تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 28

نام تاپيک: موضوعات مرتبط با شعر

  1. #11
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 5-- نظم‌شكني‌ زماني:

    يكي‌ از راههاي‌ شكستن‌ نظم‌ عادي‌ زبان، استفاده‌ از واژگان‌ كهنه‌ و قديمي‌ كه‌ در زبان‌ روزمره‌ و عادي‌ به‌ كار نمي‌رود. شاعر مي‌تواند از گونهِ‌ زماني‌ زبان‌ معيار بگريزد و صورتهاي‌ را به‌ كار ببرد كه‌ پيشتر در زبان‌ متداول‌ بوده‌اند و امروز ديگر واژگان‌ يا ساختهاي‌ نحوي‌ مرده‌اند. اين‌ دسته‌ از نظم‌شكني‌ها را باستانگرايي‌ نيز مي‌نامند.

    غبار آلوده‌ از جهان‌
    تصويري‌ باژگونه‌ در آبگينهِ‌ بي‌قرار
    <شاملو>

    آبگينه‌ به‌ جاي‌ آينه‌ و <باژگونه> به‌ جاي‌ وارونه‌ نوعي‌ باستانگرايي‌ است‌ و ايشان‌ را... / جز باد هيچ‌ به‌ كف‌ اندر نبود> به‌ لحاظ‌ حروف‌ اضافه‌ قبل‌ و بعد اسم‌ (به... اندر) نوعي‌ خروج‌ از نحو زبان‌ روزمره‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ كه‌ باعث‌ تشخيص‌ و برجستگي‌ جمله‌ شده‌ است.
    در ميان‌ شاعران‌ معاصر شاملو و اخوان‌ ثالث‌ از اين‌ شگرد بسيار استفاده‌ كرده‌اند .

  2. #12
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 6 -- نظم‌شكني‌ معنايي:

    شاعر بر اساس‌ قواعد معنايي‌ حاكم‌ بر زبان، واژگان‌ را از همنشين‌ شدن‌ با واژگان‌ هم‌خانواده‌ خود دور مي‌سازد و نظم‌خانوادگي‌ واژگان‌ شكسته‌ مي‌شود. يعني‌ كلمه‌ را از خانواده‌ خود جدا مي‌كند و در كنار خانواده‌ ديگري‌ قرار مي‌دهد. واژه‌ به‌ مناسبت‌ همنشيني‌ با واژگان‌ ديگر معنا يا معاني‌ متعدد مي‌يابد.
    امشب‌ ساقه‌ معني‌ را
    وزش‌ دوست‌ تكان‌ خواهد داد 11
    در اينجا واژه‌ي‌ <معني> و <دوست> در معني‌ لغوي‌ خود به‌ كار نرفته‌ است‌ درواقع‌ نظم‌شكني‌ معنايي؛ به‌كارگيري‌ زبان‌ است، گونه‌اي‌ كه‌ شيوهِ‌ بيان‌ جلب‌نظر كند. و در مقابل‌ فرايند زبان‌ عادي‌ و روزمره‌ غيرمتعارف‌ باشد. البته‌ معناي‌ يك‌ واژهِ‌ شاعرانه‌ شديداً مقيد به‌ متن‌ است‌ تابعي‌ از سازمانبندي‌ دروني‌ الفاظ‌ به‌ عبارت‌ ديگر واحدهاي‌ مفرد هر نظام‌ صرفاً به‌ دليل‌ مناسباتشان‌ با يكديگر معني‌ دارند وظيفه‌ شاعر كشف‌ مداوم‌ است؛ او معمولاً درصدد يافتن‌ واژه‌هايي‌ است‌ كه‌ به‌ خاطر قرابت‌ پنهاني‌اي‌ كه‌ با يكديگر دارند وقتي‌ كنار هم‌ مي‌نشينند معاني‌ شگفت‌ مي‌آفرينند تمام‌ توسعات‌ زبان‌ كه‌ قلمرو انواع‌ مجاز (صور گوناگون‌ استعاره، كنايه‌ و....) است‌ از همين‌ اصول‌ پيروي‌ مي‌كند. اصولاً مجاز در مفهوم‌ وسيع‌ آن‌ به‌ هر نوع‌ سخن‌ اطلاق‌ مي‌شود كه‌ به‌ نحوي‌ غير از روش‌ معمولي‌ و متداول‌ گفته‌ شود. استفاده‌ از مجاز اغلب‌ مؤ‌ثرتر از استفاده‌ از زبان‌ معمولي‌ براي‌ بيان‌ مطالب‌ مورد نظر ماست. علت‌ اين‌ تأ‌ثيرگذاري‌ در اين‌ است‌ كه‌ اولاً مجاز به‌ ما لذت‌ تخيلي‌ مي‌بخشد زيرا ذهن‌ از مشاهده‌ شباهت‌ بين‌ چيزهاي‌ كه‌ در واقع‌ شبيه‌ هم‌ نيستند لذت‌ مي‌برد ثانياً استفاده‌ از مجاز راهي‌ است‌ براي‌ وارد كردن‌ تخيل‌ بيشتر به‌ شعر، به‌ منظور تبديل‌ امور انتزاعي‌ به‌ عيني‌

  3. #13
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 7-- نظم‌شكني‌ گويشي‌


    اگر شاعر نظم‌ زبان‌ معيار را با استفاده‌ از ساختهايي‌ از گويش‌ بومي‌ و محلي‌ بشكند چنين‌ انحرافي‌ را نظم‌شكني‌ گويشي‌ مي‌ناميم.
    ...زير شماله‌ مي‌گذرد ده‌
    جدار راه‌ چيده.....
    <نيما>
    <شماله> در گويش‌ مازندراني‌ چوبي‌ است‌ براي‌ افروختن‌ آتش‌
    ديدم‌ كه: زلزله‌
    <سركنگي> ترا
    تقليد مي‌كند
    <محمدعلي‌ بهمني>
    سركنگي‌ = شانه‌ لرزاني، حركتي‌ آئيني‌ و زيبا در رقص‌ مردم‌ جنوب‌

  4. #14
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 8-- نظم‌شكني‌ نوشتاري‌

    گاه‌ شاعر با نوشتن‌ اشعارش‌ به‌ شكلي‌ خاص‌ نوعي‌ ريتم‌ بصري‌ ايجاد مي‌كند به‌ عبارت‌ ديگر، شاعر تغييري‌ در تلفظ‌ واژه‌ به‌ وجود نمي‌آورد. بلكه‌ مفهومي‌ ثانوي‌ بر مفهوم‌ اصلي‌ واژه‌ مي‌افزايد.
    رفتم‌
    در انتهاي‌ جاده‌ نگاهي‌ كردم‌
    او بود
    از روي‌ نرده‌
    خم‌ شده‌
    روي‌
    ر
    و
    د
    <حميد مصدق>

    شاعر واژه‌اي‌ <رود> را چنان‌ نوشته‌ است‌ كه‌ وضع‌ خم‌ شدن‌ <او> را روي‌ رود نشان‌ دهد.
    در نمونه‌ زير 14 شاعر پرسشهاي‌ ذهني‌ خود را در نوشتار به‌ شكل‌ علامت‌ سئوال‌ نشان‌ داده‌ است.
    o خواب‌هاي‌ من‌ كجاست؟! اي‌ هنوز گمشده، اي‌ هنوز مانده‌ در آستانه‌ زمين، خواب‌هاي‌ من‌ كجاست؟!


    پانوشت:

    1-- كليات‌ سبك‌شناسي، دكتر سيروس‌ شميسا، انتشارات‌ فردوس‌ چاپ‌ اول‌ 1372 ص‌ 60

    2-- از زبان‌شناسي‌ به‌ ادبيات‌ دكتر كورش‌ صفوي‌ انتشارات‌ چشمه‌ چاپ‌ 1373 ص‌ 43

    3-- موسيقي‌ شعر، دكتر محمدرضا شفيعي‌ كدكني‌ انتشارات‌ توس‌ چاپ‌ 1358 ص‌ 15

    4-- همان‌ منبع‌ ص‌ 20

    5-- درباره‌ شعر لارنس‌ پرين‌ ترجمه‌ فاطمه‌ راكعي‌ انتشارات‌ اطلاعات‌ چاپ‌ اول‌ 73 ص‌ 35

    6-- مفلس‌ كيميا فروش، دكتر كدكني‌ انتشارات‌ سخن‌ چاپ‌ اول‌ 1372 ص219

    7-- تازيانه‌هاي‌ سلوك‌ نقد و تحليل‌ قصايد سنايي، دكتر محمدرضا شفيعي‌ كدكني‌ انتشارات‌ آگاه‌ چاپ‌ اول‌ 72 ص‌ 197

    8-- شعر زمان‌ احمد شاملو به‌ كوشش‌ محمد حقوقي‌ انتشارات‌ نگاه‌ چاپ‌ دوم‌ 1368 ص‌ 289

    9-- گنجشك‌ها و گيلاس‌ محمد حقوقي‌ انتشارات‌ نگاه‌ چاپ‌ اول‌ 1381 ص‌ 69

    10-- شعر زمان‌ ما گزيده‌ اشعار اخوان‌ ثالث‌ به‌ كوشش‌ محمد حقوقي‌ انتشارات‌ نگاه‌ چاپ‌ اول‌ 1370 ص‌ 179

    11-- باغ‌ تنهايي‌ يادنامه‌ سهراب‌ سپهري‌ به‌ كوشش‌ حميد سياهپوش‌ انتشارات‌ اسپادانا چاپ‌ اول‌ 1372 ص‌ 36

    12-- مجموعه‌ اشعار نيما دكتر ابوالقاسم‌ جنتي‌ عطايي‌ انتشارات‌ صفي‌ عليشاه‌ چاپ‌ ششم‌

    13-- اين‌ خانه‌ واژه‌هاي‌ نسوزي‌ دارد، مجموعه‌ شعر محمدعلي‌ بهمني‌ انتشارات‌ دارينوش‌ چاپ‌ اول‌ 1382

    14-- مجلهِ‌ رشد آموزش‌ زبان‌ و ادب‌ فارسي‌ شماره‌ 64 مقاله‌ دكتر محمدرضا سنگري‌ ص‌ 7

  5. #15
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض روند آفرینش شعر

    خلاصه - هر آفریننده ای صاحب استعداد فطری، محیطی سازگار و تحصیلات مربوطه می باشد. با این پیشینه او می تواند به آفرینش اثری نوین بپردازد. استعداد شامل ژنهای ارثی و شبکه های عصبی در مغز است. فرد را می توان مجموعه ای از اعصاب، روحیات، شخصیت انگاشت. محیط سازگار مجموعه ای از مهر، پرورش، ثبات، تجارب مثبت در کودکی است. تحصیلات دانش گذشته شیوه های شناخت محیط و تخصص را در اختیار فرد می گذارد. با این مجموعه ی ارثی و اکتسابی، فرد آماده آفرینش می شود. عناصر سیال آفرینش شامل این هایند: هدف معین، تمرکز آگاهی، تعادل بین چالش بیانی و مهارت دماغی، جذبه تام در امر پیش رو، حس غیرواقعی از زمان، نبود انحراف فکری/ خود آگاهی/ دغدغه. در هر کار خلاق، چه هنری/ ادبی و چه علمی/ تجاری، مراحل معینی در ذهن فرد با روندهای موازی یا مسلسل اتفاق می افتند. این مراحل شامل تدارک، تامل، تنویر، تایید می باشند. تنویر را الهام هم نامیده اند که آبشخور آن می تواند بیرونی یا درونی باشد. نمونه هایی از شعر امروز با شرح شرایط تکانه آغازین آن ها در ادامه این جستار آورده شده اند.

  6. #16
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض مقدمه

    پیش از بروز خلاقیت در یک فرد، او باید از استعداد ذاتی، محیطی مناسب، تحصیل دانش مربوطه برخوردار باشد. استعداد ساختار ارثی در دی ان ای هسته یاخته های فرد، سازمان ترشحات هرمونی، پیدایش شبکه های عصبی برای بیشاز 100 کارکرد مغز می باشد. {1} اگر اختلالاتی در ساختار عصبی و هرمونی مغز چه ارثی و چه محیطی باشد، خلاقیت فرد با دوره های تشدیدی و وقفه دار که ضرورتن از نظر زمانی مساوی هم نیستند، روبرو می شود. {2} در بلوغ سنی و تجربی این فرد برای آفرینش و نوآوری در رشته مورد علاقه اش آماده است. در این نوشتار، فرض براین است که فرد بااستعداد ذاتی و یادگیری از محیط در دوره ای نسبتن طولانی از آثار دیگران در گذشته در مورد امری که در دست دارد باخبر است. نمونه: یک شاعر در زبان و ادبیات بومی و جهانی ورزیده است؛ پس از این دوره آغاز به شاعری می کند. روند آفرینش هنری حالت جذبه سیال ذهنی است که در آن اثری آفریده می شود. در این حالت جذبه، فرد بدون تلاش ظاهری، بطور خودکار، با تمرکز بسیار آگاهانه، در چالشی پرمعنی آغاز به ابداع اثر می کند. این اثر اگر عالی باشد نظیری در گذشته ندارد. حال باید دید معنی عالی چیست. عالی را همقطاران، نقادان، طالبان، خواستاران اثر تعریف/ تعیین می کنند. هنرمند را در این جذبه سیال ذهنی و وضع رفتاری مربوطه، در "منطقه" قرار گرفتن هم نامیده اند. در منطقه است که داده های حسهای گوناگون در نظمی بینظیر برای تخلیه از مغز بسوی واسطه ای قرار می گیرند. در این جستار روند آفرینش شعر در 4 مرحله تدارک، تامل، الهام، تایید، بررسی می شود. {3} ولی سامانه مغزی مربوط به این 4 مرحله واشکافی نمی شود. لذا این 4 مرحله با بخشهای مربوطه مغز در تناظر قرار داده نمی شوند. برای روشنی این تجریدات، نمونه های از شعرنو در رابطه با مراحل اربعه آورده میشوند. 4 مرحله آفرینش حول و حوش نویسش یک شعر مشخص بقرار زیرند:

  7. #17
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 1. تدارک/ آمایش preparation


    این مرحله از آفرینش، از 2 بخش راهبردی دراز مدت همه جانبه و موضوعی کوتاه مدت متمرکز بر یک شعر تشکیل شده است. بخش اول نیاز به بررسی در این مقولات دارند: ذات وراثتی، ساختار/ کارکرد مغز، تجزیه شعر به آرایه ها و اجزای آن، محیط پرورش و آموزش شاعر، آزمایشهای شعری و زبانی او، شرکت او در بحثهای محافل، تجربه های شعری آغازین، نقد این آثار، جامعه محاط بر شاعر، روحیات و شخصیت. مفرضات این مرحله زیادند: دانستن میدان مطالعه، شاعر در شعر، عالم در علم؛ جستجو و جمعآوری داده ها در ضمیر آگاه و ناخودآگاه او. در این مرحله ورودیهای ذهنی فراوانند. شاعر مهارت، دانش، ابزار و مواد برای شعر را تهیه می کند. مهارت و دانش از زبان، تحصیل، تجربه، خواندن اشعار گذشتگان، معاصران، غربیان، مصاحبت در محافل ادبی، بدست می اید. ابزار کتاب، رایانه، وصل به دنیای مجازی (وب، ایمیل، مرورگر، جستجوگر، لغتنامه) است. خوبی رایانه اینست که ساختار شعر را با مفصلهایش می توان جابجا کرد. مواد هم مداد، کاغذ، پاک کن، تیغ، نوار چسب، جعبه پرونده های روزمره، فهرست index ، برق، باطری، چاپگر اند. در پایان این مرحله شاعر آماده است تا ورودی از محیط یا ناخودآگاه خود را پذیرا شود. اگر این مرحله به کمال نرسیده باشد، او نمی تواند الهام را به یک اثر ماندنی تبدیل کند. نیز اگر دارای نیروی آفرینش نباشد تنها بعنوان تماشاگری در حظ از هنر می ماند. در این حالت، فرد هنر یا شعر را اسپانسر، حمایت، تشویق می کند.

    تدارک دراز مدت برای حرفه/ هنر و کوتاه مدت برای آفرینش یک کار مشخص هنری از ملزومات آفرینش است. نوع اول دربرگیرنده استعداد، آموزش، محیط مناسب، تجربه می باشد. نوع دوم یعنی تدارک آفرینش یک شعر خاص شامل تکانه های درونی و بیرونی به ذهن است. گاهی این تکانه به مناسبتی مانند روز عشق، مرثیه مرگ عزیزی، رخدادی ملی است. گاهی ناشی از یک سفارش commission بوسیله مقامی به هنرمند است. در زیر نمونه هایی از محرکها برای سرودن شعر آورده می شوند. این محرکها یا بیرونی مانند تغییر فصول، رویدادی اجتماعی، حادثه ای در زندگی شخصی اند یا درونی مانند مطالعه متنی، رویایی، خواندن شعری، حالتی عاطفی، خاطره ای.

  8. #18
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 2. تامل/ برخوابش Incubation،

    در این مرحله از آفرینش ورودی های مغز متوقف می شوند؛ در جعبه سیاه ذهن، روندهای آفرینش در کش و قوس قرار می گیرند. استحاله احساس به فرم، بدنبال راهیافت رضایت بخش ریختن ایده / محرکه به بیانی بصری/ زبانی تامل می ورزد. روند ذهنی شامل اندیشیدن آگاه با ابزار و مواد مشخص است. طرحهایی تند مرور می شوند. در آزمایش پیاده کردن ایده ها، راه حلهایی برای مسئله هنری در ناخودآگاه، خواب، نیمه هوشیاری، کار نامربوط به دغدغه ذهنی مانند راهپیمایی، دوش گرفتن در ذهن رژه می روند. در ظاهر شاعر در کاری روزمره خود را غرق می کند. ولی ناخودآگاهانه او بدنبال راه حل تبدیل ایده به فرم در عمق مشغول آزمون- خطا Trial and error یا تحلیل بدیلها /چاره ها (Analysis of Alternatives (AoA است. در این مرحله است که قوام داده ها در رابطه با حل مسئله اتفاق می افتد. فاصله گیری از مسئله پس از غور عمیق در آن، کمک به حل آن می کند. این راهکرد در مرحله بعدی آشکار می شود.

  9. #19
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض 3. تنویر/ اشراق Illumination،

    شامل روشن شدن چراغ ذهنی/ لحظه آهان، سویچ/ کلیک فکر نو می باشد که خروجی ذهن یکهو ظهور می کند. یافتن راهکار گاهی یکهو و گاهی تکه تکه پدیدار می شود. در صورت دوم، هر تکه بعدی وابسته به تکه قبلی است state dependent ؛ یعنی چون راه پیچ و خم داری، تنها با گذر از یک پیچ، پیچ بعدی آشکار می شود. برای همین است که فراست میگوید پایان شعر را در لحظه آغاز، شاعر نمی داند. گاهی این مرحله با الهام/ وحی یعنی تصویرگری ایده در روال آفرینش هنری برابر انگاشته شده است. در این مرحله، عواطف محاط بر لحظه آفرینش، تا حدودی کل روال تولید شعر را کنترل می کنند. پس حالت/ لحن شعر می تواند تغزلی، اروتیک، پرنوگرافیک، هجو، ناستالوژیک، اعتقادی باشد. یا این لحن با خشم، ترس، غم، شادی در موسیقی و موتیفهای شعر خود را استتار کند. این عواطف سازه تمایل/ تعصب Bias شعر است که در اثر ترشحات هرمونهای شیمیایی مغزی در برابر نورانهای الکتریکی عصبی روال آفرینش ذهنی/ اندامی (دست، انگشت، چشم، گوش، دهن) را کنترل می کند. اگر شبکه های مربوط به وجدان، محافظه کاری، اعتقاد فعال شوند، شعر به مسایل اجتماعی در لایه های عدالتخواهی، مداحی، خرافی/ حذر از خردگرایی می پردازد.
    در این جاست که شعر نیما، فروغ، گلسرخی، سعید، مختاری، شاملو، سیمین، از شعر محفلی تچربه گر شعر ناب دولتی فاصله نجومی میگیرد؛ بین مردم رخنه میکند. مثلن در 2005 در شبکه جهانی اورکوت، دوستداران شاملو 21 هزار نفر بودند؛ در برابر این تعداد برای شاعر مهاجر محفلی 22 نفر بودند. یا شعر سعید در مرحله انقلاب 1358 تا 1360 چه در شب شعر تهران و چه در جمعیت 10-20 هزار نفری دانشجویان از توجه ویژه ی یک شاعر ملی برخوردار بود. یا شعر متعهد گروه اول در ضمیر فرهنگی فارسی قرار می گیرد – بشکل نقل قول، کتیبه وبلاگها، گردش /بازتولید در شبکه سیبرنتیک، در کارتهای مربوط به مراسم خانوادگی/ اجتماعی، تجمعات دانشجویی، همایشگاهها، دروس ادبی و تحقیقات دانشگاههای فرامرزی، محاورات اجتماعی، مراسم یادمانها و حضور بر گور این شاعران.

    روند آفرینش شعر در شاعر طراز یک با شاعران درجه 3 حاشیه ای و 4 فرعی و نوشاعران تفاوتهایی دارد. شاعر طراز یک مانند نیما، اخوان، شاملو، فروغ هر شعرشان چون آجری در ساختن کاخی بزرگ است؛ پیوستگی آثار آنها زنجیره ای است. دیگر اینکه فوران خلاقیت درآنها سریع و پرتوان است. البته آنها در تجربه گری خود شعرهای درجه 3 و 4 هم دارند؛ این نوع آثار نتیجه عدم موفقیت آنها در یک شعر خاص است. ولی آثار آنها بطور غالب خلاق و بدیع اند. از شاعران طراز یک واژه ها، ترکیبات کلامی، سطر/ نگینه های شعری وارد فرهنگ فارسی می شود. این فرهنگ شامل کارت، شعار، محاوره مردم، آثار سمعی– بصری می باشد.

    نمونه ها:


    نیما: در این وحشت نما پاییز /ارغوان از بیم هرگز گل نیآوردن/ با بهار رفته امیدهاش ناامید.
    آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد،/ يکنفر در آب دارد می سپارد جان.

    اخوان: سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت:/ سرها در گريبان است.

    شاملو: یک شاخه. در سیاهی جنگل. به سوی نور. فریاد میکشد.

    فروغ: پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است. ایمان بیآوریم به آغاز فصل سرد.

    سهراب: عشق صدای فاصله هاست. صدای فاصله هایی که غرق ابهامند.

    رحمانی: و آفتاب خسته بيمار/ از غرب مي وزيد/ پاييز بود/ عصر جمعه پاييز.

    گلسرخی: بايد كه دوست بداريم ياران./بايد كه قلب ما/ سرود و پرچم ما باشد.

    ح مصدق: چه کسی ميخواهد/من و تو ما نشويم؟/من اگر ما نشوم خويشتنم./تو اگر ما نشوی خويشتنی.

    سعید: من این گل را می شناسم.

    سیمین: دوباره می سازمت وطن.

  10. #20
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    الهام با بازبودن به رویدادهای دور و بر رابطه دارد. شاعر لحظه الهام را تمیز می دهد؛ ذهن خود را برای محرک باز می گذارد؛ اگرچه به کاری بی رابطه با فوران شعری لحظه بعد مشغول باشد. کلید و تکانه ایکه باعث می شود که کاری را که درحال انجام آن می باشد، کنار گذاشته یا ایست داده؛ فوران شعر را که پیش بینی ناپذیر است زمزمه یا نویسش کند. نمونه: در حال رانندگی، این تنویر منجر به یادداشت مداد/ کاغذی سطور شعر می شود. پس باید مداد و کاغذی در دسترس باشد. خلاقیت با ترکیب نوین کلامی آشکار می شود. اگرچه واژه ها را تک تک بارها بکار برده؛ ولی ترکیب جدید کاملا نو است. الهام ناقوسی است که توجه شاعر را به قطار کلامی سیال در راه معطوف می کند. مطلع هر شعر الهام از خدایان است. - والری، 1871-1945 شاعر فرانسوی. نخستین سطر شعری در ذهن ملکه می شود؛ می توان آنرا چندی بعد هم بیاد آورد. گویا چند برکه کلامی از چند شبکه مغزی، در مصبی بهم می پیوندند تا سطری فوران کند. گویا این فوران شعری در شبکه ای از مغز، سوا از شبکه های فعال در امور روزمره که شاعر بدان مشغول است می باشد. این شبکه سوا با بخشهای ناخودآگاه و قوه خلاقه مغز در ارتباطی تصعیدی قرار دارد؛ در ورای شبکه های فعال روزمره گی در لحظه الهام فعال می شود. بنظر میرسد که الهام ورای هر کاری که شاعر در آن لحظه می کند مانند سفر، دویدن، رانندگی، حضور در میهمانی، ممکن است پیدایش شود. ولی این لحظه نمی تواند ارادی باشد. نمی توان ساعت 8 صبح پشت میز نشست تا نویسش شعری را آعاز کرد یا منتظر نشست تا شعر پیدایش شود. شعر نوشتن چیزی ست که شاعر تا لحظه الهام آنرا انجام نمی دهد. گاهی در هنگام نویسش شعر سیگار کشیدن، چای خوردن، قهوه نوشیدن کمکی به تمرکز می کنند. اخوان الهام را "لحظه دیدار" می نامد؛ نوعی هیپنوتیسم، مراقبه، مدیتیشن است. در انگلیسی 'euphoria' of creative flow خوانده میشود. این لحظه تداعی طول روال آفرینش را در بر می گیرد. پس از 10-20 دقیقه این لحظه دیدار محو می شود. شاعر به حال عادی برمیگردد. میتواند مرحله آخر را اجرا کند؛ یا در فرصتی دیگر در آیینده این الهام را پردازش کند. خاطرات روزانه را می توان هر موقع که فرد خواست با ضبط بر کاغذ، ضبط صوت، تلفن، بازگویی به مصاحبی، یا رایانه انجام داد. پس شعر بخاطرآوردن نیست که با تداعی یا پرسشی آغاز گردد؛ فورانی است که از زیر ناخودآگاهی به آگاهی نشت می کند. معمولن روخداد پیشاز الهام در ناخودآگاه، موازی با فعالیتهای روزمره، یا در خواب انجام می شود. وقتی که این پیشفکری به الهام نزدیک می شود شاعر آنرا جس می کند. چون مادری که وقت زایمان را حس می کند. این که 4 صبح، پشت فرمان، در راه روی، سفر، باشد؛ فرقی نمی کند. شاعر لحظه الهام را در می یابد. این پیش کاری با نوآوری زبانی، صدایی، تصویری، عاطفی از زیر کف نامحسوس بگونه ای به سقف بیان می رسد؛ یا رسیده می شود برای بیانی که از قبل پیش بینی پذیر نیست. فوران شعری آن چنان است که شاعر از خود می پرسد پس چرا همیشه شعر نمیتواند بنویسد.

    ریاضیدان یونانی قرن 3م ق.م. ارشمیدس Archimedes که بدست رومیان کشته شد، در گرمابه فریاد زد: یوریکا = یافتم. این در رابطه با مقدار آب جابجا شده بواسطه حجم جسم شناور در آب بود. ولتر گوید: "سر ارشمیدس بیشتر از هومر تخیل داشت." زیرا هومر به گردآوری افسانه های موجود پرداخت؛ درحالیکه ارشمیدس با کشف قانون اجسام شناور نوآوری کرد. شیمیدان قرن 19م آلمان، کوکوله Kukule در خواب با دیدن مار دم بدهن فرار، جواب فرمول جدید حلقوی فرار شیمی آلی بنزین را یافت.

    در آرامش ذهنی، الهام گاهی درخواب یا وقت نزدیک بآن دست می دهد. منابع الهام که در تجربه های لحظه ای به انسان دست می دهد بقرار زیرند: سفر بویژه بجایی ناآشنا. توجه به آثار هنری:نقاشی، موسیقی، فیلم، مجسمه، شعر، نمایش. دریافت زیبایی: شنیدن، دیدن. مطالع.: خواندن شعری، حضور در نمایشگاه نقاشی. طبیعت: باران غروب/ طلوع. مراقبه. خانواده. عشق. برای دریافت الهام باید آمادگی پذیرشآنرا داشت. آمادگی دربرگیرنده مطالعات و تحقیق در باره موضوع است. ذهن ناخودآگاه در خواب و بیداری دنبال حل مشکل است. در ارامش زیر دوش آب یا رانندگی در جاده خلوتی ممکن است الهام دست بدهد. بودلر: الهام چیزی نیست جز کار و تلاش هرروزه. در نقطه مقابل، ادیسون: {ابداع} تنها 1 درصد الهام/تنویر است 99 درصد تلاش/ تعریق. او روی 2 واژه انگلیسی inspirationو perspiration تاکید می کند.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •