خواب یه نفرو ببینم که امکان پذیر نیست
خواب یه نفرو ببینم که امکان پذیر نیست
دوست داشتم زن میداشتم
دوست می دارم یه 206 قرمز داشته باشم
این بیماری درمان نداره دنبالش نرو من از اول پاییز تا آخر زمستون سرما میخورم و بعدش خودش خوب میشهنوشته شده توسط ardeshir n [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست داشتم یک شخصیت بزرگ و مقتدر مثل بزرگ آقا (سریال شهرزاد) توی زندگی واقعیم از نزدیکانم میبود. مثلا من جای حشمت بودم.
اصلا چنین شخصیتی که حتی یک اپیلیسون شبیه باشه توی دور و بریام نمیبینم اما خب خیالی هم نیست قسمت ما این بوده که خودمون بشیم بزرگ آقا و نسل های بعدی از وجودمون فیض ببرند!
از نظر مالی که خب البته قابل انکار نیست
اما بیشتر از نظر جنبه ی روحی و فکری مریدش شدم.
بعضی از قسمتای سریال حرفای بزرگ آقا آویز گوشم شد... گاهی اوقات دوباره و دوباره ها میرم اون قسمتا رو میبینم...
شاه دیالوگهاشم زمانایی بود که با دخترش حرف میزد اونجا که گفت کارد تو جیگرم بود سیلی توی صورتم زدم تا رقیبم نفهمه درد میکشم و ...
یکی دوجا هم قسمتایی که با شهرزاد حرف میزد خدا بود ... اونجا که گفت اگه من 40 سال دیرتر به دنیا میومدم توی همین شهر... یا اونجا که گفت خیال نکن توی این دنیا فقط تویی که دلت شکسته خیلی مونده تا این حرفا رو بفهمی شاید اون روز من دیگه توی این دنیا نباشم ...
یا جاییکه به نصرت گفت کائنات تشنه ی خونه گاهی اما نه خون مظلوم و بی گناه که روت قی کنه ؛ زمین رو باید سرخ کرد از خون اشقیا... یا صحنه که گفت حشمت نمیخوام برم خونه برو یک کافه مافه ای که واز باشه.... جاییکه به تیموری گفت تیمــــوری یک سیگار برام روشن کن (برداشت من اونجا این بود که با توجه به این که رکب خورده بود خواست یک قسمت از خودشو بکشه چون به طعمه هاش هم همین تیکه رو مینداخت) جاییکه به قباد گفت برو برو بیرون یک سیگار بکش... یا قسمتی که به قباد میگفت شهرزاد و طلاق بده ... یک کلوم... همونی که گفتم ... تمام... صحبت نباشه و... جاهاییکه از زن برادرش تعریف میکرد و میگفت اگه مثل برگ گل پاک نبود به دیوان سالار بودن تو (قباد) شک میکردم!
جاهاییکه میگفت که توی مرام بزرگ آقا نیست... یا روا نیست ...
طبع شعرش...
بغض و اندوه درونیش
غرورش
و بسیاری دیگه از حرفا و رفتاراش ...
کلا بزرگ فوق العاده بود. سریال یا فیلم ایرانی تا حالا از هیچ شخصیتی به این حد خوشم نیامده بود.
وای چه بد... خدا به دادتون برسه واقعا...نوشته شده توسط alinajafian81 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مادر من هم متاسفانه چند سالیه کمابیش همینجوری میشه .... البته بعید نیست با توضیحاتی که صفحه پیش گفتم خودم هم مبتلا شده باشم ...
Last edited by banii; 15-10-2016 at 22:01.
سلام.نوشته شده توسط alinajafian81 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بیماری ویزینگه
چشمام هم به شدت واگیر دارن!
تنگی نفس و... هم برا همونه.
Sent from my K00E using Tapatalk
امشب از ته دل آه عمیقی کشیدم که خدایا لطف کن و منو از این دنیا ببر...
یه سوله چهارصد پونصد متری یا یه خونه خارج شهر با چهار پنج تا اتاق
سفر به اقصا نقاط اروپا و آمریکای شمالی از الان تا اوایل تابستان و لذت بردن از پاییز زمستان و بهار
چون کشور خودمون که بجز دود و دم هواش چیزی نداره حالا مگه بعضی جاهاش آب و هوا خوب باشه اما هوای اون بر چیز دیگریست...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)