واقعا یکی از اقوام عروس یا داماد میمیره ؟- اگر عروس را عقد کنند ولى عروسى نکنند، يکى از اقوام عروس و داماد مىميرد. در اصطلاح مىگويند شکار کرده است
واقعا یکی از اقوام عروس یا داماد میمیره ؟- اگر عروس را عقد کنند ولى عروسى نکنند، يکى از اقوام عروس و داماد مىميرد. در اصطلاح مىگويند شکار کرده است
سلام
من به عکس هایی از تخت جمشید و سایر بناهای ان دوران به همراه نقشه احتیاج مبرم دارم
شما می توانید مرا راهنمایی کنید یا بتوانم از جایی تهیه کنم.
نوشته شده توسط مرتضی nvcd [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شرمنده ام دوست عزیز.. نمی تونم کمکی بکنم.... اطلاعاتی ندارم
کشتى دست به بغل
در اين کشتى حتماً دو نفر هموزن با هم کشتى مىگيرند و حداکثر اختلاف وزن دو کشتىگير ممکن است ۵ کيلوگرم باشد. تفاوت ديگر اين کشتى با ساير کشتىهاى محلى در اين است که يک برد يا يک باخت فرد برنده و بازنده را تعيين نمىکند و دو نفر بايد حتماً سه بار باهم کشتى بگيرند.
گل از بوته
يک بازى گروهى است که بين دو تيم با نفرات مساوى انجام مىشود. اين بازى ميدانى است و در فضاى باز و زمين هموار و مسطح مانند زمين فوتبال انجام مىشود. هر گروه داراى يک نفر سرگروه است. براى تعيين وضعيت و موقعيت تيمها، قرعهکشى مىشود و يک تيم به عنوان مهاجم در بالا و تيم ديگر به عنوان مدافع در پايين قرار مىگيرند.
هديه بيار
اين بازى بين دو تيم با نفرات مساوى انجام مىشود و محل بازى زمينى است مستطيل شکل به طول ۱۰۰ متر که عرض چندانى ندارد. وسيله بازى دو گلدان يا توپ يا هر چيز ديگر است که در بازى به عنوان هديه مورد استفاده قرار مىگيرد. نفرات دو تيم در دو صف جداگانه با فاصله کمى از هم در يک رديف مىايستند و هديهها در فاصله ۱۰۰ متري-يا کمتر و بيشتر- مقابل دو تيم قرار مىگيرد.
هفتسنگ
بازى بين دو تيم هفت نفره است. محل بازى زمينى رو باز و مستطيل شکل به عرض ۲ تا ۴ متر است. طول زمين با توجه به سن و سال، قدرت جسماني، مهارت و ورزيدگى بازيکنان از ۱۵ متر به بالا، متغير است. وسيله بازى ۷ قطعه سنگ متوسط به عنوان نشانه و تعدادى سنگ کوچک براى پرتاب است که در اختيار هر گروه قرار مىگيرد.
از ديگر بازىها و ورزشهاى سنتى مىتوان به زنجير پاره کردن، تورونه بازي، غربهشاه، گو و چفته، بند دو، کپروشک، ترکهبازي، چوپاسواري، الختر، سکل مهتاب، چوب کيلک، گوبازي، پل چفته، برو بيا، بگير بيا بالا، قالب سنگ، بادخوردن، هادين گلو، دنده ريشه و ... اشاره کرد.
در ميان بازىهاى محلى نيز باقله به چند مثقال، چلک مسه، پرى پرى شاه پري، آزنگه شير، گاو گوساله پنير و تير قله در شيراز، خونه خويش، چوچَلُک و دِرِنه در زرقان، اَلخترَک، خروس جنگو، واگو و کوکلاه برک در سروستان، کفشک صدوسى رو، چيش بگيرو و بازى کفشک در داراب، چرخ کيلو و تخممرغ بازى در گراش از اهميت ويژهاى برخوردارند.
بازىهاى کوکله بردار، لَپَر، جز، آقاجآقاج، کوکله بردار، الختر، چالدى قچدي، آقاج توپ و سه گودالک نيز مىتوان به عنوان برخى از بازىهاى ايل قشقايى نام برد.
زبان و گويش
با توجه به اين که زبان رسمى يعنى زبان راديو و تلويزيون، به تدريج گويشها را تحت تأثير قرار داده، گويشهاى متداول فارسى در فارس شامل گويش شيرازي، گويش شهرهاى شمالى فارس، گويش لارى و گويش لُرى است.
گويش شيرازى
حوزه گويش شيرازى با اندک تفاوت در شهرهاى کازرون، مرودشت، زرقان، فسا، جهرم، استهبان، نىريز و فيروزآباد کاربرد دارد و از لحاظ جغرافيايى هرچه به شيراز نزديکتر باشد، تطبيق آن بيشتر است.
گويش شهرهاى شمالى فارس
در شهرستانهاى آباده، اقليد، خرمبيد و بوانات گويش ويژهاى به کار مىبرند که تقريباً در مايه گويش شيرازى است، با اين تفاوت که گاه واژگان کهنترى به کار مىرود.
گويش لارى
در شهرستان لار و لامرد و شهرهاى لار، اِوَز، خُنج و گراش، مردم گويشى از زبان فارسى دارند و معمولاً گويش هر يک از نقاط، با ديگرى تفاوت دارد.
گويش لُرى
گويش لرى در فارس در شهرستان ممسنى و قسمتى از شهرستان سپيدان (دشمن زياري) که در آنها عشاير لُر ممسنى اسکان يافتهاند يا به کوچروى ادامه مىدهند، صحبت مىشود.گويش لُرى فارس، شاخهاى از فارسى است و اختلاف بسيار کمى با لُرى بختيارى دارد.
قصههاى مردم فارس
ادبيات شفاهى مردم فارس، چون ديگر استانهاى ايران مالامال از شرح رشادتها، شادىها، سوگها و ... است. به نام برخى از اين قصهها اشاره مىشود. سنگ راز، روايتى از شنگول و منگول، خانم ناري، قصه حاتم طلايي، آفتابه لگن انگشتري، رمضون على جون، قصه بابا خارکن، داد و بيداد، قصهٔ آهوى لنگ، کره سياه، قصه ملکالتجّار، شالان و دالان و سگ زرد، داستان ملک محمد پادشاه، داستان شيرزاد پهلوان، عاشق غريب، قصه دختر ماه و ستاره و ...
ضربالمثلها و اصطلاحات
آب راه خود را باز مىکند.
آدم تا کوچکى نکند، بزرگى نمىشود.
آدم ترسو، هميشه سالم است.
از نوکيسه قرض مکن، اگر کردى خرج مکن. پرسان پرسان به هند مىروند.
از گدا چه يک نان بگيري، چه يک نان بدهي.
آفتاب زير حصير نهان نمىماند.
بخت که برمىگردد، پالوده دندان مىشکند.
اجاق ظالم با صبح نمىسوزد.
براى يک دستمال دست، قيصريه را آتش مىزند.
جوانى است و هزار چم و خم.
پوشاک مردم فارس به دليل گوناگونى فرهنگي، بسيار متنوع است. از اين رو به پوشاک سنتى عشاير کوهمرهٔ سرخى اشاره مىشود:
پوشاک مردان
پوشاک زنان
پوشاک مردان
قبا (ارخالق)
پوشش اصلى بدن است که درازاى آن تا روى کفش (ملکي) مىرسد و مچ پا را مىپوشاند. قبا لباسى گشاد است و تحرک در راههاى کوهستانى را ممکن مىسازد. پارچهٔ آن ضخيم و به رنگهاى الوان با نقش ستاره و ماه همراه است. رنگهاى سبز و قرمز جلف محسوب مىشود.
شال
روى قبا و دور کمر بسته مىشود. شال حدود ۷ تا ۲۵ متر پارچهٔ دبيت مشکى يا قهوهاى رنگ است که چند رديف به طرز مخصوصى دور کمر پيچيده مىشود.
چُقه
روى قبا مىپوشند و به عبا شباهت دارد. پارچهٔ آن نازک و سوراخدار و از جنس پشم است. آستينهاى آن کوتاه است. زيباترين و گرانترين چقه، چقهٔ سفيد بود که کلانتر به عنوان عيدى به جوانان برجسته مىداد. مردان براى راحت راه رفتن پايين چقه را بالا مىزنند و آن را زير شال ثابت مىکنند. رنگ چقه معمولاً خاکى (کرم) است که براى استتار در کوهها نيز مفيد است.
زنهاره
طنابى است که با کرک و پشم خوشرنگ بافته مىشود و ته آن براى زيبايى چند گُنپُل رنگارنگ آويخته است. زنهاره وسيلهاى براى نگهدارى چقه بر بدن است. آن را دور گردن مىاندازند و چقه را به آن وصل مىکنند. ته زنهاره و گنپلها به شکل ضرب در به پشت آويخته مىشود.
کفش
کفش عشاير فارس مَلکي است. ملکى نوعى گيوه است که جلو و پشت آن ضخيم و تيز است تا در اثر برخورد بهسنگ، انگشتان را حفاظت کند.
کلاه مردانه
تا سال ۱۳۲۰ کلاه سنتى ايل سرخي، مانند ساير ايلات فارس، کلاه نمدى بود. در سال ۱۳۲۰ با تجديد حيات ايل قشقايي، توسط ناصرخان قشقايى کلاه دوگوشى ابداع و معمول شد. امروزه تقريباً همه عشاير فارس به جز بويراحمدىها از کلاه دوگوشى استفاده مىکنند که گاه کلاه ناصرخاني ناميده مىشود.
پوشاک زنان
تنبان
چند عدد روى هم پوشيده مىشود. تنبانهاى زير معمولاً از جنس چيت کمقيمت و تنبان رو، پارچهٔ خوشرنگ زيبا با چين مشکى در پايين است. در اعياد و مراسم، تنبان کامل حدود ۲۰ متر پارچه مىشد و وزن آن به ۱۰ کيلوگرم و بيشتر مىرسيد. به حاشيهٔ پايينى تنبان، نوار براق و نازک سفيد يا طلايى دوخته مىشد.
پيراهن
در لباسهاى عروسى و اعياد، از جنس مخمل با پارچههاى رنگارنگ ضخيم با رنگهاى روشن است. پيراهن داراى دو چاک در دو سوى بدن است و دو بخش آن جلو و عقب تنبان را تا حاشيهٔ آن به طور کامل مىپوشاند.
چارقد
از جنس تور يا ژرژت است که روى سر بسته مىشود و معمولاً قسمت جلوى مو را نمىپوشاند. چارقد را با يک سنجاق در زير گلو نگه مىدارند. ثروتمندان از سنجاقهاى طلاى آويزدار استفاده مىکنند. روى چارقد، گاه پولک و منجوقدوزى مىشود.
پيشانىبند
يک دستمال کلاغى هفت رنگ (زرد تند با نقوش سبز و قرمز و آبي) است. طول دستمال قلاقي به دو متر مىرسد و قسمت جلوى موى سر و بخش کمى از بالاى پيشانى را مىپوشاند و حجاب را کامل مىکند. دستمال را در پشت سر به شکل خاصى گره مىزنند و دنبالهٔ دراز آن در پشت آويخته مىشود. زنان مرفه معمولاً در جلوى پيشانىبند يک شيئى زينتى نصب مىکنند.
ارخالُق
شبيه بلوز تنگ و چسبان است و روى پيراهن مىپوشند. سرآستين آن روى پشت دست آويخته مىشود و تا نوک انگشتان مىرسد. اطراف ارخالق با نوارهاى براق طلايى و نقرهاى حاشيهدوزى مىشود. موقع کار، سرآستين آويختهٔ ارخالق را با يک دکمه به مچ وصل مىکنند و بالا مىزنند. در جيب بغلى داخلى ارخالق حتماً بايد يک حبه قند براى خوشيمنى گذاشت.
چادر
در مسافرتها و خريدها، چادر حتماً استعمال مىشود. چادر معمولاً ضخيم و سياه رنگ است. در اعياد و عروسىها از چادرهاى نازک و تورمانند استفاده مىشود.
کفش
کفش زنان نيز ملکى است.
نزد زنان عشاير، آرايش چهره مذموم و ناپسند است و تنها سورمه کشيدن در چشم به شدت رواج دارد. زنان عشاير به زيورهاى طلا به ويژه النگو و گردنبند علاقه دارند و گاه در خانوادههاى مرفه، النگوهاى طلا تمامى مچ دست را مىپوشاند.
از غذاها و خوراکىهاى مخصوص استان فارس مىتوان از آش کارده، آش سبزى صبحانه، کلمپلوى شيرازي، کوفته هلو، آلو دو پيازه، کوفته سبزي، فالوده، دمپخت عدس و کلم و چنِگال نام برد.
-------------
سوغات
آبليموى تازه، داروهاى گياهى (عطاري)، عرقيّات، ادويهجات، کلوچه و مسقطي، يوخه شيرازي، حلواى مسقطى لاري، حلواى مسقطى کازرون، خاتم، گليم، جاجيم و گبه، فرش، منبت، گيوه آباده، کلاه نمدي، سفال و سراميک و ...
خاتمکاری
گیوهدوزی
سفال و سرامیکسازی
شیشهگری
فرش فارس
قلمزنی روی طلا و نقره
کلاهنمدی و نمدمالی
حصیربافی
منبتکاری
خاتمکارى
با وجود اين که در تهران و اصفهان نيز محصولات خاتم توليد مىشود اما مهمترين مرکز توليد آن در ايران، شهر شيراز است.
خاتمکارى در حقيقت نوعى موزاييکسازى در سطح اشيا است که با مثلثهاى کوچک و با شکلهاى هندسى در کنار هم نقش آفرينى مىشود. هرچه مثلثها ريزتر باشد، کيفيت خاتم بهتر است. معمولاً در يک طرح خاتم، براى ساختن کوچکترين واحد هندسي، دست کم سه مثلث و براى بزرگترين آن، حداکثر ۴۰۰ مثلث به کار مىرود.
در گذشته صندلي، ميز، ضريح بقاع متبرکه، در بقاع متبرکه، رحل قرآن مجيد، تخته نرد و قلمدان و ... از خاتم ساخته مىشد اما آثار و محصولات امروزى خاتم شامل قوطى سيگار، جعبه آرايش، قاب عکس، صفحه شطرنج، ميز، صندلي، جاى لوازمالتحرير، جاقلمي، آينه، قلمدان و ... است.
کهنترين اثرهاى خاتم فارس
کهنترين اثر ساخته شده و تاريخدار خاتم در فارس متعلق به سال ۹۳۳ هـ.ق است، اما به دليل کوچکى و ظرافت کار، خاتمساز امکان حک نام خود و تاريخ را نداشت، از اين رو نام استادان خاتمساز شيراز، در تاريخ هنر ايران مکتوم خواهد ماند.
هنرمندان خاتمکار
در سال ۱۳۱۵ شمسى رضاشاه تصميم گرفت اتاقى با اثاثيه خاتم در کاخ مرمر بسازد. بنابراين استاد خليل گلريز و شصت نفر خاتمساز از شيراز عازم تهران شدند و طى چهار سالونيم کار، اتاق خاتم و ازاره تالار آينه در کاخ مرمر را به پايان رساندند. در ازاره تالار آينه، به جاى برنج، حدود يک تن نقره به کار رفت و سبک خاتمکارى صفويه که طرح مثلثهاى کوچک و ظريف است، به کار گرفته شد.
پس از پايان کار، استاد گلريز به اصفهان رفت و در هنرستان اصفهان به تدريس خاتمکارى پرداخت. بعدها يکى از لايقترين شاگردان وى به نام آقا نعمت، در اداره کل هنرهاى زيباى تهران، در کارگاه خاتم، به خاتمسازى پرداخت.
از ديگر استادان دوره پهلوى اول بايد از استاد حسين گلريز، حاج غلامرضا گلريز، حاج ابراهيم مختارى و علىاصغر ستايش نام برد. از استادان معاصر نيز بايد به عباس کشتىآرا، حسن گلريز و حاج حيدرعلى ستايش اشاره نمود. مهمترين اثر حاج حيدرعلى ستايش همراه با برادرش شادروان علىاصغر ستايش، ساخت صندوق بارگاه حضرت شاهچراغ (ع) در سال ۱۳۴۹ است که با خاتم ۱۰ انجام شد و نيز صندوق بارگاه حضرت سيدالشهدا با خاتم ۶ که در موزه شهدا قرار دارد.
قلمزنى روى طلا و نقره
ساخت و قلمزنى روى طلا و نقره فقط در شهر شيراز متداول است. در گذشتهاى نه چندان دور، قلمزنى روى طلا بيشتر متداول بود، اما به تدريج قلمزنى روى نقره جاى آن را گرفت. تعداد صنعتگران و هنرمندانى که در اين رشته کار مىکنند، اندک است.
گيوهدوزى
به دليل علاقه عشاير کوچرو و روستاييان به گيوه، هنوز در فارس کارگاههايى براى توليد گيوه وجود دارد. گيوه نوعى کفش است که رويه آن بافتنى و تخت آن را شيوه يا لاستيک است. محل توليد گيوه در فارس شيراز، آباده، استهبان، جهرم و کازرون است.
کلاهنمدى و نمدمالى
در شيراز تعدادى کارگاه کلاهمالى وجود دارد که به توليد کلاهنمدى مىپردازند، در حالى که در ساير نقاط فارس، کلاهمالى نيز وجود حرفه نمدمالى است.
کارگاههاى نمدمالى که انواع فرشهاى نمدى و کَپَنک (پالتوى نمدى براى چوپانان) توليد مىکنند در مرودشت، زرقان، سپيدان، استهبان و کازرون فعال هستند. غير از اين مناطق، در روستاهاى مسير کوچ عشاير، کارگاه نمدمالى نيز وجود دارد.
سفال و سراميکسازى
يکى از نقاط مهم توليد سفال و سراميکسازى در استان فارس، شهرستان استهبان است.
حصيربافى
در شهرستان جهرم، به سبب وجود نخلستانهاى متعدد، حصيربافى رونق فراوان دارد.
شيشهگرى
مهمترين و تنها مرکز توليد ظروف شيشهاي، به صورت دستي، در شهر ميمند از شهرستان فيروزآباد است که چند کارگاه براى توليد اشياى شيشه و آبگينه وجود دارد
موزه هخامنشى در تختجمشيد
ساختمان موزه تختجمشيد قديمىترين بناى ايران است که بازسازى شده و به موزه اختصاص يافته است. اين بنا يکى از مجموعه کاخهاى تختجمشيد است که حدود ۲۵۰۰ سال پيش توسط سلسله هخامنشى بنا شد.
قسمتهايى از اين بنا که فعلاً به عنوان موزه مورد استفاده است، شامل يک ايوان، دو گالرى و يک تالار است.
در ايوان موزه که در سمت شمال ساختمان واقع شده و ورودى موزه در آن قرار دارد، دو جرز سنگى عظيم يکپارچه به ارتفاع تقريبى ۸ متر و عرض ۲۰/۱ متر به وزن حدود ۸۰ تن در جلو و طرفين قرار دارد. هر يک از اين دو جرز بزرگترين سنگ يکپارچهاى است که در تختجمشيد به کار رفته است.
سقف ايوان را هشت سقف چوبى با سرستونهاى گاو دوسر نگه مىدارد. پايه اين ستونها اصلى و به شکل زيبا و بسيار جالب از سنگ خاکسترى حجارى شده است.
برخى از آثار دوره هخامنشى که در قفسههاى تالار هخامنشى قرار دارد شامل موارد زير است:
مهرههاى دوره هخامنشى
در سال ۱۳۳۷ هشت مهره چشم ساده به رنگهاى زرد، سياه، قهوهاى روشن و قهوهاى تيره در اندازههاى مختلف (به قطر ۴،۵،۶، و ۳ سانتيمتر ) در تختجمشيد به دست آمد.
گلنبشتههاى تختجمشيد
در سال ۱۳۱۳ تعداد ۳۰ هزار گلنبشته در اتاقى از هخامنشيان که در آن تيغه شده بود، يافت شد که اسناد خزانه تختجمشيد و بيشتر در اندازه ۸٭۴٭۲ سانتيمتر است. بر اين گلنبشتهها با خط ايلامي، اسناد را نوشتهاند.
ساير
چشم گاو و گوش گاو سنگى پنجه و سر شير از سنگ لاجورد، مگسپران، خنجر، شمشير، سرنيزه، پيکان، قرقره بالابر فلزي، بشقاب، سيني، ليوان، گلدان و هاون سنگي، قسمتى از پردههاى سوخته تختجمشيد، گل ميخ طلا، کتيبه حرم خشيارشا با ترجمه به زبان فارسى و انگليسي، کرنا (شيپور)، مجمر فلزي، خشت لاجوردى پيدا شده در سال ۱۳۳۴، زينتآلات طلا و نقره و ...
پيکره شکسته سنگى دو گاو، مجسمه نيمه تمام سگى که نشسته و در سال ۱۳۳۲ در تختجمشيد کشف شد، پنجه عقاب، جاى پاشنه در، تهستون، شال زيرستون با کتيبهاى در سه خط، سرستون هخامنشي، سرستون گاو، مجسمه سنگى کوچک نيمه تمام، خمرههاى بزرگ سفالي، نقش يکنفر که زنبهاى را حمل مىکند و ...
موزه تختجمشيد در روز ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۱، مصادف با ۱۸ ماه مه ۲۰۰۲، روز جهانى موزه، افتتاح شد.
موزه ساسانى
ضرورت تشکيل موزهاى متناسب با ارزشهاى عصر ساسانى در مجموعهاى به همين نام که قدمت آن به سال ۲۶۰ م. مىرسد، در سال ۱۳۱۷ شمسى توسط پروفسور گريشمن مطرح شد.
ساختمان اين موزه از دو بخش تشکيل شده؛ بخشى متشکل از يک سالن بزرگ به مساحت ۹۱ متر مربع و بخش ديگر که خود يک بناى تاريخى محسوب مىشود. اين موزه در سال ۱۳۱۷ تأسيس شده و بعدها به عنوان مقر هيئت حفارى مورد استفاده قرار گرفت.در حال حاضر اشياى موجود در موزه شامل قطعاتى از موزاييکهاى ايوان، موزاييک و گچبرىهاى کاخها، سنگهاى حجارى شده، کوزه و سفالهاى عصر ساسانى و دوره اسلامى است که طى ۱۰ فصل کاوش در قسمتهاى مختلف به دست آمده است.
موزه کريمخان زند
اشيا و آثار موزه کريمخان زند به دوران پيش از تاريخ، تاريخى و اسلامى تا دوران معاصر تعلق دارد.
اشيا و آثار پيش از تاريخ شامل سفالينهها، مفرغينهها، و ابزار و ادوات شکار، جنگ و زينتآلات است. از سفالينهها مىتوان به سفالهاى هزارهٔ دوّم پ.م که از حفارىهاى علمى تل ضحاک فسا به دست آمده اشاره نمود و در ميان مفرغينهها بايد به اشکال ترکيبى انسان و حيوان، بتها و علامتهاى نذرى لرستان اشاره کرد که در هزارهٔ اول پ.م آفريده شدهاند.
از تمدن هخامنشى و ساساني، مسکوکات ساسانى تا عهد حاضر، مجموعهاى باارزش را تشکيل داده و از اهميت ويژه برخوردار است.
از قرون نخستين اسلامى قرآنها و ظروف سفالى ارزشمند در موزه وجود دارد. يکى از قرآنها به خط کوفى و بازمانده از قرن سوم هـ.ق است که روى پوست آهو نوشته شده و بعضى از صفحات آن مذهب و مطلا است. علاوه بر اين قرآنهاى بسيار نفيس و ارزشمند از قرون هفتم و هشتم هـ.ق در اين موزه نگهدارى مىشود.
از ميان ادوات فلزي، باارزشترين آنها شمشير شاه صفى و کريمخان زند است. اين شمشيرها از فولاد و دسته آنها از عاج است.خلاقيّت هنرمندان صفويه، زند و قاجار از آثار لاکى چون جعبه آرايش، قابآينه، قلمدان و جلد کتاب، چشم را خيره مىنمايد.علاوه بر نقاشىهاى سطوح داخلى عمارت، تابلوهاى رنگ و روغن که روى بوم نقاشى شده، فضاى طاقچهها را پر کرده است.
موزه قاجار در عمارت نصيرالملک
موزه قاجار که در عمارت تاريخى نصيرالملک راهاندازى شده، به آثارى از دوره قاجار اختصاص دارد. اين آثار گونههاى متنوعى از کاسههاى چينى منقوش، جعبههاى لاکي، مرقّعات خطي، پوشاک سنتي، قابهاى آينه، جلد کتاب و ظروف فلزى و ... را در برمىگيرد.
موزه نارنجستان قوام
اين موزه که در عمارت نارنجستان قوام واقع است، قسمتى از مجموعهٔ قوامى شيراز است که بين سالهاى ۱۲۵۷ و ۱۲۶۷ هـ.ق مقارن با حکومت ناصرالدين شاه قاجار ساخته و تکميل شد.
کيفيت معماري، آجرکارى و کاشىکارى بدنهها، حجارىهاى ازاره، کارهاى چوبي، آينهکارىها، شيشهکارىها، گچبرىها، نقاشىها و ديگر تزييناتى که در اين بنا به کار رفته، اين ساختمان را به صورت موزهٔ هنرهاى عصر خود در شيراز درآورده است. در اين موزه ظروف منقوش سفالي، لعابي، فلزى و ... به نمايش در آمده است.
موزه نظامى عفيفآباد
موزه نظامى در عمارت تاريخى عفيفآباد به وسيلهٔ سازمان عقيدتى سياسى ارتش جمهورى اسلامى ايران در سال ۱۳۷۰ افتتاح شد. اين موزه سير تحول سلاحهاى سرد و گرم شامل سلاحهاى خودکار و نيمهخودکار، شمشير، نيزه، خنجر، کلاهخود، زره، تفنگهاى سر پر و شکارى و انواع مسلسل و... از دوره صفويه تا انقلاب اسلامى را به نمايش گذاشته است. از جمله آثار قابل توجه مىتوان به تفنگ تکلول فتحعلىشاه قاجار،تفنگ دولول ناصرالدينشاه، تفنگ موزر اهدايى امپراتور آلمان به مظفرالدينشاه و تفنگ موزر اهدايى دولت فرانسه به مظفرالدينشاه، مسلسل رئيسعلى دلوارى و مجموعه تفنگهاى ميرزاکوچکخان جنگلى و يارانش اشاره کرد.
در فضاى باز اين باغ نيز توپهاى ساخت ايران از دورههاى مختلف و ... به نمايش درآمده است.
موزه سنگهاى تاريخى هفتتنان
موزه سنگ در تکيه هفتتنان از بناهاى کريمخان زند، در دامنه کوه تخت ضرابى (کوه چهلمقام) قرار گرفته، راهاندازى شد.
از ديدنىهاى اين عمارت تالارى است که سقف آن بر دو ستون بزرگ يکپارچه استوار و در طاقچههاى بالايى آن، پنج مجلس روى گچ نقاشى شده و از شاهکارهاى نقاشى دوران زنديه محسوب مىشود. اين مجموعه در سالهاى ۱۳۳۶ ۱۳۳۷ شمسى توسط نقاش و هنرمند شادروان محمدباقر جهانميري تعمير و تجديد شد. اين پنج مجلس به ترتيب عبارتند از: درويشى با تبرزين و کشکول، نقش حضرت موسى در حال شباني، منظره شيخ صنعان و دختر ترسا، نقش ابراهيم و نقش درويش جوان
سنگهاى موجود در اين موزه متعلق به سدههاى سوم تا يازدهم هـ.ق است که با انواع خطوط کوفي، ثلث، نستعليق، ديواني، توقيع، تعليق-نسخ و ... به طرز زيبايى تزيين شده است.
موزه شاهچراغ(ع)
موزه شاهچراغ(ع) از آثار وقفى مردم به اين آستانه مبارک، تشکيل شده است. همچنين وسايل شخصى شهيد محراب آيتالله دستغيب از جمله پوشاک، دفتر و ... نيز در يک رواق به نمايش گذاشته شده است. آثار موزه شاهچراغ شامل مجموعهاى از قرآنهاى مجيد و نسخ خطي، آثار سفالى از دوره پيش از تاريخ و دوران اسلامي، چد نمونه ظرف سنگى پيش از تاريخ، پارچه و پرده سوزندوزي، آثار شيشهاى شامل انواع لاله، چراغ، شمعدان و انواع گلابپاش و ...،ظروف فلزى شامل آفتابه لگن، پيهسوز، سيني، قنديل برنجى و ... و تعدادى مجسمه کوچک است.
از اشياى قابل توجه موزه دو لنگه در ِقديمى حرم مطر حضرت شاهچراغ (ع) است که سال ۱۲۸۹ هـ.ق توسط ظلالسلطان به آستان مبارک هديه شد. اين در که ارتفاع آن ۳ متر و عرض آن ۲ متر است، از چوب گردو ساخته و با نقره روکش شده است.
موزه تاريخ طبيعى دانشگاه شيراز
موزه تاريخ طبيعى در اسفند ۱۳۵۳ تأسيس و در اسفند ۱۳۵۹ به ساختمان کنونى انتقال يافت.
در بخش جانورشناسى موزه ۲۵۰۰ نمونه از بىمهرگان و در قسمت مهرهداران،دوزيستان و خزندگان و پرندگان، انواع گوناگونى آنها جمعآورى شده است. در بخش گياهان زينتى و دارويى بيش از ۶۰ گونه گياه دارويي، در بخش زمينشناسى فسيل ماهى با عمر ۷۰ ميليون سال، کانىهاى زينتي، انواع سنگها و فسيلها قرار دارد.
اين موزه همچنين داراى بخش آناتومي، تکنولوژي، هنر، کارگاه فنى و تاکسيدرمى و بخش سمعى و بصرى و کتابخانه است.
کتابخانه ملى پارس
اين کتابخانه از کتابخانههاى معتبر شيراز و داراى دهها هزار عنوان کتاب و نسخههاى خطى است. کتابخانه ملى پارس به همت شادروان رضا مزيّنى و با کمک گرانبهاى مادى و کتابهاى اهدايى مردم شيراز مجهز در سال ۱۳۲۷ گشايش يافت.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)