اشاره :
هنگامي كه چيزي را در موتور جستجوي گوگل جستجو ميكنيد، در كنار آن تبليغات متني شركتهاي ايراني و از جمله شركتهاي بزرگ خودروسازي ديده ميشود. در واقع گوگل كه تا ديروز فقط برايمان كلمات دلخواه را به رايگان جستجو ميكرد، امروز دارد پيامي، هر چند تبليغاتي را عرضه ميكند؛ و اين خود نكتهها در دل نهفته دارد كه خواهم گفت.
ز كنج صومعه حافظ مجوي گوهر عشق
قدم برون نه اگر ميل جستجو داري
ميل جستجو دارند ...
بسيار هم ميل جستجو دارند؛ براي جستجو آمدهاند. جستجوي كلمه. كلمات را ميجويند، نه در كنج صومعه، كه در هر برگي كه در فضاي مجازي مييابند. كلمه ميجويند تا به دلار برسند. دلار مييابند تا به قدرت برسند. وحالا قدرت تنها در دست آنها نيست كه بر كرسيهاي عيان نشستهاند؛ قدرت امروز، در توانِ جستن و متصل كردن نهفته است. آنان ميجويند و متصل ميكنند؛ و اين چنين، در چشم برهمزدني، به غولهايي تبديل ميشوند كه توان آن دارند كه در هر گوشه اين فضاي تودرتو سرك بكشند، كليك بكارند و دلار بردارند. آري، از گوگل ميگويم و از ياهو، و ديگران. نامهايي كه تا چندي پيش برايمان تنها افسانههايي بودند در دوردستها؛ در قصههاي قشنگ مديريتي...
مطلب از اين قرار است: از مدتي پيش، هنگامي كه چيزي را در موتور جستجوي گوگل جستجو ميكنيد، در كنار آن تبليغات متني شركتهاي ايراني و از جمله شركتهاي بزرگ خودروسازي ديده ميشود. در واقع گوگل كه تا ديروز فقط برايمان كلمات دلخواه را به رايگان جستجو ميكرد، امروز دارد پيامي، هر چند تبليغاتي را عرضه ميكند؛ و اين خود نكتهها در دل نهفته دارد كه خواهم گفت. و اين را بگذاريد در كنار خبري كه امروز شنيدهام و آن اينكه، گوگل علامت تجاري خود را در ايران نيز به ثبت رسانده است.
كليك، كليك - سنت، سنت ...
چندي پيش هم لابد همه آنها كه اخبارit را دنبال ميكنند، خبردار شدهاند كه گوگل بابت هر جستجو و يا هر كليك بر روي آگهيهايش چقدر درآمد كسب ميكند. 12 سنت بابت هر جستجو، و 62 سنت بابت هر كليك روي آگهي. در جايي ديگر نيز خواندم كه هر كليك براي آگهيدهندگان گوگل يك دلار و هفتادوپنج سنت هزينه دربردارد. سرمايهاش به بيش از يكصد ميليارد دلار رسيده است و ارزش سهامش نزديك به 400 دلار (مقايسه كنيد با سهام 25 دلاري مايكروسافت، البته با در نظر گرفتن اين نكته كه تعداد سهام مايكروسافت بسيار بيشتر است.)
آري، همين گوگل محجوب كه در صفحه جستجوي ساده آن تنها چند كلمه و يك كادر قرار دارد، از راه جستجو در ميليونها سايت در دنيا و از قبل دريافت آگهيهاي تبليغاتي به چنين قدرت اقتصادي عظيمي دست يافته است؛ هر روز سرويس جديدي عرضه ميكند، غولهايي چون مايكروسافت را به سختي به چالش طلبيده است، با اينهمه، بازار كمرونق تبليغات اينترنتي در ايران را نيز از ياد نبرده است. و اين از مدل تجاري پيچيده و عجيب و غريبش حكايت ميكند. واقعيت اين است كه گوگل ميداند كه كاربران چه چيزي را ميپسندند، چه چيزي را بيشتر ميپسندند و چه چيزي را اصلاً نميپسندند. به عبارت ديگر، گوگل از آمار و اطلاعات مربوط به علايق كاربران اينترنت آگاه است و اين آگاهي به نظرم، راز و رمز پيشرفت چشمگير اين شركت است كه در طول چند سال توانسته از شركتي چند نفره به شركتي چند ده ميلياردي تبديل شود.
آمد يكي آتشسوار ...
همه آنها كه سايتهاي پربينندهاي دارند ميدانند كه روزانه چند نفر از جانب گوگل به سوي سايتهاي آنها هدايت ميشوند. در واقع گوگل يكي از منابع تهيه بازديدكننده براي سايتهاي پربيننده، از جمله سايتهاي ايراني است؛ و اكنون نيز با جلب آگهي براي خود، مزد اين خدمت به ظاهر رايگان را ميگيرد. اما سايه گوگل به نظر سنگين ميآيد. همانگونه كه سايه مايكروسافت در يك دهه پيشتر چنين بود. هر بازاري كه مايكروسافت به آن وارد ميشد، چالش عظيم را به ديگر رقبا تحميل ميكرد (اگر چه امروزه هم تا حدودي چنين است). حضور گوگل نيز امروزه، ميتواند دارندگان سايتهاي اينترنتي را به فكر فرو برد. تبليغات اينترنتي در ايران هرگز بازار پررونقي نداشته است و اكنون گوگل ميآيد تا تكه بزرگي از اين كيك كوچك را براي خود بردارد.
از ديگر سو، رسانههاي سنتي مكتوب، كه هنوز درگير چالشي فرساينده با رسانههاي ديجيتال و به ويژه اينترنت هستند، اكنون رقيبي چالاك را در آوردگاه خود ميبينند. گوگل هم اكنون نيز خبرنامههايي پرخواننده را منتشر ميكند كه در واقع گزيده پرخوانندهترين خبرهاي دنياست. شايد بسياري از خبرگزاريها و حتي رسانههاي سنتي، راديوها و تلويزيون ها و ... نگران روزي هستند كه گوگل بخواهد در عرصه توليد محتوا نيز قدم بگذارد. و از آنجا كه از علايق و سلايق ساكنان دنياي مجازي به خوبي آگاه است، طبيعي است كه رقابت با آن بس دشوار خواهد بود. اگر چه، شايد آن روز، شأن خود را به عنوان يك موتور جستجوي برتر تا حدودي از دست بدهد.
شمشاد خانهپرور ما از كه كمتر است...
حكايت ورود گوگل به بازار تبليغات به ويژه در ايران و يا ورود احتمالي آن به عرصه توليد محتوا، تنها يكي از پديدههايي است كه امروزه در برابر رسانههاي سنتي و ديجيتال قرار دارد. طبيعتاً ديگران نيز از اين خوان بهرههايي طلب خواهند كرد؛ البته شايد به شكلها و شيوههايي ديگر. آنچه مهم است اين كه، حالا ديگر نگاه كردن به يك نشريه يا سايت ديگر و كپيبرداري از مطالب و حتي آگهيهاي آن، چندان كفاف نميدهد. اين ترفند، در دنيايي با وجود غولهايي چون گوگل و ياهو و ديگران، ديگر جواب نميدهد. اين عرصه، عرصه ديگري است، حريف، حريف ديگري و ميدان مبارزه، وسعتي به پهناي دو دنياي واقعي و مجازي. شستن چشمها هم شايد ديگر جواب ندهد! اينبار جهان به سراغ ما آمده است. بخواهيم يا نخواهيم وارد بازي بزرگي شدهايم. بازيگراني چيرهدست، درآن سوي ميدان، با پشتوانه گراني از تجربه، فن و سرمايه، صفآراستهاند.
من اما، به هيچ روي اعتقاد ندارم كه ما در اين بازي، بازندهِ از پيشمُقدريم. اگرچه عرصه بسيار تنگ است و دست حريف بسيار فراخ، اما از ياد نبايد برد كه همين حريف، خود با اتكا به نوآوري و پشتكار و خلاقيت، در برابر هيولايي همچون مايكروسافت سر برآورد. خلاقيت، اتكا به محتواي بومي براي برآمدن در عرصه ملي، مرعوب نشدن در برابر غولها، ميتواند در اين عرصه كارگشا باشد. اگرچه همهِ اينها، شعار هم ميتواند باشد!
بياييد بينديشيم و با هم حرفوگفتي در اينباره داشته باشيم. صفحات ماهنامه شبكه و سايت آن به روي همه دوستداران اين عرصه گشوده است.
نقل از هرمز پور رستمي مدير مسئول ماهنامه شبكه