تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 20

نام تاپيک: "هفت روز - هفت نگاه - هفت شعر"

  1. #1
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض "هفت روز - هفت نگاه - هفت شعر"


    با سلام خدمت دوستان عزیز


    در تاپیک حاضر هر هفته موضوعی را انتخاب میکنیم که هر کاربر میتواند در طول هفته با ارسال شعر/نثر متناسب با موضوع تعیین شده ،مشارکت داشته باشد علاوه بر آن، در انتهای پست ارسالی ، هر کاربر میتواند نظر خود برای موضوع هفته بعد را ذکر کند.

    در انتهای هفته موضوعی را که تعداد بیشتری از اعضا آن را مطرح کرده باشند به عنوان موضوع هفته بعد اعلام خواهد شد.



    قوانین تاپیک:



    # هرکاربر میتواند حداکثر روزانه 1 شعر/نثر متناسب با موضوع مطرح شده ارسال کند.


    # هر کاربر میتواند در انتهای پست ارسالی خود پیشنهادش برای موضوع هفته بعد را
    مطرح کند.


    # پیشنهادات مطرح شده نباید با عناوین تاپیک های موضوعی موجود در انجمن
    نظیر:
    مرگ، عاشقانه، دلتنگی، حال و احوال کنونی و...باشد.


    # پیشنهادات مطرح شده باید بصورت موضوعات جزئی نظیر فراغ یار ، خیانت ، عشق
    یکطرفه و ...باشد.

  2. 15 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض دیدار آخر

    با امید به مشارکت دوستان عزیز،به عنوان اولین موضوع برای این هفته این عنوان در نظر گرفته شده:




  4. 7 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض atghia /دیدار اخر/1


    ديدمت، واي چه ديداري واي

    اين چه ديدار دلازاري بود
    بي گمان برده اي از ياد آن عهد
    كه مرا با تو سر و كاري بود



    اين چه عشقي است كه در دل دارم
    من از اين عشق چه حاصل دارم
    مي گريزي ز من و در طلبت
    باز هم كوشش باطل دارم



    باز لب هاي عطش كرده من
    عشق سوزان ترا مي جويد
    مي تپد قلبم و با هر تپشي
    قصه عشق ترا مي گويد



    بخت اگر از تو جدايم كرده
    مي گشايم گره از بخت، چه باك
    ترسم اين عشق سرانجام مرا
    بكشد تا به سرپرده خاك



    خلوت خالي و خاموش مرا
    تو پر از خاطره كردي، اي مرد
    شعر من شعله احساس منست
    تو مرا شاعره كردي، اي مرد


    آتش عشق به چشمت يكدم
    جلوه ئي كرد و سرابي گرديد
    تا مرا واله و بي سامان ديد
    نقش افتاده بر آبي گرديد



    +فروغ فرخزاد+



    موضوع پیشنهادی بعدی:
    آتش عشق



  6. 7 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,298

    پيش فرض

    خانه سنگین بود ، سر ، سنگین ، خدا سنگین ترین
    .لحظه ی تصمیم رفتن ، بوسه های آخرین

    می فشردی پنج پنج استخوان پنجه ام
    پنجه ها در پنجه ها تنها تنور آتشین

    .لحظه ی تردید یا تصمیم رفتن مانده بود
    .مثل تیری بر کمانهای لبانت در کمین


    پلک بازت التهاب پاسخی از روبرو
    تا کدامش را نشانی ، تا کدامش را نشین

    .هر دو میرفتیم ، گیج و بی غرور و سر به زیر
    .هر یکی سویی گریز از سرنوشتی بی گزین

    من به کوچستان بی پایان بی باور و تو
    در خیال آرزوی بستری گرم و امین

    بارها گفتی که وقت رفتن است اما نشد
    تا بگردد آن چنان و تا بماند این چنین

    من نمی شد تا بمانم بی تو با تنهایی ام
    آمدم در کوچه ها دنبال عشقی جاگزین

    .گشتم اما هیچ کس مانند تو بی تا نبود
    .این جماعت مثل هم ، این مثل آن ، آن مثل این

    عشق سرهای جدا از هم فراوان دیده است
    یک سری این سرزمین و یک سری آن سرزمین

    .گریه هم تکرار تلخ آخرین دیدار بود
    .برزخی در بستری غمگین تر از غمگین ترین ...



    بهمن زدوار


    پ.ن : موضوع پیشنهادی : جدایی

  8. 8 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض





    آخـرین دیـــدار را یــاد آور ای خورشیـد من

    آخـرین لحـظات شیریــن حضــور

    آخـرین لــذات بـودن پیـش تـو

    آخـرین روز خـوش ایــام بـود

    بی خیـال و فکـر و یـادی از غـروب

    با امیـد روزهای پر ز نـور


    گرچـه لبریز از سکــوت محض بود

    بی صــدا بی تکلم سخــت بود

    لیک بهتــر زین شب و روز سیــاه

    بی نـگاهِ روشنِ پر نـور بود


    باورم هرگـز نمی شد رفتــنت

    بی وفــایی کردن و بشــکستنت


    ســـال ها بگذشت و من در حســرتم

    حســـرت یکبــار دیگر دیــدنت ..



    (آخرین دیدار / علی دهقان )

    موضوع پیشنهادی بعدی: رهایی

  10. 6 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    آخرین دیدارِ من در چشم تو جا مانده است

    بعد از آن دنیا میانِ تیرگی وا مانده است

    بی بهانه از تمامِ هستیِ من رد شدی

    روی قلبم ردِّ پایت چون معمّا مانده است

    در سکوتم روز و شب دائم مرورت میکنم

    چهره ات در قاب دیواری چه زیبا مانده است

    معبرِ اندیشه ام در ازدحامِ برگهاست

    باغِ لختِ زندگی در سوز وسرما مانده است

    در کنارِ تک درختِ روزهای عاشقی

    مَردِ تنهائیِ تو ، تنها یِ تنها مانده است

    روح سرگردان من آشفته از امروزهاست

    بس که فردا آمد و چشمش به فردا مانده است

    در دلِ تنگم امیدِ دیدنِ تو زنده است

    مرده ای در گورِ خود با آرزوها مانده است

    م مهر


    پیشنهاد من : آرامش

  12. 6 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    عصر تلخی بود عصر آخرین دیدارمان

    آخرین باری که دستم حلقه شد بر گردنت


    مهربان بودی و آن ایمان دریایی هنوز

    موج می زد در خدا پشت و پناهت گفتنت


    آخرین دیدار گفتم؟ عذر می خواهم عزیز!

    آخرین باری که دیدم غرق خون دیدم منت

  14. 7 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض

    دیدار مان کاش به آخر نمی رسید
    ای کاش دیدنت هیچ به آخر نمی رسید


    دوست داشتم من تو را دوست
    ای کاش این دوستی هیچ به آخر نمی رسید


    من به چشمان پراشکت خیره می شدم
    ای کاش این نگاه هیچ به آخر نمی رسید

    دستان من به دور از دست های تو
    کاش عشق من به تو هیچ به آخر نمی رسید


    دیدم تو را من برای آخرین دیدار
    ولی کاش دید چشمانم هیچ به آخر نمی رسید


    اشک های مزاحم به کناری روید
    کاش دیدن رخت هیچ به آخر نمی رسید


    حال که رفته ای و رفتم از کنار تو
    کاش این مسیر هیچ به آخر نمی رسید

    پیشنهاد من : فراموشی
    Last edited by Йeda; 04-06-2013 at 20:35. دليل: پیشنهاد برای موضوع هفته بعد

  16. 7 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    اگه نباشه جاش خالی می مونه payam178's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    ایران ،کاشان
    پست ها
    426

    پيش فرض

    آخرین دیدار....
    تا صبح , ستاره های من بیدارند

    با خاطره های آخرین دیدارند

    کی می شود این شمای شهزاده ی شعر

    دست از سر قصه های من بردارند؟!


    مردند و طناب فاصله پاره نشد

    تاصبح, ستاره های من بر دار ند

    این لاشه که مرده مانده وکرکسها

    مشغول تناول تن انکارند

    ای خاطره های آخرین خوب بخواب

    تا صبح ,ستاره های من بیدارند...


    شاعر : زینب حاتمی

    پیسنهادم:تابستان

    Last edited by payam178; 05-06-2013 at 17:28.

  18. 6 کاربر از payam178 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aliaghil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    360

    پيش فرض

    در آخرین دیدارمان
    آن غروب سرد زمستانی
    شنیدم واژه ای تلخ چو زهر
    "فراموشی"

    و فراموشی
    همچو مرگ است برای دل من

    در آخرین دیدار
    من کردم تمنای اولین دیدار را
    ببندیم عهدی
    که ز خاطر نبریم یاد هم را


    موضوع پیشنهادی: فرصتی دوباره
    Last edited by aliaghil; 05-06-2013 at 10:12.

  20. 5 کاربر از aliaghil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •