الهام با بازبودن به رویدادهای دور و بر رابطه دارد. شاعر لحظه الهام را تمیز می دهد؛ ذهن خود را برای محرک باز می گذارد؛ اگرچه به کاری بی رابطه با فوران شعری لحظه بعد مشغول باشد. کلید و تکانه ایکه باعث می شود که کاری را که درحال انجام آن می باشد، کنار گذاشته یا ایست داده؛ فوران شعر را که پیش بینی ناپذیر است زمزمه یا نویسش کند. نمونه: در حال رانندگی، این تنویر منجر به یادداشت مداد/ کاغذی سطور شعر می شود. پس باید مداد و کاغذی در دسترس باشد. خلاقیت با ترکیب نوین کلامی آشکار می شود. اگرچه واژه ها را تک تک بارها بکار برده؛ ولی ترکیب جدید کاملا نو است. الهام ناقوسی است که توجه شاعر را به قطار کلامی سیال در راه معطوف می کند. مطلع هر شعر الهام از خدایان است. - والری، 1871-1945 شاعر فرانسوی. نخستین سطر شعری در ذهن ملکه می شود؛ می توان آنرا چندی بعد هم بیاد آورد. گویا چند برکه کلامی از چند شبکه مغزی، در مصبی بهم می پیوندند تا سطری فوران کند. گویا این فوران شعری در شبکه ای از مغز، سوا از شبکه های فعال در امور روزمره که شاعر بدان مشغول است می باشد. این شبکه سوا با بخشهای ناخودآگاه و قوه خلاقه مغز در ارتباطی تصعیدی قرار دارد؛ در ورای شبکه های فعال روزمره گی در لحظه الهام فعال می شود. بنظر میرسد که الهام ورای هر کاری که شاعر در آن لحظه می کند مانند سفر، دویدن، رانندگی، حضور در میهمانی، ممکن است پیدایش شود. ولی این لحظه نمی تواند ارادی باشد. نمی توان ساعت 8 صبح پشت میز نشست تا نویسش شعری را آعاز کرد یا منتظر نشست تا شعر پیدایش شود. شعر نوشتن چیزی ست که شاعر تا لحظه الهام آنرا انجام نمی دهد. گاهی در هنگام نویسش شعر سیگار کشیدن، چای خوردن، قهوه نوشیدن کمکی به تمرکز می کنند. اخوان الهام را "لحظه دیدار" می نامد؛ نوعی هیپنوتیسم، مراقبه، مدیتیشن است. در انگلیسی 'euphoria' of creative flow خوانده میشود. این لحظه تداعی طول روال آفرینش را در بر می گیرد. پس از 10-20 دقیقه این لحظه دیدار محو می شود. شاعر به حال عادی برمیگردد. میتواند مرحله آخر را اجرا کند؛ یا در فرصتی دیگر در آیینده این الهام را پردازش کند. خاطرات روزانه را می توان هر موقع که فرد خواست با ضبط بر کاغذ، ضبط صوت، تلفن، بازگویی به مصاحبی، یا رایانه انجام داد. پس شعر بخاطرآوردن نیست که با تداعی یا پرسشی آغاز گردد؛ فورانی است که از زیر ناخودآگاهی به آگاهی نشت می کند. معمولن روخداد پیشاز الهام در ناخودآگاه، موازی با فعالیتهای روزمره، یا در خواب انجام می شود. وقتی که این پیشفکری به الهام نزدیک می شود شاعر آنرا جس می کند. چون مادری که وقت زایمان را حس می کند. این که 4 صبح، پشت فرمان، در راه روی، سفر، باشد؛ فرقی نمی کند. شاعر لحظه الهام را در می یابد. این پیش کاری با نوآوری زبانی، صدایی، تصویری، عاطفی از زیر کف نامحسوس بگونه ای به سقف بیان می رسد؛ یا رسیده می شود برای بیانی که از قبل پیش بینی پذیر نیست. فوران شعری آن چنان است که شاعر از خود می پرسد پس چرا همیشه شعر نمیتواند بنویسد.
ریاضیدان یونانی قرن 3م ق.م. ارشمیدس Archimedes که بدست رومیان کشته شد، در گرمابه فریاد زد: یوریکا = یافتم. این در رابطه با مقدار آب جابجا شده بواسطه حجم جسم شناور در آب بود. ولتر گوید: "سر ارشمیدس بیشتر از هومر تخیل داشت." زیرا هومر به گردآوری افسانه های موجود پرداخت؛ درحالیکه ارشمیدس با کشف قانون اجسام شناور نوآوری کرد. شیمیدان قرن 19م آلمان، کوکوله Kukule در خواب با دیدن مار دم بدهن فرار، جواب فرمول جدید حلقوی فرار شیمی آلی بنزین را یافت.
در آرامش ذهنی، الهام گاهی درخواب یا وقت نزدیک بآن دست می دهد. منابع الهام که در تجربه های لحظه ای به انسان دست می دهد بقرار زیرند: سفر بویژه بجایی ناآشنا. توجه به آثار هنری:نقاشی، موسیقی، فیلم، مجسمه، شعر، نمایش. دریافت زیبایی: شنیدن، دیدن. مطالع.: خواندن شعری، حضور در نمایشگاه نقاشی. طبیعت: باران غروب/ طلوع. مراقبه. خانواده. عشق. برای دریافت الهام باید آمادگی پذیرشآنرا داشت. آمادگی دربرگیرنده مطالعات و تحقیق در باره موضوع است. ذهن ناخودآگاه در خواب و بیداری دنبال حل مشکل است. در ارامش زیر دوش آب یا رانندگی در جاده خلوتی ممکن است الهام دست بدهد. بودلر: الهام چیزی نیست جز کار و تلاش هرروزه. در نقطه مقابل، ادیسون: {ابداع} تنها 1 درصد الهام/تنویر است 99 درصد تلاش/ تعریق. او روی 2 واژه انگلیسی inspirationو perspiration تاکید می کند.