واسه اونایی که اولویت اولشون قیافه ی طرف مقابله : " دل بستن به کلاغی که دل داره بهتر از دل بستن به طاووسیه که فقط ظاهر زیبا داره "
واسه اونایی که اولویت اولشون قیافه ی طرف مقابله : " دل بستن به کلاغی که دل داره بهتر از دل بستن به طاووسیه که فقط ظاهر زیبا داره "
سلام . بعضیها میگن خانومها قبل از ازدواج نگرانِ آینده هستند , آقایون بعد از ازدواج .
نوشته شده توسط havzhini [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بله درسته ماسک زدن و فیلم بازی کردن شده زرنگی و کسی که بخواد خودش باشه و مثل آدم رفتار کنه میشه یه اح ... که همه میخوان ازش سو استفاده کنند
کم کم که به خودت بیای می بینی یا باید تو هم نقاب بزنی یا باید همیشه بازنده باشی
وجدان خوبه انسان بودن هم از اون بهتر ولی واقعیت تلخ جامعه چیز دیگه ای رو نشون میده حالا هر که مرده عمل خلاف آب شنا کنه ایول داره
من به صراحت میتونم بگم 95درصد روابط ما توی این جامعه فقط بر اساس دروغ و نقش بازی کردن شکل گرفته و با هزارجور برچسب شرعی و عرفی و مثلا اخلاقی براش اسم پیدا میکنیم و توجیه میکنیم که ما ادم سالمی هستیم و مشکل از ما نیست.
توی روابط عاطفی و ازدواج اگر صداقت داشتی و خود واقعیت رو نشون دادی که تمام تفکرات و تمام ضعفها و کاستیها و همینطور محاسنت رو بروز دادی صددرصد بر به مشکل خواهی خورد چون ما عادت کردیم به شاهزاده قصه ها و اگر نقصی وجود داره باید هرجور شده روش سرپوش گذاشت و توجیه کرد که من مشکلی ندارم و کافیه بگی که نقصی وجود داره اونوقته که طرف مقابلت فقط دنبال نقص تو در ادمهای دیگه میگرده و خوداگاه و ناخوداگاه میره به طرف یکی دیگه و فقط این توی که شکست میخوری.
توی جامعه ما صداقت و خود واقعی رو نشون دادن هیچ جایی نداره و کسی که دنبال موفقیت توی این موضوع هست فقط باید راهکارهای سرپوش گذاشتن و نقاب زدن رو بلد باشه تا بتونه برای کسی وجود داشته باشه و بمونه، که اگه این راه رو بلد نبودی همون اول کار چیزی بجز یه شکست خورده در برابر اقرار به واقعیت و داشتن صداقتت نخواهی بود.
شاید مرتبط با تاپیک نباشه
اما به نظر من تظاهر بحث شده، ناشی از اعتماد به نفس پائین و عاری دونستن خویشتن از کمالاته!! چه ادبی گفتم!
وقتی من به عنوان یه انسان خودم رو از محسنه خالی ببینم مجبور به تظاهر می شم. و اگه فکر می کنید برای یه رابطه موفق باید تظاهر کنیم این مسآله اشتباه بلکه باید 1- کمالات و نکات مثبت رو توی خودمون تقویت کنیم. و 2 -خودمون رو دست کم نگیریم و به نکات مثبتمون بپردازیم.
دوستان بحث جالبی رو شروع کردن...البته من دنبال این نیستم ک بگم دروغ و ریا تو جامعه هست یا نیست...
ما باید بحث رو به سمتی ببریم ک نتیجه بشه این رفتارهای زننده چقدر تو زمینه ازدواج نقش داره...
دیدم پسرهایی رو ک برای بدست اوردن یه دختر از هیچ دروغی دریغ نکردن...تا دلتون بخواد نداشته هاشونو با دروغها و وعده های الکی سرپوش گذاشتن...و خانمهایی رو دیدم ک برای بدست آوردن مرد مورد علاقشون حتی از حیثیت خودشونم مایه گذاشتن
همه این موارد باید ریشه یابی بشه...شاید انتخابهای غلط و یا آمیخته با خواسته های نفسانی هست ک باعث میشه این رفتارهای غلط بیشتر و بیشتر تکرار بشه
اگه یه آقا پسر بتونه هوس و شهوت رو درنگاه اول کنترل کنه دیگه مجبور نیست برای رسیدن به این خواسته نامشروع دست به کارهایی بزنه ک شاید نتونه کنترلش کنه...
من با ادمهایی که تکلیفشون مشخصه و خودشون هم میدونن که کی هستن و چیکار دارن میکنن زیاد کاری ندارم، مثلا کسی که به قول دوستان هر دروغی میگه یا عملا و روشن تظاهر میکنه و کسی هم ازش بپرسه خواهد گفت من برای هدفم(که حالا این هدف بدست اوردن یه نفر برای هر دلیلی) دارم اینکارو میکنم.
من بیشتر منظورم روی کسانی هست که واقعا فکر میکنن کار درست و خوبی رو انجام میدن و اونها خودشون رو فرشته روی زمین هم احساس میکنن.
مثلا دختر یا پسری که در طول عمرش تا حالا دست هیچ کسی از جنس مخالف رو (حتی اقوام نزدیک) لمس نکرده ولی همون ادم 30 نفر رو به اسم داداش و ابجی و دوست اجتماعی باهاشون ارتباط داره و توی نت و تلفن و محیط دانشگاه و محل کار و غیره ساعتها و حتی تا ساعت 3صبح هم همصبحتی داره باهاشون(حالا هر صحبتی مهم نیست) ولی برای کسی که ادعای عشق و محبت از نوع عاشقانه باهاش داره(حالا این طرف مقابل همسر یا نامزد یا دوستپسر هیچ فرقی نداره) ساعتی کمتر از اون داداشها و ابجیها و دوستهای اجتماعی وقت میزاره.
حالا این ادم با کمال سربلندی پیش خودش احساس مریم مقدس بودن رو داره و فکر میکنه که خیلی انسان پاک و سالم و باوفا و دارای تمام فضایل خوب هست که همه باید عاشقش باشن و یه فرشته هست که پاکترین فرشته ها به پاش هم نمیرسن.
ولی درمقابل کسی که با صداقت اشتباهات و نقصهایی که داره رو میگه همین که از خودش گفت تمام خوبیهاش فراموش میشه و دیده نمیشه و تبدیل به ادم بدردنخور و ناقص میشه که ارزش عشق و دوست داشتن رو نخواهد داشت.
این چیزی هست که در جامعه ما نهادینه شده که نباید بزاری کسی نقص یا کاستی تورو بفهمه و هرجوری شده باید طرف مقابل رو یا گول زد و نزاشت حقیقت رو بفهمه یا اگر حقیقتی اشکار شد با هزاران دروغ بدتر روش سرپوش گذاشت.
من همین طور دارم بحث رو از عنوان اصلی تاپیک دور تر می کنم.
به نظر من جامعه ما اگر قبلا جامعه خوبی بوده به خاطر اخلاقیات بوده. و شاید اخلاقیات به طرز نگران کننده ای داره از سرزمین ما کوچ می کنه!
به نظر من اخلاق به شدت متأثر از وجدان هست و به صورت جمعی همراه با یک سری از آداب فرهنگ رو تشکیل می ده.
چیزهایی که سالیان دراز از دین ما نشأت می گرفته و پدران ما به خاطر آدم خوب بودن در چهارچوب دین حرکت می کردند و سعی می کردند آدمهای خوب و با اخلاقی باشند.
اما خوب هر مسأله ای آفات خودش رو داره و همون طور که فکر می کنم اکثرتون با من توی این مسأله اتفاق نظر داشته باشید، سطحی نگری و سیاسی کاری و تسامح و تساهل و خیانت در دین، منجر به هر چه دور شدن ما از دین و در نتیجه اخلاقیات شده. (این رو از لحاظ سیر تاریخی عرض کردم. وگرنه شناخت و وجدان از راه های دیگه ای هم می تونه بوجود بیاد که جامع ترین بیان صحبت از فطرته که این بخش رو ادامه نمی دم)
اما ما چی ؟؟
تجربه تلخ بزرگترهای ما و یا خود ما از اخلاقیات یکی از بزرگترین عوامل دور شدن ما از این مسیر هست. چرا که وقتی ارزش های یک جامعه پولدار بودن و نه خوب بودن باشه و از طرفی برخی بخواهند با استفاده از اخلاقیات ضعف های خود را کتمان کنند، جامعه و ما خواه یا ناخواه ارزش های خود را عوض می کند.
به عنوان مثال در کودکی به ما توصیه می کردند که نسبت به دوستانمان رئوف باشیم و خوراکی ها و اسباب بازی هایمان را با دیگران تقسیم کنیم. اما امروزه خانواده ها به این بهانه که کودکشان متکی به خود باشند، سعی می کنند به او بیاموزند چگونه با سایرین حسابگری کندو در صورت لزوم به دوستش بزند و تمام مقدمات یک زندگی فردی را برای او فراهم می آورند.
رفتار فروشنده های بازار موبایل یا پایتخت هنگامی که شما خسته از کلاس یا سرکار برای خرید محصول رفته اید کاملا قابل مقایسه با زمانی است که لباس های منظم تری را هنگام گردش های دوستانه به تن کرده اید. شعار های ورزشگاه ها و بد دهنی های که به عنوان و با اصطلاح خفن بازی در بین برخی از ما رواج یافته. و قص علی هذا
البته یه چیزی رو من بگم. فرق هست به اعتراف به ضعف ها و بیان ضعف ها برای گفتن من همینم که هستم.نوشته شده توسط havzhini [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مثلا شاید دوست شما خیلی نسبت به خانومای دیگه حسودی بکنه و توی بحث بگه :ببین من حسودم! (دیدم که می گما!) یا یکی می گه من زود عصبانی می شم از اولش هم که بهت گفتم.
یا مثلا یه بنده خدایی به من می گفت من اصلا نمی تونم بپذیرم که کسی نصیحتم کنه!! من با خودم فکر کردم که حتما آدم فضول اطرافش زیاده که تو کارش دخالت کنه بهش گفتم آره شما راست می گی بعضی بزرگ ترها به خودشون اجازه می دن توی هرکاری که بهشون ربط نداره دخالت کنن و آدم رو نصیحت کنن و اعصاب آدم رو خورد کنن. وگرنه کیه که از مشورت با یه آدم کاردان، دلسوز و خوب بدش بیاد؟ با کمال تعجب بهم گفت نه من دوست دارم کار خودم رو بکنم و از نصیحت هیچ کسی خوشم نمیاد.
و تمام این ها فرق می کنه با بیان این ضعف ها که من مثلا وضع مادیم اینه یا این که تحصیلاتم این قدر پائینه و یا این که فلان ضعف اخلاقی رو دارم و دارم روش کار می کنم!
سلام دوست عزیز امضاتونو خوندم حالم گرفته شد خدا پدرتون رو بیامرزهنوشته شده توسط Eblis 2011 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از دوستان هم معذرت میخوام اسپم زدم ولی عزیزان برای سلامتی همه پدرا و مادرا یه صلوات بفرستید
اللهم صل علی محمد و ال محمد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)