دربارۀ كيفيت قتل بابك "طبري" مينويسد: «چون بابك را در «دارالعامه» نزد معتصم بردند فرمان داد جلاد بابك را بخوانند. او را بياوردند معتصم دستور داد كه دو دست و دو پاي بابك را قطع كند، آن را قطع كردند و بابك از پاي در افتاد و سپس فرمان داد كه گلوي او را ببرد و شكم او را بدرد و سر او را به خراسان فرستاد و پيكر او را در «سامرا» نزديك شهر به دار افكندند.
در اين باره در "مروجالذهب" نيز آمده است. خليفه دستور داد تا بابك را زنده زنده مُثله كنند.
نخست دستهاي او را بريدند در اين هنگام بابك قدري از خون خود را بر چهرهاش ماليد خليفه پرسيد:
اي زنديق! اي سگ اين چه كاري بود كه تو كردي؟ بابك گفت: چون خون از رويم برود، زرد شوم. من روي خويش را با خون خود سرخ كردم، تا وقتي خون از تنم بيرون رود. نگويند از بيم، رويش زرد شده است پس از كشتن بابك جسدش را در سامرا به دار آويختند و سرش را به بغداد فرستادند. پس از دستگيري بابك اين جنبش خاموش شد، آنان در گوشه و كنار ايران و حتي در بيزانس به مبارزۀ خود بر ضد خلفاي عرب ادامه دادند.»