با بیکاری شدیدی که با توجه به افزایش جمعیت و کمبود منابع در بسیاری کشورها رخ داده، بروز شیوه های نوین کسب و پیشه یا از محاق در آمدن شیوه های کمتر شناخته شده موضوعی است که در بسیاری از جوامع به چشم میخورد، یکی از این شیوه بازار یابی شبکه ای یا همان Network marketing میباشد که به بازاریابی چند سطحی یا Multilevel marketing نیز موسوم است.
برخی منابع برای این دو عبارت معانی متفاوتی ذکر کرده اند که بیشتر به پیچیدگی می افزاید ، در حالی که در بسیاری دیگر این عبارات همسنگ آمده، در برخی که آنها را تفکیک کرده اندمعنی آن اصلا از مارکتینگ خارج شده !
تفاوت NM با MLM :محتوای مخفی: مثال
یا
محتوای مخفی: قیاس
به نظر میرسد شاید همان استناد به مترادف بودن بهتر است! و به نظر میرسد بازاریابی شبکه ای به سیستم توزیع و بازاریابی چند سطحی به روش پاداش اشاره دارد. یا شاید به عبارتی تعریف نخست به خریداران و تعریف دوم به فروشندگان اشاره دارد...منتقدان میگویند بازی بین این قبیل کلمات نوعی فریب است.
شرکتهای بازاریابی چندسطحی موضوع همیشگی انتقادها و هدف دعویها در داداگاهها بودهاند. این نقدها بیشتر بر موراد زیر متمرکز بودهاست: شباهتشان به طرحهای غیرقانونی هرمی، تثبیت قیمت محصولات، هزینههای راهاندازی اولیه بالا، تاکید بر استخدام فروشندگان پایینردیف بیش از فروش واقعی، تشویق برای نیاز فروشندگان برای خرید و استفاده از محصولات شرکت و احتمال بهرهبرداری از روابط شخصی که به عنوان فروش و اهداف جدید استخدام استفاده میشود، طرحهای جبرانی پیچیده و گاهی اغراق آمیز و روشهای فرقه مانند که برخی از گروهها به منظور افزایش شور و شوق استفاده از اعضای خود و اخلاص استفاده میکنند. تمام شرکتهای MLM به همان شیوه عمل نمیکنند، و گروههای MLM مصرانه انکار میکنند که روشهای آنها هیچ چیز به جز شیوههای کسب و کار مشروع نیست.
و چیزی که بسیاری از ما با آن برخورد داشتیم و موضوع صحبت ماست همان رویکرد هرمی است...
اما ترفند(دسیسه) هرمی چیست؟
شاید این تعریف با نبایدهایش روشن بیشتر روشن شود:
«ممنوع بودن دریافت هرگونه وجهی یا معادل آن تحت عنوان حق عضویت، سپردهگذاری و یا قبول نمایندگی جهت هرگونه فعالیت اقتصادی سودآور دیگر از طرف شرکتهای بازاریابی شبکهای و ممنوع بودن صرف گسترش شبکه انسانی و جذب توزیعکنندگان کالا و پولگردانی و ارایه محصولات موهومی، خرید و فروش جایگاه در نمودار درختی و یا محصولاتی که تولید آنها در آینده محتمل باشد» دو تفاوت عمده شرکتهای بازاریابی شبکهای با شرکتهای هرمی است.
تَرفَند هِرَمی یا طَرح هرمی نوعی کلاهبرداری است. شکل کلی آن به این صورت است که افراد با پرداخت مقداری پول عضو شرکتی میشوند تا در آینده با به عضویت در آوردن چند نفر دیگر و رشد زیرمجموعه مشتریان به چند برابر حق عضویت دست پیدا کنند. برخی از این شرکتها به واسطه عضویت باواسطه نیز به اعضایشان حقالزحمه میدهند ولی در همه انواع این نوع دسیسه عضو میبایست دستکم دو نفر را مستقیماً به شرکت معرفی کند.
شبکه اعضای این شرکتها در لایههای پایین افزایش پیدا میکند و از این جهت ساختار شبکه مشتریان شبیه هرم است. سادهترین صورت این شبکهها نوع دودویی(باینری) است که اگر با یک عضو شروع شود پس از ده مرحله به بیش از هزار عضو جدید، پس از بیست مرحله به بیش از یک میلیون عضو جدید و پس از سی و سه مرحله به بیش از هشت میلیارد عضو جدید برای رشد نیاز دارد!نتیجه فعالیت این نوع شرکتها این است که تعداد اعضایشان آنقدر رشد خواهد کرد تا محدودیت جمعیت مشتاقان عضونشده موجب شود یافتن عضو جدید کم و بیش ناممکن شود. در چنین وضعیتی جمعیت بسیار بالایی از اعضا، که گاهی تا نود درصد کل هم میرسد، در لایههای پایینی قرار دارند و پولشان را از دست دادهاند و در عوض شرکت و درصد کمی به پول رسیدهاند. این در حالی است که شرکت نیز طبق قوانینش عمل کرده است.
ظاهر این نوع کلاهبرداری را گاهی با اضافه کردن کالا یا خدمات به فعالیتی شبهاقتصادی تبدیل میکنند که به آن بازاریابی چندسطحی گفته میشود.
در ادامه در نظر داشته باشید که اگر NM و MLM رو مفاهیمی متفاوت با پیرامید در نظر بگیریم و استناد غیرقانونی بودن را به آن نتوان مرتبط دانست، شباهت بسیار سبک کار با این طرح ها احتمال درآمد زایی را از آن بسیار مشکل میکند:
به گفتهٔ ریچارد پو در کتاب موج چهارم، قدرت کمپانیهای نتورک مارکتینگ در پنج سال اول کاری مشخص میگردد. یک کمپانی در ۲ سال اول فعالیت خود، بیش از ٪۵۰ احتمال شکست دارد و کمپانیی که ۵ سال به تعهدات خود عمل کند، احتمال شکستش به ۱٪ خواهد رسید.به گفتهٔ مقاله ای از usatoday، برای بازاریاب های ایم وی، پول در آوردن از بازاریابی چند سطحی بسیار سخت است، اگر نگوییم غیر ممکن است.
-[نکته قابل ذکر نوپا بودن اکثر کمپانیها و همچنین این پرسش که عمل به تعهدات از نظر کمپانی چیست و در مقابل تبلیغات چیست و شکست نخوردن کمپانی آیا شکست نخوردن اکثریت افرادی که در این سیستم بوده اند هم تعبیر میشود؟]
با توجه به منابع و اخبار موافق و مخالف بسیار در زمینۀ بازاریابی شبکه ای و نبود منابع کاملاً بیطرف، تصمیم گیری در این باره بسیار سخت می شود. و با وجود شرکت های بسیار زیادی که با وجود فعالیت هرمی، خود را قانونی جلوه داده و سعی در بدست آوردن سرمایۀ افراد در کوتاهترین زمان ممکن را دارند، و با توجه به اینکه مرز بین فعالیت های هرمی و شبکه ای در برخی موارد بسیار باریک می شود و حتی برخی شرکتها در برهه ای وارد فعالیت های غیر قانونی هرمی شده و در برهه ای دیگر به فعالیت قانونی می پردازند.
در شرایط ایده آل: بر خلاف ادعای شرکتهای هرمی، بازاریابی شبکه ای راه سریع پولدار شدن نیست. عدم کسب درآمد در بازاریابی شبکه ای به معنی مالباختگی کامل نیست، چنانچه شخصی در یک شبکه قانونی بازاریابی اقدام به خرید محصول مورد نیاز خود نماید و آنرا به قیمت بازار و یا کمتر از قیمت بازار خریداری نماید می توان گفت ضرری نکرده است چون هزینۀ پرداخت شده در بازاریابی شبکه ای قانونی در ازای جایگاه فعالیت شبکه ای نبوده و بلکه در ازای دریافت محصول می باشد.
گرچه ادله ای برای اینکه هرگز شبکه به اشباع نخواهد رسید عرضه میشود:
آخرین نفری وجود ندارد! بیش از 50 سال از فعالیت بازاریابی شبکه ای (نتورک مارکتینگ) در دنیا میگذرد و اگر قرار به اشباع شدن بود , تا به حال نیمی از دنیا نتورکر بودند! با این شغل نیز همانند مشاغل دیگر برخورد میشود.به طور مثال,پزشکی درآمد زیادی دارد ولی هر کسی به دنبال آن نمیرود.رشد جمعیت نتورکرها در جهان بسیار کمتر از رشد جمعیت میباشد,مثل یک استخر که لوله ورودی آن 1 اینچ و خروجی آن, 0.5 اینچ.همواره ورودی آن بیشتر از خروجیست.لوله ی ورودی رشد جمعیت است و لوله ی خروجی ورودی نتورک,بنابراین هیچگاه اشباع جمعیت اتفاق نمی افتد.
اما
اگر چه زمان «اشباع کامل» هرگز فرا نمی رسد اما وقتی افراد کافی به عضویت این طرح ها در آورده شدند ،فرصت های باقیمانده ناچیزی برای فروش یا عضو گیری دیده خواهد شد . در چنین فضایی «اشباع عملی» چهره خود را نشان خواهد داد و وضعیتی که منجر به فرو ریختگی طرح ها خواهد شد .البته راه هایی نیز برای به تاخیر انداختن معضل اشباع وجود دارد؛ از جمله :معرفی کالا و خدمات متنوع و یا تعیین نواحی جدید به منظور پایه هرم جدید توسط موسسان طرح که «تکرار هرم سازی» نام دارد .در نتیجه این جریان، شرکت کنندگان، با عضو گیری در مناطق دیگر به سبک طرح پونزی(در این مورد بیشتر سخن خواهیم گفت)، تنها برای مدتی به حیات خود تداوم خواهند بخشید؛ اما در هر حال، نتیجه یکی است و آن عنصر متضرر شدن سرمایه گذاران این طرح هاست .
بسیاری از ما تجربه پیچیده دعوت شدن به زیر مجموعه بودن یا مورد پرزنت قرار گرفتن را داریم، تجربه شخصی من در این رابطه سه مرتبه در ابتدای موج گلدکوئست در دهه 80 ، خیزش مجدد در میانه این دهه و مرتبه آخر در سالهای پایانی آن است.
مورد آخر از همه جالبتر بود و برخلاف دفعات پیش دیگر نه یک جلسه دو ساعته ، بلکه یک ماجرای فیلم مانند بود که ذکر اجمالی آن تجربه خالی از فایده نیست:
توسط همکاری قدیمی برای بستن شبکه در فلان سازمان واقع در شهرک غرب دعوت شدم...دوست ما اصرار عجیبی داشت که کار بزرگ است با اینحال به دلیل مسائل فوق امنیتی همکاری همراه من نیاید ولی بعلت طولانی بودن کار من آمادگی دوسه روز مستقر بودن را داشته باشم، من هم کوله ای از ابزارآلات و وسایل شخصی را بر دست گرفتم و راهی شدم...
در بدو ورود متوجه شده که نادانی فرموده و داخل یک خانه تیمی شده ایم : ) و از وضع مشخص بود اینجا هر کاری میکنند بجز کار صنعتی : )
با محاصره توسط افرادی اشنا و نا آشنا بودن، به محل پرزنت هدایت شدیم، ساعتی توضیحات مشابه دفعات قبلی مخلوط با ذکر مصائب کشور و آینده تیره و تار ، و با شوک دادن مثل رو کردن آس ها و استفاده از تفاسیر و خلأ های قانونی های قانونی ، مثل استفاده از تیتر جنجال برانگیز روزنامه رسمی دولت:
در ادامه و پس از پرزنت، در سه روز آتی ده ها نفر با فرد مورد پرزنت صحبت میکنند، "سرآفیس" ( اصطلاحی برای کسی که مدیریت خانه را برعهده دارد) در طرحی پیچیده و سری! به "آفیس گردانی"(اصطلاحی برای دیدن دیگر خانه های شاخه) میبرد ، ارتباط با "آشنا" (شخص اصلی دعوت کننده) قطع میشود(محل را ترک میکند)، انواع کتب موفقیتی و رابینزی بصورت گروهی مطالعه و در نهایت آمادگی برای بلعیدن قورباغه که اینبار قورباغه یکی از سکه ها و یا پلنهای شرکت است. ( نکته جالب این مطالعه گروهی این است که بسیاری از افراد جذب شده سرانه مطالعه شان به یک دقیقه در روز هم نمیرسد و احساس میکنند این انرژی مثبت توسط این شبکه کشف شده)
افرادی مشاهده کردم که چند ماه هست به اسم ماموریت از خانه بیرون آمده اند، شخصی که مغازه خود را فروخته، سر آفیسی که از لابه لای حرفها متوجه میشویم کرایه بسیار سنگین را نه از سود مورد انتظار که از جیب میدهد و...
و از همه جالبتر خرده فرهنگی با حالت مرید و مرادوار بین سر شاخه ها و شاخه های زیرین (مثالی که از یاد نمیبرم شخصی بود که صدای خوبی داشت، در ساعت فراغت گاهی آوازی سر میداد، هربار این کار با کسب اجازه از سر شاخه مستقیمش و نه جمع بود، نکته ای هم بود که فاصله سنی ایندو به بیش از بیست سال میرسید سر شاخه جوانی 17-18 ساله و آواز خوان ما مردی 40 -45 ساله بود و هربار آقا با منتی و لختی تفکر جواب ایشون رو میداد: )
بعد از سه روز که دیگر کار به قسم و آیه کشیده بود که تو رو خدا بمون و به بخت خودت پشت پا نزن! رفتیم که به زندگیمون برسیم : )
مقایسه این سه مرتبه دیدگاه خوبی بدست میدهد، شبکه مرتب خود را اصلاح کرده و متدهای روانی جدید و راهکارهای قانونی جدید و شیوه های اجرای جدید برمیگزیند...از جمله این اصلاحات تفکیک شبکه زنان و مردان، عدم پرزنت گروهی، رو کردن برگ های برنده در زمانهای خاص، استفاده از راهکارهای نوین بازاریابی نرمال، رویکردهای فرقه گرایانه، برنامه ریزی برای برخورد اختصاصی با موردِ دعوتی و.... میباشد.
نظر شما در مورد این شرکتها چیست؟
-سایتهای مبلغ ویژگی هرمی
-اطلاعات ارائه شده در پرزنتها
-ویکی پدیا فارسی و انگلیسی
-USAtoday
-منابع دیگر هم با شناسایی منابع اصلی افزوده خواهد شد