تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 17 از 17 اولاول ... 71314151617
نمايش نتايج 161 به 164 از 164

نام تاپيک: فریدون مشیری

  1. #161
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض


    گفته بودی كه چرا محو تماشای منی؟
    و آنچنان مات كه يكدم مژه بر هم نزنی

    مـژه بر هم نزنــم تا كه ز دستم نــرود
    نـــاز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنے



    + آهوی وحشی - فرامرز اصلانی

    با تشکر مهران...

  2. 6 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #162
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض



    تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
    شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم
    تو چیستی که من از موج هر تبسم تو
    بسان قایق سرگشته روی کردابم
    تو در کدام سحر بر کدام اسب سپید
    تورا کدام خدا
    تو را کدام جهان
    تو از کدام ترانه تو از کدام صدف
    تو در کدام چمن همره کدام نسیم
    تو از کدام سبو
    من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه
    چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه
    مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه
    کدام نشاه دمیده از تو در تن من
    که ذره ها وجود تو را که می بیند
    به رقص می آیند
    سرود می خوانند
    چه آرزوی محالیست زیستن با تو
    مرا همین بگذارند یک سخن با تو
    به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
    به من بگو که برو در دهان شیر بمیر
    بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف
    ستاره ها را از آسمان بیار به زیر
    تو را به هر چه تو گویی به دوستی سوگند
    هر آنچه خواهی از من بخواه ، صبر مخواه
    که صبر راه درازی ، به مرگ پیوسته ست
    تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
    تو دور دست امیدی و پای من خسته ست
    همه وجود تو مهر است و جان من محروم
    چراغ چشم تو باز است و راه من بسته ست

  4. 2 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #163
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض



    ديگر نمی نالی بدان شيرين زبانی
    ديگر نمی گويی حديث مهربانی
    دست زمان نی تو بسته است
    روح تو خسته است
    تارت گسسته است ...


    فريدون مشيری

  6. #164
    پروفشنال green-mind's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2015
    محل سكونت
    Www.
    پست ها
    899

    پيش فرض

    از همان روزی که دست حضرت قابیل
    گشت آلوده به خون حضرت هابیل
    از همان روزی که فرزندان آدم
    زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
    آدمیت مرد
    گرچه آدم زنده بود
    از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
    از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
    آدمیت مرده بود
    بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
    گشت و گشت
    قرنها از مرگ آدم هم گذشت
    ای دریغ
    آدمیت برنگشت
    قرن ما
    روزگار مرگ انسانیت است
    سینه دنیا ز خوبی ها تهی است
    صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهی است
    صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
    قرن موسی چمبه هاست
    روزگار مرگ انسانیت است
    من که از پژمردن یک شاخه گل
    از نگاه ساکت یک کودک بیمار
    از فغان یک قناری در قفس
    از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بر دار
    اشک در چشمان و بغضم در گلوست
    وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
    مرگ او را از کجا باور کنم
    صحبت از پژمردن یک برگ نیست
    وای جنگل را بیابان میکنند
    دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
    هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
    آنچه این نامردان با جان انسان میکنند
    صحبت از پژمردن یک برگ نیست
    فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
    فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
    فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
    در کویری سوت و کور
    در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
    صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
    گفتگو از مرگ انسانیت است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •