این نیست؟نوشته شده توسط hrgh1 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Super Little Fanta Heroes
سرچش کنید تو گوگل ببینید همونیه که مد نظرتونه.
این نیست؟نوشته شده توسط hrgh1 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Super Little Fanta Heroes
سرچش کنید تو گوگل ببینید همونیه که مد نظرتونه.
اره همونه دست درد نکنه
دوستان قبلا یه کارتون نشون میداد که یه سری میوه بودن توی یه جنگل که رفته بودن تو یه دریاچه حموم کنن و یک سیر وقتی می اومد همشونن به خاطر بوی سیره فرار میکردن/ گرافیکش فوق العاده بالا بود/ توی اینترنت سرچ کردم یه سری عکس اومد از کارتون میوهها اما اون نبود
یه کارتون دیگه بود که درمورد بدن انسان و اجزاء هاش بود مثلا میکزوب ها رو نشون میداد گلبول های سفید و قرمز رو نشون میداد/اسمش رو بگید
سلامنوشته شده توسط pooyas89 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هم همچون این دوست عزیز به دنبال دانلود این فیلم زیبا هستم ممنون میشم اگر کسی از دوستان اطلاعاتی در این مورد داره قرار بده
ارادتمندم
سلام...
دنبال یه کارتون خیلی جذاب میگردم که حدود بیست سال پیش رو فیلم VHS دیده بودم ولی اسمش یادم نیست..
داستان کارتون به زمان چین باستان برمیگرده...
یه روز هیزم شکن جوانی بوده که هیزمها رو بار دوشش میکنه و در راه به دریاچه ای میرسه که پیرمردی چینی یه اسم (( چیانگ تز اویا )) در حال ماهیگیری بوده...پیرمرد عکس جوون رو در آب میبینه و متوجه میشه دور دستهای جوان طناب پیچ شده و جوون دستگیر شده...بهش میگه : امروز تا قبل از غروب آفتاب مرتکب قتل میشوی...ولی جوون هیزم شکن میگه من باید به شهر رفته هیزم ها رو بفروشم....سپس در راه شهر زیر درختی دراز میکشه و استراحت میکنه...هیزم شکن که تسلط خوبی به کونگ فو داره با دو مامور پادشاه مواجه میشه که بهش گیر میدن و اونهم با ضربات کونگ فو هر دو مامور رو میکشه... سپس بلافاصله یاد جرف پیرمرد چینی میفته و گریان به پیشش برمیگرده و میگه : استاد ...پیش بینی شما درست بود...اگر قول بدید من رو از اعدام توسط پادشاه نجات بدید قول میدم شاگرد شما بشم...پیرمرد چینی (( چیانگ تز اویا )) هم بهش میگه " ما استاد و شاگرد میشیم و من تو رو از مرگ نجات میدم...حالا برو و جنازه هر دو مامور رو بصورت سروته از درخت آویزون کن...جوون هیزم شکن هم همین کار رو میکنه ...بعد از آویزون کردن جنازه ها وزیر پادشاه از اونجا رد میشه و میگه چرا این مامورین رو کشتی و جنازه شون رو آویزون کردی...او هم میگه چون استادم چیانگ تز اویا اینطور گفته...وزیر از اسبش پیاده میشه و میبینه در دهن یکی از جنازه ها یک گوله سفید رنگ هست...اون رو با فشار میشکنه و یه نامه محرمانه ازش بیرون میاد و خلاصه ادامه داستان....
بعد ها چیانگ تز اویا به دربار پادشاه راه پیدا میکنه و میبینه زن پادشاه در حال خوردن قطعات بدن انسانها است...داستان خیلی جالبی داره...
در اواخر کارتون یک استاد بزرگ کونگ فو به اسم اژدها که لباس سبز هم پوشیده به جنگ شیاطینی که خود پادشاه هم جزو آنهاست میره و یک مار بزرگ این کونگ فو کار رو میخوره و ایشون هم در شکم مار روده های مار رو باد میکنه و مار میترکه و دوباره به جنگ با شیاطینی که هر لحظه تغییر شکل میدادن ادامه میده...
لطف میکنید اسم این کارتون رو بهم بگید و یا لینکی ازش بگذارید...؟؟
کارتونه یا فیلم ترسناک ؟؟؟؟؟؟؟؟؟نوشته شده توسط robert [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کسی نمیشناسه...؟؟نوشته شده توسط robert [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فیلم پر از جن و شیطان هست...
در جایی از فیلم دو جن ظاهر میشن که یکی چشمهای خیلی قوی مثل دوربین داره و دیگری گوشهای خیلی قوی داره و سوار بر ابر فرود میان و میگن : ارباب...چه کمکی از ما بر میاد..؟؟ ارباب هم به اونی که چشم قوی داره میگه از تومیخوام به زمین نگاه کنی و ببینی چه ظلم و ستمی الان داره اتفاق میفته...
یک کارتون بود که خیلی وقت پیش تلویزیون نشان داد
یک پسربچه بود که در ساحل بازی میکرد و یادم نیست که چطور شد که به همراه یک قورباغه که میتونست تغییر چهره و لباس بده وارد یک سرزمین جادویی شد که در آن اژدهایی بودند که یک عده را اسیر کرده بودند یک ماده هم پیدا کردند که باعث شجاع شدن میشد و به سربازهایی که میخواستند با اژدهاها بجنگند میدادند تا شجاع شوند و بروند بجنگند!
بازهم سلام...نوشته شده توسط robert [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی دنبال این کارتون هستم...چیزی فراتر از کارتون هست...
در قسمتی از این کارتون چیانگ تزو اویا (( همون استاد چینی )) در بازار میرفته که به زنی برخورد میکنه که زن پادشاه بوده و موهای زن رو میگیره و میگه تو بوی گوشت آدمیزاد میدی و گوشت ادم خوردی .
پادشاه به چانگ تز اویا میگه چرا به زن من تهمت میزنی و او هم میگه این زن آدم معمولی نیست. این یک جن است که من میتونم با دعا خواندن ماهیت این زن رو نشونت بدم و شروع به دعا خوندن میکنه و یکهو هوا طوفانی میشه و زنه آتیش میگیره و شروع به جیغ زدن میکنه و وسط آتش ناگهان از شکل آدم به شکل جن درمیاد و مردم شروع به فریاد زدن و فرار کردن میکنن.
کسی فهمید اسم این کارتون چیه..؟؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)