تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 17 از 17

نام تاپيک: مجتبی کاشانی ...

  1. #11
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sheeablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    Poker Table
    پست ها
    405

    پيش فرض عجب آواز خوشی

    گوشها منتظر بانگ جرس‌های من‌اند
    كوچه‌ها منتظر بانگ قدم‌های تو اند
    تو از این برف فرو آمده دلگیر مشو
    تو از این وادی سرمازده نومید مباش
    «دی» زمانی دارد
    و زمستان اجلش نزدیك است
    من صدای نفس باغچه را می‌شنوم
    و صدای قدم گل را در یك قدمی
    و صدای گذر گرده گل را در بستر باد
    و صدای سفر و هجرت دریا را در هودج ابر
    و صدای شعف فاخته را در باران
    و صدای اثر باران را بر قوس و قزح
    و صداهایی
    نمناك
    و مرموز
    و سبز
    عجب آواز خوشی در راه است.

  2. #12
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sheeablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    Poker Table
    پست ها
    405

    پيش فرض هرگز آدم، آدم نشود.

    ذهن ما زندان است
    ما در آن زندانی
    قفل آن را بشکن
    در آن را بگشای
    و برون آی ازین دخمه ظلمانی
    نگشایی گل من
    خویش را حبس در آن خواهی کرد
    همدم جهل در آن خواهی شد
    همدم دانش و دانایی محدوده خویش
    و در این ویرانی
    همچنان تنگ نظر می مانی
    هر کسی در قفس ذهنی خود زندانی است
    ذهن بی پنجره دود آلود است
    ذهن بی پنجره بی فرجام است
    بگشاییم در این تاریکی روزنه ای
    بگذاریم زهر دشت نسیمی بوزد
    بگذاریم ز هر موج خروشی بدمد
    بگذاریم که هر کوه طنینی فکند
    بگذاریم ز هر سوی پیامی برسد
    بگشاییم کمی پنجره را
    بفرستیم که اندیشه هوایی بخورد
    و به مهمانی عالم برود
    گاه عالم را درخود به ضیافت ببریم
    بگذاریم به آبادی عالم قدمی
    و بنوشیم ز میخانه هستی قدحی
    طعم احساس جهان را بچشیم
    و ببخشیم به احساس جهان خاطره ای
    ما به افکار جهان درس دهیم
    و زافکار جهان مشق کنیم
    و به میراث بشر
    دین خود را بدهیم
    سهم خود را ببریم
    خبری خوش باشیم
    و خروسی باشیم
    که سحر را به جهان مژده دهیم
    نور را هدیه کنیم
    و بکوشیم جهان
    به طراوت و ترنم
    تسکین و تسلی برسد
    و بروید گل بیداری، دانایی، آبادی
    در ذهن زمان
    و بروید گل بینایی، صلح، آزادی، عشق
    در قلب زمین
    ذهن ما باغچه است
    گل در آن باید کاشت
    و نکاری گل من
    علف هرز در آن می روید
    زحمت کاشتن یک گل سرخ
    کمتر از زحمت برداشتن
    هرزگی آن علف است
    گل بکاریم بیا
    تا مجال علف هرز فراهم نشود
    بی گل آرایی ذهن
    نازنین ؛
    نازنین ؛
    نازنین
    هرگز آدم ، آدم نشود.

  3. #13
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sheeablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    Poker Table
    پست ها
    405

    پيش فرض خواهی كه بدانی هدف از بهره وری چيست؟

    این هفــت شــعار اســت ترا یار و مــددكار
    ب بهـــره بهــتر ز تلـاش و هـنـــــر و كـار
    با خـــرج كم و و قــت كـم و كوشــش بسیار
    ه همـــقـدمی با همـــه در عرضـــه تولیـد
    تا پر شــــود از زحمـــت تو عرصـــــه بازار
    ر رشـــــد و توانایی فرهـــنگـی و مــالـی
    تا فكر تو افزون شــود و ســـود تو سـرشار
    ه هــر چه توانی تو بكن مصــــرف كمـتر
    تا زان بشـــود مكنـــت بســــــیار پدیدار
    و وقت شناسی به سر كار و به هـر جای
    تا آن كه به موقــع شـــوی از كار سبكبار
    ر رهـــبـری كـار بــه كوتاهـــــترین راه
    تا كار تو آســـــان شـود و راه تو همـــوار
    ی یاری یاران پی تولیـــــد فـــــزونتـــر
    تا بهــــره وری بهر تو بســــــیار دهـد بار
    *******************************
    مجتبی کاشانی ...

  4. #14
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sheeablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    Poker Table
    پست ها
    405

    پيش فرض خویش را باور كن ...

    نازنین
    داس بی دسته ما
    سالها خوشه نارسته بذری را برمی‌چیند
    كه به دست پدران ما بر خاك نریخت
    كودكان فردا
    خرمن كشته امروز تو را می‌جویند
    خواب و خاموشی امروز تو را
    در حضور تاریخ
    در نگاه فردا
    هیچكس بر تو نخواهد بخشید
    باز هم منتظری؟
    هیچكس بر در این خانه نخواهد كوبید
    و نمی‌گوید برخیز
    كه صبح است،
    بهار آمده است
    تو بهاری
    آری
    خویش را باور كن
    " مجتبی كاشانی "

  5. #15
    پروفشنال c0dest0rm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    697

    پيش فرض

    خیلی خوشم اومد
    لطفا اسم کتابهایشون رو بفرمائید.
    ممنونم.

  6. #16
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sheeablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    Poker Table
    پست ها
    405

    پيش فرض

    میلاد

    روز میلاد تو باران آمد
    روز میلاد تو بود
    كه هوا
    بوی شبنم وشقایق می داد
    و خدا می خندید
    عطر یاس از در و دیوار هوا می پاشید
    و نسیم از تو بشارت می داد
    باد بر پنجره پا می كوبید
    زلف افشانرا بید
    در مسید تو پریشان می كرد
    هر كجا سروی بود
    به تواضع سر راه تو بر پا می خواست
    تاكها با تو تبانی كردند
    غوره ها از تپش قلب تو انگور شدند
    سركه ها را خیر آمدنت شیرین كرد
    برگ ها از سر تعظیم تو می رقصیدند
    و خزان در قدم شاد تو نقاشی كرد
    وبه تر دستی استاد ازل
    شعبده ای برر پا بود
    گوشها منتظر
    اولین گریه ی شیرین تو بود
    چشمها منتظر
    اولین ساغر سیمای تو بود

    روز میلاد تو باز
    مثل همواره خدا حاظر بود
    آسمان جشن گرفت
    ابر ها مژده ی دیدار تو را می دادند
    رعد در حنجره از شوق تماشای تو غوغا می كرد
    طبل آغاز تو را می كوبید
    برق آغاز تو را می تابید
    مه فضا را به هوای تو در آغوش گرفت
    آنسوی پیله ی مه
    ماه تا فرصت دیدار تو بیدار نشست
    در جهان از قدم مهر تو مهمانی شد
    شعر از مركب فرخنده ی احساس تو الهام گرفت
    واژه ها در شعف وصف تو شادی كردند
    و غزل
    قالب همواره ی توصیف تو شد

    روز میلاد تو باز
    آسمان جشن گرفت
    و به یمن قدم سبز تو باران بارید
    ای تسلای خزان
    سینه ی پر عطشم
    كه ز گرمای حضور خشكی تاول زده است
    از عبور نفس خیس تو بارانی
    ای تمنای بهار
    سینه از بركت میلاد تو نورانی باد
    در دل خسته ام از عشق چراغانی باد
    سرنوشت من و دل آنچه تو می دانی باد
    عشقم از بیم رقیبان تو پنهانی بود.

  7. #17
    داره خودمونی میشه shady_er's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    185

    پيش فرض

    گل آن گلدانيم
    سرو آن سامانيم
    كه در او ريشه ي ماست
    ما غريبيم در اين آبادي
    چند گاهيست كه از راه دراز
    به تماشاي نسيم آمده ايم
    به تماشاي كويري كه
    ز همت سبز است
    ز تكاپو سرشار
    و ز انديشه
    بها ر
    ما غريبيم در اين آبادي
    دل ما اينجا نيست
    دل ما آنجاييست
    كه در او ريشه ي ماست
    راستي؟
    ما به چه كار آمده ايم؟
    پي بيداري
    شبنم
    نور
    پي پر بار شدن
    باريدن
    پي خورشيد شدن
    تابيدن
    پي آبادي و ويراني خويش
    پي آزادي زنداني خويش
    پي سامان پريشاني خويش
    پي جبران پشيماني خويش
    ما غريبيم در اين آبادي
    ما اسيريم در اين آبادي
    جاي ما اينجا نيست
    جاي ما آنجائيست
    كه در او ريشه ي ماست
    باز بايد برويم باز كاشانه ي خود را
    بايد آباد كنيم
    خاك ما تشنه ي باريدن ماست
    ما سزاوار تقلاي خوديم
    رستگاري صدفي نيست
    كه آن را موجي
    بكشد تا ساحل
    و در او مرواريدي باشد
    غلطان
    ناياب
    هيچ صياد زبردستي نيز
    باز بي تور و تقلا حتي
    ماهي كوچكي از دريايي صيد نكرد
    ما سزاوار تقلاي خوديم
    هر چه ويراني از تيشه ي ماست
    رستگاري
    شادي
    آبرو
    آبادي
    آرزو
    آزادي
    همه از رويش انديشه ي ماست
    باز بايد برويم.........
    خاك ما تشنه ي باريدن ماست

    مجتبي كاشاني
    يوكوهاما –ژاپن 1371.9.23

صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •