تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 104 از 638 اولاول ... 45494100101102103104105106107108114154204604 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,031 به 1,040 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1031
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گاهی آرزوها
    از جنس سرآبند ...
    در کُنجی
    از تمنای وجود مي درخشند
    ميدانی که هستند
    ولی دست نيافتنی
    هر چه مي روی
    تو تشنه تر مي شوی
    و او دورتر
    دانه به دانه ضعف دل را
    با لبخند بند می کشی
    و پنجره ای
    از اشتياق و انتظار
    کنار آن مي سازی
    پنجره ای
    برای ديدن قدم های عزيزی
    که به سوی تو می آيند
    کاخ آرزويت را
    بر سادگی ِ تلاش ِ رسيدنِ به آن مي سازی
    و نور اميد
    بر آن مي تابانی
    پس از آن همه تلاش
    تلنگری که دل تنگي ست
    تو را به خود می آورد
    هر چه بود آرزو بود
    سراب آرزو است ولی ...
    ضعف دل
    لبخند
    اميد
    اشتياقِ وجود
    به دلتنگی باخته اند..

  2. #1032
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بدون ترس عاشق شدم
    و به تو
    و عشق تو
    لبخند زدم

    اکنون شبانه روزم ترس است
    و ترس
    ترس دوری تو ...
    ترس نبود من ...
    ترس عشق...

    ای کاش از اول می دانستم
    که بدون ترس عشق بی معناست

  3. #1033
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وقتي آسمان دفتر خاطرات تنهايي من و تو را ورق مي زد

    آن شب به احترام چشمانمان

    باران باريد ...

    قلم رقصيد ...

    كلمات جاني دوباره گرفت ...

    و قصه تنهايي من و تو آغاز گرديد

    ماه من اين را بدان

    قصه شبهاي تنهايي من و تو

    آغاز قصه عشقي خواهد بود بي پايان

    ماه من اين قصه را با من گوش كن ...

  4. #1034
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    امشب
    به من
    فکر کن
    همین امشب
    چشمهایت را ببند
    و به من فکر کن
    نه به خاطر اینکه بهار است
    یا به خاطر اینکه زیبایی
    کلن
    به افتخار هیچ
    امشب
    به من فکر کن
    رویایی که
    فراموش شد
    قبل آنکه
    کلمه ها
    دنیا بیایند



    aloneindark.blogfa.com

  5. #1035
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    دهه اين اسم منبعش نامرديه!!!
    alone in dark اسم بازي مورد علاقه من مي باشد كه!
    شعرشم ولي قشنگه ها!

  6. #1036
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    دهه اين اسم منبعش نامرديه!!!
    alone in dark اسم بازي مورد علاقه من مي باشد كه!
    شعرشم ولي قشنگه ها!

    والا گفتم منبع بذارم، هم کپی راست اینا رعایت می شه، هم نمیای شایعه درست کنی که من گفتم و اینا!
    وگرنه منو چه به شعر و شاعری

    بله ... می دونم... بس من خوش سلیقه می باشم قشنگاش رو می ذارم اینجا

  7. #1037
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    آره اتفاقا باز مي خواستم بگم بالاخره شعر گفتي بعد ديدم نه منبع داره!!!

  8. #1038
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مهربانم
    امروز وقتی در رویا دیدمت نفسم به شماره افتاد
    وقتی بیشتر نگاهت کردم،
    قطره ای محبوس در دیدگانم گریخت
    دم و بازدم سینه ام،
    دیگر نفسم نام نداشت،
    آلیاژی از هق هق و درد بود
    یاد شبی افتادم
    که می خواستم خانه احساسم را
    روی زمینی از عشق و امید،
    کنار مزرعه دل تنگی هایت بنا کنم
    و آشیانه ایثارم را
    بر بلندای درخت تنومند خاطراتمان بسازم
    ولی نفهمیدم چطور
    با تلنگری بذر جوانی ام عقیم شد
    آری، در آن نزدیکی
    اقیانوسی از بی وفایی و نفرت بود
    موجی بلند برخاست
    و تمام آمالم را با خود برد
    شاید من برایت اولین نبودم،
    ولی تو برایم آخرین خواهی بود
    با رفتن من،
    اندکی خَم بر ابروی کسی
    شکل نبست
    ولی با رفتن تو،
    پرستو خانه نشین شد
    سرو به زردی رفت
    و من به سهم تمام موجودات عالم گریستم
    در سرزمین خیالم از هرکس سراغت را گرفتم،
    نشانی از تو نداشت
    انگار رفته و در ابرها محو شده بودی
    ولی من لحظه ای دیدمت،
    پلک های خسته ام طاقت نیاوردند
    و بی امان بر چشمان خسیم تکرار شدند
    چه دقایقی . . . نفس گیر و سخت
    خواستم هم بغض آسمان شوم
    سرم را بالا بگیرم و دهانم را
    تا مرز پارگی باز کنم
    گرچه باران هم
    از بی کسی ِ اشک هایم شرم می کند
    من ماندم و یک دنیا خاطره،
    یک بغل دلواپسی
    و یک مشت گلبرگ از جنس ماتم
    می خواستم در امتداد نور آفتاب
    دنبالت بدوم
    ناگاه یاد طوافم دور بت خانه چشمانت برایم تداعی شد
    که چگونه نسیم،
    شادمانه اشک هایم را از گونه ام جمع کرد
    و لحظه های ناب با تو بودن را به یغما برد
    فراموش کردی؟ . . . چه زود . .
    قرار بود در میعادگاهی من پای در زنجیر
    تنهایی هایم را با تو قسمت کنم
    سر روی شانه هایت بگذارم
    و تو برایم قصه های گنبد کبود بخوانی...
    شاید من بیوه ی سکوتم
    و تو صمیمیت یک نگاه بی گناه
    خیسم از ماحصل نیایش زمین
    رو به آسمانی غریب
    که هنوز پیکرش را دفن نکرده اند
    بدان بی تو بودن
    تنها غمی است
    که دردش را تاب نخواهم داشت
    حال که در قلبم مکانی آرام نمی بینی،
    مرا از هم خوابگی سرما رها کن
    با این که دیر رسیدم
    تا برای آخرین مسافر جاده مهر
    دست تکان دهم
    می دانم مرا بخشیده ای
    اگر آمدی و جسدم را
    در قفسی تنگ دیدی، نهراس
    پشت میله هایش را ببین . . .
    جای جایش مملو از عکس تو است
    و نگاه کن زمینش را
    باور می کنی؟
    با آخرین قطرات خونم،
    نام تو را نوشته ام


  9. #1039
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بیچاره من

    چقدر زود فراموش شدم

    تنهایی و سایه و غم هم رفتند

    و سکوت که تنها دوستم بود

    مدتی است یکدیگر را به جا نمی آوریم!

    ای کاش!
    دستِ کم در خاطره ها دفن می شدم

    شاید روزگار پلید نفرینم نمی کرد

    گل سرخ به بیابان نمی گریخت

    درخت همبستر تبر نبود

    و اهریمن از تنگدستی محبت غصه نمی خورد

    وقتی رفتی

    رودی از اشک، صخره های پلک را درنوردید

    و بر ساحل گونه ام جاری گشت

    از آن به بعد در پیکره بیقراری ام
    ثانیه می کارم

    و از خون روحم آبیاری اش می کنم

    تا دیرتر دوریت را حس کنم

    قلبم را التماس می کنم
    که لحظه ای درنگ کند

    تا برای همیشه آرام گیرم

    هر روز از پگاه تا پگاه

    در معبدی ویران،
    رو به آینه ی دلدادگی می ایستم

    و به دوردست ها خیره می شوم

    لحظه به لحظه ی هستی را می ستایم

    قطره به قطره باران را می شمارم

    وجب به وجب خاک را می بویم

    جرعه به جرعه غربت را می نوشم

    و پا به پای باد ، مست می دوم

    به خیال خام دیدن تو

    که اگر یکبار نگاهم کنی

    آن چشم تا ابد با من خواهد زیست

    بگو کدامیک را بر گزینم؟

    بر سر این سه راهی سخت

    «مرگ، مرگ، مرگ»

  10. #1040
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ز آسمان می خواهم،
    از ستاره های روسپی،
    طلوع ماه و کهکشان دوردست را
    سوگند می دهم

    به فریادم برسید...
    در خود گمشده ام

    به من بگویید کیستم

    این کیست که
    در حریره های زلال آب می بینم؟!

    اگر منم،
    یادواره ی غربت مرداب
    برایم زنده شد.

    میثاقی کهنه مرا می آزارد

    عهدی که زمانه در غیابم
    با من بست!

    «نه گل سرخی بشکفد
    نه سپیداری جان بگیرد»

    ولی پیمان شکنی
    همیشه هم ناروا نیست

    باید در غروب های بارانی
    به پایه های رنگین کمان تاب بست

    با هر آنچه در توان داشت
    بر سادگی فلسفه تبر زد

    و آخرین برگ درخت غم را به خاک نشاند

    باید در جوی باریک حقیقت
    دستمالی از جنس زمان انداخت

    تا در نهایت به زادگاه درد برسد

    برای گلهای سرخ ترانه ای عاشقانه سرود

    تا سپیدار به رقص آید

    و کلاغان از شهوت تکرار زمین،

    درون ملتهبش را از تخمه های بی جان پاک کنند

    و من . . . !!

    مویرگهایم چون وسعتی است

    که در ساحل خاطراتش مادرم را در آینه می بینم

    از روز گله دارم
    از روشنایی اش،

    آخر اشک چشمانم را عابرانی که
    به تندی از کنارم می گذرند، می بینند

    ولی شب ...

    که با سلولهای سکوتش
    جام گوارای عشق را
    برایم مزه کرد

    هیچگاه نتوانستم
    حقش را ادا کنم

    توقف می کنم تا زمزمه ای سر دهم:

    « بی شما هیچم؛ گل سرخ، شب، باران »

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •