بيمه، نقش اساسى در جبران آثار مالى ناشى از تحقق خطر بيمهشده براى آحاد جامعه دارد. خدمتى را که بيمه به جامعه ارائه مىکند، مىتوان به هفت گروه بخش کرد:
تأمینکنندهٔ امنیت مالی برای فعالیتهای ...
کمک موثر در تزیع نسبی هزینه ها
یکنوع پسانداز
انتفاع اجتماع از بیمه
افزایش کارایی بازرگانان
افزایش اعتبار بیمه گذار
تأمین سرمایه برای درآمد بالقوهٔ آینده
تأمينکنندهٔ امنيت مالى براى فعاليتهاى بازرگانى
انواع بيمه (بيمهٔ عمر، بيمهٔ آتشسوزي، بيمهٔ حمل و نقل، بيمهٔ مسئوليت، بيمهٔ اعتبار، بيمهٔ تضمين، بيمهٔ مهندسي، بيمهٔ کشتي، بيمهٔ محصولات کشاورزى و جزء آن) در سطح گسترده با جبران خسارت و زيانهاى مالي، بازرگانان را در مقابل بىتعادلى مالى ناشى از تحقق ريسکهاى احتمالى حمايت مىکنند. بيمهگذار، تنها مبلغ اندکى متناسب با ريسک در مقايسه با پتانسيل خسارت حق بيمه مىپردازد و با خيال آسوده، بىآنکه بخشى از سرمايه و ذخاير خود را براى جبران خسارت و زيان مالى ناشى از تحقق انواع خطرها را کد بگذارد، مىتواند از تمام امکانات مالى خود در گسترش و توسعهٔ فعاليت خويش بهره گيرد.
آتش، اموال، دارائي، موجودى کالا و هرچه در دسترس باشد را مىسوزاند و نابود مىکند. همهٔ مردم از جمله بازرگانان در معرض تهديد خطر آتشسوزى قرار دارند که نمىتوان براى آن زمان معينى پيشبينى کرد. بىاطميناني، ويژگى خطر بيمه شده است. بيمهگر با استفاده از آمار و حساب احتمالات و تجربهٔ خويش، اجتماعى از طبقات مختلف خطر را بر اساس محاسبات رياضى که تدوين مىکند بررسى و قيمت پوشش (حق بيمه) را محاسبه مىنمايد. بىاطمينانى و اتفاقىبودن، عنصرى است که در مورد تکتک ريسکها مطرح مىشود. وظيفهٔ بيمهگر، حذف آثار زيانبار مالى ناشى از تحقق ريسکى است که بيمه مىشود. تنها تفاوتى که رشتههاى مختلف بيمه با هم دارند، در مورد خطر بيمهشده، طبقات مختلف ريسک، تواتر و شدت خسارت است.
براى مثال، در رشتهٔ بيمهٔ اشخاص نيز بيمهگر ريسک اتفاقى را بيمه مىکند. تنها ريسکى که وقوع آن حتمى است ولى بيمه مىشود، خطر مرگ است. دليل بيمهپذير بودن آن هم مشخص نبودن زمان مرگ است که به آن ويژگى ريسک بيمهپذير بودن را داده است. در بيمههاى اشخاص نيز بيمهگر همانند بيمهٔ اموال و مسئوليت، از تجربه و محاسبات رياضى و جدول مرگ و مير براى تعيى حق بيمه استفاده مىکند.
براى مثال، بيمهگر بر اساس تجربه مىداند که از ۱۰۰،۰۰۰ نفر مرد ۲۰ ساله، ۹۲۵ نفر آنها قبل از رسيدن به سن ۲۵ سالگى بهدلايل مختلف مىميرند لذا وى با تکيه بر اين آمار و ساير اطلاعاتى که از بيمهشده در اختيار دارد نرخ بيمه را بر اساس محاسبات رياضى تعيين مىکند.
افزایش کارایی بازرگانان
طبيعى است که انتقال ريسکهاى اتفاقى به دوش بيمهگر، توانائى بازرگان را افزايش مىدهد. يک بازرگان با عوامل بسيارى مواجه است که در موفقيت او اثر مستقيم دارند و او نمىتواند از کليهٔ امکانات مالى خود در جهت فعاليت بازرگانى خويش استفاده کند. ولى هنگامىکه خاطر او از برخى خطرهاى احتمالى آسوده شد و تأمين کافى از طريق بيمه بهدست مىآورد، کليهٔ تلاش خود را معطوف به عوامل مستقيم و مهم تجارت خويش خواهد کرد. در نتيجه، قادر خواهد بود که تعهدات خود را به موقع انجام دهد و اعتبار خود را در صحنهٔ بازار رقابتى بالا ببرد. براى مثال، جوانى سرمايهٔ اندک خويش را در امر تجارت صادرات بهکار مىاندازد؛ سرمايهگذارى اين جوان در معرض تهديد خطرهاى ناشى از حمل و نقل، آتشسوزى و جزء آن قرار دارد. او ممکن است بعد از مطالعه و شناخت خطرهاى مختلفى که کسب و پيشهٔ جديد او را تهديد مىکنند، از سرمايهگذارى که تنها پسانداز و همهٔ سرمايهٔ او است پشيمان شود. تنها با اتکاءِ به بيمه است که اين جوان مىتواند با خيال راحت پسانداز خود را به تجارت اختصاص دهد و موفق شود. پس بيمه در توسعهٔ تجارت و بازرگانى نقش مؤثرى ايفاء مىکند. مثال ديگر، ريسکى است که در فعاليت مشترک ممکن است پيش آيد. هرگاه يکى از شرکاء در حين فعاليت فوت کند، وارثان او سهمالشرکهٔ خود را طلب خواهند کرد و يک فعاليت مشترک توأم با موفقيت ممکن است به شکست انجامد. زيرا با فوت يکنفر، شريک يا شرکاءِ ديگر، ناگزير بايد رقم سنگينى به وارثان متوفا بپردازند. در اين حالت، سرمايهٔ باقيمانده ممکن است پاسخگوى تعهدات و ادامهٔ فعاليت نباشد. بيمهٔ عمر، پاسخگوى چنين مشکلى است. با داشتن بيمهٔ عمر، وارثان متوفا بىدرنگ از مزاياى آن بهرهمند مىشوند و فعاليت شرکت بىهيچ وقفهاى ادامه مىيابد. بنابراين با تأمين بيمهنامهٔ عمر، خطر خروج ناگهانى بخشى از سرمايهٔ شرکت بهدليل فوت يکى از شرکاء حذف مىشود.
کمک موثر در تزیع نسبی هزینه ها
يکى از مزاياى بيمه، توزيع صحيح هزينه بين عوامل ايجادکنندهٔ آن هزينه است. دارندهٔ هر بيمهنامه به تناسب ريسک و هزينهٔ خويش، حق بيمه مىپردازد. براى مثال، توليدکننده، توزيعکننده، مصرفکننده، مؤسسهٔ حمل، مالک و جزء آن به نسبت ريسک خود حق بيمه مىپردازند و در صورت تحقق خطر هرکدام از عوامل پيشگفته، بهاندازهٔ خسارت و زيان وارده، از بيمهگر خسارت دريافت مىکنند. در صورت نبود بيمه، توليدکننده تمام هزينهها و خسارتهاى ناشى از تحقق ريسکها را (مانند بدهکاران بدحساب، آتشسوزي، سرقت و جزء آن) بهقيمت تمامشدهٔ کالا اضافه مىکند و از مصرفکننده دريافت مىدارد. همين وضعيت براى مؤسسات حمل، اجارهکنندۀ کشتي، کاميونها و جزء آن مطرح است. بهندرت پيش مىآيد که خسارت به نسبت بين عوامل توليد تقسيم شود. در بيمهٔ اشخاص، متخصصان آکتوئرى و رياضيدانان هستند که وظيفهٔ محاسبات مخلتف را برعهده دارند. اينان نهتنها حق بيمه را محاسبه مىکنند بلکه محاسباتى نظير ميزان ذخاير فنى ارزش بازخريد بيمهنامه و وامهائى را که بيمهگذار مىتواند به اعتبار بيمهنامهٔ عمر دريافت نمايد نيز انجام مىدهند. در بيمهٔ آتشسوزي، عوامل مختلفى مستقيماً در تحقق ريسک مؤثر هستند. بيمهگر با بررسى آنها و ميزان تأثير آنها، نرخ بيمه را محاسبه مىکند. در بيمهٔ حمل و نقل، محاسبات آمارى براى رسيدن به نرخ واقعى از پيچيدگى خاصى برخوردار است. متخصصان در زمينههاى مختلف، از رياضيدانان گرفته تا آمارگران، بايد در تهيهٔ اطلاعات مورد نياز محاسبهٔ نرخ همکارى کنند.
افزایش اعتبار بیمه گذار
امروزه اعتبار، يکى از عوامل مهم موفقيت در تجارت بهشمار مىرود. بيمه، به هر شکل و در هر رشتهٔ آن، اعتبار و تضمينى است بىچون و چرا. در مرهونات بانکي، مرهونه در گرو وامدهنده قرار مىگيرد ولى هرگاه مرهونه بر اثر حادثهاى نظير آتشسوزى يا ساير خطرها از ميان برود، وامدهنده ديگر تضمينى براى بازپرداخت اقساط باقيمانده نخواهد داشت. بيمه اين تسهيلات را در اختيار مؤسسات اعتبارى و وامگيرندگان قرار مىدهد. انواع بيمههاى بازرگانى امنيت فعاليت را براى بازرگانان در مقابل خطرهاى مختلف فراهم مىکنند. به طورىکه مىتوان گفت، شرکتهاى بيمهٔ بازرگانى در حال حاضر قسمت عمدهٔ خطرهائى را که موجب خسارت و زيان بازرگانان مىشوند، تحت پوشش قرار مىدهند.
يکنوع پسانداز
هم در بخش بيمههاى اشخاص و هم در بخش بيمههاى اموال، بيمه يکنوع پسانداز تلقى مىشود. اگر شخصى اموال، دارائى و کسب و پيشهٔ خود را بيمه نکند، مفهومش آن است که بيمهگر خود باقى مىماند. بنابراين بايد بخشى از ذخاير و سرمايهٔ خود را براى مقابله با تحقق انواع ريسکها بلوکه کند و در صورت ورود خسارت و زيان نيز معلوم نيست که آيا مبلغ نگهدارىشده تکافو خواهد کرد يا نه. بنابراين با بيمهکردن، اين شخص مىتواند بدون تشويش خاطر با کل سرمايه و ذخاير، فعاليت خود را ادامه دهد. در بيمههاى اشخاص هم انواع بيمهنامههاى عمر به شرط حيات و به شرط فوت، آتيهٔ بيمهشده را تأمين مىکنند.
تأمين سرمايه براى درآمد بالقوهٔ آينده
بيمه به مفهوم سرمايهگذارى توان درآمدى آينده است. براى مثال، يک شرکت مالى داراى ارزشى است که در صورت ادامهٔ فعاليت بهدست مىآورد که اصطلاحاً به آن ”سرقفلي“ مىگويند و جزءِ دارائىهاى نامرئى محسوب مىشود و حساب آن از دارائىهاى مرئى جدا است. در نظر بگيريد که توليد ناخالص يک ماشين پس از کسر انواع هزينهها و استهلاک ده ميليون ريال و عمر مفيد آن ۱۵ سال باشد. با يک حساب سرانگشتي، ارزش سرمايهاى اين ماشين ۱۵۰ ميليون ريال خواهد بود. بنابراين اگر بر اثر حادثهاى اين ماشين از بين برود صاحب آن ۱۵۰ ميليون ريال از ارزش سرمايهاى آيندهٔ خود را از دست خواهد داد. با همان روش مىتوان تأثير مالى و ارزش اقتصادى يک سرپرست خانواده را براى بازماندگان خود در صورت فوت وى محاسبه کرد. اگر درآمد ساليانهٔ اين شخص ۳،۵۰۰،۰۰۰ ريال باشد تأثير مالى فوت او براى خانوادهٔ وى با نرخ کارمزدى ۵/۲ درصد پس از کسر کليهٔ هزينهها برابر خواهد بود با ۵۳،۲۰۰،۰۰۰ ريال. در اين محاسبه، اميد به زندگى شخص، درصد اشتغال و نوسان درآمد در سنين مختلف، هزينهٔ زندگى و سرانجام ارزش فعلى درآمد آينده مورد توجه قرار مىگيرد و رقم ۵۳،۲۰۰،۰۰۰ بهدست مىآيد. اين وضعيت براى يک شرکت بازرگانى که کارشناسان متخصص و ماهر دارد متفاوت است. در مثال قبل، تأثير مالى از دستدادن سرپرست خانواده براى بازماندگان او مطرح است ولى در يک شرکت بازرگانى از دستدادن يک شخص متخصص ممکن است ضرر و زيان هنگفتى را در پى داشته باشد. به همين دليل است که شرکتهاى بازرگانى براى بيمهٔ عمر کارشناسان و متخصصان خود، سرمايههاى به مراتب بالائى را از بيمهگران تقاضاء مىنمايند.