تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 20 اولاول 12345612 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 195

نام تاپيک: دستــــــ نوشتـه هـــ ای مــن

  1. #11
    آخر فروم باز farryad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,084

    پيش فرض

    من در نگاه تو تکرار مي شوم انگار
    من با صداي تو بيدار مي شوم انگار

    از بعد رفتنت اي آيه ي اميد
    هر شب،به ياد تو بيمار مي شوم انگار

    گفتي که با توام، اما نبوده اي
    رفتي، بدون تو ديوار مي شوم انگار

    من در شبم، سياهي مجنون يادها
    ديوانه ام،به روي خود آوار مي شوم انگار

    در اين سکوت مبهم شبهاي رفتنت
    در تيک و تاک ثانيه تکرار مي شوم انگار...

  2. 8 کاربر از farryad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    داره خودمونی میشه 2 SHAHROOZ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    در میان آفتاب ایران باستان
    پست ها
    123

    پيش فرض

    انگار این دل از یاد برده است ، عاشقانه های تکراری
    انگار این دل به یاد نمی سپارد ، آوازه های بی قراری
    انگار نمیداند
    انگار نمیسازد
    انگار در این مسیر متحرک است ، این فضای روحانی
    انگار زمان را مرگ برده است ، در این بادهای بورانی
    انگار نمی یابد
    انگار نمی خواند

  4. 7 کاربر از 2 SHAHROOZ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #13
    داره خودمونی میشه 2 SHAHROOZ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    در میان آفتاب ایران باستان
    پست ها
    123

    پيش فرض

    شاید این باشد پیامم به تو ای باد صبا
    شاید این باشد کلامم با تو ای ناز و ادا

    شاید این جمله ی آخر باشد ای رها
    شاید این رود ز یادت رازم حتی

    شاید نباشد جمله ما جز از این بی سرو پا
    شاید تو باز بشنوی این خسته کلام سمعا

    شاید که همگان گویند رفته ای به ناکجا
    شاید نگویم چون دانم جواب را پس کردم رها

    شاید روم رود ز گلویم حتی صدا
    شاید غم عشق برد قلبم را به ناکجا

    پس شاید نگویم چون دانم جواب را
    پس شاید جواب این است ، لا لا

  6. 5 کاربر از 2 SHAHROOZ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    --------------------
    Last edited by t.s.m.t; 21-10-2010 at 13:44.

  8. 10 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #15
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    لعنت الله بر این مردم ناپاک سرشت...
    Last edited by t.s.m.t; 17-01-2010 at 18:16. دليل: اولتیماتوم...

  10. 5 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    --------------------
    Last edited by t.s.m.t; 21-10-2010 at 13:44.

  12. 5 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #17
    داره خودمونی میشه puss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    51

    پيش فرض

    یادت می اید ای دل خنده های شیرینش را وای چه زیبا شاد بود و چه زیبا تر من امروز انتظار خنده ای دوباره را می کشم
    صدایت زیبا ترین اواز دنیا را به ارمغان می اورد و چه مبهوت اهنگ دلنشینش روحم را نوازش می داد
    قامت زیبایت نازترین سروها را به ستایش می کشاند
    اه چه پنهان است از من قامت رعنایت
    چه کنم؟
    تو کجا و من دیوانه ی بی دل به کجا!
    قلبت را خانه ی کدامین الهه کرده ای؟
    می دانم که هرگز نمی توانم ان بت عشق را که می پرستیدمش فراموش کنم اما تو چه بی ارزش مرا به گوشه ای رها کردی وقتی حتی نگاهی گذرا هم به پشت سرت نینداختی!
    بی خبر از اینکه چگونه در فراقت می سوزم و روزگار می گذرانم
    سرو زیبایم قامت رعنایت به کدامین گل نزدیک است
    دستانت در دستان کدام پری رو نوازش می شوند
    وای چه ساکت در خود می شکنم و چه دیوانه وار حسرت تو را به دل نوازش می کنم!
    Last edited by puss; 18-10-2009 at 13:13.

  14. 6 کاربر از puss بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #18
    داره خودمونی میشه puss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    51

    پيش فرض


    دلم می خواهد با تو بخندم
    با تو بگریم
    با تو شاد باشم
    با تو زنده یاشم
    ولی با تو غمگین نباشم
    بلکه هر گاه غمگین شدی تا شادت نکردم ارام نگیرم¸مگر زنده نباشم!
    و اما نمی خواهم با تو بمیرم
    چرا که می خواهم برای تو بمیرم
    برای تو مردن برای تو شدن و برای تو ماندن بهترین واژه های واژگان عشقم است
    ای بهترین نشانه ی عشق نشانم بده چگونه پیدایت کنم در اوج نا پیدایی و چگونه گمت نکنم در اوج با هم بودنمانم
    میترسم
    میترسم از اینکه به تو بگویم چقدر دوستت دارم
    و می ترسم از اینکه بدانم چقدر دوستم داری
    وای بر من اگر تو را در اوج دوست داشتن گم کنم

  16. 8 کاربر از puss بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #19
    داره خودمونی میشه puss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    51

    پيش فرض


    مدتهاست لحظه ها ثانیه ها و صداها در تلاشند تا تورا به ماوای قلبم باز گردانند
    درست یادم نیست تو را در کدام شب و یا شاید هم روز در ساحل ارام و گرم قلبم گم کردم شاید نه کلامی بود و نه ردپایی روی شنهای ساحلش !چرا شاید هم چیزی به نام هیچ همواره با ما بود وقتی به دور و برم نگاه کردم جز خودم ندیدم لحظه ای قلبم لرزید وای خدای من پس او کجاست!
    اری تو را به یاد اوردم چقدر ساده رهایم کرده بودی چقدر سنگینی بی وفائیت را حس کردم و چه ارام در خودم ویران شد همچون اواری بر سر ارزو هایم خرابم کردی من خرد شدم شکستم و اهسته مردم اما تو نیامدی!
    ان روزها به وسعت دریایی دلم گریستم تا اینکه در اشک غرق شدم انها مرا با خود به جزیره ای در دورترین نقطه ی عشق بردند جایی که دیگر چیزی برای شکستن نبود چرا که همه چیز را دیوانه ی عشق ویران کرده بود ومن چون غریبه ای در کنج جزیره ی دیوانگی نشستم و تنها ماندم تنها با خودم و قلبی خالی از تو تا اینکه تو را از یاد بردم و حالا دیگر حریم اسمانی قلبم را به رویت نمی گشایم تو دیر امدی که کاش نمی امدی بی وفا.........!

  18. 5 کاربر از puss بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #20
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض و در روز هفتم

    و دقیقا روال کار اینگونه است.

    روز اول: دلم به طرز وحشتناکی برایت تنگ میشود و از صبح تا شب با تلفن هایم سرت را درد می آورم
    روز دوم: همان روز اول است با این تفاوت که دیگر روی زنگ زدن را ندارم
    روز سوم: از تو متنفر میشوم و تصمیم می گیرم همه ی گذشته را رها کنم و زندگی جدیدی را آغاز کنم. نقاشی می کشم، درس می خوانم، اتاقم را مرتب می کنم، برای آینده برنامه می ریزم و به خیال خودم با تو سرد برخورد می کنم
    روز چهارم: به اتفاقات دیروز فکر می کنم و از کرده ی خود سخت پشیمان می شوم چرا که می دیدم چطور جواب بدخلقی های من را با محبت می دادی. ولی روی برگشتن هم ندارم
    روز پنجم: سعی می کنم تغییر رویه بدهم، در حالی که اتفاقات دیروز را به روی خودم نمی آورم
    روز ششم: دریا کاملا آرام است . در تختم دراز می کشم و به دیوانه بازی های روزهای قبل فکر می کنم
    روز هفتم: زندگی شیرین می شود.

    و این داستان ادامه دارد. و هر بار من سعی می کنم از وقوع آنچه باعث این چرخه ی دردناک میشود جلوگیری کنم اما ... نمی توانم .. نمی گذاری بتوانم ... و یا شاید، نمی خواهم که بتوانم!

  20. 8 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •