تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 8 اولاول 123456 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 72

نام تاپيک: Wall.E بحث و برسی

  1. #11
    داره خودمونی میشه aks's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    174

    پيش فرض aks

    با سلام خدمت دوست خوبم این انیمیشن رو اینجا می تونی دانولد کنی حجمش کمه کیفیت cam ولی خیلی کیفیت بالا نیست
    فعلا بای

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  2. #12
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض نگاهی به Wall-E، انیمیشن جدید مطرح پیکسار

    استودیوهای انیمیشن پیکسار، همواره سابقه درخشانی از موفقیت داشته‌اند، 8 انیمیشن اخیر پیکسار، 4.3 میلیارد دلار در جهان فروش داشته است. اما پیکسار در آخرین کارش خود را با چالشی جدید روبرو کرد، شرکتی که پیش از این هیولای دوست‌داشتنی میِ‌ساخت و یک موش دلفریب آشپز را خلق کرده بود، این بار می‌بایست، روبوتی را محبوب می‌کرد.
    انیمیشن مطرح این روزهای پیکسار Wall-E است. فیلمی که هم انعکاس‌دهنده روابط احساسی بین دو روبوت نامتجانس است و هم وجوهی از فیلم «2001، یک اودیسه فضایی» «استنلی کوبریک» را در خود دارد.



    «اندرو استنتون» که پیش از این فیلم برنده جایزه اسکار «در جستجوی نمو» را هم کارگردانی کرده بود، کارگردانی این فیلم را بر عهده داشت. داستان فیلم 800 سال بعد را نشان می‌دهد. در حالی که دوربین پانورامایی از کهکشان را نشان می‌دهد و به تدریج زوم می‌کند تا به زمین برسد، فیلم با این ترانه شروع می‌شود:
    Out there is a world outside of Yonkers.

    قهرمان انیمیشن ما یک روبوت کوچک مکعبی است با چشمانی شبیه یک دوربین دوچشمی، نام این قهرمان کوچک Wall-E است. Wall-E مخفف عبارت دراز Waste Allocation Load Lifter -- Earth Class است. فیلم، Wall-E را روی زمینی نشان می‌دهد که خالی از هر گونه سکنه و پر از زباله است. اگر سوسک دست‌آموز این روبوت را نادیده بگیریم، او تنها موجود متحرک در پهنه کره خاکی است و کارش این است که روزها زباله‌های به جا مانده از انسان‌ها را در قالب مکعب‌هایی فشرده کند و روی هم قرار دهد.
    ولی Wall-E که با ظاهر خاص چشم‌ها و گردن بلند و باریکش، آدم را ناخودآگاه به یاد E.T می‌اندازد، فقط یک رفتگر مکانیکی بی‌احساس نیست، او از میان زباله‌های زمین گنجینه‌ای خصوصی برای خود فراهم آورده است که در میان آنها مکعب روبیک، لامپ‌ و همچنین نوار ویدئویی یک فیلم موزیکال دیده می‌شود. نوار ویدئویی مربوط به فیلم موزیکالی به نام Hello, Dolly است به کارگردانی جین کلی Gene kelly و با بازی باربارا استرایسند Barbara Streisand و والترماتیو Walter Matthau.

    وقتی روبوت جالب ما با آن چشم‌های زیبایش به فیلم نگاه می‌کند و دو انسان عاشق‌پیشه را می‌بیند که دست در دستان هم نهاده‌اند، احساس می‌کنیم که این رابینسون کروزوئه تنها، به هیچ چیزی به چز در دست گرفتن دستان یک مخلوق دیگر علاقمند نیست، چیزی که در فیلم واقعا اتفاق می‌افتد! چرا که فضاپیمایی بر روی زمین می‌نشیند و یک روبات تخم‌مرغی سفید با چشمان درشت آبی را بر زمین می‌گذارد، روباتی که «ایو» Eve نام دارد و کارش جستجوی گیاه روی زمین است.

    Eve با اینکه تناسبی با Wall-E ندارد و فناوری بسیار بالاتری دارد و مجهز به لیزر است، به زودی مورد توجه Wall-E قرار می‌گیرد. در واقع از سال 1921 که کارل چاپک در نمایشنامه‌ای کلمه روبوت را ابداع کرد و از زمانی که نخستین بار در فیلم متروپولیس به کارگردانی فریتز لانگ، روبوتی به نمایش گذاشته شد، ما شاهد چنین روبوت عاشق‌پیشه‌ای نبودیم، روبوتی که عشق بی‌آلایشش آدم را به یاد عاشقی‌های چاپلین در فیلم‌های سیاه و سفید و صامتش می‌اندازد.




    در نیمه دوم فیلم، بالاخره، سر و کله انسان‌ها هم پیدا می‌شود. اما چه انسان‌هایی! آنها که ساکن یک ایستگاه فضایی هستند، کسانی هستند که تفاوتی با کودکان غول پیکر ندارند، صورتهایی گرد و چاق، بدنهایی چاق و لطیف و ضعیف دارند و همواره از سوی روبوت‌ها مورد مراقبت قرار می‌گیرند. آنها تحت یک نوع رژیم سرمایه داری مصرفی زندگی میکنند که جزئی ترین نیازهای آنها را پیشبینی کرده است و همه چیز را آماده و کامل در اختیارشان میگذارد. این آدم بزرگهای کودک صفت که بر صندلیهای راحتی لمیده‌اند و در حالیکه به مانیتورهای عظیم چشم دوخته‌اند از لیوانهای بزرگ با نی نوشیدنیهای کالری‌زا می‌نوشند، شباهت غیر قابل انکاری به سینما روهای امروزین دارند. این کاراکترها در واقع خود ما هستیم! آنها هم مانند ما نه همه بد هستند و نه همه خوب.





    فیلم Wall-E بیان کننده این تناقض است که تلاش برای ساختن چیزهای تازه و تغییر دادن چیزهای قدیمی، خریدن و فروختن و جمع آوری کردن، می‌تواند هم مصیبت آفرین باشد و هم راههای احتراز از مصیبت و فاجعه را به ما نشان دهد. با نگاهی طنز آمیز به فلسفه نهفته در لایه‌های زیرین Wall-E ، می‌توان گفت که فرهنگ مصرفی و زباله ساز دنیای امروز همانقدر که میتواند جهان را نابود کند، می‌تواند الهام بخش ساختن آثاری هنرمندانه چون Wall-E باشد.

    منبع: 1pezeshk.com

  3. 2 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #13
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض نیویورک تایمز از Wall-E می نویسد



    در چهل دقیقه ی نخست از فیلم Wall-E ، در مدت زمانی که نه انسانی دیده میشود و نه کلامی شنیده میشود، چنان شعر تصویری زیبایی به نمایش گذاشته میشود که مفهوم عمیقتر و سیاهتر نهفته در پشت تصاویر به سختی مجالی برای خودنمایی میابد.صحنه پوشیده شده است از ساختمانها و آسمانخراشهای مرتفع اما خالی از سکنه.در این سرزمین بدون آدمیزاد و بدون انیمیشن! تنها یادگارهایی از زندگی گذشتگان دیده میشود.خورشید کم نور و غبار گرفته چشم اندازی از سرزمینی وهم آور و مرگ زده را روشن می کند و تنها ساکن این سرزمین خالی و رها شده، یک روبات کهنه و به ظاهر درب و داغان است و سوسک دست آموزش.

    نسل کودکانی که در ۱۶ سال گذشته با انیمیشنهای پیکسار بزرگ شده اند، عادت کرده اند که هر بار با تماشای فیلمهای جدید پیکسار غافلگیر شوند. اما پیکسار اینبار و با Wall -E گامی فراتر از غافلگیری برداشته است.استودیوی پیکسار فیلمی با درجه بندی مجاز ( G) برای کودکان ساخته است که مضمون آن تا به امروز فقط در فیلمهایی غیر مجاز برای کودکان دیده میشد. مضمون نابودی و انهدام حیات و نسل بشر بخصوص در سالهای اخیر بسیار مورد توجه فیلمسازان بوده است. فیلمسازانی چون استیون اسپیلبرگ، فرانسیس لارنس،نایت شیامالان و ورنر هرتزوگ هریک از دیدگاه خود به این موضوع سیاه و غم انگیز پرداخته اند. ورنر هرتزوگ در آخرین مستندش بنام Encounters at the End of the World میگوید: نسل بشر بر روی کره ی زمین ، در شرایط کنونی زیاد دوام نخواهد آورد. این فلسفه در نیمه ی دوم Wall-E نیز به زبانی ساده تر بیان میشود و زمانی که اعضای خیالباف استودیوی پیکسار و فیلمساز متفکر آلمانی، در دوسوی جهان، سعی در ارائه ی پیام واحدی به دنیا دارند، باید این پیام را جدی گرفت.

    با تمام این اوصاف Wall_E ( طبیعتا و چنانکه از یک فیلم انیمیشن انتظار میرود ) تماما یک فیلم سیاه و تلخ نیست. از یک سو فیلمی است صلحجویانه و عاشقانه ای ساده با احساسات خالصانه ای که بی شباهت به فیلمهای چاپلین نیست و از سوی دیگر Wall-E را میتوان به نوعی در شمار فیلمهای علمی تخیلی نیز محسوب کرد با الهاماتی از فیلمهای معتبر این ژانر، از اودیسه ی فضایی گرفته تا بیگانه .اما خود فیلم، بیشترین ارجاع را به Hello, Dolly میدهد : فیلم موزیکالی به کارگردانی جین کلی Gene kelly و با بازی باربارا استرایسند Barbara Streisand و والترماتیو Walter Matthau. این فیلم در قالب یک نوار ویدیویی که توسط Wall-E دیده میشود به صورت بهترین روش ابراز احساسات عاشقانه و معرفی شخصیت Wall-E در می آید.

    Wall-E یک روبات اسقاطی و کهنه است که بیش از آنچه که برایش برنامه ریزی شده زنده مانده است. او تمام روزش را به تلاشی سیزیف sisyphus گونه برای جمع آوری و بسته بندی زباله های باقی مانده از نژاد بشر بر روی زمین می پردازد. نام او خلاصه شده ی Waste Allocation Load Lifter- Earth Class ( آشغال جمع کن- زمینی) است اما علیرغم این نام، او لزوما هر چیزی را که پیدا می کند آشغال نمی داند. در لاشه ی کشتی زنگ زده ای که او و سوسکش برای فرار از طوفانهای شن به آن پناه میبرند، Wall -E گنجینه ای گرانبها از دانه های مختلف، فندک ها و یک مکعب روبیک را جمع آوری کرده است. علاقه و ستایش او نسبت به بازمانده های دست ساز نسل گمشده ی بشر قابل درک است چرا که خود او نیز به نوعی یکی از همان بازمانده های تمدن بشری بر روی زمین است. نسل بشر مدتهاست که سیاره ی زادگاهش را در جستجوی مکان بهتری برای زندگی ترک کرده است و Wall-E در محاصره ی خروارها مصنوعات بشری باقی مانده بر روی زمین، ناگهان در میابد که انسانها منقرض نشده اند. او در میان زباله ها، گهگاه قطعاتی را پیدا میکند که گرانبها، جالب توجه و قابل استفاده هستند و بعضی از این قطعات به زعم Wall-E ، حتی صاحب روح و زندگی تلقی میشوند.



    در طول فیلم، تماشاچیان به تدریج به آنچه که بر زمین گذشته است پی میبرند. یک شرکت عظیم بنام BnL یا Buy N Large، زمین را با انبوهی از فروشگاههای زنجیره ای و زباله های مصرفی پوشانیده است. تا جایی که دیگر زمین مکان مناسبی برای زندگی تلقی نمیشود. در نهایت شرکت BnL تعدادی از ثروتمند ترین مشتریانش را به یک ایستگاه فضایی منتقل میکند تا در آنجا در رفاه رخوت آلود و تنبلانه ای توسط روباتهای متخصص و تعلیم دیده پذیرایی شوند. یکی از همین روباتها بنام ایو EVE (حوا!) به زمین می آید و قلب Wall-E بی نوا را می رباید!!! عشق آنها خط داستانی مشترک بین بسیاری از فیلمهای عاشقانه را میپیماید. اگر این فیلم یک موزیکال عاشقانه ی معمولی بود ،داستان احتمالا به این شکل نوشته میشد: رفتگر بینوا و یک لا قبایی که عاشق یک مانکن مشهور که اتفاقا دانشمند معروفی نیز هست میشود….ولی در اینجا ما Wall-E را داریم : روباتی کهنه و قدیمی که تلق تلق و غژ غژ میکند ، بدن زنگ زده اش پوشیده از میخ و پرچ است و اگرچه محکم و ثابت قدم است اما گاهی به زحمت میتوان او را باهوش یا باحال خواند. EVE اما آخرین محصول تکنولوژی است. روباتی تخم مرغ شکل و براق که شباهت زیادی به نسل آینده ی iPhone دارد. به آرامی زمزمه می کند مگر اینکه هیجان زده یا عصبانی بشود ،در اینصورت تمایل به منفجر کردن اشیاء دارد! مکالمات میان او و Wall-E بصورت جیر جیر و غرغر است که گاهی ( به ندرت) شکل کلام به خود میگیرد و گاهی ابراز احساسات های این دو روبات، اعم از خشم، بی تفاوتی، اشتیاق و از خود گذشتگی، به نوعی شیوایی و فصاحت ماورایی نزدیک میشود.

    چنین ماهیت انسانی که در زیر لایه های آهنین Wall-E و Eve نهفته است، نه تنها علامت مشخصه ی تمام آثار پیکسار است، بلکه در نتیجه ی تلاش بالای هنرمندان در بخش دوربین و ادیت نیز هست و تکنولوژی هوشمندانه ای که بکار گرفته شده تا سفر Wall-E از سیاره ای متروک به فضای تازه و بدیع ایستگاه فضایی را هموار کند، حاصل دقت بی عیب و نقصی است که خالقان این اثر در خلق کاراکترها و داستان فیلم داشته اند. فراتر از تبدیل یک قصه معمولی در مورد نابودی محیط زیست به یک بیانیه ی اعتراض آمیز سینمایی، اندرو استنتون( کارگردان) نشان داده است که بخوبی از تناقضات ذاتی و مشکلات استفاده از مدیوم سینمای عامه پسند برای به چالش کشیدن فرهنگ مصرفی آگاه بوده است. ساکنان ایستگاه فضایی مردمانی هستند که تفاوتی با کودکان غول پیکر ندارند. آنها صورتهایی گرد و چاق، بدنهایی فربه و لطیف و از لحاظ قدرتی ضعیف دارند و عادت کرده اند تا پیوسته توسط روباتهای پیشرفته مورد مراقبت واقع شوند. آنها تحت یک نوع رژیم سرمایه داری مصرفی زندگی میکنند که جزئی ترین نیازهای آنها را پیشبینی کرده است و همه چیز را آماده و کامل در اختیارشان میگذارد. این آدم بزرگهای کودک صفت که بر صندلیهای راحتی لمیده اند و در حالیکه به مانیتورهای عظیم چشم دوخته اند از لیوانهای بزرگ با نی نوشیدنیهای کالری زا مینوشند، شباهت غیر قابل انکاری به سینما رو های امروزین دارند. این کاراکتر ها در واقع خود ما هستیم! آنها هم مانند ما نه همه بد هستند و نه همه خوب. فیلم Wall-E بیان کننده ی این تناقض است که تلاش برای ساختن چیزهای تازه و تغییر دادن چیزهای قدیمی، خریدن و فروختن و جمع آوری کردن، میتواند هم مصیبت آفرین باشد و هم راههای احتراز از مصیبت و فاجعه را به ما نشان دهد. با نگاهی طنز آمیز به فلسفه ی نهفته در لایه های زیرین Wall-E ، میتوان گفت که فرهنگ مصرفی و زباله ساز دنیای امروز همانقدر که میتواند جهان را نابود کند، میتواند الهام بخش ساختن آثاری هنرمندانه چون Wall-E باشد.


    مترجم: مهبد بذرافشان
    منبع: todayanimation.com

  5. 2 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #14
    پروفشنال omid81's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    زیر منگنه !
    پست ها
    921

    پيش فرض

    تیزرشو دیدم
    بسی زیباست ...

  7. #15
    حـــــرفـه ای Sara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Sea
    پست ها
    2,537

    پيش فرض گفت وگو با اندرو استنتن کارگردان فيلم «وال-اي»


    -برخي از مضامين اين فيلم وامدار کتاب مقدس هستند. وال -اي به نوعي شبيه حضرت آدم در نقش تنها فرد روي زمين است که از تنهايي رنج مي برد و سوداي يک همدم در سر دارد...

    بله و دقيقاً به همين دليل است که نام ايو (حوا) را نام مناسبي براي روبات مونث فيلم تشخيص دادم. وال- اي به عنوان شخصيت اصلي فيلم اصلاً موجود توسري خور و ذليلي نيست نيت خيري دارد اما کمي بي عرضه و دست و پا چلفتي است. نمي توانم انکار کنم که مضمون اولين مرد و اولين زن در اين فيلم وجود دارند اما به دنبال اين نبودم به جاي يک روبات حتماً تمثيلي از انسان را در بستر داستاني گسترده تري درگير ماجراهايي جديد بکنم. صرفاً دوستدار شاعرانگي ميان اين دو ماشين بودم که برعکس انسان هاي اين دوره و زمانه هنوز براي زندگي و عشق ارزش قائلند.

    -در فيلم اشاره هاي غيرمستقيمي هم به داستان کشتي نوح وجود دارد چرا که انسان هاي ساکن سفينه فضايي مانند ساکنان کشتي نوح منتظر شانسي هستند تا بتوانند دوباره در زمين ساکن شوند اما بايد صبر کنند تا ايو با گياه زندگي بازگردد و نشان شان دهد که هيچ خطري تهديدشان نمي کند.

    داستان کشتي نوح در اين فيلم را الگوي خودم قرار نداده بودم اما از شباهت موجود ميان ايو و کبوتر کشتي نوح خوشم مي آيد. ايو هم مانند آن کبوتر به زمين مي آيد تا مدرکي پيدا کند که نشان مي دهد وقت بازگشت رسيده است. با اين تمثيل بازي کردم اما به ميل خودم تغييرش دادم.

    -از قبل براي اين چيزها برنامه ريزي نشده بود؟

    نه، اين چيزها هميشه عقب تر از داستان اصلي هستند. مانند اين مي ماند که وسط کار ناگهان متوجه شويد داستان تان چقدر شبيه فلان داستان شده است. درگير اين داستان هاي جانبي مي شويد چون آنها خاصيت بنيادين دارند مثلاً در ذهن من در هسته داستانگويي ام ريشه دوانده اند. در واقع بيشتر داستان هاي عهد عتيق به جزيي از Dna ما تبديل شده اند.

    -نوشته هاي ديگري از شما خوانده ام که در آنها کمي به ايمان مسيحي خود اشاره کرده ايد. در اين باره توضيح بدهيد ايمان چگونه بر خلاقيت و آثار شما تاثير مي گذارد؟

    چنين ايماني صرفاً شما را به عنوان داستانگو دعوت مي کند تا به نظام ارزشي خود وفادار باشيد. ايمان در اين جور مواقع شما را وادار مي کند تا براي ارزش هاي شخصيت تان و در واقع براي ارزش هاي خودتان احترام قائل باشيد. در «وال - اي» هم همين اتفاق افتاده است. مهم ترين فرمان اين فيلم عشق ورزيدن به يکديگر است که البته براي آدمي مثل من تنها دليل زنده ماندن است. با اين حساب پس تنهايي روبات در کره زمين بهترين وسيله براي اشاره به مهم ترين فرمان الهي يعني عشق ورزيدن به يکديگر بوده است.

    -اين اصل در «نيمو» هم مصداق دارد؟

    حقيقت اين است که تمايل چنداني به اشاره هاي مستقيم ندارم اما نمي توانم انکار کنم که «نيمو» هم با اين مفاهيم سر و کار نداشته است. آن فيلم براي خودم بيشتر درباره ايمان و دست و پنجه نرم کردن با ترس هاي خودتان بود.

    -«وال- اي» يک داستان عاشقانه بي عيب و نقص است اما مانند بيشتر آثار پيکسار به تفاسير اجتماعي عميق تري هم اشاره دارد. به نظر مي آيد فيلم جديد درباره امريکايي هاي مصرف گراي چاق و تنبل است که اصلاً نگران محيط زيست نيستند و...

    اين برداشت شما است که البته چندان با شيوه کاري من سازگاري ندارد. قطعاً من هم از رابطه ميان فيلم و اين چيزها خبر دارم اما صادقانه مي گويم تمامي اين عناصر خاستگاه هايي کاملاً متفاوت داشته اند. تمامي انتخاب هايم در اين فيلم در راستاي نيازهايم براي وسعت بخشيدن به ايده مرکزي داستان بوده است؛ همان ايده عشق ميان دو روبات. مضموني که مي خواستم به آن گريز بزنم اين نکته بود که عشق غيرعقلاني مي تواند برنامه ريزي هاي زندگي را به هم بريزد. البته بي توجهي به برنامه ريزي هاي زندگي يکي از تبعات گريزناپذير عمل عاشقانه است که ما را از روزمرگي ها و عادات مان دور مي کند. مي توانيد مصرف گرايي را که تنها يکي از مضامين فيلم است نکوهش کنيد اما ميليون ها چيز ديگر هم وجود دارد که مانع ارتباط ما با بغل دستي مان مي شود و ارتباط هاي عميق و ريشه دار را محدود مي کند که همان طور که گفتم تنها هدف زندگي است،پس به سراغ اين رفتم که وال - اي با اينکه مشغول سوا کردن آشغال ها است اما از تمام نشانه هاي بشرگونه برخوردار است و مي تواند جذب همان چيزهايي شود که انسان ها را به خود جذب مي کند. عاشق اين ايده بودم که وال- اي براي يک بار هم که شده چيزي حقيقي را پيدا مي کند و به همين دليل مجذوب ايده «زندگي» مي شود. حالا هدف از زندگي چيست؟ يک امر حقيقي. در واقع وال - اي يک اثر دست ساز بشر است که چيزي حقيقي در خود جاي داده است و درست در وضعيتي که محصور آن همه اشياي دست ساز بشر است به وجود آن چيز حقيقي پي مي برد. اين دقيقاً همان ايده شاعرانه يي است که در اول گفت وگو به آن اشاره کردم.

    -قبول، اما چرا تمامي انسان هاي ساکن سفينه فضايي چاق هستند و با صندلي هاي راحتي شناورشان اين ور و آن ور مي روند؟

    از اول قصد نداشتم انسان هاي فيلم را به صورت مصرف گراهاي چاق و تنبل به تصوير بکشم. بيشتر به دنبال اين بودم آنها را طوري نشان بدهم که در عين کنار هم بودن حلقه ارتباطي ميان خود را از دست داده اند. اگر مي بينيد آنها در فيلم به شکل کودکان گنده هستند به اين دليل است که يکي از کارمندان ناسا گفته بود انسان هنوز نتوانسته است نيروي جاذبه را براي مدت زمان طولاني اقامت در فضا شبيه سازي کند و اگر اين اتفاق بيفتد و انسان ها مجبور شوند بدون نيروي جاذبه در فضا شناور باشند بدن شان تحليل مي رود و استحکام ماهيچه يي خود را از دست مي دهند و در نهايت به توده يي چسبناک ژلاتيني تبديل مي شوند. مسلماً نمي توانستم انسان ها را آن شکلي نشان بدهم چون خيلي عجيب و غريب مي شدند. به همين دليل در نهايت تصميم گرفتم آنها را به شکل بچه هاي گنده دربياورم. از طرف ديگر عامدانه به دنبال تفسير فرعي مصرف گرايي و جامعه معاصر نبودم. صرفاً مي خواستم نمايش بدهم اگر شما در تعطيلاتي هميشگي روزگار بگذرانيد و هدفي حقيقي براي زندگي تان نداشته باشيد چه بلايي سرتان مي آيد. به علاوه انسان هاي اين فيلم را قربانيان سيستمي مي دانم که گرفتارش شده اند و چندان تقصيري براي خودشان قائل نيستم. آنها شبيه بچه هاي گنده يي هستند که نياز دارند بالاخره روي دو پاي خودشان بايستند.

    -اين روزها برخي فيلمسازان ديندار نسبت به «فيلم هاي پيام محور» علاقه خاصي نشان مي دهند و دوست دارند در فيلم هايشان انجيل را با صداي بلند و واضح فرياد بزنند،اما در نهايت تلاش شان چون بيش از حد تحت تاثير دستورالعمل هاي شان است به فيلمي پست و بي کيفيت منتهي مي شود...

    در اين مورد با شما موافقم.

    -اما آدم هايي مانند شما و ديگر اهالي پيکسار مضامين کتاب مقدس را بدون اينکه پست و سطحي شوند به فيلم هاي خود اضافه مي کنيد و نمي گذاريد تماشاگر احساس کند مشغول تماشاي يک موعظه است.

    با آنچه گفتيد موافقم چون اگر در ايمان خود کاملاً ثابت قدم هستيد دليل نمي شود حتماً بتوانيد از پس تماشاگران فيلم بربياييد. ممکن است عقل شما با کاري که انجام مي دهيد سازگار باشد و خيال کنيد استعداد لازم را هم داريد اما شايد کارتان را بلد نباشيد و در نهايت اثري که قرار است ديني باشد به يک سرگرمي «سکولار» تبديل شود.

    -از وقتي «مصائب مسيح» توانست جان تازه يي به گيشه ها بدمد هاليوود از فرصت استفاده کرد و تماشاگران مسيحي را هدف قرار داد که به نظر من آثار بد يا خوبي هم در اين فرآيند توليد شد. اين طرز فکر هاليوود براي تسخير تماشاگران مسيحي را چگونه تحليل مي کنيد؟

    خب اين رويکرد هميشه وجود داشته است و اصلاً چيز جديدي نيست و حداقل مي دانم که در مورد خودم مصداق ندارد چون مثلاً براي همين فيلم زحمت زيادي کشيدم تا طيف وسيعي از تماشاگران را به سينما بکشانم. کلاً در فيلم هاي پيکسار هرگز اين رويکرد وجود نداشته و به نقطه مقابلش توجه شده است. به نظر ما در پيکسار اگر کسي چنين کاري بکند يک هنرمند راستين نيست. ما بدون هيچ ترسي کار خودمان را انجام مي دهيم که البته سخت ترين شيوه ممکن براي فيلمسازي است. ما به سراغ فيلم هايي مي رويم که دوست شان داريم و از آن نوع فيلم هايي مي سازيم که دوست داريم همراه با خانواده مان به تماشاي شان برويم.

    مارک مورينگ / ترجمه؛يحيي نطنزي
    Last edited by Sara; 25-08-2008 at 14:11.

  8. 4 کاربر از Sara بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #16
    آخر فروم باز Farzad.wow's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    تربت حیدریه ....
    پست ها
    1,895

    پيش فرض

    من که اتین فیلمو ندیدم .. فقط چند شات اما موضوعش باحاله ... !

  10. #17
    در آغاز فعالیت Mary.Diff's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    Shiraz
    پست ها
    17

    پيش فرض

    فیلمو دیدم
    با حال بود
    فقط سیاه بود ( Bad Quality )

    جزییاتشو نفهمیدم

  11. #18
    کـاربـر بـاسـابـقـه sms11's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    2,933

    پيش فرض

    واقعا از دیدنش لذت بردم

  12. #19
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deluge28's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    347

    پيش فرض

    خيليييي عالي نبود....مي گفت عاشقانه اي در حد كازابلانكا!!!!!!!!!!!ولي بنظرم خيلي بچگانه وسطحي بود////

  13. #20
    آخر فروم باز ms368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,977

    پيش فرض

    خيليييي عالي نبود....مي گفت عاشقانه اي در حد كازابلانكا!!!!!!!!!!!ولي بنظرم خيلي بچگانه وسطحي بود////
    خب
    این نظر توئه
    شاید بعضیها نتونن درکش کنن .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •