تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 8 اولاول 123456 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 72

نام تاپيک: مرحومان و درگذشتگان ورزشی

  1. #11
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    حمید پا طلا واقعا مرد خوبی بود

    من ملاقاتش هم کرده بودم

    واقعا خدا رحمتش کنه

    صبح که شنیدم واقعا ناراحت شدم

    یکی دیگه از مردهای خوب فوتبال ما هم رفت

  2. #12
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم بردیا's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    9,715

    پيش فرض

    واقعا متاسفم.همه این اسطوره های فوتبال ما توی تنهایی دارن میمیرن و هیچ کس هم نیست به دادشون برسه.

  3. #13
    پروفشنال toodi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    Germany
    پست ها
    651

    پيش فرض

    آخه چرا مرد؟؟؟
    ببخشید که این سوال رو میپرسم چون وقت نکردم بخونم مطلب رو

  4. #14
    کـاربـر بـاسـابـقـه Behroooz's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    6,208

    پيش فرض

    روحش شاد ....

  5. #15
    پروفشنال e_mohsen83's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کاشون.نوشاباد
    پست ها
    859

    پيش فرض

    خدا بیامرزدش
    بیماری ریوی داشت

  6. #16
    پروفشنال Enter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2004
    محل سكونت
    P30 World
    پست ها
    856

    پيش فرض

    خدارحمتش کنه

  7. #17
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض / چهلمین غروب مرد ماندگار /... و باز هم جهان پهلوان غلامرضا تختی

    خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: تختی اگر تختی شد نه به خاطر مدال های رنگارنگش بود و نه به خاطر کشتی هایش. زمانی که او با رفتارش و جوانمردی هایش به قلب مردم راه پیدا کرد طلایی ترین مدال را صید کرد. مدالی که هنوز ورزشکاری بدست نیاورده.
    به گزارش خبرنگار مهر، تاریخ ورزش ایران مدال آوران و افتخار آفرینان فراوانی داشته اما هیچ گاه هیچکدام از آنها نتوانسته و نمی توانند همانند تختی دل ایرانیان را به تسخیر درآورند. چهل سال از غروب جهان پهلوان می گذرد اما هنوز هم نسلی که تنها در کتاب ها و نشریات با تختی آشنا شده اند او را یک اسطوره می داند. " تختی را صفحات تاریخ به خاطر انسانیتش دوست دارند نه مدالها و قهرمانی هایش".

    45 سال پیش هنگامی که حادثه تلخ زلزله بویین زهرا رخ داد، این غلامرضا تختی بود که "نه برای خودنمایی و نه با اطلاع قبلی به اصحاب رسانه" بلکه برای دل خود دست یاری به سوی مردم دردمند آن منطقه دراز نمود و مردم نیز عاشقانه به این ابرمرد اعتماد کردند و این تختی بود که پیشتازهمه به عنوان یک الگوی واقعی مقادیر زیادی کمک برای مردم زلزله زده بویین زهرا جمع آوری کرد.

    ارادت جوانان امروز ایران به "تختی"، جوانمردی ها و خصلتهای پهلوانی را در محیطهای ورزشی زنده و پا برجا نگه داشته است تا نسیم جوانمردی همچنان در ورزش ما بوزد.

    "جهان پهلوان تختی" جدای از صفات عالی اخلاقی در عالم کشتی نیز یک قهرمان بزرگ بود که با پشتکار و مقاومت خود، سالها در خدمت تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقه های جهانی، بازی های المپیک و بازیهای آسیایی افتخار کسب کرد.



    کسب 10 مدال (9 مدال جهانی و المپیکی و یک مدال بازی های آسیایی) گواه بر خستگی ناپذیری و پایمردی این بزرگمرد کشتی ایران و جهان است که او را به یکی از نوادر و نوابغ کشتی جهان مبدل کرد. تاریخ کشتی، پهلوان تر، انسان تر، نجیب تر، رئوف تر و حتی مظلوم تر از "جهان پهلوان تختی" هرگز به یاد ندارد. "تختی" که انگار یک جاودانه قهرمان همه تاریخ بایدش لقب داد، حالا چهل سال از غروبش می گذرد.

    "من، فرزند درد و رنج بودم و با این درد خو گرفتم، من همیشه مردمی را که مرا دوست می داشتند، دوست می داشتم و امروز به دوستی آنها بی حد و حصر افتخار می کنم اما در همین زمان یک حرف، یک کنایه دیگر که در لفافه گفته می شد هیچ گاه مرا شکنجه نمی داد، چون من راه خود را می دیدم، راهی بود روشن که در آن می شنیدم."

    "غلام رضا! تو کاری با این حرفها نداشته باش. راه خود را بگیر و برو، آینده مال توست و متعلق به کسی است که بیشتر از همه رنج برده است."

    "... زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توان است به آنان کمک کنم. حال این کمک از چه طریقی باشد و از چه راهی مهم نیست. هر کس به قدر توانایی اش..."

    اینها قسمتی از سخنان "جهان پهلوان تختی" آخرین شاگرد مکتب پوریای ولی است، پهلوانی که از جنوبی ترین محله تهران برخاست و تا بالاترین بلندی های وادی قهرمانی و انسانیت صعود کرد. او تنها یک قهرمان نبود، بلکه پهلوان بود و بزرگترین فتح او نه مدالهای جهانی و المپیک، بلکه ایستادن بر بلندای قلب مردم بود.

    زندگی نامه تختی
    کسی که مثل هیچ کس نبود
    که رستم به افسون ز شهنامه رفت
    جهان پهلوانا صفای تو باد
    دل مهرورزان سرای تو باد
    که مردی نه در تندی تیشه است
    که در پاکی جان و اندیشه است



    غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد. " رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه‌ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. " حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به " نام خانوادگی" تبدیل شد.

    رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه مخارج زندگی خانواده‌ پرجمعیت خود را تامین می‌کرد. نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده‌ی ناچارشد خانه‌ مسکونی خود را گرو بگذارد.

    شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. غلامرضا برای نخستین بار در سن بیست سالگی به باشگاه پولاد رفت و به دلیل علاقه وافری که به کشتی داشت، مورد توجه مدیر باشگاه پولاد، "حسین رضی" قرار گرفت.

    او با پشتکاری مثال زدنی تمرینات خود را با وجود فراز و نشیبهای زندگی شخصی اش انجام داد تا برای اولین بار در سال 1330 در وزن 79 کیلوگرم به عضویت تیم ملی در آید. تختی در اولین حضور خود در رقابتهای جهانی در سال 1951 در هلسینکی فنلاند با وجود اینکه 21 سال داشت به فینال این مسابقات راه یافت و در دیدار فینال مغلوب "حیدر ظفر" از ترکیه شد، تا اولین حضور خود را با کسب یک مدال نقره جهانی جشن بگیرد.

    تختی یکسال بعد در رقابتهای المپیک هلسینکی و در دیدار فینال برابر "کویدرزه" از شوروی سابق مغلوب شد،تا یک نشان نقره ارزشمند دیگر را برای کشورمان کسب نماید.

    تختی در المپیک 1956 ملبورن با غلبه بر حریفانی از کشورهای شوروی، آمریکا، ژاپن، آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا موفق شد به آرزوی بزرگ هر ورزشکار یعنی کسب مدال طلای المپیک نایل آید.

    اسطوره ورزش ایران در بازگشت از بازی های المپیک ملبورن کسب مدال طلای این رقابتها را "وظیفه خود" عنوان کرده بود و در مصاحبه با یکی از نشریات ورزشی تصریح کرده بود: "من همیشه پیش خود فکر می کردم که در قبال مردم ایران تعهد وجدانی دارم. باور کنید از برد و باخت نمی ترسیدم، ولی می خواستم آنچه را که مردم در انتظار آن هستند به آنها بدهم... منتظر بودند که من با مدال طلا به مهرآباد وارد شوم. به این دلیل، گرفتن مدال طلا برای من وظیفه ای شده بود و هرگز این وظیفه را فراموش نکرده و خوشبختم با مساعدت تمام مردم ایران موفق شدم آن را طبق دلخواه آنها انجام دهم."

    این صحبتهای بزرگمردی است که حتی در اوج دوران افتخار ورزشی اش و با کسب بهترین نشان ورزش جهان، نه تنها فخر نمی فروشد که تحقق این مهم را وظیفه خود تلقی می کند! ...

    تختی در دوران زندگی ورزشی اش رکورد دار شرکت در المپیک ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که درورزش ایران بخصوص کشتی این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده است.
    او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی گیران نامداری را مغلوب کرد.

    وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود(تولیدو،۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود و سرانجام پس از گذشت چند ماه از تولد فرزندش خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت انگیز فرو برد.



    "تختی را خود کشی کرده بودند"
    روایت روزنامه ها و رادیو تلویزیون و همچنین نظریه پزشک قانونی وقت از خود کشی تختی خبر می داد اما هیچ‌کدام از نیم‌میلیون نفری که پیکر سفیدپوش تختی را تا ابن‌بابویه همراهی کردند لحظه‌ای به این فکر نکردند که پهلوان خودکشی کرده باشد، چرا که به قول مردم آن روزگار "تختی را خودکشی کرده بودند".

    از آن جماعت هیچ‌کس حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر نمی‌کرد. آخر جهان‌پهلوان باشی و در «بودن» خودت جبران کرده باشی «نبودن» را و آن وقت خودکشی؟ او پوریای ولی نبود. او هیچ نبود. او خودش بود. بگذار دیگران را به نام او با حضور او بسنجیم. او مبنا و معنی آزادگی و بزرگی است.

    و تختی می‌رفت تا جاودانه شود، یک‌بار دیگر بر دوش مردمانی که از داغ استبداد شانه زخمی کرده‌ بودند ، تختی در صبح سرد آن ‌روز نحس می‌رفت تا جاودانه‌ شود، در هر ذره‌ خاک سرزمینی که دلش برای آن لرزیده بود. آن زمان که در زلزله بوئین ‌زهرا کوچه به کوچه راه پیموده بود و زن و مرد، پیر و جوان یکدیگر را کنار زده بودند تا به او برسند و در کیسه‌اش هر چه داشتند را بریزند. شهر پر بود از پرده‌ها و پلاکاردهایی که روی آن نوشته بودند «تختی برای زلزله‌زدگان آمادهء پذیرش همه نوع هدیه است.»

    تختی همان شهریور 1341 جاودانه شد، وقتی پیرزن در مقابلش ایستاد و گفت: «شصت سال تمام است که چادر بر سر دارم، ولی من چیزی ندارم، برای کمک به زلزله‌زدگان به شما بدهم. پس از سال‌ها با حجاب بودن، چادرم را به شما می‌دهم...» و چادر خود را به تختی داده بود.

    تختی همان روز جاودانه شده بود که در پاسخ به محمدرضا پهلوی که به تمسخر از او پرسیده بود: «شنیده‌ام ملی شده‌اید» بی‌درنگ پاسخ داده بود: «مگر اعلیحضرت ملی نیستند؟» تختی همان روز جاودانه شده بود در قلب و روح سرزمینی که بارها برای به عرش بردن پرچم سه‌رنگش حریفان را به خاک زده بود.

    چه فرق می‌کند چند مدال از چند آوردگاه کشتی آورده است؟ اصلا چه فرق دارد که رنگ مدال‌های غلامرضا چیست؟ این برای جاودانه شدن نه لازم بود نه کافی ، که اگر کافی بود بازهم تاریخ جایی برای تختی داشت اما جهان‌پهلوان ، پهلوان میدان دیگری بود.



    افتخارات جهان پهلوان غلامرضا تختی :
    بازیهای المپیک:
    1952 هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم
    1956 ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
    1960 رم: مدال نقره ۸۷ کیلوگرم
    1964 توکیو: چهارم۹۷ کیلوگرم

    قهرمانی جهان:
    1951 هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلوگرم
    1954 توکیو: نفرپنجم ۸۷ کیلوگرم
    1961 یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
    1962 تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم

    بازیهای آسیایی:
    1958 توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلوگرم
    جمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت ، ۴ طلا، ۴ نقره
    المپیک ۳ - جهانی ۴ - بازیهای آسیایی ۱

    تختی اولین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال های جهانی و المپیک شود: جهانی 1951 و المپیک 1952 (در 79 کیلوگرم)، المپیک 1956، 1960، جهانی تهران و یوکوهاما ( در 87 کیلو) و جهانی 1962 تولیدو در 97 کیلو.

    مراسم چهلمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختی فردا - دوشنبه 17 دیماه - در ابن بابویه، خانه ابدی مرد ماندگار کشتی و ورزش ایران برگزار خواهد شد. روحش شاد.

  8. #18
    داره خودمونی میشه FIFA's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    80

    پيش فرض


    خيلي جذاب و عالي بود تشكر.بنظرم اين شكلك: رو از روي عكس بالا ساخته باشن!

  9. #19
    کـاربـر بـاسـابـقـه Behroooz's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    6,208

    12 ادموند هيلاري اولين فاتح اورست درگذشت ...

    ادموند هيلاري اولين فاتح اورست درگذشت

    اين انگليسي سخت كوش كه لقب سر هم گرفته بود ديشب در سن 87 سالگي در اثر سكته قلبي در گذشت .

    او در سال 1953 اورست را فتح كرده بود .
    Last edited by Behroooz; 11-01-2008 at 10:43.

  10. #20
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sherpa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    بارگاه سوم
    پست ها
    387

    پيش فرض فروغ افسانه ادموند هیلاری



    فروغ افسانه ادموند هیلاری
    مرد افسانه ای اورست, ادموند هیلاری در سن 88 سالگی درگذشت
    ادموند هیلاری نیوزلندی کسی بود که در ساعت 30/11 دقیقه صبح روز 29 می 1953 به همراه شرپا تنسینگ نورگی نخستین صعود به قله اورست را صورت دادند
    مرگ هیلاری در پی درگذشت امست هوفستر کوه نورد سوئیسی و عضو تیم سال 1952 صورت گرفت, کسی که برای نخستین بار مسیر صعود تا گردنه جنوبی اورست را به همراه تنسینگ نورگی گشایش نموده بود, او در اول ماه جون سال دو هزار و هفت در سن 95 ساگی فوت نموده بود. این کوه نورد سوئیسی کسی بود که مسیر گذر از آبشار یخی و دست یابی به دره سکوت و لوتسه فیس را برای صعود کریستین لامبرت و تنسینگ تا ارتفاع 8500 متری بالکونی مهیا ساخت و سال بعد تنسینگ به همراه هیلاری موفق به فتح قله از همین مسیر گردیدند
    زمانیکه آنها با فتح قله به خانه بازگشتند کلنل سر جان هانت سرپرست مقتدر آن تیم در پیامی برای سوئیسیها عنوان نمود: شما نیمی از راه افتخار را طی کرده بودید


    اما هیلاری که در دوران جنگ جهانی دوم در نیروی هوایی نیوزلند خدمت کرده بود راه افتخار خود را از سال 1945 با صعود کوه کوک 3764 متر آغاز نمود و پس از آن به مدت یک سال در آلپ اروپا به کوه نوردی پرداخت. در سال پنجاه و یک جورج لو وی را برای همراهی تیمی از کوه نوردان نیوزلندی در هیمالیا دعوت نمود. در این برنامه وی صعود تا ارتفاع 6000 متری را تجربه کرد. یک سال بعد او در تلاش تیمی از انگلیسیها و نیوزلندیها در معیت جورج لو و اریک شیپتون به چوآیو رفت
    در سال 1953 با استفاده از تجربیات اریک شیپتون عضو تمامی تیمهای اعزامی انگلستان به هیمالیا در دهه 30 میلادی تیمی از کوه نوردان فراخوانده شدند تا شانس خود را از مسیر جنوبی کوه بیازمایند. اما پشتیبانان برنامه در آخرین لحظات ترجیح دادند تا جان هانت که در آن زمان افسر ارتش بریتانیا بود بجای اریک شیپتون سرپرستی این تیم را بر عهده گیرد و او بود که از هیلاری برای این صعود دعوت به عمل آورد
    هیئت انگلیسی با 14 کوه نورد و 350 باربر عازم اورست گردید. آنها بهترین کفشهای کوه نوردی را که تا آن زمان ساخته شده بود به همراه داشتند, برترین پوشاک, سبکترین و قوی ترین چادرها, رادیو و بیسیم های قدرتمند برای برقراری ارتباط, چراغهای بنزینی و نفتی مخصوص ارتفاع, نردبانهای آلومینیومی برای عبور از روی شکافهای یخچال خومبو, طنابهای کوه نوردی و در نهایت پیشرفته ترین کپسولهای اکسیژن در اختیار تیم نهاده شد. تیم ماهها برای صعود تلاش نمود و در نهایت مهمترین بحث بر سر آن بود که دو نفر نخست برای صعود چه کسانی می توانند باشند؟ ابتدا بوردیلون و اوانز که هر دو انگلیسی بودند برای حمله به قله انتخاب شدند, ولی گویی شانس با هیلاری و تنسینگ یار بود تا آن دو کوه نورد انگلیسی در تلاش روز 26 می بدلیل کاهش میزان اکسیژن مخزنهایشان پس از رسیدن به قله جنوبی انصراف داده و بازگردند. دو روز بعد هیلاری و تنسینگ نخستین گامها را بر فراز بام دنیا نهادند. این دو کوه نورد تلاش خود را در ساعت 30/6 بامداد از آخرین کمپ مستقر در ارتفاع 8500 متری بالکونی آغاز نمودند, در ساعت نه صبح هیلاری از صخره ای عبور نمود که پس از آن به افتخار وی گامهای هیلاری نام نهاده شد. در ساعت 30/11 صبح آن دو بر فراز قله ایستادند و به افسانه شکست ناپذیری بام دنیا خط سبز کشیدند. در آن سال هیلاری 33 سال بیشتر نداشت. پس از این صعود هیلاری از سوی ملکه انگلستان لقب سر گرفت و شهرتش جهانی شد
    در چهار ژانویه سال پنجاه و هشت هیلاری به همراه کاشفانی از نیوزلند موفق به رسیدن به مرکز قطب جنوب شد, ضمن آنکه طی سالهای پنجاه و شش تا شصت و پنج بارها به هیمالیا رفت

    سالیان زیادی است که هیلاری کوه نوردی را کنار نهاده, اما سفر به نپال و بازدید از آنجا, که کشور دوم او می باشد هر سال بخشی از زندگانی هیلاری را تشکیل می داد, جائیکه وی دهها پروژه انسان دوستانه را برای رسیدگی به وضعیت مردم آن سامان راه اندازی نمود
    هیلاری پس از فتح اورست درست به مدت 6 دهه برای سربلندی و شناساندن نپال به جهانیان تلاش نمود, این دوران با گشایش مرزهای نپال بر روی خارجیان در ابتدای دهه 50 میلادی آغاز و تا کنون ادامه داشته
    دو سال قبل پس از حادثه منجر به شب مانی اجباری دیوید شارپ در اورست ادموند هیلاری, جونگو تابای (نخستین زن فاتح اورست) و راینولد مسنر, متفقا خواستار محدودیت در صعود به اورست شدند و معتقد بودند تنها می باید به یک یا دو هیئت اجازه فعالیت بر روی کوه داده شود, تا بدین شکل از بروز تلفات و صدمات بیشتر جلوگیری به عمل آید
    آوریل گذشته, همزمان با زمین خوردن هیلاری در هنگام بازدید از نپال وی در بیمارستانی در زلاندنو بستری شد. وی برای دیدار با سوپر شرپاها, یعنی آپا و لاکپا به کاتماندو سفر کرده بود. در آن سفر هیلاری عنوان کرد بی شک این آخرین دیدارش از نپال به شمار می آید و این خبر همگان را افسره نمود! در واقع سالهای اخیر هیلاری به حد زیادی نحیف شده بود و از کهولت سن در رنج بود, او تحت نظر همسرش لیدی جوآن و فرزندانش پیتر و سارا به سر می برد. در واقع لیدی جوآن دومین همسر ادموند هیلاری بود و همسر نخست وی لوئیس در سن 43 سالگی به همراه دختر 16 ساله او بلیندا در 31 مارس سال هفتاد و پنج در هنگام سفر به نپال بر اثر سانحه سقوط هواپیما کشته شدند. او در سال 1990 با جوآن مولگریو ازدواج نمود. جوآن همسر پیتر مولگریو دوست و همکار هیلاری بود که در سانحه سقوط هواپیما در کوه البروز کشته شد و پس از مرگ مولگریو با هیلاری ازدواج کرد
    زمانیکه بحث بر سر موفقیت یا شکست مالوری در صعود سال هزار و نهصد و بیست و چهار از مسیر شمالی مطرح بود, خبرنگاری از هیلاری پرسید اگر ثابت شود مالوری نخستین فاتح اورست بوده و در بازگشت از قله کشته شده, شما چه می گوئید؟ هیلاری پاسخ داد: آنوقت می گویم من و تنسینگ نخستین انسانهای فاتح اورست هسیتیم که زنده به پائین بازگشتیم. در واقع در زمان تلاش مالوری و همراهانش برای صعود اورست هیلاری تنها 5 سال سن داشت. او متولد 20 جولای سال 1919 میلادی در شهر اوکلند بود. سرانجام در ساعت 9 بامداد روز یازده ژانویه دو هزار و هشت هیلاری در بیمارستان شهر اوکلند و در سن هشتاد و هشت سالگی درگذشت
    با مرگ هیلاری افسانه نخستین صعود اورست نیز به آسمانها رفت

    یادش گرامی- شرپا


    نقل از وبلاگ استاد رضا زارعی که صعود به قله اورست یکی از افتخارات اوست.
    ht tp://rzarei.blogspot.com:80/2008/01/blog-post_11.html
    Last edited by Sherpa; 11-01-2008 at 17:48.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •