ضرب المثل هاي بومی و محلي ایران

[t.s.m.t]

Ağzına söz atıblar.

تو دهنش حرف انداختن(یعنی حرف مال خودش نیست،یادش دادن)

[t.s.m.t]

Ağzını qoyub allah yoluna.

زبانش رو در راه خدا چرخانده یا یه چیزی شبیه اون

[t.s.m.t]

Ağzını xeyirliyǝ aç!

زبونت رو به خیر باز کن(یعنی نفوس بد نزن)

[t.s.m.t]

Ağzına su alıb.

[t.s.m.t]

Ağzının qaytanı yoxdur.

دهنش ریسمان ندارد(دهنش قرص نیست)

[t.s.m.t]

Ağız deyǝni qulaq eşitmir.

هر آنچه که زبان می گوید ،گوش، نمی شنود(شاید منظور اینست که به هر چیزی گوش نده،شایدم درمورد افرادی که نصیحت پذیر نیستند باشد.)

[t.s.m.t]

Ağıl ağıldan üstündür.

عقل از عقل برتر است(یعنی هر چه با دیگران مشورت کنی ضرر نمی بینی چون چیزی به نظر دیگری می رسد که به عقل تو نرسیده)

[t.s.m.t]

Ağıl bazarda satılmaz.

عقل در بازار فروخته نمی شود(یعنی تا عقل با توست ضرر نمی بینی)

[t.s.m.t]

Ağıl başın böyüklüyündǝ deyil.

سر هر چه قدر بزرگ باشد دلیل بر بزرگی عقل نیست(بزرگی در اینجا ممکن است تعبیر از سن زیاد،مقام،مال و یا... باشد)

[t.s.m.t]

Ağıl insana sǝrmayǝdir.

عقل سرمایه ی انسان است.