تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 43 اولاول 12345612 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 424

نام تاپيک: موسیقی سنتی ایران، میراث جاودان

  1. #11
    پروفشنال M E T A L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    542

    پيش فرض

    آقا محمد دستت درد نكنه .
    عالي بود

  2. #12
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1

    علينقي وزيري

    كنلل علينقي وزيري“ فرزند موسي، افسر قزاق در نهم مهرماه سال 1265 خورشيدي در تهران متولد شد.
    در 15 سالگي نزد دائي خود به فراگرفتن تار پرداخت و بعد ويلون را آغاز كرد. مدتي هم نزد” درويش خان“ تعليم موسيقي گرفت. بعدها با” ياورآقاخان“ مقامات موسيقي و نت‌خواني را يادگرفت.براي ادامه‌ي يادگيري سه سال در پاريس و دو سال در آلمان علم ”هارموني“ و خط نت آموخت.
    پس از بازگشت به ايران به موسيقي رو به احتضار ايران جاني تازه داد.
    براساس همين گزارش ،استاد وزيري اولين پايه‌گذار موسيقي جديد ايران بعد از انقلاب مشروطيت است و براي اولين بار تعليم صحيح ويولون را بر عهده گرفت و به شاگردانش آموخت كه نواختن آن از كمانچه جدا مي‌باشد.
    از شاگردان معروف او مي‌توان ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقي، موسي معروفي، جواد معروفي، حسينعلي ملاح و فروتن راد اشاره كرد.
    استاد وزيري براي اشاعه و گسترش موسيقي اصيل ايراني كنسرت‌هاي بسياري در ايران و در خارج از كشور برگزار كرد.
    از آثار ایشان مي‌توان به” مارش ظفر“، مارش ايران، مارش اصفهان، بندباز، حاضر باش و تنها اثر سنفونيك موسوم به سمفوني” شوم “و آخرين اثر ايشان به «سمفوني نفت» اشاره کرد.

    ×××××××××××××

    حميد متبسم:

    آهنگساز، نوازنده تار و سه تار

    متولد :24 مرداد 1337 ( 1958 ) در مشهد در خانواده اهل موسيقي

    اساتيد : علي متبسم ، حبيب اله صالحي ، زيداله طلوعي ، هوشنگ ظريف ،حسين عليزاده ، محمد رضا لطفي.

    فعاليتها :تدريس و فعاليت در كانون چاووش ، نوازندگي در گروه عارف، تشكيل گروهای چکاوک و دستان ( پس از مهاجرت به آلمان )، تاسيس انجمن تار وسه تار، بر پائي سمينار سالانه تارو سه تار از سال 1373 ( 1994 ) ، و شركت در ضبط آثار بيشماري از آهنگسازان معاصر موسيقي ايران.

    آثار منتشر شده :آهنگسازي براي گروه سازهاي ملي ، بامداد ، بوي نوروز ، نواي دريا، ساز نو آواز نو، سه نوازي دستان، دو نوازی دستان، حنائی ، شوریده ، ضرب تار و لولیان .

    جوایز : برنده عنوان شوک موسیقی از مجله موسیقی لوموند و جایزه بهترین موسیقی سال 2003 از وزارت فرهنگ فرانسه .
    -------------
    منبع :سایت هنر و موسیقی

  3. #13
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    مصاحبه ای با استاد حسن ناهید
    نقل شده از سایت جام جم
    ------------------
    نام ، صدا و آوازه ني در عصر ما بيشترين آميختگي را پس از ساز و نام استاد حسن کسايي با ساز و نام حسن ناهيد داشته است. ناهيد هنرمندي است خود آموخته که شيفتگي و عشق به صداي ساز کسايي او را به اين حيطه کشانده است.
    ناهيد مدتي است به دليل عارضه قلبي و پس از ترخيص از بيمارستان در منزل استراحت مي کند. او مي گويد: «متولد 1322 کرمان و بزرگ شده شيراز هستم. از 10 سالگي با شنيدن ني استاد کسايي از راديو دلبسته اين ساز شدم. کم کم متوجه شدم اين ساز از نوع ني هفت بند و مرکز آن شهر اصفهان است و... به مرور با همين گونه کنجکاوي ها کوشيدم به راز اين ساز عرفاني و گرانبها پي ببرم.»
    گفتگوي ما با او را مي خوانيد.

    درباره ساز استاد کسايي و آموختن از طريق راديو براي ما صحبت کنيد؟
    بچه بودم و پدرم ارتشي بود. به همين دليل بايد در شيراز مي مانديم. من هم کوتاه نيامدم و آموختن را از راه شنيدن ساز استاد از طريق راديو دنبال کردم.
    مدام قطعات را گوش مي کردم و سعي مي کردم آنها را بنوازم. در سال 1338 در اردوي دانش آموزي رامسر در رشته ني اول شدم. بعد ما را براي 2 ماه به کشورهاي ترکيه ، بلغارستان ، يوگسلاوي سابق ، ايتاليا، فرانسه و بلژيک فرستادند. آنجا با برترين دانش آموزان در رشته هاي مختلف موسيقي کنسرت هايي برگزار کرديم. وزارت فرهنگ وقت برنامه ريزي کرده بود تا ما که همگي دانش آموز سال پنجم دبيرستان بوديم ، در تلويزيون اين کشورها به اجراي موسيقي بپردازيم. خيلي از آن بچه ها حالا جزو شناخته شده هاي موسيقي ايران هستند.

    اجراي گروهي هم داشتيد؟
    بله ، از يک ماه پيش از سفر زير نظر دکتر حسين بنايي و مهرپور به شکل ارکستري تمرين مي کرديم. در بازگشت از سفر با آن سن کم ، در راديو شيراز مشغول کار شدم. در همان سال در فيلمي به نام «شيراز، شهر عشق» که از سوي اداره هنرهاي زيباي کشور در شيراز تهيه شد، ساز زدم. صحنه هايي از فيلم بر سر مزار حافظ مي گذشت و من به اتفاق خواننده اي به نام مباشرت در آنجا موسيقي اجرا مي کرديم.

    چگونه به راديو تهران راه يافتيد؟
    يکي از سازندگان آن فيلم به نام مازيار پرتو وقتي علاقه ام را ديد به من پيشنهاد کرد به تهران بروم. يک سال بعد با موافقت پدرم اين اتفاق رخ داد. در تهران با استاد مهدي کماليان که سازنده ساز و نوازنده خوب سه تار بود آشنا شدم. او مرا با استاداني مثل نورعلي برومند، اصغر بهاري ، سعيد هرمزي و سليمان اميرقاسمي آشنا کرد. چون نت نمي دانستم ، با سفارش کماليان نزد استاد حسين دهلوي شروع به آموختن نت کردم. دهلوي رئيس هنرستان عالي موسيقي ملي ، رهبر ارکستر صبا و همچنين رئيس شوراي عالي فرهنگ و هنر بود. او پس از 3ماه مرا به مرحوم نصرت الله گلپايگاني آهنگسازي که در نواختن چند ساز تبحر داشت ، معرفي کرد. گلپايگاني از اولين کساني بود که موفق به اخذ ديپلم هنرستان موسيقي در ايران شده بود.

    در همان سال انگشت گذاري مخصوص خودتان را براي ساز ني ابداع کرديد؟
    بله و به همين دليل در سال 1339 به عنوان سليست يا تکنواز ارکستر بزرگ ايران پذيرفته شدم. در آن زمان در هفته يکي ، دو بار در کانال 3 تلويزيون ثابت پاسال برنامه زنده اجرا مي کردم. آن وقتها همه برنامه هاي تلويزيون به صورت پخش زنده بود و روي نوار ضبط نمي شد. متاسفانه مدتي بعد گلپايگاني به علت بيماري گواتر از دنيا رفت. بعد مهدي مفتاح سرپرست ارکستر شد و او مرا به روح الله خالقي معرفي کرد و توسط خالقي به همکاري در راديو دعوت شدم. رسم بود که در راديو قطعه سلويي ضبط مي کرديم و تقاضاي استخدام مي داديم. خالقي زير تقاضاي من نوشت: ايشان علاوه بر اين که خوب ني مي نوازد با نت هم به خوبي آشناست. درواقع همان انگشت گذاري خاص ابداعي من اين امکان را به نوازنده ني مي داد تا از روي نت بتواند تمامي قطعات نوشته شده را اجرا کند.

    در راديو چقدر دستمزد مي گرفتيد؟
    به ازاي هر جلسه يکصد تومان ، در حالي که ديگران 70تومان مي گرفتند. در راديو با قسمتهاي مختلف همکاري مي کردم. ارکستر درويشي ، بخش موسيقي برنامه «شاعران قصه مي گويند» به سرپرستي همايون خرم ، برنامه موسيقي Fmآن هم به سرپرستي خرم و برنامه نوايي از موسيقي ملي به سرپرستي مرحوم اسدالله ملک. پس از آمدن استاد فرامرز پايور از انگليس به ايران با ارکسترهاي ايشان در اداره هنرهاي زيباي وقت نيز همکاري مي کردم.

    استاد پايور فقط با وزارت فرهنگ و هنر ارشاد کنوني همکاري مي کرد؟
    پايور 2ارکستر داشت که گهگاه آثار آنها از راديو پخش مي شد. يکي از ديپلمه هاي سري اول هنرستان موسيقي و ديگري از استاداني مثل حسين تهراني ، اصغر بهاري ، جليل شهناز، خود پايور و بنده تشکيل شده بود. در سال 1341من فقط 19سال داشتم و در کنار چنين بزرگاني ساز مي زدم که فيلمهاي آن موجود است ؛ با خوانندگاني مثل عبدالوهاب شهيدي ، تورج کيارس ، طهوري ، محمودي خوانساري و احمد ابراهيمي. بعد با افتتاح تلويزيون ملي ايران به دعوت مرحوم مرتضي حنانه در گروه ايشان مشغول همکاري با استاداني مثل زرين پنجه ، سرخوش ، مجد، فرهنگ شريف و افتتاح شدم. بعلاوه در گروههاي بزرگ و کوچک ديگري نيز شرکت مي کردم از جمله يکي به سرپرستي لطف الله مجد و ديگري به رهبري فرهنگ شريف. در اين مدت به اغلب کشورهاي خارجي براي اجراي کنسرت سفر کردم و هرگاه در ايران بودم در کلاسهاي آزاد موسيقي ، هنرستان و دانشگاه تدريس مي کردم.

    در برنامه پرطرفدار گلچين هفته راديو نيز نام شما به عنوان سرپرست گروه سماعي شنيده مي شد. اين گروه چگونه تشکيل شد؟
    ابتدا مرحوم فريدون ناصري سرپرست اين گروه بود که در 12دوره از جشن هنر شرکت کردند. سپس در مدت کوتاهي تا زمان انقلاب من سرپرست سماعي شدم. ما در راديو هفته اي يک قطعه ضبط مي کرديم که از برنامه گلچين هفته پخش مي شد. همه گروهها چنين وظيفه اي داشتند. الان 44 سال است که به کار هنري مشغولم. در 27 آبان 1384 به علت شوک ناشي از خبر درگذشت برادرم دچار سکته قلبي شدم. الان حالم بد نيست و به مداوا مشغولم. فقط شبها هنگام خواب دچار تنگي نفس مي شوم. يکي از پزشکان گفته ديگر تا آخر عمر نبايد ساز بزني ، چون فشار خونت افت مي کند و دچار ايست قلبي مي شوي. دليل سکته ، تعلق خاطر فراوان من به برادرم ، دکتر حسين ناهيد بود. او فقط 3سال از من بزرگتر بود ولي نقش پدر را برايمان بازي مي کرد. برادرم حتي در زمان زنده بودن پدرمان يار و ياور واقعي او و ما بود. او استاد دانشگاه بود و در اصفهان زندگي مي کرد. در روزهاي آخر ما را دور خود جمع و با همه وداع کرد. گويي به او الهام شده بود که رفتني است.

    در حال حاضر درآمدتان از چه راهي تامين مي شود؟
    تا پيش از بيماري در 8 کلاس و 2 دانشگاه تدريس مي کردم و در اکثر نوارهاي توليدي قطعات ارکستري را مي نواختم. به همين دليل درآمدم بد نبود و منزل هم مال خودم است. حالا فقط مبلغ ناچيزي بابت بازنشستگي از وزارت ارشاد مي گيرم بعلاوه مبلغ کمتري که از طريق طرح تکريم هنرمندان به حساب من واريز مي شود. در اين مدت کمکهاي خانواده و بستگان مرا سر پا نگه داشته است. البته ما هم قناعت پيشه کرده ايم. پزشک ديگري گفته که از اول شهريور مي توانم به کلاسهايم برگردم. او اظهارات آن پزشک اول درخصوص کناره گيري من از نوازندگي را ناشي از ناآگاهي و شناخت کم او از ساز ني مي داند.

    جز ني استاد کسايي در اين سالها صداي ساز کدام ني نواز به دل شما نشسته است؟
    با اين که در اين سالها نوازندگان حرفه اي کم شمار هستند؛ ولي خوشبختانه صداي ني هنرمنداني مثل محمد موسوي ، عبدالنقي افشارنيا، محمدعلي کياني نژاد، بهزاد فروهري ، جمشيد عندليبي ، بهروز الوندي پور و زنده ياد حداديان که چند سال پيش درگذشت ، ما را به آينده اين ساز اميدوار کرده است. ضمن اين که جايگاه ويژه استاد حسن کسايي تا ابد در اين هنر حفظ خواهد شد. باارزش ترين چيزي که در زندگي به دستم رسيده لوح و دستخطي است که استاد به من اعطا کردند. تشويق هاي ايشان باعث شد من در 17 سالگي وارد برنامه گلهاي راديو شوم. آن زمان شرايط ورود به راديو بسيار سخت بود. شوراي موسيقي استاداني نظير مشير همايون شهردار، روح الله خالقي و علي تجويدي بودند که هريک وزنه اي در اين هنر به شمار مي رفتند، آنها بسيار سختگير بودند و هرکسي را در امتحان قبول نمي کردند.

    پس شما چگونه با آن سن کم قبول شديد؟
    من از مدتها پيش چون دستم به هيچ استادي نمي رسيد، روزي 12-13 ساعت عاشقانه تمرين مي کردم. در موسيقي ايراني ريزه کاري هاي زيادي هست که استاد بايد آنها را به آدم بگويد و رسيدن به آن نکته ها از راه تجربي زمان بيشتري مي برد؛ مخصوصا ساز ني که بايد براي هم کوک شدن با ارکستر همواره ني نواز بايد 3 ساز در کوکهاي مختلف با خود همراه داشته باشد: يکي ني با کوک دياپازون ، ديگري ني سل کوک و سرانجام ني فاکوک. آن وقت مي شود صداي هر ساز و خواننده اي را همراهي کرد. دانستن تک تک اين جزئيات خيلي وقتگير است. همين نشانه علاقه زياد من به اين کار است که در 17 سالگي به تسلط نسبي بر آن رسيدم.

    چرا بعضي عقيده دارند که ني سازي ناکوک است؟
    ني يکي از مشکل ترين سازهاي ملي ماست. چون قابليت کوک متغير را ندارد و کوک آن هميشه ثابت است. در قديم سازندگان ساز ني تبحر زيادي در ساختن آن نداشتند. به دليل اين که ني سازي مخصوص تکنوازي بوده و زياد براي نوازنده اهميت نداشته است که اين ساز هم کوک با دياپازون و داراي قابليت حضور در ارکستر باشد. بعلاوه ني فاقد استانداردي معين و مشخص است. يعني شما نمي توانيد دو تا ني را پيدا کنيد که بندهاي آن به اندازه يکديگر باشند. به همين دليل از ميان 50 تا ني ممکن است فقط صداي پنج تاي آن ژوست و سوراخ هاي آن درست تعبيه شده باشد. همنوازي با ارکستر را هميشه بايد با يک ني ثابت امتحان کرد تا متوجه کوک دقيق آن شد که لازمه اين کار دقيق بودن گوش نوازنده است. متاسفانه به دليل مشکل بودن اين ساز تعداد نوازندگان آن از همه سازهاي ما کمتر است. با آن که ني ايراني ترين ساز در تمام دنياست ؛ اما چون هر کسي فرم دهان و نحوه دميدنش با ديگري فرق مي کند، محال است بتوانيم دو ني هم کوک را پيدا و در يک ارکستر ايراني آنها را به همنوازي مشغول کنيم. معمولا در ارکسترها فقط يک ني نواز حضور دارد و هنگام ضبط هم صداي دو ني زير و بم را جداگانه ضبط و روي هم ميکس مي کنند.

    براي رسيدن به ترکيب هاي جديد اين ساز با سازهاي ديگر تاکنون چه تمهيداتي انديشيده ايد؟
    يکي از کارهايم تلفيق صداي ني با سازهاي فرنگي بود. مثلا در اجراي ملودي هاي غربي آثار استاد لوريس چکناواريان نظير باله سيمرغ و موسيقي فيلمهاي بي تا و تنگسير من اين نقش را به عهده گرفتم.
    سه چهار سال پيش نيز با ارکستر رويال فيلارمونيک لندن به رهبري ايرج صهبايي به همراه 80نفر نوازنده غربي اين کار را انجام دادم.
    در اين اجرا چند نفر از دوستان ايراني مانند شهريار فريوسفي ، اسماعيل تهراني و بزرگ پور من را همراهي مي کردند. اين اجرا در خاتمه با تشويق فراوان حضار همراه شد. جالب اين که نوازنده فلوت حاضر در ارکستر تصور مي کرد که من براي توليد صداي ني از قميشي که در دهانه آن قرار دارد استفاده مي کنم ؛ به همين دليل در پايان اجرا ساز من را گرفت و در آن فوت کرد. ما هواي ناشي از دميدن او از آن سر ني در مي رفت و هيچ صدايي ايجاد نمي شد که طبيعي هم بود. او گفت ساز خيلي مشکلي داريد و من کوشيدم ساختمان ني و چگونگي توليد صداي آن را برايش توضيح دهم. مثلا گفتم که نتهاي دوبکار، دوسري و دو ديز که هر کدام يک ربع پرده با هم اختلاف دارند، از طريق يک سوراخ توليد مي شوند منتهي در اجراي هر يک از شدتهاي مختلف دميدن و تعيين مقداري از انگشت که بايد روي سوراخ قرار گيرد کمک مي گيريم.
    براي دوبکار بيش از نصف سوراخ و براي نتهاي ديگر هم از مقدار لازم استفاده مي کنيم. گاه از طريق دميدن در يک سوراخ حدود 12و از بعضي سوراخ هاي ديگر حدود 9نت مختلف توليد مي شود.

    حرف آخر؟
    تمام هدفم اين بود تا به قدر ذره اي در هنر ايران زمين موثر باشم. اگر در پرورش شاگردان مستعد مي کوشم به اين دليل است که معتقدم پس از تربيت فقط 5شاگرد خوب هر يک از آنها نيز 5شاگرد ديگر تربيت مي کنند و به اين ترتيب پس از مدتي نوازنده هاي زيادي ظهور خواهند کرد. مثل ساز کمانچه که در قديم فقط به مرحومان حسين ياحقي و اصغر بهاري محدود مي شد و ديديم که با سعي و تلاش آن دو عزيز امروز امثال علي اکبر شکارچي ، هادي منتظري و کيهان کلهر در اين رشته به صحنه آمدند.

    خاطره اي از استادان محجوبي و خالقي
    از ابتداي کار در راديو استاد مرتضي محجوبي را مي ديدم ، اما پس از معرفي از سوي استاد احمد ابراهيمي به منزل محجوبي رفت و آمد پيدا کردم. اين اتفاق در سال 1341يعني سالهاي آخر عمر آن استاد رخ داد. در آن زمان من با 19سال سن در هنرستان موسيقي تدريس مي کردم. يکي از آشنايانم شاگرد استاد جواد معروفي بود خيلي علاقه داشت پيانوي خود را به شيوه ايراني کوک کند. از آقاي ابراهيمي پرسيدم ممکن است از استاد محجوبي بخواهيد اين زحمت را متقبل شود؟ پاسخ داد خودت اين موضوع را مطرح کن يا قبول مي کند و يا نه. محجوبي با آن کسوت ، سابقه و جايگاه و با وجود سن بالايي که داشت ، براحتي مي توانست به من نه بگويد و من هم مي پذيرفتم. اما آن يگانه ساز پيانو ايراني ، با وجودي که مسن بود و خيلي سالم و سرحال به نظر نمي رسيد، قبول زحمت کرد و با پاي خود به منزل آن قوم و خويش ما آمد، نشست و به دقت پيانو را به شيوه ايراني کوک کرد. سپس با دستان لاغر و استخواني اش 20 دقيقه هم براي ما ساز زد و فضا را با ملودي هاي بي نظير پيانواش دگرگون کرد. يکي از دلايل به دل نشستن ساز بزرگان قديم عطوفت و مهرباني آنها بود. استاد حسين تهراني هميشه اين نصيحت ورد زبانش بود که 99درصد اخلاق لازم است و يک درصد هنر. ما هم سعي مي کرديم پيرو آنها باشيم و به همان راه ادامه دهيم و سالم زندگي کنيم.
    هيچ وقت به خود اجازه نداديم به کسي ساز بفروشيم تا پولي به جيب بزنيم. رفتار و اخلاق هنرمنداني مثل عبادي ، زرين پنجه ، بهاري و خالقي هميشه الگوي ما بود. استاد روح الله خالقي يک روز در اواخر عمر مرا به خانه اش دعوت کرد و نظر مرا درباره قطعه اي از آثارش در مخالف سه گاه پرسيد. توجه کنيد که من فقط 19سالم بود و او بدون غرور و تکبر و با آن موقعيت هنري و اجتماعي علاقه مند بود تا نظر جوانکي مثل من را بداند. او هر گاه براي سخنراني به محافل فرهنگي مي رفت من را هم با هدف تشويقم به همراه خود مي برد. از اين طريق در معرفي من به ديگران مي کوشيد مثلا هر گاه درباره ماهور سخن مي گفت ، من هم قطعه اي در همين دستگاه مي نواختم و تجربه اي مي اندوختم. ياد همه رفتگان به خير و نيکي باد.
    -----------------------
    منبع : جام جم

  4. #14
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سلام سايه خانم
    برا اينكه دو تا تاپيك نشه خدمت شما عرض ميكنم
    راستش جديدا (تقريبا 1 هفته پيش) من يه تاپيك زدم به اسم موسيقي ايران
    كه به معرفي موسيقي ايران مي پردازه
    ميشه ازتون خواهش كنم ادامه مقالاتتون را اونجا بزاريد
    تاپيك تو امضام هست
    خيلي ممنون
    محمد
    سلام
    باشه مشكلي نداره
    ولي منم تصميم داشتم همون چند وقت پيش اين تاپيك رو ايجاد كنم
    به خاطر اينكه اون موقع سرچ كرده بودم ديگه موقع ايجاد تاپيك سرچ نكردم
    براي همون دوتا شدن

    خوب فكر كنم بشه دوتا تاپيك رو با هم تلفيق كرد
    موفق باشيد
    ...

  5. #15
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دو تار

    داراي شكمي گلابي شكل و دسته اي نسبتاً دراز است. تعداد 17 تا 20 دستان بر دسته آن بسته مي شود. برخي از دو تارهاي محلي در نواحي مختلف جنوب فاقد دستان است. سطح روي شكم چوبي است. تعداد سيم هاي آن چنانكه از نام ساز بر مي آيد 2 تا است كه به فاصله هاي مختلف كوك مي شوند. طول دسته حدود 60 و مجموعاً تمام ساز حدود يك متر است. وسعت صداي ساز از نت «دو» تا «سل» است، با تمام فواصل كروماتيك مخصوص موسيقي ايراني:
    دو تار غالباً با انگشت- يعني بدون مضراب- نواخته مي شود.
    اين ساز جنبه اي بيشتر محلي دارد و در نواحي جنوب كشور ما بسيار متداول است.
    ..................................................
    تنبور

    داراي شكمي گلابي و دسته اي دراز است كه بر روي آن از 10 تا 15 پرده بسته مي شود. رويه جلويي شكم چوبي است. دسته اين ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر در حقيقت، ادامه دسته است كه بر روي سطوح جلويي و جانبي آن، هر يك دو گوشي كار گذارده شده كه سيم ها به دور آنها پيچيده مي شوند. سيمهاي تنبور 4 عدد و معمولاً به فاصله هاي مختلف كوك مي شده است. اين ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته مي شود.
    چنانكه در تاريخ موسيقي ايراني نوشته شده در قديم سازي به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفي ذكر كرده اند. مثلاً گفته شده كه فارابي تئوري دان مشهور موسيقي ايران، تنبور بغدادي و تنبور خراسان را دستان بندي كرده است. اين ساز از دسته سازهاي شهري است.
    ...

  6. #16
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    12 در راستای عکس گذاری مطالب وحیده جان


    استاد علي نقي وزيري
    -------------------------

    اینم سایتش
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  7. #17
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط saye
    دو تار

    داراي شكمي گلابي شكل و دسته اي نسبتاً دراز است. تعداد 17 تا 20 دستان بر دسته آن بسته مي شود. برخي از دو تارهاي محلي در نواحي مختلف جنوب فاقد دستان است. سطح روي شكم چوبي است. تعداد سيم هاي آن چنانكه از نام ساز بر مي آيد 2 تا است كه به فاصله هاي مختلف كوك مي شوند. طول دسته حدود 60 و مجموعاً تمام ساز حدود يك متر است. وسعت صداي ساز از نت «دو» تا «سل» است، با تمام فواصل كروماتيك مخصوص موسيقي ايراني:
    دو تار غالباً با انگشت- يعني بدون مضراب- نواخته مي شود.
    اين ساز جنبه اي بيشتر محلي دارد و در نواحي جنوب كشور ما بسيار متداول است.
    ..................................................
    تنبور

    داراي شكمي گلابي و دسته اي دراز است كه بر روي آن از 10 تا 15 پرده بسته مي شود. رويه جلويي شكم چوبي است. دسته اين ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر در حقيقت، ادامه دسته است كه بر روي سطوح جلويي و جانبي آن، هر يك دو گوشي كار گذارده شده كه سيم ها به دور آنها پيچيده مي شوند. سيمهاي تنبور 4 عدد و معمولاً به فاصله هاي مختلف كوك مي شده است. اين ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته مي شود.
    چنانكه در تاريخ موسيقي ايراني نوشته شده در قديم سازي به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفي ذكر كرده اند. مثلاً گفته شده كه فارابي تئوري دان مشهور موسيقي ايران، تنبور بغدادي و تنبور خراسان را دستان بندي كرده است. اين ساز از دسته سازهاي شهري است.
    ...
    غير از اين مطالب فكر كنم مطالب ديگه اي هم تو اون تاپيك بود
    يا تاپيكارو تلفيق نكنيد يا درست اين كارو انجام بديد ...

  8. #18
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض جلیل شهناز

    جلیل شهناز

    به سال 1300 جلیل شهنار در شهر افتخار آفرین و هنر پرور اصفهان چشم به جهان گشود ،پدرش علاقیءوافری به موسیقی سنتی ایران داشت و هر روز منزلش محفلی گرم برای دوست داران این هنر بود .پسر دیگرش حسین ،تار را بس دل انگیز می نواخت ،پدر از همان اوان کودکی مشوق او در یاد گرفتن و نواختن این ساز اصیل ایرانی گردید،و به همین سبب جلیل را به دست برادرش سپرد تا او را با نوای ساز آشنا کند از این زمان جلیل بود و حسین و تار که لحظه ای این سه دلداده از هم جدا نبودند .هر وقت حسین کاسه ء تار را در آغوش میگرفت و می نواخت ،جلیل از کنار او دور نمی شد و چون دلداده ای شیدا به پنجه های سحار او می نگریست . و در پیچ و تاب نوای آن خواسته های کودکی خود را در آن جستجو می کرد و عطش خود را فرو می نشاند . ایام کودکی سپری شد و دوران جوانی فرا رسید ،هر روز جلیل از مدرسه باز میگشت یکسر به نزد برادر آمده با لخنی کودکانه از او می خواست که تار بنوازد و حسین هم سخاوتمندانه هر چه داشت در طبق اخلاص نهاده و به او می آموخت.

    استاد شهناز پس از چندی به تهران آمد و به رادیو راه یافت و در ارکستر های مختلف این دستگاه شرکت جست و پس از مدتی در برنامه ء ((گلها )) شرکت و یکی از بهترین سلیست های آن گردید.

    جلیل شهناز علاوه بر نواختن ((تار)) که ساز اختصاصی وی می باشد با نواختن ((ویولون )) ((سنتور)) ((ضرب ))نیز آشنایی دارد و آنها را بسیار دلنشین می نوازد،نواخته ها و آثار شهناز در موسیقی ایران به خصوص گلها از آ ثار بزرگ و ممتاز موسیقی ایران است.
    -----------
    منبع : سایت هنر و موسیقی

  9. #19
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    12 کماکان در راستای عکس گزاری مطالب وحیده خانم

    وحیده خانم از همکاری شما بی نهایت سپاسگزارم
    استاد جلیل شهناز


  10. #20
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض ساز هاي مضرابي

    عود

    شكم اين ساز بسيار بزرگ و گلابي شكل و دسته آن بسيار كوتاه است. به طوري كه قسمت اعظم طول سيمها در امتداد شكم قرار گرفته است. سطح رويي شكم از جنس چوب است كه برآن پنجره هايي مشبك ايجاد شده است. عود فاقد «دستان» و خرك ساز كوتاه و تا اندازه اي كشيده است. عود داراي ده سيم يا 5 سيم جفتي است. سيمهاي جفت با هم همصدا كوك مي شوند و بديهي است كه هر يك ازسيمهاي دهگانه، يك گوشي مخصوص به خود دارد؛ گوشي ها در دو طرف جعبه گوشي (سرساز) قرار گرفته اند. عود بم ترين ساز بين سازهاي زهي است؛ نت نويسي آن با كليد سل است كه صداي آن عملاً يك «اكتاو» بم تر از نت نوشته شده حاصل مي شود. سيم بم (سل پائين) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه اين سيم جفت نيست.
    مضراب عود از پر مرغ (يا پر طاووس) تهيه شده است و گاه نيز نوازنده با مضراب ديگري ساز را مي نوازد.
    صداي عود كمي خفه، نرم و غم انگيز ولي نسبتاً قوي است. اين ساز نقش تكنواز و همنواز هر دو را به خوبي مي تواند ايفا كند.
    عود چنان كه گفته شده از اخلاف سازي قديمي به نام «بربط» است؛ از سوي ديگر ممكن است با نام عربي خود (العود) به اروپا راه يافته و در آنجا نام «لوت» گرفته باشد. عود سازي شهري است.


    .....................................
    تار


    شكل ظاهري- قسمت كاسه (شكم) خود به دو قسمت بزرگ و كوچك تقسيم شده كه قسمت كوچك تر را «نقاره» مي گويند.
    روي كاسه و نقاره تار پوست كشيده شده و خرك تار بر پوست كاسه تكيه كرده است.
    قسمت نقاره در انتهاي بالائي به دسته (گردن) متصل شده است.
    دسته تار بلند (45 تا 50 سانتيمتر) است و بر كناره هاي سطح جلوئي آن دو روكش استخواني چسبانده اند. دور دسته دستان ها (پرده هائي عمود بر طول آن با فواصل معين) بسته شده، قطر هر دستان در اصوات اصلي دستگاههاي موسيقي ايراني، كمي بيشتر از اصوات گذرا و كم اهميت تر اين موسيقي است. تعداد دستان ها امروزه 28 است.
    جعبه گوشي (سر) درانتهاي بالائي دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشي بر سطوح جانبي جعبه كار گذاشته شده است.
    تعداد سيمهاي تار 6 است كه از انتهاي تحتاني كاسه شروع شده، از روي خرك عبور مي كند و در تمام طول دسته كشيده شده تا بالاخره به جعله گوشي ها داخل و در آنجا به دور گوشي ها پيچيده مي شوند. سيمهاي شش گانه عبارتند از دو سيم سفيد (پائين) كه همصدا كوك مي شوند، دو سيم زرد (همصدا)، يك سيم سفيد نازك (به نام«زير») و بالاخره يك سيم زرد (بم) كه دوتاي آخري غالباً به فاصله اكتاو كوك مي شوند. فاصله سيمهاي همصوت سفيد، نسبت به سيمهاي زرد غالباً «چهارم» و سيمهاي سفيد نسبت به سيم بم معمولاً فاصله اكتاو يا هفتم را تشكيل مي دهند (به اين ترتيب اگر سيمهاي همصداي سفيد را«دو» كوك كنيم، سيمهاي زرد بايد غالباً «سل» و سيم بم«دو» «يا» «ر» كوك شوند).
    بديهي است كوك تار، يعني تنظيم فواصل سيمها به يكديگر، ممكن است در دستگاه ها و آوازهاي مختلف تغيير كند. تارسازي است كه نقش تكنوازي يا همنوازي هر دو را مي تواند برعهده بگيرد.
    تار با مضرابي كوچك از جنس برنج به طول تقريبي سه سانتيمتر نواخته مي شود، در قسمتي از نصف طول مضراب، براي آنكه در دستهاي نوازنده راحت قرار گيرد. با موم پوشيده شده است.
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •