد بدون اطاق

    20 واله آقا محمد كاظم واله از آثار باستانی

    توضیح (1) : تكیه آقا سید ابوجعفر را گاهی بنام تكیه حاج آقا مجلس می خوانند .

    توضیح (2) : تكیه حاج آقا باقر قزوینی بنام تكیه خلیلی معروفست .

    توضیح (3) : تكیه سید محمد ترك را بنام تكیه جهانگیر خان قشقائی می گویند .



    نكته ای قابل توجه :

    اگر كسی سنگ نبشته های تخت فولاد را قبل از آنكه بكلی از بین برود با كمال دقت و حوصله بخواند و اشعار آنرا یادداشت و اسامی مدفونین و تاریخ آنرا بنویسد قسمت مهمی از تاریخ علمی و ادبی اصفهان از دوران پر افتخاری صفوی تا كنون بدست می آید .

    چه بسیار دانشمندانی كه نامشان فقط در سنگ قبرشان تا كنون باقی مانده و بسیاری از شعراء و ادباء گمنام كه تنها اثر آنها ماده تاریخهائی است كه جهت معاصرین خود گفته اند و حتی اشعاری از شعرای معروف و گویندگان مشهور كه دیوان اشعارشان نیز چاپ شده لكن برخی از اشعارشان در آن نیامده است . بطور مثال :

    1- ماده تاریخی كه مرحوم سید احمد هاتف شاعر بسیار معروف و مشهور در رثاء و ماده تاریخ فوت حاج محمد حسن كلباسی پدر علامه جلیل حاجی كلباسی گفته در دیوانش نقل شده است .

    2- نام كفاش شاعر معروف قرن 13 هجری ونمونه اشعارش در هیچ كجا ثبت نشده و فقط چند نمونه ماده تاریخ از او در دست می باشد اگر چه دیوان اشعارش در كتابخانه حضرت آیت الله گلپایگانی در قم موجود است .

    تذكر: آنچه از اسامی بزرگان از مجتهدین وحكماء و شعراء و غیره در این مجموعه ذكر می شود معمولاً آنهائی است كه دارای سنگ نوشته می باشند و یا نویسنده از آنها مطلع است . (آنها كه سنگ نوشته ندارند) و ده ها بلكه صدها عالم و فقیه وادیب وخطاط وهنرمند دیگر از بزرگان در این مزار متبرك بخاك رفته اند كه چون دارای سنگ قبر نبوده اند نامشان برای همیشه از خاطره ها محو گردیده است .

    قدیمی ترین قبر در گورستان تخت فولاد :

    در اینكه زمین تخت فولاد ولسان الارض قبل از سلاطین صفویه گورستان بوده سخنی نیست . شاردن فرانسوی و دیگران این نكته را بصراحت در كتابهای خود ذكر نموده اند . اما متاسفانه در اثر گذشت زمان و بی توجهی مردم و همچنین سیل و بارندگیها و دیگر عوارض بسیاری از قبور بزرگان و دیگران را ساكنین تخت فولاد و غاصبین اراضی آنجا از بین بردند و بصورت خانه و باغ در آوردند اما آنچه مسلم است و قبور آنان مربوط به قبل از سلاطین صفوی می باشد بدین قرار است :

    1- فولاد دیلمی (بابا فولاد) مربوط به اوایل قرن پنجم هجری قمری .

    2- سكاكی عالم معروف (ابویعقوب یوسف بن ابی بكر) مولف مفتاح العلوم متوفی در رجب 626 ه.ق بنا بقولی .

    3- رضی الدین علی لالا غزنوی شاعر عارف مشهور متوفی بسال 643 ه.ق

    4- بابا ركن الدین بیضاوی عارف مشهور متوفی بسال 769 ه.ق

    5- بابا بیات از عرفاء قرن هشتم

    6- بابالكات از عرفاء قرن هشتم

    7- در اول تخت فولاد جنب غسالخانه چند قبر موجود بود كه تاریخ آنها مربوط به اوائل قرن دهم هجری و یكی از آنها را كه بر روی نهر آب انداخته بودند سال 950 واندی بود .

    مرحوم استاد همائی مكرر میفرمود كه تمام قبور تخت فولاد را دیده ام و سنگ نبشته های آنرا خوانده ام و تاریخ همه آنها را ثبت و ضبط نموده ام .

    ایكاش این اثر نفیس روزی بچاپ می رسید و یك قسمت از تاریخ اصفهان روشن می شد به امید آنروز.

    در بعضی از كتابها دیده شد كه قبر ابن مسكویه در تخت فولاد است و یقیناً اشتباه است . اینك اسامی تكیه ها و مدفونین در آن :





    تكیه آباده ای

    این تكیه منسوبست به علامه فقیه عالم فاضل جلیل جامع معقول و منقول مجتهد بارع مرحوم حاج محمد جعفر فرزند محمد صفی آباده ای و آنرا مرحوم میرزا سلیمان خان ركن الملك شیرازی نایب الحكومه اصفهان در سال 1316 هجری بنا نهاده است . كتیبه سردرب تكیه بخط نستعلیق از میرزا فتح الله جلالی خطاط و شاعر و ادیب و اشعار از طغرل شاعر مشهور قرن 13 در اوایل قرن 14 بدین شرح می باشد .

    حبذا از آصف دوران سلیمان زمان ركن ملك حق گزار حق پرست حق شناس

    آنكه عمر خویش را فرموده درخیرات صرف حسن اعمال جنابش بی حساب وبی قیاس

    تكیه حاجی محمد جعفرآباده ای عالم ربانی آن ذخر خواص وفخر ناس

    كرد آباد وبدین جعفری خدمت نمود خدمت دین را كند آن حضرت اندر هر لباس

    بهر تاریخش بزرجعفری طغرل نوشت « از سلیمانست دین جعفری محكم اساس»

    تكیه مرحوم آباده ای از تكایای باصفا و منظم و مورد توجه و عنایت خواص و عوام مردم اصفهانست كه جهت زیارت وقبور علماء مدفون در آن بقعه شریفه در ایام هفته و بخصوص درشب و روز جمعه مومنین بدانجا رفته و فاتحه می خوانند .



    تفاوت دو زمان :

    در اول قرن سیزدهم نایب الحكومه اصفهان در این شهر مسجد و مدرسه می سازد و برای بزرگان علماء بقعه و تكیه بنا می كند اما در اول قرن پانزدهم برخی از موسسات و مردم در انهدام و محو آثار علماء و قبور آنان می كوشند . بین تفاوت ره از كجاست تا بكجا؟ اینك شرح حال اجمالی مرحوم آباده ای :

    عالم جلیل بزرگوار فقیه عادل كامل زاهد عابد متقی جامع معقول و منقول و حاوی فروع و اصول حاج محمد جعفر بن محمد صفی صغا بادی آباده ای اصفهانی در آباده شیراز متولد گردیده و در اصفهان خدمت بسیاری از بزرگان كه از آنجمله است : 1- حاج محمد ابراهیم كلباسی 2- حاج سید محمد باقر حجه الاسلام شفتی 3- حاج ملا علی نوری (احتمالاً) 4- آقا سید محمد مجاهد اصفهانی تلمذ نموده وجزو خواص اصحاب مرحوم حجه الاسلام شفتی بوده و در اصفهان حوزه درس و قضاوت شرعی داشته و بسیار زیرك وفطن و دانا بوده و مرافعات و نوشتجاتی را كه در نزد او نوشته می شده است در دفتری ثبت می نموده است . (همانند دفاتر اسناد رسمی در زمان حاضر كه مبادا بعداً موجب اختلاف شود) وی عالمی خلیق و مهربان و ظریف و خوش طبع و شوخ بذله گو بوده و شوخیهائی لطیف از او معروفست . در اصفهان حوزه درس او از نظر تنوع و جامعیت مشهور بوده و امام مسجدی بوده كه به نام ایشان در محله جماله بنا شده بوده (مسجد حاج محمد جعفر آباده ای) كتب زیر از تالیفات اوست :

    1- تعلیقه بر تلخیص الاقوال 2- رساله حمامیه درمحل نزاع حمام شیخ بهائی 3- رساله عملیه كه عده زیادی از او تقلید میكردند . 4- سئوال و جواب 5- شرح تجرید الكلام تالیف خواجه نصیر الدین طوسی 6- شرح دروس فقه جعفری 7- مرایا در اصول 8- نقود المسائل الجعفریه در فقه استدلالی 9- وجیزه در تلخیص كتاب تحفه الابرار تالیف مرحوم سید حجه الاسلام و غیره

    مرحوم آباده ای در شب 19 رمضان المبارك سال 1280 در اصفهان وفات یافت و در اول تخت فولاد مدفون گردید . میرزا علیرضا پرتو در مرثیه و ماده تاریخ وفات آن مرحوم گوید :

    حیف از حاجی محمد جعفر آنك گمرهانرا سوی حق بردی بره

    سال تاریخش زپرتو شد سئوال گفت « اللهم نور مضجعه »

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •