ضرب المثل: ئاوياري زهله
ترجمه: آبياري ني زار كردن است
توضیح: كنايه از كار بيهوده
Printable View
ضرب المثل: ئاوياري زهله
ترجمه: آبياري ني زار كردن است
توضیح: كنايه از كار بيهوده
ضرب المثل: ئاو وسي تو نهوس
ترجمه: آب مي ايستد (ولي) تو نايست
توضیح: سرعت و تلاش مداوم در كار. دلسرد نشدن
ضرب المثل: ئاومان وه يهي جووهو نيهچوو
ترجمه: آبمان از يك جو نمي گذرد
توضیح: توافق نداشتن و عدم سازش با هم
ضرب المثل: ئاويگ رشيا گرده و نيهو
ترجمه: آبي كه ريخت جمع نمي شود
توضیح: نظير: آب رفته به جوي برنمي گردد. پشيماني سودي ندارد
شاه شاخ دار بخاسته لیسک هم راه دکته
شاه خواستار حیوان شاخ دار شد حلزون هم به عنوان شاخ دار به راه افتاد.
.
همه ی این ضرب المثل ها ضرب المثل های ترکی آذربایجان است و بعضی حتی در بین شاخه های دیگر زبان ترکی بین 500 ملیون نفر از مردم ،مشترک است و همگی سندی مکتوب دارند و سابقه ای بالای 10000 ساله دارند. علی رغم میل باطنی مجبور شدم این ضرب المثل ها را در تایپیک ضرب المثل های محلی و محاوره ای بیاورم.همچنین ترجمه ی برخی از آنها به علت نامفهوم بودن تا حدی دستکاری شده است.
Abırlı abrından qorxar, abırsız nədən qorxar?Fikirləş
انسان آبرو مند از آبرویش می ترسد ،بی آبرو از چه چیز بترسد؟
Ağ gün (adamı) ağardar, qara gün qaraldar.
روز خوش است که انسان را خوش میکند و روز سیاه(روز بدبختی) آدم را سیاه می کند(بد بخت می کند)
اونی که میخواستم نشد معنیش رو میگم!
Abırsızdan abrını saxla.
از بی آبرو آبرویت رانگه دار(از بی آبرو بترس و دوری کن که آبرویت را ببرد)
Avazın yaxşı gǝlir oxuduğun Quran olsa?
آوازت خوش است اگر قرآن باشد آوازت.
Ağ divara hansı rǝngi yaxsan, tutar.
دیوار سفید هر رنگی رو به خود میگیرد(منظور تا وقتی که دیر نشده باید کار رو کرد از جمله تربیتبچه تا وقتی که دیر نشده.)
Ağ köpǝk, qara köpǝk, ikisi dǝ köpǝkdir.
سگ خواه سیاه باشد،خواه سفید،سگ است.
Ağ gün qara günü yaddan çıxardar.
روز خوش روز بد رو از خاطره ها پاک می کند.
Ağac bar verǝndǝ başını aşağı dikǝr.
درخت هنگام دادن میوه سرش رو پایین می اندازد(یعنی کسی که منفعتش به دیگران میرسد((بدون توقع))متواضع است)
Ağac kökündǝn su içǝr.
درخت از بن آب می خورد(شاید منظور به اصیل بودن آدمها مربوط میشود و شایدم به اینکه اگه کاری رو بخوای انجام بدی باید از اصل درستش بکنی!)
Ağac yaş ikǝn ǝyilǝr.
درخت تا وقتی که تر است خم میشود(شاید منظور این است که آدم تا ئقتی که قدرت دارد باید سر به زیر باشد وگرنه وقتی که پیر شدی فایده ندارد،خواهی نه خواهی خم میشوی.شایدم مربوط به کار کردن است یعنی قبل از این که گرد کلفت بشه کسی باید خمش کنی وگرنه دیر میشه؟)
Ağac kölgǝsiz olmaz, insan sevgisiz.
درخت بی سایه وجود ندارد و انسان بی همدم(میخواد بگه که این دو چیز جدا ناشدنی هستن،خوشت بیاد ،یا نیاد)
Ağac öz kökü üstǝ bitǝr..
درخت روی پایه ی خود می ایستد(منظور اصالت را حفظ کردن یا سر پای خود ایستادن)
Ağac tutan baş yarandan çoxdur.
معنیش رو میدونین به منم بگین!
Ağacı qurd içindǝn yeyǝr.
درخت رو کرم از تو می خورد(منظور این که درد باطن رو ناکار می کند شایدم این که هر چی به آدم برسد بدی از نزدیکان است،مهم اینه که هر دو معنی درسته)
Ağacı meyvǝsindǝn tanıyarlar.
درخت رو از میوه اش میشناسند(منظور اینکه این اعمال انسان است که شناسنده ی آدم هاست،ممکن آدم زشت و مهربون رو ببینی و بی اختیار بخندی ولی آدم خوشگل خوش تیپ بد رو ببینی و بی اختیار رو تو بر گردونی)
Ağzına söz atıblar.
تو دهنش حرف انداختن(یعنی حرف مال خودش نیست،یادش دادن)
Ağzını qoyub allah yoluna.
زبانش رو در راه خدا چرخانده یا یه چیزی شبیه اون
Ağzını xeyirliyǝ aç!
زبونت رو به خیر باز کن(یعنی نفوس بد نزن)
Ağzına su alıb.
Ağzının qaytanı yoxdur.
دهنش ریسمان ندارد(دهنش قرص نیست)
Ağız deyǝni qulaq eşitmir.
هر آنچه که زبان می گوید ،گوش، نمی شنود(شاید منظور اینست که به هر چیزی گوش نده،شایدم درمورد افرادی که نصیحت پذیر نیستند باشد.)
Ağıl ağıldan üstündür.
عقل از عقل برتر است(یعنی هر چه با دیگران مشورت کنی ضرر نمی بینی چون چیزی به نظر دیگری می رسد که به عقل تو نرسیده)
Ağıl bazarda satılmaz.
عقل در بازار فروخته نمی شود(یعنی تا عقل با توست ضرر نمی بینی)
Ağıl başın böyüklüyündǝ deyil.
سر هر چه قدر بزرگ باشد دلیل بر بزرگی عقل نیست(بزرگی در اینجا ممکن است تعبیر از سن زیاد،مقام،مال و یا... باشد)
Ağıl insana sǝrmayǝdir.
عقل سرمایه ی انسان است.
Ağıl yaşda deyil, başdadır.
عقل در بالاترین مکان است.
Ağıl gücdǝn üstündür.
عقل از زور فراتر است.
Ağıla paxıllıq olmaz.
به عقل نمی توان حسادت کرد!
Ağıllı bizi tapmaz, dǝli bacadan düşǝr.
انسان با درایت و با عقل ما را پیدا نمی کند و دیوانه از روزنه ی خانه وارد منزل می شود( یه چیزی در مایه های:همه رو برق می گیره و ما رو چراغ نفتی)
Ağıllı bildiyini söylǝmǝz, dǝli söylǝdiyini bilmǝz.
انسان باعقل همه ی دانسته هایش را رو نمی گویدو آدم بی عقل(نادان)آنچه را که می گوید ،خود نمی داند(نمی فهمد)
Ağıllı bir dǝfǝ aldanar.
عاقل تنها یک بار قول می خورد(از یک جا)
Ağıllı dostunu hǝr zaman xatırlar, ağılsız isǝ işi düşǝndǝ.
آدم عاقل همواره دوستانش را یاد می کند و در همه حال و آدم نادان در موقعی که نیاز دارد
Ağıllı düşmǝndǝn qorxma, dǝli dostdan qorx.
از دشمن عاقل نترس ،از دوست نادان بترس.
Ağıllı kişi qışın qeydinǝ yayda qalar.
انسان عاقل فکر زمستان را از بهار می کند.
Ağıllı olub dǝrd çǝkincǝ, dǝli ol – dǝrdini çǝksinlǝr.
به جای اینکه عاقل بشی و درد همه رو به دوش کشی،دیوانه شو تا دردت را همه بکشند.