تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 104 از 109 اولاول ... 45494100101102103104105106107108 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,031 به 1,040 از 1081

نام تاپيک: میزگرد علمی-فلسفی

  1. #1031
    داره خودمونی میشه legend.seeker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    51

    پيش فرض

    نخست، چرخه‎ی اون علیت‎هایی که شما می‎فرمایین به ذره‎ی بنیادی ختم نمیشه، بلکه به ویژگی اون ذره ختم میشه. دوم این که بفرمایین چطور به بنیادی بودن اون ذره و ویژگی‎اش پی بردین؟
    با فلسفه نمیشه به ذرات بنیادی پی برد این یه موضوع علمی که در ازمایشگاه میشه بش پی ببریم

    ذرات بنیادین به دو بخش :
    1- ذرات فرمیون ( ذرات دارای جرم سكون و نیروگیر)
    2- ذرات بوزون ( ذرات انرژی بدون جرم سكون و نیروبر)
    3 جور نیرو و سه جور ذره نیرو بر در كل داریم:
    1- گراویتون ( كه نیروی گرانش را میبرد)
    2- فوتون ( كه نیروی اهنكهربایی را میبرد)
    3- گلوئون ( كه نیروی قوی هسته ای را میبرد)

    گراویتون ها، هر جرمی را به جرم دیگر میچسبانند اعم از باردار و بی بار كهربایی و خاك كره ی زمین و گازهای سوزان خورشید را این نیرو گرد هم نگاه داشت و همچنین زمین را به خورشید چسبانیده است ( در گردار آن)
    فوتون ها ,الكترون ها و پروتون ها را بهم میچسبانند و مولكولها و اتم ها اینجوری بهم چسبیده اند كه فوتون ها میان انها رفت و آمد میكنند و چسب آنها هستند.

    گلوئون ها هم كوارك های را بهم میچسبانند كه وجود پروتون ها و نوترون های استوار را بدست میدهد.

    در حال حاضر هم دانشمندان دارن روی یکی از پر هزینه ترین ازمایشات علمی کار میکنن در باره ذره Higgs boso یک ذره بنیادی اولیه فرضی دارای جرم است که وجود آن توسط مدل استاندارد فیزیک ذرات پیش‌بینی شده است. این بوزون، تنها ذرهٔ مدل استاندارد است که هنوز به صورت تجربی مشاهده نشده است.
    این که علیت اصلی طبیعی است یا مابعدالطبیعی؟
    به نظر من قبل از اینکه اسم مابعدالطبیعی باید این اصطلاح رو توضیح بدید که چی هست؟؟؟؟ چه ویژگی هایی داره ؟؟چه طور بش پی بردید ؟ ایا شرایط این رو داره که در رابطه علیت قرار بگیره ؟ایا اصلا وجود مابعدالطبیعت ثابت شده؟در مرحله اخر سوالات قبلی پاسخ درست داشتن میتونیم بپرسیم ایا میتونه علت اصلی باشه ؟؟

    تعریف هم یعنی بر شمردن ویژگی ها و كاركردها.
    یعنی باید مثلا بگوید كه
    ویژگی ١ : مابعدالطبیعی توانا است
    ویژگی ٢ :مابعدالطبیعیت بخشنده است
    ...
    ویژگی n :مابعدالطبیعیت فلان است
    --
    كاركرد یك: مابعدالطبیعیت كه آفرینش میكند
    كاركرد ٢ : اگر دعا كنید مابعدالطبیعیت اجابت میكند
    كاركرد ۳ : مابعدالطبیعیت جهان را بسامان میكند
    ...
    كاركرد n : مابعدالطبیعیت بهمان میكند
    ---
    سپس باید بیاید و هركدام از این ویژگی ها را روشن كند
    Last edited by legend.seeker; 08-10-2011 at 22:41.

  2. #1032
    پروفشنال Hektor's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    730

    پيش فرض

    همینجوری گذرم افتاد اینجا دیدم عجب شیر تو شیریه!
    با فلسفه نمیشه به ذرات بنیادی پی برد این یه موضوع علمی که در ازمایشگاه میشه بش پی ببریم

    ذرات بنیادین به دو بخش :
    1- ذرات فرمیون ( ذرات دارای جرم سكون و نیروگیر)
    2- ذرات بوزون ( ذرات انرژی بدون جرم سكون و نیروبر)
    3 جور نیرو و سه جور ذره نیرو بر در كل داریم:
    1- گراویتون ( كه نیروی گرانش را میبرد)
    2- فوتون ( كه نیروی اهنكهربایی را میبرد)
    3- گلوئون ( كه نیروی قوی هسته ای را میبرد)

    گراویتون ها، هر جرمی را به جرم دیگر میچسبانند اعم از باردار و بی بار كهربایی و خاك كره ی زمین و گازهای سوزان خورشید را این نیرو گرد هم نگاه داشت و همچنین زمین را به خورشید چسبانیده است ( در گردار آن)
    فوتون ها ,الكترون ها و پروتون ها را بهم میچسبانند و مولكولها و اتم ها اینجوری بهم چسبیده اند كه فوتون ها میان انها رفت و آمد میكنند و چسب آنها هستند.

    گلوئون ها هم كوارك های را بهم میچسبانند كه وجود پروتون ها و نوترون های استوار را بدست میدهد.

    در حال حاضر هم دانشمندان دارن روی یکی از پر هزینه ترین ازمایشات علمی کار میکنن در باره ذره Higgs boso یک ذره بنیادی اولیه فرضی دارای جرم است که وجود آن توسط مدل استاندارد فیزیک ذرات پیش‌بینی شده است. این بوزون، تنها ذرهٔ مدل استاندارد است که هنوز به صورت تجربی مشاهده نشده است.

    به نظر من قبل از اینکه اسم مابعدالطبیعی باید این اصطلاح رو توضیح بدید که چی هست؟؟؟؟ چه ویژگی هایی داره ؟؟چه طور بش پی بردید ؟ ایا شرایط این رو داره که در رابطه علیت قرار بگیره ؟ایا اصلا وجود مابعدالطبیعت ثابت شده؟در مرحله اخر سوالات قبلی پاسخ درست داشتن میتونیم بپرسیم ایا میتونه علت اصلی باشه ؟؟
    عزیزدل copy - paste کردن مطالب بیربط اصلاً کار درستی نیست و هر کسی هم بلده. کسیکه حتی یک واحد فیزیک مدرن خونده باشه میدونه چیزی به اسم گراویتون در فیزیک ذرات بنیادی اصلاً مطرح نیست و حتی به اثبات نرسیده که بخوان رسماً تدریسش کنن حالا توی انجمن فیزیک یکی تاپیک بزنه بحثش رو پیش بکشه خب موضوعیت داره ولی گذاشتنش اونم داخل تاپیک فلسفه !!!!! برای استنتاج کردن چه معنی میتونه داشته باشه؟ خدا بخیر کنه از اون استنتاجهای به اصطلاح فلسفی که بر پایه ی موهومات و فرضیات اثبات نشده میخواد دربیاد!
    فیلسوف کسیه که بدون ربط دادن فلسفه به سایر علوم حتی بدون ربط دادن به دین بتونه اصول فلسفی رو اثبات کنه.دقیقاً همون کاری که بزرگان فلسفه ی ما اینکارو کردن.
    نه اینکه هر جا در بحث فلسفی کم میاریم یه گریزی هم به science fiction یا کلمات قلمبه سلمبه ی فیزیک و بیولوژی و حدیث و روایت و اشعار و مابعدالطبیعه و..... بزنیم.لابد فقط برای اینکه طرف بگه اوه اوه چقدر این باسواده!
    البته کسی انتظار نداره هایدگر بیاد اینجا با دکتر دینانی بحث فلسفی طبق چارچوب درستش داشته باشه ولی دیگه خواهشاً ابتدایی ترین پیش نیازهای بحث فلسفی
    رو که همه میتونن رعایت کنن چون نه تنها این برادری که نقل قول گرفتم.بلکه خیلیها رعایت نکردن و این دیگه بحث فلسفه نیست اسمش....
    موفق باشید

  3. 2 کاربر از Hektor بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1033
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    1,419

    پيش فرض

    سعید جان، این توضیحی که شما دادین، از نسبیت یا کوآنتوم نیومده، همون دیدگاهی است که پیش از این من و شما درباره‎اش توضیح دادیم و اون هم اینه که زمان توی تمام نظریه‎های فیزیکی یه تصور هست برای درک جهان متناسب با ذهن ما.
    من به شخصه فکر کردم می‎خواین از ارتباط‎های شبح‎گون و ارتباط‎های در جا در فاصله‎ی زمانی زیاد برای نشون دادن رد زمان در مکانیک کوآنتوم استفاده کنین!

    در ضمن من درباره‎ی تغییر در سطح اتمی در مکانیک کوآنتوم ابهام دارم. بعدن شاید شرح دادم!
    درسته
    در مورد اینکه این نظریه یا واقعیت از کوانتوم و نسبیت نیومده باید بگم بله درسته
    البته نظریه ها و چیزایی شبیه بهش در کوانتوم هست ولی خب
    در واقع من خواستم بگم چیزی که در علوم به اسم زمان میشناسیم این مفهموم عامیانه نیست که اینجا دوستان مطرح میکنن!
    و نظریه هایی که تصور میشه زمان رو یک واقعیت به شکلی که مردم و دوستان میپسندن و میگن و قبول دارن در واقع چیز دیگه ای هست
    حرف شما صحیح سوال من اینه به نظر شما قبل و بعد وجود عینی داره؟
    من واقعا تعجب میکنم شما با اون همه توضیح هنوز جواب این سوال رو نگرفتی!!!!!
    ببینید ما برای هر پارادایم ابتدا و انتها داریم
    مثلا تولد و مرگ
    اما همه ی این پارادایم ها حل میشن توو یه چیزی که من نمیدونم اسمشو چی بذارم چون هنوز خوب نمیشناسمش اما برا مثال "جهان واحد" و حتی خود ما و تمام هستی از اجزای یکسانی تشکیل میشیم که واحد هستن و از بین نمیرن و من اسم این اجزا رو "انرژی" میذارم
    توو این حوزه دیگه قبل و بعدی وجود نداره
    این نظر منه
    نمیدونم درک میکنید یا نه
    در واقع به طور خلاصه
    قبل و بعد وجود داره اما در اصل وجود نداره

  5. این کاربر از saiiddz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1034
    آخر فروم باز Haj_Amoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    پادشاهی قدسی اخوت برحق
    پست ها
    1,554

    پيش فرض

    من اصلا کاری به اینکه چقدر سخته ندارم! مهم اینه که شدنیه
    چطور شدنیه؟!
    با فلسفه نمیشه به ذرات بنیادی پی برد این یه موضوع علمی که در ازمایشگاه میشه بش پی ببریم ذرات بنیادین به دو بخش : ... [تا انتها] ... این بوزون، تنها ذرهٔ مدل استاندارد است که هنوز به صورت تجربی مشاهده نشده است.
    [تردید داشتم به خاطر تعلیق شدن تون (آخه چرا؟) پاسخی بدم یا نه که تصمیم گرفتم بدم. امیدوارم کارم اشتباه نبوده باشه!]

    من با ذرات بنیادی آشنا هستم. ولی مسئله چیز دیگری است.
    یه مثال ساده می‎زنم. الکترون و پروتون همدیگر را جذب می‎کنند. چرا؟ چون الکترون بار الکتریکی 1- دارد و پروتون بار 1+ دارد. حلا میشه برای مثال پرسید چرا الکترون بار الکتریکی 1- دارد؟ نمی‎دونم پاسخی برای این پرسش هست یا نه، ولی هرچی باشه، باید بشه از چراییش پرسید. و در نتیجه جریان این چرا تا ابد می‎تونن ادامه پیدا می‎کنند. اگه کسی [برای مثال] جریان چراها رو در جایی به پایان رسیده بدونه باید دلیل بیاره. البته من دیده‎ام کسانی که در پاسخ به این پرسش جواب ساده‎ی "این‎طور هست چون این‎طور هست" رو می‎دن و به‎شدت هم برش اصرار دارن! ولی خب این من رو قانع نمی‎کنه، چون اگه اینطوره، پس چرا ما به دنیال کشف علت‎های بنیادی تر می‎گردیم؟ چرا در همون ابتدا به این پاسخ بسنده نمی‎کنیم؟
    به نظر من قبل از اینکه اسم مابعدالطبیعی باید این اصطلاح رو توضیح بدید که چی هست؟؟؟؟ چه ویژگی هایی داره ؟؟ ... [تا انتها] ... سپس باید بیاید و هركدام از این ویژگی ها را روشن كند .
    شما تفاوت مابعدالطبیعه (متافیزیک) و ماوراالطبیعه رو نمی‎دونین؟

    ارسطو، حکمت (به یونانی صوفی یا صوفیا) را دو دسته می‎کرد: حکمت عملی و حکمت نظری. حکمت عملی رو سه دسته می‎کرد: اخلاق، سیاست و دیگری که من به خاطر نمی‎آرم. حکمت نظری هم سه بخش داشت، جز بخش سوم‎ش که من فراموش کرده‎ام،دو بخش داشت. نخستین بخش طبیعت (به یونانی فیزیک) نام داشت. این بخش از حکمت ارسطویی همون چیزی است که امروز به نام علم تجربی می‎شناسیم. مشهور است که ارسطو، در کتابی پس از بخش طبیعت، بخش دوم حکمت رو قرار داد ولی چون نمیدونست چه نامی براش انتخاب کنه اسمش رو گذاشت پس از طبیعت یا مابعدالطبیعت یا به یونانی متافیزیک. این بخش از حکمت، همون چیزی است که امروز به نام فلسفه می‎شناسیم.

    به‎تقریب زیاد، تمام بحث‎های اینجا، از خدا و جوهر و صورت و تغییر و ثبات و حرکت و علت و جبر و اختیار و کلی و وجود و واقعیت و حقیقت و ... و مانند اینها، همگی مابعدالطبیعی هستند.
    Last edited by Haj_Amoo; 09-10-2011 at 15:42. دليل: اشتباه تایپی و تصحیح نگارش و اندکی تکمیل.

  7. این کاربر از Haj_Amoo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است

    a@s

  8. #1035
    داره خودمونی میشه a@s's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    176

    پيش فرض

    اول باید جهان خارج اثبات بشه بعد باقی قضایا

    گونه های انکار واقعیت

    1 )انكار مطلق هستى به طورى كه براى مفهوم موجود كه موضوع فلسفه است هیچ مصداقى باقى نماند چنانكه ظاهر كلامى كه از گرگیاس نقل شده اقتضاء دارد واضح است كه با چنین فرضى نه تنها جایى براى بحثهاى فلسفى و علمى باقى نمى‏ماند بلكه باید باب گفت و شنود را هم مطلقا بست و در برابر چنین ادعائى پاسخ منطقى كارآیى ندارد و باید به وسایل عملى دست زد .
    2 )انكار هستى خارج از "من درك كننده" به طورى كه تنها براى مفهوم موجود یك مصداق باقى بماند این ادعاء گرچه به سخافت ادعاى قبلى نیست ولى بر اساس آن ادعا كننده حق بحث و گفتگو ندارد زیرا وجود شخص دیگرى را نمى‏پذیرد تا با او به بحث و مناظره بپردازد و اگر چنین كسى در مقام مباحثه برآید باید نخست او را به نقض ادعاى خودش محكوم كرد و پذیرفتن این نقض مستلزم خروج از این فرض است .
    3 )انكار هستى ماوراء انسان چنانكه از بعضى از سوفیستها نقل شده است و بر اساس آن مصداق موجود منحصر در انسانها خواهد بود این ادعاء كه نسبه معتدلتر است باب بحث و گفتگو را باز مى‏كند و جا دارد كه از ادعا كننده دلیل پذیرفتن وجود خودش و انسانهاى دیگر را سؤال كرد و وى را به پذیرفتن بدیهیات ملزم نمود و سپس بر اساس بدیهیات مسائل نظرى را هم برایش اثبات كرد .
    4 )انكار هستى موجودات مادى چنانكه از سخنان باركلى برمى‏آید زیرا وى موجود را مساوى با درك كننده و درك شونده مى‏شمارد و درك كننده را شامل خدا و موجودات غیر مادى مى‏داند سپس در صدد برمى‏آید كه درك شونده‏ها را منحصر در صورتهاى ادراكى معلومات بالذات نماید كه در خود درك كننده‏ها تحقق مى‏یابند نه خارج از ایشان و بدین ترتیب جایى براى وجود خارجى اشیاء مادى باقى نمى‏ماند .
    سایر ایده‏آلیستهایى كه مانند هگل جهان را به صورت اندیشه‏هایى براى روح مطلق تصور مى‏كنند و آنها را محكوم قوانین منطقى نه قوانین على و معلولى مى‏دانند نیز به این گروه ملحق مى‏شوند .
    5 )جا دارد كه در برابر ایده‏آلیستها كه بخشى از واقعیت‏یعنى واقعیت مادى را انكار مى‏كنند ماتریالیستها را نیز از منكرین واقعیت به شمار آورد زیرا ایشان در حقیقت بخش عظیمترى از واقعیت را انكار مى‏كنند افزون بر این سخن ایده‏آلیستها منطقى‏تر از ایشان است زیرا تكیه‏گاه آنان علوم حضورى و تجارب درونى است كه داراى ارزش مطلق مى‏باشند هر چند در استنتاجاتشان به خطا مى‏روند ولى تكیه‏گاه ماتریالیستها داده‏هاى حسى است كه خاستگاه بیشترین خطاها در ادراك مى‏باشند .

    راز بداهت واقعیت عینى
    ممكن است پاسخ داده شود كه تصدیق به وجود واقعیت عینى بطور اجمال و سربسته و تصدیق به واقعیت مادى بطور متعین و مشخص مقتضاى فطرت عقل است و شاهد آن وجود چنین اعتقادهایى در همه انسانها است چنانكه رفتار عملى ایشان نیز آنرا تایید مى‏كند و بدین ترتیب چهار گونه از گونه‏هاى انكار واقعیت غیر از گونه پنجم ابطال مى‏شود .
    ولى این سخن از ارزش منطقى كافى برخوردار نیست زیرا چنین مطلبى نمى‏تواند صحت این اعتقادها را تضمین كند و جاى این سؤال باقى مى‏ماند كه از كجا اگر عقل ما طور دیگرى آفریده شده بود به گونه دیگرى درك نمى‏كرد ؟افزون بر این استناد به نظر و رفتار انسانها در واقع استدلال به استقراء ناقص است كه ارزش منطقى صد در صد ندارد .

    بداهت واقعیت، نخست در مورد وجدانیات و امورى كه با علم حضورى خطا ناپذیر درك مى‏شوند شكل مى‏گیرد و سپس با انتزاع مفهوم موجود و واقعیت از موضوعات آنها به صورت قضیه مهمله كه دلالت بر اصل واقعیت دارد درمى‏آید و بدین ترتیب اصل واقعیت عینى بطور اجمال و سربسته به صورت یك قضیه بدیهى نمودار مى‏گردد.
    منشا اعتقاد به اصل واقعیت عینى همان علم حضورى به واقعیتهاى وجدانى است و بنابراین نمى‏توان علم به سایر واقعیتها و از جمله واقعیتهاى مادى را بدیهى به حساب آورد زیرا آنچه را که واقعا مى‏توان بدیهى و مستغنى از هر گونه استدلالى دانست وجدانیات و بدیهیات اولیه است و وجود واقعیتهاى مادى جزء هیچكدام از این دو دسته نیست از این روى این سؤال مطرح مى‏شود كه منشا اعتقاد جزمى به وجود واقعیتهاى مادى چیست و چگونه است كه هر انسانى خود بخود وجود آنها را مى‏پذیرد و رفتار همه انسانها بر همین اساس استوار است .
    پاسخ این سؤال این است كه اعتقاد انسان به واقعیت مادى از یك استدلال ارتكازى و نیمه آگاهانه سرچشمه مى‏گیرد و در واقع از قضایاى قریب به بداهت است كه گاهى به نام فطریات نیز نامیده مى‏شود .
    توضیح آنكه در بسیارى از موارد عقل انسان بر اساس آگاهیهایى كه به دست آورده با سرعت و تقریبا به صورت خودكار نتیجه‏هایى مى‏گیرد بدون آنكه این سیر و استنتاج انعكاس روشنى در ذهن بیابد و مخصوصا در دوران كودكى كه هنوز خود آگاهى انسان رشد نیافته این سیر ذهنى توام با ابهام بیشترى است و به ناآگاهى نزدیكتر مى‏باشد و از این روى چنین پنداشته مى‏شود كه علم به نتیجه بدون سیر فكرى از مقدمات حاصل شده و به دیگر سخن خود بخودى و فطرى است ولى هر قدر خود آگاهى انسان رشد یابد و از فعالیتهاى درون ذهنى خودش بیشتر آگاه گردد از ابهام آن كاسته مى‏شود و تدریجا به صورت استدلال منطقى آگاهانه ظاهر مى‏شود. البته براى اینكه اعتقاد ما نسبت به اشیاء مادى به وصف مادیت مضاعف شود و احتمال تاثیر مستقیم یك امر غیر مادى دیگرى نفى شود نیاز به ضمیمه كردن استدلالهاى دیگرى دارد كه مبتنى بر شناخت ویژگیهاى موجودات مى‏باشد ولى ذهن انسان به گونه ایست كه قبل از آنكه ملكه استدلالات دقیق فلسفى را پیدا كند می
    تواند نتایج آنها را به صورت ارتكازى و با استدلال نیمه آگاهانه به دست بیاورد و بدین وسیله نیاز زندگى خود را تامین كند.

  9. #1036
    داره خودمونی میشه a@s's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    176

    پيش فرض

    1.عزیز نظر شما کاملا تایید شده!
    مغز مکانیزم غیر مادی نداره
    مکانیزم مغز بیشتر مکانیکیه
    خواهش میکنم بیشترتوضیح بدیدکه یک عضوی ازبدن که مکانیسمش مکانیکیه چطور میتونه فکر کنه، احساس کنه عاشق بشه عصبانی بشه و....؟ البته من تاحدودی بانظرات روانشناسهایی که دیدگاهشون فیزیولوژیکیه آشنایی دارم ولی بیشتر منظورم اینه که ازنظر عقلی توضیح داده بشه. نه اینکه مثال بزنید:هنگام فلان احساس فلان آنزیم ترشح میشه و...

  10. #1037
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,044

    پيش فرض

    خواهش میکنم بیشترتوضیح بدیدکه یک عضوی ازبدن که مکانیسمش مکانیکیه چطور میتونه فکر کنه، احساس کنه عاشق بشه عصبانی بشه و....؟ البته من تاحدودی بانظرات روانشناسهایی که دیدگاهشون فیزیولوژیکیه آشنایی دارم ولی بیشتر منظورم اینه که ازنظر عقلی توضیح داده بشه. نه اینکه مثال بزنید:هنگام فلان احساس فلان آنزیم ترشح میشه و...
    البته مغز با ذهن فرق داره
    مغز جزئی از جسمه خودمونم میدونستیم مادیه

  11. #1038
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    1,419

    پيش فرض

    خواهش میکنم بیشترتوضیح بدیدکه یک عضوی ازبدن که مکانیسمش مکانیکیه چطور میتونه فکر کنه، احساس کنه عاشق بشه عصبانی بشه و....؟ البته من تاحدودی بانظرات روانشناسهایی که دیدگاهشون فیزیولوژیکیه آشنایی دارم ولی بیشتر منظورم اینه که ازنظر عقلی توضیح داده بشه. نه اینکه مثال بزنید:هنگام فلان احساس فلان آنزیم ترشح میشه و...
    در مورد فکر کردن که باید بگم مکانیزمی که ما بهش فکر کردن میگیم در واقع همون پردازش اطلاعات هست
    ذخیره سازی و یاد آوری اطلاعات
    شباهت زیادی به کاردرک کامپیوتر داره و قسمت های مختلفی از مغر و سلول های مغز این کار رو انجام میدن
    عاشق شدن هم جزوری از همون احساس هست
    مغر به کمک غده ها و ترشح هورمون باعث میشه هر فرد این شرایط بهش دست بده
    این توضیح کوتاهی بود
    از نظر عقلی توضیح داده بشه یعنی چی؟!
    مگه الان این صحبتا غیر عقلانیه و شبه علم یا دینی؟
    البته مغز با ذهن فرق داره
    مغز جزئی از جسمه خودمونم میدونستیم مادیه
    میشه بفرمایین چه فرقی دارن؟
    برای حرف بالاییتون منبع معتبری هم سراغ دارین؟

  12. 2 کاربر از saiiddz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1039
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,044

    پيش فرض

    میشه بفرمایین چه فرقی دارن؟
    برای حرف بالاییتون منبع معتبری هم سراغ دارین؟
    منظورم این بود که دو مفهوم جدا هستند (رجوع کنید به فرهنگ لغت!)
    حالا اینکه ذهن جزئی از کالبد مادیه یا نه این مورد اختلافه

  14. این کاربر از danial_848 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #1040
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    1,419

    پيش فرض

    منظورم این بود که دو مفهوم جدا هستند (رجوع کنید به فرهنگ لغت!)
    حالا اینکه ذهن جزئی از کالبد مادیه یا نه این مورد اختلافه
    مگه باشزی با کلماته که مراجعه کنم به فرهنگ لغت؟!
    البته لغت نامه ی دهخدا هم ف ی ل ت هست
    من منظورم از نظر علمی بود
    نظر شما چیه؟
    جزوی از کالبد مادیه؟

  16. 2 کاربر از saiiddz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •