تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 13 از 15 اولاول ... 39101112131415 آخرآخر
نمايش نتايج 121 به 130 از 147

نام تاپيک: مریم حیدر زاده

  1. #121
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    من راز نگاهت را
    از اینه پرسیدم
    چشمان نجیبت را
    از دور پرستیدم
    باران شدم و چون اشک
    بر عشق تو باریدم
    من شمع وجودم را
    به مهر تو بخشیدم
    مثل گل نیلوفر
    چشم تو بهاری شد
    از پیش دلم آرام
    رفتی و نفهمیدم
    مرز دل و چشم تو
    از شهر افق پیداست
    من سرخی گل ها را
    در خنده تو دیدم
    در شهر اقاقی ها
    تو پک ترین عشقی
    من راز شکفتن را
    از باغ دلت چیدم
    لبخند زدی آرام
    بر گونه غمنکم
    من با گل لبخندت
    بر حادثه خندیدم
    ای کاش دو چشم تو
    سر فصل افق ها بود
    آن وقت ترا هر صبح
    از پنجره می دیدم
    وقتی گل آرامش
    در باغ دلم رویید
    گلبرگ وجودم را
    بر عشق تو پیچیدم
    خورشید شدی و رفتی
    تا اوج شکوفایی
    من از عطش عشقت
    بر اینه تابیدم
    تا می روی از اینجا
    دل خسته و طوفانی ست
    رفتی و دگر باره
    از کوچ تو رنجیدم
    در جاده پیچک ها
    چشمم به گلی افتاد
    احساس شکفتن را
    از غنچه گل چیدم
    چشمان تو دریایی ست
    موجش گل تسکینم
    به حرمت چشمانت
    شب باز نخوابیدم
    تو باز نفهمیدی
    از عشق چه می گویم
    آرام گذشتی و
    من باز نرنجیدم
    از شعله عشق من
    خورشید هویدا شد
    از شوق تمنایت
    تا صبح درخشیدم
    گم شد گل اشک من
    در دشت نگاه تو
    آن وقت حضورت را
    در خاطره فهمیدم
    ای کاش گلی می شد
    لبخند پر از مهرت
    تا آن گل خوشبو را
    از خاطره می چیدم
    در جاده احساسم
    سرگشتگی ات پیچید
    آن وقت حضورت را
    در کوچه دل دیدم
    سرچشمه احساست
    پیوند دل و دریاست
    تنها من از آن احساس
    پر گشتم و نوشیدم

  2. #122
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا
    تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا
    چه قدر تازه و پکی مث یاسای تو باغچه
    مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه
    تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر
    مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر
    تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
    تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر
    مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته
    مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته
    مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته
    مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
    مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه
    مث اون قولی که دادی گفتی یادش نمی مونه
    تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون
    تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون
    تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه
    مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه
    چشمه ی چشمای نازت مث اشک من زلاله
    مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله
    یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره
    توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره
    تو یه عمر می درخشی تو یه قاب عکس خالی
    اما من چشمام رو دوختم به گلای سرخ قالی
    تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا
    بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
    تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی
    مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی
    دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی
    می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی
    تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
    التماسش می کنی که بمون اون میگشه نمیشه
    مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت
    مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت
    مث نذر بچه هایی مث التماس گلدون
    مث ابتدای راهی مث اینه مث شمعدون
    مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی
    حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
    پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما
    دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا
    بیا مثل اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد
    دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر کرد

  3. #123
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    کاش در دهکده عشق فراوانی بود
    توی بازار صداقت کمی ارزانی یود
    کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم
    مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
    کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب
    روی شفاف تزین خاطره مهمانی بود
    کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد
    قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود
    کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم
    رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود
    مثل حافظ که پر از معجزه و الهامست
    کاش رنگ شب ما هم کمی عرفانی بود
    چه قدر شعر نوشتیم برای باران
    غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
    کاش سهراب نمی رفت به این زودی ها
    دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود
    کاش دل ها پر افسانه ی نیما می شد
    و به یادش همه شب ماه چراغانی بود
    کاش اسم همه دخترکان اینجا
    نام گلهای پر از شبنم ایرانی بود
    کاش چشمان پر از پرسش مردم کمتر
    غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود
    کاش دنیای دل ما شبی از این شبها
    غرق هر چیز که می خواهی و می دانی بود
    دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم
    راز این شعر همین مصرع پایانی بود

  4. #124
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    وقتی که بارون می باره

    چشام از عشق تو خیسه

    دل من به قول سهراب

    زیر بارون مینویسه

    چون غروب خیلی قشنگه

    تو خود خود غروبی

    چی بگم قحطی واژه ست

    هر چی هستی خیلی خوبی

  5. این کاربر از boy iran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #125
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    آن روز در نگاه تو و خنده بهار
    می شد به منتهای شکفتن اشاره کرد
    می شد میان چشمک یاس و نسیم صبح
    ل را فدای چشم نجیب ستاره کرد
    هر صبح با صدای تو بیدار می شوم
    در قلب من همیشه می اید صدای تو
    هر چه نگاه عاطفه و اشک شبنم ست
    با قطره های سکت باران فدای تو
    ای انتظار خسته گل های رازقی
    تو یادگار میخک و یاس و شقایق ی
    تو بردی از میان سکوتم دل مرا
    تو معنی سرودن پک حقایقی
    تو جاده رسیدن قلبی به آسمان
    من بی تو ذره ذره بدان آب می شوم
    تا سرزمین سبز تجسم می ایم و
    در بین راه عاشق مهتاب می شوم
    تو با وفاترین افق دور مبهمی
    یادت کنار ساحل دل تاب می خورد
    هر قوی تشنه ای که ترک می خورد دلش
    از برکه لطیف دلت آب می خورد
    نقاشی تمام افقهای عالمی
    نقاشی ام بدون تو بی رنگ می شود
    در شعر من همیشه تو معنای بودنی
    قلب غزل برای تو دلتنگ می شود
    تو قصه مهاجرت غم ز شهر عشق
    تو ماندنی ترین گل خوشبوی میخکی
    تنها تو بال عاطفه را ناز ی کنی
    تو مهربان ترین گل زیبای پیچکی
    تب می کند بدون تو احساس پک عشق
    جز تو چه کس نگاه مرا ناز میکند
    جز تو چه کس نگاه مرا ناز میکند
    جز تو چه کس کنار دلم می نشیند و
    روح مرا روانه پرواز میکند
    هر وقت شهر پنجره ها باز میشود
    من ابتدای نام ترا گوش می کنم
    وقتی به عشق می رسم از لذت نگاه
    غم را به حرمت تو فراموش میکنم
    آن لادنی که کاشته ای در دلم هنوز
    گاهی دلش برای دلت شور می زند
    پروانه ای ز باغ تبسم می اید و
    دل را به سوی شمع پر از نور می زند
    احساس من همیشه پر از قطره های عشق
    قلبم بدون نام تو دلگیر می شود
    هر صبح نغمه های من و قلب عاشقم
    بر برگ های عاطفه تکثیر می شود
    تو بهترین حکایت گل های نرگسی
    با چشم تو نگاه پر از یاس می شود
    در لا به لای عاطفه های نوازشت
    عطر نجیب خاطره احساس می شود
    تا آخرین نگاه به یاد توام بدان
    دل هر چه می کند همه آن برای تو
    قلب مرا که برده ای و رفته ام ز دست
    قلب تمام عشق پرستان فدای تو

  7. #126
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    بیا برای پرستو ز مهر دانه بپاشیم
    بیا پناه کبوتر طیبی چلچله باشیم
    بیا که درد عطش را ز چشم غنچه بشوییم
    برای موج پریشان ز عشق قصه بگوییم
    بیا که دعوت گل را به باغ دل بپذیریم
    بیا ز هجرت مرغان خسته در س بگیریم
    بیا ز دفتر پروانه شعر شمع بخوانیم
    بیا به خاطر گل ها همیشه تاتزه بمانیم
    بیا که کشتی دل را به موج مهر سپاریم
    بروی دفتر دل ها رز امید بکاریم
    بیا زلال بمانیم مثل برکه و باران
    و حرمتی بگذاریم به صداقت یاران
    بیا حوالی یک گل ز عشق خانه بسازیم
    برای غربت گنجشک آشیانه بسازیم
    بیا سپیده که آمد صدا کنیم خدا را
    و تا افق برسانیم دست سبز دعا را

  8. #127
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    شعر یعنی با افق یک دل شدن
    یا لباسی از شقایق دختن
    شعر یعنی با وجود خستگی
    بر سر پروانه دل سوختن
    شعر یعنی سری از اسرار عشق
    شعر یعنی یک ستاره داشتن
    شعر یعنی یک نگاه خسته را
    از کویر گونه ای برداشتن
    شعر یعنی داستانی نا تمام
    شعر یعنی جاده ای بی انتها
    شعر یعنی گفتن از احساس موج
    در کنار حسرت پروانه ها
    شعر یعنی آه سرخ لاله ها
    شعر یعنی حرف پنهان در نگاه
    شعر یعنی ترجمان یک نفس
    عمق سایه روشن دشت پگاه
    شعر یعنی یک زلال بی دریغ
    شعر یعنی راز قلب یک صدف
    شعر یعنی درد دلهای نسیم
    حرفی از تنهایی سبز علف
    شعر یعنی تاب خوردن روی موج
    در کنار برکه ساحل ساختن
    شعر یعنی هدیه اس از آسمان
    بهر یاسی بی نوا انداختن
    شعر یعنی فصلی از سال نگاه
    شعر یعنی عاشقانه زیستن
    شعر یعنی پولکی از عشق را
    روی دامان کویری ریختن
    شعر یعنی حس یک پرواز محض
    در میان آسمان پیدا شدن
    شعر یعنی در حصار زندگی
    غرث در گلواژه رویا شدن
    شعر یعنی قصه یک آرزو
    شعر یعنی ابتدای یک غروب
    شعر یعنی تکه ای از آسمان
    شعر یعنی وصف یک انسان خوب
    شعر یعنی قلعه ای از جنس عشق
    کم کنم از واژه و حرف و سخن
    شعر یعنی حرف قلبی سرخ و پک
    نه عبوری ساده چون اشعار من

  9. #128
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    توبا یک جرعه از دریای یادت
    میان باغ قلبم جا گرفتی
    تو با یک هدیه فیروزه ای رنگ
    مرا برقایق رویا نشاندی
    وبا یک لطف یک لبخند ساده
    مرا به سرزمین عشق خواندی
    تو دیوار میان قلب ها را
    به رسم آسمانی ها شکستی
    وچون حسی غریب و واجه ای سرخ
    میاندفتر روحم نشستی
    تودریایی ترین ترسیم یک موج
    تو تنها جاده دل تا خدایی
    تو مثل شوق یک کودک لطیفی
    تو مثل عطر گلدان رهایی
    تو مثل نغمه موزون باران
    به روی اطلسی ها نازنینی
    وتا وقتی که روحم مال اینجاست
    به روی صفحه دل می نشینی

  10. #129
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
    و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
    سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
    ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
    من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
    و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی
    چه ساده در ازای یک نگاه پک و ماندنی
    هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
    به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
    تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
    و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
    که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

  11. #130
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,877

    پيش فرض

    زندگی پر از سواله می دونم
    رسیدن به تو خیاله می دونم
    تو میگی یه روزی مال من میشی
    اما موندت محاله می دونم
    تو میگی شبا دعامون می کنی
    چشمه چات زلاله می دونم
    توی آسمون سرنوشت ما
    ماه کاملمهلاله می دونم
    تو میگی پرنده شیم بریم هوا
    غصه ما دو تا باله می دونم
    چشم من پر از غم نبودنت
    دل تو پر از ملاله می دونم
    طاقتم دیگه داره تموم میشه
    صبر تو رو به زواله می دونم
    آره می ری و نمی پرسی که این
    دل عاشق در چه حاله می دونم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •