تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 12 از 53 اولاول ... 2891011121314151622 ... آخرآخر
نمايش نتايج 111 به 120 از 529

نام تاپيک: کاريکلماتور

  1. #111
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    سید ابراهیم نبوی
    گردون 39- 40 ( اردیبهشت و خرداد 1373


    یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .
    مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .
    کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند .
    آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .
    هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .
    از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .
    وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.
    به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .
    می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟
    روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .
    من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .
    متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !
    ________________________________

  2. #112
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    قبرستان ترمينال مرده هاست.
    دو آيينه از ديدن يکديگر نفرت دارند.
    جهنم ساعت استراحتش را به بهشت مي رود.
    پروانه براي اينکه نسوزد شمع را فوت کرد.
    گياه توي گلدان شبها خواب باغچه را مي بيند.
    سرفه هاي آدم دلشکسته، صدای خرده شيشه مي دهد.
    .براي اينکه پير نشوي ، ساعتت را از کار بينداز.
    براي آنکه نفهمد که نمي فهمد ، خودش را به نفهمي زد.
    ماهي تنها جانوري است که به راستي دل به دريا مي زند.
    بيکاري هم خودش کاري است، افسوس که مرخصي و تعطيلي ندارد.
    گداي فرزانه اي گفته است : گدايي کن تا محتاج ديگران نشوي.
    چه کسي گفته است که دو خط موازي به يکديگر نمي رسند؟ مگر آخرش را ديده است؟؟


    * آنقدر خيال بافتم كه تمام كلافهاي فكرم به لباس آرزويي در آمدند
    ...
    كاش اندازه ام باشد

    * وقتی چراغ خيالات روشن است يخ زندگي آب مي شود. چراغها را خاموش نمي كنم اما لامپ كم مصرف زده ام

    * به اندازه هشت ماه مي ترسيدم به اندازه چهار هفته خسته بودم و به اندازه دو روز كار داشتم مهم نيست به اندازه يك ساعت خوشحالم

    * حواسم را باد خيال برده است و كاغذهايم را باد پنكه
    ...
    قلم اما محكم در دستم نشسته است از اين بادها نمي لرزد

    * دارم ياد مي گيرم كه بعضي از خاطرات را تا كنم و در جيب كتم بگذارم اما كتي ندارم
    _______________________

  3. #113
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    خروس در جمع مرغان حكم پدر چند خانواده را دارد.
    * گوسفند ها در صف كشتارگاه به هم بفرما مي زنند.
    گلوله ی محافظه کار به همسر رئیس جمهور اصابت می کند.

    آدم بد قول اسکناس بدون گوشه است
    مدینه فاضله خروس مرغداری است

    * گوسفند ها در صف كشتارگاه به هم بفرما مي زنند.
    _______________

  4. #114
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    - به علت صرفه جویی در سطل آشغال، خیلی ها از شهر به عنوان یک سطل آشغال بزرگ استفاده می کنند.

    - موسیقی مورد علاقه دانش آموزان صدای دلنواز زنگ تفریح است که قبل از زدن آن را از راه حس ششم احساس می کنند.

    - از انتصاب شایسته جنابعالی همه ما انگشت به دهان ماندیم، ترا به خدا راست است؟ البته این « پُست» حق مسلم من بود.

    - به تعدادی کارگر ساده بی اطلاع از حق و حقوق خود نیازمندیم.

    - وقتی کسی را به باد تمسخر می گیریم، باید خود را برای مقابله با توفان آماده کنیم.

    - بعضی ها طرفدار پر و پا قرص « قرص» ند.

    - آدم های ناتوان، همیشه از توانایی های خود حرف می زنند.

    - کسانی که کارشان تقلید از این و آن است، هیچ شباهتی به خودشان ندارند.

    - بعضی ها از ترس پیری جرأت ندارند پا به سن بگذارند.

    - معمولاً برای کسانی یه تخته می زنند که یک تخته شان کم است.

    - برخی ها بر این باورند که صدام چون بدون سلاح کشتار جمعی، جمعی را را کشتار نموده است می بایست مادام العمر رئیس جمهور می ماند.

    - بعضی ها فکر می کنند در دام های صدم چون پاهای هزار پا اغراق شده است.

    - لطفاً به علت رعایت موازین اخلاقی و عدم جریحه دار شدن احساسات بیماران محروم برای دادن زیرمیزی از در پشتی مراجعه فرمائید و پشت در را هم بیندازید.

    - متأسفانه به علت عدم صرفه جویی، خانم ها کمتر« یک پارچه خانم» ند.

    - به علت گرانی گوشت فعلاً به درس تئوری آبگوشت بسنده می کنیم.

    - ساعت هر چند است گوباش. ما ساعت های دکوریمان را تنها تماشا می کنیم انگار زمان در آنها جاری نیست.

    - ای مرده های متحرک که روح خود را به شیطان فروخته اید، آسمان بالای سرتان را بنگرید، می خواهید تا به کجا هبوط کنید.

    - ازدواج، قباله ای است که در قبال آن به زوجین اجازه داده می شود که باقیمانده عمرشان را بدون عشق بگذرانند.

    - کسانی که سایه همدیگر را با تیر می زنند، اغلب همسایه اند.

    - حالا باید فرعون را حتما از سر راه برداریم، نمی شه ما خودمان از راه دیگری برویم.

    - جهت اطلاع مخترعین، بهانه نیاورید، هنوز دماسنجی که نشان بدهد« هوا پس است» اختراع نشده است.

    - در موقع خرید« پُست» به تاریخ انقضای آن توجه کنید.

    - کمک های مردمی شما را به قدرت می گیریم، چه خیال کرده اید.

    - پر شدن کاسه گدایی نتوانست کاسه چشمش را پر کند.

    - دیگر گربه را هیچ جای حجله نمی توان کشت. برای گربه متأسفم.

    - خیلی ها از شناسنامه تنها شماره آن را دارند.

    - بعضی ها چون زالو با هر گروه خوانی سازگارند و برخی ها خونشان با هیچ گروهی نمی خواند.

    - انسان، حیوانی است مُلبس، نمی دانم چرا برخی ها دوست دارند لباس کم کنند.

    - بعضی ها مثل گاو برای روز قربانی از خود پذیرایی می کنند.

    - همه بزرگ می شویم اما همه به اندازه هم از دنیای کودکی فاصله نمی گیریم.

    - بعید نیست روزی علم آنقدر پیشرفت کند که کلاغها به جای صابون پودر رختشویی بخورند.

    - بزرگسالان چشمشان کم سو می شود، چون نمی خواهند چشمشان روز بد ببیند.

    - دوستی خاله خرسه تنها نوع دوست داشتن است که میان اطرافیان ما هنوز رواج دارد.

    - مهم ترین بند هر درس، معمولاً بندی است که کمتر از آن درس می گیرند.

    - با عشق به بزرگ شدن، احساس کوچکی نمی کردم؛ بزرگ شدنعجب کوچکم کرد.

    - فکر اختراعات و اکتشافات انسان ها، اغلب خارج از وقت آزمایشگاهی دانشمندان بوده است.

    - کودکان آینه های هستند که بزرگتر ها فقط خود را در آن می بینند.

    - اینکه نمی توانند به معلمان برسند، لابد برای این است که مقام شامخشان را زیاد بالا برده اند.

    - درد دل ها بالاخره به ناراحتی قلبی منجر می شود.

    - یکی از دلایلی که بعضی از افراد در زندگی موفق نمی شوند این است که بعضی ها موفق ترند.

    - در سمینار ها سخنران ها کمتر در فکر این هستند که چه می خواهند بگویند، بلکه بیشتر به این فکر هستند که چه باید بگویند.

    - بعد از گره کردن مشت، دست آدم ها زود باز می شود.

    - اگر دانشمندان بعد از اختراع سیگار، بیماری سرطان را کشف کرده اند کناه مردم بیسواد چیست؟

    - انجام امور مربوط به زندگی مستلزم وقت بیشتری است که از عهده یک عمر بر نمی آید.

    - مشق بچه ها گاهاً خستگی مشق سربازی را دارد، این مشق تنها خوشایند کسانی است که سرمشق آنها بوده اند.

    - آنهایی که خود را به آب و آتش می زنند معمولاً طرز استفاده از آنها را نمی دانند.

    - چار چوب ها فقط می توانند قاب عکس مردگان باشند.
    __________________

  5. #115
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .
    همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .
    در سفيدي چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سياهي رسيدم.
    مغزم بر روي شعله هاي دلم که براي قلبم مي سوخت ، کباب شد.
    حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .
    ننگ است که روشنايي ديدگان در ظلمات انديشه غرق شود.
    یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .
    مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .
    کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند .
    آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .
    هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .
    از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .
    وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.
    به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .
    می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟
    روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .
    من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .
    متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !
    مهرباني را در کودکي يافتم که آبنباتش را به درياچه نمک انداخت تا شيرين شود
    انقدر براي غربت تک دانه موي سفيدم غصه خوردم که تمام موهايم سفيد شد
    بيچاره آن خروسي که با صداي ساعت شماطه دار از خواب برمي خيزد
    خوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .
    سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .
    زن شکسته ترين و خميده ترين ، ايستاده دنيا است
    چراغ راهنما از بس كه چشمك زد، مژه هايش ريخت.
    تا دو كلمه حرف حساب زدم، چرتكه لبخند زد!
    وقتي بچه را از شير گرفتند، عاشق بستني شد.
    وقتي بهمن سقوط مي كنه، اسفند بالا مي ره!
    لامپ از ذوق روشن شدن سوخت.

  6. #116
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    براي اينكه صداي شكستن دلش شنيده نشود با صداي بلند مي خندد.
    آنقدر تنهايي را دوست داشت كه از سايه خودش هم بيزار بود.
    براي اينكه عشقش را از قلبش پاك كند، قلبش را فرمت كرد.
    خورشيد عشق هم نتوانست قلب يخي او را گرم كند.
    نگاهم را زنده به گور کردم
    آنقدر برايت کوتاه آمدم تا اينکه ناپديد شدم
    با دم آهت آخرين شمع اميدم هم خاموش شد
    از فرط نااميدي ،تمام اميدهايم را زير پا له کردم
    مغزم بر روي شعله هاي دلم که براي قلبم مي سوخت ، کباب شد
    در رقابت عقربه های ساعت با يکديگر هميشه بازنده چشم من است
    وقتي که خارج از خانه چشمانت را باز مي کني ، عطر نگاهت در آسمان گم مي شود
    ماهيهای آپارتمان‌نشين، در تنگ آب زندگی می‌کنند
    ماهی، هيچگاه برای تعطيلات به کنار دريا نمی‌رود.
    ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به‌دريا می‌زند.
    عکس جوانيم را روی آينه چسبانده‌ام تا گذر زمان را نبينم.
    مترسک رنجيده از کشاورز، با پرنده‌ها دست‌به‌يکی می‌کند
    عاشق دلشکسته، تکه‌های دلش را از روی زمين جارو می‌کند..
    با اين‌همه خون دلی که خورده‌ام، در شگفتم که چرا دراکولا نمی‌شوم
    چون از زندگی خسته شده‌بود، مرخصی گرفت و رفت به جهان ديگر
    بيکاری هم، خودش يک کار است، افسوس که تعطيلی و مرخصی ندارد.
    پرنده‌ای که فريب مترسک را بخورد، از گرسنگی می‌ميرد.
    ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به‌دريا می‌زند.
    پرنده گوشه‌گير، روی شانه مترسک لانه می‌سازد.
    گياه توی گلدان، شبها خواب باغچه را می‌بيند.
    قلب تاکسيمتر، با ديدن مسافر به تپش می‌افتد
    گرمترین کلامها را از دستانت شنیدم .
    با تخیلم به تماشای لطافتها می نشینم .
    خورشید سلامم را با نگاهی منجمد کردی .
    دلم می خواهد که خاموشی شب را با هم جشن بگیریم .
    مرا ببخش ، زیرا خانه قلبم ، در تیرس زبانت یزم قرار دارد .
    دلم می خواهد اولین کسی باشم که برای عروسی ماهی ها کل می زند .
    همدل ، همراز ، همصحبت و ....... از پیشوند ( هم) نایاب تر هم یافته اید ؟
    سایه ام عاشق سایه ات شده است ، می خواستم ببینم آیا می توانیم همسایه شویم ؟
    آن شب که دستم روی گوشش قرار داشت ، خندید و گفت : قلبت دارد برای مغزت جوک تعریف می کند .
    دلم می خواهد تمامی خاطرات خوشم را هم به دیگران هدیه دهم ، تا دیگر این دنیا هیچ منتی بر سرم نداشته باشد .
    با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .
    پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالی خانه مان یافتم .
    نمي‌دانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .
    وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .
    به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .
    اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .
    ان روز که به من گفتی ( ازت بدم می یاد ) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .
    آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .
    با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .
    کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد .
    وقتي صفر جلوي اعداد ديگر مي ايستد, احساس غرور مي كند.
    بعضي ها به روحشان هم سفيد كننده مي زنند.
    با كاسه سرم,افكارم را آبكشي مي كنم!
    تير هميشه به راه راست مي رود!
    دزد ناشي به جيب خود مي زند!
    داس اجل آرزوهايم را درو كرد.
    پاي افكارم را قلم كردم.
    كارتونك, از خانه تكاني بيزار است.
    ماهي خجالتي در موقع تحويل سال, قرمز شد!
    درختان با شاخه هاي پر شكوفه به استقبال بهار رفتند.
    بخاطر ماهي قرمز حوض, هفت سين را كنار حوض چيد
    چشمان سبزش, كمبود سين در سفره هفت سين را جبران كرد.
    باغبان كاملترين هفت سين را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سيب و سنجد و سير!

  7. #117
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    فقط ابلیس از شکست یک انسان شاد می شود

  8. #118
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    ازبس که به همه چپ چپ نگاه کرد, چشمانش چپ شد.
    از بس که روشنفکر بود از خاموشی برق هراسی نداشت.
    وقتی اشکم می خواهد به گردش برود سوار نگاهم می شود.
    آنقدر خسیس بود که حتی وقتی مرد عمرش را به شما نداد.
    وقتی واژه ای خارجی بیان می کنم, تمام واژه ها دور آن جمع می شوند.
    امید و آرزو تنها دوستان واقعی مان هستند که تا آخرین لحظات زنگی, ما را ترک نمی کنند.
    همیشه می گفت: آدم عاشق باید حرف دل را گوش کند, نه عقل را ولی حرف ازدواج که پیش آمد گفت: همیشه از روی عقل کار کن, نه دلت.

  9. #119
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    قناعت را بايد از سفره هفت سين ياد گرفت كه سالهاست تعداد سين هايش تغيير نكرده است
    خساست را از چشمش ياد گرفته بود كه هر چقدر به آن نور مي تاباند ، تنگ تر مي شد
    آدم ها وقتي به آسمان خوشبين بودند هواپيما ساختند و وقتي بدبين شدند چترنجات را
    كسي كه خود را به نور ماه راضي كند ، نور خورشيد كورش خواهد كرد
    تجربه ، تنها معلمي است كه اول امتحان مي گيرد و بعد درس مي دهد
    از دودلي خسته شده بودم ، يكي از آنها را براي زاپاس كنار گذاشتم
    مگسهاي قرن 21 ، غذايشان را از زباله هاي اتمي تامين مي كنند
    گاهي موقع راه رفتن فراموش مي كنم كه دارم مي روم يا مي آيم
    براي اينكه حرف هاي بزرگ بزنم ، هميشه آنها را متر مي كنم
    با مخالفت باد ، رضايت بادبادك براي پرواز جلب مي شود
    در انتخاب واحد زندگي ، دروغ پيش نياز همه درسهاست
    بهترين جا براي تبعيد زنبوران مجرم ، گلهاي قالي است
    براي تفسير لحظه ، ثانيه شمار را متوقف كرد
    دلم تنگ مي شود ، آن را قالب كفاشي مي زنم
    درخت باردار با خوردن سنگ ، فارغ شد
    وقتي دلم مي گيرد ، ديگر ول نمي كند
    سيب زميني خاكي ترين ميوه هاست
    قلم زلزله نگار انديشه است
    در را به روي افكارم محكم بستم .
    افكارم را پشت ديوار قاب عكس پنهان كردم
    افكارم مرا دنبال مي كند حتي در خواب
    افكارم را در سكوت زنداني كردم
    افكارم را در لابلاي كاغذها گم كردم
    افكارم بر خلاف من حركت مي كنند
    تعصبم خودكشي كرد ، تا من راحتر فكر كنم
    هنگامي كه تعصب مرد افكارم يك صدا شدند
    در روز سالگرد تعصب ، افكارم كروات مشكي زده بود

    [کاریکلماتورها از مهدی ساعی

  10. #120
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بهترین مترجم کسی است که بتواند سکوت را ترجمه کند

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •