بهتون توصیه میکنم اگه قرار شد متنی را ترجمه کنید به صورت زیر ترجمه کنید!
Static electricity
الکتریسیته ی ساکن
It was discovered centuries ago that certain types of materials would mysteriously attract one another after being rubbed together.
قرن ها پیش این کشف شد که نوعی مواد خاص به طور مرموز مواد دیگری را جذب میکنن وقتی به یکدیگر مالش داده میشوند
For example: after rubbing a piece of silk against a piece of glass, the silk and glass would tend to stick together.
برای مثال: پس از مالش یک تکه ابریشم با یک قطعه شیشه ، شیشه و ابریشم تمایل دارند به یکدیگر بچسبند
Indeed, there was an attractive force that could be demonstrated even when the two materials were separated:
درواقع، نیروی جاذبه ای وجود داشت که حتی وقتی دو ماده از یکدیگر جدا بودند، خود را نشان میداد
Attraction: جاذبه
Glass rod: میله ی شیشه ای
Silk cloth : پارچه ی ابریشمی
Glass and silk aren't the only materials known to behave like this.
شیشه و ابریشم تنها مواد شناخته شده نیستند که اینگونه رفتار میکنند
Anyone who has ever brushed up against a latex balloon only to find that it tries to stick to them has experienced this same phenomenon.
درست این جمله را نمیتونم ترجمه کنم !کمکم کنید...فکر کنم یه همچین چیزی بشه:
هرکس که تا به حال یک بادکنک لاستیکی را مالش داده همان پدیده را تجربه کرده....
Paraffin wax and wool cloth are another pair of materials early experimenters recognized as manifesting attractive forces after being rubbed together:
موم و پارچه ی پشمی جفتی دیگر از مواد هستند که بعد از مالش با یکدیگر به عنوان ظاهر کننده نیرویهای جاذبه ، توسط تجربه کنندگان اولیه، شناخته شدند
wax: موم
wool cloth: پارچه پشمی
This phenomenon became even more interesting when it was discovered that identical materials, after having been rubbed with their respective cloths, always repelled each other:
این پدیده حتی جالب تر شد وقتی که کشف شد مواد مشابه، بعد از مالش توسط پارچه ی مخصوص خود، همیشه یکدیگر را دفع میکنند!
repulsion : دافعه
It was also noted that when a piece of glass rubbed with silk was exposed to a piece of wax rubbed with wool, the two materials would attract one another:
این نیز ملاحظه شد که وقتی یک تکه شیشه در مجاورت یک موم که با پارچه ی پشمی مالش داده شده، قرار میگیرد، یکدیگر را جذب میکنند!
کــــلمات:
material : ماده
mysteriously : به طور مرموز ، مبهم
attract: جذب کردن
rub : مالیدن
tend : تمایل داشتن
stick: چسبیدن
Indeed: درواقع
demonstrate: نشان دادن، تظاهر کردن
separate: جدا
Attraction: جاذبه
Glass rod: میله ی شیشه ای
Silk cloth : پارچه ی ابریشمی
brushed up :؟؟؟؟؟؟؟؟
latex balloon: بادکنک لاستیکی
phenomenon: پدیده
manifest: ظاهر کردن، نشان دادن
wax: موم
wool cloth: پارچه پشمی
identical: مشابه
respective: مربوط/مخصوص به خود
repel: دفع کردن
repulsion: دافعه
اولین باره ترجمه میکنم! افتضاحه
خب خیلی جاها رو بد ترجمه کردم! لطف کنید اگه جایی جملات، معادلات و کلمات بهتری به ذهنتون میرسه حتما بگید! درضمن من از ترجمه ی درست افعال مطمئن نیستم باید از یکی از دوستان توی انجمن زبان درخواست کنم تشریف بیاره یکم نظارت داشته باشه رو ترجمه ی ما!