هیچ کلامی نمیتوانست آن چشمان ِ عاشق را بیابد و تو را آنگونه که ما را لمس کردی لمس کند0
تو دنیا را بر دوش ِ خود کشیدی و آنرا از زمان ِ آغاز حمل کردی 0
هر چه توانستی بدون ِ هیچ چشم داشتی به جبران ِ آن ، به ما دادی
در آرامشی بدون ِ هیاهو ، هر یک «نوزادی»چون قدیسی در تو آرمیدهاست0.
.
.
یک روز به افتخار تو معین شده است و ما تابع تقدیم ِ خود هستیم
ولی تمام ِ روز ها روز ِ مادر است و تمام ِ دنیا بهشت ِ روشن ِ توست 0
عشق مادری
در اشکها یت با قلبی از طلا به ما نور دادی0
دست هایت را محکم به هم فشردی و برای صلح دعا کردی0
به چشمان ِ تو برای ِ یافتن ِ آسمانها «بهشت»نگاه می کنیم0
در تاریکترین لحظات به سوی تو آمدیم ، تا شبهای تیره مان را از ترس و وحشت به نور برسانی0
بوسه ها و مهربانیت
با آغوش ِ نرم و توجه عاشقانه ات
تمام ِ نیاز هایی که با آن مواجه می شویم بدون ِ نیاز به جبران ِ بر آورده می کنی
با شادی برایت آواز می خوانیم
شعف روح ما برای تو می درخشد0
.
.
گلهای زیبا با نفس ِ زندگی ِ تو و زمزمه ی شاد ِ تو شکوفه می کنند0
.
ما مانند کودکانی نوزاد در آغوش ِ تو به تو می آویزیم0
تو بی مانند
شیر تمام عالمی
مانند جرقه ای رویایی در چشمان ِ کودکان ، انگشتان ِ کوچک به امید چنگ می زنند وتو تمام ِ امید ها و آرزوها را به واقعیت مبدل می کنی0
.
.
حمایت کننده و محافظ همه چیز حول ِ محور ِ تو به شیرینی می چرخد
.
ما مانند فرشته هایی به پای ِ تو
برای آغوش ِ گرم ِ تو به زانو در آمده ایم
تو مانند ِ رقص ِ زندگی هستی
و مانند ِ هر تصویر ِ زیبایی آویخته شده به بالا
.
مانند ِ خاک آرمیده که دانه هایی برای ِ باروری دارد
.
یک عروسی در آسمان ِ پهناور ِ آبی
تلاش و آرزوی ما برای لبخند ِ صبحت
.
هنگامی که غصه و غم ما را احاطه کرده
مانند ِ روبانهای ابریشمی ِ صورتی از ابر ها آویخته شده و گونه های ما را نوازش می دهی
.
تسکینی برای لبهای غمگین
.
.
.
آه مادر ها
.
دعا میکنم که شما بدانید چرا هر روز الماسها می درخشند
چرا خورشید می درخشد ؟
نور صبحگاهی می تابد؟
و چرا رزها معطرند؟
چگونه شادمانی جرات خود نمایی می کند؟
آه مادر ها
ما همه شما را عاشقانه دوست داریم
برای هر کلمه ای دعا می کنم تا آنها را بشنوی
.
I lOve yOu mother's
مترجم :خودم