آدم به زمین آمد
این حادثه رویا نیست
این فرصت بی تکرار
عشق است معما نیست...
آدم به زمین آمد
این حادثه رویا نیست
این فرصت بی تکرار
عشق است معما نیست...
معني قرآن ز قرآن پرس و بس
وز كسي كاتش زده اندر هوس
مولانا
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه را خاموش کنید
((معینی کرمانشاهی))
صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر گشودن , پرستو شدن
((سید حسن حسینی))
ای سر و پای بسته به آزادگی مناز
آزاده منم که از همه عالم بریده ام
((رهی معیری))
دست طلب چو پیش کسان می کنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش((صائب تبریزی))
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
((سعدی))
تا دست ارادت به تو دادهست دلم .....دامان طرب ز کف نهادهست دلم
ره یافته در زلف دل آویز کجت ............القصه به راه کج فتادهست دلم
نقش کردم رخ زيباي تو در خانه دل
خانه ويران شد و آن نقش به ديوار بماند...
ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
وقت سحر است خيز اي مايه ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز
کانـها کـه بجايند نپايند بسي
و آنها که شدند کس نـميايد باز
هر چند که رنگ و بوي زيباسـت مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا
معـلوم نـشد که در طربخانه خاک
نـقاش ازل بـهر چه آراسـت مرا
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه سخت است
هم اکنون 9 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 9 مهمان)