تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 18 از 18

نام تاپيک: صحبت های ضد آلمانی کاپلو وجهه او را خدشه دار کرد

  1. #11
    آخر فروم باز گرافيكار's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,276

    پيش فرض

    خب فرضا ملیت پدر یک جا بود و مادر جای دیگه تکلیف چیه؟ بازیکن شخصا از ملیت پدرش متنفر بود چی؟ مجبور باشه همیشه همونجا بازی کنه؟ محل تولد هم که ربطی به ملیت نداره بازیکن ممکنه پدر و مادرش یه جا توریست باشن (یا ساکن غیرمهاجر) و اونجا به دنیا بیاد و اصلا اون ملیت رو نداشته باشه.
    البته همین حالاشم بازیکنایی حق انتخاب دارن که پدر و مادر دو ملیت مختلف دارن
    اما بحث اینه که قدرت انتخاب و آزادی باید از فساد و سواستفاده جلوگیری کنه نه اینکه خودش عاملی برای این کار بشه

    خیلی از ایرانیها هستن که از ملیت خودشون ناراضی هستن تو معتقدی که اینا باید آزاد باشن تا ملیت خودشون رو انتخاب کنن؟؟؟

    فکر میکنم آزادی رو خیلی جاها بد تعریف میکنیم بعضی اوقات انسان باید شرایطی رو درونش متولد شده قبول کنه
    مثلا من ایرانیم یا پدرم ایرانیه نمیشه که اگر دلم خواست به بهانه آزادی ملیت خودم رو عوض کنم شاید در دنیای عادی اتفاقی نیفته اما در فوتبال به راحتی رسمیت بازیهای ملی رو زیر سوال میبره
    من اینجا بازی کنم داداشم اونجا آبجیم یه جای دیگه

    آرمان جان تو که این آزادی رو تایید میکنی فکر نمیکنی بد نباشه که اگر از پدر و مادر خودمون هم راضی نبودیم عوضشون کنیم؟!!!



    حالا چون یه درصد انگشت شماری ممکنه سو استفاده کنن نمیشه این حق آزادی رو از همه افراد دنیا گرفت. این قدرت تصمیم گیری باید در اختیار خود شخص باشه.
    انگشت شمار نیستن در اکثر تیمهای اروپایی و بعضی تیمهای آسیایی به شدت رواج پیدا کرده

    بازیهای ملی مثل جام جهانی یا جام ملتهای هر قاره ای مسابقاتی بین ملتها و کشورهاست
    کشور و ملت تعریف کاملا مشخصی دارن و مرزهای کاملا آشکاری که همین تعاریف و مرزها نخستین دلیل جذابیت رقابتهای ملیه

    این قوانین به نظر من اشتباه دارن این مرزها و تعاریف رو به هم میزنن قوانین انسانی همیشه در آزمون و خطا خط میخورن یا اصلاح میشن تا به قانون متعالی نزدیک بشه
    و این قانون متعالی قانونیه که نشه ازش سواستفاده کرد

    اگر مقتعد به این آزادی باشی(انتخاب ملیت) باید کلا سیستم فعلی تغییر کنه و دگرگون بشه

  2. 5 کاربر از گرافيكار بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    البته همین حالاشم بازیکنایی حق انتخاب دارن که پدر و مادر دو ملیت مختلف دارن
    اما بحث اینه که قدرت انتخاب و آزادی باید از فساد و سواستفاده جلوگیری کنه نه اینکه خودش عاملی برای این کار بشه

    خیلی از ایرانیها هستن که از ملیت خودشون ناراضی هستن تو معتقدی که اینا باید آزاد باشن تا ملیت خودشون رو انتخاب کنن؟؟؟

    فکر میکنم آزادی رو خیلی جاها بد تعریف میکنیم بعضی اوقات انسان باید شرایطی رو درونش متولد شده قبول کنه
    مثلا من ایرانیم یا پدرم ایرانیه نمیشه که اگر دلم خواست به بهانه آزادی ملیت خودم رو عوض کنم شاید در دنیای عادی اتفاقی نیفته اما در فوتبال به راحتی رسمیت بازیهای ملی رو زیر سوال میبره
    علیرضا جان اصلا متوجه صحبت من نشدی. شما وقتی سیتیزن رسمی یه کشور هستی باید بتونی برای تیم ملیش بازی کنی. اگه از ملیت ایرانی هم ناراضی باشی در صورتی که تونسته باشی از راه های قانونی سیتیزن یک کشور دیگه باشی باید بتونی برای تیم ملیشون هم بازی کنی. هیچ کس در دنیا آزاد نیست ملیتش رو خودش انتخاب کنه ولی زمانی که بطور قانونی ملیت جدیدی رو بدست بیاره باید آزاد باشه از همه مزایای اون ملیت (از جمله بازی کردن در تیم های ملیش) استفاده کنه. این یعنی آزادی.

    من اینجا بازی کنم داداشم اونجا آبجیم یه جای دیگه

    آرمان جان تو که این آزادی رو تایید میکنی فکر نمیکنی بد نباشه که اگر از پدر و مادر خودمون هم راضی نبودیم عوضشون کنیم؟!!!
    اتفاقا اگه من و داداش و آبجیم ملیت های متفاوت داشته باشیم باید هر کدوممون این قدرت انتخاب رو داشته باشیم که هر در تیم ملی هر کدوم که دلمون خواست بازی کنیم

    شما نمی تونی پدر و مادر جدیدی داشته باشی، ولی ملیت جدید می تونی داشته باشی.

    بازیهای ملی مثل جام جهانی یا جام ملتهای هر قاره ای مسابقاتی بین ملتها و کشورهاست
    کشور و ملت تعریف کاملا مشخصی دارن و مرزهای کاملا آشکاری که همین تعاریف و مرزها نخستین دلیل جذابیت رقابتهای ملیه

    این قوانین به نظر من اشتباه دارن این مرزها و تعاریف رو به هم میزنن قوانین انسانی همیشه در آزمون و خطا خط میخورن یا اصلاح میشن تا به قانون متعالی نزدیک بشه
    و این قانون متعالی قانونیه که نشه ازش سواستفاده کرد

    اگر مقتعد به این آزادی باشی(انتخاب ملیت) باید کلا سیستم فعلی تغییر کنه و دگرگون بشه
    دقیقا به همین دلیله که باید حق انتخاب برای بازیکن باشه. تعریف کشور و ملت و مرز ها هم دقیقا به همون سیتیزنشیپ کشور برمی گرده. وقتی بازیکن بطور قانونی و رسمی یک ملیت رو در اختیار داره (از طریق مهاجرت یا وراثت یا پناهندگی یا ...) باید این حق رو داشته باشه از این ملیتش استفاده کنه.

    شما از صحبت های من اشتباه برداشت کردی که هرکی هر ملیتی که دلش می خواد رو بتونه انتخاب کنه.. ولی من گفتم هر کس باید بتونه از هر ملیتی که داره استفاده کنه و این حق مسلم اون شخصه.


    انگشت شمار نیستن در اکثر تیمهای اروپایی و بعضی تیمهای آسیایی به شدت رواج پیدا کرده
    بیشتر از نصف بازیکن های اروپا دو ملیتی هستن و اکثر بازیکن های آمریکای جنوبی یا شرق اروپا هم که در اروپا بازی می کنن همه ملیت های اروپایی دارن و اصلا سو استفاده نمی کنن (ولی از اون ابتدا همگی حق انتخاب دارن). نسبت به این تعداد بسیار بسیار وسیع اون درصد خیلی خیلی جزئی ای که دارن سو استفاده می کنن توی چشم هستن چون همیشه کسی که خلاف نمی کنه به چشم نمیاد.

  4. این کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    آخر فروم باز گرافيكار's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,276

    پيش فرض

    علیرضا جان اصلا متوجه صحبت من نشدی. شما وقتی سیتیزن رسمی یه کشور هستی باید بتونی برای تیم ملیش بازی کنی. اگه از ملیت ایرانی هم ناراضی باشی در صورتی که تونسته باشی از راه های قانونی سیتیزن یک کشور دیگه باشی باید بتونی برای تیم ملیشون هم بازی کنی. هیچ کس در دنیا آزاد نیست ملیتش رو خودش انتخاب کنه ولی زمانی که بطور قانونی ملیت جدیدی رو بدست بیاره باید آزاد باشه از همه مزایای اون ملیت (از جمله بازی کردن در تیم های ملیش) استفاده کنه. این یعنی آزادی.
    من گفتم هر کس باید بتونه از هر ملیتی که داره استفاده کنه و این حق مسلم اون شخصه.
    آرمان من هم گفتم که شاید تغییر ملیتهای اینچنینی در دنیای عادی مشکلی رو ایجاد نکنه اما در فوتبال چرا
    اول باید تعریفمون رو از آزادی و مرزهاش مشخص کنیم
    آزادی تا جایی تعریف میشه و وسعت میگیره که حق کسی ملتی یا کشوری ضایع نشه و از این مهمتر اینه که کسی نتونه ازش سواستفاده کنه چون اگر سواستفاده کنه شرط اول بلافاصله زیر سوال میره

    اگه اینجوری باشه که ترکیه میتونه فردا مثلا به وزنه بردارای فوق سنگین ما سیتیزن بده و بعد اون وزنه بردارم بر اساس تعریفی که تو از آزادی میدی با رضایت بره و برای ترکیه وزنه بزنه
    اینجوری دلال بازی توسط این تعریف از آزادی فردی کاملا هدفمند میشه غیر از اینه؟ قطر میتونه به مثلا فرهاد مجیدی حق شهروندی بده و مجیدی هم که زیاد بدش نمیاد از فردا بر اساس آزادی فردیش برای قطر بازی کنه

    اتفاقا اگه من و داداش و آبجیم ملیت های متفاوت داشته باشیم باید هر کدوممون این قدرت انتخاب رو داشته باشیم که هر در تیم ملی هر کدوم که دلمون خواست بازی کنیم
    شما نمی تونی پدر و مادر جدیدی داشته باشی، ولی ملیت جدید می تونی داشته باشی.
    اجازه بده نظر شخصی من مبنی بر غلط بودن این دیدگاه رو فعلا فراموش کنیم و فرض کنیم که دیدگاه و تعریف تو درسته
    فکر نمیکنی اگر انسانها در انتخاب ملیت آزادی داشته باشن و بتونن هر کشوری رو که دوست دارن انتخاب کنن خیلی زود کشورهای ضعیف از انسان خالی میشن و کشورهای پیشرفته و از نظر اقتصادی بهتر شلوغ ؟
    فکر نمیکنی اساس زندگی روی کره زمین بهم میریزه؟
    در حالی که جامعه شناسی مدرن بر این عقیده اس که تا جای ممکن انسانها باید در زیسمان خودشون بزرگ بشن و آموزش ببینن و زندگی کنن

    اگر آلمان و غنا با هم بازی کنن واقعا بوآتنگها از دو کشور و ملت مختلف هستن که در برابر هم بازی میکنن؟
    پدر و مادر اینها در هنگام تماشای این بازی طرفدار کدوم تیم هستن؟ هر دو ؟ اگر این پدر و مادرها زیاد بشن و مثلا در یک مسابقه یک ورزشگاه طرفدار هر دو تیم باشه چه اتفاقی میفته؟
    روح رسمی و رقابتی اون مسابقه سر جاش میمونه؟
    کدوم تیم میبره و کدوم تیم میبازه؟ اصلا برد و باخت تعریف خودش رو از دست نمیده؟

    این سوالات سفسطه نیست بلکه اکثر فلاسفه و جامعه شناسها برای اینکه ببینن یک دیدگاه ، نظریه یا قانون درون خودش دچار تضاد و نقض غرض هست یا نیست اینجوری به چالش میکشوننش

    اینکه هر کسی حق شهروندی داشت بتونه در تیم ملی اون کشور هم بازی کنه یا اشتباهه یا از نظر تاریخی با زمان فعلی هماهنگی نداره و به این نیاز داره که تعریف کلی ما از ورزش ،ملت و کشور تغییر کنه و البته تا جایی که من جامعه شناسی جدید رو مطالعه کردم فکر میکنم در تضاد با تعاریف جدید جامعه شناسی هم باشه

  6. 2 کاربر از گرافيكار بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    آرمان من هم گفتم که شاید تغییر ملیتهای اینچنینی در دنیای عادی مشکلی رو ایجاد نکنه اما در فوتبال چرا
    اول باید تعریفمون رو از آزادی و مرزهاش مشخص کنیم
    آزادی تا جایی تعریف میشه و وسعت میگیره که حق کسی ملتی یا کشوری ضایع نشه و از این مهمتر اینه که کسی نتونه ازش سواستفاده کنه چون اگر سواستفاده کنه شرط اول بلافاصله زیر سوال میره

    اگه اینجوری باشه که ترکیه میتونه فردا مثلا به وزنه بردارای فوق سنگین ما سیتیزن بده و بعد اون وزنه بردارم بر اساس تعریفی که تو از آزادی میدی با رضایت بره و برای ترکیه وزنه بزنه
    اینجوری دلال بازی توسط این تعریف از آزادی فردی کاملا هدفمند میشه غیر از اینه؟ قطر میتونه به مثلا فرهاد مجیدی حق شهروندی بده و مجیدی هم که زیاد بدش نمیاد از فردا بر اساس آزادی فردیش برای قطر بازی کنه
    این دقیقا چیزیه که من گفتم، برای اینکه یه عده انگشت شمار نتونن خرابکاری کنن کل افراد دنیا رو از یک سری حق و حقوق محروم کنیم. جلوی دلالی و خرید و فروش بازیکن های ملی رو باید گرفت، ولی نه با محروم کردن کل بازیکن ها دو ملیتی از انتخاب کشوری که براش بازی می کنند.
    +

    من گفتم "ملیتی که از راه قانونی بدست آمده باشه". فیفا (و کلا جامعه ورزش) این ملیت های "افتخاری" که به عده ای میدن رو برای بازی در تیم های ملی به رسمیت نمی شناسه. ملیتی که از راه قانونی بدست میاد یعنی از طریق وراثت یا مهاجرت (که سال ها طول می کشه) یا پناهندگی.

    اجازه بده نظر شخصی من مبنی بر غلط بودن این دیدگاه رو فعلا فراموش کنیم و فرض کنیم که دیدگاه و تعریف تو درسته
    فکر نمیکنی اگر انسانها در انتخاب ملیت آزادی داشته باشن و بتونن هر کشوری رو که دوست دارن انتخاب کنن خیلی زود کشورهای ضعیف از انسان خالی میشن و کشورهای پیشرفته و از نظر اقتصادی بهتر شلوغ ؟
    فکر نمیکنی اساس زندگی روی کره زمین بهم میریزه؟
    در حالی که جامعه شناسی مدرن بر این عقیده اس که تا جای ممکن انسانها باید در زیسمان خودشون بزرگ بشن و آموزش ببینن و زندگی کنن
    باز هم اشتباها فرض کردی من می گم هر کس هر ملیتی که دلش می خواد رو داشته باشه. اصلا بحث ما این نیست. وقتی یک شخص ملیت دو کشور رو داره باید حق انتخاب اینکه در کدوم یک از تیم های ملی این دو کشور بازی کنه رو داشته باشه.

    هیچ کس در دنیا نمی تونه هر ملیتی که دلش خواست رو داشته باشه (به همون دلایلی که گفتی)، هیچ کشوری کیلویی به کسی حق شهروندی نمی ده. ولی وقتی شخصی دو ملیت رو در اختیار داره (از طریق وراثت، مهاجرت و ...) حالا باید حق انتخاب داشته باشه در کجا زندگی کنه، خودش رو کجایی بنامه و برای تیم ملی کدوم کشور بازی کنه.

    اگر آلمان و غنا با هم بازی کنن واقعا بوآتنگها از دو کشور و ملت مختلف هستن که در برابر هم بازی میکنن؟
    پدر و مادر اینها در هنگام تماشای این بازی طرفدار کدوم تیم هستن؟ هر دو ؟ اگر این پدر و مادرها زیاد بشن و مثلا در یک مسابقه یک ورزشگاه طرفدار هر دو تیم باشه چه اتفاقی میفته؟
    روح رسمی و رقابتی اون مسابقه سر جاش میمونه؟
    کدوم تیم میبره و کدوم تیم میبازه؟ اصلا برد و باخت تعریف خودش رو از دست نمیده؟

    این سوالات سفسطه نیست بلکه اکثر فلاسفه و جامعه شناسها برای اینکه ببینن یک دیدگاه ، نظریه یا قانون درون خودش دچار تضاد و نقض غرض هست یا نیست اینجوری به چالش میکشوننش
    این سوالات "اما و اگر" ـه. فرض کن من و برادرم برزیل به دنیا میایم و در سه سالگی می ریم فرانسه و بزرگ می شیم و ... و حالا هر دو فوتبالیست هستیم. من عاشق ممکلت پدریم هستم و دلم می خواد برای برزیل بازی کنم و برادرم عاشق امکاناتی که جامعه فرانسه به عنوان مهاجر در اختیار ما قرار داده و دلش می خواد برای فرانسه بازی کنه. وقتی یک شخص حق شهروندی یک کشور رو می گیره یعنی لایق نمایندگی اون کشور در هر رده ای در دنیاست و اون کشور اون شخص رو از خودش و جامعه اش می دونه. در اینجا من برم برای برزیل بازی کنم و برادرم برای فرانسه هیچ ایرادی که نداره هیچ، واقعه بسیار زیبایی هم هست و اتفاقا دقیقا من نماینده برزیل هستم و اون نماینده فرانسه.

    در مقابلش فرض کن برادر من رو بیارن و بگن با اینکه شهروند فرانسه هستی، عاشق فرانسه هستی، اینجا بزرگ شدی و هیچ وابستگی ای به برزیل نداری و ... ولی باید برای برزیل بازی کنی. این شخص به نظرت نماینده ای برای ملت برزیله؟ مثال دیگه اش همین جامعه ترک های آلمان که به نظر من حق مسلمشونه که اگه دلشون می خواد در تیم ملی آلمان بازی کنن و اگه دلشون بخواد برای ترکیه.

    من اگه الان انگلیس زندگی می کنم و ایرانی هستم، به فرض اینکه اینجا بمونم و پسرم اینجا به دنیا بیاد و اینجا بزرگ بشه و فرضا فوتبالیست بشه، دوست دارم (و حق پسرم می دونم) که بتونه انتخاب کنه برای ایران بازی کنه یا انگلیس، همونطور که فریدون زندی این حق انتخاب رو داشت و اشکان دژاگه این حق رو داره.

    اینکه هر کسی حق شهروندی داشت بتونه در تیم ملی اون کشور هم بازی کنه یا اشتباهه یا از نظر تاریخی با زمان فعلی هماهنگی نداره و به این نیاز داره که تعریف کلی ما از ورزش ،ملت و کشور تغییر کنه و البته تا جایی که من جامعه شناسی جدید رو مطالعه کردم فکر میکنم در تضاد با تعاریف جدید جامعه شناسی هم باشه
    1. حق شهروندی ای که بطور قانونی و روال عادی بدست آورده باشه.
    2. در اون زمان حق انتخاب بین ملیت های خودش رو داره و بعد از انتخاب باید متعهد به انتخابش باشه.

    این چیزیه که سال هاست داره پیاده میشه و به نظر من کاملا صحیحه.

  8. 5 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #15
    اگه نباشه جاش خالی می مونه farshidmm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    365

    پيش فرض

    به نظر من کاپلو حرف بدی نمیزنه
    هر چند بهتر بود از آلمان اسم نمیبرد اما خیلی از حرفاش حقیقت محضه
    گرفتن ملیتهای جدید به روشهای مختلف سالهاست که در فوتبال هست و داره فوتبال رو آزار میده و البته خود ایتالیا هم قبلا ازش استفاده کرده

    در این سالها تیمهای ملی خیلی زیادی در تمام قاره ها دارن از این مسئله استفاده میکنن که بعضی اوقات باعث شده کمی حالت ملی مسابقات از بین بره
    مثلا برادران بوآتنگ
    کمی مسخره به نظر میرسه که یک برادر بتونه در تیم ملی آلمان بازی کنه یک برادر در غنا و فکر میکنم قانون اشتباه انتخاب کردن تیم ملی به دلخواه در شرایط بوآتنگها در این امر دخیله
    صد البته با کوچک شدن جهان و نزدیک شدن نژادهای مختلف به هم بازیکنای چند ملیتی هم به وجود میاد اما این حق انتخاب باعث میشه امکان سواستفاده به وجود بیاد
    وقتی یه بازیکن امکان انتخاب داشته باشه که در کدوم تیم ملی بازی کنه مشکلات به وجود میان خیلی از دلالها با روشهای مختلف میتونن این بازیکنا رو به کشور دلخواه خودشون ببرن

    شاید اگر این حق انتخاب گرفته بشه مشکلات تا حدودی رفع بشه
    مثلا بازیکن ملیت رو از پدرش بگیره یا مکان تولد ملیت رو مشخص کنه

    در هر صورت با وجود چنین قانونی در فیفا خیلی تیمها هم برای موفقیت ازش استفاده میکنن که مختص آلمان نیست اما یکی از دردهای فوتبال همینه
    اگر کاپلو میگه دزدی بازیکنان و خریدن ملیتشون در سنین بالا با پول درست نیست منم با این حرف موافقم.
    ولی اینکه چنین عملی رو به تیم ملی آلمان نسبت میده این هم تهمت هست هم توهین چون اصلا اینطوری نیست!

    کدوم بازیکن آلمان رو آلمانیها در حالی که اون بازیکن داشته با یه تیم دیگه تمرین می کرده رفتن با باباش یا خودش صحبت کردن و با پول راضیش کردن بیاد برای آلمان بازی کنه که کاپلو همچین تهمتی میزنه!!؟

    مثلا اوزیل که حتی پدربزرگش هم متولد آلمان هست و خودش تا دو سه سال پیش اصلا ترکیه هم رو ندیده بود!
    خدیرا و گومز و بواتنگ و تاسکی هم همین وضعیت رو دارن و متولد آلمان هستن
    بقیشونم از بچگی اصلا قبل از اینکه بتونن حرف بزنن چه برسه به اینکه بفهمن فوتبال چیه با پدر و مادرشون مهاجرت کردن به آلمان و شهروند این کشور شدن.فقط یکیشون در سن 18 سالگی تابعیت آلمان رو گرفته اونم کاکائو هست که خیلی هم بازی ملی نداره.
    از اینا بعضیاشونم که دورگه هستن یعنی هم از طریق وراثت هم از طریق مهاجرت به طور کاملا طبیعی می تونن برای آلمان بازی کنن
    یا کلوزه درسته لهستانی الاصل هست ولی از طرف پدر آلمانی تباره یعنی جزو آلمانی تبارهای مقیم لهستان بودن
    در مورد برادران بواتنگ هم از پدر مشترک هستن ولی از مادر جدا
    جروم بواتنگ مادرش آلمانیه و بزرگ شده آلمان و کوین پرینس مادرش غنایی

    در مورد ملیت نظر من اینه که یه بازیکن دو ملیتی وقتی می تونه انتخاب کنه برای چه تیمی بازی کنه خوب هم هست
    و تازه به نظر من بیشتر به ضرر کشور میزبانه تا کشور اجدادی چون اون شخص با امکانات اون کشور رشد کرده و بعد که بزرگ میشه ثمرش رو کشور پدری یا مادریش می بره
    تازه خیلی از این دو ملیتی ها بودن که بازی برای آلمان رو انتخاب نکردن و برای سرزمین اجدادیشون بازی کردن که تو پست اول اسامیشون اومده که همینطور که می بینیم تعدادشون از اونایی که بازی برای آلمان رو انتخاب کردن بیشتر هم هست:



    حتی تو یه بازی ترکیه یادمه گزارشگر میگفت خیلی از بازیکنای تیم ملی ترکیه متولد آلمان هستن.
    و جمعیت ترک تبارهای مقیم آلمان با اینکه به نسبت جمعیت خود ترکیه ناچیز هست ولی فوتبالیست های خیلی بهتری رو معرفی کرده که راهی تیم ملیشون شدن و این نشان دهنده رشد و پرورش اون بازیکنان در اکادمی فوتبال آلمان هست.
    در این مورد میشه به فریدون زندی و اشکان دژآگه و شروین رجبعلی فردی هم اشاره کرد
    من خودم خوشحالم زندی داره برای ایران بازی می کنه و ما خودمون چون ایرانی هستیم شاید اینو قبول نکنیم ولی به هر حال واقعیت اینه که زندی هم محصول فوتبال آلمان هست و از اونجا به ایران اومد و می بینیم که با اینکه چند ساله تو ایران بازی میکنه هنوزم فارسی رو درست بلد نیست صحبت کنه.


    ضمنا در مورد آلمان یه نکته ای هست و فرقش با فرانسه و هلند اینه که آفریقایی تبارهای فرانسه اکثرا از مستعمرات سایق این کشور یعنی از کشورهای فرانسوی زبان هستن به همین دلیل نامهاشون فرانسویه
    و وقتی گزارشگر اسمشونو تو بازی میگه خیلی خارجی به چشم نمیان!
    و یا در مورد هلند که سورینامی هم دارن
    ولی این بازیکنان در آلمان چون ترک تبار و آفریقایی و .. هستن اسامیشون آلمانی نیست و اینه که تو ذوق میزنه و شاید بیشتر به چشم میاد

  10. 4 کاربر از farshidmm بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    مردان بزرگ هم اشتباه می کنند!

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    به راستی که سخنان کاپلو مصداق این ضرب المثل کهن فارسی است که می گوید: ((زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد))


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فابیو کاپلو مربی با سابقه و بزرگ دنیای فوتبال در کنفرانس مطبوعاتی جمعه گذشته در دبی مطالبی را با هدف تحت تاثیر قراردادن موفقیت های یوآخیم لوو در مورد فوتبال آلمان عنوان کرد که از این مربی بادانش بعید بود. به نظر همنشینی با شیوخ عرب موجب شده باشد تا کاپلو نیز از حربه ی قدیمی کشورهای حوزه خلیج برای به حاشیه کشاندن و لوس کردن موفقیت های حریف استفاده کند.

    با مطالعه صحبت های کاپلو به یاد نظرات گزارشگرهای وطنی افتادم و بالواقع نظر کاپلو کاملا هم راستا با صحبت های گزارشگرهای فوتبال کشور است. اگر این چنین باشد این عزیزان وطنی چه دستمزدهای ناچیزی نسبت به آنچه کاپلو از فدراسیون فوتبال انگلیس دریافت می کند، دارند.

    قصد داشتم مقاله ای ورزشی را به رشته ی تحریر در بیاورم ولی سخنان مضحک سرمربی سه شیرها در دنیای حرفه ای فوتبال جایی برای جدیت نمی گذارد. آقای کاپلو درک شکست و قبول آن برای مربی با سابقه ای همچون شما نباید این چنین دشوار باشد شاید خوشبینانه بتوان گفت که صحبت های اخیر شما از روی ناچار و برای کاستن فشار انگلیسی ها و نقد کردن دستمزد هنگفتی باشد که از فدراسیون بریتانیا دریافت می کنید.

    با گذشت بیش از یک سال و نیم از شکست 4 بر 1 انگلیسی ها از شاگردان جوان یوآخیم لوو، همچنان مدیران رده بالای فوتبال انگلیس به هر بهانه ای بدنبال خروج از شوک این شکست هستند. فابیو کاپلو در صحبت هایی تیم ملی آلمان را تیمی چند ملیتی خواند و بهره گیری آنان از بازیکنان و استعدادهای برتر سایر کشورها از جمله ترکیه را رمز موفقیت های اخیر یوآخیم لوو دانست. این سخنان به خوبی سایه سنگین تیم ملی فوتبال آلمان را بر فوتبال اروپا نشان می دهد.

    چرا این صحبت ها در مورد تیم ملی آلمان مطرح می شود؟ آیا آلمان ها پیش از این موفقیتی در عرصه جهانی و اروپایی نداشتند؟ آقای کاپلو تیم ملی آلمان در جام جهانی 90 ایتالیا با کاپیتانی لوتار ماتئوس که اصلیتی ترک تبار دارد به قهرمانی جهان دست یافت. آیا ماتئوس باید برای تیم ملی ترکیه بازی می کرد؟ تیم ملی فرانسه که قهرمان 98 شد با بازیکنانی همچون زیدان، آنری، تورام و... آیا تمامی این بازیکنان فرانسوی بودند. تیم ملی هلند با بازیکنان آفریقایی تباری همچون رود گولیت و فرانک ریکارد سالها در اروپا آقایی می کرد. تیم ملی ایتالیا با کامورانزی آرژانتینی. حال چرا آلمان و چرا در این برهه ی زمانی مورد هجمه کاپلو و برخی از گزارشگران وطنی قرار می گیرد؟پاسخ به این پرسش را می توان در چند خصوصیت بشری جستجو کرد.

    آلمان پس از جام جهانی 98 با نسلی پر افتخار که قهرمان جام جهانی 90 و یورو 96 شده بود خداحافظی کرد و پس از آن نتوانست بازیکنانی را در حد و اندازه قهرمانان گذشته به فوتبال ملی عرضه کند. روند رو به زوال ژرمن ها ادامه یافت تا اینکه نقطه مینیمم این منحنی به یورو 2000 رسید و خداحافظی مفتضحانه از این رقابت ها زنگ خطر را برای برنامه ریزان فدراسیون فوتبال این کشور به صدا درآورد. کارگروه هایی از نخبگان ورزشی دور هم گرد آمدند تا راهی برای وضعیت وخیم فوتبال ملی بیاندیشند. اینبار انظباط همیشگی ژرمن ها در عرصه مدیریتی نمود پیدا کرد. آکادمی های پرورش استعدادهای برتر فعال شد و کار به جایی رسید که پس از گذشت 10 سال تیم ملی آلمان حتی بدون کاپیتان قدرتمند خود میشائیل بالاک و محروم از حضور چندین بازیکن مصدوم پا به جام جهانی می گذارد و با پایینترین میانگین سنی بهترین عملکرد را از جام جهانی 90 به بعد برای فدراسیون فوتبال آلمان به ثبت می رساند.

    این موفقیت محصول بازیکنانی بود که در آکادمی های استعدادیابی پرورش یافته بودند و به فوتبال حرفه ای تزریق شدند از آن جمله می توان به توماس مولر، مسوت اوزیل، مانوئل نوئر و سامی خدیرا اشاره کرد. جرقه ی تمامی این حرف و حدیث های اخیر نیز با درخشش آلمان جوان و تهدید این پتانسیل بی پایان برای فتح جام های پیشرو زده شد. آری، ترس و کم بینی دو خصیصه بشری است که چشم ها را بر حقایق می بندد و زبان را به اینگونه صحبت ها می گشاید. آری جناب کاپلو و تمامی هم اندیشان شما در خارج و داخل کشور، موفقیت های اخیر آلمان و یوآخیم لوو بدلیل حضور بازیکنان به قول شما چند ملیتی(که می توان اثبات کرد که همه آنها آلمانی محسوب می شوند) نیست بلکه مرهون ساعت ها کار گروهی و برنامه ریزی دقیق و صرف میلیون ها یورو سرمایه است.

    شور و نشاط و میل به پیروزی در چشمان تمامی بازیکنان جوان تیم ملی موج میزند چیزی که هر حریفی را به لرزه وا خواهد داشت. تیم لوو، متکی به یک بازیکن نیست. تمام تیم برای پیروزی می جنگد همانگونه که برزیل بدون حضور اوزیل و هلند بدون در اختیار داشتن لام و شواین اشتایگر پیش پای شاگردان لوو به زانو در آمدند.

    به راستی که سخنان کاپلو مصداق این ضرب المثل کهن فارسی است که می گوید: ((زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد)). تنها نکته مثبت صحبت های اخیر کاپلو این بود که بسیاری از کارشناسان فوتبال توانستند به هم اندیشه بودن و همسان بودن نظرات برخی گزارشگران و فوتبالدوستان وطنی با کاپلو پی ببرند.

    در پایان باید بگویم همه ما منتظر درخشش این نیروی شاداب و جوان فوتبال آلمان در رقابت های یورو 2012 خواهیم بود و فابیو کاپلو و امثال وی پاسخ نهایی خود را در این رقابت ها دریافت خواهند کرد.

    منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  12. 2 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #17
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم بردیا's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    9,715

    پيش فرض

    پس از گذشت 10 سال تیم ملی آلمان حتی بدون کاپیتان قدرتمند خود میشائیل بالاک و محروم از حضور چندین بازیکن مصدوم پا به جام جهانی می گذارد و با پایینترین میانگین سنی بهترین عملکرد را از جام جهانی 90 به بعد برای فدراسیون فوتبال آلمان به ثبت می رساند.
    البته نویسنده فراموش کرده انگار آلمان تو سال 2002 تونست با اون تیم درب و داغون به فینال برسه و اگر بالاک محروم نمیشد شاید میتونست قهرمان هم بشه

  14. 2 کاربر از بردیا بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #18
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    انقد ازش بدم میاد....امیدوارم هر چ زوتر از فوتبال محو شه ...!

صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •