تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 15 از 26 اولاول ... 511121314151617181925 ... آخرآخر
نمايش نتايج 141 به 150 از 258

نام تاپيک: فاجعه بیکاری ۱ میلیون تحصیل‌‌کرده دانشگاهی بیکارند !!!

  1. #141
    آخر فروم باز Gregar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    The North
    پست ها
    5,193

    پيش فرض

    دانشگاه آزاد نه سواد یادت میده نه دانش دوست عزیز،

    شدیدا مدرک نگر هستید و فکر میکنید هرکسی مدرک نداره پس سواد هم نداره.

    شما اگر آمار افراد بیکار که تحصیلات آکادمیک دارند رو بررسی کنید میبینید این افراد قریب به اکثرشون مدرک دانشگاه های غیر انتفاعی دارند، یعنی پول دادند و مدرک گرفتن.

    کسی که کارشناسی programming از دانشگاه آزاد داره و هنوز یه خط c++ نمیتونه بنویسه بهش می گید با سواد؟ خوب همین فرد رو در آمار "میلیون بیکار" وارد کردند.

    کسی که در دانشگاه بقدری رو رشته خودش تسلط پیدا کرده باشه که بتونه از پس نیاز های فعلی جامعه بر بیاد بیکار نمیمونه.

    تا وقتی آموزش پرورش تغییر نکنه از فرهنگ بگیر تا اقتصاد به همین شکل فعلی باقی خواهد ماند.
    خوب کسی هم که مثلا برنامه نویسی یاد نگرفته باشه قطعا وقتش رو نمیزاره بره دنبال شغلهای برنامه نویسی و میزنه تو یه کار دیگه ای و شاید موفقتر هم بشه .
    ولی ما که از اول با هدف پروگرمر شدن وارد شدیم هم وضعمون همینه . واسه رفقام هم که مثل خودم بودن مگه یه جایی توی شرکتی اشنایی داشتن که واسشون کار جور کنه توی حوضه برنامه نویسی وگرنه از طریق اگهی و ... به جایی نمیشه رسید .
    اکثر جاهایی که اگهی میزنه در هر زمینه ای که باشه اینقدر ملت میریزن فرم پر میکنن که با وجود اون همه ادم با سابقه کار احتمال انتخاب شدنت عملا صفره . یعنی طوری شده که ملت تو بازار کار فقط جابه جا میشن . نیروی جدیدی رو نمیپذیره بازار کار . مگر در موارد پارتی بازی یا بازنشستگی و ...

    ثانیا صنعت و دانشگاه اینقدر باید با هم رابطه داشته باشن که افراد اون دانش رو به صورت تجربی هم در حین تحصیل یاد بگیرن .
    یه جکی هست الان درست کردن که میگه هر جا میری باید با 5 سال سابقه کار به دنیا اومده باشی تا استخدامت کنن .
    واقعیت هم باید همین باشه . شما برو چند سال پول بی زبون رو بریز تو حلقوم این دانشگاه ها ولی طی اون سالها از علمت استفاده ای نشه افسردگی میگیری .
    یه بنده خدایی بود از چین واسه یه پروژه ای اومده بود ایران باهاش که صحبت میکردیم تعجب میکرد از اینکه دانشجوهای رشته برق رو تو ایران توی تاسیسات برق و نیروگاهی بهشون اموزش همراه با کار نمیدن .

    بازار کار هم همونطور که گفتم طوری شده افراد فقط جابه جا میشن . هر جا میری میبینی 20 نفر با سابقه کار بیشتر از تو اومدن واسه استخدام . خوب قطعا اولویت رو با این افراد قرار میدن .

  2. این کاربر از Gregar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #142
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    خوب کسی هم که مثلا برنامه نویسی یاد نگرفته باشه قطعا وقتش رو نمیزاره بره دنبال شغلهای برنامه نویسی و میزنه تو یه کار دیگه ای و شاید موفقتر هم بشه .
    ولی ما که از اول با هدف پروگرمر شدن وارد شدیم هم وضعمون همینه . واسه رفقام هم که مثل خودم بودن مگه یه جایی توی شرکتی اشنایی داشتن که واسشون کار جور کنه توی حوضه برنامه نویسی وگرنه از طریق اگهی و ... به جایی نمیشه رسید .
    اکثر جاهایی که اگهی میزنه در هر زمینه ای که باشه اینقدر ملت میریزن فرم پر میکنن که با وجود اون همه ادم با سابقه کار احتمال انتخاب شدنت عملا صفره . یعنی طوری شده که ملت تو بازار کار فقط جابه جا میشن . نیروی جدیدی رو نمیپذیره بازار کار . مگر در موارد پارتی بازی یا بازنشستگی و ...

    ثانیا صنعت و دانشگاه اینقدر باید با هم رابطه داشته باشن که افراد اون دانش رو به صورت تجربی هم در حین تحصیل یاد بگیرن .
    یه جکی هست الان درست کردن که میگه هر جا میری باید با 5 سال سابقه کار به دنیا اومده باشی تا استخدامت کنن .
    واقعیت هم باید همین باشه . شما برو چند سال پول بی زبون رو بریز تو حلقوم این دانشگاه ها ولی طی اون سالها از علمت استفاده ای نشه افسردگی میگیری .
    یه بنده خدایی بود از چین واسه یه پروژه ای اومده بود ایران باهاش که صحبت میکردیم تعجب میکرد از اینکه دانشجوهای رشته برق رو تو ایران توی تاسیسات برق و نیروگاهی بهشون اموزش همراه با کار نمیدن .

    بازار کار هم همونطور که گفتم طوری شده افراد فقط جابه جا میشن . هر جا میری میبینی 20 نفر با سابقه کار بیشتر از تو اومدن واسه استخدام . خوب قطعا اولویت رو با این افراد قرار میدن .
    قطعا در این شرایط کسانی که تجربه کاری دارند معمولا شانس بالاتری برای پیدا کردن کار دارند. ولی با این حال این به معنی ناامیدی کامل نیست... مثلا میشه رفت دنبال یه کار مرتبط ولی با حقوق و موقعیت پائینتر که بدون داشتن سابقه کار شانس گرفتنش مساعد باشه.

    - - - Updated - - -


    خوب کسی هم که مثلا برنامه نویسی یاد نگرفته باشه قطعا وقتش رو نمیزاره بره دنبال شغلهای برنامه نویسی و میزنه تو یه کار دیگه ای و شاید موفقتر هم بشه .
    ولی ما که از اول با هدف پروگرمر شدن وارد شدیم هم وضعمون همینه . واسه رفقام هم که مثل خودم بودن مگه یه جایی توی شرکتی اشنایی داشتن که واسشون کار جور کنه توی حوضه برنامه نویسی وگرنه از طریق اگهی و ... به جایی نمیشه رسید .
    اکثر جاهایی که اگهی میزنه در هر زمینه ای که باشه اینقدر ملت میریزن فرم پر میکنن که با وجود اون همه ادم با سابقه کار احتمال انتخاب شدنت عملا صفره . یعنی طوری شده که ملت تو بازار کار فقط جابه جا میشن . نیروی جدیدی رو نمیپذیره بازار کار . مگر در موارد پارتی بازی یا بازنشستگی و ...

    ثانیا صنعت و دانشگاه اینقدر باید با هم رابطه داشته باشن که افراد اون دانش رو به صورت تجربی هم در حین تحصیل یاد بگیرن .
    یه جکی هست الان درست کردن که میگه هر جا میری باید با 5 سال سابقه کار به دنیا اومده باشی تا استخدامت کنن .
    واقعیت هم باید همین باشه . شما برو چند سال پول بی زبون رو بریز تو حلقوم این دانشگاه ها ولی طی اون سالها از علمت استفاده ای نشه افسردگی میگیری .
    یه بنده خدایی بود از چین واسه یه پروژه ای اومده بود ایران باهاش که صحبت میکردیم تعجب میکرد از اینکه دانشجوهای رشته برق رو تو ایران توی تاسیسات برق و نیروگاهی بهشون اموزش همراه با کار نمیدن .

    بازار کار هم همونطور که گفتم طوری شده افراد فقط جابه جا میشن . هر جا میری میبینی 20 نفر با سابقه کار بیشتر از تو اومدن واسه استخدام . خوب قطعا اولویت رو با این افراد قرار میدن .
    قطعا در این شرایط کسانی که تجربه کاری دارند معمولا شانس بالاتری برای پیدا کردن کار دارند. ولی با این حال این به معنی ناامیدی کامل نیست... مثلا میشه رفت دنبال یه کار مرتبط ولی با حقوق و موقعیت پائینتر که بدون داشتن سابقه کار شانس گرفتنش مساعد باشه.

    - - - Updated - - -


    خوب کسی هم که مثلا برنامه نویسی یاد نگرفته باشه قطعا وقتش رو نمیزاره بره دنبال شغلهای برنامه نویسی و میزنه تو یه کار دیگه ای و شاید موفقتر هم بشه .
    ولی ما که از اول با هدف پروگرمر شدن وارد شدیم هم وضعمون همینه . واسه رفقام هم که مثل خودم بودن مگه یه جایی توی شرکتی اشنایی داشتن که واسشون کار جور کنه توی حوضه برنامه نویسی وگرنه از طریق اگهی و ... به جایی نمیشه رسید .
    اکثر جاهایی که اگهی میزنه در هر زمینه ای که باشه اینقدر ملت میریزن فرم پر میکنن که با وجود اون همه ادم با سابقه کار احتمال انتخاب شدنت عملا صفره . یعنی طوری شده که ملت تو بازار کار فقط جابه جا میشن . نیروی جدیدی رو نمیپذیره بازار کار . مگر در موارد پارتی بازی یا بازنشستگی و ...

    ثانیا صنعت و دانشگاه اینقدر باید با هم رابطه داشته باشن که افراد اون دانش رو به صورت تجربی هم در حین تحصیل یاد بگیرن .
    یه جکی هست الان درست کردن که میگه هر جا میری باید با 5 سال سابقه کار به دنیا اومده باشی تا استخدامت کنن .
    واقعیت هم باید همین باشه . شما برو چند سال پول بی زبون رو بریز تو حلقوم این دانشگاه ها ولی طی اون سالها از علمت استفاده ای نشه افسردگی میگیری .
    یه بنده خدایی بود از چین واسه یه پروژه ای اومده بود ایران باهاش که صحبت میکردیم تعجب میکرد از اینکه دانشجوهای رشته برق رو تو ایران توی تاسیسات برق و نیروگاهی بهشون اموزش همراه با کار نمیدن .

    بازار کار هم همونطور که گفتم طوری شده افراد فقط جابه جا میشن . هر جا میری میبینی 20 نفر با سابقه کار بیشتر از تو اومدن واسه استخدام . خوب قطعا اولویت رو با این افراد قرار میدن .
    قطعا در این شرایط کسانی که تجربه کاری دارند معمولا شانس بالاتری برای پیدا کردن کار دارند. ولی با این حال این به معنی ناامیدی کامل نیست... مثلا میشه رفت دنبال یه کار مرتبط ولی با حقوق و موقعیت پائینتر که بدون داشتن سابقه کار شانس گرفتنش مساعد باشه.

  4. #143
    آخر فروم باز Gregar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    The North
    پست ها
    5,193

    پيش فرض

    قطعا در این شرایط کسانی که تجربه کاری دارند معمولا شانس بالاتری برای پیدا کردن کار دارند. ولی با این حال این به معنی ناامیدی کامل نیست... مثلا میشه رفت دنبال یه کار مرتبط ولی با حقوق و موقعیت پائینتر که بدون داشتن سابقه کار شانس گرفتنش مساعد باشه.
    فکر میکنم هر کسی تو این شرایط باشه حاضر میشه با حقوق کمتر کار کنه ولی کار داشته باشه . بالاخره از هیچی و بیکاری بهتره .

    ولی متاسفانه چون اکثر استخدامی ها مخصوصا شرکتی ها فرمالیته شده جاهایی که حقوق کمتر از قانون کار میدن و بیمه هم معمولا نداره ، اقا نمیخوان و اکثرا حالا به دلایل مختلف به دنبال خانم هستند .
    اگه بخوام یه تخمین کلی از میزان تقاضای نیروی کار برحسب جنسیت (فقط بر اساس تجربه دنبال کردن اگهی های استخدامی تو این چند ساله) بزنم ، اگه شغلهای کارگری رو فیلتر کنیم حدود 60% استخدامی های شرکتی فقط خانم میخوان و 10% فقط اقا و 30% بقیه هم اقا یا خانم .
    البته با توجه به هر شهری فرق میکنه .

    نکته دیگه اینه که توی فرم های استخدامی اگه میزان حقوق درخواستی رو هم کم اعلام کنی انگار ارزش کار خودت رو پایین اوردی و شرکتها این روزا ریسک نمیکنن و بیشتر حاضرن ادم کار بلد و اماده ای رو با حقوق خوب استخدام کنن تا یه فرد بدون سابقه کاری رو با حقوق کم .
    شرکتهای ایرانی هم که اکثرا دارن به سمت رزومه گرایی میرن و این خودش یه فیلتر اساسی رو در بین کارجویان انجام میده و باعث میشه کسی که سابقه کاری نداره باهاش حتی مصاحبه حضوری هم انجام نشه .
    خوب این روش یه روش مرسوم تو تموم دنیاست ولی توی ایرانی که با رکود مواجهه و سابقه کاری شده یه کابوس واسه بیکارها عملا باعث فرسودگی اون قشر تحصیل کرده بدون سابقه کار میشه .

    به همین دلایل پیدا کردن همچین کاری بیشتر منوط به داشتن پارتی یا اشنا یا معرف و ... شده .

  5. این کاربر از Gregar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #144
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    فکر میکنم هر کسی تو این شرایط باشه حاضر میشه با حقوق کمتر کار کنه ولی کار داشته باشه . بالاخره از هیچی و بیکاری بهتره .

    ولی متاسفانه چون اکثر استخدامی ها مخصوصا شرکتی ها فرمالیته شده جاهایی که حقوق کمتر از قانون کار میدن و بیمه هم معمولا نداره ، اقا نمیخوان و اکثرا حالا به دلایل مختلف به دنبال خانم هستند .
    اگه بخوام یه تخمین کلی از میزان تقاضای نیروی کار برحسب جنسیت (فقط بر اساس تجربه دنبال کردن اگهی های استخدامی تو این چند ساله) بزنم ، اگه شغلهای کارگری رو فیلتر کنیم حدود 60% استخدامی های شرکتی فقط خانم میخوان و 10% فقط اقا و 30% بقیه هم اقا یا خانم .
    البته با توجه به هر شهری فرق میکنه .

    نکته دیگه اینه که توی فرم های استخدامی اگه میزان حقوق درخواستی رو هم کم اعلام کنی انگار ارزش کار خودت رو پایین اوردی و شرکتها این روزا ریسک نمیکنن و بیشتر حاضرن ادم کار بلد و اماده ای رو با حقوق خوب استخدام کنن تا یه فرد بدون سابقه کاری رو با حقوق کم .
    شرکتهای ایرانی هم که اکثرا دارن به سمت رزومه گرایی میرن و این خودش یه فیلتر اساسی رو در بین کارجویان انجام میده و باعث میشه کسی که سابقه کاری نداره باهاش حتی مصاحبه حضوری هم انجام نشه .
    خوب این روش یه روش مرسوم تو تموم دنیاست ولی توی ایرانی که با رکود مواجهه و سابقه کاری شده یه کابوس واسه بیکارها عملا باعث فرسودگی اون قشر تحصیل کرده بدون سابقه کار میشه .

    به همین دلایل پیدا کردن همچین کاری بیشتر منوط به داشتن پارتی یا اشنا یا معرف و ... شده .
    خب از اونطرف هم باید در نظر بگیرید که خیلی ها صرفا چون حاضر نیستن یه موقعیت شغلی پائین رو بدست بیارن تصمیم به ادامه تحصیل میگیرن و فکر میکنن صرف داشتن مدرک بالاتر یعنی موقعست شغلی بهتر...
    حرفتون در مورد کاشتخدامی خانمها شاید برای برخی رده های شغلی درست باشه ولی کلیت نداره فکر میکنم...

    Sent from my GT-N5100 using Tapatalk

  7. #145
    آخر فروم باز Gregar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    The North
    پست ها
    5,193

    پيش فرض

    خب از اونطرف هم باید در نظر بگیرید که خیلی ها صرفا چون حاضر نیستن یه موقعیت شغلی پائین رو بدست بیارن تصمیم به ادامه تحصیل میگیرن و فکر میکنن صرف داشتن مدرک بالاتر یعنی موقعست شغلی بهتر...
    حرفتون در مورد کاشتخدامی خانمها شاید برای برخی رده های شغلی درست باشه ولی کلیت نداره فکر میکنم...

    Sent from my GT-N5100 using Tapatalk
    وضعیت فعلی جامعه به این صورت در اومده که فعلا توی همون رده های شغلی کار وجود داره
    تولید تو کشور خوابیده . رکود و تورم باعث شده شرکتها و کارخانه ها به جای تولید ، بیشتر به سمت بازاریابی میل داشته باشن و حتی تولید رو با اون ادغام کنن یعنی نیرویی میخوان که هم بتونه تولید کنه هم مشتری جذب کنه .
    خوب طبیعتا یکی از عوامل جذب مشتری خانم ها هستن . طبیعیه که در چنین شرایطی تقاضا واسه جنس مونث تو بازار کار بیشتر میشه . البته کارهایی نظیر ویزیتوری تفاوتی نداره به لحاظ جنسیت و فقط فن بیان لازمشه . ولی مثلا در زمینه بازاریابی تلفنی شرکتها بیشتر تمایلشون به خانمهاست .

  8. #146
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2016
    پست ها
    6

    پيش فرض

    متخصصین راهی از پیش نمیبرید این درخت از ریشه خرابه!اونی که پول داشته رفته دانشگاه ازاد مطمعن باشید انقدرم پدل داره که برا خودش کار دستو پا کنه
    یا اونی هم که میره دانشگاه ازاد فقط ی مدرک میخواد که نگن بی سواده!!!!
    تهش میره تو شرکت باباش
    دست میگیره ی کاریو
    ما هم تا وقتی این طرز فکرو داشته باشیم کار خودش میاد سراغمون بیکار هستیم
    ما هر چقدرم اینجا بحث کنیم و بخواییم به هم نظر خودمونو بفهمونیم به جایی نمیرسیم
    هر کس باید گلیم خودشو از اب بکشه بیرون
    نتونست میشه جزو بیکارا


    Sent from my LG-H818 using Tapatalk

  9. این کاربر از ahmadspy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #147
    آخر فروم باز shangil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2015
    محل سكونت
    ویران
    پست ها
    1,448

    پيش فرض

    فکر میکنم هر کسی تو این شرایط باشه حاضر میشه با حقوق کمتر کار کنه ولی کار داشته باشه . بالاخره از هیچی و بیکاری بهتره .

    ولی متاسفانه چون اکثر استخدامی ها مخصوصا شرکتی ها فرمالیته شده جاهایی که حقوق کمتر از قانون کار میدن و بیمه هم معمولا نداره ، اقا نمیخوان و اکثرا حالا به دلایل مختلف به دنبال خانم هستند .
    اگه بخوام یه تخمین کلی از میزان تقاضای نیروی کار برحسب جنسیت (فقط بر اساس تجربه دنبال کردن اگهی های استخدامی تو این چند ساله) بزنم ، اگه شغلهای کارگری رو فیلتر کنیم حدود 60% استخدامی های شرکتی فقط خانم میخوان و 10% فقط اقا و 30% بقیه هم اقا یا خانم .
    البته با توجه به هر شهری فرق میکنه .

    نکته دیگه اینه که توی فرم های استخدامی اگه میزان حقوق درخواستی رو هم کم اعلام کنی انگار ارزش کار خودت رو پایین اوردی و شرکتها این روزا ریسک نمیکنن و بیشتر حاضرن ادم کار بلد و اماده ای رو با حقوق خوب استخدام کنن تا یه فرد بدون سابقه کاری رو با حقوق کم .
    شرکتهای ایرانی هم که اکثرا دارن به سمت رزومه گرایی میرن و این خودش یه فیلتر اساسی رو در بین کارجویان انجام میده و باعث میشه کسی که سابقه کاری نداره باهاش حتی مصاحبه حضوری هم انجام نشه .
    خوب این روش یه روش مرسوم تو تموم دنیاست ولی توی ایرانی که با رکود مواجهه و سابقه کاری شده یه کابوس واسه بیکارها عملا باعث فرسودگی اون قشر تحصیل کرده بدون سابقه کار میشه .

    به همین دلایل پیدا کردن همچین کاری بیشتر منوط به داشتن پارتی یا اشنا یا معرف و ... شده .
    بارها همگان اثبات کردن و خود دولت هم گفته تقریبا هیچ کاری رو بدون پارتی نمیشه پیدا کرد و اگر هم پیدا شد کاملا موقتی هست و ا حتمال زیاد پولت هم رو هواست.
    حقیقت محض

  11. 5 کاربر از shangil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #148
    آخر فروم باز shangil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2015
    محل سكونت
    ویران
    پست ها
    1,448

    پيش فرض

    راستی بعضی دوستان متوهم درست میگفتن ها انچنان هم که میگن (حتی خود دولت) میگه بی کاری نداریماااا.!!
    دکتر قرص ترامادول ٢٠٠ را پودر کرد و داخل لیوان آب ریخت و به من داد؛ دکتر کسی است که دست، پا، دماغ و دندان را می‌شکند و به ازای هر شکستگی ٥٠ هزار تومان دستمزد می‌گیرد. بعد از ترامادول، با انسولین به ساق پایم لیدوکاین تزریق و بعد شروع به ماساژ دادن کرد تا انسولین پخش شود. روی شکم دراز کشیدم، پای راستم را داخل شکم جمع کردم و زیر پای چپ یک بالش گذاشتم تا ضربه به استخوان نازک‌نی ساق پا وارد شود. چشم‌هایم را بستند و یک حوله هم داخل دهانم گذاشتند؛ صورتم روی زمین بود و دست پیمانکار را محکم گرفته بودم، دیگر چیزی نمی‌دیدم ولی همه‌چیز را حس می‌کردم، داشتم خودم را برای ضربه آماده می‌کردم. سه بار میله را آرام روی پایم ‌زد که صدایش هنوز توی سرم است. سه ثانیه طول کشید و میله به پایم نخورد، دانستم موقع ضربه نهایی است و ضربه وارد شد. طرف دست گذاشت روی استخوانم و گفت نشکست و...» اینها حرف‌های جوانی حالا ٢٤ ساله است که در ١٩ سالگی، «آقای دکتر» دست‌وپای راستش را شکست و با سنباده ‌درشت، پیشانی، دماغ و گونه‌اش را به‌طور قطری زخمی کرد تا از جنوب ایران برای تصادفی ساختگی راهی خراسان شود. او پس از نخستین تجربه‌ صحنه‌سازی‌اش، معتاد شد تا همین یک‌ سال پیش، وقتی دانشگاهش تمام شد و به انجمن معتادان گمنام ایران پیوست. او حالا به قول خودش ١٣ ماه و ٧ روز است که پاک‌ است.
    «حسین» حالا در تلاش است که کاری برای خود دست‌وپا کند و اگرچه ماه‌هاست به جایی نرسیده اما همچنان امیدوار است. او در طول این گفت‌وگو، با یادآوری دردها و استرس‌های دوران صحنه‌سازی‌اش به‌عنوان مصدوم و پیمانکار، بارها بغض کرد، صدایش را بالا و پایین برد و درحالی‌که سیگاری بین دو انگشت و لبانش در نوسان بود از سردرد بی‌سابقه‌اش گفت و این‌که مصرف مُسکن برایش ممنوع است. او ١٩ سال را در فقر و سختی گذراند اما سودای تغییر وضع خود و خانواده‌اش به هر قیمتی را داشت که به صحنه‌سازی با استخوان و زخم‌های عمقی در پوست رسید. در سال‌های زخم‌سازی و دلالی شکستگی‌های دیگران، بر دانشجویی ١٩ ساله چه گذشته و چه شد که از تجارتی که در آن به فن‌وتجربه هم رسید، حالا تصمیم دارد کم‌کم از این کار دست بکشد.
    داستان نخستین تجربه خودت را ادامه بدهیم؛ ساعاتی قبل از مسافرت به همراه دو نفر دیگر خانه دکتر رفتید که شکستگی‌ها را ایجاد کند.
    - بله، من دراز کشیده بودم و آرزو می‌کردم که‌ ای‌کاش این‌جا نیامده بودم اما راه برگشتی وجود نداشت چون ضربه اصلی را هم چشیده بودم. بعد از چهار پنج ضربه استخوانم شکست و هنوز صدای چکشش در ذهنم است؛ صدایی تیز که در عمق وجودت، در نهایی‌ترین قسمت ذهنت می‌نشیند. این صدا آنقدر تیز است که به اتاق دیگر که آن دو نفر دیگر منتظر بودند، هم رفت. لحظه‌ای که «چیکه» اتفاق می‌افتد؛ در کمتر از دو ثانیه، کل لباست از عرق سرد خیس می‌شود. بعد پیمانکار یک‌مرتبه من را بغل کرد، سرم را بالا آورد و چند قطره آب داخل دهانم ریخت. جالب این‌که این‌جا هم نگذاشتند من وسایل کار را ببینم و خیلی سریع آنها را زیر فرش قایم کردند چون تمام مراحل را تصویر می‌کنی و برای ضربه دوم فشار عصبی بیشتری وارد می‌شود. مصدوم‌های زیادی را دیدم که موقع ضربه دوم می‌گفتند «غلط کردیم بگذار برویم» و من می‌گفتم «عزیزم چه‌کاری برایت انجام بدهم، تو که ضربه اصلی را تحمل کردی» ولی متاسفانه آنقدر نیاز داشتند و نمی‌خواستند مقابل خانواده خجالت‌زده شوند که تحمل می‌کردند. لحظه وارد آمدن ضربه روی پایم به دو نفر فکر می‌کردم؛ یکی آن خانمی که قرار بود با من زندگی کند و من می‌خواستم از لحاظ مالی مشکلی نداشته باشد و دیگری هم خواهر ١٢ ساله‌ام. از خواهر کوچکم شرم می‌کردم و از تصویر آن خانم قوت ‌قلب می‌گرفتم. پایم که شکست قفل در را باز کردند و من را داخل اتاق دیگر بردند.
    نفر بعد هم می‌خواست پایش را بشکند؟
    - نه، گزینه بعدی بینی بود چون قرار بود ما روی یک موتور بنشینیم. من آمدم و از کنار در نگاه کردم. نخست پنبه و دستمال‌کاغذی روی چشم‌هایش گذاشتند و چسب زدند؛ نباید ضربه مستقیم مشت یا قفل با دماغ را ببیند چون ناخواسته جاخالی می‌دهد و امکان دارد قفل روی گونه‌اش بخورد. به او هم ترامادول خورانده و لیدوکایین تزریق کرده بودند، پیمانکار دست‌هایش را گرفته بود و دکتر گفت که نفس عمیق بکش. از راست با قفل کتابی ضربه زدند و نشکست، بعد سمت چپ و مستقیم. پوست دماغ پاره، غضروف باز و یک تشت تا نصفه از خون پر شد ولی استخوان نمی‌شکست که در نهایت با ضربه نهم که ناگهانی بود شکسته شد.
    دکتر چه حال و روزی در این شرایط داشت؛ موقعی که ضربه می‌زد و شکستگی اتفاق نمی‌افتاد؟
    - از حال و احساس دکتر برایت بگویم. زمانی که میله را در دست می‌گرفت به اندازه یک‌ لیوان، عرق از سر و صورتش سرازیر بود، همیشه به من می‌گفت: «حسین یک‌زمانی این ظرف من هم پر می‌شود، دیگر نمی‌توانم، این‌قدر استخوان این بچه‌ها زیر دست و پای من خرد شده‌ که دیگر دوام نمی‌آورم. با هر ضربه روانی‌تر می‌شوم.» دکترها هیچ سواد پزشکی هم ندارند ولی باید باتجربه و بی‌رحم باشند، مثلا اگر بیشتر از حد، ضربه وارد کنند استخوان دست یا پا خرد می‌شوند و باید پلاتین گذاشت. اینها حالت یک معتاد را دارند که از جنس‌کشیدن شرمنده هستند و از طرفی مجبور به این کار هم هستند، همیشه عذاب‌ وجدان دارند. این دکتر در بچگی من را بزرگ کرده بود و کامل می‌شناخت، لحظه اول که من را دید ٣٠ ثانیه طول کشید تا بگوید سلام، فقط صورت همدیگر را نگاه می‌کردیم تا این‌که پرسید: «تو این‌جا چیکار می‌کنی حسین؟ تو کجا و این کارها کجا؟ مگه دانشجوی مهندسی نیستی؟» دوستم را به اتاق دیگر بردند (با خنده می‌گوید به بخش) و حالا نوبت دست من بود.
    به‌طور خلاصه گفتی که ساعت ١٢ ظهر خانه دکتر رفتید؛ دست‌وپای تو با دست و دماغ دوستت را شکستند و ساعت ٤ عصر از آن‌جا خارج شدید؟
    - بله. به سمت شهری در خراسان جنوبی راه افتادیم. پیمانکار یک پژوپارس داشت. این کار کلا سه بخش دارد؛ شکستگی، صحنه‌سازی و بعد از این دو مرحله نوبت به پیگیری‌های اداری و بیمه‌ای می‌رسد. بخش اول با همه دردها، ترس‌ها و واهمه‌هایش تمام شد. من هنوز که هنوز است صدای چیکه میله را فراموش نکردم و حاضر نیستم به بهای ٢٠٠ میلیون این کار را انجام دهم. ساعت ٨ صبح رسیدم و تا ساعت ١٠ یک موتورسیکلت تهیه کردیم. نحوه کار به سه صورت است: پیاده، با خودرو و با موتور؛ پیاده باید خودش را جلوی یک ماشین بیندازد، موتورسوار باید موتور را به ماشین بزند و با ماشین هم باید با سرعت ١٠٠ کیلومتر با خودروی دیگری تصادف کرد یا مثلا از دره‌ای پرت شد یا سر پیچ با سرعت بچرخد که صحنه واقعی ساخته شود. بهترین مورد موتورسیکلت است و قولنامه‌اش باید به نام یکی از مصدومین باشد. موتور را دست دوم خریدیم.
    با این دست و پای شکسته، شب در ماشین و جاده اذیت نشدید؟
    - من دستم را با کمربند بستم و چون مورفین مصرف کرده بودیم، راحت خوابیدیم.
    بعد از این‌که موتورسیکلت را خریداری کردید چه شد؟
    - منتظر گرگ‌ومیش شدن هوا شدیم چون نباید کسی قبل از تصادف ما را با دست و صورت زخمی می‌دید. خلاصه پیمانکار از صندوق ماشین دو سنباده، یکی نرم و دیگری زبر درآورد. یک قوطی آب‌میوه هم گرفت و قسمتی از بدنه‌اش را کند. حالا نوبت زخم‌های ریز بود که معمولا جاهایی که استخوان هست صورت می‌گیرد مثل پیشانی، گونه، پشت ران و پشت گوش. این زخم‌ها باید قبل از تصادف باشند که اورژانس مشکوک نشود چرا این زخم‌ها کهنه هستند؟ اول با سنباده زبر پیشانی سمت راست، دماغ و گونه چپ من را زخم کرد بعد با تکه قوطی، زخم‌ها را عمیق‌تر کرد و در مرحله بعد هم با سنباده نرم پوست، مو و خون زخم‌ها را یکی می‌کرد. این کار را روی قوزک پا، ران و ساعدم هم انجام داد. باید همه‌چیز طبیعی باشد چون اگر یک مرحله را به‌درستی انجام ندهی تمام این دردها و سختی‌ها بی‌حاصل می‌شود. سه‌پشته سوار موتور شدیم.
    نفر سوم چه شکستگی‌هایی داشت؟
    - نفر سوم فقط یک‌سری زخم توی صورت، گردن و دست‌وپا داشت چون قرار بود تصادف طوری باشد که به او آسیب زیادی وارد نشود. خلاصه گشتیم و گشتیم تا یک صحنه مناسب پیدا کنیم. پیمانکار هم سوار یک ماشین و پشت‌ سر ما از طریق تلفن هی استرس و فشار وارد می‌کرد که اگر امشب انجام نشود باید برگردیم به شهر خودمان. آخرش هم نشد چون از شانس بد زنجیر موتور پاره شد.
    حالا سه مصدوم با سروصورت زخمی و دست‌وپاهای شکسته بودید.
    - بله. به هر مصیبت و زحمتی که بود، موتور را به خانه بردیم (یکی از فامیل‌های پیمانکار، دانشجو بود و یک خانه داشت)، فشار روحی به‌ اندازه فردی داشتیم که داشت بالای دار می‌رفت، چون نمی‌دانستیم قرار است چه بشود. قرار بود با سرعت ٧٠-٦٠ کیلومتر به یک خودرو بزنیم و هر چیزی ممکن بود؛ امکان داشت با سر به جدول بخوریم و بمیریم، یا قطع‌نخاع شویم یا مثلا خودرو پشت سر از روی ما رد شود. فقط کسی می‌تواند فشار، استرس و درد روحی‌ آن شب ما را بفهمد که قبلاً تجربه کرده باشد، بدترین شب عمرم بود.
    پس روز اول، کارتان انجام نشد و منتظر فردا ماندید؟
    - بله شب وحشتناکی بود و من گفتم می‌خواهم دندانم را هم بشکنم. خلاصه کلی چکش زدند و دندان نشکست تا درد دندان هم به دست‌وپای شکسته و بدن تماماً زخمی اضافه شود. پیمانکار هم مدام تکرار می‌کرد که فردا آخرین فرصت است و اگر انجام ندهید، باید برگردیم، می‌گفت، من گزینه‌های بهتری دارم که مثل شما بی‌جرأت نیستند؛ خیلی فشار عصبی وارد می‌کرد. خلاصه ساعت ٥ صبح خون‌های خشک روی زخم‌ها را کَندیم و دوباره سنباده زدیم که دردش از مرتبه اول هم بیشتر بود. بیرون آمدیم و باید خودرویی که درحال رانندگی به‌ صورت خلاف است، پیدا می‌کردیم. تماس‌ها و فشارهای پیمانکار هم ادامه داشت. دوستم با دست‌ و دماغ شکسته، راننده موتور بود و با دو انگشت کلاج می‌گرفت، من وسط با تلفن حرف می‌زدم و یکی با زخم‌های کمتر پشت سر من بود. چندین خیابان را گشتیم و موردی را پیدا نکردیم یا پیدا شد و راننده ما ترسیده بود. باید شانس می‌آوردیم و راننده خودرو بیمه می‌داشت، چون ما حاضر نبودیم از فرد پول بگیریم، هدف ما بیمه بود. ما حتی پولی را که راننده ضرر می‌کرد، به‌گونه‌ای که مشکوک نشود، به او می‌دادیم. رفتیم داخل سینه یک خودرو که از پارک خارج شد، ولی راننده خودرو ترمز زد. خودروی دوم را رد کردیم که پیمانکار تماس گرفت و گفت، برگردید تا برویم به شهرمان. دوستم صدای تلفن را می‌شنید و یک‌مرتبه من متوجه شدم که پخش زمینیم. شانس آوردیم که خودرویی پشت سر ما نبود. مردم جمع شدند و هرکسی فیلم می‌گرفت یا برای خودش نظر می‌داد؛ می‌گفتند، اینها مست بودند، نگاه این جاده‌ها با جوان‌های مردم چه می‌کنند، وای به حال مادر این سه جوان ... خلاصه یک پیرزن داد زد که شما چقدر حرف می‌زنید، یکی زنگ بزند اورژانس، نمی‌بینید این سه جوان دارند پرپر می‌شوند؟
    حسین در نهایت از پروژه اول خود به ١٣‌ میلیون تومان در سال ٩١ می‌رسد که «تا چشم به هم زد در طول دو روز ٥‌ میلیون را بین دوستان و فامیل‌های خیلی نیازمندش تقسیمش کرد.» او بعد از تابستان‌ سال ٩١ به دانشگاه محل تحصیلش برگشت و کار را ادامه داد اما این‌بار درمقام پیمانکاری که سعی می‌کرد عادل باشد و رفتاری را که با او انجام شد، با مصدومانش تکرار نشود. او تا دو سال بعد پیمانکاری را با سختی‌ها و جزئیات مختص به‌خود انجام و در این مدت تصادف ساختگی ٨ نفر را به قول خودش مدیریت کرد؛ اما از نظر این فرد باتجربه، دلیل کسانی که این کار را انجام می‌دهند، چیست و خودش به‌شخصه چه دلایلی برای این کار داشت؟
    - یادم است دانشجو بودم و به یک خانمی علاقه‌مند شدم که با هم رابطه برقرار کردیم و بحث ازدواج مطرح شد. به ‌دلیل این‌که پدرم نمی‌توانست کمک مالی کند، احساس کردم پیش این خانم دارم کم‌ می‌آورم، احساس کردم این خانم که من الان به او قول ازدواج دادم، علاوه بر نیاز عاطفی، حمایت مالی هم می‌خواهد. علاوه ‌براین، پدرم هم تمام عمر کارگری کرده و دیسک کمر هم داشت و من می‌خواستم یک دستگاه بلوک‌زنی برایش بخرم، اما یکی از رفیقانم داخل این کار بود و پول به دست می‌آورد؛ این‌که او چطور وارد این داستان شد، خودش قصه مفصلی دارد. اول خیلی با این کار مشکل داشتم، چون ترس و عذاب‌وجدان زیادی داشت. من رفیقی داشتم که شرایط مالی خوبی نداشت ولی چندان تحت‌فشار نبود. او از این کار لذت می‌برد، لذت‌بردن از این‌که تو داری یک کار غیرقانونی انجام می‌دهی و هرجایی هم که می‌نشست، با افتخار این کار را تعریف می‌کرد و می‌گفت، من درگیر یک خلاف بزرگ شدم اما برای من و خیلی‌های دیگر همان نیاز مالی مطرح بود.
    غیر از این دلایل، به‌ نظرت تشدید اختلاف طبقاتی هم در راه‌افتادن این جریان تأثیرگذار بوده، این‌که فرد با نیت اعتراض به اختلاف طبقاتی موجود دست به چنین کاری بزند؟
    آدم‌های درگیر این کار ، خوشبختانه یا متأسفانه آدم‌های اهل اندیشه نیستند که مثلا بگویند من این کار را می‌کنم تا مبارزه‌ای انجام بدهم و این‌که چرا این افراد درگیر فکر نمی‌شوند، نمی‌دانم. این افراد فقط به دلیل نیاز مالی و احساس قدرت‌کردن و دلایل اینچنینی دست به این کار می‌زنند.
    پیمانکار به‌طورکلی چه کاری انجام می‌دهد؟
    - به ‌قولی دلال است؛ هزینه کار را پرداخت می‌کند و مسائل اداری را دنبال می‌کند و درنهایت ٦٠ تا ٧٠‌درصد پول را برمی‌دارد. یک‌هفته، دوهفته درگیر است و سود بیشتری نسبت به مصدوم می‌کند. به صورت قطع ٦٠درصد پول دریافتی به پیمانکار می‌رسد و من حتی کسانی را می‌شناسم که ٧٠ تا ٧٥‌درصد پول را برمی‌دارند. پس پیمانکار با دلالی به سود زیادی می‌رسد و با یک هفته کار به ٣٠‌میلیون یا بیشتر می‌رسد، بدون این‌که آسیبی به خود برساند.
    پیمانکار معمولا خودش قبلا مصدوم بوده، یعنی به‌عنوان مصدوم اقدام به صحنه‌سازی کرده؟
    - ٩٥‌ درصد پیمانکارانی که من می‌شناسم، قبلا این کار را انجام دادند. دونوع حساب کتاب و پیمانکاری داریم: یکی این‌که پیمانکار از اول شرط می‌گذارد که پول را که از بیمه گرفتیم، ٦٠ درصد به من می‌رسد و عده دیگری هم هستند که از قبل تعیین می‌کنند که مثلا ما به ‌ازای شکستن هر دست یا پا به تو ٣ میلیون یا به ازای هر زخم درصورت یا بدن فلان مقدار پول می‌دهیم و خودش برای همین دست ١٢‌ میلیون از بیمه می‌گیرد. درنوع دوم اینطور نیست که پیمانکار پول را قبل از کار بدهد و اگر کار انجام شود و او به پول برسد، حق مصدوم را متناسب با قرارداد پرداخت می‌کند. مصدوم هیچ‌وقت بیشتر از ٥٠‌درصد دریافت نمی‌کند ولی یکی مثل من که قبلا سختی‌های زیادی را تحمل کردم، هزینه‌ها را خودم انجام می‌دادم و ٥٠درصد یا بیشتر را به مصدوم می‌دادم.
    چه می‌شود که افراد، مصدوم یا پیمانکار به این راه برای پول درآوردن روی می‌آوردند؟
    - تمام کسانی که من می‌شناسم، نان‌آور یک خانواده هستند؛ طرف پدرش را از دست داده یا این‌که دیگر نمی‌تواند کار کند و سرپرست چندین نفر درخانواده است و مجبور می‌شود به سمت این کار بیاید که پولی را به دست آورد که با آن کار دیگری را شروع کند. خیلی‌ها برای این‌که شروع به کشاورزی کنند، مجبور شدند که به سمت این کار بیایند. درشهر ما این‌قدر پول کم است و این‌قدر پول‌ درآوردن سخت است و ازطرفی کارهایی که درشهر بزرگ وجود دارد، آن‌جا وجود ندارد، بنابراین طرف مجبور می‌شود که به خلاف روی بیاورد و یکی از معدودخلاف‌هایی که هنوز می‌توان از آن پول درآورد، همین صحنه‌سازی است. جالب است که حتی وقتی فرد واقعا تصادف می‌کند و استخوان‌هایش داخل تصادف می‌شکند، قاضی می‌گوید که تو صحنه‌سازی کردی.
    مراحل اداری چگونه است و چطور باید مقابل مأمور آگاهی، قاضی و دفتر بیمه نقش بازی کند ولی با همه این تجربه‌ها، از کارش کنار کشیده است، چرا؟
    - الان دیگر استخوان نازک‌نی جواب نمی‌دهد و قاضی می‌فهمد. باید گردن یا استخوان‌های اصلی را بشکنی که کار بسیار سختی است. من الان نگران افرادی هستم که وارد این کار می‌شوند، از طرفی امکان دستگیری و جریمه‌های سنگین هم وجود دارد؛ خشونت، درد و رنجی در وجود تو نهادینه می‌شود که تا همیشه آزارت می‌دهد. خیلی‌ها پیشنهاد دادند ولی انگار چیزی در وجود من می‌گوید که دیگر نباید تکرار شود. ترس هم وجود دارد. همین تابستان گذشته در شهر ما چهار زن را دستگیر کردند؛ اینها با همدستی شوهرشان نطفه می‌کاشتند و پس از چهارماه با ضربه پای شوهر نطفه چهار - پنج ماهه را می‌کشتند و یک تصادف ساختگی هم ایجاد می‌کردند تا دیه یک انسان کامل بگیرند که همه‌شان دستگیر شدند؛ شاید باورت نشود ولی عامل این همه بی‌رحمی و مصیبت علیه خود و دوستانت فقر و بیچارگی است، حالا که به تازگی تصمیم گرفته‌ام از این کار دست بکشم، از استرس و فشار این روزهای بیکاری دارم دیوانه می‌شوم.

  13. #149
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Sep 2017
    پست ها
    6

    پيش فرض

    با سلام
    هیچ دلیل و مدرکی وجود نداره که ثابت کنه که مدرک دانشگاهی شغل ایجاد میکنه.
    در واقع آموزش و پرورش و وزارت علوم و هیچ سازمان و اداره ای در ایران وظیفه نداره که شغل واسه مردم بسازه. هر فرد باید برای خودش شغل بسازه.
    افرادی که با رفتن به دانشگاه و گرفتن مدرک های بالا، الکی دل خودشونو برای گیر آوردن کار از طریق مدرک تحصیلی صابون میزنند، سخت در اشتباه هستن و به نظر من، فردی که خود واقعیش رو پیدا نکنه، حتی اگر شغل خوبی با درآمد عالی و با کمترین کار رو هم بهش بدی، این کار رو درست انجام نمی ده به دنبال دور زدن اون کار هستش که در آخر هم یکی از افرادی میشه که سربار جامعه هست و کلی رانت و رشوه خواری می کنه و در آخر به مملکت گند می زنه.

    با رشد اینترنت و ایجاد کسب و کار های جدید، حتی افرادی که هیچ تخصص خاصی ندارن و یا سرمایه به خصوصی ندارن، بدون محدودیت سنی و موقعیت مکانی و هیچ گونه پارتی بازی و صرفا با جدیت و علاقه و تلاش خودشون، تونستن کسب و کار هایی با درآمد های چند ده میلیونی و حتی چند صد میلیونی راه اندازی کنن که به جز کارآفرینی برای خودشون، برای ده ها و یا صد ها نفر دیگه، کارآفرینی کنن.
    الان فردی مثل آقای زاکربرگ و یا نمونه های ایرانی آن که طی چند سال گذشته، در زمان بسیار کوتاه به موفقیت های بسیار بزرگی رسیده اند.
    توصیه من به شما اینه که خود واقعیت رو پیدا کنی و منتظر هیچ شرایطی برای ایجاد کسب و کار خودت ننشینی و همین حالا برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی خودت، اقدام کنی و در هر زمینه ای که علاقه داری، در اون مسیر گام برداری.
    امیدوارم این مطلب برات مفید بوده باشه
    تشکر یادت نره

    Last edited by New Ray; 10-09-2017 at 22:36. دليل: تغییر فونت

  14. 4 کاربر از Aydin Ahmadnezhad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #150
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    با سلام
    هیچ دلیل و مدرکی وجود نداره که ثابت کنه که مدرک دانشگاهی شغل ایجاد میکنه.
    در واقع آموزش و پرورش و وزارت علوم و هیچ سازمان و اداره ای در ایران وظیفه نداره که شغل واسه مردم بسازه. هر فرد باید برای خودش شغل بسازه.

    افرادی که با رفتن به دانشگاه و گرفتن مدرک های بالا، الکی دل خودشونو برای گیر آوردن کار از طریق مدرک تحصیلی صابون میزنند، سخت در اشتباه هستن و به نظر من، فردی که خود واقعیش رو پیدا نکنه، حتی اگر شغل خوبی با درآمد عالی و با کمترین کار رو هم بهش بدی، این کار رو درست انجام نمی ده به دنبال دور زدن اون کار هستش که در آخر هم یکی از افرادی میشه که سربار جامعه هست و کلی رانت و رشوه خواری می کنه و در آخر به مملکت گند می زنه.

    با رشد اینترنت و ایجاد کسب و کار های جدید، حتی افرادی که هیچ تخصص خاصی ندارن و یا سرمایه به خصوصی ندارن، بدون محدودیت سنی و موقعیت مکانی و هیچ گونه پارتی بازی و صرفا با جدیت و علاقه و تلاش خودشون، تونستن کسب و کار هایی با درآمد های چند ده میلیونی و حتی چند صد میلیونی راه اندازی کنن که به جز کارآفرینی برای خودشون، برای ده ها و یا صد ها نفر دیگه، کارآفرینی کنن.
    الان فردی مثل آقای زاکربرگ و یا نمونه های ایرانی آن که طی چند سال گذشته، در زمان بسیار کوتاه به موفقیت های بسیار بزرگی رسیده اند.
    توصیه من به شما اینه که خود واقعیت رو پیدا کنی و منتظر هیچ شرایطی برای ایجاد کسب و کار خودت ننشینی و همین حالا برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی خودت، اقدام کنی و در هر زمینه ای که علاقه داری، در اون مسیر گام برداری.
    امیدوارم این مطلب برات مفید بوده باشه
    تشکر یادت نره

    در این قسمت از نوشته ...مثل این می مونه که بگین پدر و مادر مسئولیتی برای ترتیب فرزند و مهیا کردن شرایط پایه رو براشون ندارن.
    مواردی هم که منجر به ایجاد شغل شدن خلاقیت افرادی بوده که دنبال نوآوری بودن.
    با توجه به زمانی که در اون زندگی می کنیم بهتره اموزش و پرورش راه تازه ای رو انتخاب کنه برای بهبود شرایط و حل مسائل .
    Last edited by dourtarin; 10-09-2017 at 11:48.

  16. 3 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •