تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 105 از 640 اولاول ... 55595101102103104105106107108109115155205605 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,041 به 1,050 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1041
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    ز فرط گريه باران مي چکد از دستم اين شب ها
    يکي دستم بگيرد ، مست مست مستم اين شب ها
    غزل مي خوانم و سجاده ام پر مي کشد با من
    نمي خوابند يک شب عرشيان از دستم اين شب ها
    خدا را شکر سوزي هست ، آهي هست ، اشکي هست
    همين که قطره اشکي هست يعني هستم اين شب ها
    به جاي خون به رگ هايم کبوتر مي پرد تا صبح
    تشهد نامه مي بندد به بال دستم اين شب ها
    دلي برداشتم با تکه ابري از نگاه خود
    به پابوس قيامت بار خود را بستم اين شب ها

  2. #1042
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم.
    از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم.
    تقصیر کسی نیست که این گونه غریبیم.
    شاید که خدا خواست که دل تنگ بمیریم

  3. #1043
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    زندگی یک آرزوی دور نیست
    زندگی یک جست وجوی کور نیست
    زیستن در پیله ی پروانه چیست
    زندگی کن زندگی افسانه نیست
    گوش کن دریا صدایت می زند
    هر چه ناپیدا صدایت می زند
    جنگل خاموش می داند تو را
    با صدایی سبز می خواند تو را
    زیر باران آتشی در جان توست
    قمری تنهایی دستان توست
    پیله ی پروانه از دنیا جداست
    زندگی یک مقصد بی انتهاست
    هیچ جایی انتهای راه نیست
    این تمامش ماجرای زندگیست

  4. #1044
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اوني كه يه وقتي تنها كسم بود
    تنها پناهه دله بي كسم بود
    تنهام گزاشتو ، رفت از كنارم
    از درد دوريش من بي قرارم
    خيال مي كردم، پيشم مي مونه
    ترانه عشق واسم مي خونه
    خيال مي كردم يه هم زبونه
    نمي دونستم نا مهربونه
    با اينكه رفته اما هنوزم
    از داغه عشقش دارم ميسوزم
    فكرو خيالش همش باهامه
    هر جا كه ميرم جلو چشامه
    دلم ميخواد تا ، دووم بيارم
    رو درد دوريش مرهم بزارم
    اما نميشه ، راهي ندارم
    نميتونم من طاقت بيارم

  5. #1045
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نوشتم اين غزل نغز ، با سواد دو ديده
    كه بلكه رام غزل گردي ، اي غزال رميده

    سياهي شب هجر و اميد صبح سعادت
    سپيد كرد مرا ديده تا دميد سپيده

    نديده خير جواني ، غم تو كرد مرا پير
    برو كه پير شوي اي جوان خير نديده

    به اشك شوق رساندم تو را به اين قد و اكنون
    به ديگران رسيدت ميوه ، اي نهال رسيده

    ز ماه شرح ملال تو پرسم اي مه بي مهر
    شبي كه ماه نمايد ملول و رنگ پريده

    بهار من تو هم از بلبلي حكايت من پرس
    كه از خزان گلش خارها به ديده خليده

    به گردباد هم از من گرقته آتش شوقي
    كه خاك غم به سر افشان به كوه و دشت دويده

    هواي پيرهن چاك آن پري است كه مارا
    كشد به حلقه ي ديوانگان جامه دريده

    فلك به موي سپيد و تن تكيده مرا خواست كه
    دوك و پنبه برازد به زال پشت خميده

    خبر ز داغ دل شهريار بشنوي ، اما
    در آن زمان كه زخاكش هزار لاله دميده

  6. #1046
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    قطره قطره بارونوو، اتاقه تاريك

    منو روياي تو و، يه راه باريك

    تك تنها واسه تو ترانه ساختم

    تو غمار عاشقي دلتو باختم

    خاطره، خاطره، خاطره هاتو نميخوام

    خاطره، خاطره، خاطره هاتو نميخوام

    تويه نيمه هاي شب باز پريشونم

    عشق من عاشقتم بزار بمونم

    تو جووني قسمتم شد غم غصه

    دردم رو به كي بگم من نميدونم

    به خدا ديگه رمق واسم نمونده

    زندگي رو نمي خوام آره ديوونم

  7. #1047
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در اين خلوت و تنهائي شكستم, صدا كن مرا

    بيا از اين افكارسوءو پريشان, جدا كن مرا

    بيا دوباره همچو گندم تشنه به باران

    در دشتي پر از نرگس وشقايق, رها كن مرا

    چو بداني از ان توست زندگي من

    براي دو جشم خمار و زيبايت, فدا كن مرا

    جه رنج و درد مى كشم گر تو نباشي اينجا

    به كنارم بيا و با غزلي شرين ,روا كن مرا

  8. #1048
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    با فراموشي و تنهايي، هم آغوشم مكن

    زندگاني مي كنم چون شعله با خود سوختن
    زنده ام با سوز و ساز خويش، خاموشم مكن

    می تراود تا شراب بوسه از جام لبت
    از شراب تلخ تنهايي قدح نوشم مكن

    دودم و از شعله دارم دامني رنگين به بار
    اين شرر از من مگير از نو سيه پوشم مكن

    چون صبا در جستجوی خود به هر سويم مكش
    همچو گيسوي سياهت خانه بر دوشم مكن

    اين دل درد آشنا را در شرار غم بسوز
    هر چه مي خواهي بكن اما فراموشم مكن

  9. #1049
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    واسه منی که دل تنگم
    از زندگی دلگیرم
    بهتره سفر کردن

    وگرنه اینجا می میرم

    در گذر از هر گذری
    خبر نبود از خبری
    نه زنده بود زندگی
    نه مرگ را بود اثری
    نه ارزش گلایه ای
    نه فرصتی به چاره ای
    چه میتوان دوا نمود به قلب پاره پاره ای

    از هیچ راه افتادم دلو به جاده ها دادم
    از یاده همه رفته سردرگم و آشفته

    نه در گذرگاه کسی
    نه جنبش خار و خسی
    نه پر زدن در قفسی
    نه منتظر همنفسی
    گفتم از چه میترسی
    آخرش یه راهی هست
    آخرش مگه رنگی
    بدتر از سیاهی هست
    بدتر از سیاهی هست

    سهم دل ما این بود

    آلوده و بیهوده
    تا بوده همین بوده

    نه روسفید پیش یار
    نه سرفراز در دیار
    ببین چگونه گم شد این
    سواره عشق در غبار

    راه افتادم و هی رفتم

    شاید دلم کمی واشه
    به عشق این که
    یه جور
    امروز زود بگذره فردا شه
    به امیدی که تا فردا

    نور امیدی پیدا شه...

  10. #1050
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بيا امشب به من محرم شو اي اشک
    بیا امشب تو هم باغم شو ای اشک

    بیا بنگر دلم تنها شده باز
    بیا قلب مرا همدم شو ای اشک

    من ان گلبوته خشک کویری
    بيا بر روی من شبنم شو ای اشک

    رها کن ميل ماندن در دو چشمم
    تو جاری بررخ زردم شو اي اشک


    بيا ارام من در بي قراری
    تسلی بخش من هر دم شو اي اشک

    بیا بغض سکوت سینه بشکن
    به چشم خشک من شبنم شو ای اشک

    دلم مجروح درد غربت تو
    به روی زخم دل مرهم شو اي اشک

    دلم از درد هجران نالد امشب
    بیا درمان بر دردم شو ای اشک

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •