انسان زمانی سخن میگوید که با اندیشه های خود در صلح و آرامش نباشد و وقتی که دیگر نتواند در تنهایی دل خود بماند
در لبهایش زندگی میکند و صدا برای او وسیله میشودبرای شادی و آسودگی خاطرش.و بسیاری از سخنان شمااندیشه
را در غم و اندوه فرو میبرد. زیرا اندیشه پرنده ای اسمانی است که شاید بتواند در قفس سخن بالهایش را باز کند اما
اما نمیتواند به پرواز در آید...
(پیامبر و دیوانه نوشته ی جبران خلیل جبران )