تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 21 از 64 اولاول ... 1117181920212223242531 ... آخرآخر
نمايش نتايج 201 به 210 از 640

نام تاپيک: دکتر علي شريعتي

  1. #201
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    زندان
    پست ها
    54

    پيش فرض

    ممنونم مهدي جان
    از راهنمايي قشنگت

  2. #202
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    من با اتش اشنا شدم
    و چه كسي اين چنين اشنا شده است
    هنگاهي دستم را دراز كردم كه دستي نبود
    هنگاهي لب به زمزمه گشودم
    كه مخاطبي نداشت
    و هنگامي تشنه اتش شدم
    كه در برابرم دريا بود دريا ودريا....!

  3. این کاربر از rsz1368 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #203
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    از ديده به جاي اشك خون مي ايد
    دل خون شده از ديده برون مي ايد
    دل خون شده از اين غصه كه قصه ي عشق
    مي ديد كه اهنگ جنون مي ايد
    مي رفت و دو چشم انتظارم بر راه
    كان عمر كه رفته باز چون مي ايد؟
    با لاله كه گفت حال ما را كه چنين
    دل سوخته و غرقه به خون مي ايد
    كوتاه كن اين قصه جانسوز اي شمع
    كز صحبت تو بوي جنون مي ايد

  5. این کاربر از rsz1368 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #204
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    ماه در اوج اسمان مي رود
    و ما در گوشه اي از شب
    همچنان به گف و گوي دست ها
    گوش فرا داده ايم و ساكتيم
    و در چشم هاي هم يكديگر را مي خوانيم
    و در چشم هاي هم يكديگر را مي بخشيم
    و من همه دنيا را در چشمهاي او مي بينم
    و او همه دنيا را در چشمهاي من مي بيند
    و ما در چشم هاي هم ساكتيم
    و در چشم هاي هم مي شنويم
    و در چشم هاي هم يكديگر را مي شناسيم
    يكديگر را مي بينيم
    و چشم در چشم هم
    و گوش به زمزمه ي لطيف و مهربان دست ها خاموشيم
    و ماه در اوج اسمان مي رود

  7. #205
    داره خودمونی میشه farshad_miki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    64

    پيش فرض

    جالبه همه دارن از شعر هاي علي شريعتي مي نويسن
    در حاليكه ايشان كمتر به شعر اهميت مي دانند همونطور كه ايشان گفت:كوير جاي ماندن نيست جاي حركت است

    حالا ما هي ازش شعر بنويسيم خب كه چي؟

    بهتره از عقايد اين مرد نوشت

  8. این کاربر از farshad_miki بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #206
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    اگر يك عمر فلسفيدن و علميدن و منطقيدن و خياليدن و لفظيدن ريشه ي جانت را نخشكانده باشد، فكر و خيال و كلام، از درون تورا نپوسانده باشد، اگر يك ريشه ي زنده، يك ذره جوهر حيات و يك قطره شيره زندگي در تو مانده باشد، جوانه مي زني، مي رويي، رشد و نمو مي كني، به برگ و بار مي نشيني و سايه و ثمر
    مي دهي.
    باغبانت مهربان و ماهر است.هوشيار و صبور است.او بركت خاك است و مهر زمين و مهرباني بهار و نوازش باران و عشق آفتاب.
    ناز انگشت هاي بارون او
    باغت مي كنه،
    ميون جنگلا
    طاقت مي كنه.


    با مخاطب هاي آشنا صفحه ي272

  10. 2 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #207
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    چه تنگناي سختي است
    يك انسان يا بايد بماند يا برود
    و اين هردو،
    اكنون برايم از معني تهي شده است
    و دريغ كه راه سومي هم نيست

  12. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #208
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    من به این مهر سکوت
    من به این تاریکی،من به ما
    من به فرسودگی ذهن خودم معترضم،که چرا...
    شوق آغاز مرا و منی چون من را،ز خودم دزدیدند
    به کجا برگردم؟؟؟؟؟
    حق برگشتن را ز تنم دزدیدند!!!!!

  14. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #209
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    درد بزرگی است که عاشق باشی,
    اما معشوقی نداشته باشی و ..
    رنج عظیمی است که معشوق باشی,
    اما لیاقت عشق را در خود نیابی

  16. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #210
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    هنر من و بزرگترین هنر من: فن زیستن در خویش. همین بود که مرا تا حال زنده داشت. همین بود که مرا از اینهمه دیگرها و دیگران بیهوده مصون می داشت.

    هر گاه با دیگران بودم خود را تنها می دیدم. تنها با خودم، تنها نبودم اما، اما اکنون نمی دانم این "خودم" کیست؟ کدام است؟

    هر گاه تنها می شوم گروهی خود را در من می آویزند که منم و من با وحشت و پریشانی و بیگانگی در چهره هر یک خیره می شوم و خود را نمی شناسم! نمی دانم کدامم؟

    می بینی که چه پریشانی ها در بکاربردن این این ضمیر اول شخص دارم، متکلم! نمی دانم بگویم از اینها من کدامم یا از اینها من کدام است؟ پس آنکه تردید می کند و در میان این "من" ها سراسیمه می گردد و می جوید کیست؟ من همان نیستم؟ اگر آری پس آنکه این من را نیز هم اکنون نشانم می دهد کیست؟

    اوه که خسته شدم! باید رها کنم. رها میکنم اما چگونه می توانم تحمل کنم؟

    تا کنون همه رنج تحمل دیگران را داشتم و اکنون تحمل خودم رنج آورتر شده است.

    می بینی که چگونه از تنهایی نیز محروم شدم؟!

    « دکترعلی شریعتی »

    ( هبوط در کویر )

  18. 2 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •