تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 16 از 16

نام تاپيک: سریال پروانه

  1. #11
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    تصویر نفاق در "پروانه" حرف امروز جامعه است/ پیروزی در انتخابات اما نه به هر قیمتی


    کارگردان سریال "‍پروانه" تأکید کرد اگر مخاطبان به جامعه امروز دقت کنند درمی‌یابند این سریال موضوعات روز را مورد توجه قرار داده و نفاق و تغییر ایدئولوژی که در "پروانه" مطرح می‌شود حرف امروز جامعه است.


    به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی سریال "پروانه" با حضور منصور سهراب‌پور تهیه‌کننده، جلیل سامان کارگردان، محمد افسری فیلمبردار، حامد کمیلی، سارا بهرامی، نیما رئیسی، الهام چرخنده، فرشید نوابی و شهرام عبدلی بازیگران عصر روز گذشته یکشنبه 22 اردیبهشت در فرهنگسرای فردوس برگزار شد. سامان در این نشست با بیان اینکه اصل موضوع قصه و درام و پرداختن به نیازهای آن است و به این ترتیب دیگر عناصر شکل می گیرند، درباره مقطع تاریخی سریال "پروانه" اظهار کرد: قرار نبود سازمان مجاهدین را نقد کنم یا توضیح دهم که فعالیت‌هایش پیش از انقلاب چطور بوده است. در واقع زمان پخش "ارمغان تاریکی" بود که یکی از دوستان مدیر تولید ماجرایی از افراد سازمان مجاهدین گفت که به شدت تاثیرگذار و آن لحظه آنقدر زیبا بود که تصمیم گرفتم قصه‌ای را بر اساس آن بنویسم.
    وی که از بروز مشکل در زمینه پخش سریال و وارد کردن چند ممیزی به قسمت آخر خبر داده بود، تصریح کرد: اگر قسمت آخر را دیده بودید بیشتر می‌توانستم توضیح بدهم که کل قصه براساس کدام لحظه شکل گرفته و من تمام "پروانه" را برای روایت کدام صحنه تعریف کرده‌ام. کارگردان "ارمغان تاریکی" درباره شکل گیری این سریال توضیح داد: کسی برایم ماجرای یک روحانی را تعریف کرد که با سوختن صورت همسرش تصمیم می‌گیرد دیگر نبیند تا همسرش اذیت نشود. اگر من این قصه را می‌ساختم شاید شعاری از آب درمی‌آمد. حتی در مقطعی به نظرم رسید به جای روحانی یک جانباز را در چنین موقعیتی قرار دهم اما احساس کردم از کسی که جانش را گذاشته، انجام چنین کاری بعید به نظر نمی‌رسد، بنابراین تصمیم گرفتم از آن سوی ماجرا به این سو برسم. از ازدواج تشکیلاتی تا عشق آرمانی وی ادامه داد: بنابراین داستان یک ازدواج تشکیلاتی در ذهنم شکل گرفت که بدون هیچ عشقی رخ می‌دهد و کم کم به یک عشق آرمانی تبدیل می‌شود. پرداختن به این سوژه از این بُعد دراماتیک‌تر بود. بنابراین قصه مجید را روایت کردم که در سازمان مجاهدین توسط بشرزاد شستشوی مغزی داده شده و قانع می‌شود بُمب کار بگذارد. امیر آقایی هم نقش بشرزاد را با قدرت بازی کرد... سامان درباره پایان‌بندی "پروانه" توضیح داد: دوستان نقطه نظراتی داشتند و پایان دیگری به نظرشان می‌رسید که به "پروانه" الصاق شود اما من گفتم لزومی ندارد. آسیب‌شناسی روحانیت با سیدحسن کارگردان فیلم سینمایی "وقت بودن" در بخش دیگری از این نشست تصریح کرد: 2500 سال دیگر هم بخواهم فیلم بسازم می‌خواهم حرفی برای گفتن داشته باشم. در سریال روحانی به نام سید حسن را می‌بینید که آسیب شناسی روحانیت امروز ما است، کسی که خودش کارهایش را انجام می‌دهد، درِ خانه‌اش به روی مردم باز است، بسیار عمیق فکر می‌کند و...
    وی یادآور شد: بنابراین اگر شخصی در فیلمنامه طراحی می‌شود این اتفاق با توجه به مستندات تاریخی طوری شکل می‌گیرد که حرفی برای امروز داشته باشد. سامان در پاسخ به خبرنگاری که به او برای بازی گرفتن خوب از بازیگران به او تبریک می‌گفت و معتقد بود بهترین بازی هر کدام در کارنامه‌شان "پروانه" خواهد بود، گفت: اصطلاح بازی گرفتن را دوست ندارم. کار، هنر خودشان بود و من تنها زمانی که بازیگر از نقشش فاصله می‌گیرد به او توصیه می‌کند به نقشش برگردد. بازی گرفتن غلط است اما راهنمایی و کمک بازیگران مهم است تا آنها به نقششان نزدیک شوند. نفاق و تغییر ایدئولوژی حرف امروز جامعه است کارگردان "پروانه" درباره مستندات تاریخی سریال اذعان کرد: تمام کار بر اساس مستندات تاریخی است. برای مثال شخصیت عاطفه، از فاطمه فرتوک زاده گرفته شد که نحوه خودکشی او نیز به همین شکل بوده است و من با تغییراتی که لازم بود آن را دراماتیزه کردم. وی درباره نسبت حرف‌های سریال با جامعه امروز تصریح کرد: اینکه ما از نفاق بیشتر لطمه می‌خوریم حرف امروز است و اگر سریالی حرفی از امروز نداشته باشد قابلیت چندانی هم نخواهد داشت. "پروانه" آسیب‌شناسی موقعیت‌های معاصر بود. برای مثال در آن به موضوع تغییر ایدئولوژی اشاره می‌شود؛‌ اگر در جامعه دقت شود زمینه تامل برای مخاطب امروزی وجود خواهد داشت. فاصله گرفتن مجاهدین از پاکی و عمل گرا شدن سامان تأکید کرد: از طرفی اگر کسی در تاریخ بوده که کار خوبی کرده نباید بگوییم تطهیر او ممنوع است. افرادی در سازمان مجاهدین بودند که جنگیدند و شهید شدند. سال 54 اوج انحراف فکری آنها بود که با تغییر ایدئولوژی مارکسیست شدند. در سریال به این موضوع پرداختیم. در ابتدا دیدید که عاطفه و مراد شخصیت‌های پاک تری هستند اما کم کم از این پاکی فاصله می‌گیرند و آرمان گرایی و عمل گرایی را جایگزین می‌کنند. تا آنجا که حتی عاطفه وقتی همسرش را به دکتر می‌برد و او حاضر نمی‌شود معالجه‌اش کند تصمیم به قتل مراد می‌گیرد.
    وی ادامه داد: آنها دست به کارهای سنگینی می‌زنند که در ذهن خودشان درست است، مثلا عاطفه چادرش را برمی‌دارد. البته منظور ما از چادر حجاب بود و نمی‌توانستیم بیش از برداشتن چادر را نمایش دهیم. پیروزی نه به هر قیمتی هر در انتخابات کارگردان "پروانه" با اشاره به یکی از سکانس‌های این سریال، بیان کرد: تفکر سیدحسن در یکی از سکانس‌ها مهم است. زمانی که امیر پیش او می‌رود و ماجرای کیف و کشته شدن پیرزن را تعریف می‌کند. سیدحسن آن موقع از جنگ صفین می‌گوید که امام علی (ع) می‌توانسته آب را بر معاویه ببنند اما او پیروزی را به هر قیمتی نمی‌خواسته است. البته این شعار فقط درباره سازمان مجاهدین نیست. ما هم ممکن است در چنین شرایطی قرار بگیریم. یا حتی یک کاندید ریاست جمهوری. سامان تصریح کرد: همه چیز از فیلمنامه شروع می‌شود. بعد از تصویربرداری جزئیات در تدوین شکل می‌گیرد. بعد به صداگذاری می‌رسیم و فکر می‌کنیم بهتر است امیر چه موسیقی گوش دهد، پروانه چه؟ شخصیت پردازی باید به خوبی شکل بگیرد و در این زمینه از طراحی صحنه تا نور دخیل است و همه چیز باید در خدمت این باشند که اتفاقات به درستی رخ دهند. ناگفته‌ها ناگفته می‌مانند... وی درباره سرنوشت پخش قسمت آخر از تلویزیون و مشکلات گفت: ناگفته زیاد است و ناگفته هم می‌ماند اما امیدوارم قسمت آخر هم به خوبی پخش شود مگرنه از کار در تلویزیون مایوس می‌شوم. این کارگردان در پاسخ به اینکه خود را سریال ساز می‌داند یا فیلمساز، گفت: من نه فیلمنامه نویسم، نه سریال ساز نه فیلمساز. من صاحب یک اندیشه هستم که اگر قرار باشد در قالب سریال ساخته شود این فرمت را برایش لحاظ می‌کنم. اگر قرار باشد سینمایی باشد "وقت بودن" را می‌سازم و گاهی هم شاید بخواهم چهار کلمه حرف بزنم و آن را در وبلاگم بنویسم.

  2. 3 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض

    سلام دوستان یه سوال؟
    جناب آقای نیما رییسی همان صداپیشه در تبلیغاتی مثل : گلرنگ و پریل و ... هستند ؟
    و یا آقای مهرداد رییسی؟
    چون جناب مهرداد رییسی هم مدیر دوبلاژ هستند ...
    در هر صورت سریال بسیار زیبا و با احساسی بود و با اینکه قبول دارم که بهتر از این نمیشد آخر داستان تموم بشه ( چون مفهوم از دوران سختی دارد )
    ولی ترجیح میدادم خوب تموم بشد...

  4. این کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    مدیر انجمن زیست شناسی، پزشکی raana's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,070

    پيش فرض

    ندا جون معمولا 2 تا داداش زیاد با هم ..همکاری دارن......تو پریل که صدای نیما رئیسی هست...

    بعضی وقتا صداشون قاطی میشه با هم

  6. 2 کاربر از raana بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    2,718

    پيش فرض

    دوستان تو تبلیغ مدرسان شریف هم صدای نیما رپیسی هست یا برادرشه؟صداشون شبیه همه؟

  8. #15
    مدیر انجمن زیست شناسی، پزشکی raana's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,070

    پيش فرض

    دوستان تو تبلیغ مدرسان شریف هم صدای نیما رپیسی هست یا برادرشه؟صداشون شبیه همه؟
    مدرسان شریف ......صدای نیما رئیسی...

  9. 2 کاربر از raana بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #16
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    من هم مانند بسیاری از این مردم که هنوز رشتۀ الفتشان کاملاً با رسانۀ ملی!!! قطع نشده سریال پروانه را دیدم. البته اعتراف میکنم همان کلاهی که در مورد کلاه پهلوی سرم رفت، اینجا هم سرم رفت. کلاه پهلوی را دیدم به خاطر کیف انگلیسی و پروانه را هم دیدم به خاطر ارمغان تاریکی چون هر دو کارگردان در کار قبلی شان موفق بودند. کلاه پهلوی که حسابش جداست اما حرف من سر پروانه است.

    حدیثی هست که می گوید ارتکاب مکرر یک کار زشت زشتی آن را در نظر ارتکاب کننده از بین می‌برد و آن کار عادی می شود. این درست حکایت تلویزیون ماست. آنقدر سریال‌های بی سروته و بی محتوا تحویلمان داده اند که با دیدن سریالی مثل پروانه، از خوشحالی به احترامش کلاه از سر برمی‌داریم و آن را ناجی کنداکتور به راستی فقیر و ذلیل سیما می‌نامیم.
    پروانه را کامل دیدم. سریال تمام شد ولی همچنان ذهن من پر است از سؤال و اینکه حضرات صاحب منصب در سیما مردم را چه فرض کرده اند. البته نگرانی ندارند. آنقدر سریال ماقبل سریال(به قول اقای فراستی) به خورد مردم داده اند که به خودشان اجازه میدهند هر چند وقت هم یکبار کاری کمی پنیر تاریخ گذشته هم روی تکه نان خشکی که دست مخاطب گرسنه داده اند بمالند و انتظار دارند مخاطب حتی نیم نگاهی هم به نان و پنیر و گردوی آن ور آب نداشته باشد.
    سریال پروانه دست گذاشت روی احساس مخاطب حساس ایرانی و با استفاده (سوءاستفاده) از آن همۀ ضعفهای روایی و فنی داستان ضعیفش را پوشاند. فیلمنامۀ این کار سرشار از گاف و شکاف و چاله چوله بود. نقشهای اصلی(نمی گویم شخصیت چون نبودند.) بین تیپ و شخصیت معلق ماندند و نقشهای فرعی هم تیپهای بد و نخراشیده ای درآمدند که منطق درست و حسابی ای در پرداخت و دلیل حضورشان نبود. اینجا جا مجال مطلبی مفصل نیست و بنده سعی میکنم به شماری از پرسشهای بی شماری که فیلمنامه نویس محترم با کم کاری و سهل انگاری خودشان و مسئولان محترم سیما برایمان ایجاد کرده اند اشاره میکنم.
    1- طالبی یک شب به خانۀ پروانه می آید و در یک نگاه عاشق پروانه میشود. این عشق بخصوص از آدمی مثل طالبی باورپذیر نیست. هیچ مقدمه ای وجود ندارد. پروانه چه ویژگی ای دارد که بتواند برای مردی مثل طالبی جذاب باشد. پروانه عاشق امیر میشود چون قبلاً مرد خائن دیده و فداکاری امیر برای زنش جذبش میکند. طالبی چرا عاشق پروانه میشود آن هم در یک نگاه. ساده ترین راه این بود که نویسنده عشق طالبی را ببرد به قبل از سریال و ما از اول ببینیم که طالبی عاشق پروانه است.
    2-تنها تصویری کا ما دهۀ شصتی ها از ساواک داریم از فیلمها و سریالهای تلویزیونی است و من تا کنون نفهمیده ام که بالاخره ساواک مخوف بوده یا احمق. همیشه تیز و خشن و بی رحم بوده اند و مو را از ماست بیرون کشیده اند و عرصه را برهمه تنگ کرده اند اما در پروانه گاهی خیلی باهوشند و گاهی خیلی احمق. همه جا دنبال پروانه هستند اما هیچ گاه محل قرار امیر و پروانه در پارک لو نمیرود. باور کنیم که ساواک اینقدر احمق است که از عهدۀ تعقیب یک دختر نازک نارنجی برنمیاید؟
    3-از سازمان منافقین هیچ نمی بینیم. همه چیز از طریق دیالوگهای خام و مستقیم و اگثراً ناقص منتقل میشود. نمایش رادیویی که بهتر بود.
    3-امیر تیر می خورد و در شهر سرگردان می‌شود. یعنی سازمانی با ان دقت و سازماندهی مکانی برای مواقع اضطراری ندارد که نیرویش تا شب سرگردان بماند در شهر؟!؟!؟!
    4- مضخک‌ترین قسمت ماجرا در همان قسمت تیر خوردن امیر بود و من به خودم امیدواری دادم که اشتباه تدوین بوده و نه گاف فیلمنامه. قبل از ظهر امیر تیر می خورد و محمود دستگیر می شود. چندین بار محمود را می بینیم که از سویی به سوی دیگر کشیده می شود به نشانۀ اینکه به طرق مختلف شکنجه می‌شود. از حال میرود و به هوش میاید و دوباره شکنجه و... بعد از ظهر محمود خانۀ تیمی را لو میدهد و شب هم امیر را سرگردان در پارک میبینیم. چطور باور کنیم که همۀ آن شکنجه ها و لو دادن و .... در نصف روز اتفاق افتاده است.
    5- امیر و پروانه بعد از فرار به خانۀ مرد روحانی می‌روند و روحانی بعداً می گوید که ساواک بعد از رفتن امیرو پروانه به خانۀ او رفته است. ساواک از کجا فهمیده باید به خانۀ او برود؟ آیا بیننده حق ندارد بداند. ماجرا وقتی جالب میشود که امیر در تهران هم مرتبا به دیدن روحانی میرود. اگر رابطۀ روحانی و امیر لو رفته چرا روحانی تحت نظر نیست. مگر غیر از این است که امیر اعدامی است و یک آمریکایی را به قتل رسانده است؟!
    6-من بالاخره نفهمیدم شغل پدر پروانه چیست؟ ماجاری دیدارش باشاه و اتفاقاتی که بعد از آن برایش افتاده فقط در جملاتی کوتاه از زبان خودش بیان میشود و ما هم میگذاریم به حساب داستان فرعی بودن و .... چرا او تمام وقت در خانه است؟! اصلا کارش چیست؟ ار تباطش با طالبی چیست؟ اصلاً کار طالبی چیست؟ چرا باید فقط حدس بزنیم؟ پس وظیفۀ فیلمنامه نویس چیست؟
    7-مرتب به رابطۀ عاطفی بین پروانه و پدرش اشاره میشود اما هیچ کدام دنبال راهی برای دیدن هم نمی گردند. چرا؟ بخصوص پدر که به شدت منفعل است.
    8-عاطفه بالاخره عاشق که میشود؟ قبل از آن به پروانه میگوید مردی عاشقش شده و او عشق را سد راه میداند اما بعد خودش به عاشق شدنش اعتراف میکند. بالاخره چه کسی عاشق او شده است؟
    .
    .
    .
    - در قسمت آخر خانه محاصره میشود. قبل از آن طالبی از لو رفتنشان خبر داده ولی امیر به گونه ای حرف میزند که انگار محاصره کننده ها از اعضای سازمان هستند. مگر در آن خانه که قبلاً هم شناسایی شده چند نفر زندگی میکنند که نیاز به ان همه لشکر کشی باشد؟ و تازه آن چه جور محاصره ای است که پروانه به راحتی و بدون دیدن حتی یک مأمور فرار میکند و دوباره هم به همان راحتی برمی گردد؟ یاداشتی که کنار بچه میگذارد حاوی چه مطلبی است؟ اصلاً چگونه لو رفته اند؟ اشرف دوسره بازی کرده است یا پدرش با ساواک همکاری کرده است یا تلفنشان کنترل شده است؟ یا.... آیا بیننده حق ندارد بداند؟
    - بچه چگونه به نرگش می‌رسد؟
    و اینکه چرا بچه یک سالش می‌شود اما هنوز اسم ندارد یا شاید ما مثل موارد بی شمار قبلی قابل نیستیم که بدانیم.

  11. 2 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •