تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کلیشـه ها چقـدر در زنـدگی شما تاثیر داشتـه؟ آیـا قضـاوت هـای شمـا بر اسـاس استـریوتایـپ هاست؟

راي دهنده
17. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • زیـاد - بلــه

    1 5.88%
  • زیـاد - خیـر

    4 23.53%
  • کـم - بلــه

    2 11.76%
  • کـم - خیـر

    10 58.82%
صفحه 2 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 34

نام تاپيک: کلیشــه | Stereotype

  1. #11
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    به فرض که شخصی رفتاری متفاوت و خاص در مواجه با جنس مخالف بروز میده و اخلاقش نسبت به اطرافیانش متفاوت به نظر میرسه . خوب چه دلیلی داره که ما شروع به اسم گذاری یا نسبت دادن صفت ها کنیم ؟ کاری که بقیه دارن میکنن همین صفت گذاری هاست .
    چون به قول شما یک سری وظایف خاص به طرف سپرده شده و شغلش اینـه و تن فروشی میکنه دلیل بر این نمیشه که آدم درستی نیست و حرفاش همه اشتباهه و در کل انسان خرابیه و ... .
    منظور من از وظایف خاص، کارهایی هست که اختصاصاً مردها باید انجام دهند یا حداقل در اون زمینه به شکل قابل ملاحظه ای ماهرتر از زنان هستند و برعکس.
    این نشون میده بین دو جنس تفاوت وجود داره و حتی با کنار گذاشتن کلیشه هم نمیشه اونها رو پاک کرد. مثلاً نمیشه با جاافتادن این جمله که "فلانی اینقدر تو رانندگی ماهره که مثل یه زن پارک دوبله میکنه" کاری کرد که زنان تو این زمینه از مردان ماهرتر بشن. یا مثلاً رایج بشه که "اون آهو مثل یک مرد خوشگل خودنمایی میکنه" و بعد از این مردهای ما مظهر خودنمایی و خوشگل بودن بشن!
    در مورد شغل افراد و کلیشه، باید گفت قهراً بعضی از شغل ها و کارها با خودشون بارهای معنایی خاصی حمل میکنند. مثلاً از یک آهنگر نمیشه راجع به ظرافت گلدوزی سؤال کرد، یا همین تن فروشی که شما گفتید، نمیتونه دوره آموزشی "اخلاق در خانواده" راه بیندازه!
    جنسیت (gender) شامل تفاوت های اكتسابی، فرهنگی، روان‌شناختی و اجتماعی بین زن و مرد هست كه صرفآ دلالت بر ویژگی های اجتماعی داره.
    کاملاً موافق نیستم. برخی از خصوصیات هست که کاملاً ورای هرگونه پیش زمینه فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و...بروز میکنه. مثالهاشو تو نقل قول قبلی آوردم.

  2. #12
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    این نشون میده بین دو جنس تفاوت وجود داره و حتی با کنار گذاشتن کلیشه هم نمیشه اونها رو پاک کرد. مثلاً نمیشه با جاافتادن این جمله که "فلانی اینقدر تو رانندگی ماهره که مثل یه زن پارک دوبله میکنه" کاری کرد که زنان تو این زمینه از مردان ماهرتر بشن. یا مثلاً رایج بشه که "اون آهو مثل یک مرد خوشگل خودنمایی میکنه" و بعد از این مردهای ما مظهر خودنمایی و خوشگل بودن بشن!
    در مورد شغل افراد و کلیشه، باید گفت قهراً بعضی از شغل ها و کارها با خودشون بارهای معنایی خاصی حمل میکنند. مثلاً از یک آهنگر نمیشه راجع به ظرافت گلدوزی سؤال کرد، یا همین تن فروشی که شما گفتید، نمیتونه دوره آموزشی "اخلاق در خانواده" راه بیندازه!
    بطور دقیق الان همه این مثالها کلیشه است، یک آهنگر میتونه تعمق برانگیزترین آثار رو با همون پتک و چکش خلق کنه .
    اینکه خیلی جاها میگیم مثل شیر نر ، بطور دقیق باید بگیم مثل ماده شیر (خیلی از قدیمیها هم درست بکار میبرند).
    خیلی از خانمها(خیلی) در امر رانندگی قابلتر از آقایون ظاهر میشن . الان که آمدم خدمتتون یکیشون با همین قابلیت جای پارک دوست ما رو گرفت: ) (البته با این نوع تحلیل لابد مردانگی ما کم بوده که این اتفاق افتاده...یعنی کلیشه خودش رو بازسازی میکنه و به شکلی نو در میاد)
    یا همون تن فروش میتونه اصلاح بشه، یا ممکنه در زمینه امانتداری انسان خوبی باشه.
    یک مقدار کلیشه مطرح کردید، و میگید نمیشه با کنار گذاشتنشون تفاوتها رو کمرنگ کرد....نه مرزی وجود نداره.

  3. 3 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #13
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    منظور من از وظایف خاص، کارهایی هست که اختصاصاً مردها باید انجام دهند یا حداقل در اون زمینه به شکل قابل ملاحظه ای ماهرتر از زنان هستند و برعکس.
    این نشون میده بین دو جنس تفاوت وجود داره و حتی با کنار گذاشتن کلیشه هم نمیشه اونها رو پاک کرد. مثلاً نمیشه با جاافتادن این جمله که "فلانی اینقدر تو رانندگی ماهره که مثل یه زن پارک دوبله میکنه" کاری کرد که زنان تو این زمینه از مردان ماهرتر بشن. یا مثلاً رایج بشه که "اون آهو مثل یک مرد خوشگل خودنمایی میکنه" و بعد از این مردهای ما مظهر خودنمایی و خوشگل بودن بشن!
    در مورد شغل افراد و کلیشه، باید گفت قهراً بعضی از شغل ها و کارها با خودشون بارهای معنایی خاصی حمل میکنند. مثلاً از یک آهنگر نمیشه راجع به ظرافت گلدوزی سؤال کرد، یا همین تن فروشی که شما گفتید، نمیتونه دوره آموزشی "اخلاق در خانواده" راه بیندازه!

    کاملاً موافق نیستم. برخی از خصوصیات هست که کاملاً ورای هرگونه پیش زمینه فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و...بروز میکنه. مثالهاشو تو نقل قول قبلی آوردم.

    کارهایی که به قول شما اختصاصا مردها بایــد انجام بدهند با حذف کلیشه ها از زیر دست مردها خارج نمیشه یا اختصاصا مربوط به زنان نمیشه . کلیشه یعنی اینکه شمای نوعی بگین این کار اختصاصا برای مردهاست و زن ها بنا به تصور ذهنی بنده نمی توانند کار اختصاصی مردها رو انجام بدهند(مثلا تصور ذهنی شما نوعی یا تجربه شخصی نشان داده زن از برگ گل نازکتره و به علت برگ گل بودن نمیتواند این کار را انجام دهد) این تصور درباره همه افراد گروه زنان اشتباه است چون نمونه های زیادی از زنان هستند که از برگ گل نازکترند ولی می تواند کارهای اختصاصی مردانه رو خیلی تخصصی تر و با مهارت بیشتر نسبت به مردان انجام دهند. یا ممکن است خانوم نازکتر از برگ گل به علت تلقین کلیشه (تو یک برگ گلی) از انجام کار اختصاصی مردانه برنیاد!

    نمیتوان گفت چون این خانم روح لطیفی داره حق نداره مهندسی برق گرایش قدرت بخونه چون این رشته مردانه اس! چون دختران زیادی هستند که خیلی بهتر از یک پسر می تونن دروس تئوری و عملی این رشته رو بگذرونن و در کنار این ممکن است بعضی دختران مانند بعضی پسران از پس دروس عملی و تئوری این رشته بر نیان.

    کلیشه علاوه بر اینکه بر قضاوت ها تاثیر میگذاره و باعث میشه شناخت غیر منطقی درباره گروه خاصی رو داشته باشیم ، بر روی افراد اون گروه هم نقش القاکننده داره زنان سمت کارهایی که به صورت کلیشه ای اختصاصی مردان شده نمیروند تا زنانگی شان به علت کلیشه ها (زن باید لطیف باشد) زیر سوال نرود!


    یک فرد از شهری تحت تاثیر القائات جامعه نسبت به حساب و کتاب های خودش حساس تر است حتی اگر واقعا خصوصیت خساست نداشته باشد (تلقین تحت تاثیر کلیشه)


    یک سیاه پوست تحت تاثیر نگاه جامعه به خشن بودنش خودش رو یک فرد خشن نشون میده چون جامعه ازون خشونت میخواد(تلقین تحت تاثیر کلیشه)


    مثلاً نمیشه با جاافتادن این جمله که "فلانی اینقدر تو رانندگی ماهره که مثل یه زن پارک دوبله میکنه" کاری کرد که زنان تو این زمینه از مردان ماهرتر بشن. یا مثلاً رایج بشه که "اون آهو مثل یک مرد خوشگل خودنمایی میکنه" و بعد از این مردهای ما مظهر خودنمایی و خوشگل بودن بشن!
    هدف بحث هم این نیست که کلیشه ای رو جا بندازیم تا کلیشه دیگر حذف شود! یا یک مسئله رو از حالت توجه به جنس مرد و سرکوب جنس زن به سمت سرکوب جنس مرد و توجه به جنس زن تغییر بدیم ( کلیشه در هر حالتی باعث نگاه ناعادلانه به دو جنس میشه ) یا کمک به ترویج جمله کلیشه ای زیباتر کنیم .بحث ما بر سر حذف نگاه کلیشه ای به مسائل هست.

    کلیشه های جنسیتی، مجموعه ای از باورهای ذهنیست که مبنای نگرش فرهنگی و اجتماعی به مفهوم جنسیت(gender) قرار می گیره. باور ذهنی جامعه بر اساس این هست که چون رانندگی کار اختصاصی مردان است پس اگر کسی بد رانندگی کند حتما یک زن است!!


    کاملاً موافق نیستم. برخی از خصوصیات هست که کاملاً ورای هرگونه پیش زمینه فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و...بروز میکنه. مثالهاشو تو نقل قول قبلی آوردم.
    اگر این تفاوت ها تماما بر اساس تفاوت های بیولوژیکی بین دو جنس تعریف شده بود ما باید در تمام فرهنگ ها تنها یک نوع نقش از زن و مرد شاهد می بودیم (هیچ زنی در هیچ فرهنگی قادر به انجام هیچ کدام از کارهای اختصاصی مردان نبود!) ولی در واقعیت چنین چیزی نیست در فرهنگ های مختلف زنان و مردان فارغ از تفاوت های بیولوژیکی بین دو جنس نقش های کاملا متفاوت از فرهنگ دیگر دارند و این به وضوح نشان میده که فرهنگ و اجتماع تفاوت های جنسیتی رو به وجود میارن این ویژگی های خاص در هر فرهنگ از دوران کودکی از طرف خانواده و هر جامعه ای که کودک باهاش در ارتباط بوده بر اساس جنسیتش تقویت شده ..
    Last edited by V E S T A; 08-09-2014 at 23:57.

  5. 5 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #14
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    کلیشـه های قـوم گرایـانه ، نژاد پرستـانه و جنسیت گرا ▼

    تفکر غالب درباره قومیت خاص مانند جک هایی که برای قومیت های مختلف ساخته می شود.


    آیا همه مردم این کشور .. احمق هستند ؟

    آیا همه مردم این کشور .. نژادپرست هستند ؟

    آیا همه مردم این کشور .. تنبل هستند ؟

    آیا همه مردم این کشور .. ترسو هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر همنجنس گرا هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر .. واقعا بی قیـد و راحـت طلـب هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر .. واقعاخسیـس هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر .. واقعا بدجنـس هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر .. واقعا اهل غلـو و بزرگ نمـایی هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر ..ساده لـوح و زودبـاور هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر ... نـادان هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر ... متعصـب هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت/ شهر ... بی غیـرت هستند ؟

    آیا همه مردم این قومیت / شهر .. تنبــل هستند ؟

    آیا همه مردم این شهر ..قومیت / شهر غیـور هستند ؟

    و ....

    چیزی که معمولا این لطیفه ها را آسیب رسان می کند این است که شخصیت‌های یک گروه با درجاتی اغراق شده از همان خصلت های نامطلوبی معرفی می شوند که بعضی افراد فکر می‌کنند تمام اعضای آن گروه به آن خصلت‌ها متصفند.
    در واقع ما این لطیفه‌ها را بر اساس گروه‌های قومی یا جنسی و نقطه ضعفشان، که همان کلیشه‌ی بزرگ نمایی شده است، دسته بندی می‌کنیم. مثل لطیفه‌های مربوط به زن موطلایی خنگ، همجنس باز فراری، یونانی دغل باز، و امثال اینها. برای ساخت یک لطیفه جدید درباره این گروه ها شما داستانی درباره اعضای گروه هدف می سازید که نقایص بزرگ نمایی شده را به این شخصیت ها نسبت می دهد.


    خنده داری این لطیفه ها در تکیه بر کش دادن کلیشه‌ی منفی ست. گویندگان لطیفه های جنسیت گرا و نژادپرستانه چه این کلیشه‌ها را قبول داشته باشند چه نه، بازی کردن ‌شان با آنها از طریق اغراق،‌ باعث می شود ایـده های اخلاقـی مذمـوم به ایـده های قابـل هضـم تر تبدیـل شونـد.

    قرار دادن کلیشه‌ها در « قابِ بازی» در یک لطیفه آن‌ها را زیباشناسانه می کند و دسـت کم موقتـا از قضـاوت اخلاقـی معـاف‌شـان می کنـد. شنوندگانی که از لطیفه های جنسیت گرا یا نژادپرستانه لذت می برند اجازه می دهند کلیشه‌ها‌ی آسیب رسان از رادار قضاوت اخلاقی شان پنهان شوند. از یک ادعای سر راست ممکن است سریعا انتقاد کنند ولی از یک نسخه غلو شده از کلیشه که به صورتی هوشمندانه ارایه بشود احتمالا فقط لذت می‌برند.


    آنچه در لطیفه های نژادپرستانه و جنسیت گرا مذموم است این است که آنها همه اعضای یک گروه را یکدست و با نقایص یکسان معرفی می کنند. به جای احترام گذاشتن به اعضای گروه به عنوان اشخاصی که فردیت دارند، کسانی که کلیشه‌ای فکر می کنند معمولا مایلند که همگی آنها را به افرادی درجه دوم فرو بکاهند. تحقیرشان می کنند و خوارشان می شمارند و نادیده‌شان می گیرند.

    همه‌ی گروه را تحقیر می کنند یعنی با اعضای گروه به عنوان موجوداتی خوار، بی ارزش، و غیر قابل توجه رفتار می‌کنند. همانطور که ریچارد مُر درباره لطیفه های ضدهمجن*س گرایان گفته «ویژگی‌های فردی شخص حذف می شود و در قالب پیش‌داورانه‌ای حلول می‌یابد که همه ویژگی های مهم او در چشمان جامعه تعیین می شود. این لطیفه ها… با این فرض ساخته می شوند که یک فرد همجنسگرا چیزی جز تمایل جن*سی و لذت‌هایش نیست.»


    هیچ چیزی به اندازه باوری که با پیچیدگی‌های شناختی درآمیخته، چنین لطیفه هایی را آسیب رسان نمی‌کند. صرف تصور دایمی گروه ها در کلیشه‌‌های منفی به قدر کافی مشوق‌ است تا با افراد واقعی نه بر اساس نقاط قوت و ضعف واقعی‌شانى رفتار کنیم (که شرط انصاف است)، بلـکه طوری رفتار کنیم که انگار چون به آن گروه ها تعلق دارند پس خود به خود سطح پایین ترند.

    در حالت های خفیف ممکن است این سوء رفتار تنها مساله مدارا را دربرگیرد ولی در دیگر موارد، همچون آپارتاید آفریقای جنوبی ، و همجنس‌گرا هراسی، مسائلی چون بی‌اعتمادیِ مخرب ، تنفر، سرکوب، و حتی قتل را دربرگیرد. به همین دلیل است که گروه هایی که از چنین سوءرفتار هایی رنج کشیده اند اغلب از طنزی که آنها را کلیشه کرده است متنفرند؛ سیاه پوستان امریکایی از طنزی با مضمون تبعیض علیه سیاهان، زنان و مردان از لطیفه های جنسیت گرا، و همجنس گرایان از «جوک های اُبنه‌ای».

    کلیشه‌‌هایی که بوسیله لطیفه ها تدوام می یابند، وقتی درباره مردمانی باشند که از نظر موقعیت و قدرت اجتماعی کمبود دارند -و وقتی چنین کلیشه‌‌هایی بخشی از آن نظام اجتماعی باشد که آنها را حاشیه نشین می کند و «سر جای خودشان می نشاند»- بیشتر مذموم اند.


    به این ترتیب شاید بتوان یک اصل عمومی اخلاقی را پیشنهاد داد که چیزی شبیه به «با آتـش بـازی نکـن» است: بی توجهی به چیزی که مردم باید به آن توجه کنند را ترویج نکن.




    قسمت هایی از مقاله تاملاتی اخلاقی در باب لطیفه‌های قومی و جنسیتی نوشته‌ی جان موریل. ترجمه و تلخیص از محمود فرجامی و دانیال جعفری. بازنشر از تهران ریویو
    منبع: debsh

  7. 6 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #15
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2014
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    57

    پيش فرض

    کلیشه ها هستند که خوب و بد رو به ما نشون میدهند

    ارزش های اخلاقی واقعیت عقلانی ندارد و خوب و بد تابع آرا مردم است



    سوال نظر سنجی شما که کلیشه تا چه حد بر زندگی شما تاثیر گذاشته سوالی عجیب و بیهوده است

    در واقع کلیشه ها هستند که ما رو برای علامت گذاری محیط اطرافمون راهنمایی میکنند

    بسیاری افراد عقیده دارند که قدرت تمییز صواب و نا صواب به عهده ی عقل آدمه یا موازین اخلاقی فرد باعث انجام عملی یا بازدرنده او از

    انجام اون عمله

    ولی متاسفانه یا بهتر بگم برای بسیاری از ما خوشبختانه در اکثر مواقع تصمیم گیری های ما بر عهده ی جامعه است و این کار رو برای ما

    بسیار آسون تر کرده

    در واقع بدون وجود همون کلیشه ها ما حتی قادر به زندگی کردن نبوددیم. چون در ابتدا آزادی بیش از حدی به دست میاوردیم که در کمال

    نادانی قدرت تصمیم گیری به خودمون داده میشد که این خودش فاجعه باره

    البته در بعضی جوامع خاص تعدادی از کلیشه ها بسیار احمقانه هستند و آدم تاب تحمل کنار اومدن با اونها رو نداره که البته خود این بی تابی

    هم ریشه در مشاهده ی کلیشه های جوامع دل نشین اطراف داره که در بهترین حالت منجر به مقابله ما با اون کلیشه ی خاص جامعه مون

    میشه و در آخر این پوزیتیویسم اخلاقی تغییر میکنه و جالب اینجاست که این چرخه تا منتهای بی نهایت ادامه داره و تمام ارزش ها روزی بی

    ارزش و دوباره به ارزش تبدیل میشند

  9. #16
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    کلیشه ها هستند که خوب و بد رو به ما نشون میدهند

    ارزش های اخلاقی واقعیت عقلانی ندارد و خوب و بد تابع آرا مردم است



    سوال نظر سنجی شما که کلیشه تا چه حد بر زندگی شما تاثیر گذاشته سوالی عجیب و بیهوده است

    در واقع کلیشه ها هستند که ما رو برای علامت گذاری محیط اطرافمون راهنمایی میکنند

    بسیاری افراد عقیده دارند که قدرت تمییز صواب و نا صواب به عهده ی عقل آدمه یا موازین اخلاقی فرد باعث انجام عملی یا بازدرنده او از

    انجام اون عمله

    ولی متاسفانه یا بهتر بگم برای بسیاری از ما خوشبختانه در اکثر مواقع تصمیم گیری های ما بر عهده ی جامعه است و این کار رو برای ما

    بسیار آسون تر کرده

    در واقع بدون وجود همون کلیشه ها ما حتی قادر به زندگی کردن نبوددیم. چون در ابتدا آزادی بیش از حدی به دست میاوردیم که در کمال

    نادانی قدرت تصمیم گیری به خودمون داده میشد که این خودش فاجعه باره

    البته در بعضی جوامع خاص تعدادی از کلیشه ها بسیار احمقانه هستند و آدم تاب تحمل کنار اومدن با اونها رو نداره که البته خود این بی تابی

    هم ریشه در مشاهده ی کلیشه های جوامع دل نشین اطراف داره که در بهترین حالت منجر به مقابله ما با اون کلیشه ی خاص جامعه مون

    میشه و در آخر این پوزیتیویسم اخلاقی تغییر میکنه و جالب اینجاست که این چرخه تا منتهای بی نهایت ادامه داره و تمام ارزش ها روزی بی

    ارزش و دوباره به ارزش تبدیل میشند
    بله اگر باجامعه ای روبرو باشیم که اکثریت دچار عقب ماندگی های فکری و فرهنگی باشن و پیشرفت جامعه اهمیتی براشون نداشته باشه، آسان ترین و راحتترین راه حل استفاده از کلیشه هایی است که زحمت فکر کردن و شناخت کافی رو قبل از قضاوت ازشون میگیره. این کلیشه ها که میتونن منشا خرافی یا غیرواقعی هم داشته باشن راحتترین و آسون ترین راه حل برای گذران عمر هستن به نظر عاقلانه نمیاد برای همچین آسودگی و آرامش خیالی انتخاب ، تصمیم و قضاوتی داشته باشیم که منشا حقیقی نداشته باشه و به هر حال باید به خاطر اینکه راحتی رو به زحمت برای شناخت کافی ترجیح دادیم ضررهایی رو هم متحمل بشیم .

    دلیل انتخاب این سوال برای نظرسنجی تفکیک شدن افراد براساس علاقه به استفاده از منطق و عقل یــا استفاده از پیش فرض های قبلی و بعضا غیرعقلانی بوده یا تشخیص اینکه چه کسانی تمایل دارند از کلیشه به جای شناخت دقیق تر استفاده کنند ؟ (کسانی که خودشون قربانی کلیشه هستند ؟ کسانی که حوصله فکر کردن ندارند ؟ کسانی که درگیر مشکلات روانی خاصی هستند ؟و ... )

    ممکن است استفاده از روش عقلانی و منطقی برای گروهی که عادتی به استفاده از"درست فکر کردن" نداشته باشن یا عقل رو در کتگوری کالای لوکس قرار میدن ، یا افرادی که افکار و آرای دیگرانرو بیشتر از نتیجه تعقل خودشون داارای اهمیت میدونن ،به نظر بیهوده بیاد ولی هدف از ایجاد این تاپیک تشویق و ترغیب این گروه به استفاده هر چه بیشتر از اصول منطقی و عقلانی (یا همان تشویق به رجوع به کالای لوکسی به نام عقل) و آشنایی با ضررهای استفاده از روش های کلیشه ای در قضاوت هاست .

    در متن پست اصلی هم تاکید شده راه آسان، در دسترس وراحت طلبانه تر در عین حال مضر ، بی خردانه ، ساده لوحانه راهی هست که نیازی به صرف انرژی برای فکر کردن یا شناخت کافی رو نداشته باشه و بر این هم تاکید شده چنین راه حلی ساده و در دسترس بر زندگی فردی و اجتماعی افراد گروه مورد نظر و سایر مردم چه تاثیری خواهد داشت، وجود این نوع کلیشه ها چه تاثیری روی فعالیت های مفید اجتماعی (پسرفت و پیشرفت یک جامعه) میتونه داشته باشه و فردی که محصول پرورش چنین فرهنگی هست به چه شکل خلا های شخصیتیش رو در جامعه نشون میده .

  10. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #17
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2014
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    57

    پيش فرض

    حرف شما کاملا درسته ولی مطلب من اینه که شما بدون وجود یک کلیشه چطور میتونید خوب و بد رو از هم تشخیص بدید؟!

    مثالی ساده و قدرتمند میزنم در باب برهنگی

    در بسیاری از فرهنگ ها برهنگی نوعی توهینه . در جامعه ما به ظاهر "تابویی" هست که باید شکسته شه! بعضی از جوامع نشونه خوبی

    میدونن این امر رو بعضی دیگه نسبت به این موضوع بی تفاوت هستن! جالب اینجاست که همگی به تفکر و عقل خودشون به این نتایج رسیدن.

    فکر کردن یعنی خلاف موازین اخلاقی جامعه پیش رفتن؟!

    سارتر میگه چون اکثریت جامعه افراد احمقی هستند پس نظری که همه گیر تر باشه به طبع احمقانه تر هم هست. تا حدودی این حرف درسته

    ولی هیچ وقت نمیتونه به عنوان یک قانون کلی در بیاد چون به هر حال هر جامعه با تفکر خاص خودش به نتیجه ی خاص خودش رسیده

    و اینکه چون با شما هم جهت نیستن پس تفکر نمیکنند حرف عجیبیه . اگر قرار بود همه یک جور فکر کنند که این همه ایده الوژی بوجود نمیومد.

    همچنین اگر این همه طرز فکر متفاوت بدون اندیشه و باور قلبی میبودند تا این حد دووم نمیاوردند

    مثال آخری که میخوام بزنم فاشیسم و آنارشیسم و دموکراسیه.

    هر سه تفکر از غول های ایده الوژی هستند که تاثیری بسیار زیاد روی جهان امروز گذاشتن و هر یک به نوعی با دیگری مخالفه

    مسلما تو کشور هایی که یکی از این سه تفکر حاکمه پس قوانین و مرام این نوع طرز فکر به کلیشه ای تبدیل شده که مردم خواسته و ناخواسته

    ازش تبعیت میکنند


    آیا اگر نظر شخصی رو کنار بذاریم میشه گفت کدوم یک از این سه ایده "درست تر " از دیگریه؟ یا روی دیگری "بیشتر " تفکر شده؟!

    همچنین باید بگم آزادی یعنی قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب. مسوؤلیت بزرگیه و هر کسی توان حمل چنین چیزی رو نداره. بهترین راه برای

    حفظ یک جامعه ی دموکرات پیروی از همین کلیشه های به ظاهر درست یا غلطه

  12. #18
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    حرف شما کاملا درسته ولی مطلب من اینه که شما بدون وجود یک کلیشه چطور میتونید خوب و بد رو از هم تشخیص بدید؟!

    مثالی ساده و قدرتمند میزنم در باب برهنگی

    در بسیاری از فرهنگ ها برهنگی نوعی توهینه . در جامعه ما به ظاهر "تابویی" هست که باید شکسته شه! بعضی از جوامع نشونه خوبی

    میدونن این امر رو بعضی دیگه نسبت به این موضوع بی تفاوت هستن! جالب اینجاست که همگی به تفکر و عقل خودشون به این نتایج رسیدن.

    فکر کردن یعنی خلاف موازین اخلاقی جامعه پیش رفتن؟!

    سارتر میگه چون اکثریت جامعه افراد احمقی هستند پس نظری که همه گیر تر باشه به طبع احمقانه تر هم هست. تا حدودی این حرف درسته

    ولی هیچ وقت نمیتونه به عنوان یک قانون کلی در بیاد چون به هر حال هر جامعه با تفکر خاص خودش به نتیجه ی خاص خودش رسیده

    و اینکه چون با شما هم جهت نیستن پس تفکر نمیکنند حرف عجیبیه . اگر قرار بود همه یک جور فکر کنند که این همه ایده الوژی بوجود نمیومد.

    همچنین اگر این همه طرز فکر متفاوت بدون اندیشه و باور قلبی میبودند تا این حد دووم نمیاوردند

    مثال آخری که میخوام بزنم فاشیسم و آنارشیسم و دموکراسیه.

    هر سه تفکر از غول های ایده الوژی هستند که تاثیری بسیار زیاد روی جهان امروز گذاشتن و هر یک به نوعی با دیگری مخالفه

    مسلما تو کشور هایی که یکی از این سه تفکر حاکمه پس قوانین و مرام این نوع طرز فکر به کلیشه ای تبدیل شده که مردم خواسته و ناخواسته

    ازش تبعیت میکنند


    آیا اگر نظر شخصی رو کنار بذاریم میشه گفت کدوم یک از این سه ایده "درست تر " از دیگریه؟ یا روی دیگری "بیشتر " تفکر شده؟!

    همچنین باید بگم آزادی یعنی قرار گرفتن بر سر دو راهی انتخاب. مسوؤلیت بزرگیه و هر کسی توان حمل چنین چیزی رو نداره. بهترین راه برای

    حفظ یک جامعه ی دموکرات پیروی از همین کلیشه های به ظاهر درست یا غلطه
    درباره قسمتی که قرمز شده این قسمت : تشخیص خوب و بد در حوزه اخلاقیات هست و هنجارها و موازین اخلاقی هر جامعه که بر اساس نظام اخلاقی حاکم بر یک جامعه مشخص میشه نسبت به خوبی و بدی اظهار نظر داره

    خوبی و بدی مفاهیمی هستند با توجه به فرهنگ و هنجارهایی که در هر جامعه تثبیت شده معنا پیدا میکنن گرچه ممکن است یک مفهوم در یک جامعه معنای ارزشمندی داشته باشه و در جامعه دیگه این مفهوم فاقد ارزش باشه ارزشگذاری خوب و بد به فرهنگ وسنت های یه جامعه مربوط میشه مثل برهنگی که در جامعه ما هنجارشکنی ست ولی در جامعه دیگر مغایرتی با هنجارهای اخلاقی نداره. (نسبی بودن اخلاقیات)

    ولی بحث ما خارج از اینه که بگیم آیا این خوب از نظر این فرهنگ واقعا ارزش مثبت داره ؟ یا منفی ( بحث درست یا غلط هنجارها خارج از محدوده موضوع تاپیک هست و مربوط به فلسفه اخلاق >> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )

    وجه تمایز بین بحث اخلاق با بحثی که این تاپیک داره تفاوت میان هنجار و کلیشه اس هنجار یک الگوی رفتاری در موازات نظام اخلاقی حاکم بر اون جامعه است که خروج از اون باعث مجازات فرد از طرف جامعه میشه و کلیشه یک قضاوت از روی پیش فرض های قبلی و باور های ذهنیست که میتواند در مواردی درست و در بسیاری از موارد نادرست باشد! ولی به حالت یک قانون نانوشته یا یک الگوی رفتار اجتماعی درنیومده که درصورتی که رعایت نشود مجازاتی از طرف جامعه برای اون وجود داشته باشه (درست برعکس هنجار) .

    کلیشه حاصل راحت طلبی فکری یا تعصبات خاص درباره یه موضوعه که البته هنجارهای خاص هم میتونه در بزرگ نمایی کلیشه ها یا تقویت کلیشه ها تاثیر داشته باشه. مثل هنجار ِ >> زنان خوب بایــد پوشش بیشتری داشته باشد >> کلیشه ای که شکل میگیرد >> زنانی که پوشش ندارند زنان بدی هستند

    یه مثال دیگه از کلیشه : مردم این شهر ساده لوح هستند پس اون ادمی که رفتار ابلهانه داره اهل این شهر است این یک باور ذهنی اشتباه از روی اطلاعات ناکافیه نه یک هنجاراخلاقی که مردم اون رو پذیرفته باشن و کنش اجتماعی یا روابط اجتماعیشون رو بر اساس اون تنظیم کنن و درصورتی که بهش عمل نکنن از طرف جامعه به عنوان یک هنجارشکن مجازات بشن.
    Last edited by V E S T A; 10-09-2014 at 21:23.

  13. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #19
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Sep 2014
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    57

    پيش فرض

    جواب مناسبی دادین
    متاسفانه من معنای حقیقی کلیشه رو درست متوجه نشدم و به عبارتی همانطور که شما فرمودین هنجار رو با کلیشه اشتباه گرفتم
    ممنون بابت راهنماییتون. الان متوجه شدم که بی جهت از کلیشه دفاع میکردم و بیشترم نظرم روی هنجارها بود

  15. این کاربر از paiinful بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #20
    حـــــرفـه ای *Ali*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    2,154

    پيش فرض

    بطور دقیق الان همه این مثالها کلیشه است، یک آهنگر میتونه تعمق برانگیزترین آثار رو با همون پتک و چکش خلق کنه .
    اینکه خیلی جاها میگیم مثل شیر نر ، بطور دقیق باید بگیم مثل ماده شیر (خیلی از قدیمیها هم درست بکار میبرند).
    خیلی از خانمها(خیلی) در امر رانندگی قابلتر از آقایون ظاهر میشن . الان که آمدم خدمتتون یکیشون با همین قابلیت جای پارک دوست ما رو گرفت: ) (البته با این نوع تحلیل لابد مردانگی ما کم بوده که این اتفاق افتاده...یعنی کلیشه خودش رو بازسازی میکنه و به شکلی نو در میاد)
    یا همون تن فروش میتونه اصلاح بشه، یا ممکنه در زمینه امانتداری انسان خوبی باشه.
    یک مقدار کلیشه مطرح کردید، و میگید نمیشه با کنار گذاشتنشون تفاوتها رو کمرنگ کرد....نه مرزی وجود نداره.
    ممکنه یک آهنگر به قول شما اثر تعمق برانگیزی خلق کنه، اما هرگز نمیتونه در ظرافت و زیبایی بصری مثل یک مینیاتوریست بشه. حتی اگه ما در به قول شما کلیشه هامون کاملاً جای آهنگر و مینیاتوریست رو عوض کنیم. خانمهای راننده ماهر هم کم نداریم، اما عموماً وضع اینه که خانمها هم در یادگیری و هم در بسیاری از مهارتهای رانندگی در درجه پایین تری نسبت به مردان قرار دارند، همون طور که مردان هم در بسیاری از کارها به پای زنان نمی رسند. این واقعیت هم تا حالا نتونسته با کلیشه تغییر کنه. در توضیح همین مقوله، میتونید وضع جوامع کاملاً غیر اسلامی رو با جامعه خودمون که بیشتر از همه جا ادعای اسلامی بودن داره رو ببینید. وضع زنان در این دو جامعه اگه نگیم کاملآً، در بالاترین حد از تفاوت قرار داره. اما باز هم بسیاری از حقایق هست که در این دو جامعه بین زنان و مردان مشترکه. نیازی هم به آوردن مثال نیست و واضحات رو میشه دید. مشت نمونه خروار، میم هایی هست که با موضوع FacePalm راجع به دختران جوان ساخته میشه.
    Last edited by *Ali*; 12-09-2014 at 01:54.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •