سلام به دوستان.بچه ها یه سوال . درد همسترینگ معافی داره؟البته به کمرم هم زده؟از این راه میشه معافی گرفت؟
سلام به دوستان.بچه ها یه سوال . درد همسترینگ معافی داره؟البته به کمرم هم زده؟از این راه میشه معافی گرفت؟
کلفت و نرم شدن نامنظم استخوانهای جمجمه، لگن و انتهاها که بیشتر در آدمهای بالای ۵۰ سال شایع است و بیشتر در استخوانهای لگن و ساق آلودگی بیماری paget به چشم میخورد. بعد از این دو قسمت، استخوان کلاویکول، جمجمه، مهرهها و استخوان ران شانس ابتلا دارند.
بر اثر این بیماری، این استخوانها درشت میشوند و تغییر شکل میدهند و خیلی راحت وآسان شکسته میشوند.
شایعترین نشانه در بیماریپاژه دردهای استخوانی است. براثر احساس خارش مزمن، حال مریضها در طول شب بدتر میشود.
نواحی آلوده ممکن است احساس شود که گرم و حساس هستند. هر وقت بیماری پاژه به جمجمه اثر کند ممکن است باعث کَر شدن گوشها شود. افزایش جریان گردشی خون در داخل استخوانهای بیمار ممکن است قلب را زیر فشار بگذارد و باعث نارسایی قلب شود. بر اثر این بیماری به ندرت یک تومور استخوانی ایجادمیشود.
علت بیماری پاژه ناشناخته است، سلولهای استخوانی که در تکثیر طبیعی شرکت دارند و بافت استخوانی تازه میسازند، در این بیماری به طور طبیعی عمل نمیکنند.
در پاژه تعادل معمولی بین تشکیل شدن استخوان و از بین رفتن آن قطع میشود به این ترتیب که بافت استخوانی تازه سریعتر از بافت استخوانی از بین رفته، تولید میشود و لاجرم استخوان درشت می شود.
● تشخیص:
این بیماری با آزمایشهای فیزیکی و معاینهی بالینی دقیق، رادیوگرافی و تستهای مختلف میسر میشود. درمانی برای این بیماری وجود ندارد ولی نشانههای آن را میتوان خفیف یا حتی درمان کرد. داروهای آرام کنندهی درد از قبیل آسپیرین یا ایبوبروفن، تزریق هورمون تیروئید (کالسی تونین) ممکن است دردهای شدید را ساکت کند. بیماری پاژه (osteitis deforman) نامیده میشود.
استخوانهای بزرگ شده و تغییر شکل یافته در بیماری پاژهی پیشرفته که به جمجمه اثر گذاشته باشد، سبب میشود تا کلیهی بیمار بزرگتر به نظر بیاید و تا اندازهیی هم بیقواره و این شرایط ممکن است باعث دردهای استخوانی و یا از بین رفتن شنوایی شود و مریض سردرد بگیرد.
● بیماری پاژه در پستان:
یک بیماری نادر بدخیم است که در آن توموری در مدخل مجاری شیری در نوک پستان رشد میکند. علائم شامل خارش و سوزش در نوک پستان آلوده و گاهی درد در نوک پستان است که معالجه نخواهد شد. این بیماری شبیه به اگزمای پوست است و در بیشتر موارد در خانمها بعد از یائسگی ظاهر میشود. تشخیص با بیوپسی انجام میشود و درمان شبیه کانسر پستان است.
● بیماری پاژه در زهار:
نوعی کانسر پوست در ناحیهیی از وولو است. نشانهها شامل خارش و درد شدید عود کننده است. ضایعهی قرمز ابریشمی (Red Velvety) با حاشیهی واضح روشن یا پچهای سفید ممکن است روی وولو، آنوس، واژن یا در ناحیهیی بین آنوس و واژن ظاهر شود.
بسیاری از زنها ابتدا نشانهها را ندیده و بیاهمیت تلقی میکنند و از این رو بیماری ممکن است برای مدت طولانی تشخیص داده نشود. علت بیماری پاژه در وولو معلوم نیست. تشخیص این بیماری با بیوپسی و برداشتن آن با جراحی لازم میشود.
دکتر عبدالپیمان علویان
بیهوشی
هفته نامه پزشکی امروز
گال از آن دسته بيماريهايي هست كه شايد بتوان با بهبود كيفيت زندگي و افزايش سطح بهداشت جامعه آن را كنترل كرد امگال را نمي توان از ياد برد . هنوز هم بسياري از مناطق ايرانهستند كه در فصولي از سال از اين بيماري انگلي رنج مي برند و گال آنها را آزار و اذيت مي كند .
گال يا جرب ( Scabies) يك بيمارى عفونى خارش دار و عامل آن بندپايى از گروه مايت ها يا هيره ها بنام علمى Sarcoptes scabiei است. مايت ها موجوداتى شبيه كنه اما بسيار كوچكتر و ميكروسكوپى و ماده هاى آنها با اندازه اى در حدود ۳/۰ ميلى متر هستند .
اين بيمارى شايع ترين بيمارى پوستى خارش دار در جهان است و سالانه بيش از ۳۰۰ ميليون نفر در دنيا به آن مبتلا مى شوند. مايت نر كه اندازه اش تقريبا نصف ماده است پس از بارور نمودن جنس ماده، بعد از مدت كوتاهى مى ميرد.. محل زندگى انگل، داخل پوست بدن انسان است و پس از انتقال به ميزبان، قسمت سطحى پوست بدن را به صورت عمودى سوراخ كرده سپس به ايجاد تونل در سطح افقى مى پردازد بطوريكه در هر شبانه روز حدود ۳-۲ ميليمتر پيشروى مى كند و تخمهايش را در داخل آن قراردهد. هيره ماده در طول زندگى ۵-۴ هفته اى خود در داخل نقب هاى داخل جلدى حدود ۵۰-۴۰ تخم مى گذارد كه بعد از ۵-۳ روز حدود ۱۰ درصد آنها باز ميشوند و لاروهايي از آنها خارج مى شوند كه از سلولهاى پوست تغذيه كرده و تونلهاى جديدى را ايجاد مى كنند و نهايتا به هيره بالغ تبديل مى شوند.
دوره زندگى هيره از تخم تا تخم ۲۴-۱۰ روز طول مى كشد. راه اصلى انتقال، تماس نزديك حداقل براى ۱۵ دقيقه با افراد آلوده و گاهى از طريق وسايل آلوده مى باشد.
اين انگل هنگامي كه روي پوست مي نشيند پوست را سوراخ مي كند و به زير پوست مي رود . هيره در زير پوست تونل هايي را حفر مي كند و در آنها شروع به تخم ريزي مي كند و كلاً زندگيش در همين تولنها خلاصه ميشود . تقريباً پس از گذشت يك ماه از ورود انگل به بدن بيمار كم كم علايمي را در خود مي بينيد كه نويد دهنده گال هست .
با توجه به زمان طولاني بيماري به (( خارش هفت ساله )) هم مشهور است . مردم از زمانهاي بسيار قديم اين بيماري را مي شناخته اند و براي درمان آن از آ‘ گرم معدني حاوي گوگرد استفاده مي كرده اند . بيماري گال در تمام دنيا بخصوص در نواحي گرم و مرطوب شايع است .
آنچه مسلم است رعايت نكردن بهداشت فردي ، فقر اقتصادي ، جنگ و محلهاي پر جمعيت مانند سربازخانهها ، بيمارستانها ، و شبانه روزيها ، در انتشار بيماري نقش اساسي دارند .
[
عامل بيماري :
عامل بيماري ، انگل بسيار ريزي به نام ساركوپت اسكابيي است كه در حدود ۴/۰ ميليمتر طول دارد ، شكل آن شبيه لاك پشت است و داراي چهار جفت پاي كوتاه مي باشد .
انگل ماده بعد از مستعد شدن روي پوست شروع به كندن تونل در لايه شاخي پوست مي كند ، طول كانال معمولاً چند ميليمتر است و گاهي تا چند سانتيمتر نيز مي رسد ، جنس ماده دراين تولنها در شبانه روز ۲ تا ۳ تخم بزرگ مي گذارد و در مدت ۳۰ تا ۶۰ روز به تخمگذاري مي پردازد تا بميرد .
طريقه انتقال :
انگل بوسيله تماس مستقيم پوست با پوست و به نسبت كمتري از طريق لباس و رختخواب و ملافه هاي آلوده شده و تماس جنسي منتقل مي شود ، بچه ها معمولاً اولين عضو خانواده اند كه به اين بيماري مبتلا مي شوند . حوابيدن كودكان با يك ديگر و يا استفاده از لباس و وسايل همديگر به انتشار بيماري كمك مي كند .
علائم بيماري :
نشانه اصلى بيمارى خارش است. خارش معمولاً شبانه و شديد است و هنگام خواب در بستر كه بدن شخص گرم مى شود اتفاق مى افتد. انگلها در اثر گرم شدن محيط و در بعضى مواقع به دنبال گرفتن دوش آب گرم نيز فعال شده و خارش شروع مى شود. علايم ديگر شامل ضايعات پوستى قرمز رنگ و برجسته، تورم موضعي، بثورات جلدى و تونلهاى زيرپوستى به طول ۱۵ ـ ۳ ميلى متر است. دانه هايى به شكل مرواريد كه محتوى مايع شفاف بوده و هاله اى قرمز رنگ دور آن را احاطه كرده، روى پوست پديد مى آيند و اندازه هر يك از دانه ها كه به صورت تاول قابل ديدن است، معمولاً به اندازه ته سنجاق مى باشد و ممكن است به علت خاراندن زياد شكل خود را از دست داده و به صورت اثرات خراش مانند يا به صورت زخمهايى در محلهاى آلوده ديده شود. هيره هاى اسكابئى نقاطى از بدن انسان كه داراى پوست ظريف، چين خورده و مرطوب ايت مانند پشت و كف دستها، فضاهاى بين انگشتان، مچ، آرنج، زير بغل، و كشاله ران و نوك سينه را آلوده مى كنند. در شيرخواران صورت، كف و قوزك پا نيز ممكن است درگير شود. تشخيص قطعى با آزمايش ضايعات جلدى و مشاهده مايت در زير ميكروسكوپ صورت مي گيرد.
محل نفوذ انگل بصورت يك آبدانه يا سرخدانه و يا بصورت مجاري كوچك خطي مي باشد ، مهمترين علامت خارش شبانه است و اين خارش شديد در بستر گرم و موقع حمام كردن به علت تحريك انگل شديد تر مي شود . خارش پوست ممكن است سبب ايجاد زخم و گاهي تورم غده هاي لنفاوي و تب شود . محل جايگزيني انگل بيشتر ،لاي چينهاي پستان خانمها و اطراف دستگاه تناسلي و مقعد مي باشد .
راههاي سرايت و انتقال بيماري:
انتقال از طريق كوچكترين تماس مستقيم با پوست بيماران وهم چنين از طريق لباس ( خصوصاً لباس زير ) ملحفه و ساير وسايل شخصي آلوده صورت مي گيرد .
تماس نزديك حداقل براي ۱۵ دقيقه با افراد آلوده و انتقال از طريق وسايل آلوده راه اصلي انتقال است.
ساير راههاي انتقال بيماري شامل موارد زير است:
۱) خوابيدن در بستر ديگران
۲) زندگي در محيطهاي اجتماعي شلوغ
۳ ) انتقال از راه لباس و يا وسايل آلوده مثل لباس خواب
۴)بازي كودكان با يكديگر مخصوصاً در مهدكودكها
۵ ) نگهداري از اشخاص آلوده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آیا سگ و گربه هم ناقل بیماری هستند؟
سگ ها و گربه ها دارای انواع متفاوتی از انگل ها هستند که درصد بسیار زیادی از آنها نمی توانند به راحتی به انسان انتقال پیدا کند. انگل های بخصوصی بر روی بدن سگ ها وجود دارند که بیماری گال را انتقال می دهند و با نام mange شناخته می شوند. البته زمانیکه انگل های بدن گربه سانان و سگ سانان با پوست انسان برخورد میکنند، به راحتی نمی توانند به بقای خود ادامه دهند و تنها یک خارش سطحی را بوجود آورده و سپس از بین می روند. این قبیل خارش ها با بیماری خارش انسانی که با گذشت زمان بد و بدتر می شود و تا زمانیکه به درستی درمان نشود از بین نمی رود، تفاوت دارد.
آيا خطرناك است؟
گال خطرناك نيست اما مسري ميباشد و اگر فوراً معالجه نشود به ديگر اعضاء فاميل يا كلاس مدرسه سرايت ميكند.
درمان :
تمام اعضاي خانواده و كساني كه در تماس نزديك با فرد مبتلا مي باشند بايد همزمان درمان شوند . بهترين دارو در حال حاضر (( محلول گامابنزن )) ميباشد و طريقه درمان بدين صورت است كه بيمار قبل از خواب ، محلول گامابنزن را از گردن به پايين بدن بويژه بين انگشتان دست و پا ، كف پاها ،زير بغل و ناحيه تناسلي بمالد ، روز بعد بيمار حمام كند و بدن خودرا بشويد ، لازم است بيمار بعد از حمام كردن از ملافه ها و لباسهايي كه قبلاً در آب جوشانده شده است استفاده نمايد . از اين محلول براي افراد بالاي ۵ سال استفاده مي شود . ضمناً مي توان از كرم كروتاميتون ۱۰% استفاده كرد به اين صورت كه اين كرم بطور كامل در تمام سطح بدن از چانه به پايين ، بخصوص در نقاط چين دار پوست ماليده شود كه اين عمل را ميتوان ۲۴ ساعت بعد نيز تكرار كرد . صبح روز بعد پس از مصرف دارو ملحفه و لباس زير را بايد تعويض نمود و ۴۸ ساعت پس از آخرين بار مصرف دارو ، بايد حمام كرد .
۱- باید از انگل کش هایی مانند پرمترین (permethrin) استفاده کنید. این پمادها از ناحیه گردن به پایین مورد استعمال قرار گرفته و سپس شستشو داده شود. استعمال کرم باید تا ۷ روز ادامه پیدا کند. همچنین می توانید از یک اونس (معادل ۳۰ گرم) کرم لیندان lindane ۱% استفاده کنید. این کرم را نیز باید از ناحیه گردن به پایین بر روی پوست خود بمالید و حداکثر پس از ۸ ساعت آنرا بشویید. این کرم اگر به طور مستقیم وارد پوست گردد، سبب ایجاد حمله های ناگهانی بیماری های متفاوت می شود به همین دلیل اگر پوست خراشیده، و یا دارای جوش های تحریک پذیر است نباید از آن استفاده کنید. همچنین مصرف این پماد بلافاصله پس از استحمام توصیه نمی شود. به دلیل رعایت جوانب احتیاط بهتر است خانم های باردار، شیرده، و کودکان زیر ۲ سال از این کرم استفاده نکنند. این نوع کرم تنها زمانی تجویز می شود که بیمار، نسبت به سایر راههای درمانی واکنش مناسب نشان نداده باشد.
۲- داروهای خوراکی نیز برای درمان بیماری وجود دارند که از جمله آنها می توان به ایورمکتین (ivermectin) اشاره کرد. این ماده یک انگل کش موثر است و درد سر استعمال کرم را هم ندارد. مرکز مبازه با بیماری در امریکا پیشنهاد کرده که بهتر است این دارو در دوز ۲۰۰ میکروگرم به ازای هر کیلو از وزن بدن استفاده شده و دو هفته بعد مجدداً مصرف تکرار شود. هر چند مصرف قرص های خوراکی خیلی راحت تر از استعمال پماد است، اما این قرص تاثیرات جانبی منفی بیشتری نسبت به انواع کرم ها دارد.
۳- آنتی هیستامین ها مانند دیفن هیدرامین (diphenhydramine) می توانند در رهایی شما از خارش های مکرر نقش شایان ذکری را ایفا کنند.
۴- لباس ها، ملافه ها و پتوها را با آب گرم به خوبی بشویید. انگل ها برای مدت زمان طولانی قادر نیستند در خارج از بدن موجود زنده زندگی کنند، اما بهتر است کل لباس های خود را بشویید و خشک کنید، فرش ها و مبلمان را تمیز کرده و اقدامات پیشگیرانه دیگر را نیز در این خصوص انجام دهید.
۵- مراقب برخوردهای جنسی خود باشید و ارتباط خود را با اعضای خانواده در یک چهارچوب قرار دهید. (ارتباطتان را با کسانی که خود ناقل بیماری هستند کم کرده و ارتباطی که امکان انتقال بیماری را ممکن می سازد، قطع کنید.)
از آنجایی که خارش به مرور زمان افزایش پیدا می کند، برای درمان کامل چند روز وقت لازم است تا خارش به طور کلی از میان برود. پس از گذشت یک تا دو هفته، رهایی شما از بیماری چشمگیر خواهد بود. اگر بعد از این مدت تغییری احساس نکردید، باید از انگل نمونه برداری شده و نوع آنرا مشخص کنند.
موارد منع مصرف داروهاي گامابنزن وپماد كروتاميتون
۱ – نوزادان نارس
۲ – در كودكان زير ۵ سال
۳- زنان باردار ( با تجويز پزشك )
۴ – كساني كه سابقه تشنج يا غش دارند .
راه های مراقبت و پيشگيري :
باتوجه به اينكه ابتلا به بيماري گال مستقيماً به عدم رعايت بهداشت فردي و گروهي و نداشتن آگاهيهاي لازم بهداشتي مربوط ميشود بنابراين آموزش بهداشت به گروههاي زيرضروري است:
۱ ) دانشآموزان
۲) مسولان و ساير كاركنان مدارس
۳ ) اولياي دانشآموزان
اين گروهها بايد با روشهاي زير آشنا شوند:
۱- رعايت بهداشت فردي و پاكيزه نگاهداشتن لباس
۲- اجتناب از پوشيدن لباسهاي زير ديگران
۳- جداسازي بيمار تا بهبودي كامل
۴- بيماريابي در ساير افراد خانواده زيرا معمولاً بقيه افراد خانواده نيز مبتلا ميشوند
۵- درمان صحيح و كامل مبتلايان
۶ - سمپاشي محل زندگي هيره
۷ – درمان كليه افراد خانواده و ساير مواد تماس طبق دارونامه
۸ – ضدعفوني و جوشاندن لباسهاي بيماران به مدت ۵ – ۴ دقيقه در آب جوش و خشك كردن در آفتاب
۹ – آموزش به مردم در خصوص راههاي انتقال بيماري
۱۰ – آموزش بهداشت به افراديكه در اماكن تجمعي مانند مدارس ، سربازخانه هاو …. زندگي مي كنند .
۱۱ – آموزش به مردم در مورد استحمام حداقل دوبار در هفته
۱۲ – آموز ش به مردم در مورد عدم استفاده از لباس و رختخواب ديگران
۱۳ – اتو كردن درزهاي لباس تا انگلهاي احتمالي اين ناحيه از بين بروند .
چه افرادي بيشتر در معرض ابتلا به گال ميباشند؟
عامل گال ميتواند تمام افراد يك خانواده را در هر سني كه باشند مبتلا كند. بيماري بيشتر از افرادي شروع ميشود كه تماس نزديك با فرد بيمار دارند .
بچههاي كمتر از ۱۵ سال حساس هستند و معمولاً اولين كساني كه درخانه علامتدار ميشوند ، بچههاي كوچك زير ۱۵ سال ميباشند.
منبع : pezeshk.us
سلیاک چیست؟
بیماری سلیاک، نوعی بیماری گوارشی است که به پرزهای روده کوچک آسیب میرساند و سبب اختلال در جذب مواد مغذی میشود. افرادی که به بیماری سلیاک مبتلا هستند پروتئینی به نام گلوتن را که در گندم، جو، چاودار و احتمالاً جودو سر وجود دارد، نمیتوانند تحمل کنند. زمانی که بیماران مبتلا به سلیاک، غذاهای حاوی گلوتن مصرف میکنند، سیستم ایمنی بدن آنها پاسخی را به صورت تخریب روده کوچک صادر میکند. این تخریب به خصوص در پرزهای انگشتانهای روده که مواد مغذی داخل آنها جذب میشوند، ایجاد میشود. به دنبال آسیب پرزهای رودهای فرد بدون توجه به مقدار غذایی که میخورد، مبتلا به سوء تغذیه میشود. به دلیل این که سیستم ایمنی خود فرد سبب تخریب و آسیب پرزهای روده کوچک میشود، این بیماری، به عنوان یک بیماری خود ایمنی نامیده میشودو از طرف دیگر به علت این که مواد مغذی جذب نمیشوند، میتواند به عنوان یک بیماری سوء جذبی مورد نظر قرار گیرد.
بیماری سلیاک همچنین به نامهای اسپروی سلیاک، اسپروی غیر حارهای و آنتروپاتی حساس به گلوتن هم نامیده میشود.
سلیاک، بیماری وراثتی است و نسلی به نسل دیگر، و در خانواده انتقال مییابد.گاهی اوقات این بیماری برای اولین بار به دنبال رژیم غذایی بعد از عمل جراحی”>جراحی، بارداری، تولد نوزاد، عفونتهای ویروسی و یا استرسهای روحی فعال میشود. بیماری سلیاک، افراد را به گونهای متفاوت، تحت تاثیر قرار میدهد. در گروهی از بیماران، علائم از دوران کودکی، و در تعداد دیگر در بزرگسالی بروز میکند.
یکی از عوامل مهمی که در زمان و نحوه شروع بیماری موثر میباشد، مدت زمانی است که یک فرد از شیر مادر تغذیه کرده است. هر اندازه این دوران طولانی تر باشد، علائم، دیرتر بروز میکنند و علائمی نیز که بروز میکنند، بیشتر شامل نشانههای معمول بیماری هستند.
از عوامل مهم دیگر، سن شروع به مصرف غذاهای حاوی گلوتن و مقدار مصرف این مواد است.
علائم ممکن است خود را به صورت گوارشی یا غیر گوارشی نشان دهند.برای مثال فردی ممکن است اسهال و دردهای شکمی داشته باشد، در حالی که فرد دیگر تحریکپذیر و افسرده باشد. در حقیقت تحریکپذیری از عمومیترین علائم بیماری سلیاک در کودکان است.
به طور کلی علائم بیماری سلیاک ممکن است یک یا چند مورد از موارد زیر باشد:
دردهای تکرار شونده شکمی، اسهال خونی، کاهش وزن، اسهال چرب، کمخونی غیر قابل توضیح، نفخ، دردهای استخوانی، انقباضات عضلانی، خستگی، تاخیر رشد، درد در مفاصل، تشنج، سوزن سوزن شدن پاها، آفتهای دردناک دهانی، آسیبهای پوستی دردناک به نام Herpetiforms، تاخیر در قاعدگی یا نامنظم شدن دوران عادت ماهانه، تاخیر در رشد دندانها، کم خونی و تاخیر در رشد و کاهش وزن از علائم سوء تغذیه یعنی دریافت ناکافی مواد مغذی که این موارد به عنوان یک مشکل جدی برای تمامی افراد به خصوص کودکان، ممکن است پیش آید.
بعضی از افراد مبتلا به سلیاک هیچ علامتی ندارند، زیرا قسمت سالم روده قادر به جذب مواد مغذی کافی برای پیش گیری از بروز علائم است. با وجود این مسئله، این افراد همچنان در معرض خطر ابتلا به بیماریهای همراه سلیاک خواهند بود.
به طور معمول تشخیص سلیاک سخت است. زیرا تعدادی از علائم آن شبیه به علائم بیماریهای دیگر مانند نشانگان روده تحریکپذیر، بیماری کرون، کولیت زخمی، دیورتیکولوزیس، عفونتهای روده کوچک، نشانگان خستگی مزمن و افسردگی است.
تحقیقات اخیر نشان میدهند که سطح آنتی بادیهای خاص در خون افراد مبتلا به سلیاک بالاتر از حد طبیعی است.این آنتیبادیها توسط سیستم ایمنی خود فرد در پاسخ به ترکیباتی که به بدن آسیب میرساند، ایجاد میشوند. بنابراین برای تشخیص بیماری سلیاک، پزشکان، سطح آنتیبادیهایی از خون را که، به گلوتن حساس هستند میسنجند، این آنتیبادیها آنتی گلیادین، آنتیاندومیزیوم و آنتیرتیکولین هستند.
به دنبال تایید بیماری سلیاک توسط نتایج آزمایشگاهی و علائم موجود، پزشک ممکن است بخش کوچکی از روده کوچک را برای تعیین میزان آسیب به پرزهای روده کوچک از طریق نمونه برداری، مورد بررسی قرار دهد، زیرا نمونه برداری از روده کوچک بهترین روش برای تشخیص سلیاک است.
غربال گری برای بیمارن سلیاک روشی است که میتوان به وسیله آن افراد بدون علامت را مشخص کرد. در این افراد نیز آزمون آنتیبادیهای بیماری سلیاک در آنها تشخیص داده شده است. که باید تحت آزمایش و بررسی قرار گیرند. آمار نشان میدهد که در حدود ۱۰ درصد از اقوام درجه یک بیماران، مانند پدر و مادر و فرزندان آنها مبتلا به سلیاک هستند. باید خاطر نشان کرد هر چه قدر طول مدت تشخیص بیماری، طولانی تر و زمان عدم درمان، مدتدارتر باشد شانس پیشرفت بیماری، سوءتغذیه و ایجاد بیماریهای همراه، افزایش خواهد داشت.
علايم سلياك:
علايم بيماري سلياك مي تواند به شكل مشكلات روده اي و يا در اثر سوء تغذيه تظاهر يابند.
نكته:۵۰ درصد افراد مبتلا به سلياك فاقد هرگونه علايم روده اي ميباشند.
۱- علايم كلاسيك: اسهال حجيم، بدبو و رنگ پريده-كاهش وزن-كندي رشد-كوتاهي قامت-خستگي مزمن-سوء جذب چربي (مدفوع حجيم و روغني ميگردد)-كم خوني فقر آهن-درد شكم-ورم شكم-نفخ-يبوست-زخم هاي دهاني-افسردگي-گرفتگي عضلاني-درد استخوان.
۲-به علت آسيب به روده درجاتي از عدم تحمل لاكتوز بروز ميكند.
۳-تغيير در ساختار روده باريك جذب ريز مغذي ها، مواد معدني و ويتامين هاي محلول در چربي را مختل ميسازد.
۴-عدم توانايي در جذب كربوهيدراتها و چربيها ميتواند به كاهش وزن،كندي رشد در نوجوانان و يا خستگي منجر گردد.
۵- كم خوني(آنمي): به علت سوء جذب آهن، فوليك اسيد و ويتامين B۱۲ ميتواند به كم خوني فقر آهن و كم خوني مگالوبلاستيك منجر گردد. همچنين التهاب روده باريك ممكن است به از دست رفتن ميكروسكوپي خون از روده كوچك بيانجامد.
۶- پوكي استخوان: سوء جذب ويتامين D و كلسيم ميتواند به پوكي استخوان، نرمي استخوان، كاهش تراكم استخوانها و انقباضات عضلاني (تتاني) بيانجامد.
۷- كاهش جذب ويتامين K ميتواند مكانيسم انعقاد خون را مختل كرده و به خونريزي منجر گردد.
۸- بيماري سلياك باعث افزايش تكثير باكتريهاي روده كوچك گرديده كه سوء جذب ريز مغذي ها را تشديد ميكند.
۹- كمبود ويتامينهاي A,D,E.
۱۰- نقص پادتن ايمنوگلوبين: در ۲ درصد بيماران مبتلا به سلياك مشاهده ميشود. همچنين اين عارضه ريسك ابتلا به سلياك را ۱۰ برابر ميكند. اين پادتن غشاء مخاطي دهان، مجاري هوايي و مجاري گوارش را در برابر عفونتها محافظت ميكند.
۱۱- درماتيت هرپتي فرم(HERPETIFORMIS DERMATITIS): يك اختلال پوستي مزمن است كه با بثورات جلدي خارش دار (در نواحي باسن، آرنج ها، زانوها) بروز مييابد. عامل آن آنزيم ترانس گلوتاميناز پوست ميباشد. در ۲ درصد بيماران سلياك مشاهده ميگردد.
۱۲- كندي و يا توقف رشد، و تاخير در بلوغ ممكن است بدون علايم بارز روده اي و يا سوء تغذيه شديد در نوجوانان تظاهر يابد.
۱۳- سقط جنين و ناباروري در زنان.
۱۴- صرع، آتاكسي(ATAXI)(عدم هماهنگي حركتي-فرد در راه رفتن مشكل دارد) و نوروپاتي محيطي (سوزن سوزن شدن دستها و پاها)، مشكلات روماتيسمي، ضعف وسردرد هاي ميگرني.
۱۵- عدم درمان به موقع ميتواند به سرطانهاي روده كوچك منجر گردد. ۲۰ درصد بيماران مبتلا به سلياك در صورت عدم درمان به سرطان روده كوچك دچار خواهند شد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علايم در كودكان:
۱-مشكلات يادگيري، رفتاري و تمركز.
۲-تحريك پذيري، اسهال، استفراغ، نفخ شكم، كوتاهي قد و رشد ناكافي، نقص در ميناي دندان.
چگونگی تشخيصي:
غربالگري سلياك در كودكي و نوجواني.
۱-آزمايش خون براي شناسايي پادتن هاي ENDOMYSIUM ،سطح آنتي بادي ضد گليادين و سطح آنتي بادي ضد بافتي ترانس گلوتاميناز.
۲-بيوپسي (نمونه برداري از بافت) از روده كوچك براي شناسايي آسيب به پرزهاي روده اي.
۳-آزمايش خون براي تشخيص كم خوني،سطوح كلسيم،آهن و فوليك اسيد.
درمان بیماری سلیاک
اساس درمان بیماری سلیاک، رژیم غذایی فاقد گلوتن است که در آن کلیه مواد غذایی حاوی گلوتن حذف میشوند. در بیشتر افراد، رعایت رژیم ذکر شده سبب توقف علائم میشود، به دنبال رعایت رژیم بدون گلوتن، آسیبهای ایجاد شده در روده کوچک ترمیم و از ایجاد آسیبهای بیشتر پیشگیری میشود. ترمیم پرزهای روده کوچک از زمان آغاز رعایت رژیم فاقد گلوتن شروع میشود و زمان دوره بهبودی، به طور معمول ۳ تا ۶ ماه خواهد بود، که البته این دوره در بزرگسالان به ۲ سال هم میرسد.
رژیم فاقد گلوتن، نیاز همیشگی فرد مبتلا به سلیاک است. خوردن هر نوع ماده حاوی گلوتن به هر اندازه و هر مقدار، میتواند به روده کوچک آسیب برساند. در رژیم فاقد گلوتن، مصرف کلیه مواد غذایی حاوی گندم، جو، چاودارواحتمالاً جودوسر ممنوع است. بیشتر حبوبات، ماکارونی، غلات و اکثر غذاهای فراوری شده، دارای گلوتن هستند. با وجود محدودیتهایی که وجود دارد، بیماران مبتلا به سلیاک میتوانند رژیمی متعادل با انواع غذاها، شامل نان و ماکارونی داشته باشند. برای مثال به جای آرد گندم از آرد سیب زمینی، برنج، سویا و آرد لوبیا استفاده کنند. لازم به ذکر است که برای مصرف جو دوسر نظریات متفاوتی وجود دارد، زیرا بعضی از افراد قادر به تحمل آنها هستند و بعضی دیگر نمیتوانند آن را تحمل کنند. تحقیقات بیشتری برای تایید مصرف یا عدم مصرف جو دوسر توسط بیماران سلیاک ادامه دارد و تا تایید کامل این مطلب، بیماران میتوانند طبق نظر پزشک یا مشاور تغذیهای خود عمل کنند.
گوشت، ماهی، برنج، انواع میوه و سبزی، فاقد گلتون هستند. بنابراین این گروه از بیماران میتوانند به راحتی از این گروههای غذایی در برنامه غذایی روزانه خود استفاده کنند.
پیروی از رژیم فاقد گلوتن نیاز به دقت ویژهای دارد. زمانی که در رستوران یا مدرسه و… غذا میخورید، باید مراقب منابع پنهانی گلوتن باشید. منابع پنهانی گلوتن شامل نگهدارندهها و تثبیت کنندههای استفاده شده در مواد غذایی مختلف هستند که در محصولات غذاهای تولید شده در داروها و دهان شویهها وجود دارند. در صورتی که ترکیبات موجود در محصولات، بر روی آن درج نشده باشد شما میتوانید با کارخانه تولید کننده تماس بگیرید و از وجود یا عدم وجود این مواد مطلع شوید.
نكته: برنج، ذرت (بلال)، برنج وحشي، لوبياي سويا، ارزن و دانه آفتاب گردان فاقد گلوتن ميباشند.
نكته:جو دوسر(OATS): فاقد گلوتن است، اما گاهي اوقات در كنار ساير غلات حاوي گلوتن روييده و يا همراه با آنها آسياب ميگردد. از اينرو معمولاً آلوده به گلوتن مي باشند. همچنين جو دوسر حاوي اونين(AVENIN) است كه براي مخاط روده سمي بوده و ميتواند آغازگر واكنش آلرژيك در بيماران مبتلا به سلياك باشد.
پس برای درمان نکات زیر را فراموش نکنیم :
تنها راه درمان اين بيماري پيروي از رژيم غذايي ۱۰۰ بدون گلوتن تا پايان عمر ميباشد.
پس از حذف گلوتن از رژيم غذايي روده باريك بسرعت شروع به بازسازي خود ميكند. اما در مواردي نيز اين بازسازي انجام نگرفته و بايستي از داروهاي سركوبگر سيستم ايمني (استروئيدها) براي بيمار تجويز گردد.
۱-حذف گندم، جو، جو دوسر، جوي سياه و يا چاو دار و همچنين تمام فراورده هايي كه حاوي اين غلات ميباشد. نظير: نانها، بيسكوئيت ها، كيكها، كلوچه ها، شيريني ها، پاستا (ماكاروني)، سوپ ها، سسها، پيتزا.
۲-مصرف مكمل هاي غذايي (ويتامينها و مواد معدني) براي برطرف شدن آثار سوء تغذيه.
شيوع بيماري سلياك:
شيوع آن در ۱ درصد جمعيت است. به عبارتي از هر ۱۰۰ تا ۳۰۰ نفر يكي مبتلا به سلياك است.
نكته: اين بيماري ارثي است و چنانچه يكي از بستگان نزديك شما مبتلا به سلياك باشد، احتمال مبتلا شدن شما به اين بيماري ۱۰ تا ۲۰ درصد است.
نكته: بسياري از موارد اين بيماري معمولاً تشخيص داده نشده، و يا به اشتباه نشانگان روده تحريك پذير و يا بيماري كرون تشخيص داده ميشوند.
نكته: افرادي كه مبتلا به ديابت وابسته به انسولين، كوليت روده و مشكلات تيروئيد مي باشند بيشتر مستعد ابتلا به سلياك ميباشند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نكته:
براي اينكه فردي به بيماري سلياك دچار گردد ۳ چيز بايستي روي دهد:
۱- به ارت بردن ژن اين بيماري (داشتن زمينه ژنتيكي).
۲-مصرف گلوتن.
۳-عوامل آغازگر اين ژن (استرس، تراما (عمل جراحي و يا حاملگي)، عفونتهاي ويروسي)
نکته :
بر اساس نتایج تحقیقات دانشمندان دانشگاه منچستر، خوردن شیر مادر خطر بروز بیماری سلیاک را کاهش می دهد. به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، این دانشمندان با مطالعه رابطه شیر مادر و بیماری سلیاک دریافتند، کودکانی که به مدت طولانی تری از شیر مادر تغذیه می کنند، در صورتی که بعد از، از شیر گرفتن آنها در رژیم غذائیشان گلوتن وجود داشته باشد، ۵۲ درصد کمتر به بیماری سلیاک مبتلاء می شوند. در بیماری سلیاک، بیمار نسبت به گندم و گلوتن حساسیت دارد.
در این شرایط به پزشک خود مراجعه نمایید
اگر شما یا کودکتان علایم بیماری سلیاک را دارید.
اگر علایم در عرض ۳ هفته پس از آغاز رژیم فاقد گلوتن برطرف نشده باشند.
اگر کودک دوباره وزن از دست رفته را به دست نیاورد یا رشد و نمو مناسبی مطابق انتظار نداشته باشد.
اگر تب به علایم اضافه شود.
نقش یک آنزیم در درمان مبتلایان به سلیاک :
با تشخیص بیماری سلیاک در مورد هر فرد ، او باید تحت رژِیم غذایی قرار گیرد و برای همیشه از مصرف هر ماده حاوی گندم بپرهیزد اما این محدودیت به زودی به پایان می رسد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، محققان هلندی می گویند آنزیمی به نام AN-PEP که ابتدا برای فرآیندسازی مواد غذایی ایجاد شد ، قادر به شکستن گلوتن درمعده و قبل از رسیدن آن به روده کوچک است. این یافته حائز اهمیت است زیرا روده کوچک محل آغاز سلیاک است.
استفاده از این آنزیم برای درمان سلیاک شانس بزرگی است. به گفته سرپرست این تحقیق دکتر کونیگ از دانشگاه لیدن پیش بینی اینکه آیا درمان با آنزیم فوق را می توان جایگزین رژِم غذایی فاقد گلوتن نمود یا خیر بسیار دشوار است اما لااقل بیماران می توانند گاهی بعنوان یک گزینه درمانی همراه با غذای دارای گلوتن آن را مصرف کنند.
البته این آنزیم ها فعلا در آزمایشگاه ونه در انسان بررسی شده اند. هیچ مدل حیووانی هم برای بیماری سلیاک وجود ندارد بنابراین در حیوانات قابل آزمایش نیستند.
دکتر کونیگ می گوید آنزیم AN-PEP بسیار موثر بوده و کاملا پروتئین های گلوتن را به قطعاتی که دیگر باعث التهاب روده نمی شوند می شکند.
AN-PEP از آسپرژیلوس نایجر ، یک قارچ شناخته شده ، گرفته می شود. به دلیل آنکه قارچ آسپرژیلوس در فرآیندسازی مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفته است بنظر نمی رسد درمان با آنزیم گرفته شده از آن اثرات جانبی داشته باشد.
به هر حال مرحله بعدی این مطالعات بررسی آنزیم فوق در شرایط بدن انسان است.
تاثیر شیر مادر در جلوگیری از بیماری سلیاک در کودکان
تغذیه با شیر مادر ، از کودکان در برابر عدم تحمل گلوتن که بیمای سلیک نامیده می شود ، حفظ می کند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، نتایج یک تحقیق نشان میدهد هرچه کودک از شیر مادر بیشتر تغذیه کند ، احتمال این بیماری در او کمتر است.
اما کاملا مشخص نیست که آیا این حفاظت آشکار دائمی است و یا اینکه چطور شیر مادر چنین تاثیری را اعمال می کند.
افرادی که مبتلا به بیماری سلیاک هستند یک حساسیت دائمی یاعدم تحمل نسبت به گلوتن (پروتئین موجود در غلاتی همچون گندم و جو) دارند.
مطالعات متهددی نشان داده اند که نحوه تغذیه نوزادان و فاککتورهای ژنتیکی هردو در بیماری سلیاک حائزاهمیت هستند.
در این مطالعه مشخص زمانی که برای اولین بار به نوزادانی که بطور مرتب از شیر مادر تغذیه کرده بودند ، غذاهای حاوی گلوتن دادند ظهور بیماری سلیاک ۵۳ درصد کاهش داشت.
محققان معتقدند برای این یافته ها ممکن است توضیحات مختلفی وجود داشته باشد و بهرحال تحقیقات بیشتر در این مورد را ضروری می دانند.وضعیت شیوع سلیاک در ایران درحالي كه يك درصد ازجمعيت ۷۰ميليوني كشور به بيماري سلياك مبتلا هستند اما فقط نيم درصد آنان شناسايي شدهاند. اين بيماري عمدتا ريشه ژنتيكي دارد و مبتلايان به آن نسبت به ماده گلوتن موجود در آرد گندم و جو حساسيت دارند و بايد از مواد غذايي جايگزين استفاده كنند.
براي شناسايي مبتلايان به اين بيماري در استان اصفهان تست غربالگري از سه هزار فرد كه احتمال ابتلاي آنان به اين بيماري داده ميشد به عمل آمد و ۲۰۰بيمار مشكوك به ابتلا در استان شناسايي شده اند كه پس از انجام آزمايشهاي تخصصي ابتلاي ۱۲۰نفر آنان تاييد شد.
دراستان تهران نيز ۱۵۰مبتلا بهاين بيماري شناسايي شدهاند و در برخي از استانهاي ديگر كشور نيز اقدامات محدودي براي شناسايي مبتلايان به اين بيماري انجام شده است.
هزينه آزمايشهاي تشخيصي اين بيماري بيش از يكصدهزار تومان است و امكان انجام غربالگري با توجه بههزينه بالاي آزمايشها در جامعه وجود ندارد و بيشتر مطالعات انجام شده برروي افرادي كه احتمال ابتلاي آنان به اين بيماري وجود داشته انجام شده است.
هزينه استفاده ازمواد غذايي جايگزين گلوتن براي بيماران مبتلا به سلياك سنگين است
اين بيماري بيشتر زمينه ژنتيكي دارد و ممكن است باعوارضي مانند ديابت تيپ يك، تيروئيد، بيماريهاي كبدي، ناباروي، صرع و حتي برخي سرطانهاي گوارشي همراه شود. عقب ماندگي از عوارض ابتلا به اين بيماري در دوران كودكي است.
**مرور سریع سلیاک
اطلاعات اوليه
توضيح كلي
بيماري سلياك عبارت است از يك بيماري آلرژيك در روده كوچك ، كه توسط گلوتن (يك نوع پروتئين كه در اغلب غلات وجود دارد) ايجاد مي شود. در اين بيماري ، روده كوچك نمي تواند مواد مغذي را به خوبي جذب كند. اغلب موارد بيماري سلياك ، ارثي هستند. بيماري سلياك مسري يا سرطاني نيست . اين بيماري معمولاً به هنگام دوران شيرخوارگي يا اوايل كودكي (دو هفتگي تا يك سالگي ) آغاز مي شود. امكان دارد علايم هنگامي ظاهر شوند كه كودك اول بار شروع به خوردن غذاهاي حاوي گلوتن مي كند. در بزرگسالان ، علايم ممكن است به تدريج و در عرض چند ماه يا حتي چند سال پديدار شوند.
علايم شايع
كاهش وزن يا آهسته شدن روند وزن گرفتن يك شيرخوار بعد از اضافه كردن غلات به رژيم غذايي
بي اشتهايي
مدفوع شل ، كم رنگ ، حجيم و بدبو؛ دفع گاز زياد
تورم شكم ؛ درد شكم
ظاهر عمومي نشاندهنده نرسيدن مواد مغذي به حد كافي
زخم دهاني
كم خوني يا كمبود ويتامين ، همراه با خستگي ، رنگ پريدگي ، بثورات پوستي ، يا درد استخوان
قوس برداشتن مختصر پاها (پا پرانتزي ) در كودكان
خستگي مبهم ، از نفس افتادن زودهنگام
تورم پاها
علل
بيماري سلياك يك بيماري مادرزادي است كه به علت عدم تحمل به گلوتن ايجاد مي شود. گلوتن پروتئيني است كه در اغلب غلات وجود دارد.
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه خانوادگي بيماري سلياك
حاملگي
ساير آلرژي ها
پيشگيري
در حال حاضر نمي توان از آن پيشگيري به عمل آورد.
عواقب مورد انتظار
با رعايت يك رژيم سفت و سخت فاقد گلوتن ، مي توان انتظار يك زندگي طبيعي را در اغلب بيماران داشت . روند بهبود در عرض ۳-۲ هفته آغاز مي شود.
عوارض احتمالي
در موارد نادر، حذف گلوتن از رژيم غذايي با بهبودي سريع همراه نخواهد بود.
درمان
اصول كلي
تشخيص قطعي با نمونه برداري مسجل مي شود. براي اين كار، نمونه بافتي كوچكي از روده كوچك برداشته مي شود. امكان دارد سه بار نمونه برداري انجام شود. يك بار زماني كه گلوتن در رژيم غذايي وجود دارد، يك بار زماني كه گلوتن از رژيم غذايي حذف شده است ، و دفعه سوم زماني كه دوباره گلوتن در رژيم غذايي گنجانده مي شود.
تنها انتخاب درماني ، حذف كردن گلوتن از رژيم غذايي است .
داروها
آهن و اسيدفوليك براي كم خوني
كلسيم و مكمل هاي ويتاميني در صورت كمبود
امكان دارد داروهاي كورتيزوني خوراكي براي كاهش پاسخ التهابي بدن در موارد حمله شديد بيماري تجويز شوند.
فعاليت
هيچ محدوديتي براي آن وجود ندارد.
رژيم غذايي
رژيم غذايي فاقد گلوتن . حذف كامل گلوتن از رژيم غذايي دشوار است . بنابراين در مدتي كه با رژيم جديد به تدريج خو مي گيريد صبر پيشه كنيد. برنامه ريزي رژيم غذايي با كمك متخصص تغذيه انجام مي پذيرد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا كودكتان علايم بيماري سلياك را داريد.
اگر علايم در عرض ۳ هفته پس از آغاز رژيم فاقد گلوتن برطرف نشده باشند.
اگر كودك دوباره وزن از دست رفته را به دست نياورد يا رشد و نمو مناسبي مطابق انتظار نداشته باشد.
اگر تب به علايم اضافه شود
سلياك و زايمان
محققان سوئدي ميگويند خطر زايمان زودرس و تاخير رشد درون رحمي جنين در زناني كه تا زمان حاملگي از بيماري سلياك خود بياطلاع هستند زياد است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، تشخيص و درمان زودهنگام اين زنان پيش از حاملگي عوارض حاملگي را كمتر ميكند.
با تشخيص زود هنگام بيماري در اين زنان و شروع رژيم غذايي بدون گلوتن التهاب روده كوچك كم ميشود. به اين ترتيب با درمان التهاب روده كوچك از سوء جذب مواد غذايي در اين زنان پيشگيري ميشود.
با درمان سوء جذب عوارض حاملگي نيز در اين زنان كاهش مييابد.
محققان بيماستان دانشگاهي اوربو در سوئد اطلاعات حاصل از ۲/۸ميليون تولد در فاصله سالهاي ۱۹۷۳تا ۲۰۰۱از مادران سالم را با ۲۰۷۸تولد از مادران مبتلا به سلياك كه بيماري فقط در ۱۱۴۹تن از آنها پيش از زايمان تشخيص داده شده بود با هم مقايسه كردند.
نتايج اين مطالعه كه در نشريه “ “gastroenterologyبه چاپ رسيد نشان داد تاخير رشد داخل رحمي، تولد نوزاد كم وزن، زايمان زودرس و كاهش وزن جفت تنها در زناني كه تا هنگام حاملگي بيماري سلياك در آنها تشخيص داده نميشود ديده شد.
در حالي كه تشخيص زود هنگام اين بيماري دستكم دو سال قبل از بارداري از بروز تمام عوارض ناخواسته مذكور پيشگيري ميكند.
اين مطالعه بر تشخيص زودرس اين بيماري در سالهاي اوليه عمر تاكيد ميكند. اين بيماري دستكم يك تا دو سال پيش از حاملگي بايد تشخيص داده شود. با شروع درمان و بهبود التهاب روده از سوء تغذيه مادر باردار پيشگيري ميشود.
در زناني كه سابقه تولد زايمان زودرس و يا تولد نوزاد كوچك دارند و از خستگي و ضعف و دردهاي شكمي رنج ميبرند بايد به بيماري سلياك مشكوك شد.
عوامل افزایش دهنده خطردرسلیاک
سابقه خانوادگی بیماری سلیاک
حاملگی
سایر آلرژیها
پیشگیری
در حال حاضر نمیتوان از آن پیشگیری به عمل آورد.
عواقب مورد انتظار
با رعایت یک رژیم سفت و سخت فاقد گلوتن، میتوان انتظار یک زندگی طبیعی را در اغلب بیماران داشت. روند بهبود در عرض ۳-۲ هفته آغاز میشود.
عوارض احتمالی
در موارد نادر، حذف گلوتن از رژیم غذایی با بهبودی سریع همراه نخواهد بود.
بيماري سيلياك در كشورهاي در حال توسعه
در دهه ۸۰ ميلادي با استفاده از تست هاي ساده سرلوژيكي به تدريج مشخص شد كه شيوع بيماري سيلياك در كشور هاي مختلف خاورميانه و شمال افريقا و هند ( كشورهاي در حال توسعه ) تقريبا به همان اندازه كشورهاي غربي است . شيوع سيلياك در مناطقي كه در معرض خطر قرار دارند ۳% تا ۵% است .
تظاهرت كلينيكي سيلياك به طور مشخصي با سن و مدت گستردگي بيماري تغيير مي كند . مطالعات كلينيكي نشان داده است كه ظهور اين بيماري در اروپا و خاور ميانه با نشانه هاي غير اختصاصي يا حتي بدون نشانه هاي معمولي همراه است كه در بعضي اوقات نشانه هي هم ندارد .
با توجه به انكه گندم يك غذاي عمده و همگاني در اغلب كشورها بوده اين امكان وجود دارد در پي استفاده زياد نسبت به ان مقاومت و خود ايمني پيدا كنند و موجب پديد امدن نشانههايي خفيف تر مي گردد كه اين نشانه ها مي توتنند با سندروم روده تحريك پذير( Ibs ) يا اختلالات معدی روده اي شناخته نشده اشتباه شود. يك شاخص عمده سيلياك (CD) در كشورهاي جهان سوم توام بودن آن با اسهال مزمن يا كم خوني فقر آهن است .
بهترين روش براي تشخيص CD در بيماراني كه اسهال دارند تست سريولوژيكي (واكنش آنتي ژن – آنتي بادي ) و بیوسپی روده كوچك مي باشد . با توجه به كمبود امكانات لازم براي تامين رژيم فاقد گندم (gloten Free ) در كشورهاي خاورميانه ارائه يك رژيم مداوم ومفيد هم براي بيماران و هم پزشكان
كار سخت است.
ارتباط ميان ابتلا به سلیاک و فصل تولد نوزاد
احتمال ابتلا به نوعي بيماري گوارشي به نام سلياك در كودكاني كه در فصل تابستان متولد شده اند بيش از سايرين است سلياك نوعي اختلال گوارشي نسبتا شايع است كه در نتيجه حساسيت به پروتئيني به نام گلوتن كه در گندم و برخي مواد غذايي ديگر مانند برنج و جو وجود دارد پديد مي آيد و باعث پيدايش علائمي مانند دل درد , اسهال , سوئ جذب و برخي عوارض ديررس در فرد مبتلا مي گردد. نتايج مطالعات ۲۴ ساله پژوهشگران سوئدي روي ۲۱۵۱ كودك مبتلا به بيماري سلياك نشان مي دهد , شيوع اين بيماري دركودكاني كه در فصل تابستان به دنيا آمده اند , تا پيش از سن دو سالگي به مراتب بيش از ساير همسالان آنها است. اين محققان با توجه به نتايج اين پژوهش تماس با برخي عوامل محيطي كه ميزان آنها در طول مدت سال تغيير مي كند را در بروز اين بيماري دخيل مي دانند.
رژيم غذايي فاقد گلوتن براي بيماران مبتلا به سلياك
اصول رژيم غذايي فاقد گلوتن
«مقادير بسيار جزئي گلوتن (حتي يك مولكول) به اندازة مقادير فراوان آن مضر است» . سلياك نوعي بيماري گوارشي مزمن است كه در افراد حساس به گلوتن بروز ميكند. گلوتن پرتئيني است كه در غلاتي مثل گندم، جو، جوي سياه و چاودار پيدا ميشود و با تأثير بر پرزهاي روده باعث كاهش جذب غذا و در نتيجه بروز علامتهاي مختلف ميشود. تنها درمان بيماري سلياك رژيم غذايي فاقد گلوتن براي تمام عمر ميباشد.
مبتلايان به سلياك لازم است بدانند كه با رعايت برنامه غذايي و حذف كامل غلات غيرمجاز ذكر شده به طور كامل بهبود مييابند وليكن بايد تا پايان عمر در پرهيز كامل از چنين غلاتي بوده و برنامه غذايي مناسب خويش را رعايت نمايند.
اين مطالب جهت كمك به افرادي كه نيازمند به رعايت رژيم فاقد گلوتن ميباشند تهيه شده است، در اين جزوه غذاهاي اصلي كه شما ميتوانيد از آنها استفاده كنيد و همچنين غذاهايي كه مجاز به استفاده از آنها نيستيد ذكر شده است، در انتهاي آن نيز طرز تهية نان و يك نوع شيريني فاقد گلوتن شرح داده شده است.
آنچه مبتلايان به سلياك بايد در مورد تغذية خود بدانند:
رژيم غذايي در بيماران مبتلا به سلياك بسته به شدت بيماري از لحاظ پرهيز و نحوة استفاده ساير مواد غذايي متفاوت بوده و فرد بايد همواره مورد پيگيري تغذيهاي نزد مشاوران تغذيه قرارگرفته و از لحاظ كفايت انرژي و مواد مغذي موجود در برنامة غذايي خود توسط مشاوران تغذيه اطمينان حاصل نمايد. اين افراد نياز به انرژي مناسب براساس نيازهاي شخصي خود داشته و بايد از برنامه غذايي با پروتئين بالا (به ميزان ۱۰۰ تا ۱۲۰ گرم روزانه براي بالغين و ۳ تا ۴ گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن براي كودكان) برخوردار باشند. همچنين مايع بصورت روزانه توصيه ميشود كه مشاور تغذيه با توجه به وضعيت جسماني بيمار به تدريج چربي رژيم غذايي به ميزان بيشتري در نظر ميگيرد.
فرد مبتلا به سلياك لازم است بداند كه نسبت به پروتئين كلية غلاتي كه بطور معمول از آنها نان تهيه ميشود نظير گندم، جو، جوي سياه و چاودار، عدم تحمل دارد. لذا به هيچ وجه مجاز به مصرف چنين غلاتي نميباشد مانند انواع نانهاي معمولي، ماكاروني و اسپاگتي، انواع كيك و بيسكويتهاي معمولي و انواع كلوچه ها، همچنين مصرف كليه محصولات غذايي كه در تهية آنها از اينگونه غلات استفاده شده است، ممنوع ميباشد مانند سوسيس، كالباس و سوپهاي آماده، حتي اگر مشكوك به استفاده از آرد اين غلات در تهيه و پخت برخي از غذاها ميباشد، بايد از آنها استفاده ننمايد بنابراين سوپهاي آماده و سسهايي كه در رستورانها عرضه ميشوند و حتي سبزيجات پخته شده در رستورانها ممنوع ميباشد.
بهتر است در هنگام خريد خوراكيها به مواد غذايي مورد استفاده درتهيه آنها دقت نموده و آنهايي را كه شامل غلات و آردهاي ممنوعه هستند، استفاده نكنيد.
غذاهايي كه حاوي گلوتن ميباشد و بايد از آنها پرهيز كرد:
-تمام غذاهايي كه معمولاً حاوي گندم و جو، جو دوسر و گندم سياه يا چاودار و آرد آنها.
-انواع نانهاي معمولي، نان خشك، بيسكويت، باگت، نان سفيد و سياه.
-كليه گوشتهاي كنسرو شده، سوسيس، كالباس، كتلت، كباب كوبيده رستورانها، شنيسل گوشت و مرغ، ماكاروني، رشتهفرنگي، غذاهاي حاوي جو، شوربا، فرني، با آردهاي فوق.
-سس سفيد و سس گوجه فرنگي، نشاسته گندم.
-قهوه فوري، نسكافه، شير شكلات، نشاسته گندم.
-كليه شيرينيهاي تهيه شده با آرد گندم، گز، سوهان، حلوا، ترحلوا، شكلات و بعضي از انواع آب نبات، كمپوت و انواع مواد غذايي كنسرو شده و كليه غذاهايي كه با آرد غيرمجاز تهيه شود.
-چيپس سيب زميني، كشك، مارگارين، سركه سفيد، سسهاي آماده.
-شكر قهوهاي، آجيل بوداده، دارچين.
-ويفرها و انواع بيسكويت.
نكته:
بهتر است در ماههاي ابتدايي رعايت رژيم فاقد گلوتن از مصرف شير و فرآوردههاي حاوي شير جلوگيري كرد.
هرگاه به غذايي مشكوك بوديد بهتر است مصرف نكنيد.
نكته:
در صورتي كه فرد مبتلا دچار اسهال ميباشد، مصرف شير براي دو ماه اول درمان ممنوع ميباشد و بجاي استفاده از شير، فرد ميتواند از ماست جهت تأمين نيازهاي مواد معدني و پروتئيني خود استفاده نمايد و پس از رفع و بهبود اسهال ميتوان از شير به تدريج در برنامه غذايي خود استفاده نمايد.
چون در مبتلايان به سلياك كمبود اسيدفوليك، آهن، ويتامين B۱۲ و نيز كلسيم شايع ميباشد. رژيم غذايي اين افراد بايد از نظر دارا بودن چنين مواد معدني و ويتامينهايي غني باشد و در صورت لزوم از قرص آهن، اسيد فوليك و مولتي ويتامين استفاده شود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمونهاي از رژيم فاقد گلوتن كه بيمار مبتلا به سلياك ميتواند از آنها استفاده نمايد:
آشاميدنيها:
چاي، آب، شير بدون چربي و يا كم چربي، نوشابههاي غيرالكلي
نانها، غلات و حبوبات:
نان ذرت يا تهيه شده با آرد ذرت، بلال، سيبزميني، برنج، عدس، لوبياي قرمز و در حالت بهبود انواع حبوبات بصورت كامل (افراد مبتلابه سلياك ميتوانند از ذرت و يا آرد برنج، انواع شيرينيها و رشته را تهيه نموده و مصرف كنند كه در پايان طرز تهيه ۲ مورد از آنها شرح گرديده است.)
پنير و تخم مرغ:
پنير كم چرب و پاستوريزه، تخم مرغ به هر شكل
دسرها:
ميوه، بستني خانگي، ژلاتين ساده يا با ميوه، دسرهاي تهيه شده با آرد ذرت
ميوه و سبزي:
ميوه بصورت پخته و تازه در صورت تحمل و طبق توصيه مشاور تغذيه و نيز سبزيهاي پخته يا كنسرو شده (آلو، گوجه، عصارة آنها و ميوهها با پوست و هسته در ابتدا توصيه نميشوند)
گوشتها:
انواع گوشتهاي بيچربي، كم چربي بصورت كباب شده يا بخارپز، ماهي و مرغ
سوپها:
انواع سوپهاي تهيه شده با آرد ذرت يا برنج و فرني با آرد برنج
شيرينيها:
انواع شيرينيهاي تهيه شده از سيب زميني، آرد برنج و ذرت، عسل، مربا، مارمالاد، شكر و شربتها
آجيلجات:
بادام، پسته، گردو، فندق، آفتابگردان و بطور كلي تمام آنها در صورت عدم بروز اسهال و تحت نظر مشاور تغذيه
روغن:
روغن ذرت، روغن زيتون، آفتابگردان، روغن بادام زميني، روغن مايع
نكته:
درميان انواع تنقلاتي كه از غلات تهيه شدهاند، برشتوك به دليل اينكه از ذرت تهيه شده است، مجاز ميباشد و چيپس در صورتي كه از آرد غلات ممنوعه عاري باشد نيز مجاز ميباشد. لازم به ذكر است كه خميردندانCrest فاقد گلوتن ميباشد.
طرز تهية شيريني ذرت:
آرد ذرت به ميزان ۱۱۰ گرم، شكر ۱۰۰ گرم به صورت پودر شده، تخم مرغ ۳ عدد، وانيل به ميزان كم در صورتيكه از عدم وجود غلات ممنوعه در آن مطمئن باشيد و يا پوست ليموترش پودر شده يا رنده شده بجاي وانيل سفيده تخم مرغ را با نصف شكر خوب هم ميزنيم. بعد زردة تخم مرغ را با نصف شكر خوب هم ميزنيم. سپس هر دو را كاملاً با هم مخلوط ميكنيم و كمكم آرد ذرت را به آن اضافه كرده و مخلوط ميكنيم. آنگاه قالب حاوي مخلوط حاصل را در طبقة وسط فر با درجة حرارت ۱۷۵ درجه سانتيگراد به مدت ۲۰ دقيقه قرار ميدهيم. پس از اين مدت شيريني ذرت به دست آمده آماده مصرف ميباشد.
طرز تهية نان ذرت و برنج:
شير گرم ۲۰۰ سيسي، تخم مرغ ۱ عدد، آرد برنج ۳۷۵ گرم، بلغور ذرت ۷۵ گرم
(بايد توجه داشته باشيد كه بلغور ذرت زرد رنگ است كه از آن بايد در تهية اين نوع نان استفاده شود زيرا در بازار آرد ذرت نيز وجود دارد كه به رنگ سفيد ميباشد و برخي از فروشندگان به آن نيز بلغور ذرت ميگويند و آنرا به جاي بلغور ذرت ميفروشند)، شكر يا پودر قند ۱ قاشق مرباخوري، نمك ۱ قاشق مرباخوري، پودر خمير ترش از نوع ريز ۷ گرم (۱ قاشق سوپخوري)، كره نرم شده ۴۰ گرم (۳ قاشق سوپخوري)، زرده تخم مرغ و كنجد در صورت تمايل جهت تزئين روي كيك.
آرد برنج و بلغور ذرت را با پودر قند يا شكر و نمك خوب مخلوط ميكنيم. كمكم كره نرم شده را به آن اضافه ميكنيم و ضمن اضافه كردن آنرا خوب هم ميزنيم (مخلوط الف) از طرف ديگر تخم مرغ را داخل بقيه آب گرم باقيمانده ريخته و كاملاً هم زده و مخلوط ميكنيم (مخلوط ب). مخلوط تخم مرغ و آب گرم (مخلوط ب) را به مخلوط تهيه شده قبلي (مخلوط الف) اضافه ميكنيم و به خوبي هم مي زنيم. بعد كم كم آرد برنج را به آن اضافه نموده و ضمن اضافه كردن با همزدن آنرا با خمير تهيه شده مخلوط ميكنيم و پس از مخلوط شدن كامل آنها شير را نيز به تدريج به آن اضافه نموده و با قاشق به خوبي هم ميزنيم تا خمير مورد نظر حاصل شود. كمي آرد برنج را روي قالب شيريني بزرگي ريخته و سطح آنرا صاف ميكنيم و سپس خمير به دست آمده را روي قالب شيريني پخش ميكنيم و قالب شيريني را در فر با حرارت ۲۰۰ درجه سانتيگراد به مدت ۳۰ دقيقه قرار ميدهيم تا روي نان طلايي شود. پس از طلايي شدن روي نان آن را از فر بيرون آورده و استفاده ميكنيم.
در صورت تمايل به تزئين نان مورد نظر، قبل از قرار دادن خمير در فر روي سطح آنرا كمي با زرده تخم مرغ و كنجد، بصورت يك لايه نازك تزئين ميكنيم سپس در فر با همان درجة حرارت و زمان قرار ميدهيم.
مقدمه
يكي از بيماريهاي كشنده در كشورهاي در حال توسعه، بيماري سرخك است كه ميزان كشندگي آن در حدود ۱ تا ۵ درصد و در بعضي مناطق در حدود ۱۰ تا ۳۰ درصد تخمين زده شده است. بهبود پوشش جاري واكسيناسيون، باعث كاهش موارد ابتلا به سرخك و در نتيجه كاهش موارد مرگ ناشي از سرخك گرديده است.
طي دهه ۱۹۸۰ ميلادي بهدنبال بسيج جهاني واكسيناسيون كودكان، پوشش ايمنسازي افزايش چشمگيري پيدا كرد و در سال ۱۹۸۹ ميلادي، كاهش ميزان ابتلا به سرخك تا ۹۰ درصد و كاهش ميزان مرگ و مير ناشي از آن تا ۹۵ درصد ( اين آمار در مقايسه با ميزان ابتلا و مرگ و مير، قبل از انجام برنامههاي واكسيناسيون، داده شده است) در برنامة كار مجمع جهاني بهداشت قرار گرفت.
در گردهمايي جهاني سال ۱۹۹۰، رسيدن به پوشش۹۰ درصدي تا سال ۲۰۰۰ بهعنوان هدف براي واكسن سرخك و ساير واكسنهاي برنامه گسترش ايمنسازي مطرح گرديد و متعاقباً حذف سرخك در سه منطقه از شش منطقه سازمان جهاني بهداشت (منطقه امريكا تا سال ۲۰۰۰، منطقه اروپا و منطقه مديترانه شرقي تا سال ۲۰۱۰) به عنوان هدف در نظر گرفته شد. مناطق آفريقايي و آسياي جنوب شرقي و غرب اقيانوس آرام، اهداف قبلي مجمع جهاني بهداشت مبني بر كاستن ميزان ابتلا و مرگ را حفظ نمودند. در سال ۲۰۰۰، سازمان جهاني بهداشت و يونيسف توصيه كردهاند كه كشورها بايد علاوهبر پوشش گستردة دوز اول واكسن سرخك، فرصت دومي را نيز براي تمامي كودكان به منظور ايمنسازي عليه سرخك، فراهم نمايند. موارد گزارش شده سرخك، طي دهه ۱۹۸۰ و اوايل دهه۱۹۹۰، كاهش يافت و در اواسط دهه ۱۹۹۰، ثابت باقي ماند. درسال ۲۰۰۰ ميزان موارد سرخك در سطح جهان در مقايسه با ميانگين ساليانه ۵ سال قبل، افزايش ۱۳ درصدي پيدا كرد كه پس از انجام بسيجهاي واكسيناسيون، تعداد موارد گزارش شدة سرخك به شدت كاهش يافت (كاهش در ميزان ابتلا به ميزان تقريبي بيش از ۹۹ درصد) درسال ۲۰۰۰ سرخك، مسئول نصف موارد مرگ ناشي از بيماريهاي قابل پيشگيري با واكسن بود. البته ميزان مرگ و مير جهاني سرخك تا سال ۲۰۰۰ در مقايسه با دوران قبل از مصرف واكسن، ۸۷ درصد كاهش يافته است.
در سال ۲۰۰۱، سازمان جهاني بهداشت و يونيسف با توجه به بار جهاني بيماري سرخك، برنامه استراتژيك مشتركي را براي سالهاي ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ منتشر كردند. اهداف برنامه، كاهش ميزان ابتلا به سرخك تا ۵۰ درصد در مقايسه با سال ۱۹۹۹ و حذف سرخك ميباشد. استراتژيهاي طراحي شده (راهبردها) در اين برنامه عبارتند از :• پوشش بالاي نوبت اول واكسيناسيون ؛
• تأمين فرصت دوم ايمنسازي عليه سرخك براي تمام كودكان از طريق فعاليتهاي ايمنسازي تكميلي و يا اجراي نوبت دوم واكسيناسيون ؛
• مراقبت موارد ابتلا وتأييد آزمايشگاهي موارد مشكوك به سرخك ؛
• درمان مؤثر موارد سرخك ؛
• ادغام فعاليتهاي كنترل سرخك با ساير فعاليتهاي ايمنسازي و فعاليتهاي برنامه مراقبتهاي اوليه بهداشتي.
درسال ۱۹۹۷، كشورهاي عضو منطقه مديترانه شرقي سازمان جهاني بهداشت، مصوبة حذف سرخك در منطقه تا سال ۲۰۱۰ را تصويب كردند. اين مصوبه، شامل چهار استراتژي است:
۱- انجام واكسيناسيون سرخك و تداوم آن بهمنظور پوشش بيش از ۹۵ درصد كودكان ؛
۲- واكسيناسيون همزمان همه كودكان، بدون در نظر گرفتن سابقه واكسيناسيون قبلي يا ابتلا به بيماري (بسيج واكسيناسيون عمومي) ؛
۳- انجام بسيج ملي واكسيناسيون دورهاي (هر ۳ تا ۵ سال) براي تمام كودكاني كه بعد از آخرين بسيج واكسيناسيون به دنيا آمدهاند يا پوشش جاري بيش از ۹۵ درصد براي دومين نوبت واكسن سرخك ؛
۴- تقويت نظام مراقبت سرخك وتأييد آزمايشگاهي موارد مشكوك.
اصطلاحات برنامه :
كنترل سرخك : كنترل سرخك به معناي كاهش ميزان ابتلا و ميزان مرگ و مير بر اثر بيماري سرخك و منطبق بر اهداف از پيش تعيين شده است.
حذف سرخك :
موقعيتي (مرحلهاي) است كه در آن انتقال محلي سرخك در يك ناحيه جغرافيايي بزرگ، متوقف شده است و بيماري، بهدنبال ورود يك فرد مبتلا به منطقه، انتقال نمييابد.
ريشهكني سرخك :
به معناي قطع انتقال جهاني سرخك در نتيجه تلاشهاي بهعمل آمده است.
طغيان :
هرگاه تعداد موارد مشاهده شده نسبت به موارد مورد انتظار (در يك ناحيه جغرافيايي و دورة زماني مشابه) افزايش يابد اصطلاحاً طغيان گفته ميشود.
تعريف طغيان بستگي به مرحلة مراقبت سرخك دارد. براي مثال كشور ما كه در مرحلة حذف قرار دارد حتي يك مورد ابتلاء به سرخك با ويروس بومي بهعنوان طغيان تلقي ميگردد.
بيماري سرخك :
سرخك، بيماري حاد بثوري، بسيار مسري و با قدرت انتشار زياد است و علائم مقدماتي آن تب، پرخوني ملتحمه چشم (احتقان ملتحمه) آبريزش از بيني، سرفه و ايجاد نقاط سفيد در زمينة قرمز بر روي سطح مخاطي دهـان (Koplic Spots) هستند. معمولاً در روز سوم تا هفتم بعد از شروع بيماري، بثورات ابتدا در صورت (ناحيه خط مو ) ظاهر ميشوند، سپس به تمام بدن گسترش مييابند و ۴ تا ۷ روز نيز باقي ميمانند. دورة نهفتگي بيماري ۷ تا ۱۴ روز (معمولاً ۱۰ روز تا زمان بروز علائم اوليه و ۱۴ روز تا ظهور بثورات) است. انسان تنها مخزن ويروس محسوب ميشود. عوارض عمدة بيماري عبارتند از: عفونت گوش مياني (Otitis Media)، عفونت ريه(Pneumonia)، اسهال، سوء تغذيه، زخم قرنيه و كوري، التهاب غشاهاي مخاطي دهان (استوماتيت)، لارنگوتراكئوبرونشيت و تورم مغز (Encephalitis)، عارضـه نـادر مغـزي پـان آنـسـفـاليـت اسـكـلـروزانـت تـحـت حـاد (Subacute Sclerosing Panencephalitis = SSPE). افرادي كه قبلاً واكسينه شدهاند، ممكن است تظاهرات باليني با مشخصات ذكر شده را بهطور كامل نداشته باشند.
عامل بيماري، :
موربيلي ويروس (Morbilli Virus) است. و نوع ژن (ژنوتيپ) ويروس سرخك در ايران از نوع D۴ ميباشد كه در مرحله حذف، دانستن نوع ويروس بهمنظور مشخص كردن چرخش ويروس در طبيعت و تشخيص بومي يا غير بومي بودن آن، داراي اهميت است.
بيماري از ديدگاه نحوة گزارشدهي در تقسيمات سازمان جهاني بهداشت در گروه A قرار دارد. (يعني گزارشدهي موارد بيماري الزامي است و بايد با سريعترين راههاي ممكن نظير تلفن، صورت پذيرد).
دوره قابليت سرايت بيماري :
اين مسئله از ديدگاه برنامه مراقبت، فوقالعاده با ارزش است. بهطور معمول از ۳ تا ۵ روز قبل از بروز بثورات سرخكي و تا ۴ روز پس از آن، بيماري، مسري تلقي ميشود.
جداسازي :
در بيمارستان از مرحلة آبريزش بيني و قبل از ظهور تب تا ۴ روز بعد از بروز بثورات (راشهاي) پوستي، خطر انتشار ويروس به ساير بيماران بستري و در معرض خطر، وجود دارد. (درمورد مبتلايان به اختلالات ايمني، اين احتمال تا پايان دورة بيماري وجود دارد).
نحوه مراقبت از موارد تماس بيماري :
• افراد در معرض تماس با فرد مبتلا به سرخك (بدون سابقه واكسيناسيون) در صورت نداشتن ممنوعيت دريافت واكسن، بايستي واكسينه گردند و در صورتيكه امكان تجويز واكسن به هر علتي براي آنان ميسر نباشد، بايد۱۴ روز تحت مراقبت قرار بگيرند و بروز تب در آنها بهعنوان احتمال شروع بيماري تلقي گردد. طول مدت استراحت و جداسازي اين افراد برمبناي تشخيص پزشك معالج خواهد بود.
• افراد خانوادة فرد مشكوك كه واكسينه نشدهاند و سن آنها بين ۹ ماه تا ۲۵ سال است، بايد در فاصلة زماني كمتر از ۷۲ ساعت بعد از شروع علائم در بيمار، واكسينه شوند. در مورد كودكان كمتر از ۹ ماه و زنان باردار، تجويز ايمونوگلوبولين استاندارد (به مقدار ۲/۰ ميليليتر بهازاء هر كيلوگرم وزن و حداكثر ۱۵ ميليليتر) توصيه شده است. كليه افراد دريافتكننده ايمونوگلوبولين اختصاصي سرخك بايد ۵ ماه بعد واكسينه شوند. (تجويز واكسن قبل از اين مدت، بياثر خواهد بود).
• در مدارس بلافاصله بعد از تشخيص باليني بيماري، تمامي محصلين مدرسه بايد از نظر سابقة واكسيناسيون و دريافت ۲ نوبت واكسن سرخك بررسي شوند و در صورت تكميل نبودن واكسيناسيون (بر اساس كارت واكسن يا حافظه والدين)، بلافاصله واكسينه گردند. بررسي موارد در مدت ۴۸ ساعت بعد از شناسايي مورد اوليه، ضروري خواهد بود.
توجه :
۱- اگر در يك كانون تجمعي (مدرسه، اداره، پادگان و …) يك مورد قطعي مبتلا به سرخك گزارش گردد و علائمي از گردش ويروس در مدت سه هفته پس از شروع ابتلا نفر اول وجود داشته باشد، بايد تمامي افراد ۹ ماه تا ۲۵ سال آن كانون بدون توجه به سابقة واكسيناسيون، واكسينه شوند.
۲- اگر در يك كانون تجمعي، طي حدود ۱۴ روز، دو مورد مشكوك به سرخك يا بيشتر مشاهده گرديد، بايد تمامي افراد ۹ ماه تا ۲۵ سال آن كانون را بدون توجه به وضعيت واكسيناسيون قبلي، واكسينه نمود.
۳- در بررسي موارد، بايد در همان بلوك مسكوني يا همسايگان ( تا شعاع ۱۰۰۰ متر) نسبت به پاسخگويي سئوالات زير و بيماريابي اقدام نمود:
• آيا در يك ماه اخير، مورد ديگري با علائم مشابه ديده شده است؟
• وضعيت واكسيناسيون افراد زير۲۵ سال در اين منطقه چگونه است؟ (در اين افراد بايد بررسي وضعيت واكسيناسيون انجام شود)
• بيمار به چه مكانهايي (مدرسه، اداره، پادگان و…) تردد نموده است؟ (اين مكانها بايد بررسي و بيماريابي شوند)
۴ - بهمنظور پيشگيري در موارد تماس، از واكسن حاوي جزء سرخك (M يا MRيا MMR ) استفاده گردد.
پيشگيري :
جهت پيشگيري واكسن زنده سرخك يا MMR يا MR، (طبق دستورالعمل واكسيناسيون كشوري)، به ميزان ۵/۰ سيسي، زير جلدي توصيه ميگردد.
واكسن سرخك ( توليد ايران ) :
واكسن سرخك، ويروس ضعيف شده سرخك (بهوسيلة پاساژهاي متوالي و مكرر) از سويه ادمونستون سوشAIK-HDC است كه به سلول رويان انسان، عادت نموده و براي حفظ آن از آلودگي، كانامايسين و نئومايسين و همچنين مقدار كمي مادة تثبيت كننده به آن افزوده شده است.
موارد منع واكسيناسيون :
۱- داشتن بيماريهاي حاد تبدار با تب متوسط تا شديد (بالاتر از ۵/۳۸ درجه سانتيگراد)؛
۲- قبل از گذشت حدود يك ماه از تزريق يك واكسن ويروسي زنده ديگر (درعين حال اگر ۲ واكسن، همزمان و در نقاط مختلف بدن تزريق شوند، مانعي ندارد و بديهي است رعايت فاصله بين واكسن خوراكي پوليو و واكسن تزريقي سرخك، لزومي ندارد) ؛
۳- نقص ايمني و بدخيميها ؛
۴- بارداري ؛
۵- حساسيت شديد نسبت به آنتي بيوتيكهاي بهكار رفته در واكسن (مثل نئومايسين و كانامايسين).
عوارض واكسن :
عوارض واكسن به واكنشهاي موضعي و واكنشهاي عمومي، تقسيمبندي ميشود، بيشتر اين واكنشها خفيف هستند و خودبهخود بهبود پيدا ميكنند.
عوارض خفيف و شايع واكسن سرخك /MMR/MR :
۱- عوارض موضعي (Local Reaction) شامل: درد، تورم و يا قرمزي محل تزريق كه در حدود ۱۰% موارد مورد انتظار است.
۲- واكنشهاي عمومي(Systemic Reaction) :
• در ۵ تا ۱۵ درصد واكسينه شدهها بهوسيلة واكسن سرخك، تب، راش و يا التهاب ملتحمه مشاهده ميشود.
• واكنش نسبت به جزء اوريون واكسن MMR، شامل تورم غدد پاروتيد و واكنش نسبت به جزء سرخجه واكسن MMR، شامل درد مفاصل و تورم غدد لنفاوي است. ورم مفاصل نيز در ۱% از كودكان و ۱۵% از بزرگسالان واكسينه شده، مشاهده ميشود.
درد مفاصل (آرترالژي): معمولاً در مفاصل محيطي كوچك بهوجود ميآيد و اگر بيشتر از ۱۰ روز باقي بماند، پايدار، و اگر كمتر از ۱۰ روز باقي بماند، گذرا ناميده ميشود.
اختلال عملكرد مغزي (آنسفالوپاتي): يك كسالت عمده با شروع حاد است كه با دو علامت از علائم ذيل مشخص ميشود:
۱- تشنج
۲- تغييرشديد سطح هوشياري كه يك روز يا بيشتر بهطول انجامد
۳- تغيير آشكار رفتاري كه بهمدت يك روز يا بيشتر ادامه يابد. (اين تغيير بايد ۶ تا ۱۲ روز بعد از واكسيناسيون سرخك يا MMR اتفاق افتاده باشد.)
توجه: تورم مغزي (آنسفاليت) ناشي از واكسن، بين روز پنجم تا پانزدهم پس از تزريق واكسن بهوجود ميآيد.
كاهش پلاكت (ترومبوسيتوپني): كاهش تعداد پلاكت سرم به ميزان كمتر از ۵۰.۰۰۰ در ميليليتر است و ميتواند به كبودي يا خونريزي منجر گردد.
واكنش افزايش حساسيت (آنافيلاكسي): واكنش آلرژيك شديد و فوري (چند دقيقه تا نيم ساعت) كه از طريق بروز اختلال در سيستم گردش خون باعث تغيير سطح هوشياري، كاهش فشار خون، ضعيف بودن يا از بين رفتن نبض وانتهاهاي سرد شده و ممكن است با انقباض مجاري هوايي (برونكواسپاسم) و يا ادم حنجره همراه باشد.
واكنش شبه افزايش حساسيت (واكنش آنافيلاكتوئيد): واكنش حساسيت (آلرژيك) تشديد يافتهاي است كه در مدت ۲ ساعت پس از واكسيناسيون اتفاق ميافتد و با يك يا چند علامت از علائم زير مشخص ميشود:
۱- خسخس سينه (ويزينگ) و يا تنگينفس بهدليل انقباض منتشر مجاري هوايي سيستم تنفسي (برونكواسپاسم)
۲- ادم حنجره (لارنگو اسپاسم)
۳- يك يا چند علامت پوستي شامل كهير، ادم صورت، ادم سراسري (ژنراليزه).
تشنج : حركات غيرطبيعي اندامهاي بدن است كه از چند دقيقه تا بيش از ۱۵ دقيقه و بدون همراهي با علائم عصبي موضعي (نورولوژيك فوكال) بهطول ميانجامد و ميتواند همراه با تب و يا بدون تب باشد.
سنكوپ : به هم خوردن موقتي سطح هوشياري بهدليل كاهش اكسيژن رساني به مغز (هيپوكسي مغزي)
سندرم شوك توكسيك : اگر واكسن پس از مخلوط شدن با حلال (پس از بازسازي)*، بيش از ۶ ساعت نگهداري شود و مورد استفاده قرار گيرد، بهدليل رشد ميكروب استافيلوكك در آن، ميتواند پس از تزريق، موجب سندرم شوك توكسيك گردد. از مشخصات اين سندرم، شروع ناگهاني تب، استفراغ و اسهال در مدت چند ساعت پس از ايمنسازي است و در صورت عدم درمان، ظرف مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت، ميتواند منجر به مرگ گردد.
* (واكسنهايي كه نياز به بازسازي دارند مانند: BCG، MMR، مننژيت)
فصل ۲ :
مراقبت بيماري :
هدف از انجام مراقبت در مناطقي كه براي حذف سرخك تلاش مينمايند، عبارت است از :
۱- كشف و بررسي سريع كلية موارد مظنون به سرخك
۲- اثبات موارد بهوسيلة تشخيص آزمايشگاهي
۳- مشخص كردن منبع احتمالي بيماري (محلي يا وارده)
۴- پيشبيني و جلوگيري از طغيانهاي بيماري
۵- مشخص نمودن جمعيتهاي پرخطر*
تعريف مورد بيماري :
۱- تعريف باليني مورد بيماري: هر شخصي كه طبق نظر پزشك از لحاظ باليني به عفـونت سرخك مشكوك باشد يا هر شخص داراي نشانههاي تب و بثورات (راش) ماكولوپاپولر (غير وزيكولار) و سرفه همراه با آبريزش بيني (كوريزا) يا التهاب ملتحمه (كونژونكتيويت)
۲- تعريف آزمايشگاهي: وجود آنتيبادي IgM اختصاصي سرخك در خون بيمار.
* منظور از جمعيتهاي پرخطر، مهاجرين، حاشيهنشينهاي فقير، جمعيتهاي جابجا شده، جمعيتهاي با دسترسي مشكل، جمعيتهاي با فرهنگها و اعتقادات خاص، جمعيتهاي با پوشش پايين واكسيناسيون و … هستند.
طرح طبقهبندي باليني :
۱- تأييد شده باليني : مورد مشكوك كه با تعريف مورد باليني، مطابقت دارد.
۲- رد شده باليني : مورد مشكوك كه با تعريف مورد باليني، مطابقت ندارد.
طرح طبقهبندي آزمايشگاهي :
۱- تأييد شده آزمايشگاهي : موردي كه با تعريف مورد باليني مطابقت دارد و بهوسيلة آزمايشگاه، مورد تأييد قرار گرفته است.
۲- تأييد شده اپيدميولوژيك : موردي كه با تعريف مورد باليني مطابقت دارد و از نظر اپيدميولوژيك با مورد تأييد شدة آزمايشگاهي ارتباط داشته باشد.
۳- تأييد شده باليني : موردي كه با تعريف مورد باليني مطابقت داشته باشد ولي بهدليل كافي نبودن نمونه خون، امكان تأييد آزمايشگاهي آن وجود ندارد.
۴- مورد رد شده : مورد مشكوكي كه با تعريف باليني يا آزمايشگاهي مطابقت نداشته باشد.
در كشور ما كه براي حذف سرخك تلاش مينمايد از طبقهبندي آزمايشگاهي بيماري استفاده ميشود.
سيستم گزارشدهي :
در مرحلة حذف، مراقبت برمبناي مورد بيماري بايد مورد توجه قرار گيرد و هر مورد بايد در عرض كمتر از ۴۸ ساعت، گزارش و بررسي شود و از هر مورد مشكوك بايد نمونههاي آزمايشگاهي جمعآوري شود.
در تمام سطوح حتي در صورتيكه موردي وجود نداشته باشد، گزارشدهي بايد انجام گردد. (گزارشدهي صفر).
سيستم گزارشدهي شامل موارد ذيل است :
۱- گزارش فوري تلفني (از محيط تا بالاترين سطح) و ثبت آن
۲- گزارش ماهيانه : گزارشدهي از تمامي سطوح بهداشتي و درماني (بخش دولتي و بخش خصوصي) انجام ميگيرد. يعني گزارشدهي بايد از خانة بهداشت به مركز بهداشتي درماني مربوطه؛ از مركز بهداشتي درماني ( شهري – روستايي) به مركز بهداشت شهرستان؛ از مركز بهداشت شهرستان به مركز بهداشت استان (معاونت بهداشتي دانشگاه)؛ و از مركز بهداشت استان به مركز مديريت بيماريها صورت پذيرد. مراكز بخش خصوصي ( بيمارستان،درمانگاه، مركز بهداشتي درماني، مطب، كلينيك و …) نيز بايد براساس برنامة عملياتي تدوين شده (بنا به امكانات هر دانشگاه و شهرستان)، اطلاعات خود را به مركز بهداشتي- درماني محدودة فعاليتشان يا به مركز بهداشت شهرستان ارسال نمايند. گزارش ماهيانه از طريق تكميل فرمهاي بررسي اپيدميولوژيك و ليست خطي، انجام ميپذيرد :
الف) فرم بررسي اپيدميولوژيك موارد : اين فرم براي هر مورد بيمار، تكميل ميشود و هر ماه به مركز مديريت بيماريها، ارسال ميگردد.
ب) فرم ليست خطي موارد : اين فرم تمامي اطلاعات مورد نياز در گزارش تلفني موارد مشكوك به سرخك را داراست و هرماه به مركز مديريت بيماريها ارسال ميگردد.
۳- گزارش صفر ماهيانه : اگر در سطح دانشگاه، موردي وجود نداشت، گزارش صفر ماهيانه، ارسال ميگردد. (با استفاده از فرم گزارش ماهانه موارد بيماريهاي قابل پيشگيري با واكسن).
چگونگي تجزيه و تحليل اطلاعات و تهيه گزارش، شامل موارد ذيل است :
۱- تعداد موارد و ميزان بروز برحسب ماه و سال و منطقه جغرافيايي (شهرستان، دانشگاه، كشور)؛
۲- ميزان بروز برحسب سن و جنس (شهرستان، دانشگاه، كشور) ؛
۳- پوشش واكسن سرخك برحسب سال و منطقه جغرافيايي (شهرستان، دانشگاه، كشور)
۴- ميزان دوزهاي مصرف شده واكسن MMR نسبت به ميزان دوزهاي مصرف شده واكسن سه گانه نوبت اول(DPT۱) يا واكسن ب.ث.ژ (BCG) (شهرستان، دانشگاه، كشور)، (ميزان افت پوشش واكسن)
۵- كامل بودن و به موقع بودن گزارشات* (فرم ليست خطي، فرم بررسي اپيدميولوژيك، فرم گزارش صفر ماهيانه، گزارش فوري تلفني)
۶- نسبت طغيانهاي شناخته شده (اعلام شده) به طغيانهاي تأييد شده توسط آزمايشگاه
۷- نسبت موارد بيماري برحسب گروه سني و وضعيت ايمنسازي (گروههاي سني شامل: زير ۱۲ ماه و ۴- ۱ سال و ۹- ۵ سال و ۱۴- ۱۰ سال و ۱۹- ۱۵ سال و ۲۴- ۲۰ سال و ۲۵ سال به بالا).
ارزشيابي و پايش مراقبت بيماري در مرحلة حذف، علاوهبر موارد فوق براساس شاخصهاي عملياتي زير صورت ميپذيرد :
توجه: هدف در تمامي اين شاخصها، دسترسي به ميزانهاي بالاتر از۸۰% ميباشد.
۸- درصد گزارشات ماهيانة رسيده
۹- درصد موارد گزارش شده در مدت زمان كمتر از ۴۸ ساعت بعد از شروع راش جلدي
* درصد كامل بودن گزارشات : تعداد گزارشات رسيده، تقسيم بر تعداد گزارشات مورد انتظار ضربدر۱۰۰ (براساس اطلاعات جمعآوري شده توسط فرم گزارش ماهانه موارد بيماريهاي قابل پيشگيري با واكسن) ؛
* درصد به موقع بودن (به هنگام بودن) گزارشات : تعداد گزارشات به موقع رسيده، تقسيم بر تعداد گزارشات مورد انتظار ضربدر ۱۰۰ (در مورد گزارش فوري تلفني به معناي آن است كه حداكثر ظرف مدت ۲۴ ساعت، بايد گزارش تلفني داده شود.
۱۰- درصد موارد بررسي شده در مدت زمان كمتر از ۴۸ ساعت بعد از گزارش مورد
۱۱- درصد مواردي كه داراي نمونه آزمايشگاهي مناسب بودهاند و نتايج آزمايشگاهي آن، در مدت ۷ روز، مشخص شده باشد
۱۲- درصد موارد تأييد شده كه منبع احتمالي عفونت آنها، مشخص شده است.
توجه :
۱- كلية موارد مشكوك به سرخك بايد با تعريف باليني ارائه شده، مطابقت داشته باشند
۲- نمونة مناسب براي آزمايشگاه در مبحث چگونگي جمعآوري نمونهها، توضيح داده شده است ( مقدار، كيفيت، انتقال )
۳- طبقهبندي مناطق تحت پوشش كشور ( دانشگاه – شهرستان ) بهوسيلة ميزان پوشش واكسيناسيون آنها ( كمتر از ۸۰% ، بين ۹۵-۸۰% و بيشتر از ۹۵% ) صورت پذيرد
۴- نقشههاي پوشش واكسيناسيون مناطق، تعداد موارد و ميزان بروز در سطوح دانشگاهي، شهرستاني و كشوري، تهيه گردند
۱-۴- نقشه نقطهاي تعداد موارد گزارش شده بايد در كلية سطوح تهيه گردد. (توصيه ميشود براي كليد راهنماي نقشه از تقسيمبندي برمبناي: صفر مورد، ۱۰-۱ مورد، ۱۰۰-۱۱مورد، ۱۰۰ مورد به بالا و عدم اطلاعات استفاده گردد.)
۵- روند ماهيانه و ساليانه پوشش و تعداد موارد بايد بررسي گردند
۶- توزيع سني و وضعيت ايمنسازي موارد بايد بررسي شوند
۷- پيشبيني طغيانها بايد براساس پايش تجمع موارد مشكوك و تغييرات در روند اپيدميولوژي سرخك صورت پذيرد
۸- درتهيه آمار و اطلاعات ذكر شده، مقايسه ۳ سالة اخير، ضروري است
۹- هر دانشگاه، موظف است كميتهاي تحت عنوان كميتة طبقهبندي دانشگاهي سرخك (متشكل از: معاون بهداشتي، مدير گروه مبارزه با بيماريها، كارشناس مسئول بيماري سرخك، يك يا دو نفر متخصص عفوني يا متخصص اطفال) تشكيل دهد و نسبت به طبقهبندي نهايي موارد مشكوك، اقدام نمايد.
۱۰- تشخيص نهايي هر مورد مشكوك به سرخك بايد بهوسيلة كميته (كشوري و دانشگاهي) سرخك و با توجه به وضعيت باليني، وضعيت اپيدميولوژيك و نتيجه آزمايشگاهي تأييد شود و ضمن درج در فرم بررسي و ليست خطي، صورت جلسه گردد
تذكر: آمار ماهيانه، بايد تا بيستم ماه بعد به مركز مديريت بيماريها، ارسال گردد.
فعاليتهاي عمدهاي كه بايد در مرحلة حذف مورد توجه خاص قرار گيرند :
• تهيه پسخوراند تجزيه و تحليل اطلاعات در سطوح بالاتر و ارسال به سطوح محيطي
• اطمينان از كامل و به موقع بودن ( به هنگام بودن ) گزارشات واصله (بخش دولتي و بخش خصوصي)
• پايش دائم و فعالانه شاخصهاي مراقبت
• بيماريابي فعال: بيماريابي فعال بخصوص در مناطق زير بايد انجام گردد :
- مناطق فاقد گزارشدهي منظم
- مناطق داراي گزارشات صفر موارد
- مناطق پرخطر
• سازماندهي اقدامات كنترلي در زمان تأييد موارد بيماري
• انجام بسيجهاي تكميلي واكسيناسيون براساس اطلاعات مراقبتي
بررسي طغيانهاي سرخك :
هدف از بررسي طغيانهاي سرخك در مرحله حذف، رسيدن به موارد زير است:
• ارزشيابي برنامههاي جاري واكسيناسيون
• تقويت مراقبت جاري
• مشخصكردن اپيدميولوژي بيماري و روشهاي انتقال آن
• توصيف جمعيتهاي پرخطر
• كاهش مرگ و مير بيماري.
در اين راستا، جمعآوري اطلاعات به شرح زير صورت ميپذيرد:
• محل و موقعيت موارد
• وضعيت سني موارد
• وضعيت ايمنسازي موارد
• تعداد مرگ حاصله ( طي ۳۰ روز اول از شروع راش جلدي )
• ليست خطي موارد
• اطلاعات باليني موارد
• نمونههاي آزمايشگاهي موارد
• تأييد كردن تشخيص
• مشخص نمودن علل طغيان.
فعاليتهايي كه در اين مرحله بايد انجام گردند همانند مراقبتهاي جاري و شامل موارد ذيل است:
۱- تقويت و استحكام برنامه جاري واكسيناسيون
۲- پيشگيري از انتقال بيمارستاني و محيطي
۳- ارتقاء مناسب مديريت موارد بيماري
۴- ايمنسازي گروههاي پرخطر.
توجه :
درهنگام بروز طغيان بيماري، كليه افراد ۹ ماهه تا ۲۵ سال، كه با فرد يا افراد بيمار در تماس بودهاند بدون توجه به سابقه واكسيناسيون قبلي، بايستي با واكسن حاوي سرخك واكسينه گردند.
نمونه برداري موارد در مرحله حذف بيماري سرخك :
بهمنظور تأييد يا رد موارد مشكوك به سرخك، بايد از تمامي موارد، نمونهبرداري خون، و بررسي سرمي (از نظر IgM سرخك) انجام شود.
در مواقع طغيان نيز بايد از تمامي موارد، نمونهبرداري خون (نمونه سرولوژي) انجام گيرد و صرفاً از ۱۰ مورد اول طغيان، نمونههاي ادرار و ترشحات گلو (نمونههاي ويرولوژي)، تهيه شود.
* تعدادي از دانشگاههاي علوم پزشكي كشور، براي تعيين ژنوتيپ ويروس سرخك، تعيين گرديدهاند كه علاوهبر تهية نمونههاي سرمي (سرولوژي) به تهيه نمونههاي ادرار و گلو (ويرولوژي) از تمامي موارد نيز اقدام خواهند نمود.
نمونه خون:
عليرغم آنكه تست اليزا IgM در ۴ تا ۲۸ روز پس از بروز بثورات، بيشترين حساسيت را دارد و حتي در روز اول پس از بروز بثورات نيز تا ۷۰% اين تست، مثبت است. توصيه ميگردد كه نمونة خون، روز دهم پس از شروع بثورات تهيه گردد. در صورتيكه در روزهاي بعد، احتمال دسترسي به بيمار وجود نداشته باشد، مي توان در همان برخورد اول، نمونه را تهيه نمود.
روش كار:
۱- ۵ ميليليتر از خون، در لولة برچسبدار استريل، جمعآوري شود.
۲- نمونه خون جمعآوري شده بهمدت ۱۰ دقيقه در سانتريفوژ ۱۰۰۰ دور در دقيقه قرار گيرد و سرم آن جدا شود.
۳- نمونه خون ميتواند در دماي ۴ تا ۸ درجة سانتيگراد حداكثر بهمدت ۲۴ ساعت تا قبل از جداسازي سرم، نگهداري شود.
۴- نمونه خون كامل، نبايد منجمد شود.
۵- در صورتيكه سانتريفوژ وجود نداشته باشد، نمونه خون بايد تا زمانيكه سرم از لخته خون جدا شود در يخچال نگهداري گردد.
۶- سرم بايد بهدقت از نمونه جدا شود و به ويال استريل برچسبدار منتقل گردد.
۷- برچسب ويال بايد حاوي مشخصات بيمار، تاريخ جمعآوري و نوع نمونه باشد.
۸- سرم بايد تا رسيدن زمان انجام آزمايش در دماي ۴ تا ۸ درجه سانتيگراد نگهداري شود.
توجه:
بايد دقت نمود فرد با تابلوي باليني سرخك - كه از نظر نمونه سرم (سرولوژي) مورد بررسي قرار ميگيرد طي ۱۴ روز گذشته، واكسن سرخك يا MR يا MMR، دريافت نكرده باشد.
تذكر ۱ : خون كامل بايد حداكثر طي مدت ۲۴ ساعت در درجه حرارت ۴ تا ۸ درجة سانتيگراد به آزمايشگاه، منتقل شود.
تذكر ۲ : درصورتيكه اقدام فوق ميسر نباشد، بايد حتماً سرم با شرايط فوقالذكر از خون، جدا شود.
تذكر ۳ : درصورتيكه دستگاه سانتريفوژ، موجود نباشد، خون كامل بايد بهمدت ۲۴ ساعت در يخچال با شرايط ذكر شده بهمنظور جداسازي سرم از لخته خون نگهداري شود.
تذكر ۴ : سرم استريل درصورتيكه با يخ نگهداري ميشود بايد در مدت ۴۸ ساعت و در صورتيكه در يخچال ۴ تا ۸ درجه نگهداري ميشود بايد حداكثر طي مدت ۷ روز، به آزمايشگاه منتقل شود.
تذكر ۵ : نمونهها بايد با رعايت زنجيرة سرما به همراه فرم ارسال نمونه به آزمايشگاه، انتقال يابند.
تذكر ۶ : در صورت استفاده از جعبه حمل واكس (Vaccine Carrier)بايد كيسه يخ (Ice Bag) در كف و همچنين در ديوارهها قرار گيرد و نمونه در مركز ظرف جاسازي شود و يك آيسبگ نيز در بالاي آن قرار گيرد.
نمونة ادرار :
جهت انجام بررسي ويرولوژي تهيه نمونه ادرار لازم ميباشد.
روش كار:
۱- ۲۰ تا ۵۰ سيسي ادرار (ترجيحاً ادرار اول صبح) در ظرف استريل گرفته شود و بلافاصله با رعايت زنجيره سرما (۴ تا ۸ درجه سانتيگراد) به آزمايشگاه، ارسال گردد.
۲- در آزمايشگاه لوله حاوي نمونه را در سانتريفوژ يخچالدار (۴ تا ۸ درجه سانتيگراد) با دورrpm ۱۵۰۰ يا xg ۵۰۰ بهمدت ۵ تا ۱۰ دقيقه، سانتريفوژ نماييد.
۳- مايع رويي را دور بريزيد.
۴- رسوب حاصل را در يك ميليليتر محيط ترانسپورت بهصورت تعليق درآوريد.
۵- محلول فوق را در لولههاي درپيچدار ريخته و در آن را محكم ببنديد.
۶- با هماهنگي كارشناس مسئول بيماريها، طي مدت ۴۸ ساعت در شرايط سرد به آزمايشگاه ملي سرخك دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكي تهران، ارسال نماييد.
تذكر ۱ : نمونه ادرار نبايد قبل از عمل تغليظ ادرار (سانتريفوژ كردن )، منجمد شود.
تذكر ۲ : نمونه ادرار بايد طي مدت ۵ روز اول بعد از شروع راش، جمعآوري شود.
تذكر ۳ : نمونه ادرار بايد در ظرف استريل، جمعآوري شود.
تذكر ۴ : نمونه ادرار بايد تا زمان سانتريفوژ در درجه حرارت ۴ تا ۸ درجه سانتيگراد، قرار گيرد.
تذكر ۵ : ارجحيت عمل سانتريفوژ در ۲۴ ساعت اول جمعآوري نمونه است.
تذكر ۶: رسوب تهنشين شده بايد به لوله متوسط حمل ويروس يك ميليليتري يا محيط كشت بافتي منتقل شود و در درجه حرارت ۴ تا ۸ درجة سانتيگراد و حداكثر طي مدت ۴۸ ساعت به آزمايشگاه رفرانس منتقل شود. در غير اين صورت عمل انتقال و حمل را ميتوان از طريق انجماد نمونه تا ۷۰ درجه سانتيگراد زير صفر، انجام داد.
نمونه گلو:
جهت انجام بررسي ويرولوژي تهيه نمونه گلو لازم ميباشد.
زمان نمونهگيري: نمونهگيري از گلو بايد حتماً در مدت ۷ روز اول بروز بثورات جلدي تهيه شود.
روش كار:
الف) روش غرغره كردن :
۱- دو ميليليتر محيط مخصوص انتقال (نمونة ويروس)، غرغره شود.
۲- محيط غرغره شده را درون ليوان يكبار مصرف بريزيد.
۳- محيط غرغره شده را از داخل ليوان به لوله استريل در پيچدار منتقل كنيد سر لوله را ببنديد. (اين نمونه بايدبا هماهنگي كارشناس مسئول بيماريها و حداكثر طي ۴۸ ساعت در شرايط سرد به آزمايشگاه ملي سرخك، ارسال گردد.)
ب) روش سواب :
۱- در مواردي كه امكان غرغره كردن نباشد (مانند كودكان)، از سواب استريل براي نمونهگيري استفاده شود.
۲- سواب را چندين بار بر روي انتهاي حلق (نازوفارنكس) بكشيد بطوريكه سلولهاي اپيتليال كنده شده به آن بچسبند.
۳- سواب را در لوله در پيچدار حاوي دو ميليليتر محيط مخصوص انتقال، قرار داده و خوب تكان دهيد و سر سواب را بشكنيد تا بتوانيد در لولة در پيچدار را ببنديد.
۴- با هماهنگي كارشناس مسئول بيماريها، نمونه را در دماي مناسب (۴ تا ۸ درجه سانتيگراد) و در اسرع وقت (طي ۴۸ ساعت)، به آزمايشگاه ملي سرخك دانشكدة بهداشت دانشگاه علوم پزشكي تهران، ارسال نمائيد.
منبع: پزشک
این هم اطلاعاتی در باره ی تالاسمی امیدوارم به دردت بخوره :
============================
انواع تالاسمی
تالاسمی به دو نوع آلفا تالاسمی و بتا تالاسمی است که خود بتا تالاسمی هم شامل تالاسمی ماژور (تالاسمی شدید) و تالاسمی مینور یا تالاسمی خفیف میباشد. افراد مبتلا به تالاسمی مینور در واقع کم خونی مشکلسازی ندارندریا، ولی اگر دو فرد تالاسمی مینور با هم ازدواج کنند به احتمال 25% فرزندنشان دچار تالاسمی شدید ماژور خواهد بود و 25% فرزندشان سالم و 50% تالاسمی مینور خواهند داشت.
تالاسمی ماژور
تالاسمی ماژور یا آنمی کولی به علت حذف یا جهش در هر دو ژن سازنده زنجیره بتا ایجاد میشود و به این ترتیب یا هیچ زنجیره بتایی ساخته نمیشود و یا به مقدار کمی ساخته میشود. در نتیجه بدن کمبود این زنجیرهها را با ساخت زنجیرههای آلفا جبران میکند که این زنجیرههای آلفای اضافی برای گلبولهای قرمز سمی هستند و با رسوب بر روی سلولهای گلبول قرمز باعث میشوند که گلبولهای قرمز در مغز استخوان و در داخل خون تخریب شده و زنجیرههای آلفا در مغز استخوان رسوب میکنند. از طرفی به علت خونسازی غیر موثر ، مراکز خونساز خارج مغز استخوان ، ار جمله کبد و طحال شروع به خونسازی میکنند و بزرگ میشوند.
بیماری معمولا بصورت کم خونی شدید در 6 ماهه اول زندگی کودک تظاهر میکند و درصورت عدم شروع تزریق خون ، بافت مغز استخوان و مکانهای خونساز خارج مغز استخوان فعال و بزرگ شده و باعث بزرگی مغز استخوانها بخصوص استخوانهای پهن (صورت و جمجمه) و بزرگی کبد و طحال میشوند.
علایم بیماری
کم خونی شدید طوریکه برای بقاء بیمار تزریق مکرر خون لازم است.
افزایش حجم شدید مغز استخوان بخصوص در استخوانهای صورت و جمجمه ، چهره خاص افراد تالاسمی را ایجاد میکند (چهره موش خرمایی).
اختلال رشد دربچههای بزرگتر
رنگ پریدگی ، زردی و گاهی پوست ممکن است به دلیل رنگ پریدگی و یرقان و رسوب ملانین به رنگ مس در آید.
بزرگی کبد و طحال ، در سنین بالاتر گاهی طحال به حدی بزرگ میشود که باعث تخریب بیشتر گلبولهای قرمز میشود.
علایم ناشی از رسوب آهن در بافتهای مختلف از جمله پانکراس و قلب و غدد جنسی و ایجاد دیابت و نارسایی قلبی و تاخیر در بلوغ.
استخوانها نازک شده و مستعد شکستگی میشوند.
تشخیص
در آزمایش خون تالاسمی ماژور گلبولهای قرمز خون کوچک و کم رنگ خواهد بود (کم خونی هیپوکروم میکروسیتر). افت شدید هموگلوبین به مقادیر کمتر از 5 گرم در دسی لیتر وجود دارد. بیلی روبین سرم به علت تخریب سلولها افزایش مییابد و سایر آزمایشات که لزومی برای گفتن همه آنها نیست. تشخیص قطعی با الکتروفورز هموگلوبین انجام میشود که در تالاسمی ماژور هموگلوبین A طبیعی ساخته نمیشود و 98% هموگلوبینها را هموگلوبین F تشکیل میدهد و هموگلوبین A2 نیز تا 5% افزایش پیدا میکند.
عوارض
از عوارض تالاسمی یک سری از عوارض از جمله اختلال رشد و تغییر قیافه بیمار و بزرگی کبد و طحال که به علت خود بیماری است و یکسری عوارض دیگر ناشی از درمان تالاسمی است. اصلیترین این عارضه هموسیدوز یا هموکروماتوز است.
هموسیدروز به رسوب آهن در بافتها گفته میشود که نتیجه غیر قابل اجتناب تزریق طولانی مدت خون است. در هم نیم لیتر خونی که به بیمار تزریق میشود، حدود 200mg آهن به بافتها منتقل میکند که این مقدار آهن نمیتواند از بدن دفع شود و در بافتها رسوب میکند و باعث نارسایی در بافتها میگردد. بخصوص رسوب آهن در قلب و پانکراس و غدد ، مشکل اصلی این بیماران خواهد بود که باعث نارسایی پانکراس و دیابت ، نارسایی قلبی و نارسایی غدد جنسی و تیروئید و ... میشود.
درمان
تالاسمی شدید و درمان نشده همیشه باعث مرگ در دوران کودکی میگردد. در صورت تزریق مکرر خون و حفظ سطح مناسبی از خون میتوان طول عمر ا افزایش داد و تا حد زیادی مانع از تغییرات استخوانی و اختلال رشد گردید. پس درمان تالاسمی عبارتند از:
تزریق دراز مدت خون: هدف از تزریق خون مکرر برای بیمار حفظ هموگلوبین بیمار در سطح بالای 10 است.
دفروکسامین: مشکل اصلی بیماران تالاسمی بعد از سالها ، هموسیدروز و اضافه بار آهن است، که میتوان آن را به کمک تزریق مرتب دفروکسامین به صورت زیر جلدی یا وریدی تخفیف داد. این دارو با آهن ترکیب شده و از ادرار دفع میشود. البته مقدار زیاد این دارو ممکن است باعث واکنش پوستی در محل تزریق و یا عوارض عصبی به ویژه در دستگاه بینایی و شنوایی شود. بنابراین این دارو به تنهایی برای پیشگیری دراز مدت از مسمومیت با آهن کافی نیست.
برداشتن طحال: اگر بزرگی طحال ، نیاز به تزریق خون را بیشتر کند طحال برداشته میشود تا نیاز به خون کاهش یابد.
پیوند مغز استخوان: درمان قطعی بیماری با پیوند مغز استخوان است. البته این عمل با مرگ ومیر بالایی همراه است. و در برخی بیماران نیز سلولهای تالاسمی مجددا رشد میکنند.
روند بیماری
امروزه با توجه به درمانهای موجود بیماران تا 30 سالگی هم زنده میمانند. و اینها بچههایی با رشد ناقص هستند و شایعترین علت مرگ آنها نارسایی قلبی به علت هموسیدروز و همچنین به علت تزریق خون و افزایش بار قلب میباشد.
تالاسمی مینور
تالاسمی مینور معمولا بدون علامت بوده و علایم بالینی واضح ندارند و بطور عمده در تستهای چکاپ به صورت اتفاقی تشخیص داده میشوند. این افراد کم خونی مختصر (هموگلوبین بیش از 10) با سلولهای گلبول قرمز کوچک و کم رنگ (هیپوکروم میکروسیتر) دارند که معمولا مشکلساز نمیباشد.
تالاسمی مینور در نتیجه اختلال یکی از دو ژن سازنده زنجیره گلوبین بتا به وجود میآید که این ژن ناقص یا از پدر و یا از مادر به فرد به ارث رسیده است، در نتیجه کاهش یا فقدان ساخت زنجیره بتا از یک ژن اتفاق میافتد و به دنبال آن هموگلوبین A2 تا حدود %8-4 افزایش مییابد و گاهی افزایش هموگلوبین F در حدود %1-5 دیده میشود.
تنها نکتهای که در تالاسمی خفیف یا مینور جالب توجه است، این است که این افراد موقع ازدواج نباید با یک فرد شبیه خود (تالاسمی مینور) ازدواج کنند.
آلفا تالاسمی
علت آلفا تالاسمی حذف یک یا چند ژن از 4 ژن سازنده زنجیره آلفاست، هر چه تعداد ژنهای حذف شده بیشتر باشد بیماری شدیدتر میشود و براساس تعداد ژنهای حذف شده به 4 گروه تقسیم میشوند.
هیدروپس فتالیس: که حذف هر 4 ژن آلفا را دارند و هموگلوبین ساخته شده فقط از زنجیرههای گاما تشکیل شده است که هموگلوبین بارتز گفته میشود و وخیمترین نوع آلفا تالاسمی است و با حیات خارج رحمی منافات دارد و جنین هنگام تولد مرده است و یا مدت کوتاهی پس از تولد میمیرد. این جنینها دچار ادم شدید هستند.
بیماری هموگلوبین H: که در اثر حذف 3 ژن آلفا گلوبین بوجود میآید. بیماران دچار کم خونی هیپوکروم میکروسیتیک بوده و بزرگی طحال در آنها دیده میشود. در بعضی مواقع ممکن است نیاز به تزریق خون داشته باشند و در صورت کم خونی شدید و نیاز به انتقال خون باید طحال برداشته شود.
صفت آلفا تالاسمی 1: که 2 ژن آلفا حذف شده و از هر لحاظ شبیه بتا تالاسمی مینور است.
صفت آلفا تالاسمی 2: که فقط یک ژن از 4 ژن حذف شده و یک حالت ناقل ژن ، خاموش و بدون علامت است.
تالاسمی یک واژه یونانی است که از دو کلمه تالاسا به معنی دریا و امی به معنی خون گرفته شده و به آن آنمی مدیترانه ای یا آنمی کولی و در فارسی کم خونی می گویند . تالاسمی یک بیماری همولتیک مادرزادی است که طبق قوانین مندل به ارث می رسد . تالاسمی به گروهی از اختلالات ژنتیکی خون اطلاق می شود که عمدتاً در افرادی از تبار مدیترانه ای ، آفریقایی و آسیایی رخ میدهد . در کشور ما پراکندگی این بیماری در مناطق نزدیک به دریای خزر (استانهای هرمزگان ، سیستان و بلوچستان و بوشهر ) ، خوزستان ، فارس و جنوب کرمان از سایر نقاط کشور شایعتر است . این بیماری به دو صورت شدید ( ماژور ) و خفیف ( مینور ) ظاهر میشود .
______________________-
اگر هردو والدین دارای ژن معیوب باشند به صورت شدید یعنی ماژور و اگر یکی از والدین فقط ژن معیوب داشته باشد به صورت خفیف یعنی مینور ظاهر میشود . تالاسمی برای کسانی که نوع مینور را داشته باشند ، مشکلی ایجاد نمی کند و آنها هم مثل افراد سالم می توانند زندگی کنند و فقط در موقع ازدواج باید مراقب باشند . در این حالت کمبود پروتئین به حدی نیست که باعث اختلال در عملکرد هموگلوبین گردد . یک فرد با این بیماری حامل صفت ژنتیکی تالاسمی می باشد . این فرد به جز یک کم خونی خفیف در برخی موارد ، مشکل دیگری را تجربه نخواهد کرد . اما برعکس ، تالاسمی ، حداکثر آزار خود را به بیماران نوع ماژور می رساند . اگر یک زن و شوهر هرکدام دارای نوع کم خونی خفیف ( مینور ) تالاسمی باشند ، هریک از فرزندان آنها 25درصد احتمال ابتلا به تالاسمی ماژور ( کم خونی شدید ) را داشته و50 درصد احتمال تالاسمی مینور و 25 درصد ممکن است سالم باشند
______________________
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
_____________________
علائم و عوارضی که تالاسمی در بیماران ایجاد می کند : در نوع ماژور تالاسمی (کم خونی شدید ) هموگلوبین غیر طبیعی خون افزایش یافته و هموگلوبین قرمز خون کاهش پیدا می کند . این کم خونی باعث بزرگ شدن طحال و کبد و تغییر قیافه ظاهری او میشود . بنابراین به علت پایین آمدن مداوم خون ، بیمار مجبور است مدام خون تزریق کند و در اثر تزریق خون که دارای مقدار زیادی آهن است و در اثر خود بیماری که باعث شکسته شدن هموگلوبین ( گلبولهای قرمز ) و آزاد شدن آهن می شود ، میزان آهن خون افزایش یافته و بافت های عمده بدن چون ؛ قلب ، کبد ، طحال و ... رسوب می کند و سبب ایجاد مشکلات دیگری می شود که تنها به کمک آمپول دسفرال می توان از تجمع آهن جلوگیری کرد . مصرف مداوم دسفرال با قیمت بالای آن ، موجب بروز مشکلات اقتصادی در خانواده ها می شود .
راههای پیشگیری از تالاسمی
انجام آزمایش خون از نظر کم خونی ( CBC ، الکتروفورز و هموگلوبین A2 )
انجام آزمایش روی جنین در هفته های اول حاملگی ( هفته ی دهم )
با یک آزمایش ساده می توانید جلوی بروز مشکلات بسیاری که در صورت داشتن فرزند تالاسمی با آن برخورد خواهید نمود را بگیرید . در صورت ابتلای جنین به تالاسمی ماژور حداکثر تا هفته ی شانزدهم بارداری از نظر شرعی و قانونی مجوز ختم حاملگی توسط پزشکی قانونی صادر می گردد .تالاسمی در ایران حضور تاسف باری دارد و در حدود سی هزار نفر این بیماری را در خود دارند و هرسال به این تعداد نیز اضافه می شوند . کسانی که در ایران تالاسمی در خود دارند به چهار گروه تقسیم میشوند . گروه اول مبتلایانی که دسترسی به امکانات پزشکی و درمانی ندارند و از درمان صحیح یعنی تزریق خون و دسفرال محروم می باشند . گروه دوم بیمارانی که به موقع بیماریشان تشخیص داده می شود و خون تزریق می نمایند ؛ اما از دسفرال و سایر اقدامات درمانی استفاده نمی کنند . گروه سوم کسانی که بیماریشان به موقع تشخیص داده میشود ، تزریق مناسب خون همراه با روش های جانبی را به موقع دریافت می دارند و طول عمری قابل ملاحظه خواهند داشت . گروه چهارم بیمارانی که دسترسی به پیوند مغز استخوان داشته اند ، احتمال بهبودی آنان تا حدود زیادی میسر میباشد.
امید است با اتکا به خداوند تبارک و تعالی در آینده ای نه چندان دور در اثر پیشرفت های علمی ، تالاسمی هم مانند بیماریهای شایع دوران گذشته ریشه کن شود
بیماری قند یا دیابت در دنیا از شیوع بالایی برخوردار هست. این بیماری در صورت عدم کنترل، به چشم، کلیه ها، اعصاب و عروق بزرگ صدمه می زند.
دیابت زمانی ایجاد می شود که لوزالمعده (Panceras) توانایی تولید انسولین برای حفظ میزان قند خون در حد طبیعی را نداشته باشد. انسولین هورمونی هست که بدون آن سلول های بدن قدرت استفاده از گلوکز که منبع اصلی انرژی است را ندارند.
بیماری قند را بطور ساده می توان به دو دسته تقسیم نمود:
- بیماری قند نوع یک (Type1Diabetes)
- بیماری قند نوع دو (Type2Diabetes)
خطر بروز دیابت در خویشان درجه یک بیماران دیابتی بیشتر از بقیه می باشد. این نشانگر یک مسئله ی ژنیتکی در هر دو نوع دیابت می باشد.
بیماری قند نوع یک:
در حدود 5 تا 10٪ بیماران، دارای این نوع دیابت هستند. در دیابت نوع یک، سلول های سازنده انسولین به علت بیماری خود ایمنی (Auto immune) نابود شده و قادر به تولید انسولین نیستند. این بیماران باید تمام عمر برای طبیعی نگه داشتن قند خون انسولین تزریق بکنند. دیابت نوع یک معمولاً هنگام کودکی یا نوجوانی رخ می دهد، ولی امکان بروز آن در هر سنی وجود دارد. مبتلایان به این بیماری در ابتدای تشخیص دچار پُر ادراری، پُرنوشی و کاهش وزن می شوند و در بسیاری از مواقع نیازمند بستری شدن در بیمارستان هستند. حدود 20٪ این بیماران دچار بیماری های دیگر از قبیل بیماری تیروئید، بَرَص (Vitiligo) و نارسایی غده فوق کلیه می شوند.
بیماری قند نوع دو:
در حدود 90٪ بیماران دارای این نوع دیابت هستند. این بیماری در دوران بزرگسالی به خصوص در افراد چاق رخ می دهد و شیوع آن با بالا رفتن سن به طور مداوم افزایش می یابد. به علت اپیدمی چاقی، تشخیص این نوع دیابت در کودکان و نوجوانان افزایش یافته است. در ابتدای این بیماری، لوزالمعده توانایی تولید انسولین را دارد، ولی مقدار آن برای حفظ قند خون در حد طبیعی کافی نیست. مبتلایان به این بیماری می توانند علائمی مانند پُرادراری، پُرنوشی و کاهش وزن داشته باشند و یا اینکه بدون هیچ علامتی، پزشک در هنگام آزمایش خون متوجه بالا بودن قند خون می شود.
رعایت رژیم غذایی، ورزش و کاهش وزن در تنظیم قند خون از اهمیت زیادی برخوردار هست و در بسیاری از موارد می توان به این ترتیب دیابت را تحت کنترل درآورد.
در سال های اخیر داروهای خوراکی جدید و همچنین انواع مختلف انسولین به بازار آمده که کنترل این بیماری را آسانتر نموده است. در این بیماری نظم بیمار در حفظ رژیم غذایی، ورزش، اندازه گیری قند خون و تماس مداوم با پزشک متخصص ضروری هست. در بیماران دیابتی تنظیم فشار خون و کلسترول نقش مهمی را در جلوگیری از عوارض ایفا می کنند.
دکتر شیلا احمدی
عرق کردن بیش از حد تحمل بدن (هیپر هیدروز)
تا کی میتوان این عارضه را تحمل کرد؟
عرق کردن بیش از حد بدن عارضه خطرناکی نیست ولی تاثیر خیلی زیادی در کیفیت زندگی مبتلایان دارد. بسیاری از مبتلایان نمیدانند که آیا این عارضه درمان پذیر هست یا نه و برای درمان آن به چه کسی باید مراجعه کنند.
تعریف:
در چه مواقعی میگوییم که میزان تعریق زیاد است؟
در واقع هیچکس نمیتواند تعریف درستی از اصطلاح "تعریق خیلی زیاد" (هیپر هیدروز) ارائه دهد. شاید دلیل آن فقدان وسیلهای مناسب برای اندازه گیری میزان عرق کردن بدن باشد. به همین دلیل تعریق بدن به هر میزانی که مشکل ساز باشد یا باعث تنش عصبی در شخص شود، به عنوان هیپرهیدروز در نظر گرفته میشود. دلیل این عارضه هنوز نامشخص است ولی حدود 1-3 درصد از مردم از این عارضه رنج میبرند.
هیپرهیدروز معمولا از نوجوانی شروع میشود. خیس بودن مداوم کف دست و پا و زیر بغل از شکایتهای اصلی این مبتلایان است. اگر تعریق زیاد محدود به همین نقاط باشند، به آن هیپرهیدروز موضعی میگویند. در بیشتر موارد هیپرهیدروز موضعی مشکل جسمانی وجود ندارد و مبتلایان در سلامت کامل به سر میبرند. در این افراد میزان بروز مشکلات عصبی تفاوت چندانی با افراد عادی ندارد. اما گاهی هم مشکلات متعددی را ایجاد میکند. مثلا بعضی از مبتلایان از خیس بودن خود خجالت میکشند. یا اینکه عامل بسیاری از ناکامیهای زندگی خود را موارد ذیل معرفی میکنند:
· تعویض مکرر لباس در طول روز بدلیل خیس شدن با عرق
· پرهیز از دست دادن با دیگران
· پرهیز از شرکت در مراسم عمومی
· از دست دادن موقعیتهای عاطفی
· تداخل با نگارش با نوشت افزارهای جوهردار مثل خودنویس
در واقع یک سوم از مبتلایان به هیپرهیدروز موضعی مشکل خود را غیر قابل تحمل میپندارند.
آیا هیپرهیدروز درمان هم دارد؟
علیرغم اثرات منفی زیاد این عارضه در زندگی مبتلایان آن، بیشتر آنها سراغی از درمان نمیگیرند. از آنجایی که بیشتر مبتلایان به هیپرهیدروز موضعی جوان هستند، با مشکل خود کنار میآیند. بعد از سازگاری با این عارضه، اغلب آنها از درمان پذیری آن مایوس میشوند و با آن زندگی میکنند.
اگرچه درمان قطعی وجود ندارد، ولی میتوان تا حد زیادی از عوارض آن کاست. در واقع با مصرف دارو یا استفاده از دستگاههای مختلف میزان تحمل این عارضه در بین مبتلایان بیشتر میشود.
راههای مختلف درمان
اگرچه هیپرهیدروز موضعی خطرات جدی بجا نخواهد گذاشت، اما لحظاتی از زندگی وجود دارند که تاثیر جدی از این عارضه میگیرند. به همین دلیل درمان را به بعضی از مبتلایان توصیه میکنیم. به نظر شما در چه زمانی باید درمان را شروع کرد؟ ما درمان را برای کسانی توصیه میکنیم که این رطوبت مداوم اختلال در زندگی فرد ایجاد کرده باشد.
برای درمان از داروهای ساده شروع میکنیم. در صورتی که مشکل برطرف نشد، از روشهای درمانی تخصصیتر استفاده میکنیم. این ترکیبات عبارتند از:
1. اسپری ضد عرق: ترکیبات ضد عرق ساده در تمام فروشگاههای آرایشی بهداشتی وجود دارند و برای تهیه آن نیازی به نسخه پزشک نیست. این ترکیبات تاثیر کمی دارند و برخی از بیماران به این ترکیبات پاسخ مناسب میدهند.
2. داروهای ضد عرق: این ترکیبات را فقط با نسخه پزشک از داروخانه میتوان تهیه کرد. این دارو که قدرت اثر قوی تری نسبت به اسپری دارد از نمک آلومینیوم تشکیل شده و میتواند در هیپرهیدروز معمولی اثر داشته باشد.
3. یونتوفورزیس: در این روش درمانی دارویی وجود ندارد و با تکنولوژی الکتریکی درمان لازم انجام میشود. دستگاه یونتوفورزیس جریان الکتریکی خاصی ایجاد میکند. این جریان الکتریکی از طریق الکترودهای خاص به نواحی دارای عرق زیاد وارد شده غدد عرق را سرکوب میکند. به این ترتیب بیمار تا مدتها از رطوبت ناشی از عرق زیاد در امان است.
4. بوتاکس: تزریق این داروی ضد چروک در نواحی مبتلا به هیپرهیدروز میتواند تحریک عصبی غدد عرق را کمتر کرده و ترشح این غدد را کاهش دهد. این دارو تا 90 درصد موارد هیپرهیدروز را درمان میکند. به این ترتیب مواردی را که به روشهای درمانی قبلی جواب نمیدهند با این روش بهبود میدهیم. با توجه به اینکه این روش نیاز به تزریق در نقاط متعدد دارد، برای کاهش درد از بیحس کنندههای موضعی استفاده میکنیم.
5. داروهای خوراکی: این داروها هم از میزان عرق تا حد مطلوبی کم میکنند اما با توجه به عوارض جانبی زیاد، خیلی مورد استقبال بیماران و پزشکان قرار نمیگیرد. از جمله عوارض این داروها طپش قلب و گاهی افزایش فشار خون میباشد.
در موارد هیپرهیدروز عمومی، برعکس نوع موضعی، کل بدن دچار افزایش تعریق میشود. این موارد خیلی بندرت دیده میشوند ولی در صورت مشاهده باید در اولین فرصت به پزشک مراجعه نمود. از جمله علل این بیماری عفونتهای عمومی بدن، اختلالات هورمونی، سرطان ویا اختلالات عصبی میتوان نام برد. در هیپرهیدروز عمومی شبها موقع خواب هم افزایش عرق خواهیم داشت در صورتی که در نوع موضعی فقط در موقع بیداری عرق زیاد دیده میشود. برای درمان هیپرهیدروز عمومی علت ایجاد کننده باید برطرف شود پس شناسایی این علت الزامی است که توسط پزشک انجام میشود.
به این ترتیب متوجه میشویم که هرعلامتی ممکن است نشانه اولیه یک بیماری مهم باشد. پس به تمام مشکلات جدید بدن باید توجه کرد و از کوچکترین علامت حتی عرق کردن نابجا نباید بطور سرسری گذشت و علت ایجاد کننده آنرا جستجو کنید.
دکتر فریدون بهنیا
واريس چگونه به وجود مي آيد؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كار وريدها(سياهرگ ها) بازگردانيدن خون بدون اكسيژن از اندام هاي بدن به قلب است تا قلب براي تامين اکسيژن مورد نياز خون، آن را به شش ها بفرستد. پس از آن خون اكسيژن دار به قلب بازمي گردد و از آنجا به سرخرگ آئورت پمپ شده و بالاخره در سراسر بدن منتشر مى شود.
وريد هاى ساق پا كار دشوارترى دارند، چرا كه بايد خون را در مسيري طولانى، در خلاف جهت جاذبه زمين و فشار وزن بدن به جلو برانند. در وريدها دريچه هاى يك طرفه اى قرار دارند كه كار آنها پيشگيرى از بازگشت خون به عقب است. اگر اين دريچه ها كار خود را به خوبى انجام ندهند، خون به عقب بازمي گردد و در وريدها تجمع مي يابد و سبب تورم آنها مى شود.
وريدهاى متورم و بادكرده به دو شكل ديده مى شوند: وريدهاى واريسى و وريدهاى تارعنكبوتى (كه در پزشكى بدان تلانژيكتازى گفته مى شود). وريدهاى واريسى بزرگ تر بوده و به رنگ آبى تيره يا ارغوانى هستند و اغلب در سطح پوست، به صورت پرپيچ و خم ديده مى شوند. وريدهاى تارعنكبوتى، كوچك ترند و شبيه تارهاى عنكبوت به نظر مى رسند و رنگ آنها آبى يا قرمز است. اين وريد ها به سطح پوست نزديك بوده و درد و تورم ندارند. بزرگ ترين و طولانى ترين وريد سطحى، وريد صافن بزرگ است كه از سمت داخلى مچ پا وارد كشاله ران مى گردد. زمانى كه دريچه ها در مسير اين وريد و يا اتصالات آن با ساير وريدها خراب مى شوند، خون، تجمع يافته و يا در شاخه هاى وريدى به عقب بازمى گردد و واريس را ايجاد مى كند.
روزنامه شرق- زهرا عباسپورتميجانى
دلايل
وريدهاى متورم واريسى و تارعنكبوتى بسيار شايع هستند. بيش از 40 درصد زنان بالاى 50 سال به اين بيمارى دچارند. عوامل اين بيمارى شامل موارد زير است:
1- توارث: به نظر مى رسد كه تمايل به اين بيمارى به ويژه در سنين جوانى، در ميان برخى خانواده ها بيشتر باشد. برخى زنان با دريچه هاى وريدى با كارايى پايين تر و يا ديواره هاى عروقى ضعيف تر به دنيا مى آيند.
2- ايستادن به مدت طولانى: يك بررسى در مورد كارگران دانماركى در دسامبر 2005 نشان داد زنانى كه 75 درصد مدت زمان کار خود را به حالت ايستاده و يا در حال راه رفتن گذرانده بودند، تقريباً دو برابر زنانى كه مدت زمان كمترى بر روى پاهايشان ايستاده بودند، نياز به درمان واريس پيدا کردند. پژوهشگران تخمين مى زنند در بزرگسالاني كه سنين فعاليت و اشتغال را مى گذرانند، ايستادن هاى طولانى مدت مسئول بيش از 20 درصد موارد پيدايش واريس است.
3- سن: خطر واريس با افزايش سن زيادتر مى شود. رگ هاى خونى و عضلات پشت ساق پا كه در موقع راه رفتن با فشار بر وريدها، بازگشت خون را به سمت قلب تسهيل مى كنند، با گذشت زمان ضعيف تر مى شوند. كمتر از ده درصد زنان زير 30 سال و بيش از 75 درصد زنان بالاى 70 سال به واريس مبتلا هستند.
4- جنسيت: زنان بيش از مردان مستعد واريس هستند و باردارى عامل اصلى آن است. در دوران باردارى، وريدهاى ساق پا پرتر بوده و راحت تر پاره مى شوند، زيرا حجم خون و فشار شكمى در اين دوران افزايش مى يابد و هورمون ها سبب گشاد شدن رگ هاى خونى مى شوند. هرچه حاملگى به پايان خود نزديك مى شود، خطر واريس افزايش مى يابد.
5- وزن: وزن اضافى به ويژه در اطراف شكم، فشار اضافى را بر وريدهاى ساق پا تحميل مى كند. زنانى كه اضافه وزن دارند، نسبت به زنان لاغر بيشتر در معرض ابتلا به واريس هستند و اين خطر در مورد زنان چاق سه بار بيشتر است.
در مطالعات انجام شده بر روى مردان، ارتباط چندانى بين بروز واريس و وزن بدن ديده نمى شود.
وريدهاى تارعنكبوتى بيشتر به لحاظ زيبايى ناراحت كننده هستند، حال آن كه وريدهاى واريسى علاوه بر ظاهر طناب مانند، مشكلات متعدد ديگرى نيز به همراه دارند. در صورتى كه مبتلا به وريد واريسى هستيد، پس از ايستادن يا نشستن طولانى، در ساق پاهايتان احساس درد مبهم، سنگينى، سوزش، فشار و يا ضعف خواهيد كرد. معمولاً بالا نگاه داشتن ساق هاى پا به بهبود اين مشكل كمك مى كند. ممكن است شب ها گرفتگي دردناك عضلات پشت ساق پا را تجربه كنيد. پاها و مچ پاهايتان ورم مى كند و ممكن است پوست اطراف ناحيه واريس دچار خارش و خشكى شده و يا بر روى آن بثوراتى پيدا شود و يا رنگ آن به قهوه اى يا آبى تغيير كند. وريد هاى واريسى بزرگ تر لزوماً علائم شديدترى ندارند. در واقع، بسيارى از مردم مدت ها قبل از بروز تغييرات قابل رويت در وريد هايشان، ساير علائم را تجربه مى كنند.
اگر وريد هاى واريسى درمان نشوند، علائم بدتر شده و گاه عوارضى چون پارگى، زخم پوستى و ترومبوفلبيت(thrombophlebitis يا التهاب وريدى همراه با لخته شدن خون) پيدا مى شود.
پزشك درباره علائم سئوال كرده و وريدها و پوست اطراف آن ها را معاينه مى كند. براى آزمايش واپس زدن خون، جريان خون را اندكى مسدود مى كند(براى اين كار از يك تورنيكت، بازوبند فشار خون و يا دست استفاده مى كند) و مشاهده مى كند كه پس از رها كردن ناحيه مسدود شده چه اتفاقى مى افتد. براى مشاهده وريدهاى سطحى و دريچه هاى آن ها، پزشك از سونوگرافى داپلر استفاده مى كند، يعنى چيزى شبيه به همان كه در دوران باردارى مورد استفاده قرار مى گيرد، و آن را بر روى سطح ساق پا حركت مى دهد. سونوگرافى داپلر، اطلاعات بيشترى در اختيار قرار مى دهد، چرا كه به پزشك امكان مى دهد سرعت و جهت جريان و قوام خون را ارزيابى كند. اين روش مى تواند مكانى را كه از آن جا خون شروع به پس زدن مى كند، شناسايى نموده و تاييد كند كه جريان خون وريد عمقى به مقدار كافى است.
وريدهاى واريسى ساق پا نياز به هيچ گونه درمانى ندارند، مگر اينكه علائم بروز كنند. در بسيارى موارد، روش هاى مراقبت از خود براى كاهش فشار وريدهاى ساق پا، تقويت جريان خون و پرهيز از استفاده از روش هاى موثرتر و يا به تاخير انداختن آن ها كفايت مى كند. اين روش ها به قرار زير هستند:
1) پاهايتان را بالا نگاه داريد. روزى چند بار با نگه داشتن پاها در بالاى سطح قلب به مدت 15 دقيقه، به آن ها استراحت دهيد. بدين ترتيب وريد هاى شما ناچار نخواهند بود كه در خلاف جهت جاذبه كار كنند.
2) فعاليت ساق پا را تغيير دهيد. اگر براى مدت طولانى مى نشينيد يا مى ايستيد، چندين بار براى مدتى كوتاه به قدم زدن سريع بپردازيد. عضلات پشت ساق پايتان را با فعاليت هاى فيزيكى از قبيل قدم زدن هاى سريع و تمرين هاى استقامتى تقويت كنيد.
3) از مسكن استفاده كنيد. استامينوفن، آسپيرين يا ايبوپروفن مى توانند دردهاى خفيف وريدهاى واريسى را كه گه گاه بروز مى كنند، تسكين بخشند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
4) جوراب هاى ساق بلند كشى بپوشيد. اين جوراب ها با تحت فشار قرار دادن وريدهاى ساق پا از بازگشت خون به عقب جلوگيرى مى كنند. اگر علائم خفيف باشند، جوراب هاى ساق بلند معمولى كفايت مى كنند. اگر علائم شديدتر باشند، پزشك شما جوراب هاى ساق بلند فشاردهنده اى را تجويز خواهد كرد كه از مچ پا تا ران ها خاصيت کشساني(سفتي) آنها كاهش مى يابد(مانند تصوير بالا). اين جوراب ها بايد صبح ها قبل از برخاستن از رختخواب پوشيده شوند.
5) از پوشيدن هرگونه لباس و پوشش تنگ در ناحيه كمر يا ساق پا خوددارى كنيد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واریس بیماری است كه در طی آن دیواره ی وریدها(سیاهرگ ها) دچار تورم و برآمدگی پیاز مانند میشوند. این مشكل به طور عمده در دیواره ی وریدهای قسمت تحتانی ساق پا دیده میشود. هر ورید یا سیاهرگ دارای دریچههای كنترل كننده جریان خون است. واریس هنگامی رخ میدهد كه این دریچهها دچار نارسایی شده باشند و به فعالیت طبیعی خود ادامه ندهند. یكی از علل به وجود آورنده این حالت، فشارهای درون لوله گوارشی مثلا به دلیل ابتلا به یبوست است. بعضی از سیاهرگهای واریسی به طور عمیقی درون ساق پا قرار داشته و قابل مشاهده نیستند.
واریس هنگامی رخ میدهد كه این دریچههای كنترل كننده جریان خون در سیاهرگ، دچار نارسایی شده باشند و به فعالیت طبیعی خود ادامه ندهند. در نتیجه دیواره ی وریدها(سیاهرگ ها) دچار تورم و برآمدگی پیاز مانند میشوند.
واریس میتواند منجر به كاهش تامین مواد مغذی برای پوست و ماهیچه شود و در نتیجه قانقاریا و زخم ایجاد كند.
علامت اصلی این بیماری درد و تورم خفیف در قوزك پا و بد منظره شدن ناحیه مبتلا به واریس است. برخی مواقع نیز هیچ علامتی مشاهده نمیشود. روشهای درمانی شامل پوشیدن جورابهای محكم مخصوص واریس و نشستن در حالتی است كه پاها در سطحی بالاتر از قلب قرار داشته باشند (به طور مثال قرار دادن پاها بر روی یك صندلی در حالت نشستن و یا دراز كشیدن بر روی زمین). در اغلب موارد برای برطرف كردن مشكل واریس، عمل جراحی مورد نیاز است.
برطرف كردن یبوست گام نخست در بهبود این بیماری است. یبوست فشار وارده بر سیاهرگهای ساق پا را افزایش میدهد و منجر به تشكیل واریس میشود. رژیم غذایی غنی از فیبر، سبب كاهش یبوست و پیشگیری از بروز واریس میشود.
روشهای درمان واریس شامل پوشیدن جورابهای محكم مخصوص واریس و نشستن در حالتی است كه پاها در سطحی بالاتر از قلب قرار داشته باشند.در اغلب موارد، عمل جراحی نیز مورد نیاز است.
ـ برای حجیم كردن مدفوع و پیشگیری از یبوست، مصرف غلات سبوس دار، نان سبوسدار، ماکارونی و برنج توصیه میشود. غلات غنی از فیبر نامحلول، مدفوع را حجیم كرده و آب را در خود نگه میدارند، در نتیجه مدفوع حاصل، نرمتر و بزرگتر بوده و آسانتر از دستگاه گوارش عبور میكند. بدین ترتیب فشار كمتری به وریدهای پا وارد میشود. این نكته حائز اهمیت است كه افزایش دریافت فیبر در رژیم غذایی باید همراه با افزایش دریافت آب، حداقل به میزان 6 لیوان در روز باشد.
ـ سبزیجات دارای برگ سبز و انواع كلم به وسیله تامین فیبر نامحلول به ویژه در طول دوران بارداری اهمیت دارد. چرا كه در این زمان، سطوح بالای هورمون پروژسترون، سبب آهسته كردن انقباضات روده بزرگ میشود و احتمال بروز یبوست را افزایش میدهد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ـ مركبات به ویژه پرتقال و گریپ فروت همچنین شاتوت، توت فرنگی، فلفل دلمه ای و انواع سبزیجات دارای برگ سبز تامین كننده ویتامین C هستند. این ویتامین برای حفظ استحكام كلاژن ضروری است. كلاژن مادهای است كه به حفاظت از دیواره رگها كمك می كند. فقدان ویتامین C در رژیم غذایی منجر به پارگی وریدهای كوچك و بدتر شدن واریس وریدها میشود.
از نظر تغذیه ای مهم ترین کارها برای بهبود واریس، برطرف کردن یبوست و کاهش وزن اضافی در افراد چاق است.
ـ مصرف عصاره شاتوت در افراد دچار واریس سبب كاهش نشت دیواره نازك رگهای خونی میشود. این عصاره دارای آنتی اكسیدانهایی به نام آنتوسیانین است. آنتوسیانین به بهبود بافت پیوندی آسیب دیده كمك میكند. مصرف میوه شاتوت نیز اثر مشابهی در رفع این مشكل دارد.
- مغزها، دانه ها و ماهی های روغنی حاوی اسید های چرب ضروری هستند كه مصرف مقداری از این غذاها به طور روزانه برای كمك به استحكام دیواره وریدها ضروری است.
ـ كره، مارگارین، روغنها، كیك، شیرینی، شكلات، پای و بیسكویت سرشار از چربی بوده و تامین كننده مقدار زیادی انرژی هستند كه احتمال افزایش وزن و واریس وریدی را افزایش میدهند.
ـ هر غذایی كه به طور تجربی سبب بروز یبوست میشود، باید به میزان كمتر یا به طور تركیبی همراه با غذاهای ملین مصرف شود.
مهم ترین مواد غذایی ملین شامل آلو، انجیر و زرشك است.
چند نكته:
ـ كاهش وزن اضافی برای افرادی كه اضافه وزن دارند، ضروری است. افزایش فشار وارده به رگها در نتیجه حمل چربی اضافی بدن، با افزایش خطر واریس مرتبط است.
ـ ورزش منظم به سوزاندن انرژی اضافی و همچنین درمان واریس كمك میكند.
در جهان امروز افراد بي شماري را مي توان يافت كه دچار بيماري افسردگي هستند. برخي از انديشمندان غربي و روان شناسان بر اين باورند كه در جهان امروز بيش از 75 درصد مردم به نوعي از بيماري افسردگي و به سخن ديگر از ديوانگي رنج مي برند. اين بدان معناست كه بيماري روحي و رواني بيشترين شمار مردمان را دربر مي گيرد و انسان بيش از آن كه دچار بيماري هاي جسمي و بدني باشد از بيماري هاي روحي و رواني رنج مي برد.
به نظر مي رسد كه برخلاف باورهاي روان شناسان، اين بيماري ها تنها به حوزه روان مرتبط نباشد و ارتباط تنگاتنگي با حوزه بيماري هاي روحي داشته باشد. به اين معنا كه مي بايست ميان بيماري هاي روحي و بيماري هاي رواني تفاوت و تمايزي محسوس قائل شد؛ چنان كه ميان بيماري هاي جسمي و رواني اين دسته بندي انجام شده است.
بيماري هاي رواني به آن دسته از بيماري هايي گفته مي شود كه با روان يعني نفس مرتبط با جسم مرتبط مي باشد و متاثر از عالم فيزيك و طبيعت بشري است و مي توان آن را در حوزه نرم افزاري جسم جست وجو كرد. به سخن ديگر روان عبارت است از عالم برزخ ميان جسم و روح. در اين عالم و نشاه كه برخي از خصوصيات روح و برخي از خصوصيات جسم در آن ديده مي شود، نشانه هايي از هر دو بعد انساني را مي توان يافت. از اين روست كه مي توان با ابزارهاي فيزيكي ولي نرم همانند تعبير قدرت نرم از آن آگاه شد و به شناخت و آگاهي نسبي آن دست يافت.
به سخن ديگر روان نرم افزاري فيزيكي و جسمي است كه در عالم برزخ قرار مي گيرد و روان شناسان مي توانند آن را با ابزارهاي نرمي بررسي و بيماري هاي آن را معالجه و درمان كند.
اما روح مقامي برتر و از حوزه فرامادي است و چنان كه قرآن تعبير مي كند از عالم خلق بيرون در مجموعه عوامل امر داخل مي باشد. از اين روست كه خداوند مي فرمايد: و يسالونك عن الروح قل الروح من امر ربي؛ از تو درباره روح مي پرسند بگو آن از امر پروردگار من است.
بيماري هاي انساني از اين رو به دو دسته بيماري هاي روحي و بيماري هاي رواني دسته بندي مي شود. بيماري روحي بيماري هايي است كه روح را از سلامت فطري بيرون مي برد و وضعيت كلي بشر را از حوزه بشريت و ماهيت بشري بودن خارج مي سازد. گاه از آن به پليدي ذاتي نيز ياد مي شود. اين دسته از بيماري ها در اين مقاله و نوشتار مورد نظر نيست و مجال ديگري را مي طلبد.
اما بيماري هاي رواني را مي توان به دو دسته تقسيم كرد؛ زيرا عوامل موثر در آن مي تواند عواملي در حوزه بيماري هاي مرتبط با جسم و فيزيك باشد و يا مرتبط به عقايد و بينش و نگرش. به اين معنا كه عوامل موثر آن مي تواند برخاسته از وضعيت جسمي فرد و متاثر از آن باشد كه با درمان هاي غذايي و دارويي قابل درمان است و يا مي تواند برخاسته از بينش و نگرش فردي باشد كه در حوزه روان شخص اثر گذاشته و امكان درمان از راه دارو نيست و مي بايست تنها با استفاده از درمان هاي عقيدتي آن را بازسازي كرد.
از اين روست كه به نظر مي رسد كه ميان افسردگي برخاسته از جسم و يا ديوانگي برخاسته از جنون و جن زدگي تفاوت گذاشت. به اين معنا كه اسكيزوفرني و يا شيزوفرني بيماري هاي رواني هستند كه مي تواند برخاسته از عوامل جسمي و يا اعتقادي باشد.
قرآن به هر دو دسته از عوامل جسمي و اعتقادي توجه داشته است. در ادبيات اسلامي و فرهنگ قرآني با بيماري هايي مواجه هستيم كه از آن به بيماري جنون ياد مي شود. هر چند كه اين تعبير فراگير است و به گونه اي با آن رفتار شده كه گويي بيماري هاي رواني برخاسته از عوامل جسمي را نيز شامل مي شود ولي در حقيقت در گذشته تنها به بيماري هايي اطلاق مي شد كه برخاسته از عوامل اعتقادي بوده است؛ زيرا در طب و پزشكي كهن از بيماري هاي رواني با خاستگاه جسم به ماليخوليا ياد مي كردند.
جنون از ماده جن در اصل به معناي پنهان ماندن چيزي از حس است. (مفردات راغب ص 203) به انسان ديوانه ازاين جهت مجنون مي گويند كه چيزي ميان عقل و نفس او مانع مي شود و عقل او را مي پوشاند.(همان ص205)
مقصود از جنون و ديوانگي در اين نوشتار معناي دوم آن است كه در آيات قرآني به شكل جنه و مس الشياطين و سعر و مجنون و مفتون و جملاتي چون يتخطبه الشيطان و استهوته الشياطين بدان اشاره شده است.
عوامل جنون
قرآن عامل اين بيماري رواني را تماس با شيطان مي داند و براين نكته تأكيد مي ورزد كه كساني كه از آموزه هاي وحياني قرآن دوري مي ورزند و خود را تحت مديريت شيطان و ابليس قرار مي دهند درمدتي زماني گرفتار وي مي شوند و شيطان مديريت روان وي را به عهده گرفته و او را به جنون دچار مي سازد. قرآن برخي از عواملي كه موجب مي شود تا شيطان امكان و قدرت چنين تصرفي را در انسان بيابد مورد تأكيد و توجه قرار مي دهد تا انسان با دوري از آن ها خود را از شر شيطان و جنون رها سازد. از مهم ترين عوامل مي توان به رباخواري اشاره كرد كه زمينه تصرف شيطان را فراهم مي آورد. درحقيقت حرام خواري و رباخواري زمينه بسيار مساعدي براي جنون است. (بقره آيه 275) در حقيقت انديشه و بينش خاص موجب مي شود تا اين گونه درمعرض خطر جنون قرار گيرد.
شيطان با نفوذ بر عقايد وانديشه هاي افراد و وسوسه كردن آنان زمينه تحير و جنون افراد را فراهم مي آورد و نمي گذارد تا شخص در سلامت شخصيت خود باقي بماند. (انعام آيه 71)
نشانه هاي جنون
براي جنون نشانه هايي است كه افسردگي يكي از آن هاست. شخصي كه دچار جنون است در حالت عادي به سر نمي برد. تحير و سرگرداني در كارها و انتخاب ها از نشانه هاي ديگر آن است (انعام آيه 71) و پريشاني خاطر وي را رنج مي دهد (همان) گفتن سخنان ياوه و بيهوده و انتساب و ارتباط با موجودات فرابشري از نشانه هاي ديگري است كه قرآن بيان مي دارد. البته برخي از اين نشانه ها را قرآن خود به مجانين نسبت مي دهد و برخي ديگر را كافران به پيامبران نسبت مي دهند و براين باورند كه پيامبران نيز دچار جنون شده و رفتارهاي انسان هاي روان پريش و يا مجنون را درپيش مي گيرند. بنابراين از جهت تشابهي كه ميان رفتارهاي پيامبران و مجانين وجود دارد آنان نيز متهم به جنون مي شوند.
به هرحال باتوجه به اين دو دسته آيات مي توان به نشانه هايي كه براي مجانين گفته شده است دست يافت كه به برخي از آنان اشاره شده است.
البته تفاوت هايي ميان سفيه (نادان) و مجنون وجود دارد كه برخي آن را ناديده گرفته و اهل سفيه و يا سفيهان را همان مجانين دانسته اند. درحالي تفاوت ميان مجانين و سفيهان به روشني در رفتار آنان مشخص و معلوم است. شخص سفيه مي تواند به بيماري خاصي دچار شده و يا به ارث بيماري را از والدين خود بگيرد ولي جنون اين گونه نيست و شخص به جهاتي كه گفته شد تحت تأثير عواملي خاص به آن دچار مي شود. از اين رو ميان احكام مجنون و سفيه در برخي موارد مي توان تفاوت هاي محسوسي را جست و جو كرد هرچند در برخي ديگر از احكام مشترك مي باشند.
همواره دشمنان براي گمراه كردن ديگران با اتهام جنون مي كوشند عقايد و انديشه هاي ناسازوار با انديشه هاي خويش را از ميدان به در كنند. اين گونه است كه همواره پيامبران متهم به جنون مي شدند و به جهت اختلاف عقايدي با مشركان و كافران از جامعه طرد مي شدند.
توجه به آيات قرآن و اتهام هايي كه به پيامبران از سوي مشركان و كافران زده مي شد مي توان به اين نكته توجه داد كه جنون ارتباط تنگاتنگي با حوزه بينش و نگرش اعتقادات انساني دارد و بيان گفته ها و انديشه هايي كه بيرون از ساختار عادي فكر بشر است مي تواند به عنوان مهم ترين نشانه جنون از آن ياد كرد. جنون و ديوانگي امري در حوزه عقايد و بينش و نگرش است كه در برخي از رفتارها نيز نمود مي يابد. اين رامي توان از اتهام كافران و مشركان به دست آورد. به اين معنا كه شخص مجنون مي بايست كسي باشد كه باورها و عقايدهاي خاصي را مطرح مي سازد كه به نظر تحت تأثير موجودات جني است.
درحقيقت انسان هرگاه تحت تأثير موجودات جني و فرابشري قرارگيرد از عقايد وافكار و بينش هاي خاصي برخوردار مي شود كه بيرون از انديشه ها و باورهاي عادي بشر است. مشركان از آن جايي كه پيامبران را با عقايد و باورهاي بيرون بشري مي ديدند به اين باور رسيده بودند كه پيامبران تحت تأثير موجودات جني بوده و مجنون مي باشند.
قرآن بيان مي دارد كه علت اختلاف عقايدي همين طور كه ممكن است تحت تأثير موجودات جني به ويژه شيطان باشد مي تواند تحت تأثير آموزه هاي وحياني خداوند باشد و تفاوت ميان پيامبران و مجانين در اين است كه رفتارها و گفتارهاي پيامبران از و يژگي عقل پسندي و هنجاري برخوردار مي باشد و بيرون از دايره تحير و سرگرداني و اختلاف و تضاد است. اما كساني كه دچار جنون مي شوند سخنان ياوه و بيهوده و رفتارهاي نابهنجار و غيرعادي دارند و از تعادل شخصيتي و روحي و رواني نيز برخوردار نمي باشند.
راه درمان جنون
جنون به جهت آن كه بيماري است كه در طول مدت و در يك فرآيند پيچيده پديدار مي شود به سادگي قابل درمان نيست؛ زيرا عواملي چون رفتارهاي ضدآموزه هاي وحياني مانند رباخواري و ارتباط با عقايد فساد و ضدبشري موجب مي شود تا شخص در تماس با شيطان و عوامل وي قرار گيرد و مجنون شود. براي رهايي اين اشخاص مي بايست نخست عقايد و بينش هاي آنان تغيير يابد و نگرش سالمي جايگزين نگرش فاسد شود. ازاين روست كه نمي توان به سادگي به درمان آنان پرداخت. البته كساني را كه از جنون ساده برخوردار مي باشند مي توان به كمك برخي از راه هايي كه در روايات بيان شده درمان كرد.
به هرحال ميان اقسام و انواع بيماري رواني و افسردگي مي بايست تفاوت گذاشت و براي درمان هر بيماري خاص از روش خاصي استفاده كرد. از آن جايي كه روان شناسان همه انواع و اقسام جنون و ديوانگي و افسردگي را يكسان تلقي مي كنند تنها از روش خاصي سود مي برند. از اين روست كه گاه درباره شخصي درمان سازنده و مفيد واقع مي شود و در شخص ديگر نه تنها سودي نداشته بلكه بر بيماري شخص مي افزايد.
اولين بار در اوايل دهه ۱۹۸۰ ميلاديعوامل بيماريزايي كشف شدند كه قادربه تكثير، انتقال و عفونتزايي بودند،لكن از قطعات پروتئيني ناقص فاقداسيدنوكلئيك تشكيل ميشدند. اينعوامل را كه حتي از ويروسهاناچيزترند، پرايون(Prion) ناميدند.
پرايونها بيشتر موجب انواعي ازبيماريهاي عصبي مزمن تحليلي درانسان ميشوند. در سال ۱۹۸۶ بيماريعفوني جديدي در تعدادي از گاوهايشيرده انگلستان ديده شد كه از پودرگوشت و استخوان گوسفندان مبتلا بهبيماري اسكراپي تغذيه كرده بودند;سپس در سال ۱۹۹۶ شواهدي از انتقالاين بيماري به انسان مشاهده شد،بدينترتيب اين بيماري «جنون گاوي»نام گرفت. شايان ذكر است كه برضدپرايونها در بدن پاسخ ايمنيمصونيتزا ايجاد نميشود، بنابراينتشخيص آلودگي يا بيماري با بررسيپادتنها غيرممكن است. تنها راهشناسايي عامل بيماري در بافت آسيبديده ميباشد. بنابراين گر چه بهترينراه تشخيص بيماريهاي پريوني علايمباليني ميباشد ولي براي تشخيصقطعي بايستي بافت يا مايع مغزينخاعي مورد آزمايشهاي پيشرفتهايقرار گيرد.
پرايونها بر خلاف ديگر عوامل بيماريزاويژگيهاي منحصر به فردي دارند; درمقابل اشعه ماوراي بنفش، فرمالين،يخزدنهاي مكرر، حرارت مرطوب۱۰۰ درجه به مدت ۴۸ ساعت وحرارت خشك ۱۶۰ درجه به مدت ۲۴ساعت مقاومت دارند. بنابراينپيشگيري از اين بيماريها با ديگرعوامل ميكروبي متفاوت و از اهميتخاصي برخوردار است.
علايم جنون گاوي در دام : شاملتغيير در رفتار طبيعي، گامهايغيرطبيعي، علايم فلجي، حساسيت بهصدا و لامسه است. دوره نهفتگيبيماري در دام ۳ تا ۶ سال است،بنابراين علايم در گاوهاي بالغ ديدهميشود. طول دوره بيماري در دام چندهفته تا چند ماه است كه نهايتا منجر بهمرگ حيوان ميشود!
دوره نهفتگي بيماري در انساننيز بسيار طولاني و بيش از ۵ سالاست. علايم بيماري شامل فراموشي،لكنت زبان، اختلال حافظه، عدمتعادل، فلج و بي اختياري است كهنهايتا با مرگ خاتمه مييابد. بيشترينضايعه در سلولهاي عصبي رخ ميدهدكه منجر به حفره حفره شدن و اسفنجيشدن بافت مغز و نخاع ميشود.
در حال حاضر براي اين بيماري درمانمؤثري وجود ندارد و بدون بهبودي درهمه موارد كشنده است، لذا بايستي بهامر پيشگيري و رعايت اصول بهداشتيبيش از ديگر بيماريها همت گماشت.همانطور كه قبلا اشاره شد به لحاظمقاومت نسبت به حرارت با پختمعمول غذا عامل بيماري از بيننميرود. مهمترين روش از بين بردنپرايونها استفاده از «اتوكلاو» با حرارت۱۳۲ درجه سانتي گراد و فشار ۲۷ پوندبه مدت يك ساعت ميباشد. سفيدكنندههاي خانگي (مانند وايتكس) نيزتا حدودي ميتواند اين عوامل راغيرفعال كند.
چگونگي انتقال بيماري:
مهمترين راه انتقال بيماري به گاوهاتغذيه آنها با پودر گوشت و استخوانگوسفندان مبتلا به بيماري اسكرپيبوده است. عامل بيماري در مغز ونخاع، و ريشههاي عصبي، غدد لنفاوي،چشم، قسمت انتهايي روده كوچك،مغز استخوان و طحال بيشترين تراكمرا دارد و به نظر ميرسد راه انتقالبيماري به انسان نيز مصرف چنينقسمت هايي از دام آلوده ميباشد،بنابراين به منظور پيشگيري از انتقالبيماري به انسان توصيه ميشود كه اگردامي مبتلا به جنون گاوي باشد بايستيحيوان ذبح شود و لاشهاش سوزانده يامنهدم گردد.
اما اگر در منطقهاي آلودگي ديده شودولي دام ذبح شده سالم باشد بايد بهعنوان احتياط مغز، نخاع، بافتهايلنفاوي، چشم و احشاي آن از زنجيرهغذايي انسان حذف شود. خوشبختانه تاكنون هيچ گونه آلودگي دامي يا انسانيدر كشور عزيز ما مشاهده و ثابت نشدهاست. در گوشت قرمز نيز عاملبيماري ديده نشده است، اما به عنواناحتياط اگر حيوان مبتلا به جنون گاويباشد حتي شير و گوشتش نبايستيمصرف شود، ولي در صورت سلامتظاهري دام ميتوان از گوشت يا شيرآن استفاده كرد.
بنابراين گوشت چرخ كرده، همبرگر،سوسيس و كليه محصولاتي كه از امعا واحشاي حيوانات مشكوك تهيهميشوند، (مناطق مشكوك به آلودگي)مطمئن نيستند.
آخرين يافته ها و اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي بيماري جنون گاوي
تعريف و اپيدميولوژي بيماري:
بيماري جنون گاوي Bovine Spongiform Encephlopathy (B.S.E) يك بيماري كشنده و دژنراتيو عصبي مغزي قابل انتقال گاو مي باشد. كه يك هفته تا چند ماه بعد از بروز علائم باليني و آغاز مراحل پيشرفته بيماري باعث مرگ گاو مي شود. علائم باليني اين بيماري شامل تغيير رفتار ( لگد زدن ,عدم همكاري با دامدار ,تهاجم ) كاهش وزن و بروز رفتارهاي عصبي مي باشد. ميانگين زماني بين آلودگي دام تا بروز علائم باليني حداكثر تا پنج سال مي باشد. مطالعات انجام گرفته ارتباط بين بيماري جنون گاوي و nvCJD را نشان داده است. همچنين تشابهاتي بين B.S.E و بيماري KURU در انسان وجود دارد .
اين بيماري براي اولين بار در يك فارم بنام KENT در سال 1985 در انگلستان گزارش گرديد قبل از سال 1985 هيچ كس شناختي از بيماري جنون گاوي نداشت مدتها قبل دامپزشكان پاتولوژيست يك بيماري ناشناخته را كه غير قابل تشخيص بود گزارش دادند و تا سال 1987 هيچ مشكلي دال بر اينكه اين بيماري بصورت اپيدمي در حال پيشرفت باشد وجود نداشت مطالعات انجام گرفته بر روي موارد آلوده منتج به اين شد كه پودر استخوان و پودر گوشت توليدي تنها فرضيه اي بود كه بعنوان عامل بيماري غير قابل تشخيص اعلام گرديد. در سال 1988 براي بررسي بحران تحت نظارت RICHARED SOUTHWOOD و براي توصيف اختلالات اين بيماري گروه كاري تشكيل شد كه در 18 ژوئيه 1988 اولين محدوديت و ممنوعيت در رابطه با فروش غذاهاي دامي بخصوص براي پودر استخوان و پودر گوشت بمنظور استفاده در جيره دام را بوجود آوردند در اين زمان يك سياست كشتار را براي كنترل بيماري اعمال كردند بنحوي كه براي موارد مثبت بيماري 50% غرامت و براي موارد منفي بيماري 100% غرامت پرداخت ميگرديد در فوريه 1990 رسماًنتايج اولين گروه كاري منتشر گردد و اعلام كردند كه عامل بيماري مي تواند از طريق دهاني توسط جيره به موش منتقل شود و انتقال گاو به گاو از طريق تزريق داخل وريدي و داخل مغزي نيز تاييد گرديد. در سال 1989 در كشور انگلستان و متعاقباً در اسكاتلند و ايرلند محدوديت براي مصرف الايش گاوسانان در جيره انساني اعمال گرديد و اتحاديه اروپا نيز در همان سال محدوديتهاي وسيعي را متعاقب گزارش 40 موارد بيماري انسفالوپاتي اسفنجي شكل گربه سانان (FSE) feline Spongy form Encephalopathy بر اثر تغذيه با مواد غذائي بامنشاء دامي براي واردات انواع دام زنده و فرآورده هاي آنها اعمال كردند در سوم آوريل سال 1990 كميته اي بنام كميته توصيه انسفالوپاتي اسفنجي شكل (SEAC) تشكيل گرديد و در همان زمان نيز سيستم سرويلانس بيماري انساني CJD توسط دپارتمان بهداشت راه اندازي گرديد و از اين زمان به بعد ضوابط و دستورالعملهاي بهداشتي و قرنطينه اي فراواني صادر گرديد از جمله ممنوعيت در مصرف الايش گاوسانان درتغذيه تمام دامها . در چهارم مارس سال 1992 كميته SEAC بر اساس آخرين تحقيقات و مطالعات انجام گرفته خود را براي امنيت بهداشت انساني و دامي دستورالعملهاي لازم الاجرا فراواني را صادر كرد تا سال 1993 ( تعداد موارد بيماري افزايش پيدا كرد و به 100000 مورد رسيد از تاريخ 1993 به بعد تعداد موارد بيماري گزارش شده كاهش پيدا كرد. و سيستم سرويلانس بيماري CJD يك مورد CJD غير طبيعي را گزارش داد بنحوي كه علائم و تظاهرات بيماري بسيار متفاوت از موارد قبل بود و تحت عنوان واريان جديد CJD گزارش شدند . بدليل افزايش بروز CJD نزد دامداران اعضا كميته SEAC تشكيل جلسه دادند و اعلام كردند كه واريان جديد CJD ارتباط نزديك با بيماري جنون گاوي دارد و متعاقب آن مصرف گوشت گاوهاي با سن بيش از 30 ماه را ممنوع كردند و اتحاديه اروپا نيز متعاقب اين گزارش محدوديت وسيعي را بر روي تجارت گوشت, سرم و جنينهاي با مبداء بريتانياي كبير اعمال كردند . بر اساس مطالعات اپيدميولوژيكي انجام گرفته منشاء بيماري گاوهايي بوده است كه از پودر گوشت و پودر استخوان نشخواركنندگان تغذيه نموده اند بوده است.سن دامهاي مبتلا اكثراً از چهار سال به بالا بوده و بيشتر دامهاي نژاد شيري و ماده را مبتلا مي سازد.دوره كمون بيماري در صورت استفاده ازمخلوط هموژنيزه مغز تهيه شده از موارد مبتلا به شكل طبيعي بيماري حدود 18 ماه است.
گسترش يافته است بنابر اين همانند BSE كه در بافت هاي گاوي از طريق مصرف گوشت و پودر استخوان پاساژ خورده است ,عامل بيماري كورو در بين خويشاوندان پاساژ خورده است با كاهش موارد آدمخواري در اواخر دهه 1950 , همه گيري كورو به وضوح به پايان خود نزديك مي شود انسان ميزبان نهايي بيماري است .
بيماري كروتزفيلد ـ جاكوب (CJD)Creutzfeldt – jakob Disease
با روشن شدن قابليت انتقال CJD در سال 1987 براي اولين بار احتمال وجود ارتباط بين CJD و اسكرپي به طور گسترده اي مورد مطالعه قرار گرفته است. نتايج اوليه حاصل از تعيين سويه nv CJD در نژادهاي هم خون موشها نشان داد كه عوامل ايجاد كننده BSE و CJD بسيار شبيه اند و به همين علت احتمالا BSE منشاء اصلي بروز بيماري است.
روند عمل آوري ضايعات دامي در توليد پودر گوشت و پودر استخوان مورد توجه قرار گرفت . دو تغييراساسي در روشهاي صنعتي مورد استفاده در انگلستان به عنوان موارد بالقوه قابل توجه و مهم شناخته شد.
روشهاي عمل اوري با تغيير دما و زمان عوامل اسكرپي راغير فعال كند امكان پذير است.
بروز دو تغيير اساسي در روند عمل آوري را مورد تاييد قرار دادند كاهش بكارگيري حلالهاي هيدروكربن در مناطق حرارت دهي براي حدود 8 ساعت در دماي 70 درجه سانتي گراد .
نكته مهم ديگر در اپيدميولوژي BSE آن است كه غالب موارد وقوع بيماري ناشي از استفاده مجدد از بافت هاي آلوده بدن گاوها يعني از پودر گوشت و استخوان بوده است.
عامل بيماري:
بيماري در ارتباط با يك عامل قابل انتقال كه مغز و طناب نخاعي گاو را تحت تاثير قرار مي دهد مي باشد و ضايعات اين عامل تغييرات اسفنجي شكل كه با يك ميكروسكوپ معمولي قابل رويت ميباشد. عامل بيماري قدرت بقاي بسيار بالائي دارد بطوري كه در برابر انجماد و حرارت بسيار مقاوم مي باشد. بر اساس مطالعات انجام گرفته مطالعات تجربي از طريق خورانيدن مواد آلوده به گاو نيز امكان پذير است دراين مطالعه يك گرم از بافت مغزي ماخوذه از دام بيمار در مراحل انتهايي بيماري پس از طي دوره كمون مشابه به موارد طبيعي توانست بيماري را ايجاد نمايد .
ممنوعيت استفاده از پروتئين بدن نشخواركنندگان در تغذيه دامها از ژولاي 1988 مطرح شد يعني مدت كوتاهي پس از آنكه در ژوئن 1998 بصورت قانوني جزء بيماري هاي هشدار دادني قلمداد گرديد .
درنوامبر 1989 بكارگيري قسمت هايي از احشاء و امعاء گاوي كه بصورت بالقوه مقادير بالايي از عفونت زايي BSE هستند براي مصرف انساني ممنوع گرديد.
محتملترين منشاء بروز بيماري BSE اسكرپي گوسفند است و استفاده از پودر گوشت و استخوان دامهاي آلوده در جيره غذايي گاوها بوده است( تهيه پودرها در حرارت كمتر از معمول و زمان كمتر ).
در سال 1998 واريانت جديدي از TSE انساني تحت نام بيماري كروتزفيلد جاكوب CJD در انگلستان شناخته شد كه وجود تظاهرات قابل مشاهده در BSE را آشكار ساخت. اسكرپي (Scrapie) با سابقه قديمي است كه بيش از 200 سال بيماري را درگوسفندان انگلستان ايجاد نموده است . اين بيماري در بسياري از كشورها نيز مشاهده شده است , انتقال عمودي و افقي بيماري وجود دارد .
آنسفالوپاتي قابل انتقال مينك (TME)
در صورت بروز بيماري تلفات حاصله بسيار بالا بوده و در دامهاي بالغ به 100% مي رسد.
مينكهاي پرورشي انگلستان بجاي ضايعات كشتارگاهي دامهاي كشتاري يا تلف شده كه بعنوان منبع بيماري براي اين حيوان شناخته شدهاند از كنسانتره هاي تجارتي استفاده مي كنند . شواهد موجود نشان مي دهند كه منشاء TME همانند BSE اسكرپي گوسفند است و مينك ميزبان نهايي بيماري است .
كورو (KURU)
علت اصلي مرگ در ميان قبيله هاي محلي ساكن گينه جديد پاپوآ بود. منشاء بيماري و شكل همه گيري آن شباهت هايي را با همه گيري BSE نشان مي دهد.
احتمال مي رود كه اين بيماري از يك مورد يا از موارد خودبخودي CJD نشات گرفته باشد و كورو در نتيجه برگزاري مراسم مذهبي آدمخواري اجساد خويشاوندان در يك دهه قبل عامل بيماري يك پروتئين عفوني بنام پريون (PRION) ميباشد پريون در واقع يك پروتئين كه خودبخود قابل تكثير (Self-replicating) مي باشد.
تشخيص قطعي BSE فقط از راه مطالعه پاتولوژيكي بافت مغزي پس از كالبد گشايي امكان پذير است .
روش انتقال
عامل بيماري به صورت محيطي و تماس مستقيم قابل انتقال نبوده ,تنها راه انتقال اثبات شده از طريق مصرف بافت هاي آلوده از جمله پودر گوشت و پودر استخوان مي باشد, انتقال عمودي عامل بيماري هنوز ثابت نشده است . بافت هاي سيستم اعصاب مركزي ـ مغز, نخاع, تيموس و شبكيه عمده بافت هايي هستند كه قابليت عفونت زايي دارند.
تعداد موارد BSE
از نوامبر سال 1986 تا حال حاضر تعداد 180501 مورد در انگلستان
بلژيك 19 مورد
فرانسه 182 مورد
آلمان 7 مورد
ايرلند 489 مورد
در كانادا يك مورد ( دام وارداتي )
جزاير فالك لند يك مورد ( دام وارداتي )
ايتاليا 2 مورد ( دام وارداتي )
عمان 2 مورد ( دام وارداتي )
كويت يك مورد ( دام وارداتي )
تاحال حاضر گزارش گرديده است .
ضوابط ودستورالعملهاي لازم براي جلوگيري از انتشار عامل BSE
اعلام گزارش مورد و يا موارد بيماري با انجام مطالعات اپيدميولوژيكي در كشتارگاهها ,گله ها ...
معدوم نمودن لاشه هاي مبتلا با استفاده از حرارت .
معدوم نمودن اسپرم, تخم هاي غير بارور و جنينهاي جمع آوري شده از دامهاي مبتلا به BSE
معدوم نمودن نتايج حاصل از دامهاي مبتلا به BSE
معدوم نمودن دامهاي موجود در گله هايي كه در آنها موردي از BSE گزارش گرديده است .
عدم استفاده از پودر استخوان و پودر گوشت در جيره غذائي نشخواركنندگان.
عدم استفاده از غدد لنفاوي و بافتهاي عصبي گاو ( در هر سني ) بعنوان جيره غذائي
عدم استفاده از مغز , چشم ,طناب نخاعي , طحال ,تيموس و روده باريك نشخواركنندگان با سن بالاتر از 6 ماه در جيره دام
عدم استفاده از استخوانهاي ستون فقرات , استخوان خاجي , استخوان دم و مغز استخوان بعنوان جيره دام
معدوم نمودن مغز ,جمجمه , طناب نخاعي , چشم ,تونسيل دام با روش حرارت
ممنوعيت ورود دام زنده از بريتانياي كبير (UK)
بر اساس ضوابط و دستورالعملهاي سازمان بهداشت جهاني شير و فرآورده هاي لبني حتي آنهائيكه از كشورهاي با خطر بالاي BSE مواجه مي باشد مصرفشان بي خطر مي باشد.
بر اساس ضوابط و دستورالعملهاي O.I.E ماده 3.2.13.3 شير و فرآورده هاي لبني از دامهايي كه از نظر باليني سالم باشند بلامانع مي باشد .
توصيه هاي FAO,O.I.E, WHO براي محافظت از بهداشت عمومي :
هيچ قسمتي از دامي كه علائم باليني انسفالوپاتي اسفنجي شكل نشان داده باشد نبايستي وارد زنجيره غذائي دامي و يا انساني گردد.
تمامي كشورها بايستي كشتار و معدوم نمودن قسمتهاي دامهاي مشكوك به انسفالوپاتي اسفنجي شكل را با دقت و اطمينان انجام دهند و تمامي مراحل را مجدداً كنترل و بررسي كنند.
تمامي كشورها يك سيستم سرويلانس ملي مستمر را براي پيگيري بيماري در كشورشان بوجود بياورند و گزارشات خود را به دفتر بين المللي بيماريهاي واگير دامي (O.I.E) ارسال نمايند.
در صورت نبود سيستم سرويلانس در يك كشور در رابطه با بيماري جنون گاوي آن كشور موقعيتش بعنوان ناشناخته (UNKNOWN) اعلام مي گردد
عدم واردات چربي (TALLOW) بمنظور تغذيه دام از كشورهاي آلوده به BSE
واردات دام زنده ( گاو ,گوسفند ,بز از كشورهايي مجاز مي باشد كه در سيستم تغذيه دامداريهاي آنها از پودر گوشت و استخوان نشخواركنندگان استفاده نشده باشد.
بر اساس دستورالعملهاي بهداشتي بين المللي :
تمامي كشورها نبايستي اجازه بدهند كه بافتهايي را كه مي توانند عامل بيماري را وارد زنجيره غذائي دامها را متوقف كنند.
شير و فرآورده هاي لبني براي مصرف انساني و دامي بي خطر مي باشند حتي براي محموله ايي كه از كشورهاي با خطر بالاي BSE مواجه مي باشد.
با توجه به مطالعات انجام گرفته تا حال حاضر هيچ دليل علمي دال بر اينكه عامل بيماري جنون گاوي از طريق مصرف گوشت بدون استخوان و بدون غدد لنفاوي به انسان منتقل بشود وجود ندارد.
ژلاتين در صورتي كه در مرحله فرآوري آن پرامترهاي لازم حرارت فشار و مدت زمان براي از بين بردن عامل بيماري اعمال شده باشد مصرف آن بي خطر مي باشد.
واردات خون تازه به منظور مصرف انساني به استناد دستورالعمل شماره 72/462/E.E.C ممنوع مي باشد.
پپتيدها و آمينه اسيدهاي توليدي از پوست گاوي در صورتي كه از دامهاي كشورهاي غير آلوده جمع آوري شده باشد بلامانع است ولي در صورتي كه از دامهاي كشور هاي آلوده جمع آوري شده باشند بايستي پارامترهاي لازم جهت از بين بردن عامل بيماري اعمال گردد.
بر اساس دستورالعملهاي اتحاديه اروپا روده باريك بعنوان يك ماده با خطر خاص مد نظر مي باشد .
حداقل پارامترها براي فرآوري الايشهاي خوراكي :
اندازه آلايش دامي حداكثر 50mm
دما حداقل 133 درجه سانتگراد
فشار مطلق حداقل 3 بار
فرآوري الايش دامي ممكن است در Bath يا در يك سيستم مستمر انجام بپذيرد
تعريف : مالاريا يک بيماري انگلي بوده که نشانه هاي مقدماتي چهار نوع انساني آن ممکن است بسيار نزديک به هم باشد . حتي دوره هاي تب در روزهاي اول بيماري از ديگر بيماريهاي انگلي ، ويروسي و باکتريايي قابل تشخيص نيست .
مالارياي نوع فالسي پاروم شديدترين نوع بيماري را ايجاد مي کند . اشکال مختلف بيماري ممکن است به صورت : تب ، عرق ، سرفه ، اسهال ، ناراحتي تنفسي و سردرد تظاهر کند و يا احتمالاً پيشرفت کرده و يرقان ، اختلال انعقاد خون ، شوک ، نارسائي کبد و کليه ، التهاب حاد مغزي ، ادم ريوي و مغزي ، اغماء و مرگ را باعث گردد .
ميزان کشندگي در کودکان درمان نشده و بزرگسالاني که ايمن نيستند با نوسان قابل ملاحظه اي به ۱۰ تا ۴۰ درصد و يا بيشتر مي رسد .
ساير اشکال مالارياي انساني مثل ويواکس و مالاريه معمولاً خطر مرگ ندارند .
تشخيص آزمايشگاهي مالاريا با ديدن انگل در گسترشهاي خون محیطی صورت مي گيرد .
روشهاي آزمايشگاهي پيشرفته تر و تخصصي تر هم براي تشخيص وجود دارد که معمولاً امکان انجام آن در تمام آزمايشگاههاي تشخيصي وجود ندارد .
* عامل عفونت : تک ياخته هاي انگلي تحت عنوان پلاسموديوم مي باشند که بسته به نوع عامل انگلي انواع مالاريا را ايجاد مي کنند .
آلودگي مخلوط انسان با بيش از يک نوع از انگل مالاريا در مناطق اندميک بيماري نادر نيست .
* وقوع : مالاريا هنوز در بسياري از کشورهاي گرمسير و تحت گرمسير از مشکلات مهم بهداشتي است .
از مشکلات مهم کنترل مالاريا مقاومت داروئي در اين بيماري مي باشد .
اطلاعات موجود در مورد کانونهاي مالارياي مقاوم به دارو در هر سال به وسيله سازمان بهداشت جهاني منتشر مي شود .
مخزن : انسان تنها مخزن مهم انگلهاي مالارياي انساني است .
روش انتقال : انتقال انگل به انسان به وسيله نيش پشه آنوفل ماده آلوده صورت مي گيرد . اغلب گونه هاي اين پشه در تاريک و روشن غروب و ساعات اول شب تغذيه مي کنند ، اوج فعاليت بعضي از ناقلين مهم در حوالي نيمه شب و يا ساعات اوليه صبح است .
سيرتکامل اين انگل در بدن پشه بين ۳۵-۸ روز بسته به نوع انگل و درجه حرارت متغير مي باشد . پس از طي مراحل تکامل در بدن پشه به اندامهاي مختلف رفته و آنهايي که به غده هاي بزاقي حشره مي روند بالغ شده و به مرحله آلوده کنندگي مي رسند و پشه هنگام خونخواري مجدداً انگل را وارد بدن انسان مي کند .
انگل در ميزبان حساس وارد سلولهاي کبدي شده و مرحله خارج گلبول قرمز را طي مي کنند . در مرحله بعدي سلولهاي کبدي پاره شده و هزاران انگل غيرجنسي آزاد شده و از طريق سينوسهاي خوني کبد خود را به جريان خون مي رسانند و به گلبول هاي قرمز حمله کرده و تکثير دوره اي خود را شروع مي کنند . سپس گلبولهاي قرمز را پاره کرده و هرکدام بين ۸ تا ۳۰ انگل جديد در خون آزاد مي کنند که هر کدام به يک گلبول جديد حمله مي کند .
فاصله بين گزش پشه آلوده و ظهور انگل در خون « دوره مخفي » ناميده مي شود .
دوره واگيري : در تمام مدتي که انگل ( گامتوسيت آلوده کننده ) در خون وجود دارد ميتواند پشه را آلوده کند و اين زمان بسته به گونه و سوش انگلي و همچنين نتيجه درمان دارويي متفاوت است .
بيماران درمان نشده و يا آنهايي که به طور کامل درمان نشده اند مي توانند تا مدتهاي متفاوتي حامل انگل بوده و پشه را آلوده کند و اين زمان بسته به گونه و سوش انگلي و همچنين نتيجه درمان دارويي متفاوت است .
بيماران درمان نشده و يا آنهايي که به طور کامل درمان نشده اند مي توانند تا مدتهاي متفاوتي حامل انگل بوده و پشه را آلوده کنند و براي انواع انگل مالاريا بين ۳-۱ سال اين قابليت وجود خواهد داشت ولي پشه براي تمام عمر خود مي تواند آلوده کننده باقي بماند .
حساسيت و مقاومت : حساسيت به اين بيماري ، به غير از استثناهاي ژنتيکي ، همه جايي است . بزرگسالان که در مناطق بسيار بومي زندگي کرده و همه ساله در معرض گزش نيش پشه آنوفل آلوده قرار دارند تحمل يا مقاومت در مقابل ابتلاء به شکل باليني بيماري پيدا مي کنند .
افرادي که گلبولهاي قرمز داسي شکل دارند به هنگام آلودگي با يک نوع از انگل ( فالسي پاروم ) نسبتاً انگل کمتري در خون خواهند داشت و به اين دليل به طور نسبي در مقابل ابتلا به شکل شديد بيماري محافظت شده هستند .
کنترل۱- بهسازي محيط که منجر به از بين رفتن هميشگي يا کاهش محل زندگي و تکثير پشه هاي آنوفل در نزديک محلهاي مسکوني مردم مي شود . مثل خشکاندن آبهاي غيرمفيد و افزايش سرعت جريان آبهاي جاري و استفاده از روشهاي خاص شيميايي و بيولوژيک
پيشگيري :
۲- دسترسي به خدمات بهداشتي سريع و ارزان براي تشخيص و درمان سريع بيماري
۳- نظارت دقيق بر نقل و انتقالات اشخاص از مناطق آلوده و به اين مناطق ( کنترل مهاجرتها )
۴- اطلاع رساني گسترده به مردم ، خصوصاً به گروههاي در معرض خطر .
۵- بررسي سابقه اهداء کنندگان خون در مورد ابتلا به مالاريا يا مسافرت و يا سکونت در مناطق پرخطر .
اقدامات محافظتي شخصي :کسانيکه به مناطق مالاريا خيز مسافرت مي کنند بايد بدانند که : محافظت از گزش پشه همواره از اهميت بسيار زيادي برخوردار است ، هيچيک از داروهاي پيش گيري کننده از مالاريا تضميني براي جلوگيري از ابتلا به بيماري نمي دهد .
پيشگيري دارويي نبايد براي تمام مسافران منطقه مالاريا خيز به عنوان يک دستورالعمل کلي توصيه شود .
خانمهاي حامله و کودکان در صورت آلودگي بيشتر دچار فرمهاي بدخيم بيماري مي شود .
* اقداماتي که براي کاهش خطر گزش بيشتر انجام مي شود عبارتند از :
- از غروب تا طلوع آفتاب از منزل خارج نشويد . هنگام شب پيراهن آستين بلند و شلوار بلند بپوشيد . از پوشيدن لباسهاي تيره خودداري کنيد .
- به قسمتهاي بدون پوشش بدن داروي دفع حشرات بماليد .
- در ساختمانهايي که خوب ساخته شده اند و در مناطق غيرآلوده شهر سکونت کنيد .
- درها و پنجره ها را به توري مجهز کنيد .
- در صورتيکه پشه وارد ساختمان مي شود از تختخوابهاي پشه بنددار استفاده کنيد .
براساس آمار سازمان بهداشت جهاني ساليانه 300 تا 500 ميليون نفر در دنيا به مالاريا مبتلا مي شوند و 1 تا 2 ميليون نفر در اثر ابتلا به اين بيماري جان خود را از دست مي دهند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران واحد علوم پزشكي تهران در ايران در گذشته مالاريا در اكثر مناطق كشور شيوع داشته است اما در سالهاي اخير حدود 80 درصد اين موارد از مناطق جنوب شرقي ايران و بقيه به صورت موارد وارده يا انتقال محلي در ساير مناطق كشور گزارش شده است.
عامل بيماري مالاريا تك ياخته ريزي است به نام پلاسموديم كه چهار گونه آن در انسان بيماري زاست.
انگل هاي مالاريا داراي دو ميزبان هستند، يكي ميزبان مهره دار( انسان ) و ديگري ميزبان بي مهره (پشه آنوفل ماده ) تكثير غيرجنسي انگل در بدن انسان در داخل سلولهاي كبد و گلبول هاي قرمز و توليد مثل و تكثير جنسي در پشه آنوفل ماده انجام مي گيرد.
پس از تكثير، انگل گلبولهاي قرمز را پاره مي كند واز هر گلبول قرمز آلوده 6 تا 24 عدد انگل خارج مي شود و هريك از آنها وارد گلبول هاي قرمز سالم مي شود. در اين موقع علائم باليني مالاريا به صورت تب يا تب ولرز همراه با سردرد و تهوع ظاهر مي شود. پس از مدتي اكثريت انگل ها همزمان با هم تكثير يافته و دريك زمان تعداد زيادي گلبول هاي قرمز انگل دار پاره شده و همراه انگل هاي مالاريا مقداري سموم و مواد زائد انگل داخل جريان خون مي شود و به اين ترتيب حمله مالاريا به صورت لرز به مدت نيم تا يك ساعت تب به مدت 2 تا 6 ساعت و عرق به مدت 2 تا 4 ساعت در بيمار مالاريايي يك روز در ميان و يا دو روز در ميان ظاهر مي شود.
با تكرار حملات مالاريا و از بين رفتن گلبول هاي قرمز و مصرف هموگلوبين توسط انگل ها، بيمار كم خون مي شود انتقال مالاريا به طور طبيعي توسط پشه آنوفل ماده انجام مي گيرد ولي انتقال از طريق انتقال خون يعني استفاده از خون افرادي كه سابقه مالاريا داشته و در بدن آنان انگل به تعداد خيلي كم وجود دارد و همچنين از طريق جفت از مادر به جنين و يا استفاده از وسايل جراحي و سرنگ آلوده نيز امكان پذير است.
انتهاي پيام
آستیگماتیسم (astigmatism) یك نقص خفیف و به راحتی قابل درمان انحنای چشم شماست که باعث تاری دید میشود.
آستیگماتیسم هنگامی به وجود می آید كه لایه خارجی و شفاف جلوی چشم یعنی قرنیه و یا عدسی چشم كه درون چشم قرار دارد، انحنایش در یك جهت كمی متفاوت از انحنایش در جهت دیگر است.
به این ترتیب سطح قرنیه یا عدسی در بعضی نواحی مسطحتر یا منحنیتر از نواحی دیگر است.
هنگامی كه قرنیه دارای اعوجاج باشد، شما مبتلا به "آستیگماتیسم قرنیهای" هستید. هنگامی كه عدسی دارای اعوجاج باشد" آستیگماتیسم عدسی" دارید.
هر دو نوع آستیگماتیسم، تاری دید ایجاد میكند، اما اغلب موارد آستیگماتیسم ناشی از نایكنواختی انحنای قرنیه است.
فرد مبتلا به آستیگماتیسم هم در فاصله نزدیك و هم در فاصله دور تاری دید دارد.
آستیگماتیسم معمولاً از هنگام تولد وجود دارد و ممكن است با دوربینی یا نزدیك بینی تركیب شود. معمولاً این عارضه ثابت میماند و در طول زمان بهتر یا بدتر نمی شود.
بسیاری از افرادی كه دارای مقدار اندكی آستیگماتیسم هستند که مقدار آن قدر زیاد نیست كه نیاز به عمل تصحیحی داشته باشد.
● علائم و نشانهها
علائم و نشانه های آستیگماتیسم شامل موارد زیر است:
▪ اعوجاج در بخش هایی از میدان بینایی.
▪ تاری خطوط عمودی، افقی یا مایل.
● علل
▪ در چشم شما دو بخش وجود دارد كه مسئول متمركز كردن تصاویر هستند: قرنیه و عدسی.
▪ در چشم طبیعی این عناصر كانونی كننده انحنایی یكدست مانند سطح یك توپ لاستیكی دارند.
▪ قرنیه و عدسی با داشتن چنین سطح منحنی همه شعاع های نور وارد شده به چشم را به یك میزان خم میكنند (میشكنند) و یك تصویر متمركز واضح بر روی پرده حساس پشت چشم یعنی شبكیه ایجاد میكنند.
اما اگر انحنای قرنیه یا عدسی یكدست نباشد، شعاع های نور به طور یكسان نمیشكنند، در این حالت شما دچار خطای انكسار نور هستید.
آستیگماتیسم یكی از اشكال مختلف خطاهای انكسار نور در چشم است. در آستیگماتیسم، قرنیه یا عدسی در یك جهت انحنای بیشتری از جهت دیگر دارد.
آستیگماتیسم تصحیح نشده باعث تاری دید می شود. در این حالت تاری دید در یك جهت _ افقی، عمودی یا مایل _ بیش از جهت دیگر وجود دارد.
آستیگماتیسم ممكن است در تركیب با سایر خطاهای انكساری مثل نزدیك بینی یا دوربینی رخ دهد:
▪ در نزدیك بینی (میوپی) انحنای قرنیه بیشتر از حد عادی است یا كره چشم درازای بیش از حد طبیعی دارد. در نتیجه شعاع های نور به جای آنكه دقیقاً روی شبكیه متمركز شوند، در جلوی شبكیه به هم می رسند و اشیای دور تصویری مبهم خواهند داشت.
▪ در دوربینی (هیپروپی) انحنای قرنیه كمتر از حد عادی است یا كره چشم طول كمتر از حد طبیعی دارد، در نتیجه حالت عكس نزدیك بینی رخ میدهد. نور در پشت چشم متمركز میشود و تصویر اشیای نزدیك تار میشود اما دید دور عادی باقی میماند.
▪ در اغلب موارد آستیگماتیسم از هنگام تولد وجود دارد. ممكن است آستیگماتیسم در نتیجه وارد شدن آسیب به چشم بیمار یا جراحی رخ دهد.
▪ آستیگماتیسم با مطالعه در نور كم یا تماشای تلویزیون از فاصله نزدیك بهتر یا بدتر نمیشود.
● چه هنگامی باید به چشم پزشك مراجعه كرد
اگر درجه آستیگماتیسم چشم شما آن قدر باشد كه در كاری كه می خواهید انجام دهید اختلال ایجاد كند یا اگر كیفیت بینایی تان مانع رضایت شما از نحوه فعالیت هایتان است، به چشم پزشك مراجعه كنید.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چشم پزشك درجه آستیگماتیسم شما را تعیین می كند و در مورد اینكه چه روشی را برای تصحیح بینایی تان انتخاب كنید به شما مشاوره خواهد داد.
تغییر درجه آستیگماتیسم چشم در طول زندگی اگر اصولاً رخ دهد، بسیار تدریجی و كند است.
انجام معاینات منظم چشم، راه مناسبی برای شناسایی تغییرات حدت بینایی است تا در صورت لزوم عینك یا لنز تماسی برای شما تجویز شود یا شماره آنها تصحیح شود.یك فرد بزرگسال سالم باید تا ۵۰ سالگی هر سه تا پنج سال یك بار معاینه چشم انجام دهد.
پس از ۵۰ سالگی فواصل معاینات كمتر کنید. اگر دچار مشكلات انكساری مانند آستیگماتیسم هستید، هر دو سال یك بار به هر تعدادی كه چشم پزشكتان توصیه می كند، به او مراجعه كنید.
● تشخیص بیماری
چشم پزشك شما ممكن است از ابزارهایی كه در زیر می آید برای معاینه چشم شما استفاده كند:
▪ قرنیهسنج (Keratometer) : چشم پزشك در قرنیه سنجی با استفاده از دستگاهی به نام قرنیه سنج یا كراتومتر میزان و جهت گیری آستیگماتیسم قرنیهای را با اندازه گیری میزان نور منعكس شده از سطح قرنیه مشخص میكند.
▪ كراتوسكوپ و ویدئوكراتوسكوپ: این ابزارها برای تشخیص و تعیین مقدار انحنای سطح قرنیه در صورت وجود آستیگماتیسم مورد استفاده قرار می گیرند.
كراتوسكوپ حلقههای نورانی را روی قرنیه می افكند. سپس انعكاس این حلقه های نورانی روی قرنیه از طریق كراتوسكوپ مورد مشاهده قرار میگیرد و برحسب شكل و فواصل این حلقهها می توان میزان آستیگماتیسم قرنیه را محاسبه كرد.
با اتصال كراتوسكوپ به یك دوربین ویدئویی، ویدئوكراتوسكوپ ساخته شده است، كه با آن می توان تصویر قرنیه را روی یك صفحه تلویزیونی دید.
ویدئوكراتوسكوپ رایج ترین وسیله مورد استفاده برای تعیین مقدار انحنای سطح قرنیه در آزمونی است كه مكاننگاری (توپوگرافی) قرنیه نامیده می شود.
● درمان
هدف درمان آستیگماتیسم تصحیح انحنای نایكنواخت قرنیه است كه باعث تاری دید میشود. درمان شامل تجویز عدسی های تصحیح كننده به صورت عینك یا لنز تماسی یا انجام جراحی تصحیحی می شود:
▪ اصلاح دید با تجویز عدسی تصحیح كننده: استفاده از عدسی های تصحیح كننده اثر ناشی از انحنای نایكنواخت قرنیه را برطرف می كند. عدسی تصحیح كننده ممكن است به صورت لنز تماسی یا عینك باشد.
▪ لنزهای تماسی: لنزهای تماسی هر دو آستیگماتیسم های قرنیه و عدسی چشم را تصحیح می كنند.
▪ انواع مختلفی از لنزهای تماسی در دسترس است: لنزهای سخت، لنزهای نرم، لنزهای یك بارمصرف، لنزهای با كاربرد طولانی مدت، لنزهای دوكانونی، لنزهای سخت نفوذپذیر نسبت به اكسیژن و.... با چشم پزشكتان در مورد اینكه كدامیك از این انواع مختلف لنز برای شما مناسب تر است، مشاوره كنید.
یك شیوه دیگر استفاده از لنز تماسی برای تصحیح آستیگماتیسم "روش ارتوكراتولوژی" یا Ortho-K است. در این روش شما چندین ساعت در روز لنز تماسی سخت به چشم می گذارید تا انحنای قرنیه تان تصحیح شود.
در روزهای بعد تعداد ساعات استفاده از لنز تماسی كاهش می یابد و در حدی كه شكل جدید قرنیه حفظ شود. البته اگر مدتی استفاده از این روش را قطع كنید، قرنیه چشم دوباره به شكل اولش بازمیگردد.
▪ عینك: در مواردی كه به دلایل مختلف استفاده از لنز تماسی از جمله ترجیح بیمار امكانپذیر نیست، انواع مختلف عینك میتواند جانشین مناسبی برای لنز تماسی باشد.
▪ جراحی برای تصحیح عیوب انكساری: در روش جراحی با شكل دهی مجدد به سطح قرنیه، آستیگماتیسم تصحیح میشود.
bankemagale.blogfa.com
شرح بیماری
سیاه سرفه یک بیماری تنفسی باکتریال است که مولد آن باسیل بوردتلا پروتوسیس است و سرایت آن بوسیله قطرات ترشح بینی و حلق میباشد. مدت نهفتگی بیماری 14 - 8 روز است. کودکان بیشتر به آن مبتلا میشوند. بیماری سیاه سرفه از دو هفته قبل از شروع حملات سرفه تا حدود 2 ماه واگیر دارد. شرط بروز حملات سرفه داشتن قدرت بدنی است. بچه شیر خوار چون فاقد آن قدرت است به جای حملات سرفه نفسش قطع میشود که ممکن است خفه شود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علایم شایع
سیاه سرفه با علایم ذکام و برونشیت شروع میشود. کودک خسته و بیاشتها میشود. پس از یکی دو هفته حملههای شدید سرفههای متوالی ظاهر میشود. هنگام حمله سرفه فرو بردن نفس به سختی و با سروصدا است. حتی لحظهای تنفس بند آمده و کودک کبود میشود و زبانش را بیرون میآورد. زیرا تارهای صوتی و نایچهها منقبض شده و تشنج پیدا میکنند.
در آخر حمله ناگهان تشنج عضلات تارهای صوتی و نایچهها قطع شده و کودک نفس عمیق میکشد. سپس مقداری بلغم با فشار خارج میشود و یا استفراغ دست میدهد. بیماری سیاه سرفه 12 - 6 هفته طول میکشد و مصونیت برای تمام عمر باقی میگذارد. عوارض سیاه سرفه سینه پهلو و انسفالیت است.
علل
3 جنس از کوکوسها باسیلهای گرم منفی هوازی از نظر پزشکی اهمیت دارند.این باکتریها عبارتند از: بروسلا ، بوردتلا و فرانسیسلا. بوردتلا باسیل غیر متحرکی است که اشکال بیماریزای آن دارای کپسول هستند. این باکتریها منحصرا در بدن انسان یافت میشوند. یکی از گونههای این باکتری به نام بوردتلا پروتوسیس عامل اصلی سیاه سرفه است.
عوامل افزایشدهنده خطر
واکسن سیاه سرفه
- افراد واکسینهنشده
- همهگیریهای اواخر زمستان و بهار. گسترش باکتریها باعث افزایش شدت بیماری زایی آنها میگردد.
- شرایط زندگی شلوغ یا غیربهداشتی
- بارداری
دو نوع واکسن سیاه سرفه در دسترس است. واکسنهای ساخته شده از تمام جسم سلول شامل تمامی محتویات باکتری سیاه سرفه که توسط عملیات شیمیایی کشته شده است و واکسنهای غیر سلولی که اخیرا توسط برخی از کشورهای صنعتی ارائه شده است. واکسن ساخته شده از تمامی سلول از نوع شدید بیماری جلوگیری میکند. اما از ابتلا به عفونت کاملا پیشگیری نمیکند. واکسنهای غیر سلولی سیاه سرفه حاوی آنتی ژنهای خالص شده ایمنیزای سیاه سرفه است که معمولا شامل شبه سم سیاه سرفه و پروتئینهای غشای خارجی است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عواقب مورد انتظار
با درمان معمولا ظرف تقریبا 6 هفته علاج میشود (ممکن است بین 3 هفته تا 3 ماه باشد). سیر معمول بیماری به شرح زیر است: 2 هفته سرفه غیر مشخص ، 2 هفته حملات سیاه سرفه و 2 هفته نقاهت. ممکن است برخی سرفههای پایدار ماهها طول بکشند.
عوارض احتمالی
کودکان زیر یک سال در معرض عوارض شدید یا مرگ قرار دارند. خون دماغ شدن، جدا شدن شبکیه ، تشنج و آنسفالیت و پارگی عروق خونی مغز از عوارض احتمالی این بیماری است.
اصول کلی درمان
- آزمونهای تشخیصی میتوانند شامل بررسیهای آزمایشگاهی خون ، کشت خلط و رادیوگرافی قفسه سینه باشند.
- بستری شدن در بیمارستان با مراقبتهای ویژه برای نوزادان به شدت بیمار. کودکان بزرگتر را معمولا میتوان در منزل درمان کرد.
- تا از بین رفتن تب ، شخص بیمار را جدا کنید. ملاقات کنندگان اجباری باید ماسک بزنند.
- در طول یک حمله سرفه در یک کودک ، پایین تخت را بلند کنید. صورت کودک را پایین بیاورید و سرش را به یک طرف بچرخانید تا به تخلیه ریهها کمک کنید. کودکان بزرگتر معمولا ترجیح میدهند در طول حملات سرفه بنشینند و به جلو خم شوند
.- از یک مرطوبکننده اولتراسونیک برای تسکین سرفه و کمک به رقیق شدن ترشحات برونش و ریه استفاده کنید. هر روز مرطوبکننده را تمیز کنید.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داروها
رژیم غذایی
- از داروهای ضد سرفه مگر در صورت تجویز استفاده نکنید.
- ممکن است توصیه شود در دوره کمون اریترومایسین شروع گردد.
- برای عوارضی چون عفونت گوش میانی یا پنومونی ممکن است آنتیبادیهایی تجویز گردند.
کودک را به نوشیدن مایعات فراوان مثل آب میوه ،چای ، نوشیدنیهای کربناتدار و سوپ رقیق تشویق کنید.
رژیم غذایی خاصی ندارد. وعدههای غذایی کم و به تعداد زیاد ممکن است استفراغ را کاهش دهد.
سياه سرفه
اطلاعات اوليه
توضيح كلي
سياهسرفه عبارت است از عفونت باكتريايي، مسري و خطرناك برونشها و ريهها. واكسيناسيون در سراسر جهان به مقدار زيادي بروز سياه سرفه را كاهش داده است. تمامي سنين را مبتلا ميكند ولي در كودكان شايعتر است.
علايم شايع
مراحل اوليه:
آب ريزش بيني
سرفه خشك كه به سرفه با خلط غليظ تبديل ميشود.
تب مختصر
مراحل انتهايي:
حملات سرفه مداوم و شديد كه تا يك دقيقه طول ميكشند. در طول سرفه در اثر كمبود اكسيژن فرد قرمز يا آبي ميشود. در پايان هربار سرفه، كودك با صدايي «شبيه فرياد» نفسنفس ميزند.
استفراغ و اسهال
تب
علل
عفونت با باكتري بوردتلاپرتوسيس . اين بيماري از طريق تماس مستقيم با سرايت فردي يا تماس غيرمستقيم مثل تنفس هواي حاوي قطرات عفوني يا دست زدن به پيراهن يا ساير مواد آلوده منتقل ميشود. دوره كمون 7-5 روز است.
عوامل افزايشدهنده خطر
افراد واكسينهنشده
همهگيريهاي اواخر زمستان و بهار. گسترش باكتريها باعث افزايش شدت بيماري زايي آنها ميگردد.
شرايط زندگي شلوغ يا غيربهداشتي
بارداري
پيشگيري
تمام كودكان را بر ضد سياهسرفه واكسينه كنيد. واكسيناسيون معمولاً در 2 ماهگي شروع ميشود و پس از 5 سالگي توصيه نميگردد.
افراد دچار عفونت را جدا كنيد.
عواقب مورد انتظار
با درمان معمولاً ظرف تقريباً 6 هفته علاج ميشود (ممكن است بين 3هفته تا 3 ماه باشد). سير معمول بيماري به شرح زير است: 2 هفته سرفه غير مشخص، 2 هفته حملات «سياه سرفه» و 2 هفته نقاهت، ممكن است برخي سرفههاي پايدار ماهها طول بكشند.
عوارض احتمالي
كودكان زير يك سال در معرض عوارض شديد يا مرگ قرار دارند.
خون دماغ
جدا شدن شبكيه
تشنج و آنسفاليت
پنوموني
آپنه (كند شدن يا توقف تنفس)
عفونت گوش مياني
پارگي عروق خوني مغز
درمان
اصول كلي
آزمونهاي تشخيصي ميتوانند شامل بررسيهاي آزمايشگاهي خون، كشت خلط و راديوگرافي قفسه سينه باشند.
بستري شدن در بيمارستان با مراقبتهاي ويژه براي نوزادان به شدت بيمار. كودكان بزرگتر را معمولاً ميتوان در منزل درمان كرد.
تا از بين رفتن تب، شخص بيمار را جدا كنيد. ملاقات كنندگان اجباري بايد ماسك بزنند.
در طول يك حمله سرفه در يك كودك، پايين تخت را بلند كنيد. صورت كودك را پايين بياوريد و سرش را به يك طرف بچرخانيد تا به تخليه ريهها كمك كنيد. كودكان بزرگتر معمولاً ترجيح ميدهند در طول حملات سرفه بنشينند و به جلو خم شوند.
از يك مرطوبكننده اولتراسونيك براي تسكين سرفه و كمك به رقيق شدن ترشحات برونش و ريه استفاده كنيد. هر روز مرطوبكننده را تميز كنيد.
داروها
از داروهاي ضدسرفه مگر در صورت تجويز استفاده نكنيد.
ممكن است توصيه شود در دوره كمون اريترومايسين شروع گردد.
براي عوارضي چون عفونت گوش مياني يا پنوموني ممكن است آنتيبادي هايي تجويز گردند.
فعاليت
تا از بين رفتن تب، كودك را در بستر نگه داريد. با توجه به قدرت كودك، فعاليت طبيعي بايد به آهستگي از سر گرفته شود.
رژيم غذايي
كودك را به نوشيدن مايعات فراوان مثل آبميوه، چاي، نوشيدنيهاي كربنات دار و سوپ رقيق تشويق كنيد.
رژيم غذايي خاصي ندارد. وعدههاي غذايي كم و به تعداد زياد ممكن است استفراغ را كاهش دهد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر كودك شما علايم سياه سرفه، به ويژه كبودي صورت در طي حملات سرفه را داشته باشد.
اگر تب رخ دهد.
اگر استفراغ بيش از 2-1 روز ادامه ياب
صرع چیست؟
از زمان بوجود آمدن انسان بر روی کره زمین صرع نیز وجود داشته است. امروزه انواع گوناگونی از صرع شناخته شده است. صرع یک بیماری نیست بلکه فقط نشانهایست که میگوید قسمتی از مغز کار خود را همیشه بخوبی انجام نمیدهد. وقتی مغز بطور طبیعی کار کند یک سری امواج الکتریکی از خود ایجاد مینماید که این امواج مانند الکتریسته در مسیر اعصاب مغزی عبور میکند. « اپیلپسی » یا صرع حالتی است که یکسری از این تشنجها و طوفانهای الکتریکی در مغز بطور مرتب و با فاصله زمانی خودبخود ایجاد شده و خاموش شوند. که این جرقه الکتریکی و طوفان الکتریکی بسته به محل خود در مغز علائم و نوع تشنج و صرع را تعیین مینماید. یکبار تشنج هیچگاه صرع نیست بلکه دو تا سه بار تشنج میباید رخ دهد تا پزشک تشخیص صرع را مطرح نماید.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علل صرع
گاه علت صرع وجود یک اختلال ساختمانی در مغز است اما در اغلب موارد هیچ علت خاصی یافت نمیشود. در برخی از کودکان مبتلا، حملات تشنجی به دنبال یک محرک حسی مثل نورهای درخشان و شدید بروز میکنند و در برخی دیگر هیچ عامل شروع کنندهای وجود ندارد. در صرع نشاندار حملات ناگهانی را میتوان در یکی از چندین علت شناخته شده جستجو کرد که شامل تومورهای مغزی ، بیماریهایی که بر رگهای خونی مرکزی اثر میگذارند و انواع سموم میباشد. به غیر از صرع علل متعدد دیگری نیز برای تشنج وجود دارد که یکی از آنها تب بالاست (تشنج ناشی از تب).
انواع صرع
انواع مختلفی از تشنجهای صرعی تاکنون شناخته و تعریف شده است. در بچهها تشنجهای تونیک – کلونیک شایعتر است، بیشتر از سه چهارم کودکان مبتلا به صرع ، از این نوع تشنج رنج میبرند، صرع کوچک یا ابسانس دومین نوع شایع صرع ( epilepsy) در کودکان است. صرع موضعی یا صرع حرکتی و صرع نسبی یا پارشیال خوشخیم از دیگر انواع صرع هستند.
صرع بزرگ یا تشنج تونیک – کلونیک
شایعترین نوع صرع ، صرع اصلی (Grand mal) است. آن هنگامی رخ میدهد که مناطق حرکتی مغز دچار عارضه شده است و اسپاسمهای شدید و بیهوشی را دربردارد. در اغلب موارد صرع اصلی ، قبل از آغاز حمله و غش به بیمار یک حالت درونی دست میدهد که این اخطار خوانده میشود. این حالت در لاتین Aura نامیده میشود و میتواند به صورت روانی یا جسمی باشد. مثل شنیدن صدایی (جسمی) و یا احساس خوشبختی یا بدبختی (روانی). بیمار ممکن است بوی مشخصی را حس کند و یا گمان کند که نور درخشندهای میتابد. بعد از چند لحظه بیمار بیهوش میافتد که این مرحله کوتاه، تونیک است که تمام ماهیچهها متشنج و منقبض میشوند، تنفس بیمار قطع میشود و رنگش نیز ممکن است کبود شود. مرحله بعدی کلونیک است که اندامها تکانهای مختصری میخورند. در خلال این مدت بیمار ممکن است زبانش را گاز بگیرد.
مراحل علائم تشنج تونیک – کلونیک به ترتیب زیر است:
- تحریک پذیری یا رفتارهای غیرعادی به مدت چند دقیقه پیش از بروز تشنج (Aura).
- اسپاسم و انقباض عضلات که 30 ثانیه طول میکشد و کودک در طی آن بیهوش شده و به زمین میافتد و تنفس نامنظم میشود.
- حرکات پرشی اندامها یا صورت که میتواند از 20 ثانیه تا چند ساعت طول بکشد. در این مرحله ممکن است کودک زبانش را گاز بگیرد و کنترل مثانه یا روده را از دست بدهد.
صرع کوچک یا تشنج ابسانس
- پس از آنکه تشنج متوقف شد، ممکن است کودک تا چند دقیقه و به ندرت تا ده دقیقه بیهوش باقی بماند.
- بعد از بازگشت هوشیاری کودک معمولاً گیج است و سردرد دارد و ممکن است به خواب رود.
صرع کوچک (Petit mal) ، که در آن مناطق حسی دستگاه عصبی مرکزی دچار آسیب میشود. در بین بچهها شایع است که معمولا تشنج آنی است و یک لحظه به طول میانجامد. کودک بازی را متوقف کرده و ساکت میایستد در حالی که یک حالت سستی و بیحالی در صورتش دیده میشود. پس صرع کوچک عبارتست از زایل شدن شعور برای مدتی کوتاه ، بدون اینکه در بیمار تشنج یا زمین خوردگی و یا Aura دیده شود. این نوع صرع یکی از شایعترین صرعها نزد کودکان و دانش آموزان است . رنگ پریده ، چشمانش به یک نقطه خیره شده و از اطراف خود بیخبر است. مدت آن حتی امکان دارد بسیار کوتاه بوده و قابل رویت نباشد. شروع آن از سه تا سیزده سالگی است که اگر درمان اصولی شود برای همیشه از بین میرود و در غیر اینصورت در سنین بالاتر به صرع بزرگ تبدیل خواهد شد.
از علل این نوع صرع ، تومورها ، حوادث ، تصادف ، ضربههای مغزی و ... را میتوان بیان کرد. از نشانه های بارز صرع کوچک که میتوان در کلاس درس مشاهده کرد، نحوه نوشتن املا دانشآموزان است که ممکن است در حین حمله ، دو یا سه خط از املا را جا بیندازند. پس از حمله علاوه بر رنگ پریدگی ، سستی و بی حالی ، احساس خواب به کودک دست خواهد داد.
پس در طی این نوع حمله تشنجی ، کودک برای 10 تا 15 ثانیه هوشیاری خود را از دست میدهد و به فضا خیره میشود و فعالیتهای معمول وی متوقف میشود اما به زمین نمیافتد. و پس از بازگشت هوشیاری ، کودک چیزی از حمله خود به یاد نمیآورد.
صرع موضعی
هوشیاری بیمار در این نوع صرع مختل نمیشود و تظاهرات صرعی به صورت حرکتی ظاهر میشود. ابتد از یک نقطه شروع شده و به تدریج سایر قسمتهای بدن را فرا میگیرد. به این نوع صرع ، صرع جانسونی نیز میگویند. البته نوع دیگر صرع موضعی حرکتی بدون انتشار است که تشنج فقط در یک عضو ظاهر شده و در همان جا باقی میماند. مدت حمله حدود یک تا دو دقیقه است ولی ممکن است در بعضی از افراد مدتها طول بکشد.
نوع دیگر صرع
فرمی از اپیلپسی است که کمتر شایع است ، صرع نسبی یا پارشیال خوشخیم که سبب حرکات پرشی در یک سمت از صورت یا یک اندام میشود. همچنین هوشیاری نیز ممکن است مختل شود. در اغلب موارد کودک مبتلا به یک نوع صرع است ، با این حال برخی کودکان مبتلا به انواع پیچیدهتر اپیلپسی هستند که ترکیبی از دو یا چند نوع مختلف است.
اقدامات اولیه در فردی که تشنج کرده
اگر کودک دچار یک تشنج تونیک – کلونیک شده او را به یک سمت بخوابانید و سرش را همسطح یا پایینتر از بدنش قرار دهید.
بر طبق اصول کمکهای اولیه باید جسم سختی را بین دندانهای بیمار قرار داده تا از گاز گرفتن زبانش جلوگیری کنید و او را به پشت خواباند و مطمئن شد که بطور معمولی نفس میکشد. هرگز چیزی را با فشار میان دندانهایش قرار ندهید. در بیشتر مواقع تشنجات بعد از یک دقیقه متوقف میشوند و بعد از آن یک دوره خواب و استراحت است ولی اگر تشنجات بیشتر از چند دقیقه به طول انجامد حتما باید بیمار را به بیمارستان رساند. همچنین اگر کودک تاکنون یک تشنج تونیک – کلونیک نداشته و نخستین باری است که به این نوع حمله دچار میشود، به سرعت کودک را به نزدیکترین بیمارستان برسانید.
در مورد سایر انواع تشنج کودک را در یک محل آرام نشانده و صبر کنید تا تشنج کاملاً برطرف شود و کودک هوشیار شود. سپس به آرامی با او صحبت کنید و به او آرامش خاطر بدهید. از زدن یا تکان دادن کودک برای متوقف کردن تشنج خودداری کنید.
اقداماتی که پزشک انجام میدهد:
1- پزشک نخست از شما سؤالاتی در مورد رفتارها و علائم کودک (قبل، در طی و بعد از حمله تشنج) میپرسد. برای مشخص کردن عوامل محرک احتمالی، ممکن است از شما خواسته شود تا دقیقاً نوع فعالیت کودک را هنگام بروز حمله مشخص کنید.
2- یک نوار مغزی الکتروآنسفالوگرافی EEG از کودک گرفته میشود تا به تشخیص نوع صرع کمک کند. در مواردی که تشخیص صرع از هیستری (تمارض) امکانپذیر نباشد از الکتروانسفالوگرافی استفاده میشود.
3- انجام MRI مغزی ممکن است برای تشخیص ناهنجاریهای ساختمانی مغز لازم باشد.
4- انجام آزمایش خون برای تشخیص اختلالات الکترولیتی به عنوان علت تشنج ضروری است.
درمان
امروزه کنترل بیشتر انواع صرعها میسر است با استفاده از داروهای مناسب بطور روزمره میتوان از بروز حمله جلوگیری کرد. کودکان مبتلا به صرع ، نیاز به مصرف منظم داروی ضد تشنج دارند. این داروها معمولاً به مدت دو تا چهار سال بعد از آخرین حمله تشنج ادامه مییابند و سپس میتوان به تدریج ظرف چند ماه آنها را قطع کرد. اگر حملات صرع با دارو کنترل نشوند و همچنین MRI یک ضایعه مغزی را نشان دهد، ممکن است جراحی (خیلی به ندرت) مورد بررسی قرار بگیرد.
پیش آگهی
پیش آگهی صرع بسته به نوع آن متفاوت است. بیشتر از سه چهارم کودکان مبتلا به صرع "تونیک – کلونیک" که به مدت دو سال حملهای نداشتهاند، عود نخواهند داشت. اغلب کودکان مبتلا به صرع نسبی خوشخیم، خود به خود خوب میشوند و بعد از بلوغ احتیاج به مصرف دارو ندارند. پیش آگهی صرع کوچک (ابسانس) مبهم و نامعلوم است. اغلب کودکان، حتی کودکانی که مشکلشان حل نشده، هیچ ناتوانی و معلولیتی از نظر ذهنی پیدا نمیکنند و میتوانند به مدارس معمولی بروند و در اغلب فعالیتهای ورزشی شرکت کنند.
راههای پیشگیری
اکثر علل صرع قابل پیشگیری هستند. شش گام اساسی برای پیشگیری از ابتلا به صرع که سازمان جهانی بهداشت بیان کرده است عبارتند از: مراقبتهای پیش از تولد ، زایمان بی خطر ، کنترل تب در کودکان ، کاهش ضربه مغزی ، کنترل بیماریهای عفونی و انگلی و مشاوره ژنتیک.
تغییرات روانی صرع
تغییرات روانی صرع دو نوع است یکی زودگذر و دیگری ثابت که تغییرات شخصیتی صرعی نامگذاری میشود.
حالت زودگذر
یک حالت استثنایی است که بتواند بعد از یک حمله در وی ظاهر شود و چند هفته طول میکشد. اثرات مهمش تیرگی سطح هوشیاری است به طوری که گاهی اوقات بیمار نمیتواند کارهای روزانه انجام دهد.
حالت ثابت
از تغییرات این دسته خلق و احساس ناپایدار ، چسبندگی ، کینه توزی ، فکر نامعلوم و مجهول ، علاقه به جزییات و فراموش کردن کلیات و حالت کندی روانی را میتوان نام برد.
از زمان بوجود آمدن انسان بر روي کره زمين صرع نيز وجود داشته است . ما امروزه انواع گوناگوني از صرع را شناخته ايم .
صرع يک بيماري نيست بلکه فقط نشانه ايست که مي گويد قسمتي از مغز کار خود را هميشه بخوبي انجام نمي دهد .
وقتي مغز بطور طبيعي کارکند يک سري امواج الکتريکي از خود ايجاد مي نمايد که اين امواج مانند الکتريسته در مسير اعصاب مغزي عبور مي کند . در حالت تشنج يک جرقه الکتريکي مانند برق در آسمان ايجاد مي شود که اين جرقه الکتريکي و طوفان الکتريکي بسته به محل خود در مغز علائم و نوع تشنج و صرع را تعيين مي نمايد . « اپي لپسي » يا صرع حالتي است که يکسري از اين تشنج ها و طوفانهاي الکتريکي در مغز بطور مرتب و با فاصله زماني خودبخود ايجاد شده و خاموش شوند .
يکبار تشنج هيچگاه صرع نيست بلکه دو تا سه بار تشنج مي بايد رخ دهد تا پزشک تشخيص صرع را مطرح نمايد .
« انواع صرع »صرع عمومي ( ژنراليزه ) اين نوع صرع يا تشنج حالتي است که تمام مغز درگير اختلال الکتريکي مي گردد . فرد مبتلا در اين حالت هوشياري و آگاهي خود را از دست مي دهد .
انواع صرع عمومي عبارتند از :
الف - صرع بزرگ : حمله تشنجي افراد مبتلا به صورت از بين رفتن ناگهاني آگاهي ، سقوط ، زمين افتادن و دست و پا زدن است . در اين حالت چشم ها بالا مي رود ، دهان کف مي کند ، چهره تيره مي شود و گاه فرد بي اختيار ادرار مي کند .
حمله از چند ثانيه تا چند دقيقه طول مي کشد و بدنبال آن فرد حالت خواب آلودگي پيداکرده و بتدريج بهوش مي آيد .
ب - صرع کوچک : در اين حالت فقط چند ثانيه حالت مات زدگي ، عدم هوشياري و حرکات تکراري در لبها ديده مي شود .
* صرع موضعي : در اين نوع صرع فقط قسمتي از مغز درگير مي شود که دو نوع ساده و پيچيده دارد . در صرع موضعي ساده هوشياري فرد تغيير نکرده و علائم عصبي موضعي رخ مي دهد . در صرع موضعي مرکب و پيچيده ، بدنبال تشنجات موضعي ساده فرد هوشياري خود را از دست داده و احتمالاً بدنبال آن حمله بزرگ صرع بوقوع خواهد پيوست و يا دچار حالتهاي روحي خاص مي گردد .
* صرع مداوم : حمله صرع طولاني شده و يا پشت سرهم تکرار مي شود و شخص مصروع در حين حملات بيهوش مي ماند . صرع مداوم يک مورد اورژانس است و نياز به کمکهاي ويژه و درمان مخصوص دارد .
* علت صرع چيست ؟
برخلاف نظر عوام که علت را جن زدگي ، سحر شدن توسط ديگران ، آثار گناه ، ضعف اعصاب و بيماري رواني مي دانند ، صرع نوعي اختلال در کار سلولهاي مغزي است که باعث پخش جريانهاي مغزي اضافي بصورت ناگهاني و انتشار آن به سراسر مغز مي شود . علت صرع گاه صدمه مغزي ، ضربه ، عفونت و گاه ارثي است . ضربه هاي دوران بارداري وارد شده بر جنين و فشار بر سر جنين هنگام زايمان ، عفونتها و ضربه هاي پس از تولد و دوران کودکي ،تصادفات و حوادثي که باعث ضربه مغزي مي شود ، عفونتهاي مغزي و مننژيت ها همگي مي توانند باعث ايجاد صرع شوند . عفونتها و ضربه هاي مغزي از علل شايع صرع هستند .
* شيوع صرع :
تقريباً ۵۰ ميليون نفر در جهان مبتلا به صرع هستند که نيمي از آنها يا درمان نشده يا ناقص درمان مي شوند . در کشور ما نيز حدس زده مي شود که بيش از يک ميليون بيمار مبتلا به صرع وجود داشته باشد .
* خطرهاي حمله تشنجي :
بيماري صرع بخودي خود خطر ندارد ، اما اگر آموزش و مراقبت دقيقي در مورد حمله هاي تشنجي صورت نگيرد مي تواند خطرناک باشد . فردي که ناگهان مي افتد و يا بيهوش مي شود ممکن است دچار جراحت ، شکستگي ، ضربه مغزي و يا خفگي در آب و سوختگي با آتش شود . حملات تشنجي اگر درست معالجه نشود مي تواند موجب صدمات جسمي ، اجتماعي و رواني گردد .
* درمان صرع :
خوشبختانه صرع يکي از درمان پذيريرترين بيماريهاي عصبي است و داروهاي بسياري براي درمان آن کشف و ساخته شده است که البته همگي بايد توسط متخصصين تجويز شوند . با رعايت نکات زير درمان کاملتر و مطمئن تر مي گردد :
پس فراموش نکنيم که صرع با دارو قابل کنترل و درمان است .
- مصرف داروها منظم و مرتب باشد .
- حتي يکبار و يک روز هم داروها قطع نشود .
- درمان هرچه زودتر شروع شود .
- مقدار و دفعات مصرف روزانه دارو کافي و مطابق روشهاي علمي و نظر پزشکان معتبر و متخصص در اين زمينه باشد .
طول مدت درمان کامل براي صرع حدود ۳ تا ۵ سال است . مشروط بر اينکه در اين دوره حمله تشنجي تکرار نشود و نوار مغزي طبيعي شود . اگر در طول اين دوره حمله ايجاد شود طول دوره بيشتر مي شود و قطع دارو خطرناک است .
* هنگام حملات تشنجي چه بايد کرد ؟* راههاي پيشگيري :
- آرام باشيد ، نگران نشويد ، دنبال کمک نرويد و داد و فرياد راه نيندازيد .
- بيمار را از مکانها و اشياء خطرناک دور کنيد .
- با باز کردن يقه لباس و آزاد کردن گردن و چرخانيدن سر يا شانه به يک طرف راه تنفس را آزاد کنيد .
- از ريختن آب بر روي شخص ، ريختن چيزي در دهان و يا گرفتن دست و پاي او خودداري کنيد .
- اگر حمله بيش از ۵ دقيقه طول کشيد يا دوباره تکرار شد ، ممکن است صرع مداوم باشد که بسيار خطرناک است ، بنابراين او را فوراً به پزشک برسانيد .
- اگر تشنج همراه با تب است ، بيماري فرد صرع نيست اما حتماً بايد تب را با پاشويه پايين آورد و بلافاصله وي را به پزشک رسانيد تا اگر حملات طولاني و نوار مغزي غيرطبيعي بود تحت درمان قرار گيرد .
اکثر علل صرع قابل پيشگيري هستند . سازمان جهاني بهداشت شش گام اساسي براي پيشگيري از ابتلا به صرع را بيان کرده است .بخاطر داشته باشيم که به شخصيت مبتلايان احترام گذاشته ، مانع تحصيل و اشتغال آنها نشويم ، حقوق اجتماعي اين افراد را مراعات کرده و همچنين برخورد ترحم آميز با آنها نداشته باشيم .
- مراقبتهاي پيش از تولد
- زايمان بي خطر
- کنترل تب در کودکان
- کاهش ضربه مغزي
- کنترل بيماريهاي عفوني و انگلي
- مشاوره ژنتيک
مبتلايان به صرع مي توانند پس از مشاوره با پزشک ازدواج کنند ، بدرجات بالاي اجتماعي و علمي برسند و شغل دلخواه خود را نيز داشته باشند و از يک زندگي طبيعي بهره مند باشند
اطلاعات اوليه
توضيح كلي
صرع عبارت است از يك نوع اختلال در كار مغز كه مشخصه آن عبارت است از حملات صرعي ناگهاني و تكرارشونده ، حملاتي كوتاه مدت از رفتار غيرطبيعي و نامناسب ، تغيير در وضعيت هوشياري ، يا حركات غيرطبيعي . صرع ، كه گاهي تشنج نيز خوانده مي شود، يك علامت است نه يك بيماري . صرع مسري نيست . صرع مي تواند در هر دو جنس و در هر سني رخ دهد. صرع معمولاً بين سنين 14-2 سالگي آغاز مي شود.
علايم شايع
صرع به چندين نوع مختلف تقسيم مي شود كه هركدام ويژگي هاي خاص خود را دارند. بعضي از انواع صرع عبارتند از:
صرع كوچك :
كه غالباً در كودكان رخ مي دهد. كودك به يكباره فعاليت خود را متوقف مي كند و براي حدود يك دقيقه با نگاهي بي حالت به اطراف خيره مي شود بدون اينكه بفهمد در اطراف او چه مي گذرد.
صرع بزرگ:
كه در تمام سنين رخ مي دهد. فرد هوشياري خود را از دست مي دهد، عضلات بدنش سفت مي شود و سپس دست و پا و بدن وي دچار تكان هاي غيرقابل كنترلي مي شوند. امكان دارد اختيار ادرار نيز از دست برود و فرد خود را خيس نمايد. حمله صرع بزرگ چندين دقيقه طول مي كشد و غالباً به دنبال آن فرد به خواب عميقي فرو مي رود يا گيج است . قبل از بروز حمله صرع ، فرد ممكن است علايم هشداردهنده اي را احساس كند: احساس عصبي بودن ؛ اختلالات بينايي ؛ احساس بوي بد؛ يا شنيدن صداهاي عجيب و غريب .
صرع كانوني:
كه طي حمله آن ، يك قسمت كوچك از بدن دچار تكان هاي غيرقابل كنترل مي شود. اين حالت تكان خوردن به قسمت هاي ديگر بدن گسترش مي يابد و ممكن است تمام بدن شروع به تكان خوردن نمايد. اما فرد هوشياري خود را از دست نمي دهد.
صرع لوب گيجگاهي مغز:
كه طي حمله آن ، فرد ناگهان رفتاري غيرطبيعي كه با شخصيت و رفتار عادي وي همخواني ندارد بروز مي دهد، مثلاً ممكن است ناگهان عصباني شود يا از خود خشونت بروز دهد؛ بدون دليل بخندد؛ يا حركات بدني عجيب و غريب داشته باشد (از جمله حركات جويدن غيرطبيعي ).
علل
بيش از 50 اختلال و بيماري مغز مي توانند صرع ايجاد كنند، اما اصولاً بيماري هايي كه در ساختمان مغز خلل وارد مي آورند تنها در 25% موارد صرع يافت مي شوند. علل شايع عبارتند از:
آسيب رسيدن به مغز به هنگام تولد يا قبل از تولد
سوءمصرف الكل يا مواد
مسموميت شيميايي
وارد آمدن آسيب شديد به سر
عفونت و تومور مغز، و اصولاً هرگونه ضايعه بزرگ شونده اي كه مغز را تحت فشار قرار دهد.
تب بالا
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه خانوادگي صرع افراط در مصرف الكل
استفاده از مواد روان گردان
قرار گرفتن در معرض دودها و بخارات سمي
پايين بودن قند خون
سابقه صدمه به سر
بعضي از داروها كه يكي از اثرات جانبي آنها افزايش خطر حملات صرع است .
پيشگيري
راه خاصي براي پيشگيري از به وجود آمدن صرع وجود ندارد.
عواقب موردانتظار
صرع را بجز در موارد نسبتاً نادري كه آسيب ، تومور، يا عفونت مغزي قابل درمان وجود دارد، نمي توان معالجه كرد. اما با كمك داروهاي ضد تشنج مي توان از بروز بسياري از حملات صرعي جلوگيري نمود، به طوري كه فرد مي تواند زندگي تقريباً طبيعي داشته باشد.
عوارض احتمالي
ادامه حملات (علي رغم درمان ) و ندرتاً افت عملكردهاي ذهني فرد
درمان
اصول كلي
اقدامات تشخيصي ممكن است عبارت باشند از: سي تي اسكن يا ام آرآي از مغز، نوار مغز، و آزمايش خون
درمان صرع عبارت است از دارودرماني برحسب نوع صرع
هميشه يك دستبند يا گردن آويز مخصوص به همراه داشته باشيد كه نشان دهنده اين باشد كه صرع داريد. اين كار كمك مي كند كه در صورت وقوع حمله صرع ديگران و كاركنان پزشكي بهتر بتوانند به مراقبت از شما بپردازند.
از قرار گرفتن در هر موقعيتي كه قبلاً باعث بروز حمله صرع شده است خودداري كنيد.
وقتي با فردي كه دچار حمله صرع شده است روبه رو مي شويد، لباس هاي او را شل كنيد، وي را روي زمين بخوابانيد و از آسيب حفظ كنيد. حمله صرع اگرچه در ظاهر ترسناك به نظر مي رسد، ندرتاً به خودي خود زيان آور است .
داروها
داروهاي ضدتشنج . طي درمان ، پزشك به بررسي پاسخ شما به دارو مي پردازد. اغلب لازم مي شود كه دوز دارو تغيير يابد يا دارو عوض شود.
تا آنجا كه مي توانيد اطلاعات خود را در مورد داروي دريافتي افزايش دهيد. بايد توجه داشته باشيد كه در كنار مهار حملات صرع ، دارو ممكن است اثرات جانبي قابل توجهي داشته باشد.
فعاليت
محدوديت براي آن وجود ندارد. در اغلب جاها در صورتي كه فرد به مدت يك سال حمله صرع نداشته باشد به وي اجازه داده مي شود رانندگي كند.
رژيم غذايي
رژيم خاصي توصيه نمي شود. الكل ننوشيد، نوشيدن الكل ممكن است اثر دارو را كاهش داده و باعث بروز حمله صرع شود.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان صرع داريد.
اگر دچا علايم جديد و غيرقابل توجيه شده ايد . داروهاي مورد استفاده در درمان صرع ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند.
این مقاله واقعی است
در یک بعد از ظهر آفتابی در یک پیکنیک دوستانه, یکی از خانمها به نام اینگرید به طور ناگهانی پایش بر روی سنگی لغزیده و به زمین خورد.
وی بلافاصله از زمین برخاست و به همه اطمینان داد که حالش خوب است و طوری نشده و فقط به خاطر کفش جدیدش پایش بر روی سنگ کوچکی لغزیده است. اطرافیان به وی کمک کردند تا لباسها و دست و صورتش را تمیز کند و از مابقی روز لذت ببرد. حال اینگرید در ظاهر خوب بود و فقط کمی شوک زده به نظر میرسید. اما غروب همان روز همسر اینگرید اطلاع داد که اینگرید حالش بد شده و در ساعت 6 بعدازظهر به بیمارستان منتقل شده و در بیمارستان از دنیا رفته است.
اینگرید در اثر ضربهای که در پیکنیک به وی وارد شده بود دچار ضربه مغزی شده بود. اگر در میان مهمانان فردی وجود داشت که میتوانست علائم اولیه ضربه مغزی را شناسایی کند احتمالاً اینگرید الان زنده بود. پس لطفاً چند دقیقه وقت بگذارید و ادامه مطلب را مطالعه کنید:
روش تشخیص ضربه مغزی:
پزشکان معتقدند اگر فردی که دچار ضربه مغزی شده است ظرف 3 ساعت به بیمارستان منتقل شود آنها میتوانند عوارض این ضربه را به طور کامل از بین ببرند. ولی تشخیص این حادثه و رساندن مصدوم به بیمارستان ظرف 3 ساعت کار مشکلی است چون در حالت عادی چند ساعتی طول میکشد تا عوارض این ضربه خود را نشان دهد. متاسفانه ممکن است فرد دچار صدمات جدی در ناحیه مغز شده باشد در حالی که اطرافیان اصلا متوجه هیچ علامت یا نشانهای نشوند. به همین منظور پزشکان توصیه میکنند که در چنین شرایطی این سه پرسش ساده را در ذهن بسپارید و در اولین فرصت از مصدوم بپرسید:
1. از مصدوم بخواهید که لبخند بزند.
2. از وی بخواهید که هر دو دست خود را از بازو کاملا بلند کند.
3. از مصدوم بخواهید که یک جمله ساده و مرتبط با زمان و شرایط اطراف خود بسازد. (مثلا امروز هوا آفتابی است.)
اگر مصدوم در پاسخگویی به هر یک از این سه مورد دچار مشکل شد سریعاً مصدوم را به بیمارستان برسانید.
بعد از اینکه تشخیص داده شد که افراد غیرمتخصص نیز تنها با این سه پرسش میتوانند به ضعف عضلات صورت, مشکل در حرکت بازوها و یا مشکل در تکلم پی برده و با انتقال سریع مصدوم به مراکز درمانی از مرگ مصدوم جلوگیری کنند از عموم مردم خواسته شد که این سه پرسش را به خاطر سپرده و در موقع لزوم از آن استفاده نمایند
اینجا درخواست هم میشه داد؟ اگه نمیشه منو به جای مناسبش راهنمایی کنید.
درباره بیماری لوپوس ( Lupos ) ـ انگلیسی شو مطمئن نیستم ـ اطلاعات می خواستم.
شالازيون عبارت است از تودهاي روي پلك چشم كه به دليل عفونت مزمن در غدد ترشحكننده مواد نرمكننده لبه پلك، ايجاد ميشود.
وجود يك تورم بدون درد روي پلك چشم كه در نگاه اول ممكن است شبيه گل مژه باشد. امكان دارد پلكه متورم شود و فرد در چشم احساس ناراحتي بكند. پس از چند روز، اين علايم اوليه ناپديد ميشوند و آنچه كه بر جاي ميماند يك برجستگي سفت، بدون درد، و با رشد آهسته در پلك است. پوست روي اين برجستگي را به راحتي ميتوان حركت داد.
انسداد يكي از مجاري ارتباطي غده ترشحكننده مواد نرمكننده لبه پلك با سطح پلك ميتواند از علل باشد. انسداد ممكن است به علت عفونت در اطراف سر مجرا به وجود آمده باشد (معمولاً ناشي از استافيلوكك).
بيماريهاي پوستي مثل آكنه روزاسه يا درماتيت سبورئيكاز عوامل افزايش دهنده خطر هستند
اگر چشمتان زياد شالازيون ميزند، پلك خود را روزانه با آب و شامپو بچه كه با چيزي شبيه گوش پاك كن ماليده ميشود، بشوييد.
با بروز اولين علايم آزردگي چشم، روزانه چند بار كمپرس آب گرم روي چشم خود بگذاريد.
شالازيون ممكن است خود به خود بهبود يابد. اگر اين اتفاق نيافتاد، معمولاً ميتوان آن را به راحتي با جراحي برداشت
از حوله آب گرم براي كاهش التهاب و تسريع بهبودي استفاده كنيد. حوله را 20 دقيقه روي چشم بگذاريد و بعد حداقل يك ساعت صبر كنيد. اين كار را ميتوان تا هر زمان كه نياز باشد تكرار كنيد.
اگر شالازيون خود به خود در عرض 6 هفته خوب نشود، برداشتن آن با جراحي در مطب چشم پزشك و تحت بيحسي موضعي قابل توصيه است.
امكان دارد كرمها يا پمادهاي آنتيبيوتيكي چشمي، مثل اريترومايسين يا باسيتراسين تجويز شوند. لايه نازكي از كرم يا پماد را 4-3 بار در روز به لبه پلك بماليد. ماليدن مقدار زيادي از دارو، بيخودي آن را هدر ميدهد و مؤثرتر از ماليدن مقدار كم دارو نيست.
قطرههاي آنتيبيوتيكي چشمي براي پيشگيري از گسترش عفونت به ساير بخشهاي چشم. معمولاً نيازي به آنتيبيوتيك خوراكي يا تزريقي نيست.
به دكتر مراجعه كنيد :
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده تان علايم شالازيون را داريد و اين علايم بيش از دو هفته طول كشيدهاند.
اگر درد چشم رخ دهد.
اگر بينايي تغيير يابد.
اگر دچار علايم جديد وغيرقابل كنترل شده ايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند
شالازيون برجستگي كوچكي در لبه پلك در زير پوست است كه در اثر انسداد مجراي خروجي غدد ترشح كننده چربي پلك و تجمع مواد ترشح شده در غده ايجاد مي شود. شالازيون ممكن است در ابتدا ملتهب باشد و باعث ايجاد درد و قرمزي شود كه در اين حالت شبيه گل مژه است؛ اما پس از مدتي درد و قرمزي فروكش مي كند و توده متورمي در لبه يا ضخامت پلك باقي مي ماند. اندازه اين برجستگي ثابت نيست و ممكن است به تدريج بزرگتر يا كوچكتر شود. گاهي اوقات شالازيون از ابتدا فقط به صورت يك توده برجسته ظاهر مي شود و يا درد و قرمزي همراه نيست.
شالازيون معمولاً مشكل چشمي مهمي ايجاد نمي كند و پس از چند هفته تا چند ماه خود به خود كوچك مي شود و از بين مي رود. استفاده از كمپرس گرم (روزي 3-2 بار و هر بار 5-10 دقيقه) با استفاده از حوله تميز و ماساژ ملايم ممكن است به باز شدن مجراي غده چربي كمك كند و باعث بهبود سريع تر شالازيون شود.
درمان
شالازيون هاي خيلي كوچك كه ظاهر ناخوشايندي ندارد احتياج به درمان خاصي ندارند و معمولاً به مرور زمان خود به خود خوب مي شوند. شالازيون هاي بزرگتر به دو علت اصلي نياز به درمان پيدا مي كنند:
- <LI dir=rtl>اول آنكه شالازيون هاي بزرگتر ظاهر ناخوشايندي دارند و از لحاظ زيبايي ظاهري مشكل ساز هستند، ضمن آنكه بهبود خودبخودي آن ها ممكن است چندين ماه طول بكشد.
- دوم آنكه شالازيون هاي بزرگ به خصوص در پلك بالايي روي قرنيه فشار مي آورند و با تغيير شكل قرنيه باعث ايجاد آستيگماتيسم و تاري ديد مي شوند.
پس در اينگونه موارد براي درمان حتماً از چشم پزشك كمك بگيريد.
روش اصلي درمان در اين حالت جراحي شالازيون است كه با استفاده از بي حسي موضعي انجام مي گيرد. روش ديگر تزريق داروهاي استروئيدي در داخل ضايعه در لبه پلك است كه معمولاً در مواردي به كار مي رود كه يا تعداد زيادي شالازيون كوچك وجود داشته باشد كه نتوان آن ها را با جراحي خارج كرد و يا شالازيون در جايي باشد كه جراحي آن احتمال ايجاد آسيب در ساختمان هاي مجاور را به همراه داشته باشد.
شالازيون هاي مكرر
در برخي از افراد شالازيون مكرراً عود مي كند. در اين حالت لازم است فرد حتماً توسط چشم پزشك ويزيت شود زيرا:
گل مژه
- اولاً گاهي اوقات بيماري هاي جدي چشمي مثل تومورهاي بدخيم پلك به صورت شالازيون هاي مكرر تظاهر مي كنند كه تشخيص آن ها از شالازيون معمولي فقط از عهده چشم پزشك برمي آيد.
- ثانياً در برخي از موارد بيماري هاي ديگر چشمي مثل التهاب لبه پلك (بلفاريت) يا مشكلات غدد ترشح كننده چربي لبه پلك (ميبومينيت) باعث ايجاد شالازيون هاي مكرر مي شود. در اين حالت كنترل اين بيماري ها توسط چشم پزشك به جلوگيري از عود شالازيون كمك مي كند.
گل مژه بيماري شايعي است كه مي تواند افراد را در سنين مختلف گرفتار كند. گل مژه به صورت يك توده متورم، حساس و دردناك و قرمز رنگ در نزديكي لبه پلك تظاهر مي كند. اين توده در حقيقت يك آبسه كوچك است كه در اثر عفونت يا التهاب ريشه مژه ها يا غدد ترشح كننده چربي پلك ايجاد مي شود. تماس دست آلوده با چشم (به خصوص اگر با ترشحات بيني آلوده شده باشد) و التهاب لبه پلك (بلفاريت) از عوامل مهمي هستند كه باعث بروز گل مژه مي شوند.
علائم و نشانه ها
درمان
- <LI dir=rtl>احساس سنگيني و درد پلك <LI dir=rtl>ايجاد يك توده برجسته قرمز رنگ دردناك در لبه پلك <LI dir=rtl>سوزش و خارش و اشكريزش <LI dir=rtl>گاهي خروج ترشحات چركي از گل مژه
- تاري ديد: تاري ديد از عوامل معمول گل مژه نيست اما اگر گل مژه نسبتاً بزرگ باشد با فشار روي قرنيه باعث ايجاد آستيگماتيسم و تاري ديد مي شود.
اكثر گل مژه ها ظرف چند روز به تدريج بهبود مي يابند و مشكل خاصي ايجاد نمي كنند. در چند روز اول، استفاده از كمپرس گرم باعث تسكين درد مي شود و ممكن است به سرباز كردن گل مژه و تخليه ترشحات چركي كمك كند. براي اين منظور يك حوله تميز را با آب جوشيده گرم (نه داغ!) مرطوب كنيد و براي مدت 10 تا 15 دقيقه روي چشم مبتلا قرار دهيد. ماساژ ملايم هم به تسكين درد و تخليه ترشحات كمك مي كند. ماساژ كمپرس گرم را مي توان روزي 4-3 بار انحام داد تا ترشحات تخليه شود و گل مژه بهبود پيدا كند. هرگز سعي نكنيد گل مژه را بتركانيد يا به زور تخليه كنيد، اين كار مي تواند باعث گسترش عفونت به بافت هاي مجاور و يا حتي ورود عفونت به مغز شود. اگر پس از چند روز گل مژه بهبود پيدا نكرد حتماً به چشم پزشك مراجعه كنيد. چشم پزشك مي تواند در صورت لزوم با يك جراحي كوچك گل مژه را تخليه كند. تخليه گل مژه با بي حسي موضعي با استفاده از قطره بي حس كننده انجام مي شود و گل مژه از سمت پشت پلك تخليه مي شود.
در گل مژه هاي معمولي استفاده از قطره هاي آنتي بيوتيك يا آنتي بيوتيك خوراكي فايده اي ندارد. اما در بچه هاي كوچك يا افرادي كه گل مژه هاي شديداً ملتهب دارند ممكن است لازم باشد با نظر چشم پزشك آنتي بيوتيك خوراكي براي جلوگيري از گسترش عفونت به بقيه پلك و قسمت هاي مجاور استفاده شود.
پيشگيري
در برخي از افراد گل مژه مكرراً عود مي كند. براي پيشگيري از عود گل مژه به نكته هاي زير توجه كنيد:
گل مژه و شالازيون
- از تماس دست آلوده با چشم جلوگيري كنيد. <LI dir=rtl>بهداشت پلك را رعايت كنيد. شستشوي منظم پلك ها با آب ولرم يا شستشوي لبه پلك با شامپو بچه رقيق شده مي تواند به جلوگيري از عود گل مژه كمك كند.
- در صورت بروز گل مژه هاي مكرر حتماً به چشم پزشك مراجعه كنيد. گاهي اوقات بيماري هاي چشمي ديگر مثل بلفاريت (التهاب لبه پلك) يا مشكلات غدد ترشح كننده چربي باعث بروز گل مژه مكرر مي شود كه تشخيص و درمان اين بيماري ها توسط چشم پزشك باعث جلوگيري از عود گل مژه مي شود. به علاوه گاهي اوقات بعضي از بيماري هاي جدي پلك ها (مثلاً تومورها) ممكن است به صورت گل مژه هاي مكرر تظاهر كند كه در اين موارد معاينه توسط چشم پزشك راهگشاست.
شالازيون يكي ديگر از توده هاي لبه پلك است كه در ابتدا تظاهري شبيه گل مژه دارد.
نقل قول:
درباره بيماري لوپوس
لوپوس يک بيماری مزمن خود ايمن است که در آن فعاليت سيستم ايمنی بدن به علل ناشناخته زياد شده و برعليه اجزاي سلول هاي خودي آنتي بادي ساخته مي شود و باعث ايجاد التهاب و به وجود آمدن علائم بيماری می شود .
بيماری لوپوس در هر سن و جنسی اتفاق می افتد ولی شايعترين سن ابتلا به بيماري بين 15 تا 25 سالگي و در خانم ها مي باشد، به طوريكه در اين محدوده سني از هر 10 بيمار مبتلا به لوپوس 9 نفر زن هستند.
علايم بيماری لوپوس بسيار متنوع هستند و در افراد مختلف علايم متفاوتی ظاهر می شود و همه علايم نيز در يک بيمار مبتلا به لوپوس ايجاد نمی شوند. شايعترين علائمی که در لوپوس ديده می شود ، عبارتند از:
خستگی
علايم پوستی: به شکل ضايعه قرمز رنگ پروانه ای شکل روی گونه ها و بينی
حساسيت به نور آفتاب
زخم های دهانی
ريزش مو
تغيير رنگ انگشتان در هوای سرد
درد و تورم مفاصل
درد قفسه سينه
کم خونی
انعقاد غير طبيعی خون
دفع خون و پروتئين در ادرار
از تظاهرات ديگر بيماري مي توان به موارد زير اشاره كرد :
تظاهرات قلبي
تظاهرات ريوي
تظاهرات عصبي
تظاهرات رواني
ساير تظاهرات خوني
تظاهرات مربوط به درگيري ساير ارگان ها
علت بيماری لوپوس ناشناخته می باشد . به نظر می رسد فاکتور های مختلف ژنتيکی و محيطی در ايجاد آن نقش داشته باشند.
مطالعات متعددی در دنيا جهت بررسی خانواده هايی که بيش از يک نفر از آنها مبتلا به لوپوس هستند در حال انجام می باشد تا بتوانند ژن يا ژن هاي ايجاد کننده اين بيماری را مشخص کنند. مرکز تحقيقات روماتولوژی بيمارستان شريعتی نيز در حال انجام بررسی های مشابه می باشد. اگر در خانواده شما نيز بيش از يک فرد مبتلا به لوپوس وجود دارد در صورت تمايل جهت آگاهی بيشتر و يا همکاری با طرح های اين مرکز می توانيد با ما تماس حاصل فرماييد.
عواملی که باعث ايجاد ويا شعله وری بيماری لوپوس می شوند عبارتند از :
نور آفتاب
بعضي از داروها
بعضي از عفو نت ها
بعضي از مواد شيميايي
بعضي از آنتي بيوتيك ها
بعضي از هور مون ها
استرس هاي فيزيكي و رواني
بيماران مبتلا به لوپوس مي توانند ازدواج كرده و حامله بشوند ولي حامله شدن آنها و سير حاملگي آنها بايد تحت نظر متخصص لوپوس و زنان باشد.
تغذیه در بیماری لوپوس
لوپوس سیستمیک اریتماتوز ( SYSTEMIC LUPUS ERYTHEMATOSUS ) یك بیماری خود ایمنی مزمن است كه اندام های مختلفی مانندپوست، مفاصل ، رگ های خونی ، قلب ، ریه ، مغز و كلیه را درگیر میكند.
مزمن بودن این بیماری به معنای ادامه یافتن آن برای مدت طولانی است. معنای خود ایمنی نیز اشاره به شرایطی دارد كه در آن سیستم ایمنی بدن به جای حفاظت بدن در برابر باكتری ها و ویروس ها، به بافت خود بدن حمله میكند.
استفاده از نام " لوپوس سیستمیک اریتماتوز " به اوایل قرن بیستم برمیگردد. واژه " سیستمیک " درگیر شدن اندام های مختلف بدن در این بیماری را نشان می دهد ( مطابق با تصویر پایین ). واژه " لوپوس" از یك كلمه لاتین مشتق شده است كه به معنی " گرگ " میباشد؛ چون در این بیماری ضایعات پوستی مشخصی در صورت بیمار به وجود میآید كه به شكل بال پروانه است و نمایی شبیه گرگ به فرد میدهد. واژه " اریتماتوز" در زبان یونانی به معنی سرخ رنگ است كه به تظاهرات پوستی قرمز رنگ بیماری دلالت دارد.
تغذیه مناسب بخش مهمی از درمان بیماری لوپوس را تشکیل می دهد. یک رژیم غذایی متعادل، مواد غذایی لازم برای انجام اعمال طبیعی بدن را فراهم می کند. هر چند که توصیه غذایی خاصی برای این بیماران وجود ندارد، ولی برخی مشکلات مربوط به تغذیه ای وجود دارد که بهتر است از آنها مطلع باشید.
اگر هر کدام از این موارد، تبدیل به یک مشکل برای شما شد، با پزشک معالج خود در میان بگذارید.
او اطلاعات بیشتری در رابطه با این بیماری در اختیار شما قرار می دهد و راهنمایی های لازم را به شما ارائه می دهد و در صورت لزوم شما را به یک متخصص تغذیه ارجاع خواهد داد.
مشکلات سلامتی وابسته به تغذیه :
1- کاهش وزن یا کمبود اشتها
این مسئله ممکن است در اثر خود بیماری یا برخی داروهای مصرفی باشد که باعث ناراحتی معده یا زخم دهان می شوند.
پزشک معالج میزان کاهش وزن شما را بررسی کرده و برای جلوگیری از کاهش بیشتر وزن ، شما را راهنمایی خواهد کرد که تغییرات لازم را در رژیم غذایی خود بدهید.
2- اضافه شدن وزن
این مشکل در افرادی وجود دارد که داروهای کورتیکوستروئیدها را مصرف می کنند. این داروها اشتها را افزایش می دهند و بطور ناخواسته باعث افزایش وزن می شوند، مگر اینکه در خوردن خود دقت کنید و پرخوری نکنید.
پزشک می تواند با ارزیابی مقدار غذایتان و ارائه یک برنامه مناسب، اضافه وزن شما را کنترل کرده و باعث کاهش اضافه وزن شما شود. این برنامه شامل رژیم غذایی کم چرب، انجام ورزش و تغییرات رفتاری است.
یک متخصص تغذیه با توجه به غذاهای مورد علاقه شما و الگوی غذایی تان می تواند یک رژیم غذایی مناسب برای شما تنظیم کند که توسط آن نیازهای غذایی تان را تامین کنید.
3- مصرف داروها
بعضی داروها باعث ناراحتی های گوارشی مثل سوزش معده، تهوع ، استفراغ و پیدایش زخم های دردناک در دهان می شوند.
اگر دچار چنین علائمی شدید حتماً به پزشک خود اطلاع دهید ، زیرا بسیاری از این عوارض بستگی به چگونگی مصرف دارو و زمان آن دارد و با تغییر مقدار دوز دارو یا زمان مصرف آن می توان این عوارض جانبی را کاهش داد یا حتی از بین برد. در بعضی موارد هم پزشک نوع دارو را عوض می کند.
بسیاری از داروها می توانند همراه با غذا مصرف شوند که در این صورت عوارض جانبی آنها هم کمتر است. اگر مشکل زخم دهان را دارید ، باید داروهایی را که به شکل مایع هستند مصرف کنید. همچنین استفاده از داروهای بی حس کننده برای دهان، در هنگام بروز زخم دهان می تواند میزان درد را کاهش داده و بلعیدن مواد غذایی را آسان تر کند.
4- پوکی استخوان
در این بیماری توده استخوانی بدن کاهش یافته و استخوان به راحتی می شکند. هر چند که این بیماری بیشتر در افراد سالمند و زنان یائسه وجود دارد، ولی بروز آن در افرادی که برای مدت طولانی از داروهای کورتیکوستروئیدها استفاده می کنند، نیز زیاد است.
پزشک نوع داروهای مصرفی ، نحوه درمان ، رژیم غذایی و سایر عوامل خطر شما را بررسی می کند. ممکن است میزان توده استخوان شما اندازه گیری شود. توصیه های غذایی لازم برای پیشگیری یا کاهش عوارض این بیماری شاملیک رژیم غذایی حاوی کلسیم و ویتامین D بالاست که کلسیم 1000 تا 1500 میلی گرم در روز و ویتامین D 100 تا 500 میلی گرم در روز توصیه می شود.اگر مقدار کلسیم غذا کافی نباشد، مکمل کلسیم نیز توصیه می شود. همچنین انجام ورزش هایی متناسب با وضعیت شما در کنار رژیم غذایی توصیه می شود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
5- دیابت ناشی از استروئیدها
دیابت نوعی بیماری است که در این وضعیت بدن قادر به تولید انسولین کافی برای حفظ قند خون در سطح طبیعی نمی باشد، در نتیجه میزان قند خون افزایش می یابد. مصرف طولانی مدت کورتیکواستروئیدها باعث بروز دیابت می شود کهبایستی این افراد را مانند سایر افراد دیابتی معالجه کرد. در این حالت برای اطلاع از نوع رژیم خود با یک متخصص تغذیه مشورت کنید و از او راهنمایی بخواهید. همچنین در صورت نیاز باید دارو مصرف کنید تا میزان قند خود خود را در سطح طبیعی نگه دارید.در برخی افراد قرص و در برخی دیگر انسولین تزریقی تجویز و توصیه می شود.
اگر دچار این بیماری شدید، در مورد نحوه درمان و بهبودی آن با پزشک خود مشورت کنید که او می تواند برنامه آموزش مخصوص بیماران دیابتی را برای شما اجرا کند.
6- بیماری های کلیوی
به دلیل اینکه در بیماری لوپوس کلیه ها تحت تاثیر قرار می گیرند، پزشک باید آزمایشات مختلفی را جهت ارزیابی عملکرد کلیه ها برای شما تجویز کند. اگر پزشک براساس آزمایشات تشخیص داد که این بیماری روی کلیه ها نیز اثر کرده، باید سعی کنید تا جایی که امکان دارد عمل کلیه ها را در حد مناسب حفظ کنید و از بدتر شدن وضعیت آنها جلوگیری کنید. علاوه بر رعایت سایر موارد،باید یک رژیم غذایی کم سدیم، کم پتاسیم و یا کم پروتئین داشته باشید که یک متخصص تغذیه می تواند در این زمینه شما را راهنمایی کند.
7- بیماری های قلبی
مشکلات قلبی در لوپوس شامل تصلب شرائین و افزایش فشارخون است.
در تصلب شرائین، چربی در دیواره داخلی سرخرگ ها رسوب می کند. فشارخون بالا خطر حملات قلبی یا سکته را افزایش می دهد.افزایش فشار خون در بیماری لوپوس به علت تخریب عملکرد کلیه ها ست ، زیرا کلیه ها مقدار فشار خون را تنظیم می کنند.
اگر پزشک تشخیص داد که احتمال ابتلا به تصلب شرایین را دارید ، باید یک رژیم غذایی کم چرب را به همراه ورزش بدنی منظم اجرا کنید. این اعمال باعث کاهش کلسترول خون و حفظ وزن ایده آل شما خواهد شد.
اگر فشار خونتان بالاست، باید یک رژیم غذایی کم نمک ( کم سدیم) داشته باشید یا دارو مصرف کنید. ولیدر بیشتر موارد باید به هر دو توصیه عمل کنید ، یعنی هم غذایتان کم نمک باشد و هم داروی مخصوص فشارخون را برای همیشه مصرف کنید. این کارها باعث می شود فشار خونتان تا حد طبیعی کاهش پیدا کند.
نیره ولدخانی – کارشناس تغذیه تبیان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
**
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آنوريسم آئورت عبارت است از يك ناحيه متورم تضعيف شده در آئورت ، رگ اصلي كه همه بدن را با خون تغذيه ميكند.
به دليل آن كه آئورت تغذيهكننده اصلي بدن است، آنوريسم پاره شده آن ميتواند باعث خونريزيهاي خطرناك شود. اكثر موارد آنوريسم ، كوچك هستند و به كندي رشد كرده به ندرت پاره ميشوند.
گاهي آنوريسم بزرگتر شده و پاره ميشود. بسته به ميزاني كه رشد ميكند درمان نيز متفاوت است. با تشخيص آنوريسم پزشك مرتب بيمار را تحت كنترل قرار ميدهد تا در صورت نياز به جراحي به موقع برنامهريزي شود.
هر چند كه جراحي فوري براي آنوريسم پاره شده احتمال خطر را افزايش داده و شانس زنده ماندن را كاهش ميدهد.
علائم: آنوريسم در هر قسمتي از آئورت ممكن است ايجاد شود ، اما اكثرا در بخش بطني رخ ميدهد كه آنوريسم بطني آئورت نام دارد.
آنوريسمهايي كه در بخش بالايي آئورت ايجاد ميشوند آنوريسم صدري گفته ميشوند.
آنوريسمهاي آئورتي اغلب به كندي رشد ميكنند و معمولا بدون علامت هستند كه اين مساله تشخيص آنها را دشوار ميسازد. همه آنوريسمهاي آئورت به مرحله پاره شده نميرسند.
با بزرگ شدن آنوريسم برخي افراد متوجه علايمي ميشوند:
- احساس ضربان در نزديكي ناف
- حساسيت يا درد در ناحيه شكم يا قفسه سينه
- كمردرد
علل ايجاد آنوريسم
گرچه علت اصلي اين اختلال كاملا مشخص نشده ارتباط برخي فاكتورها با ايجاد آن تاييد شده است كه عبارتند از سيگار كشيدن ، فشار خون بالا ، ضعف ديواره آئورت به هنگام تولد ، به طور كلي روند افزايش سن كه موجب كاهش قابليت ارتجاعي عروق خوني ميشود همراه با ريسك فاكتورهاي زير در ايجاد آنوريسم در سنين بالا نقش دارد.
اين ريسك فاكتورها علاوه بر سيگار و فشار خون بالا، آترواسكلروزيس يا سخت شدن عروق خوني، جنسيت (در مردان بيش از زنان است)، سابقه خانوادگي، و سندرم مارفان هستند.
سندرم مارفان يك اختلال ژنتيكي است كه بافت همبند سراسر بدن از جمله بافت عروق خوني را تحت تاثير قرار ميدهد. ابتلا به اين سندرم خطر آنوريسم آئورت را افزايش ميدهد.
تشخيص
اكثر آنوريسمهاي آئورت بطني هنگام معاينه بيمار به علل ديگر تشخيص داده ميشوند. معمولا تستهاي عادي آزمايشگاهي مانند عكسبرداري با اشعه ايكس يا اولتراسوند قلب يا شكم كه به علل ديگري توصيه شدهاند ، وجود آنوريسم را نشان ميدهند.
در صورتي كه پزشك مشكوك به آنوريسم آئورت باشد تستهاي تشخيصي اختصاصيتري مانند اولتراسوند ، توموگرافي كامپيوتري (سيتي اسكن) و يا تصويربرداري با رزونانس مغناطيسي يا ام.آر.آي ناحيه شكم و قفسه سينه را توصيه ميكند.
به اين ترتيب او قادر خواهد بود اطلاعات دقيقتري را از اندام و عروق خوني قفسه سينه و شكم و البته آئورت به دست آورد.
مهمترين پيامد آنوريسم آئورت پارگي آن است. زماني كه يك پارگي كوچك در ديواره داخلي آئورت به ناحيه مياني بافت همبند گسترش يابد بيمار با اين وضع مواجه ميشود.
پاره شدن آنوريسم آئورت منجر به خونريزي داخلي خطرناك ميشود كه علايمي همچون درد ناگهاني شكم ، قفسه سينه و پشت ، درد منتشره به سمت كمر و پاها ، تعرق ، سرگيجه ، افت فشار خون ، تپش قلب ، كاهش هشياري و تنفگي نفس را در پي دارد.
پيامد ديگر آنوريسم آئورت، احتمال لخته شدن خون است.لختههاي كوچك خون در ناحيهاي از آنوريسم ايجاد ميشوند.
اگر لخته خون از ديواره داخلي آنوريسم جدا شده و در محلي ديگر يكي از عروق بدن را مسدود كند ، باعث درد يا انسداد جريان خون به پاها، انگشتان يا اندامهاي شكمي ميشود.
درمان
هدف درمان آنوريسم پيشگيري از آن است. در صورت ابتلا به آن بيمار بايد مرتب تحت كنترل باشد تا در صورت نياز به جراحي اقدامات فوري صورت گيرد.
تصميم فرد بستگي به اندازه آنوريسم و سرعت رشد آن دارد. اگر آنوريسم كوچك باشد (حدود 4 سانتيمتر قطر) معمولا نيازي به جراحي نيست و پزشك روش كنترل را توصيه ميكند.
در مورد آنوريسم متوسط با قطر 4 تا 5.5 سانتيمتر توجه به وجود علايم نيز اهميت دارد و در واقع هر تصميمي با مشورت پزشك صورت ميگيرد.
و بالاخره آنوريسمهاي بزرگ با قطر 5.5 سانتيمتر يا بيشتر كه آنوريسم سريعالرشد نيز گفته ميشوند به احتمال زياد نيازمند جراحي هستند.
يك روش جديد براي درمان آنوريسم آئورت استفاده از روشي با تهاجم كمتر است. پزشكان يك قطعه مصنوعي را به انتهاي كاتاتر متصل كرده آن را از طريق رگ كشاله ران وارد بدن ميكنند و سپس آن را به آئورت ميرسانند.
اين قطعه كه لوله سنتتيك پوشانده شده با يك توري فلزي است ، به محل آنوريسم فرستاده ميشود و از پاره شدن آنوريسم در قسمت ضعيف شده جلوگيري ميكند. اين روش جراحي اندو وسكولار ناميده ميشود.زمان بهبود كمتر از مدت زمان مورد نياز براي جراحي باز است.
به هر حال با آن كه به كمك جراحي ميتوان يك آنوريسم پاره شده آئورت را ترميم كرد بايد گفت خطرات آن بسيار زيادتر و شانس زنده ماندن كمتر است.
پيشگيري
هيچ دارويي وجود ندارد كه با مصرف آن از ايجاد آنوريسم آئورت بتوان جلوگيري كرد. محققان در حال مطالعه آنتي بيوتيكهايي به نام تترا سايكلين هستند كه ميتواند رشد آنوريسمهاي كوچك آئورت را كند سازد اما براي تاييد اثر اين دارو هنوز خيلي زود است.
به طور كلي بهترين روش براي جلوگيري از اين بيماري سالم نگه داشتن عروق خوني است. پس:
- فشار خونتان را كنترل كنيد.
- سيگار نكشيد.
- ورزش كنيد.
- از كلسترول و چربي رژيم غذاييتان بكاهيد
ناراحتي يا درد به هنگام بلع اين مشكل خيلي شايع است و دلايل متعددي اعم از خوشم خيم يا بدخيم دارد. توجه داشته باشيد كه احتمال وجود بيماري جدي كم است ، اما گر واقعاً يك بيماري جدي علت بروز اين مشكل باشد، تشخيص زودهنگام اين بيماري ضرورت دارد.
علايم شايع
درد به هنگام بلع
احساس اينكه غذا به هنگام پايين رفتن گير مي كند.
مشكل بلع ممكن است در عرض چند هفته پيشرفت كند.
احساس خفگي
احساس فشار در قسمت مياني قفسه سينه
علل
گير كردن يك جسم خارجي در عقب گلو
خراش در پوشش گلو به علت عبور يك جسم خارجي
ناكافي بودن توليد بزاق
اسپاسم مري (فقدان حركات طبيعي عضله مري كه غذا را به پايين مي رانند).
تومورها (خوشم خيم يا سرطاني )
تنگي مري
التهاب مري
عفونت
در كودكان ممكن است به علل مختلف مثل اشكالات ساختاري مري ، سوءتغذيه تأخيري ، فلج مغزي ، يا ديستروفي عضلاني به وجود مي آيد.
فتق قسمتي از مري از ميان يك ناحيه ضعيف در عضله مري
اختلال دستگاه عصبي (مثل سكته مغزي يا مياستي ( خستگي عضلاني ) وخيم .
وارد آمدن فشار از بيرون از مري مثلاً ناشي از گواتر يا آنوريسم (گشاد شدن قسمتي از ديواره ) آئورت
عوامل افزايش دهنده خطر
سن بالا
سيگار
پيشگيري
اقدام خاصي براي پيشگيري وجود ندارد.
عواقب مورد انتظار
نتيجه برحسب علت متفاوت است .
عوارض احتمالي
عوارض نيز به بيماري زمينه ساز بستگي دارند.
درمان
اصول كلي
اقدامات تشخيصي براي تعيين علت ناراحتي به هنگام بلع . اين اقدامات ممكن است شامل موارد زير باشد: آندوسكوپي ، اندازه گيري فشار دورن مري ، عكس برداري با اشعه ايكس پس از خوردن باريم و سي تي اسكن قفسه سينه
درمان بر حسب علت انجام مي شود.
در موارد شديد شايد بستري كردن بيمار الزامي باشد.
در مورد بعضي از بيماري هاي خوش خيم يا بدخيم نيز ممكن است نياز به عمل جراحي وجود داشته باشد.
داروها
نوع دارو بر حسب علت تعيين مي شود.
فعاليت
معمولاً محدوديتي براي آن وجود ندارد، اما باز بستگي به تشخيص و درمان دارد.
رژيم غذايي
مي تواند از رژيم عادي تا تغذيه كامل از راه سياهرگ متغير باشد، كه اين مورد به درجه انسداد بستگي دارد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده به هنگام بلع دچار ناراحتي يا مشكل مي شويد، هرچه زودتر اين مسأله را به پزشك خود اطلاع دهيد، زيرا ممكن است علامت مهمي از يك تومور سرطاني باشد كه در اين صورت تشخيص زودهنگام اهميت دارد.
اگر دچار علايم جديد و غيرقابل توجيه شده ايد . داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند.
علائم و نشانه هاي اين سندرم با بسياري از بيماري ها مشترک است. خستگي در بسياري از بيماري ها وجود دارد. 10 تا 20 درصد بيماران از خستگي شاکي هستند.
آنچه که از مفهوم “سندرم خستگي مزمن” (Chronic fatigue syndrome) مي توان فهميد، خستگي است. اما اين خستگي بعد از کار زياد، اضطراب يا بي خوابي رخ نمي دهد، بلکه اين خستگي از نوع شديد و خطرناک مي باشد و با استراحت و داشتن فعاليت بدني و ذهني از بين نمي رود. اين خستگي تمام بدن را احاطه کرده و فعاليت بدني و توان فرد را کم مي کند.
هنوز مشخص نيست که چرا اين سندرم به وجود مي آيد. اما ممکن است در اثر تضعيف سيستم ايمني يا انتقال ويروس باشد.
در بعضي مقالات آمده است که، سندرم خستگي مزمن مي تواند بعد از يک بيماري(مثلا سرماخوردگي) و يا بعد از يک فشار عصبي شديد به وجود آيد.
به طور کلي افراد مبتلا به اين سندرم، از افراد بيمار کمتر فعاليت مي کنند. اين بيماري موجب کاهش فعاليت هاي مختلف شغلي، شخصي، اجتماعي و تحصيلي مي شود. پس عملا فرد را منزوي مي سازد.
علائم و نشانه هاي اين سندرم
بيماران مبتلا، مدت 6 ماه يا بيشتر، خستگي کشيده اند. علاوه بر اين، نشانه هاي ديگري نيز دارد، از جمله:
1- ناتواني در تمرکز و عدم حافظه
2- عدم توانايي فعاليت بدني و يا مغزي
3- سرحال نبودن
4- درد مفصل (بدون قرمزي و تورم)
5- درد عضلاني مزمن
6- سردرد بسيار شديد
7- حساس شدن گره هاي لنفاوي گردن و زيربغل
8- سرفه
علائم و نشانه هاي گفته شده در تمام بيماران مبتلا به اين سندرم ديده شده، اما در بعضي از بيماران، نشانه هاي ديگري نيز شناخته شده که اين نشانه ها عبارتند از:
* دردهاي شکمي، تهوع ، اسهال و نفخ
* عرق شبانه
* درد سينه
* تنفس کوتاه
* سرفه شديد
* مشکلات بينايي از قبيل: تيرگي، حساس به نور، خشک شدن و دردناک شدن چشم
* آلرژي و حساسيت به غذا، الکل، عطر، مواد شيميايي، دارو و سر و صدا
* سرگيجه، نامنظمي ضربان قلب
* افسردگي، عصبانيت، ترس، زودرنجي
* دردناک شدن فک
* کاهش يا افزايش وزن
مشکلات اين سندرم از فردي به فرد ديگر متغير است. بسياري از اين ها مي توانند زندگي فردي و اجتماعي خود را دنبال کنند، اما هستند کساني که فعاليت و زندگي خود را از دست مي دهند و به افرادي منزوي تبديل مي شوند.
بيماران CFS مي توانند دچار انواع و اقسام بيماري ها شوند، از قبيل: تصلب و سفت شدن بافت ها، ويروسي شدن پوست، روماتيسم، بيماري هاي قلبي، بيماري هاي کليوي، بيماري هاي مزمن ريوي و … .
چه کساني به سندرم خستگي مزمن مبتلا مي شوند؟
مطالعات نشان داده که زنان 4 برابر بيشتر مبتلا مي شوند.
اين بيماري غالبا در سنين 40 تا 59 سالگي ظاهر مي شود، اما در هر سني امکان ابتلا وجود دارد.
اين بيماري بيشتر در بزرگسالان و کمتر در کودکان ديده شده است.
اين بيماري در هر نژاد و قومي ممکن است پيدا شود.
اين بيماري در مردمان با درآمد کم بيشتر است.
در يک خانواده ممکن است اين سندرم وجود داشته باشد، اما هيچ گونه دليلي مبني بر واگيردار بودن آن وجود ندارد. به طور کلي، هنوز در رابطه با مسري بودن يا نبودن اين بيماري بحث است.
چگونه خود بيمار مي تواند اين بيماري را درمان کند؟
بيماران مبتلا به اين سندرم بايد يک برنامه متناوب چرخشي(در طول بيماري تا دوره بهبودي) را دنبال کنند.
اگر بيماراني که در آستانه ي بهبودي هستند و تا حدي علائم و نشانه هاي آن کم شده است، بيش از حد فعاليت کنند، دوباره دچار خستگي و بيشتر شدن نشانه هاي سندرم خستگي مزمن مي شوند.
* بيمار بايد برنامه روزانه خود را زمان بندي کند و در زماني که بيشترين انرژي را دارد، شروع به فعاليت کند.
* در برنامه خود ورزش را قرار دهد، زيرا که ورزش به بدن و مغز براي سالم زيستن کمک مي کند.
* از دوست يا فاميل براي سلامتي خود کمک بگيرد.
* سر يک ساعت معين هميشه بخوابد.
* اگر در اين بيماري دچار عدم حافظه يا عدم تمرکز شدند، هر آن چه که مهم است را بر روي کاغذ بنويسند. داروها ممکن است در بهتر خوابيدن به بيمار کمک کند که اين هم باعث افزايش قدرت تمرکز و يادگيري مي شود.
آزمايش هاي لازم براي اطمينان از اين سندرم
آزمايش هاي تيروئيد، کبد، اندازه گيري تعداد گلبول هاي خون و سرعت ته نشين شدن آن براي تشخيص لازم است، اما آزمايش ادرار لازم نيست.
اگر يکي از اين آزمايشات غيرعادي بود، نمي توان شخص را مبتلا به سندرم خستگي مزمن دانست، بلکه در اين مرحله بايد به دنبال نشانه هاي ديگر بود.
همان طور که گفته شد، بيماري ها يکي از علل مبتلا شدن به اين سندرم مي باشد، بيماري هايي از قبيل: هپاتيت، کم خوني، بيماري هاي عفوني، سرطان ها، بيماري هاي عصبي و عضلاني، کم کاري تيروئيد و ديابت.
افراد خيلي چاق( BMI بيشتر از 30) و داروها و الکل نيز ممکن است ابتلا به اين سندرم را موجب شوند.
مريم سجادپور- کارشناس تغذيه
خانواره سبز
آیا سـرفه هـای پی در پی می کنید؟ و یا بـه همراه سرفه خـون بـالا مـی آورید؟ آیـا از درد دائـمی قفسـه سیـنه رنج مـی بـریــد؟ سینه شما خس خس می کند و دچار تنگی نفـس هسـتـید؟ وزن بدنتان بدون وجود هیچ دلیلی رو بـه کـاهش اسـت؟ اگـر چـنـین اسـت حتـمـا با پزشک خود در مورد آزمایشات سرطان ریه مشورت کنید. سرطان ریه از انواع سرطان های مرگ آور میـبـاشد که هر سـاله تـعـداد زیـادی را به کـام مـرگ مـی برد. آمـار نشـان مـیــدهد که قربانیان سرطان های سینه، پروستات و روده رویـهـم کـمـتر از تعداد قربانیان سرطان ریه هستند. تقریبا 60 درصد بیماران را مردها تشکیل می دهند و 33 درصد از کـل دلایــل مـرگ و مـیـر مـردها از سـرطـان، سـرطـان ریــه می باشد.
در این مقاله دلایل، نشانه ها، درمان و طریق پیشگیری از ابتلا به این بیماری را برای شما شرح می دهیم.
دلایل بروز سرطان ریه
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ
استعمال دخانیات
هیچ شکی وجود ندارد که مصرف تنباکو از اصول بنیادین ابتلا به سرطان ریه است. در حقیقت حدود 80 تا 90 درصد کل بیماری های ریوی به دلیل مصرف تنباکو بروز می کنند. مدت زمان سیگار کشیدن هر چه بیشتر و طولانی تر باشد، ریسک ابتلا به سرطان ریه نیز افزایش پیدا می کند. که البته این ریسک در مردان بالاتر می باشد: مردهایی که در طول روز یک پاکت سیگار می کشند 22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض ابتلا به این سرطان قرار دارند. از سوی دیگر زنانی که همین مقدار سیگار را مصرف می کنند، ریسک ابتلا در آنان تنها 12 مرتبه افزایش پیدا می کند. مصرف سیگار برگ و پیپ نیز کاری بدور از خطر به شمار نمی رود و درصد ریسک ابتلا به بیماری را در حدود 2 تا 6 درصد افزایش می دهد.
همیشه در مورد خطرات دود سیگار برای افراد غیر سیگاری مطالب بسیاری می شنوید و حتی پیش بینی شده است که خطرات آن در افراد غیر سیگاری نسبت به افرادی که سیگار می کشند بیشتر است. با توجه به میزان قرار گرفتن در معرض دود سیگار میزان ریسک ابتلا به سرطان متفاوت است. برای پژوهشگران یافتن گروهی که به هیچ وجه در معرض دود سیگار نبوده اند کار دشواری است و پیدا کردن مضرات واقعی دود سیگار برای افراد غیر سیگاری کمی با مشکل بر خورد می کند. اگرچه اطلاعات موجود در این زمینه حاکی از آن است که در این افراد ریسک ابتلا به سرطان 25/0 تا 45/0 درصد افزایش می یابد.
عوامل شغلی
عوامل معینی در خانه و یا محل کار مثل استفاده از پنبه های نسوز و یا تشعشعات رادیواکتیویته می توانند عوامل ایجاد سرطان ریه در فرد باشند. در حقیقت اگر در معرض این عوامل قرار گیرید ریسک ابتلا به بیماری در حدود 2 تا 3 درصد افزایش پیدا می کند. این رقم زمانیکه که شما خودتان هم سیگاری باشید بالاتر خواهد رفت.
پنبه نسوز: یک ماده طبیعی است که از الیاف بسیار ریزی تشکیل شده است که می تواند باعث ایجاد بیماری های مختلفی در فرد شوند. این ماده معمولا در ساختمان خانه ها، مواد عایق کاری و همچنین به عنوان بازدارنده آتش مورد استفاده قرار می گیرد. چندی پیش سازمان محافظت از محیط زیست استفاده از چند فراورده پنبه نسوز را ممنوع اعلام کرد، اما این در حالی است که هنوز در ساختمان خانه های قدیمی، لوله های آب، مواد عایق کاری، مقواهای قطور، رنگ های با فندگی و سایر مواد پوششی و همچنین برخی کاشی ها و موزاییک ها از این ماده استفاده می شود.
در افراد سیگاری استفاده از این ماده ریسک ابتلا به بیماری را 25/1 تا 5 بار نسبت به افراد عادی افزایش می دهد. این رقم بر اساس میزان و مدت زمان قرار گرفتن در معرض ماده فوق الذکر تغییر خواهد کرد.
رادون نوعی گاز می باشد که از طریق شکست اورانیوم آزاد می شود. معمولا در خاک، سنگ های زیر زمینی، چاه ها و مصالح ساختمانی یافت می شود. در امریکا تقریبا 1 خانه از هر 15 خانه سطوح مختلفی از این گاز را دارا هستند. به همین دلیل وزیر بهداشت و درمان و سازمان حفاظت از محیط زیست دستور آزمایش کل خانه ها را صادر کردند. آمار بدست آمده باورنکردنی بود. در تمام خانه ها مقادیر مختلفی از این گاز کشف شد. دومین عامل ابتلا به سرطان ریه بعد از سیگار چنین عواملی هستند که در حدود 5 تا 15 درصد از کل سرطان های ریه از این طریق ایجاد می شوند.
وراثت
از دیگر عوامل بروز سرطان ریه عوامل وراثتی هستند. یک فرد غیر سیگاری اگر یک فامیل ( که سیگاری بوده) داشته باشد که دارای سرطان بوده، 2 تا 4 مرتبه بیش از سایرین احتمال ابتلا به سرطان را دارد. محققان بر این باورند که ژن های مشخصی وجود دارند که باعث ایجاد سرطان ریه می شوند. در حدود 50 تا 70 درصد از سرطان های ریه در جوانان به دلیل مسائل ژنتیکی بروز می کند. شاید عوامل وراثتی و ژنتیکی توضیح قانع کننده ای برای اینکه بسیاری از جوانان غیر سیگاری به سرطان ریه مبتلا می شوند در حالیکه بسیاری از افراد سالمند سیگاری به این بیماری دچار نمی شوند، باشد.
انواع مختلف سرطان ریه
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــ
2 نوع مختلف سرطان ریه وجود دارد که هر یک از آنها به نوبه خود شامل زیر گروه های متفاوتی می باشند.
سلول های غیر میکروسکوپیک سرطان زا، که از رایج ترین نوع آن می باشند و 75 تا 80 درصد از کل موارد سرطان را تشکیل می دهند. زیر گروه های آن شامل ورم های سرطانی، کارسینومای سرطانی کوچک و بزرگ می باشد. هر یک از این بیماری ها بر اساس سلول های سرطانی که در تومور یافت می شوند و نظر پزشکان از طریق مشاهده سلول در زیر میکروسکوپ نامگذاری می شوند.
سلول های میکروسکوپیک که خود شامل 3 زیر گروه هستند و از طریق انواع متفاوت سلول ها رشد کرده و به طرق مختلف نیز در سراسر نقاط بدن منتشر می شوند. سلول های کوچک کارسینوما، سلول های بزرگ و در آخر نیز ترکیبی از این دو زیر گروه های این بیماری را تشکیل می دهند که آنها نیز بر اساس سلول های موجود در تومور و تشخیص پزشک بر طبق آنچه که در زیر میکروسکوپ مشاهده می کند نامگذاری می شوند.
علائم سرطان ریه
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ
این بیماری نشانه های متفاوت بسیار زیادی دارد که از شایع ترین علائم آن سرفه های بی پایان است. این اتفاق زمانی روی می دهد که تومور به اندازه کافی بزرگ شده و مسیر ورودی جریان هوا به درون شش ها را مسدود می کند. نشانه های دیگر سرطان ریه عبارتند از:
- تنگی نفس
- درد های دائمی قفسه سینه
- بالا آوردن خون به همراه سرفه ها
- خس خس سینه
- گرفتگی تارهای صوتی
- تورم صورت و گردن
- کاهش وزن
- خستگی
- کم اشتهایی
هنگامیکه سرطان به اندازه کافی رشد کرده و به سایر نقاط بدن نیز کشیده شود علائم زیر بروز می کنند:
- سردردهای شدید
- احساس درد
- شکستگی استخوان ها
- ضعف
- خونریزی و لخته شدن خون
تشخیص
ـــــــــــــــــــــــــ ــ
آزمایش های مختلفی برای تشخیص سرطان ریه وجود دارد. پزشکان معمولا میزان رشد سلول های سرطانی را درجه بندی می کنند. این امر به آنها کمک می کند که تشخیص دهند که آیا سرطان به سایر نقاط بدن هم کشیده شده است و یا خیر. به این وسیله می توانند روش مناسب درمانی را مد نظر قرار داده و نتایج احتمالی را پیش بینی کنند. برای تشخیص درجه رشد می توان آزمایش های مختلفی از جمله آنچه که در زیر به آن اشاره شده است را انجام داد:
عکسبرداری از قفسه سینه توسط اشعه ايكس ، MRI، سی تی اسکن ، PET اسکن
اگرچه کاربر هر یک از این آزمایش ها متفاوت است اما همگی تصویری را که در آن رشد نا متعارف وجود دارد ارائه می دهند. عکسبرداری از طریق اشعه ایکس به این صورت است که یک شعاع نوری به داخل بدن فرستاده می شود و تصاویر را به صورت فیلم ضبط می کند در حالیکه سایر آزمایش ها شامل تصاویر کامپیوتری هستند.
تکه برداری از ریه
در این روش قسمتی از بافت تومور موجود در ریه برداشته می شود. سپس آنرا در زیر میکروسکوپ قرار می دهند تا بررسی شود که آیا سلول های سرطانی در آن یافت می شوند یا خیر. این کار هم از طریق وارد کردن یک سوزن به درون قفسه سینه و هم از طریق عمل جراحی امکان پذیر است. در جراحی قسمتی از کل تومور برداشته می شود که پزشکان این امکان را می دهد که نوع سرطان را نیز مشخص کنند.
Mediastinoscopy و Bronchoscopy
در این دو فرایند مجاری لوله ای شکلی به درون ریه ها هدایت می شوند و به مناطقی که سرطان آنرا فرا گرفته است فرستاده می شوند تا مناطق دارای رشد غیر طبیعی را شناسایی کنند. در این نوع آزمایش ممکن است که نمونه هایی از بافت برای تکه برداری برداشته شود.
آزمایش سلول های موجود در خلط
خلطی که از طریق سرفه از ریه ها بالا می آید وسیله خوبی برای آزمایش سرطان به شمار می رود. از مزایای این روش این است که می تواند سرطانی را که از طریق اشعه ایکس شناسایی نمی شود را آشکار کند اما مکان دقیق تومور از این طریق مشخص نمی گردد و لازم است که با آزمایش های دیگر همراه شود.
اگرچه تصویر برداری و سایر آزمایش های ذکر شده خیلی سریع بیماری را مشخص می کنند ولی به دلیل خطراتی که در بر دارند برای همه افراد پیشنهاد نمی شوند. بنابر این بهتر است که ابتدا با پزشک خود در مورد ریسک ابتلا به سرطان ریه مشورت کنید و بعد آزمایشات لازم را انجام دهید.
روش ها درمانی
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ
این بیماری شامل چند روش درمانی مختلف است. یکی از آنها جراحی است ( زمانی از این روش استفاده می شود که تومور سرطانی تنها در یک قسمت مشخص از ریه و گره های لنفاوی نزدیک به آن مشاهده شود) دیگری پرتو درمانی است ( با استفاده از اشعه ایکس و سایر تشعشعات سلول های سرطانی کشته می شوند) شیمی درمانی ( داروهایی که برای متوقف کردن سلول های سرطانی استفاده می شوند حال چه به طور کلی آنها را از بین ببرند و چه از تقسیم شدن آنها جلوگیری کنند)
برای بسیاری از بیماران این روش های درمانی، بیماری را به طور کلی از بین نمی برد و فقط در رشد سلول های سرطانی وقفه ایجاد می کند و به بیمار اجازه میدهد تا مدت زمان بیشتری را زنده بماند. اما باید همیشه به پیشرفت های جدید علم پزشکی چشم امید دوخت. به عنوان مثال BLP25 واکسنی است که در آلبرتای کانادا مورد مصرف قرار گرفت و با موفقیت بر روی سلول های غیر میکروسکوپیک سرطانی عمل کرد. بیمارانی که تحت درمان این نوع واکسن بودند 44 ماه بیشتر از بیمارانی که تحت درمان عادی بودند عمر کردند. همچنین سرطان نتوانست کیفیت زندگی این نوع بیماران را تغییر دهد.
نفس عمیقی بکشید
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــ
اگرچه سرطان ریه می تواند در سالم ترین افراد هم بروز کند روش های معینی وجود دارند که می توانند ریسک ابتلا به این بیماری را کاهش دهند. اولین راه قطعی در پیشگیری متوقف کردن استعمال دخانیات می باشد. روش صحیح زندگی کردن را برگزینید و ورزش و نرمش را هیچگاه فراموش نکنید. اما اگر هنوز هم مردد هستید می توانید پیرامون این بیماری با پزشک خود مشورت کنید. او شما را با روش های متفاوت پیشگیری آگاه می کند و نصایح مفیدی را در اختیار شما می گذارد.
بیماری روانی چیست؟
بیماری روانی اصطلاحی گسترده برای توصیف تعداد زیادی از بیماریهای روانپزشکی است که توانایی تفکر، احساس و رفتار شخص جهت عملکرد مناسب در تکالیف روزمره زندگی را مختل مینمایند. بسیاری از بیماریهای روانی در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی یعنی مقارن با زمان ورود به دانشگاه شروع میگردند. بعضی از مردم فقط یک دوره واحد بیماری روانی را تجربه میکنند، در حالیکه عدهای دیگر ممکن است نشانههای پیشروندهای را تجربه نمایند. بسیاری از بیماریهای روانی حالت دورهای داشته و امروزه اغلب آنها درمانپذیر هستند. تخمین زده میشود 20 درصد مردم در دورهای از زندگی خود بیماری روانی را تحربه کنند. افراد دارای بیماری روانی میتوانند زندگی با کیفیتی داشته باشند.
چه چیز بیماری روانی نیست؟
دورههایی در زندگی وجود دارد که در آن هر شخصی ممکن است احساسهای غیر قابل کنترل ترس، فشار، و یا از دستدادن کنترل را داشته باشد. این دورهها به شدت پریشان کننده هستند، اما آنها معادل بیماری روانی محسوب نمیشوند. در بعضی موارد گفته میشود که بیماری روانی همان ناتوانی هوشی است. این اصلا درست نیست. گرچه ممکن است بیماری روانی و ناتوانی هوشی همزمان وجود داشته باشند، اما هیچ ارتباطی بین این دو وجود ندارد.
وسواسهای فکری و وسواسهای عملی چه چیزهایی هستند؟
اختلال وسواس فکری – عملی اغلب موضوع لطیفهها، بذلهگوییها و شوخیها بوده است. برخلاف الگوهای کلیشهای، اختلال وسواس فکری – عملی واقعی موضوعی خندهدار نیست. وسواس یک دارای پایه زیست شناختی است که اغلب از کودکی شروع میشود و ممکن است الگوی خانوادگی داشته باشد. اختلال وسواس فکری – عملی با وسواسهای فکری، رفتارهای اجباری و یا هر دو آنها مشخص میگردد. وسواسهای فکری افکار یا تجسمهای ناخواندهای هستند که به صورت مکرر وارد آگاهی میگردند. درحالیکه رفتارهای اجباری، در ظاهر امر، رفتارها و عادات مکرر غیر قابل توقف هستند که شخص با هدف کاهش ناراحتی و اضطراب خود، آنها را انجام میدهد. هم افکار وسواسی و هم رفتارهای اجباری معمولاً توسط خود مبتلایان، غیر واقع گرایانه و غیر منطقی ارزیابی میشوند، امّا مبتلایان، خود را ناتوان از متوقف کردن آنها میدانند.
روانپریشی یا سایکوز
روانپریشی (سایکوز psychosis) یا اختلالات شدید روانی، نوع شدید بیماری روانی است که ویژگی عمده آن فقدان واقعیتسنجی یا قطع ارتباط با دنیای واقعی است. معمولاً بیمار رفتارها و صحبتهای غیر طبیعی دارد. فعالیتهای جسمی و روانی او به حدی دچار اختلال میشود که باعث به هم ریختگی فعالیتهای فردی و اجتماعیاش میشود. چنین بیماری معمولاً از بیماری خود آگاهی ندارد و خود را فرد سالم میداند و از درمان خودداری میکند. در این نوع بیماری اغلب ضایعه مشخصی در مغز مشاهده نمیشود. روانپریشی را به دلیل تفاوت در شروع و سیر بیماری، مدت بیماری و بهبودی به چند گروه اصلی تقسیم میکنند.
غمگینیها و افسردگی وشیوههای مواجهه با آن
آیا احساس تنهایی، غمگینی و تردید میکنید؟ تقریباً همه در مواقعی این احساسها را دارند. امکان این وجود دارد که توسط این احساسها گیر افتاده و در دام آنها گرفتار شوید. اما شما گرفتار نخواهید شد! شما میتوانید بر غمگینیها و افسردگی غلبه کنید. روشی خاص و یا ترکیبی از روشها که در مورد هر کسی کاربرد داشته باشد وجود ندارد. از طریق آزمایش خواهید فهمید که کدامیک به شما بیشتر کمک می کند. آنچه که میتوانید انجام دهید:
از رختخواب خارج شوید
یکی از کارهای بسیار مهمی که میتوانید انجام دهید، بیدار شدن در صبحها در موعد مشخص است (حتی در تعطیلات پایان هفته). ترجیحاً ساعت 7 صبح یا زودتر پیشنهاد میشود. داشتن نظم به کارکرد طبیعی بدن شما کمک کرده و در نتیجه احساسهای بهنجاری خواهید داشت.
نور
نور به بهتر شدن کارکرد بدن کمک میکند. بنابراین به محض بیدار شدن، خود را در معرض نور قرار دهید. پردهها را به کناری بزنید تا نور بیشتری به درون خانه بتابد. از آن بهتر، هر چه سریعتر از منزل خارج شده و در معرض تابش نور خورشید قرار گیرید. جهت تسهیل در ورود نور عینکتان را بردارید (عینک بخشی از اشعههای نور را پس میزند). البته به خورشید خیره نشوید.!
حرکت
فعال باشید اکسیژن جلب کنید! به این معنی که بیدار شده و به مدت 5 الی 10 دقیقه در اطراف راه بروید و در صورت امکان دوچرخه سواری کنید. ورزش ملایم به جریان خون کمک کرده و اکسیژن بیشتری را به بدنتان (بویژه مغز) میرساند و هوشیاری و سرزندگی را در شما بهتر میکند.
آیا قرار است به خاطر افسردگی درمان دارویی دریافت کنید؟
شاید مشاور یا روانپزشک شما دارو درمانی را برای شما در نظر بگیرد و شما بر اساس آنچه که شنیدهاید و یا تجارب دوستان و اعضای خانواده در شگفت باشید که چگونه داروها میتوانند برایتان مفید باشند. اگر بخواهید اطلاعات بیشتری در مورد دارو درمانی بدست آورید، با یک روانپزشک مشاوره کنید. روانپزشک یک متخصص در طب است که در مورد تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و روانی آموزش دیده است. روانپزشک به طور ویژه برای درمان دارویی افسردگی آموزش میبیند. تجویز و مصرف بی رویه داروهای ضد افسردگی مخصوصاً در رده سنی کودک و نوجوان
هشدار درباره مصرف داروهای ضدافسردگی
سازمان بین المللی غذا و دارو (FDA) نسبت به استفاده از مصرف داروهای ضد افسردگی مخصوصاً در کودکان، نوجوانان و جوانان هشدار داد. این سازمان اعلام کرد براساس تحقیقات جدید بسیاری از رفتارهای نابهنجار در این ردههای سنی نظیر خودکشی، قتل، فرار از منزل و دیگر ناهنجارهای رفتاری به دلیل مصرف بیش از حد این قبیل داروها است. نتایج مصرف بسیاری از داروها مخصوصاً داروهای اعصاب، آرام بخش، ضدافسردگی و ... نه تنها مشخص نیست بلکه آثار سوء ناشی از استفاده از این داروها مدتها بعد مشخص میشود و در اغلب موارد، دیگر جایی برای جبران وجود ندارد.»
پژوهشهای انجام شده
به عقیده محققین افسردگی و دیگر مشکلات روحی - روانی خود عوامل مؤثری در بروز ناهنجاریهای رفتاری چون خودکشی، فرار از منزل، آسیب به خود و دیگران، دزدی، قتل و ... بوده و مصرف داروهای ضد افسردگی، مخصوصاً بیرویه و نابجا، این حالات را تشدید میکند. محققین بخش روانشناسی دانشگاه کلمبیا با بررسی ۴ هزار کودک، نوجوان و جوان مبتلا به افسردگی که از داروهای ضد افسردگی مصرف میکردند، دریافتند که ۲۵ درصد آنها حداقل برای یک بار خودکشی کرده و یا تصمیم به خودکشی داشتهاند. همچنین دریافتند بیماران مبتلا به افسردگی از قرصهای ضدافسردگی مصرف میکنند. ۸/۱ بیشتر از آنهایی که فقط با روان درمانی تحت درمان قرار گرفتهاند، دست به خودکشی زدهاند.
با بررسی نتایج به دست آمده، FDA مؤکداً به پزشکان توصیه میکند تا در حد امکان از تجویز داروهای ضد افسردگی و داروهایی از این دست بکاهند چرا که پس از پایان یافتن تأثیر داروها و خارج شدن بیمار از حالت آرامش، بیخیالی، خلسه و ... ناشی از مصرف دارو، بیمار دچار نوعی اضطراب، هیجان، پریشانی، خشونت و ... شده و دست به رفتارهای نابهنجاری چون دزدی، قتل و خودکشی و ... میزند. از این رو در FDA تصمیماتی مبنی بر مبارزه جدی با تجویز و مصرف بیرویه داروهای ضد افسردگی مخصوصاً در رده سنی کودک و نوجوان اتخاذ شده است.
به طور عادي و معمولي بيماري هاي رواني ، از مغز كه نسبت به ساير اعضاء برتر و مهمتر است ، سرچشمه مي گيرد . بيماري رواني نظير ساير بيماري هاي متداول مانند بيماري هاي قلب ، كليه ، ديابت و غيره است و در پيدايش آن كسي مقصر نيست.
بيماري هاي رواني درمان پذيرند. با درمان مناسب و شايسته ، بسياري از بيماران رواني مي توانند زندگي عادي داشته باشند.
ممكن است بعضي نكات روي بيماران رواني اثر بگذارد ، پس سعي كنيد همواره آگاهي بيشتري در اين زمينه كسب نماييد .
علل فراواني براي بيماري هاي رواني وجود دارد. از جمله :
- ضربه ي مغزي (Brain Concussion )
- عدم تعادل مواد شيميايي مغزي
- علل زيستي ، محيطي ، اجتماعي و عوامل اقليمي
بعضي از بيماران رواني به علت اختلال و ضعف شخصيت، اراده لازم را جهت درمان خود ندارند و احتياج به راهنمايي و كمك فراوان دارند. افراد مبتلا به بيماري هاي رواني در صورت عدم اقدام به درمان ، دائم بيمار هستند.
امكان دارد عده اي از بيماران مدت نسبتاً طولاني احتياج به درمان و ادامه آن داشته باشند، همان طور كه بيماري ديابت با مصرف داروهاي ضد ديابت درمان مي گردد.
گروهي از بيماران ، تندخو و پرخاشگرند كه بيشتر قرباني تندخويي خود مي گردند تا علل ديگر ؛ ولي با درمان هاي مناسب و مخصوص ، تندخويي آنها كنترل مي شود و تقريباً با افراد ديگر فرقي ندارند.
بيماري هاي رواني به ديگران سرايت نمي كند ؛ اما مي تواند به گونه اي ، ديگران را تحت تأثير قرار دهد.
افسرده دل افسرده كند انجمني را در خلوت خويش راه مده همچو مني را
اختلالات رواني مي تواند در هر سن و نژاد بروز نمايد، و برخوردهاي خانوادگي و سوابق بيماري رواني در آن خانواده نيز در به وجود آمدن آن بي اثر نيست.
جهت درك و فهميدن و آشنا شدن با بيماري هاي رواني بايد بدانيد كه مغز شما مركز كنترل بدن شماست و از ميليون ها سلول عصبي تشكيل شده كه هر سلول عصبي با هزاران سلول ديگر در ارتباط است. در صورتي كه در كار يك سلول اختلال ايجاد گردد مي تواند منجر به بيماري هاي رواني شود.
ناراحتي هاي عاطفي يا اختلالات خلق و خوي عبارت اند از:
1 - افسردگي ( ( Depression: كه بيشتر شامل احساس غمگيني ، بي حوصلگي ، بي ياوري است. فرد مبتلا به افسردگي
- لذت بردن از زندگي برايش دشوار است ؛
- دچار كم خوابي يا پرخوابي است؛
- فاقد انرژي ، تحرك ، و تلاش است؛
- احساس بي ارزشي دارد؛
- امكان دارد درباره مرگ و خودكشي فكر كند، حتي اقدام به خودكشي نمايد؛
علل احتمالي: عدم تعادل مواد شيميايي مغز، ارث، رفتارهاي رواني.
2 - شخصيت دو قطبي (Bipolar personality) : شخص مبتلا دچار تغييرات عاطفي بسيار شديد ( از يك سو افسردگي و از سوي ديگر شادي زياد) و همچنين دچار دوره هايي از پر انرژي بودن، پر تحركي ، رفتار خشن ، و افكار درهم است و ... كمتر احتياج به خواب دارد و ولخرجي زياد مي كند.
3 – اسكيزوفرنيا (Schizophrenia ): نوعي روان پريشي است با اختلال افكار و رفتار. مبتلايان به اسكيزوفرنيا نمي توانند با ديگران كنار آيند ، قادر به مراقبت از خود و رعايت نظافت و خورد و خوراك خود نيستند. موقع صحبت كردن احساس ندارند. همواره ترس هاي فراواني به صور مختلف دارند، توهم بينايي و شنوايي دارند، وسواس هاي مختلف ، كناره گيري از فعاليت روزانه ي خود، و هذيان (به معناي داشتن عقايد غير واقعي) دارند.
4 - بيماري هاي رواني (
Mental disorders) معمولي ( عادي ) شامل:- ناراحتي هاي اضطرابي كه به صورت شديد يا به صورت اضطراب و ترس پنهاني خودنمايي مي كند.
- اضطراب معمولي (عادي) كه شامل تنش و بيقراري است .
- حملات هراس كه فرد به طور ناگهاني دچار ترس يا وحشت ، ضربان قلب زياد ، سرگيجه ، وزوز گوش، عرق كردن و غيره مي گردد.
5 - ترس هاي مرضي: ترس هاي شديد از وضعيت و حالات خاص مثلاً ترس از بلندي، فضاي بسته و تاريكي و غيره .
بعضي ديگر از بيماري هاي رواني :
- اعتياد به الكل و مواد و داروهاي اعتياد آور.
- زوال عقل (Dementia). ( اين حالت با كم شدن توانايي هاي شناختي و هوشي شخص همراه است و علت آن آسيب يا اختلال عملي وسيع مغزي است ؛ اگرچه در بعضي موارد تعيين علت عضوي شخص ، مقدور نيست اين بيماري بيشتر در سنين پيري مشاهده مي شود)
- اختلال شخصيت (Personality disorder).
- اختلال هاي تغذيه اي (Nutritional disorder) مانند پرخوري يا بي اشتهايي عصبي .
- ناراحتي هاي مربوط به ضربه هاي مغزي
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اغلب در یک عمل جراحی میـتوان هـم لوزه ها و هم بافت غیر طبیعی غدد فوقانی گلو (آدنوئید) را بـا هــم انجام داد. هر چند شما با باز کردن دهان و نگاه کردن در آیـنه براحتی میتوانید لوزه های خود را مشاهده کنید، اما غدد فـوقـانـی گـلو قـابل مشـاهـده نیستند. پزشک برای مشاهده ی این بافتها باید از آینه های مخصوص و یا نوسان سنج استفاده کند.
آدنوئید چیست؟
به انبوهی از بافت های غده ای شکل که در گذرگاه میانی حفره ی خیشومی و گلو واقع شده اند، آدنوئید گفته می شود. این بافت ها که با نام علمی Nasopharyngeal Tonsils شناخته می شوند، از لوزه ها جدا هستند، و مانع ورود باکتری و ویروس به بینی شده و به بدن کمک می کنند تا با عفونت ها مبارزه کند.
برخی از پزشکان بر این باورند که این بخش از بدن پس از اینکه فرد به سن سه سالگی رسید، دیگر هیچ گونه نقش مهمی را در بدن بازی نمی کنند و اصلاً مهم نیستند و معمولاً تا سن 5 سالگی به کوچکترین حد خود رسیده و در داخل حلق قابل مشاهده نخواهند بود. می توان گفت تا زمانیکه شما به سن نوجوانی برسید، آنقدر کوچک می شوند که می توان گفت به طور کامل از بین می روند.
علائم این اختلال چیست؟
از آنجایی که این غده ها محل مناسبی برای ذخیره شدن جرم هایی که به بدن وارد می شوند، هستند، نسبت به عفونت ها از خود عکس العمل شدیدی نشان میدهند. از اینرو به محض ایجاد عفونت، متورم شده و برزگ می شوند. نشانه هایی وجود دارند که به واسطه ی آنها می توانید تشخیص دهید که لوزه سوم دارید:
عدم توانایی در تنفس آسان از طریق بینی تنفس از طریق دهان
صحبت کردن بطوریکه دچار گرفتگی بینی هستید
تنفس پرسر و صدا
خر خر کردن
توقف تنفس برای چند ثانیه در هنگام خواب
اگر پزشک تشخیص دهد که شما دچار این اختلال هستید او به احتمال زیاد:
در مورد وضعیت گوش، حلق، و بینی شما سوالاتی را مطرح می کند.
با گوشی طبی به تنفس شما گوش می دهد.
گردن شما در زیر چانه را لمس می کند.
برای تشخیص هر چه دقیق تر، این امکان وجود دارد که پزشک آزمایش X-ray نیز برای شما تجویز کند. اگر لوزه ها عفونی شده باشند، پزشک آنتی بیوتیک های خوراکی و یا حتی تزریق آمپول پنی سیلین را به شما توصیه می کند.
جراحی چه زمان لازم است؟
اگر با تجویز قرص و دارو عفونت موجود بهبود پیدا نکرد، و لوزه ها همچنان موجبات ناراحتی بیمار را فراهم می آوردند، پزشک راه حل جراحی را پیش روی بیمار قرار میدهد. این نوع عمل جراحی زمانی به بیمار توصیه می شود که یک و یا چند مورد از علائم زیر را تجربه کرده باشد:
مشکلات تنفسی
مشکلات تنفسی در هنگام خواب
عفونت های مکرر
این نوع جراحی زمانی الزام پیدا می کند که عفونت های لوزوی منجر به ایجاد عفونت های سینوسی و گوشی گردد. عفونت بیش از اندازه ی لوزه ها به گوش فشار آورده، جریان هوای طبیعی گوش را مختل می کند و در برخی موارد حتی منجر به از دست دادن شنوایی بیمار نیز می شود. به همین دلیل افرادی که به صورت مکرر دچار عفونت لوزه ها و نتیجتاً گوش می شوند، باید این عمل را انجام داده و سپس گوش خود را نیز شستشو دهند.
از آنجایی که در این عمل لوزه ها را نیز می توان درآورد، اگر شما با اختلالات لوزوی نیز همراه هستید، می توانید با مشورت با پزشک خود لوزه هایتان را نیز طی همین عمل جراحی خارج کنید.
در عمل جراحی چه کاری انجام می شود؟
در حین انجام عمل جراحی:
فرد تحت بیهوشی عمومی قرار می گیرد. به این معنا که عمل باید حتماً در اتاق مخصوص جراحی انجام شود و تیم پزشکی مکمل از دکتر بیهوشی، جراح و دارو شناس در اتاق حضور داشته باشند.
این عمل چیزی بیش از 20 دقیقه طول نمی کشد.
پزشک از طریق دهان می تواند به لوزها دست پیدا کند و نیازی به برش بر روی پوست نیست.
با ایجاد چند بریدگی لوزه های و سایر بافت ها از دهان خارج شده و سپس رگ های خونی منطقه ی مورد نظر سوزانده می شوند.
پس از برداشتن بافت هاى لنفاوى حلق و بینی (آدنوئید بردارى) بیمار در اتاق ریکاوری به هوش می آید.
در اکثر موارد نیازی نیست بیمار بیش از 5 تا 10 ساعت در بیمارستان نگه داشته شود. با این وجود اگر علائم اختلال در تنفس و یا خونریزی مشاهد شود، بیمار باید مجدداً به اتاق عمل بازگردانده شود. کودکان زیر 3 سال و افرادی که دارای بیماری های مزمن مانند صرع و یا فلج مغزی هستند، یک شب در بیمارستان بستری می شوند تا تحت نظر قرار بگیرند.
دوران نقاهت پس از عمل، معمولاً در حدود یک هفته یا بیشتر طول می کشد و در این مدت این امکان وجود دارد که بیمار دردهای شدیدی را احساس کند. از آنجایی که گلو برای مدتی زخم است و درد بسیاری دارد، بهتر است بیمار غذاهای نرم مصرف کند. بهترین گزینه های مواد خوراکی عبارتند از: بستنی، پودینگ، فرنی، و سوپ خنک.
پس از یک هفته بعد از عمل همه چیز باید به وضعیت نرمال خود باز گردد. محل بریده شده به مرور زمان بهبود پیدا می کند و مشکلی وجود ندارد که نگران آن شوید. اگر بافتی در عمل جراحی جا مانده باشد، ممکن است تورم پیدا کند اما معمولاً به ندرت ممکن است چنین مشکلاتی بوجود آید.
بعد از عمل جراحی علائم بیماری به سرعت از میان می روند و بیمار دیگر هیچ گاه با علائم گذشته مواجه نخواهد شد.
تشخیص آدنوئید
باید در نظر داشت که آدنوئید در برخی افراد کاملاً طبیعی است. اگر این غدد عفونی نباشند، پزشک معمولاً جراحی را به تعویق می اندازد، چراکه این احتمال وجود دارد که به خودی خود کوچک شوند.
منبع : علمی
يک متخصص بيماريهاي خون و انکولوژي گفت: احساس خستگي زودرس در موقع کار کردن، سردرد، احساس فشار در سر و اختلال در خواب و رفتار از علائم بيماري کم خوني است.
دکتر محمد فرات يزدي در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقه يزد، در اين خصوص اظهار کرد: کم خوني در اصطلاح عاميانه به معناي کاهش گلبولهاي قرمز خون يا پيگمانهاي رنگي خون به نام هموگلوبين است که اگر ميزان هموگلوبين در مردان کمتر از 14 گرم درصد و در زنان کمتر از 12 گرم درصد سي سي خون باشد کم خوني ناميده ميشود.
وي گفت: کم خوني در اصطلاح شايع به مواردي اشاره ميشود که کمبود پيگمان رنگي وجود داشته باشد ولي چون فاکتورهاي خوني زيادي مثل گلبولهاي سفيد و پلاکت و عوامل ديگر خونسازي وجود دارد اگر آنها کم شود کم خوني محسوب ميشود.
عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي يزد خاطرنشان کرد: کار اصلي گلبولهاي قرمز، گرفتن اکسيژن از ريه و پخش در تمام بدن و نيز گرفتن دي اکسيد کربن از ارگانها و رساندن آن به ريه براي دفع ميباشد.
وي ادامه داد: در مواردي که کم خوني ايجاد ميشود اکسيژن رساني به بافت کم ميشود که در اين صورت فرد دچار علائمي که ناشي از کمبود اکسيژن است از جمله؛ ضعف، خستگي، بي حالي، احساس خستگي زودرس در موقع کار کردن، سردرد و سر گيجه و احساس فشار در سر و اختلال در خواب و رفتار که جزو علائم کم خوني است، ميشود.
وي با بيان اين که بر اساس علت بروز کم خوني علائم خاص در آن وجود دارد، افزود: در کم خوني به شکل کمبود آهن علائم مثل تمايل به خوردن مواد غير خوراکي مثل مهر نماز، گل و خاک، برنج خام و يخ ميتواند وجود داشته باشد که اصطلاحا به آن پيکا ميگويند و همچنين قاشقي شدن ناخنها و ترک خوردن گوشه لب، تغيير در مزه غذا ميتواند ناشي از کمبود آهن باشد.
دکتر فرات يزدي با بيان اين که شايعترين علت کم خوني در زنان کمبود آهن است، افزود: علل کم خوني در زنان شامل مصرف کم مواد حاوي آهن يا اختلال در جذب آهن و يا افزايش نياز به مصرف آهن در بدن مي شود.
وي گفت: افزايش نياز به مصرف آهن در زنان علتي شايع است که به علت وجود قاعدگي و دفع خون ماهيانه ميباشد که اگر به تناسب آن مواد حاوي آهن جايگزين نشود و تغذيه مناسب وجود نداشته باشد به مرور زمان دچار فقر آهن و کم خوني ناشي از آن خواهد شد.
اين فوق تحصص بيماريهاي خون تصريح کرد: دومين علت کم خوني در زنان مسئله بارداري است که در زمان بارداري ميزان نياز به آهن در زنان افزايش مييابد و اگر جايگزين مناسبي صورت نگيرد مبتلا به کم خوني ميشود و حتي خود حاملگي نيز با افزايش مايع بدن ميتواند باعث کم خوني ضعيف در زنان شود.
دکتر فرات گفت: بيماريهايي وجود دارد که از يک طرف سببب کم خوني ميشود و از سوي ديگر علائم ديگري ايجاد ميکند که د ر زنان شايعتر است مثل بيماريهاي رماتيسمي که اين بيماريها وابسته به سيستم ايمني بدن است مثل لوپوس يا آرتريت روماتوئيد که علاوه بر مشکلات مفصلي و استخواني موجب کم خوني نيز ميشود.
وي ادامه داد: بيماري ديگري با نام «هموليز» يا کاهش طول عمر گلبول قرمز است که يکي از علل آن غيرطبيعي بودن واکنش ايمني بدن در قبال گلبولهاي قرمز است که آنها را سريعتر از بين ميبرد و اين باعث هموليز يا کم خوني هموليتيک ميشود.
اين فوق تخصص خون توصيه کرد: به منظور پيشگيري از بروز کم خوني در زنان که قاعدگي طولاني مدت و خونريزي غير طبيعي دارند حتما بايد به متخصص زنان مراجعه کنند و همچنين در دوران بارداري از مواد حاوي آهن مثل گوشت قرمز، سبزيجات، حبوبات، خشکبار و تنقلاتي مثل بادام و پسته بيشتر استفاده کنند و از مصرف زياد چاي به خصوص بعد از غذا اجتناب کنند.
وي توصيه كرد: زنان در صورت بروز علائم کم خوني به پزشک مراجعه کنند تا تحت درمان قرار گيرند.
عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشکي يزد در پايان يادآور شد: درمان اصلي کمبود آهن، ترکيبات حاوي آهن به صورت قرص و کپسول است که متاسفانه برخي از زنان تحمل اين ترکيبات را ندارند در صورتي كه با روشهاي روانشناسي و روانشناختي اين داروها اثر بخش نبود بهتر است از ترکيبات تزريقي استفاده شود. همچنين در دوران بارداري نيز توصيه ميشود علاوه بر مصرف مواد حاوي آهن از ترکيبات آهن ترجيحا از 3 ماه بعد از حاملگي تحت نظر متخصص زنان استفاده شود.
اطلاعات اوليه
توضيح كلي برونشيت حاد عبارت است از التهاب راههاي هوايي (ناي؛ نايژهها؛ برونشيولها) ريه. برونشيت حاد شروعي ناگهاني دارد و براي مدت كوتاهي باقي ميماند. اين در حالي است كه برونشيت مزمن سالها باقي ميماند و طي سالها عود آن ادامه دارد.
علايم شايع
سرفهاي كه در ابتدا بدون خلط يا همراه با خلط ناچيز است، اما بعد از آن خلطدار ميشوند.
. تب خفيف (معمولاً كمتر از 3/38 درجه سانتيگراد.
. احساس سوزش در قفسه سينه يا احساس فشار پشت جناغ
. خس خس سينه يا مشكل و ناراحتي در تنفس (گاهي)
علل
عفونت توسط يكي از ويروسهاي تنفسي. اغلب موارد برونشيت حاد به دنبال حضور ويروس سرماخوردگي در بيني و گلو و گسترش بيماري به مجاري هوايي رخ ميدهد. بروز يك عفونت باكتريايي ثانويه در زمينه عفونت ويروسي امري شايع است.
التهاب ريه ناشي از استنشاق هوايي كه حاوي مواد تحريككننده است، مثلاً دودها يا بخارات شيميايي (آمونياك)، دودها يا بخارات اسيدي، گرد و غبار، يا دود سيگار
عوامل افزايشدهنده خطر
بيماري انسدادي مزمن ريه
سيگار كشيدن
هواي سرد و مرطوب
تغذيه نامناسب
وجود يك بيماري اخير كه مقاومت را كاهش داده باشد
زندگي در هواي با آلودگي زياد
در افراد مسن و نيز خردسالان
پيشگيري
از تماس نزديك با افرادي كه برونشيت دارند خودداري كنيد.
سيگار نكشيد.
اگر با مواد شيميايي، گرد و غبار، يا ساير مواد تحريككننده ريه سروكار داريد، از ماسك مناسب استفاده كنيد.
عواقب مورد انتظار
با درمان معمولاً در عرض يك هفته خوب ميشود. موارد عارضهدار معمولاً در عرض دو هفته با دارو خوب ميشوند.
عوارض احتمالي
عفونت باكتريايي ريه (انواع ذاتالريه)
برونشيت مزمن ناشي از تكرار برونشيت حاد
امكان دارد سرفه تا چندين هفته پس از بهبود اوليه باقي بماند.
جمع شدن مايع در فضاي جنب (فضاي دو ريه) (ناشي از التهاب پرده جنب [ پرده پوشاننده ريه ]) (به ندرت)
درمان
اصول كلي
تشخيص معمولاً بر اساس علايم داده ميشود، اما امكان دارد كشت خلط نيز براي بررسي عفونت باكتريايي انجام شود.
درمان با هدف تخفيف علايم صورت ميگيرد، مگر اينكه علايم عفونت باكتريايي ثانويه نيز وجود داشته باشد: خلط سبز رنگ، تب بالاي 3/38 درجه سانتيگراد يا بدتر شدن علايم اوليه
اگر سيگاري هستيد، حداقل به هنگام بيماري سيگار نكشيد. سيگار كشيدن به هنگام بيماري باعث تأخير در بهبودي و افزايش احتمال بروز عوارض ميشود.
رطوبت هوا را افزايش دهيد؛ مرتب حمام آب گرم بگيريد؛ در كنار تخت خود يك دستگاه بخور بگذاريد. دستگاه بخور را هر روز تميز كنيد.
داروها
براي ناراحتي خفيف ميتوانيد از استامينوفن براي كاهش تب، و داروهاي ضد سرفه استفاده كنيد. از داروهاي ضد سرفه تنها زماني استفاده كنيد كه سرفه بدون خلط باشد. توجه داشته باشيد كه متوقف كردن سرفه به طور كامل ميتواند خطرناك باشد، زيرا اين كار موجب تجمع ترشحات مخاطي و مواد تحريككننده در لولههاي نايژهاي ميشود. با گير افتادن اين ترشحات احتمال بروز ذاتالريه افزايش، و تبادل اكسيژن در ريهها كاهش مييابد.
ساير داروهاي احتمالي عبارتند از: آنتيبيوتيكها براي مبارزه با عفونتهاي باكتريايي؛ و اكسپكتورانتها براي نرم و رقيق كردن ترشحات مخاطي تا آنها را راحتتر بتوان تخليه كرد.
فعاليت
تا زماني كه درجه حرارت بدنتان به حد طبيعي بازنگشته در رختخواب استراحت كنيد. سپس با رو به بهبود گذاشتن علايم، فعاليتهاي عادر خود را به تدريج از سر گيريد.
رژيم غذايي
هيچ رژيم خاصي توصيه نميشود. روزانه حداقل 10-8 ليوان آب بنوشيد. با اين كار ترشحات مخاطي نرم و رقيق ميشوند و آنها را راحتتر ميتوان با سرفه خارج كرد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما يا يكي از اعضاي خانواده علايم برونشي داريد.
اگر يكي از مشكلات زير به هنگام بيماري بروز ميكند:
ـ تب بالا و لرز
ـ درد سينه
ـ خلط ضخيم شده، تغيير رنگ داده، يا داراي رگههاي خوني
ـ تنگي نفس، حتي به هنگام استراحت
ـ استفراغ
شرح بيماري
اسپوروتريكوز عبارت است از يك بيماري قارچي عفوني كه باعث ايجاد زخم و آبسه در پوست، غدد لنفاوي و عروق لنفاوي ميگردد. مزرعهداران و باغداران به ويژه افرادي كه با گلسرخ، خزه مردابي و يا زرشك سر و كار دارند، بيشتر آلوده ميشوند. اسپوروتريكوز سرايت فرد به فرد ندارد. در بزرگسالان از هر دو جنس ايجاد ميشود ولي در مردان شايعتر است. علايمشايع
مراحل اوليه: يك ندول كوچك، قابل حركت و غيرحساس به درد در زير پوست انگشتان ظاهر ميشود. ندول به آهستگي بزرگ شده، صورتي و زخمي ميگردد. در عرض چند روز يا هفته:
ندولهاي تيرهاي در امتداد عروق لنفاوي تخليهكننده ناحيه ظاهر ميشود.
اگر قارچ عامل ايجادكننده به ريه برسد، سرفه همراه با خلط آغاز ميگردد (نادر).
برخلاف ساير بيماريهاي قارچي كه باعث تب، لرز، احساس ناخوشي كلي و بياشتهايي ميشوند، معمولاً علايم ديگري وجود ندارد.
علل عفونت با قارچي به نام اسپوروتريكوز شنكي كه در خاك، خزه مردابي، علفهاي هرزه و سبزيجات آلي در حال فساد زندگي ميكند.
عوامل تشديد كننده بيماري
سابقه طبي ساركوئيدوز يا سل
شغلهايي كه با گياهان و خاك سر و كار دارند مثل كشاورزي و پرورش گل
سركوب ايمني ناشي از بيماري يا داروها
پيشگيري
در هنگام كار با خاك، دستكش بپوشيد.
عواقب مورد انتظار
معمولاً با درمان در عرض 2-1 ماه پس از بهبود
ضايعات قابل علاج است ولي ممكن است بهبودي 7-6 ماه طول بكشد.
ميزان كشندگي در صورت گسترش عفونت در بدن، بالا است.
عوارض احتمالي گسترش قارچ در بدن كه باعث عفونت سرتاسر و تهديدكننده زندگي ميگردد (نادر).
درمان
اصول كلي
آزمونهاي تشخيصي ميتوانند شامل كشت آزمايشگاهي چرك حاصل از ضايعات باشند. آزمون پوستي براي آن وجود ندارد.
ممكن است براي رد ساير اختلالات از جمله سل، ساركوئيدوز، استئوميليت باكتريايي و نئوپلازي، آزمونهاي ديگري انجام گيرند.
ممكن است بتوان در منزل با دارو درمان كرد.
از آنجا كه اسپوروتريكوز مسري نيست، لازم نيست شخص قرنطينه شود.
گرم كردن ميتواند به كاهش درد كمك كند.
ضايعات را با بانداژهاي شل بپوشانيد تا از عفونت ثانويه با باكتريها جلوگيري كنيد.
روزانه خود را وزن و آن را ثبت كنيد.
در صورت بروز عوارض، بستري شويد. ممكن است براي بيماران مبتلا به بيماري استخوان و مفاصل يا ضايعات ريوي، جراحي توصيه گردد.
داروهامحلول اشباع شده يديد پتاسيم. آن را در آب، آب ميوه يا ساير نوشيدنيها رقيق كند و هر روز 3 بار بعد از غذا مصرف كنيد.
براي جلوگيري از تغيير رنگ دندانها آن را با ني بنوشيد.
داروهاي ضد قارچ مثل فلوكونازول يا ايتراكونازول
فعاليتدر زمان ابتلا به اين بيماري
محدوديتي لازم نيست مگر اين كه علايم عفونتمنتشر ايجاد گردد.
رژيم غذاي رژيم غذايي خاصي ندارد.
درچه شرايطي بايد به پزشك مراجعه نمود؟
اگر شما يا يكي از اعضاي خانوادهتان علايم اسپوروتريكوز را داشته باشيد.
اگر در طول درمان موارد زير پيش بيايند:
ـ كاهش وزن غيرقابل توجيه
ـ تب 3/38 درجه سانتيگراد با دماسنج دهاني
اگر دچار علايم جديد و غير قابل توجيه شدهايد.
داروهاي ضد قارچ مورد استفاده در درمان ممكن است عوارضي جانبي مثل بثور پوستي، تحريك زبان و دهان و سرفه ايجاد كنند.
آسم يك بيماري ريوي مزمن و التهابي است كه مهمترين ويژگي آن مشكلات تنفسي پي درپي است.بهترين راه جلوگيري از بروز حملات خودداري از تماس با مواد و عوامل تحريك كننده است. همچنين داروهاي خاصي نيز براي كاهش حالت انقباض و التهاب مجاري تنفسي وجود دارد كه پزشك متخصص آنها را براي بيمار تجويز ميكند
افراد مبتلا به اين بيماري از حملات يا دورههاي شديدي به هنگام وارد شدن هوا به داخل ريه ها و دشواري در تنفس رنج ميبرند.
اين حملات زماني بروز ميكنند كه مجاري هوايي در ريهها در اثر عوامل خاص محيط زيستي دچار بيشفعالي شده و سپس ملتهب و مسدود ميشوند. اين حملهها شبيه به كشيدن نفس عميق در هواي به شدت سرد زمستان است.
در اين حالت نفس كشيدن سختتر شده و باعث بروز آسيبديدگي ميشود و ممكن است در نهايت به سرفه كردن بيانجامد. به اين ترتيب با نفس كشيدن صداي خس خس يا سوت از ريهها شنيده ميشود.
عوامل مولد بيماري آسم چيست؟
عوامل مولد بيماري آسم تحريك كنندههاي موجود در محيط زيست هستند كه ميتوانند علائم و حملات بيماري را تشديد كنند.
عوامل و موجبات بسياري وجود دارند كه ميتوانند علائم بيماري را تشديد كنند و معمولا از فردي به فرد ديگر متفاوت هستند. از اين رو شما ميتوانيد با شناسايي و جلوگيري از تماس با اين عوامل تحريك كننده از بروز علائم شديد و آزار دهنده بيماري پيشگيري كنيد.
در واقع شناسايي و جلوگيري از تماس با آنها بايد به عنوان بخشي از فعاليتهاي لازم براي كنترل موفقيتآميز بيماري در نظر گرفته شود. البته لازم به ذكر است كه از بين بردن عوامل محرك بيماري به طور كامل امكانپذير نيست، اما با اين حال اگر به اين بيماري مبتلا هستيد بايد تا حد امكان اين عوامل را در منزل و محيط كار بكاهيد. اين امر به شما كمك ميكند كه با حداقل علائم بيماري و حملات آن مواجه باشيد.
بررسيها نشان ميدهد كه مهمترين عوامل محرك بروز حملههاي آسم شامل كشيدن سيگار، ذرات گرد و غبار، نگهداري از حيوانات خانگي، وجود سوسك حمام در محيط زندگي، وجود كپك و قارچ در فضاهاي بسته، دود، ادكلنها و خوشبو كنندههاي قوي و اسپريهاي قوي، گردهها و قارچهاي موجود در فضاهاي باز، فعاليت، سرماخوردگي و عفونتها، هوا و برخي عوامل ديگر هستند.
علائم بيماري آسم كدامند؟
وقتي بيماري شما تحت كنترل نيست چه اتفاقي براي شما ميافتد؟ آيا به هنگام نفس كشيدن صداي سوت از ريههايتان ميشنويد؟ آيا در اطراف سينه خود احساس گرفتگي شديد مي كنيد؟ اكثر بيماران مبتلا به آسم يك يا چند نمونه از اين علائم را با خود دارند؟
1_ خس خس سينه: اين صدايي است كه اغلب اين بيماران به هنگام نفس كشيدن مخصوصا به هنگام بازدم آن را مي شنوند.
2_ سرفه كردن: سرفههاي شديد كه ممكن است تا مدتهاي طولاني ادامه داشته باشند و اغلب يا در شب بروز ميكنند و يا در شب تشديد ميشوند.
3_ گرفتگي سينه: در اين حالت بيمار احساس ميكند كه طنابي به دور سينهاش بسته شده و دچار تنگي نفس ميشود. درست مثل اينكه بيمار از داخل ني ناچار به نفس كشيدن است و يا حتي شديدتر و مثل اينكه هرگز نميتواند نفس خود را بيرون بدهد.
اين علائم ممكن است زماني بروز كنند كه شما برنامه درماني خود را مطابق با دستورات و توصيههاي پزشك متخصص به دقت دنبال نكنيد و يا زماني كه به عوامل محرك بيماريتان تماس داشته باشيد.
در اينجا دو حالت اصلي كه در اعماق مجاري هوايي در ريههاي بيمار در صورت بروز علائم بيماري و نيز حملات آن رخ مي دهد مطرح شده است؛
گرفتگي: ماهيچههاي اطراف مجاري هوايي در ريهها در اين حالت به يكديگر فشار ميآورند يا منقبض ميشوند. اين گرفتگي " انقباض برونشيتي" ناميده ميشود و ميتواند اعمال دم و بازدم را براي بيمار دشوار كند.
التهاب: در صورت ابتلا به اين بيماري مجاري تنفسي در ريهها متورم شده و تحريك پذير ميشوند و در صورت بروز حملهها اين مشكلات تشديد ميشود.
به اين ترتيب با متورم شدن مجاري تنفسي بيمار هواي تازه كمتري را ميتواند وارد ريههاي خود كند.
در نتيجه مهمترين مطلب براي بيمار مبتلا به آسم اين است كه اين بيماري ميتواند در حالتي خاموش و موذيانه همواره همراه بيمار باشد. مجاري تنفسي بيمار ممكن است چه با وجود علائم و چه بدون آنها در شرايط آرام هم گرفته و هم ملتهب باشند.
به همين دليل درمان آسم به طور روزانه حتي در مواقعي كه حال بيمار خوب است ضرورت دارد چراكه بر اساس شواهد پزشكي رو به افزايش اگر بيماري بدون درمان رها شود ميتواند منجر به آسيب عملكرد ريهها در دراز مدت شود.
راه درمان آسم چيست؟
داروهاي آسم معروف:
1- perednizolon
2-teofilin rotard
3-salbotamol
هاليتوز» از واژه «halitus» به معناي بازدم گرفته شده است و عبارت از نفس بدبو، زننده يا ناپسندي است كه از حفره دهان يا بيني خارج مي شود و به آن «fetor oris» يا «fetor ex ore» نيز مي گويند. به عبارتي به هر بوي بدي كه از حفره دهان يا بيني بيرون آيد، صرف نظر از آنكه منشأ آن در همين حفره باشد يا از ساير نقاط بدن منشأ گيرد «هاليتوز» گفته مي شود.
هاليتوز يا بدبويي دهان يك شكايت شايع در بين بيماران مراجعه كننده به مطب متخصصان داخلي و گوش و حلق و بيني، دندانپزشكان و پزشكان عمومي مي باشد. بسياري از بيماران بدون گرفتن نتيجه خاصي، از مراكز درماني خارج مي شوند و گاه اين پديده باعث بروز مسايل جدي در خود و خانواده آنان مي گردد. هاليتوز مشكلي شايع است و گفته مي شود كه مي تواند به طور متناوب بيشتر افراد بالغ را دچار كند.
اهميت بررسي هاليتوز
- با آزار ديگران به صورت يك مانع در برخوردهاي اجتماعي عمل مي كند و باعث كاهش كارايي فرد مي شود.
- فردي كه از بوي بد دهان خود آگاه است، ممكن است به گونه اي نسبت به پاكي دهان دچار وسواس شود كه به كارايي وي خدشه وارد كند.
- هاليتوز نشانه اي از يك وضعيت غير طبيعي است كه نياز به تشخيص و درمان دارد.
عوامل مؤثر در ايجاد هاليتوز
هميشه نمي توان علتي براي هاليتوز يافت و معمولاً نيز چنين است. اين امر به دليل تنوع علل آن و اندك بودن بررسي هاي انجام شده است. بيمار شاكي از هاليتوز به سه گروه «اتيولوژيك» تقسيم مي شوند: گروه غير پاتولوژيك، گروه پاتولوژيك و گروه با منشأ رواني. اينها عمده ترين دلايل بروز هاليتوز هستند.
ارزيابي هاليتوز
در برخورد با بوي بد دهان اولين كار تعيين اين نكته است كه آيا بوي بد فقط توسط بيمار احساس مي شود يا آنكه توسط پزشك يا ديگران نيز قابل تشخيص است. چنانچه وجود بو توسط پزشك يا فرد ديگري غير از بيمار تأييد نشود، مشكل رواني در كار است و مي تواند حتي دلالت بر بيماري هاي رواني جدي، چون اسكيزوفرني نمايد. اما در اين نتيجه گيري كه بويي وجود ندارد نبايد شتاب كرد؛ زيرا هاليتوز ممكن است منقطع باشد.
به طور نمونه، بسياري از بيماران به دليل پديده انطباق از بوي بد دهان خود بي خبرند و توسط يك عضو خانواده يا دوست از آن آگاه مي شوند. اگر بو براي پزشك آشكار نباشد، به چند روش مي توان احتمال آگاهي از آن را افزايش داد. يك روش آن است كه پزشك در كنار بيمار بايستد و با برگه اي جريان هواي بازدم بيمار را به سمت خود منحرف كند. ديگر آنكه اگر پزشك در معاينه منشأ بالقوه اي بيابد، با «آپليكاتور پنبه دار» نمونه اي از آن منطقه تهيه نمايد و خود يا يكي از اعضاي خانواده بيمار آن را بو كنند. اين كار نه تنها در تأييد وجود هاليتوز، بلكه در تعيين علت آن نيز مي تواند مفيد باشد.
بايد از بيمار خواست كه ابتدا با بيني بسته از راه دهان و سپس با دهان بسته از راه بيني تنفس كند، اگر فقط بازدم دهاني بدبو بود، بايد بيشتر به علل دهاني انديشيد و در غير اين صورت بايد به فكر علل ناشي از بيني يا ريه يا علل سيستميك بود. پس از تأييد وجود هاليتوز، بايد شرح حالي دقيق بويژه درباره حفره هاي دهان، بيني و سينوسها، دستگاه گوارش و ريه گرفت. مروري بر رژيم غذايي، سيگار و مصرف دارو مي تواند مفيد باشد. به دليل آنكه مري معمولاً بسته است، برخي از بيماري هاي مري و معده به طور پيوسته بو توليد نمي كنند و بو با آروغ ايجاد مي شود. وجود چنين شرح حالي و تأييد آن از سوي اعضاي خانواده مي تواند به تشخيص كمك كند. معاينه دقيق دهان، دندانها، بيني و حلق لازم است؛ زيرا اينها شايع ترين محلهاي هاليتوز هستند. معمولاً وضعيت پاتولوژيك جزيي نيست و براحتي يافت مي شود.
درمان
اغلب توجه به بهداشت دهان و رسيدگي به پاتولوژي دنداني مشكل را برطرف مي كند. مسواك زدن ساده، بخصوص اگر همراه با مسواك زدن سطح زبان باشد، براي صبحگاه كافي است. شستشوي دهان با يك محلول دهان شويه آنتي سپتيك نيز مفيد است. نفس گرسنگي پس از خوردن غذا يا حتي آب كشيدن دهان برطرف مي شود. هاليتوز ناشي از خشكي دهان به هر دليل كه باشد با مرطوب كردن دهان بهبود مي يابد. اين كار مي تواند به كمك جرعه هاي مكرر آب، جويدن آدامسهاي بدون قند، تركيبات حاوي «كربوكسي متيل سلولز سديم» يا داروهاي محرك ترشح بزاق مثل «بتانكل» يا «پيلوكارپين» انجام شود.
«پريودنتيت»، «ژنژيويت»، دندانهاي مصنوعي يا پرشده نامناسب يا ساير علل دنداني بايد به طور مناسب درمان شوند. ضايعات ويژه دهان، بيني، سينوسها، حلق، معده، ريه ها و بيماري هاي سيستميك بايد تشخيص داده و درمان شوند. طفره رفتن از بررسي بيمار و اكتفا كردن به توصيه استفاده از دهان شويه فقط تشخيص را عقب مي اندازد. استفاده از مسهل ها در درمان هاليتوز تأثير ندارد و نبايد تحت فشار بيماراني كه معتقدند يبوست سبب بوي بد دهان آنها شده، اين مسهل ها تجويز شود. در صورت وجود بيماري هاي رواني بايد به طور مناسب درمان شود.
اثر رژيمهاي درماني مختلف در از بين بردن عفونت «هليكوباكترپيلوري» ثابت شده است و پيشنهاد مي شود در بيماراني كه علتي براي هاليتوز در آنان يافت نمي شود، يك دوره درماني تجويز گردد. ممكن است استفاده از دهان شويه ها به طور موقت باعث كاهش هاليتوز گردد، بويژه دهان شويه هاي حاوي «كلرهگزيدين» مفيد گزارش شده اند. محصولات حاوي روي يا اسيد آسكوربيك بوي دهان را كم مي كنند
چرا پلکها دچار تورم و افتادگی می شوند؟
هر فردی در طول زمان، تغییراتی را در پلک های خود تجربه می کند. با هر پلک زدن(که در طی دوران زندگی شما میلیاردها بار رخ می دهد) عضلات و پوست پلک های فوقانی قدری کشیده می شوند ولی فیبرهای الاستیک موجود در پوست، آنها را به موقعیت طبیعی خود باز می گردانند. یک باند کشی را تصور کنید که آن را بکشید و سپس رها کنید و این کار را مرتبا” تکرار نمایید. به راحتی می توانید ببینید که چه اتفاقی در پلک های شما رخ می دهد، در طول زمان، پوست و عضلات پلک بالا طویل تر می شوند و در نهایت یک چین کوچک پوستی به دلیل پوست اضافه، به وجود می آید که به سمت خارج برجسته شده و روی پلک آویزان می شود. در بعضی افراد، این پوست حتی تا روی مژه ها می آید و در فرد، ایجاد احساس ناراحتی کرده و نگاه کردن به سمت بالا را مشکل می سازد. اگر مشکل شدید باشد، فرد متوجه محدودیت دید خود توسط پلک پایین افتاده می شود.
ایجاد پوست اضافه در پلک بالا می تواند به دلیل پایین افتادگی ابرو باشد. در این موارد، جراحی پلک به تنهایی نمی تواند نتیجه ایده آل بدنبال داشته باشد.
پایین افتادگی پلک تحتانی، به صورت کیسه های زیر چشم خود را نشان می دهد. تقریبا هر فردی در این ناحیه دچار درجاتی از افتادگی است. نیروی جاذبه زمین و افزایش سن، مهمترین عوامل در این زمینه اند ولی حتی افراد جوان نیز ممکن است دارای ذخیره چربی اضافه در زیر چشمها باشند.
چشمها توسط لایه ضخیمی از بافت چربی محاصره شده اند که توسط یک غشاء در محل خود محکم شده است. در طول زمان این غشاء سست می شود و به بافت چربی، اجازه حرکت به سمت پایین را می دهد. پوست و عضله، توسط بافت بیرون زده، کشیده می شوند و ایجاد بیرون زدگی پف آلودی را می کند که نمی توان آن را با مواد آرایشی مخفی نمود. این مشکل اغلب صبحها بدتر است زیرا در حالت دراز کشیده، مایع در بافت چربی جمع می شود بعد از بلند شدن از خواب، جاذبه زمین مایع را بیرون می کشد ولی اگر بافت چربی اضافه، زیاد باشد، زمان بیشتری برای خروج مایع از آن و کاهش تورم لازم است.
خوشبختانه مشکلات پلک را می توان بطور بسیار موثر توسط عمل بلفاروپلاستی که عمل نسبتا ساده ای است، بر طرف نمود. در این عمل، پوست و عضلات و بافت چربی اضافه برداشته می شود. این عمل اغلب با سایر اعمال جراحی پلاستیک صورت مانند بالا بردن ابرو، کشیدن صورت یا skin resurfacing همراه می شود. اگر چشمهای شما باعث می شود که ظاهر شما پژمرده ،ناراحت یا خسته به نظر آید، عمل بلفاروپلاستی می تواند باعث بهبود واضح آنها شده و به شما ظاهری با نشاط تر، هوشیارتر و جوانتر ببخشد. در عمل جراحی زیبایی پلک (بلفاروپلاستی)، پوست اضافه پلک بالا و پایین برداشته می شود و میزان بافت چربی زیر چشمها کاهش داده می شود. جراحی را می توان بسته به مشکل موجود، روی پلک های بالا یا پایین و یا هر دو انجام داد.
بلفاروپلاستی چگونه انجام می شود؟
برشها در پلک بالا، در شیار بالای هر چشم داده می شوند. عضله، چربی و پوست اضافه برداشته می شود و با بخیه های ظریف، برشها بسته می شوند. اثر به جا مانده از برش، معمولا به صورت یک خط نازک، در شیار پلک محو می شود. به منظور خارج کردن بافت چربی اضافه موجود در زیر چشمها، برشها را می توان در داخل قسمت صورتی رنگ پلک پایین که وقتی پلک را به سمت پایین می کشیم، مشخص می شود، قرار داد. برشها را می توان یا با بخیه های نازک قابل جذب دوخت و یا اصلا بخیه نزد. اگر لازم باشد که پوست یا عضله اضافه برداشته شود، برش در شیار خنده طبیعی، در زیر خط مژه داده می شود.
ممکن است بعد از عمل، تورم یا کبودی مختصر در پلکها به وجود آید که معمولا به سرعت فروکش می کند . جراح استفاده از کمپرس سرد و بالا نگه داشتن سر را هنگام دراز کشیدن به شما توصیه می کند که به کاهش تورم و تسریع بهبودی کمک می کنند.
پلکها بسیار سریع بهبود می یابند و جای برشها معمولا محو می گردد. زنان می توانند هرگونه اثر باقیمانده از برشها را با آرایش چشم محو کنند. در اغلب مردان، اثر برشها در خطوط خنده طبیعی محو می شود. اغلب مردم در طی یک هفته بعد از جراحی به زندگی معمول طبیعی خود بر می گردند.
اقدامات لازم پس از عمل جراحی پلک
هیچ پانسمانی روی چشم ها قرار نمی گیرد، فقط ممکن است قطعه ای چسب، روی پلک یا گوشه چشمها قرار داده شده باشد که نباید به آن دست بزنید.
پلکها و نواحی اطراف آنها متورم و کبود هستند. تورم غیر قرینه بین دو طرف، غیر طبیعی نیست.
ممکن است در 48 ساعت اول بعد از جراحی تورم افزایش یابد ولی کم کم از بین خواهد رفت. ممکن است در هنگام صبح، تورم پلکها بیشتر باشد که این نکته هم ایرادی ندارد.
سر خود را تا جای ممکن بالا نگهدارید.
با استفاده از کیسه های یخ در طی بعد از ظهر و عصر بعد از جراحی، چشم ها را خنک کنید تا تورم آن کاهش یابد.
استفاده از عینک نیز در چند روز اول بعد از عمل هم به منظور پوشاندن تورم وهم به منظور یاد آوری به شما برای دست نزدن به پلکها، کمک کننده است.
بخیه ها معمولا بین 2 تا 5 روز بعد از جراحی برداشته می شوند. بعد از برداشتن بخیه ها، تورم و تغییر رنگ اطراف چشم ها کم کم فروکش می کند.
بعد از یک هفته می توانید چشم های خود را بطور طبیعی بشویید و آرایش نمایید.
اگر از لنزهای تماس استفاده می کنید، بمدت 2 تا 3 هفته بعد از عمل از آنها استفاده ننمائید.
تار نمای دكتر اصغری جراح و متخصص گوش و حلق و بینی
شايد عجيب باشد كه بخواهيم در مورد خوردن باقلا هم هشدار بدهيم.
ولي عجيبتر از آن اين است كه حتي لمس كردن اين ماده در خيلي از كودكان علائم بيمارياي را ظاهر ميكند كه براي خيلي از خانوادهها ناآشناست: فاويسم.
فاويسم يك بيماري فصلي، ارثي و تغذيهاي است كه بهشكل كم خوني و بيشتر در اثر خوردن باقلاي سبز خام و گاهي فريز شده و يا در اثر مصرف برخي از داروها و مواد شيميايي اكسيدكننده در افراد حساس اتفاق ميافتد.
در ايران، فاويسم، بومي سواحل خزر، است. كانونهايي از بيماري هم در سواحل خليج فارس بهويژه مناطق جنوب و جنوب شرقي ماهدشت، فسا و فيروزآباد فارس و روستاهاي شمالي ايرانشهر در استان سيستان و بلوچستان نيز ديده ميشود.
در سواحل درياي خزر خطر ابتلا به بيماري از هفته اول ارديبهشت تا هفته دوم خرداد، ساكنان منطقه را تهديد ميكند ولي بحرانيترين زمان هفته دوم خرداد است. بعد از اين هفته هم، بيماري بهطور موقت فروكش ميكند بهطوري كه تا سال بعد بيماري حالت ركود را طي خواهد كرد. سن شيوع اين بيماري هم يك تا 10 سالگي است اما بيشتر مبتلايان در رده سني زير 5 سال قرار دارند. در كودكان زير يك سال نيز ممكن است بيماري از طريق خوردن شير مادر اتفاق بيفتد.
دكتر مينا ايزديار، متخصص خون و رئيس انجمن تالاسمي ايران، در اين گفتوگو در مورد اين بيماري و نحوه شروع علائم آن، توضيح ميدهد.
او معتقد است كه فاويسم يك مشكل پزشكي حاد قلمداد نميشود كه بخواهيم خانوادهها را نسبت به آن بترسانيم ولي آگاهي دادن به والدين كودكان مبتلا به اين بيماري در مورد واكنش صحيح به علائم آن، يكي از ضروريترين اقدامات است.
خانم دكتر، شروع بيماري فاويسم در كودكان بهچهصورت است؟
فاويسم يا كمبود آنزيمي به نام گلوكز6 فسفات دي هيدروژناز (G6pd) بهصورت ارثي معمولا از مادر به پسر منتقل ميشود . ژن اين آنزيم روي كروموزوم X سوار ميشود ولي اگر در اين امر خللي پيش بيايد، فرد، مبتلا به فاويسم خواهد شد.
با اين حال چرا بيشتر مبتلايان به اين بيماري پسر هستند؟
اين بيماري در پسرها شايعتر است چون پسرها فقط داراي يك كروموزوم X و دختران داراي دوتا از اين كروموزوم هستند. بنابراين اگر ژن آنزيم نام برده شده نقص داشته باشد، پسران را بيشتر گرفتار ميكند.
اين يعني دختران اصلا به فاويسم مبتلا نميشوند؟
چرا، اگر دوتا كروموزوم X دختران گرفتار نقص اين ژن باشد، يا اگر كروموزوم X سالم شان نتواند دختر را در مقابل X معيوب، سالم نگهدارد، دختران هم مبتلا به اين بيماري ميشوند.
ولي تعداد مبتلايان پسر خيلي بيشتر است.
در بين مواد مصرفي، باقلا بيشتر از همه منجر به بروز علائم اين بيماري در كودك ميشود، مگر اين ماده چه خاصيتي دارد؟
باقلا از جمله مواد اكسيدان است يعني موادي كه اكسيژن در آنها زياد توليد ميشود. همين امر باعث ميشود كه گلبولهاي قرمز فاويسميها مقابل مواد اكسيدان از بين بروند يا پاره شوند.
اين بيماري بهصورت چه علائمي خودش را نشان ميدهد؟
حاصل اين فرآيند بهصورت كمخوني شديد، اسهال و استفراغ، تهوع، زردي سفيده چشم، زردي پوست و خوني شدن رنگ ادرار خواهد بود.
علاوه بر باقلا، چه مواد اكسيدان ديگري در اين امر دخيلند؟
داروهاي اكسيدان مثل كوتريموكسازول و آسپيرين، ويتامين K، سولفاميدها، داروهاي ضدمالاريا، نفتالين، استامينوفن، حنا و داروهاي متفرقه ديگر ممكن است در اين بيماران باعث هموليز يا همان شكسته شدن گلبولهاي قرمز شوند.
هميشه همه علائم اين بيماري كه به آنها اشاره كرديد به اين روشني هستند كه خانوادهها سريعا متوجه آنها شوند؟
به هيچ وجه، علائم اين بيماري گاهي اوقات به اين صراحت و واضحي نيست. حتي ممكن است اين بيماري با زردي، هپاتيت و كمخونيهاي ديگر اشتباه شود.
خب اين اشتباه را پزشكان هم ممكن است بكنند؟
بله، در خيلي از مواقع بهخصوص در فصل بهار پزشكان هم كمخونيهاي ديگر را با فاويسم اشتباه ميگيرند و به كودك خون تزريق ميكنند. چندين نمونه از كودكان اين چنيني را هم ديدهايم، بهطوري كه مدتها بعد از اين تزريق پزشكان پي به تشخيص اشتباه در اين كودكان بردهاند. در حاليكه ما هميشه ميگوييم تزريق كار سادهاي نيست و حتي براي خود پزشكان نيز همراه با استرس است بهخصوص اگر خون آلوده باشد و خطر انتشار عفونتهاي مختلف را تسهيل كند.
ممكن است كودكان با هر بار مصرف موادي كه از آنها ياد كرديد دچار اين علائم شوند؟
نه، خيلي از خانوادهها ميگويند قبلا كه كودكشان مثلا داروي كوتريموكسازول يا باقلا مصرف ميكرده اين مشكل را نداشت، اين درست است، ما هم ميگوييم نبايد خانوادهها را نسبت به اين بيماري ترساند. چون با اينكه اين بيماري تا آخر عمر همراه فرد است، ولي اين علائم ممكن است فقط يك بار به سراغ او بيايد. بنابراين ما فقط به خانوادهها آگاهي ميدهيم يعني بايد به آنها گفت كه اگر كودكشان اين بيماري را دارد، حتي از كنار مزارع باقلا هم رد نشوند چون همين كار ميتواند باعث هموليز و شكننده شدن گلبولهاي قرمز كودك شود. فاويسميها همچنين در منزل از نفتالين و حشره كش نبايد استفاده كنند.
با وجود اين واكنشها، حتي اگر كودك نياز به مصرف داروي كوتريموكسازول يا ساير داروها داشت، شما والدين را از خوراندن آنها به كودك منع خواهيد كرد؟
اصلا، اگر كودكي نياز به داروي كوتريموكسازول داشت و مبتلا به فاويسم بود، نبايد اين دارو را در او قطع كرد بلكه كودك بايد اين دارو را تحت نظر پزشك و با احتياط حتما مصرف كند. داروي ضدمالاريا در بيماراني كه مجبور به استفاده از آن ميشوند هموليز ايجاد ميكند ولي ما مجبوريم دوز اين داروها را پايين آوريم و به بيمار بدهيم.
با اين حال و با تعريفي كه از علائم بيماري داشتيد، چارهاي جز رساندن كودك به مراكز اورژانس و اقدامات اورژانسي روي كودك نيست. كمي در اين مورد توضيح ميدهيد؟
اگر در اين شرايط به كودك رسيدگي نشود، ممكن است در اثر كمخوني دچار نارسايي قلبي شود و يا حتي خطرات خيلي جديتر شود. بنابراين كودك به محض شروع اين علائم بايد سريعا براي تزريق خون به اورژانس ارجاع داده شود. خيلي از اين بيماران هم حتي تا چند روز در بيمارستان بستري هستند.
ميتوانيم بگوييم كه زردي دوران نوزادي با اين بيماري ارتباط دارد؟
البته كمبود آنزيم گلوكز6 فسفات دي هيدروژناز در دوره نوزادي باعث زردي نوزادان ميشود. براي همين در شرح حال اين كودكان بيمار، بايد از خانوادهها بپرسيم كه فرزندشان در دوره نوزادي مبتلا به زردي بوده يا نه؟ يكي از كارهايي هم كه اخيرا تحت نظر وزارت بهداشت بهصورت غربالگري نوزادان انجام ميشود، همين مسئله است.
چند درصد اين زرديها را ميتوان به فاويسم نسبت داد؟
شايد حدود 20 تا 30 درصد مربوط به اين بيماري است. البته اگر زردي بالا برود و لازم باشد نوزاد بايد در بيمارستان بستري شود چون به هر حال بيش از 70 تا 80 درصد نوزادان ابتداي تولد مبتلا به زردي هستند.
نكته ديگري باقي مانده؟
فقط مردم بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه فاويسم يك بيماري جداگانه است. يعني كساني كه فاويسمي هستند، فكر نكنند كه در مقابل غذاهاي ديگر هم حساسند يا آلرژي دارند. آلرژي نسبت به مواد غذايي كاملا با فاويسم فرق دارد. علاوه بر اين فاويسم بهعنوان يك مشكل مهم پزشكي نيست كه مردم را بخواهيم بترسانيم. كمخونيهاي ديگري مثل تالاسمي ماژور نياز به پيشگيري دارند ولي اين بيماري مشكل خاصي ندارد چون فرد ممكن است در طول عمر فقط يك بار دچار بحران هموليز شود.
منبع:همشهری آنلاین
چرخش خون در مغز
این مقاله، ترجمه ی خلاصه ی این تحقیق است که در نشریه الاعجاز العلمی منتشر شده است. نویسنده ی محترم اصل مقاله را در 60 صفحه نگاشته و در هفتمین همایش جهانی اعجاز علمی در امارات در تاریخ 25-22 مارس 2004 ارایه نموده است.
دیده شده بسیاری از مسلمانان بزرگسال كه از زمان كودكی به اقامهی نماز مشهور بوده اند، در سن پیری و با داشتن عمرهای بالا، تا حد زیادی از سلامت جسمانی و عقلی قابل قبولی برخوردارند.این پژوهش، تلاشهای علمی انجام شده را بررسی نموده، با تحلیل و بهرهبرداری از دستآوردهای این تحقیقات، به دنبال رسیدن به هدف مقاله است. هدف این تحقیق، توجه دادن به حقیقتی مهم است: عبادتهای اسلامی فواید جسمی روشنی برای بدن انسان دارد. این پژوهش به دنبال بیان تاثیرات مثبت حركات نماز در چرخش خون در مغز و مقارنهی تاثیرات نماز با تاثیر جایگزینهای آن در اثر انجام ورزش است به ویژه این كه انجام ورزش یكی از وسایل متعارف برای حفظ سلامتی بدن است، در این تحقیق به دستآورد پژوهشهای انجام شدهی دیگر در گذشته، تكیه شده. بیشتر این تحقیقات برگرفته از تلاشهای علمی اندیشمندان جهان غرب میباشد به همین دلیل هم میتوان این پژوهش را، نامهای سرگشاده به جهان غرب دانست.
این پژوهش به بررسی فایدهی فرمان الاهی به شروع نماز، در سن كودكی میپردازد. آغاز نماز در این سن، باعث میشود كودك، نماز را به خوبی به جا آورد و به انجام نماز به شكل صحیح، عادت كند. انجام صحیح حركات نماز، باعث پدید آمدن بیشترین تاثیرات مطلوب بر بدن خواهد شد.
با توجه به این كه مغز یكی از مهمترین اعضای بدن به شمار میرود، وظیفهی آن به میزان زیادی به جریان چرخش خون بستگی دارد. جریان چرخهی خون، تغذیه كنندهی مغز میباشد. چرخهی خون ویژگیهایی دارد كه همین ویژگیها نشاط و پویایی مغز را تامین میكند. یكی از این ویژگیها وجود چرخهی ذخیرهای است كه در مواقع اضطراری و مورد نیاز، به كار میافتد.
همچنین دارای نظامی خودكار برای تنظیم چرخهی خون در مغز میباشد كه ثبات جریان خون به مغز را در شرایط گوناگون تضمین میكند.
بر اساس تحلیل انجام شده در این پژوهشها، مشخص شده كه گونههای مختلف ورزش به چرخهی خون در مغز آسیب میرساند. به عكس نماز كه یكی از وظایف دینی اسلامی است، فواید بسیاری در این زمینه دارد. ورزش بدنی از این جهت كه خون را به شكل مستقیم از مغز سرقت میكند و برای تغذیهی عضلات دیگر به كار میگیرد، به چرخهی خون در مغز ضرر میزند. این تغذیهی عضلانی به حساب تغذیهی خونی مغز گذاشته میشود.
همچنین در نتیجهی سرعت گرفتن عملیات تنفسی در هنگام انجام ورزش، معدل دیاكسیدكربن در خون، پایین میآید كه پیامد آن، آرامتر شدن جریان خون به سمت مغز است، زیرا نسبت دیاكسیدكربن در خون یكی از مهمترین عوامل جریان خون به سمت مغز به شمار میآید.
گزارشهای علمی فراوانی وجود دارد كه حاكی بیهوشی ورزشكاران هنگام فعالیت ورزشی یا بلافاصله بعد از ورزش است، در حالی كه این بیهوشیها هیچ گونه سابقهی بیماری قلبی را به همراه نداشته. این گزارشها نیز آسیبرسانی ورزش به فرآیند خون رسانی مغزی را تایید میكند.
همچنین گزارشهای گوناگون دیگری، بیانگر پایین آمدن نیروهای اعتدالی در بسیاری از ورزشكاران میباشد كه سرزنش بیشتری را نسبت به مسالهی ورزش برانگیخته است. اضافه بر این سكتههای قلبی متعدد در هنگام ورزش - در ورزشكاران بیمار و ورزشكاران سالم- تاییدگر نظریهی آثار نامناسب برخی ورزشهای خشن میباشد.
از سوی دیگر به نظر میرسد، حركات نماز بر جریان خون در مغز، تاثیرات مثبت فراوانی داشته باشد. در هنگام سجده با متمایل شدن سر به سمت پایین، جریان خون به سمت مغز افزایش مییابد همچنین خم شدن بدن بر روی خود هنگام سجده، به جهتگیری خون از اطراف بدن به سمت اعضای درونی و مغز كمك میكند. اضافه بر این،هنگام سجده و تمایل سر به سمت پایین، معدل دیاكسیدكربن در خون به شكل فيزيولوژیک افزایش مییابد. این حالت در نتیجهی فشار اعضای دستگاه گوارشی بر ریه پدید میآید. بالا رفتن نسبت دیاكسیدكربن در خون باعث اضافه شدن جریان خون به سمت مغز خواهد شد.
همچنین خمشدن مكرر سر به پایین در هنگام ركوع و سجود؛ سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن، كمك میكند از نظام خودكار توازن جریان خون به مغز، مراقبت بیشتری شود. مشهور این است كه این نظام خودكار اعتدالی، با افزایش سن، فرسوده میشود. نظام خودكار توازن جریان خون در مغز، در هنگام سجده، عكسالعمل دو گانهای از خود نشان میدهد: در ابتدای سجدهی، مانع جریان خون اضافه به مغز میشود. این حالت باعث آمادگی مغز برای دریافت جریان بیشتر خون میشود. جلوگیری ابتدایی از جریان خون به مغز به جریان چرخش احتیاطی خون به مغز، این فرصت را میدهد تا برای فعالیت و عملكرد خود آماده شود. در مرحلهی بعد، به خون اضافه اجازه داده میشود به سمت مغز جریان پیدا كند و سرانجام در جایگاههای ذخیره خون توزیع شود. به این صورت، از این كاركرد مهم احتیاطی مراقبت میشود. كاركردی كه بنابر مشهور با افزایش سن و پیری، تضعیف میشود و چه بسا بیتوجهی و عدم به كارگیری هم در این ضعیف شدن موثر باشد.
این عكسالعمل دوجانبهی نظام خودكار چرخش خون در مغز، در هنگام سجده، ما را به سمت فهم بهتری از فایدهی انجام فرمان الاهی در نماز هدایت میكند. از نظر فقهی حركات نماز باید به گونهای با آرامش انجام شود كه از انجام این حركات مطمئن شویم. تنها در این صورت است كه فایدهی مطلوب حركات نماز نسبت به چرخش خون در مغز به دست میآید. با انجام آرام حركات نماز به هر یك از عكسالعملهای چرخش خونی فرصت دادهایم تا متناسب با هر یك از حركات نماز، در مجرای صحیح خود قرار بگیرد.
بر اساس توضیحات بالا، روشن میشود كه نماز در اسلام، تاثیرات روشنی بر جریان خون در مغز دارد، از انجام وظیفهی جایگاههای ذخیرهی خون در مغز و همچنین از نظام خودكار چرخش خون در مغز محافظت مینماید.
این تحقیق مدعی فهم علت وجوب حركات نماز در اسلام نیست. شاید رسیدن به چنین فهمی برای هیچكس عملی نباشد ولی در عین حال تلاش دارد برخی تاثیرات ناشناختهی نماز بر چرخش خون در مغز را ملموس نماید. بر اساس گفتههای بالا، میتوان نتیجه گرفت چند لحظه سجده در بارگاه الاهی میتواند بسیاری از آثار مضر فعالیتهای روزانه و ورزش را بر چرخش خون در مغز، از بین ببرد و از انواع تمرین های مختلف ورزشی بی نیاز سازد.
علی رغم بیان این فواید روشن، این تاثیر، تنها فایدهی جسمی نماز نیست، چه این كه اگر تمام فواید جسمی نماز را هم در نظر بگیریم، این فواید برترین فایدهی نماز نخواهد بود. در حقیقت فواید معنوی نماز را باید بزرگترین نوآوری این واجب الاهی دانست.
در پایان لازم به تذكر است كه هدف این پژوهش، تشویق به ترک ورزش نیست؛ بلكه در دورهای كه اشتیاق به پزشكی جایگزین و درمانهای طبیعی در حال رشد است، نگاهها را به توجهی جدیتر به سوی اسلام و رسالت بزرگ آسمانی آن فرامیخواند، اسلامی كه تمامی فرمانهایش به مصلحت انسان است.
نویسنده: دكتر عبدالله محمد نصرت(متخصص جراحی عمومی)
ترجمه: حمیدرضا غریب