این انگشتها عجیبند اولین عضوی که در رحم مادر شکل می گیرند تنها عضوی که مثل کتاب حیات انسان یگانه است ... اثر انگشت ردی باقی مانده از هر خطا و سهو و علامتی برای شناسایی خطاکاران عضوی که به آن انگشت شهادت نیز میگویند حتی وقتی میخواهیم جایی یا کسی را نشان دهیم ... وسیله ای برای ثبت گواهیها و رای ها حتی پیامبر نیز با همین عضو شق القمر کرد گویی راز همه خلقت در این عضو نهاده شده است حتی وقتی که یخواهی کسی را به سکوت واداری آن را بر لبانت میگذاری وسیله ای برای گرفتن قلم و گاهی نیز برای نوازش وقتی دلبری در کنار توست میخواهد با سر انگشتانت او را لمس کنی و موهایش را به دور آن بیچی و با آنها بازی عاشقانه کنی دیدن هم کاری است که از سر انگشت انسان بر می آید وقتی دوستی به تو نزدیک باشد مهم نیست مساقت چقدر باشد مهم این است که نزدیک باشد همین کنار در کنار قلبت و این وقت میبینی که میبینی ... نه با چشمانت که با دستهایت با سر انگشتت وصف میکنی اما نه با زبانت که با سر انگشتانت ... من این دیدن را از تو یاد گرفتم این زبان را از تو آموختم و این ادب را از تو فرا گرفتم ... لطفا دستانم را لمس کن میبینی که انگشتانم با تو حرف میزند هم اکنون نیز که این نوشته ها را زمزمه میکنی کلام انگشتانم من است و اینها فقط قسمتی از گفته هاست و نگفته ها بسیار است و تو میتوانی همه آنها را بخوانی