ما یکی از فامیل هامون ماشین سنگین داره .
میگفت داشتم توی جاده با ماشین میومدم ، سرعتم هم تقریبا بالا بود . از قضا بار هم داشتم .
یهو دیدم توی 500 متری یه گله گوسفند داره رد میشه . منم فکر کردم تا من بهشون برسم اونا از جاده رد میشن .
میگفت یه دفعه دیدم تقریبا 100 متر مونده برسم به گوسفندا و هنوز گوسفندها رد نشدن
قسم می خورد میگفت وقتی به گوسفندا رسیدم دیگه کاری نمی تونستم بکنم با همون سرعت رد شدم و وقتی ماشین را نگه داشتم دیدم تقریبا 30 تا گوسفند را زیر گرفتم .
------------------------------------------------------------------------------
یه عمو هم دارم که 10 چرخ داره .
میگفت یک سری داشتم از جلوی یه روستا رد می شدم که دیدم یه خانواده داره از این سمت جاده می ره اون سمت جاده .
میگفت منم سرعت را کم کردم تا وقتی که بهشون برسم اونا از جاده رد شده باشن .
میگفت وقتی از جاده رد شدن من هم گاز دادم تا برم .
میگفت همین که گاز دادم یهو دیدم زنه بدو بدو مسیری را که رفته بود اونور جاده دوباره برگشت .
قسم میخورد میگفت همون وسط جاده سیخ زدم روی ترمز . ماشین هم خاموش شد .
رفتم پایین تا می تونستم به زنه فحش دادم