تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: بهترین آلبوم احسان خواجه امیری کدام است؟

راي دهنده
26. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
صفحه 2 از 28 اولاول 12345612 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 275

نام تاپيک: تاپیک اختصاصی احسان خواجه اميري

  1. #11
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    پيش فرض

    حس غريبي :

    بیدارم و می بینمت رویا به رویا
    از پیش چشمم میروی دنیا به دنیا

    با تو میان آب و آتش، آشتی بود
    در آتش است از رفتنت دریا به دریا

    یکبار دیگر عشق را با خون نوشتند
    تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند

    تا دست عشق از پیکر عاشق جدا شد
    با دست لیلا قصه مجنون نوشتند

    این کوچه ها بی تو همیشه بیقرارند
    حس غریبی بین پاییز و بهارند

    رفتی ولی فکری به حال کوچه ها کن
    بوی تو دارند و تو را اما ندارند

  2. #12
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    پيش فرض

    زمونه :
    چه رسمی داری ای دوره زمونه
    كه هر روزت یه جا عاشق كُشونه

    هزاران ساله كه میجنگه آدم
    نمی دونه گرفتار جنونه

    زمونه آی زمونه آی زمونه

    یكی با فرق زخمی توی محراب
    یكی غرقه به خون لب تشنه آب
    یكی پاهاشو رو مین جا گذاشته
    یكی پاشیده خونش روی مهتاب

    نفسهای بهار و گاز خردل
    رو خاك آسمون رگبار تاول

    همیشه عاشق از جونش گذشته
    که عشق آسون نبود از روز اول

    هنوزم كار دنیا قیل و قاله
    هنوزم صلح آدمها محاله
    هنوز آدم نمیشناسه خدا رو
    هنوزم قلب عاشق پایماله

    زمونه آی زمونه آی زمونه

  3. #13
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    پيش فرض

    سلام به همگي

    در ادامه مصاحبه اي با پدر احسان يعني "ايرج خواجه اميري" خواهيم داشت:




    محمد حسن خواجه اميري، معروف به “ايرج” از پيشكسوتان آواز و موسيقي ايراني در چند دهه‌ي گذشته به شمار مي‌آيد. وي متولد 11 ديماه 1311 در روستاي خالد آباد نطنز است. خودش مي‌گويد كه از 6 سالگي علاقه به موسيقي رادر خودش كشف كرده و آواز مي‌خوانده است.

    وي در گفت‌وگويي تفصيلي با سرويس هنري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، از تاريخ شفاهي موسيقي و زندگي خود و همچنين مسايل ومشكلات فراروي اين هنر، سخن گفت كه در ذيل مي‌آيد:
    من در 11 دي ماه 1311 در روستاي خالد آباد نطنز، به دنيا آمدم، هم اكنون پنج فرزند دارم، سه پسر و دو دختر كه پسر آخرم احسان، آهنگساز و خواننده است و استاد مشوق او خودم بوده‌ام و به زودي از او يك اثر قابل توجه روانه بازار مي‌شود. پدربزرگم خواننده بود و رديف مي‌دانست. پدرم هم رديف ها را از او ياد گرفت ومن هم از پدرم. از 6سالگي آواز مي‌خواندم و عاشق اينكار بودم، البته از تعزيه خواني هائي كه به مناسبت هاي مذهبي در محله ها آواز مي‌خواندند هم نكات زيادي را فرا گرفتم طوري كه در كلاس دوم ابتدايي يعني 8 سالگي رديف ها را مي‌دانستم، تا كلاس 6 ابتدايي كه براي ادامه تحصيل به تهران آمديم.
    من آن زمان به وسيله حميد وفادار به شادروان ابوالحسن صبا معرفي شدم. 2 سال در محضر استاد آموزش ديدم و سپس به وسيله او به راديو معرفي شدم و چون معرفم استاد صبا بود از من امتحان نگرفتند. آن زمان ضبط صوت نبود و صدا مستقيم پخش مي‌شد من جزء خوانندگان اين راديو بودم بعدها هم وارد ارتش شدم.
    شب هاي جمعه ارتش برنامه‌ي موسيقي داشت كه من اجرا مي‌كردم بعد هم رفتم افسر شدم تا اينكه با درجه سرهنگ دومي باز نشسته شدم. در آن زمان خوانندگاني چون دردشتي، قوامي،قمي، رشيدي، مرضيه، دلكش و روح بخش، گلپايگاني، و شجريان در راديو آواز مي‌خواندند.
    ارتش هم با برنامه هاي من مخالفتي نداشت و در كنار اين امر، با پيدايش سينما و توليد فيلم هاي فارسي كه در آن همه نوع آهنگ اعم از غزل تصنيف محلي و‌ آواز ساخته مي‌شدبه سمت موسيقي فيلم رفتم، 2 تا 3 تا هم پاپ خواندم كه موفقيت آميز بود يعني به گونه‌اي مي‌خواستم اين موسيقي را هم تجربه كنم.
    چون به مكمل بودن شعر و موسيقي هم اعتقاد روي همين حساب سعي داشتم شعرهاي در جه يك را در آثارم به كار گيرم. آثار شعرائي چون تورج نگهبان، بيژن ترقي، ابوالقاسم حالت و البته كارهاي مربوط به فيلم فارسي كه شعرايش افرادي چون پورهاشمي، منزوي، شمسا و... بودند.
    با اكثر آهنگسازان قديمي كار كرده‌ام به جز “ياحقي” كه از او آهنگي در راديو نخواندم اما براي جبران قضيه در يكي از فيلمها، قطعه‌اي را از مرحوم ياحقي اجرا كردم.
    آن موقع‌ها، كنسرت، زياد متداول نبود چراكه مردم مستمرا از راديو و تلويزيون موسيقي مي‌شنيدند.
    يادم هست كلاس ششم بودم كه در يكي از فيلم هاي سردار ساكر هندي (بلبل مزرعه با بازي مرحوم مجيد محسني) آواز خواندم بعد هم كه همكاري‌ام با محمد علي فردين - فكر مي‌كنم در فيلم آقاي قرن بيستم - شروع شد. اين ارتباط چنان تنگاتنگ شد كه هر جا كه او بود من هم بودم و هرجا كه من بودم او هم بود. مشوق اصلي من در اين راه دكتر كوشان و سيامك ياسمي بودند برخي دوستان هنرمند در آن زمان نمي‌دانم روي حسادت بود يا دلسوزي كه به من مي‌گفتند تو خواننده برنامه گل ها هستي چرا درفيلم ها آواز مي‌خواني؟ اما من اعتقاد داشتم كه طرفداران فيلم ها به مراتب صد ها برابر راديو و تلويزيون بودند چون سينما آن زمان از اعتبار خاصي برخوردار بود.
    همكاري متقابل من و فردين فوق العاده بود و در پيشرفت هم موثر بوديم، طوري كه دريافت هاي ما نزديك به هم بود. من آن زمان بابت هر آهنگ 7 هزار تومان مي‌گرفتم، قريبا معادل يا نزديك دستمزد بازيگر نقش اول.
    به غير از مجيد محسني و فردين به جاي رضا فاضلي، رضا بيك ايمانوردي، منوچهر وثوق،‌ منوچهر صادقپور، ملك مطيعي و ... آواز خواندم. در اين اجراها آهنگ ها قبل از فيلم تعيين مي‌شد البته فردين خوب اجرا مي‌كرد اما بقيه نه چندان.
    فعاليت هاي موسيقيائي من در راديو تا 2 ماه قبل از انقلاب تداوم داشت. از طرف راديو و تلويزيون وقت هم كنسرت هايي را درخارج از كشور برگزار مي‌كردم تا اينكه انقلاب اسلامي شد.
    پس از انقلاب، از طرف تبليغات اسلامي سفرهايي 11 ماهه را براي برگزاري كنسرت به كانادا، آمريكا، آلمان و سوئد آغاز و مجددا به ايران بازگشتم و دراين اجراها، موسيقي اصيل ايراني را به بهترين نحو ممكن معرفي كرديم.
    موسيقي اصيل ايراني با موسيقي سنتي، تفاوت دارد در موسيقي سنتي، اركسترهايي كه با سازهاي ايراني مي‌نوازند تا حدي خسته كننده بيرون مي‌دهند اما در موسيقي اصيل، آهنگ‌ها عمدتا با آواز ، ترانه و تصانيف اجرا مي‌شوند.
    البته نه تنها موسيقي كه اصولا كار هنري مشوق مي‌خواهد و در اين دو دهه اخير به موسيقي اصيل ايراني و اكثر موسيقيدانان قديمي كم توجهي شد. عمده اينها به كار گرفته نشدند يا كناره گيري كردند و موسيقي ما راكد ماند و در جا زد.
    از همين رو بود كه پس از انقلاب شاهد درخشش موسيقيدانان بزرگ نبوديم البته افرادي چون افتخاري و اصفهاني خوش درخشيدند اما اين ها آهسته آهسته دارند به سمت موسيقي جاز حركت مي‌كنند چرا؟ نمي‌دانم، اما خود من از موسيقي غير اصيل ايراني خوشم نمي‌آيد و سعي دارم اصالت ها را حفظ كنم.
    البته اينطور كه من شنيده و خوانده ام اين موسيقي ايراني يك دهم آن موسيقي نيست كه در قديم از لحاظ قسمت ها و گوشه ها و آهنگ ها موجود بوده است اين موسيقي هر چند سينه به سينه حفظ شده است اما به مروز بخش هايي از آن از بين رفته است، همين موسيقي است كه وابسته به مليت و زبان يك كشور بوده و جز ميراث فرهنگي آن كشور محسوب مي‌شود.
    براي حفظ اين موسيقي بايد تلاش كرد و از قديمي ها خواست تا آثار قابل توجهي را ارايه كنند خودم هم تصميم گرفته بودم تا آموزش اين موسيقي را آغاز كنم قرار بود كه شهرداري هم كمك كند اما آنها دنبال كار نرفتند و حالا درصددم با دريافت مجوز از ارشاد تدريس اين موسيقي را آغاز كنم.
    محمدحسن خواجه اميري در ادامه‌ي گفت‌وگو با ايسنا تاكيد كرد: همانطور كه گفتم تاريخ موسيقي اصيل ايراني مشخص نيست ،اما اين موسيقي از لحاظ رديف تكميل است. يعني ظرافت‌هايي در درون خود مستتر دارد كه در دل بقيه موسيقي ها ديده نمي‌شود. اين موسيقي در گذشته به وسيله تعزيه حفظ شده است. در 7 دستگاه و 5 مايه كه كاملا تكميل است و مي‌شود رويش كار كرد كه با اين موسيقي مخلوط و با ريتم تند و جالبي تحويل داد كه به مراتب از موسيقي جاز و راك جالبتر است اما با عدم توجه به اين حوزه و رواج موسيقي پاپ، موسيقي اصيل ايراني در حال محو بوده و نسل جوان در حال فراموشي ما هستند.
    با توجه به اينكه راديو در آن‌سالها تاثيري مستقيم در موسيقي ايراني داشت، حال اگر به نوعي به نقش صدا و سيماي امروز در معرفي اين هنر بپردازيم مي‌بينيم كه برنامه‌هاي اين رسانه نسبت به سالهاي گذشته بهتر شده است. منتهي موضوعي كه هست اين است كه همه مي‌خواهند خواننده شوند در صورتي كه خوانندگي در وحله اول صدا مي‌خواهد. الان هركس صداي معمولي دارد، بهتر از ديگران خرج مي‌كند كه اثري را بيرون دهد و اين به مرور كارها را خراب مي‌كند يعني صداهاي غير قابل قبولي براي عامه وارد بازار مي‌شود.
    پس در اين آشفته بازار عده‌اي هي نوار روانه بازار مي‌كنند و ضرر مي‌دهند در صورتيكه ما عمري اينكاره بوده‌ايم و حالا نه پول داريم و نه شهرت.
    بازخواني آثار قديمي هم تا حدي معلول همين امر است، آهنگسازان قديمي هم كه حال آهنگ ساختن ندارند يا دلشان نمي‌خواهد اينكار را انجام دهند لذا خواننده ها دست خالي شده و اجبارا به بازخواني آثار گذشته روي مي‌آورند. خود من چندي قبل به يكي از شعراي معروف گفتم كه چند تا شعر خوب مي‌خواهم ولي او به من گفت كه حال شعر گفتن ندارم!.
    در مجموع اين عوامل مردم را زده مي‌كند. يادم هست اوايل كار در راديو آواز پخش نمي‌شد و من و گلپا آمديم وآوازهايي را عرضه كرديم كه مردم به كلي تصانيف را فراموش و آوازها را زمزمه كردند. مي بينيد كه در اينجا صحبت عرضه و تقاضاست و الان هم آهنگ‌هايي كه سر زبانهاست عمدتا آهنگ ها و تصانيف قديمي هستند.
    در حالي كه كارهاي امروزي، عمدتا يكنواخت هستند. آن زمان مگر آهنگساز خوب چند تا داشتيم؟ اصلا كسي به خود اجازه نمي‌داد كه آهنگساز خطابش كنند اما امروزه هر كسي خود را آهنگساز مي‌نامند در شرايطي كه گاها برخي از اين ها رديف نمي‌دانند!
    عضو خانه موسيقي هم نيستم و اين اولين باري است كه من اين اصطلاح و بودن چنين چيزي را از شما خبرنگاران مي‌شنوم.
    بايد توجه كنيم كه ايراد كار موسيقي ما، عرضه نشدن خوب در سطح ملي و بين المللي است، موسيقي ما زماني خوب عرضه مي‌شود كه اركسترهاي مطرحي درسطح جهان داشته باشيم. همين «ياني» يك يوناني است كه آهنگ هاي شرق و غرب را با تخيلات مغزي خود تلفيق و قطعات جالبي درست كرده كه روزانه از رسانه هاي بزرگ جهان بارهاو بارها در حال پخش است. پس اگر ما هم قصد رشد داريم بايد دست هنرمندان را باز بگذاريم و اجازه دهيم تا آثار خوبي را عرضه كنند. خود من نهايت 2 تا 3 سال ديگر بتوانم آواز بخوانم پس مسولان اجازه دهند من كنسرت برگزار كنم، چندي قبل هم كه با مجوز رسمي ارشاد و اماكن در كرج اجراي برنامه داشتم، عده‌اي به سالن ريختند و همه چيز را بر هم زدند. بعد هم كه مسولان به من گفتند شما نوار ارائه كنيد نه كنسرت! سوال من اين است كه مگر ما در اين كشور نبوديم؟ به جرات مي‌گويم هنرمند داخل هيچ سياستي نيست و من قبلا هم 2 بار باهمكاري سازمان تبليغات در خارج از كشور كنسرت برگزار كردم. سالم رفتم و سالم آمدم. چرا بايد بقيه كنسرت دهندو من ندهم، دليل اين امر چيست؟ در شرايطي كه مردم استقبال عجيبي از اين اجراها كردند كار ما هم كه ارائه موسيقي اصيل ايراني است. به هر حال، من دليلش را نمي‌دانم، شايد آنها بهتر مي‌دانند.

  4. #14
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    12

    اينم مصاحبه اي ديگه كه باهاش ترتيب داده شده
    (البته مربوط ميشه به چند وقت پيش) :

    سوال : چرا همه شعرهای این آلبوم (براي آخرين بار) را از دکتر یداللهی گرفته‌ای؟
    خواجه‌امیری: خب، اصلا دلیل شروع آلبوم دوم دکتر یداللهی بود. راستش اصلا قرار نبود این آلبوم به شکل امروزی‌اش بیاید بیرون. من حدود 2 سال پیش با دکتر تماس گرفتم و از ایشان خواستم شعری در اختیارم بگذارند. ایشان هم شعر «منِ بی تو» را به من دادند و بعدش من را به آقای قاسم جعفری معرفی کردند. با واسطه آقای جعفری، به تیتراژهای تلویزیونی راه پیدا کردم و پخش آن تیتراژها باعث شد مسیر این آلبوم عوض شود.
    سوال : کلا چند تا کار مشترک داشته‌اید؟
    یداللهی: به جز توی این آلبوم که 10 کار مشترک داریم، یکی ترانه تیتراژ افتتاحیه سریال «برای آخرین بار» بود که. . .
    سوال : تا حالا سراغی از خودت گرفتی توی خلوت. . .؟
    یداللهی: بله، همان ترانه. یک کار مشترک هم در سریال «لبه تاریکی» داشتیم و یک کار دیگرمان هم مربوط می‌شد به قضیه ملی شدن صنعت نفت.
    سوال : کار مشترک دیگری در دست تهیه ندارید؟
    خواجه امیری: چرا. تیتراژ سریال «پول کثیف» که به زودی پخش می‌شود و آن هم از ساخته‌های قاسم جعفری است، من و دکتر با هم کار کرده‌ایم.
    سوال : این با هم کار کردن، به نظرم، یک سکه‌ی دو رویه است. یعنی یک طرفش هماهنگی بیشتر و بیشتر است و طرف دیگرش تکرار و تکرار. قبول ندارید؟
    خواجه‌امیری: راستش من فکر می‌کنم اگر دو یا چند نفر به صورت پیوسته با هم کار کنند، بیشتر به سلیقه و طرز فکر هم آشنا می‌شوند و کارشان این‌طوری تقویت می‌شود. این آشنایی به نظر من یک اتفاق خوب و مثبت است.
    یداللهی: البته شرطش این است که این ارتباط بتواند خلاقانه ادامه پیدا کند و از نظر حرفه‌ای هم مشکلی پیش نیاید. یعنی طرفین باید همراهی و همفکری داشته باشند. در این صورت کار، راحت می‌شود ولی اگر این ارتباط منجر به ایجاد یک فضای یکنواخت بشود و به تکرار بیفتد، بهتر است همکاری قطع شود. متاسفانه چیزی که در موسیقی ما زیاد اتفاق افتاده، این بوده که موارد معدودی که تا مدتی خوب و موفق در کنار هم کار می‌کرده‌اند، ناگهان به دلایلی مانند مشکلات مالی یا مسایل دیگر از هم جدا شده‌اند.
    سوال : حالا از بین کارهای مشترکتان، کدامش را بیشتر می‌پسندید؟
    خواجه‌امیری: هر چی آرزوی خوبه مال تو . . . همان تیتراژ سریال غریبانه.
    یداللهی: من علاوه بر این کاری که احسان گفت، ترانه «خسته‌ام از لبخند اجباری. . .» را از لحاظ مضمون خیلی دوست دارم. یک کار دیگر هم توی این آلبوم هست که همه اجزایش را دوست دارم واقعا:‌ «کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده‌ی شهره. . .»
    سوال : کار همدیگر را ادیت هم می‌کنید یا نه؟
    خواجه‌امیری: من چنین جسارتی نکرده‌ام و نمی‌کنم. راستش دکتر جزو معدود ترانه‌سرایانی است که نه تنها روی ترانه‌اش حساسیت دارد، بلکه روی ملودی و تنظیم هم وسواس به خرج می‌دهد. ما با هم راحت کار می‌کنیم. مثلا گاهی دکتر 3 بیت از کارش را به من می‌هد و می‌گوید تو شروع کن تا من بقیه‌اش را بگویم. گاهی هم پیش می‌آید که من ملودی کار را عوض می‌کنم و از دکتر می‌خواهم با توجه به ملودی جدیدم ترانه‌اش را عوض کند.
    یداللهی: خلاصه این که، راحت کار می‌کنیم با هم. مثلا توی همان سریال «برای آخرین بار» وقتی من ترانه‌ام تمام شد، احسان ملودی‌اش را عوض کرد و تصمیم گرفت از ترجیع استفاده کند، بعد هم ملودی‌اش‌ را ساخت و من شنیدم تا این بیت را رویش گذاشتم که: «وقتی دوری، تنهایی نزدیکه/ قلبم بی‌تو می‌ترسه، تاریکه». یا مثلا در همین کار «پول کثیف» که به زودی پخش می‌شود، احسان ملودی را عوض کرد و من هم بر مبنای ملودی جدید، دیدم بهتر است دو سه بیت را کنار بگذارم و بر اساس آن ملودی، توی شعرم دست ببرم. به نظرم، وقتی بحث همفکری و همراهی است، دیگر جای مقاومت و این حرف‌ها نیست.
    خواجه‌امیری: البته عکسش هم بوده. مثلا در همان ترانه «منِ بی‌تو»، من کارم تمام شده بود و اصلا کار را خوانده بودم که دکتر از من خواست یکی دو مصراع را عوض کنم و . . .
    سوال : احسان! این که آدم، پدرش در یک رشته هنری، چهره موفقی باشد؛ شاید به این ختم بشود که همه موفقیت‌هایش را به حساب پدرش و ارتباطات او بگذارند. بعضی‌ها از داشتن چنین موقعیتی ناخشنودند. تو خوشحالی از این بابت یا ناراحت؟
    خواجه‌امیری: خوشحالم. من همه وجودم از پدرم است. وقتی شروع کردم به کار حرفه‌ای، خیلی سنم کم بود. حتی فکر می‌کنم اگر کسانی مثل آقای دکتر پیشنهاد همکاری با من را قبول کردند، به خاطر سابقه هنری پدرم بود. یادم هست که در اولین برخوردم با دکتر هم وقتی حرف مسایل مالی شد، ایشان حرفشان را با این جمله شروع کردند که پدرت حق بزرگی به گردن موسیقی دارد و . . . من افتخار می‌کنم که اغلب اساتید موسیقی این سرزمین، پدرم را به عنوان خواننده‌ای می‌شناختند که صدایش شش دانگ و منحصر به فرد بوده است. بنان و شجریان و تاج اصفهانی و خیلی‌های دیگر درباره صدای پدرم صحبت کرده‌اند. من هم در حقیقت شاگرد او بوده‌ام و هر چه یاد گرفته‌ام از او یاد گرفته‌ام.
    یداللهی: البته این حرف‌ها درست است و آن احترام هم به جای خودش محفوظ است اما اصلا روش خواندن احسان فرق دارد. احسان، حنجره را به ارث برده و تحریر را هم پیش پدرش کار کرده ولی الآن دارد توی فضایی می‌خواند که فضای آوازی پدرش نیست و یک فضای مستقل است. شاید این سایه برای بعضی‌های دیگر سنگینی کند اما احسان خودش یک استانداردهایی توی ذهنش دارد و از نظر موسیقی اصلا بلاتکلیف نیست. بسیاری از خواننده‌ها و آهنگسازان دیگر را دیده‌ام که بلاتکلیفند و هر پیشنهادی را می‌پذیرند اما احسان اینطور نیست واقعا.
    سوال : درباره کارهایت در زمینه آواز و موسیقی، با پدرت مشورت هم می‌کنی؟
    خواجه‌امیری: صد در صد، و خدا را شکر، پدرم هم خیلی سبک خواندنم را دوست دارد. حالا نمی‌دانم این مربوط به ماجرای همان سوسکی است که از دیوار بالا می‌رفت و مادرش . . . ( صداها توی صدای خنده گم می‌شود.)
    سوال : پدرت ایرادی را هم در کارهایت تذکر داده یا نه؟
    خواجه‌امیری: ایرادی که همیشه به من تذکر می‌دهد این است که زیاد پاپ نخوانم. دوست دارد به سبک آواز ایرانی بخوانم بیشتر.
    سوال : خب، تو چرا گوش نمی‌کنی؟
    خواجه‌امیری: چون حس می‌کنم توی آن سبک، دیگر نمی‌توانم از مرزی که پدرم رفته، جلوتر بروم. او و بزرگترها، پرونده آن سبک را با کارهای خوبشان بسته و تکمیل کرده‌اند.
    سوال : دکتر! شما فکر می‌کنید چرا ترانه‌هایمان دیگر بین مردم جا باز نمی‌کند، زمزمه نمی شود، نمی‌ماند؟
    یداللهی: ببینید، این یک سوال اساسی است. ما اصلا چهره نداریم. ستاره نداریم. این بی‌ستارگی فقط گریبان موسیقی را هم نگرفته. ما سالهاست که نه در شعر و نه در خوانندگی و نه در موسیقی، هیچ چهره شاخصی مانند آن چهره‌هایی که زمانی ظهور ‌کردند و جولان دادند، نداریم دیگر. کنسرت آنچنانی هم که نداریم. حمایت چندانی هم از جانب صدا و سیما وجود ندارد. دیگر فضایی نمی‌ماند برای عرضه شدن. حالا اینها را بگذارید در کنار این مساله که زندگی‌هایمان هم به شکلی درآمده که عمق روابط عاشقانه و احساسی‌مان کمتر شده و . . . البته نمی‌خواهم با این حرف‌ها بگویم که هنرمندان همگی بی‌تقصیرند. نه! آنها هم تقصیر دارند. به هر حال، هنر را هنرمند تولید می‌کند و هر تولیدکننده‌ای‌ باید پاسخگوی کیفیت تولیداتش هم باشد.
    خواجه‌امیری: من فکر می‌کنم با توجه به سختی‌های زندگی امروز، موسیقی باید خیلی خاص و استثنایی باشد که اتفاقی برایش بیفتد و ماندگار شود. ضمن این که من معتقدم باید یک زمانی از عرضه اثر بگذرد تا بشود چنین قضاوتی درباره‌اش کرد که ماندگار هست یا نیست. البته بحث عرضه شدن کار هم که دکتر اشاره کردند، خیلی مهم است.
    سوال : یعنی . . .
    خواجه‌امیری: یعنی هیچ جایی برای معرفی کارها وجود ندارد. اگر بخواهم اهمیت رسانه‌ها را از این نظر برایتان بگویم، باید بگویم که شصت هفتاد درصد مردم، کارهای موسیقی را از تلویزیون می‌شنوند و تاثیر تلویزیون خودمان با هیچ رسانه دیگری قابل قیاس نیست اصلا. ده پانزده درصد مردم از طریق روزنامه‌ها و رسانه‌های نوشتاری با هنرمندان موسیقی و کارهایشان آشنا می‌شوند و بقیه‌اش هم دهن به دهن بین مردم می‌چرخد معمولا.
    یداللهی: یعنی یک آلبوم موسیقی ممکن است بیاید بیرون و خوب هم باشد ولی تلویزیون خیلی بی‌تفاوت از کنارش بگذرد. موسیقی، خودش مستقلا هیچ جایی برای تبلیغ موثر ندارد. حتی در حد چیپس و پفک و . . . هم مجالی برای تبلیغ پیدا نمی‌کند و این، کار را سخت می‌کند.
    سوال : پیشنهادتان چیست؟ باید چه کار کرد؟
    یداللهی: ببینید، مقدار زیادی از فضای رادیو و تلویزیون را موسیقی پر می‌کند. اما این سیاست موجود، یک جور یک بام و دو هواست. مساله این است که موسیقی تا شنیده نشود به یاد نمی‌ماند و اگر در لحظه‌های مختلف حضور نداشته باشد، خاطره‌ای هم نمی‌ماند طبیعتا. بحث خلاقیت هم. . .
    خواجه امیری: اصلا در یک چارچوب معین مگر چقدر می‌شود خلاقیت کرد؟ اگر بگویند در یک فضای دو سه متری فوتبال بازی کنید، مگر می‌شود؟ وقتی توی یک شعر دقیقا بیت شاهکارش در ارشاد حذف می‌شود، خب شعر به هم می‌ریزد. کار خراب می‌شود.
    یداللهی:‌ به نظرم، مساله مهم‌تر این است که در مورد شعر، تصمیم‌گیری‌ها یکدست و مشخص نیست. سلیقه‌ای است. وقتی در یک شعر، تمام خط قرمزها و اصولی که باید رعایت می‌شده، رعایت شده ولی باز به چیزهای دیگر شعر به صورت سلیقه‌ای اشکال می‌گیرند، خب تمام ذوق آدم از بین می‌رود. معمولا هم دست گذاشته می‌شود روی نقطه عطف شعر. به خیلی از کلمات و عباراتی حساسیت نشان داده می‌شود که مصادیق تصویری‌اش را در همان فیلم یا سریال می‌توانید بارها و بارها ببینید اما همان مفهوم یا همان کلمات را در شعر، اشکال می‌گیرند.
    خواجه‌امیری: این حرف من و دکتر البته شخصی نیست. ما خودمان، خودمان را بارها و بارها ادیت می‌کنیم و حتی بیشتر از خط قرمزهای معمول، برای خودمان خط قرمز قایلیم. بحث ما برای بقیه هنرمندان است. اگر هیچ نظارت و هیچ وزارت ارشادی هم در میان نبود، باز هم نه من هر شعری را می‌خواندم و نه دکتر هر شعری را می‌سرود. ولی می‌خواهم بگویم چنین فضایی، دست آدم را برای خلق کارهای ماندگار می‌بندد.
    یداللهی: بله، این‌ها در واقع درد دل ما با مسوولان امر است، به عنوان هموطنانی که دغدغه‌هایشان از جنس دغدغه‌های فرهنگی خودمان است. ما خودمان عمیقا پایبند همان اصولی هستیم که مورد توجه این مسوولان است اما من تصور می‌کنم همیشه لزومی نیست که کسی بالای سر قشر هنری بایستد و مصلحت‌ها را به این قشر گوشزد کند. هنرمندان مملکت ما بیشترشان توی سالهای انقلاب و جنگ و محاصره اقتصادی در همین مملکت زندگی کرده‌اند و با استانداردهای جامعه آشنایی دارند. از آن طرف هم می‌بینیم خیلی از کارهایی که مجوز می‌گیرد و بیرون می‌آید، اصلا بی‌ارزش است و مشکل ‌دارد. هم مشکل ساختاری و فنی دارد، هم مشکل محتوایی. حرف من این است که این‌طوری ملاک ارزش‌گذاری معلوم نمی‌شود. من فقط دلم می‌خواهد مسئولان مربوطه، این نقص‌ها و مسایل و مشکلات را بدانند و برایش قرار و قانونی بگذارند. به هر حال، برای قانون‌گذاری باید همه جوانب را سنجید و آخرش هم، هر قانونی که وضع شود، همه باید تابع باشیم.
    خواجه‌امیری: من به این مساله اعتقاد دارم که کار خوب، بالاخره خودش را معرفی می‌کند اما وقتی یک هنرمند یک کار را تولید می‌کند و آن کار 5 ماه منتظر می‌ماند تا مجوز بگیرد. . .
    سوال : 5 ماه؟ واقعا این‌قدر طول می‌کشد؟
    خواجه‌امیری: خب، مدت قانونی‌اش 3 ماه است. حالا اگر 2 تا ایراد و اشکال هم روی کار داشته باشند، دو ماه دیگر عقب می‌افتد: می‌شود 5 ماه. الآن کاست‌هایی هست که سه چهار سال است منتظر مجوز مانده‌اند و . . .
    یداللهی: و در همین شرایط، کسانی را می‌شنویم که می‌گویند از بس کاستمان در ارشاد مانده، می‌خواهیم کارمان را غیرمجاز بدهیم بیرون. یعنی از راه غیرمجاز، معروف می‌شوند و بعد، کار مجازشان را می‌دهند بیرون و با اسمشان می‌فروشند.
    خواجه‌امیری: اصلا این قضیه دارد به شکل یک سیستم درمی‌آید. یعنی بعضی‌ها با این طرز فکر که اگر مارک غیرمجاز به کارشان بخورد، فروشش تضمین می‌شود؛ می‌آیند کارشان را بدون مجوز و غیر قانونی مثلا با واسطه سایت‌های اینترنتی پخش می‌کنند و وقتی که توی مردم جا باز کردند و شناخته شدند، آن‌وقت می‌آیند مجوز می‌گیرند روی همان کار یا یک کار دیگر. آنطور که من شنیده‌ام، حتی تهیه‌کنندگانی هم الآن هستند که کاستی که قیمتش در شرایط مجاز 10 میلیون است، در وضعیت غیرمجاز حول و حوش 600 هزار تومان می‌خرند و آن کار را غیر مجاز پخش می‌کنند و این چرخه معیوب را راه می‌اندازند.
    یداللهی: یک مشکل دیگر، مساله کپی رایت است. وقتی به کپی رایت قایل نباشیم، هر آلبومی که بیرون بیاید، بلافاصله رایت می‌شود و به جای قیمت 2500 تومان، با قیمت 800 تومان به فروش می‌رسد. این سیستم غیرمجازی هم که احسان اشاره کرد و تا حالا چند نمونه‌اش را داشته‌ایم، اگر جلویش گرفته نشود به زودی خودش یک شبکه می‌شود و . . .
    خواجه‌امیری: این خطرات دارد موسیقی ما را واقعا تهدید می‌کند. شما نگاه کنید، الآن وضعیت به نحوی شده که در مملکت 70 میلیونی ما حتی 100 هزار تا را برای یک کار موسیقی، تیراژ زیادی می‌دانند. این در حالی است که 4 سال پیش، تیراژها روی یک میلیون بود. توی این شرایط، به سختی می‌شود کار درخوری تولید کرد. در چنین شرایطی فقط پولدارها می‌توانند کار کنند و راه بر بقیه بسته می‌شود. اگر این امکان، یعنی موسیقی، از جوانان گرفته شود؛ خیلی از این جوانان علاقه‌مند می‌روند انرژی‌شان را در مسیر دیگری که شاید مسیر درستی هم نباشد تخلیه می‌کنند. ضمن این که توی مسیر موسیقی هم دوباره عقب می‌افتیم، کما این که الآن از موسیقی ترک و عرب عقب افتاده‌ایم. به نظر من فقط کافی است یک فضایی به وجود بیاید که کارها به دست مخاطب برسد و مخاطب هم قدرت انتخاب داشته باشد. این باعث یک رقابت سالم خواهد شد.
    یداللهی: بله، همانطور که ما می‌توانیم سینمای خوب و قابل توجهی داشته باشیم حتما می‌توانیم موسیقی خوب و قابل توجهی هم داشته باشیم اما این، برنامه‌ریزی می‌خواهد و حمایت.
    سوال: یعنی هنرمندان در ضعف کارهای امروزی کاملا بی‌تقصیرند؟
    یداللهی: نه، به هیچ‌وجه. قبلا هم اشاره کردم که آنها بی‌تقصیر نیستند. هنرمند باید زمان و زبان جامعه‌اش را بشناسد. کلامی که مثلا 5 سال پیش جواب می‌داده الآن شاید دیگر جواب ندهد. من در زمینه کلام می گویم اما شما مطمئن باشید که در سایر زمینه‌ها هم همین طور است. خیلی‌ها می‌خواهند همان مسیری که موسیقی روز دنیا مطابق آن پیش رفته، در ایران به اجرا در بیاورند. من به آنها می‌گویم که لزوما نباید این اتفاق بیفتد. ما می‌توانیم مستقلا مسیر خودمان را پیدا کنیم و همان مسیر را برویم. شاید نیاز باشد که سرعت تحولات در جامعه هنری ما حتی از دنیا هم بیشتر باشد. ما به عنوان کسانی که در این زمینه کار کرده‌ایم، باید درست و دقیق حرکت کنیم. باید فضای موجود را درک کنیم و برای مخاطبان فعلی‌مان خوراک فکری مناسبی تدارک ببینیم، بدون این که ذره‌ای از عمق کارها کم کنیم. اما از آن طرف هم اگر قرار باشد شما کارتان را امروز تولید کنید ولی فروشش دو سال بعد شروع شود، آنوقت از نظر حرفه‌ای و اقتصادی جواب نخواهید گرفت.
    سوال : خب، حالا با همه این مسایل و مشکلات باید چه کار کرد؟
    یداللهی: باید ادامه داد. یک زمانی ما اصلا موسیقی پاپ نداشتیم. اگر ترانه‌ای در مورد بلبل هم گفته می‌شود، تبدیل می‌شد به سرود (نه ترانه). ولی الآن به زحمت خیلی‌ها از جمله خشایار اعتمادی و حمایت‌های خوب علی معلم دامغانی، این موسیقی در این مملکت ایجاد شده و حالا موسیقی پاپ داریم. تا یک مدتی هم این موسیقی داشت خیلی خوب پیش می‌رفت. الآن هم اگر یک سری ضوابط و محدودیت‌های دست و پا گیر نباشد، موسیقی بهتری خواهیم داشت. ما این همه منفذ داریم: ماهواره، نوار غیرمجاز و . . . من می‌گویم وقتی همه این پنجره‌ها باز است، نباید فقط به بستن درها اکتفا کنیم. ما با این کارهایمان فقط داخلی‌ها را تضعیف می‌کنیم و گرنه مردم آن چیزی را که بخواهند گوش کنند، گوش می‌کنند حتی اگر اشتباه باشد. مگر ماهواره و نوارهای غیرمجاز در دسترس نیستند؟ آن‌وقت در همین شرایط، شما می‌بینید که تولیدات موسیقی صدا و سیما 90 درصدش اتلاف وقت و هزینه است و مردم هم آن را گوش نمی‌دهند. ما احتیاج به برنامه‌ریزی و قانون‌گرایی داریم. باید از برخوردهای سلیقه‌ای دور شویم. وقتی با ویدئو یک برخورد مدون و قانونی شد، نتیجه‌اش این شد که هم ویدئو آزاد شد، هم موسسه‌های تصویری و جامعه توانستند از مزایایش بهره ببرند. ما الآن با جولان دادن به موسیقی‌های پاپ و سنتی درجه سه و هنرمندان درجه سه، داریم زمینه تکرار مکررات را فراهم می‌کنیم و نتیجه‌ای هم که در داخل جامعه و بین مردم اتفاق می‌افتد، مشخص و معلوم است. باید ادامه داد، اما سنجیده و فکر شده و قانونمند.


  5. #15
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    12


    اينم يه عكس از احسان خواجه اميري:




  6. #16
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ONLY AHWAZ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    ONLY AHWAZ CITY
    پست ها
    369

    پيش فرض

    با سلام خدمت همه ي بروبچ باحال p30 world
    اميدوارم که حالتون خوب باشه
    و سلامي گرم خدمت طرفداران احسان خواجه اميري و استاد ايرج پدر گرامي ايشان
    واقعا که هم پدر و هم پسر گل سرسبد تمام موسيقي ايرانن
    مخلصيم بااجازه

  7. #17
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    12

    با سلام خدمت همه ي بروبچ باحال p30 world
    اميدوارم که حالتون خوب باشه
    و سلامي گرم خدمت طرفداران احسان خواجه اميري و استاد ايرج پدر گرامي ايشان
    واقعا که هم پدر و هم پسر گل سرسبد تمام موسيقي ايرانن
    مخلصيم بااجازه

    سلام آقا محمدرضا(همشهري عزيزم)

    ان شاءالله خوب و خوش وسلامت باشيد و هميشه با اين تاپيك در ارتباط باشيد.

    من هم به نوبه خودم به همه دوستداران صداياي دلنشين احسان خواجه اميري سلام ميگم.

    همينطوره... صداي مخملي كه ميگن صداي احسان و پدر بزگوارشون رو ميگن.

    موفق و مويد باشيد

  8. #18
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ONLY AHWAZ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    ONLY AHWAZ CITY
    پست ها
    369

    پيش فرض

    سلام آقا محمدرضا(همشهري عزيزم)

    ان شاءالله خوب و خوش وسلامت باشيد و هميشه با اين تاپيك در ارتباط باشيد.

    من هم به نوبه خودم به همه دوستداران صداياي دلنشين احسان خواجه اميري سلام ميگم.

    همينطوره... صداي مخملي كه ميگن صداي احسان و پدر بزگوارشون رو ميگن.

    موفق و مويد باشيد
    با سلام خدمت همه ي بروبچ باحال p30 world
    اميدوارم که حالتون خوب باشه
    اقا رضا ما خاک پاي شما و طرفداران احسان خواجه اميري و پدر گرامي ايشان يعني استاد ايرج هم هستيم
    مخلصيم بااجازه

  9. #19
    پروفشنال rezapazahr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    526

    12

    با سلام خدمت همه ي بروبچ باحال p30 world
    اميدوارم که حالتون خوب باشه
    اقا رضا ما خاک پاي شما و طرفداران احسان خواجه اميري و پدر گرامي ايشان يعني استاد ايرج هم هستيم
    مخلصيم بااجازه
    سلام آقا محمدرضا

    شما اينقدر سروري كه ما در برابر اين همه لطف شما خاك زير پاتونم نيستيم

    بي تعارف ميگم از تك تك كلماتتون درس افتادگي و بزرگواري ميباره(اين درسيه كه از اول پست دادناتون تو تاپيك "خوزستان خونگرم" ياد گرفتم )

    خداوند شما رو براي خانوادتون حفظ كنه. ان شاءالله

    موفق و مويد باشيد

    يا علي

  10. #20
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    شيــراز
    پست ها
    4,696

    پيش فرض

    به به بنده که از طرفدارای ایشون و پدر بزرگوارشون هستم....
    واقعا صدای خوبی دارن !!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •