فریب کاریهای جدیدی از فاخته ها کشف شد!
زندگی کوکوها یک زندگی همراه با قتل و فریبکاری است !این پرنده تخم خود را در لانه پرندگان دیگر می گذارد .منطق کوکوها مثل همه موجودات دیگر , زندگی همراه با تولید مثل موفق تر است. اگر می توانستیم دلیل آنها را جویا شویم شاید این گونه پاسخ می دادند (چرا باید برای پرورش جوجه هایت جان بکنی ,وقتی می توانی دیگران را گول بزنی تا برایت کار کنند؟ )
ماده کوکوها عمدتا فقط یک تخم می گذارند و همان یک تخم را هم در لانه یک پرنده میزبان می گذارند .وقتی این موجود ناخواسته سر از تخم در می آورد , بدون معطلی تخم های دیگر را که در واقع فرزندان اصلی میزبان هستند از لانه بیرون می اندازد .
برای جوجه کوکوی تازه متولد شده مشکل است که در لانه نامادری زندگی کند و جلب توجه نیز ننماید بخصوص وقتی یک جوجه منفرد با آن جثه بزرگش جای قیل و قال معمول همه بچه های واقعی را گرفته باشد .
دانشمندان می گویند گونه کوکوی آسیای غربی ظاهرا روش بسیار مبتکرانه ای برای القای این فکر در اندیشه پرنده میزبان دارد که" هنوز جوجه ها یت زنده اند وبرایت جیک و جیک می کنند !"
این شیوه به جوجه کوکو کمک می کند که با طیب خاطر منتظر غذا باشد و اطمینان داشته باشد که اشتهای سیری ناپذیرش ارضا خواهد شد .
این حقه که بوسیله دانشمندان ژاپنی کشف شد با حضور لکه های زرد رنگ روی بالهای جوجه کوکو میسر شده است , بطوریکه وقتی جوجه کوکو بال بال میزند ,اشکال رنگی روی بال و زیر بال جوجه, تصویر موهومی از چندین دهان باز در ذهن مادر ایجاد می کند وبه این ترتیب رضایت مادر را از زنده بودن مجموعه فرزندانش ایجاد می کند.
محققینی که این سازگاری زیرکانه را کشف کرده اند , رفتار مورد بحث را در شماره جاری نشریه ساینس( Science)تشریح کرده اند .
مترجم :نرگس قلیان اول کارشناس ارشد فيزيولوژی جانوری موسسه زيست پويا
جوجه تیغی بادکنکی آتلانتیيك
The harder-to-pronounce (scientific) name: Diodon hystrix
ماهی بادکنکی توانایی ویژه ای در باد کردن بدن خود با آب یا هوا دارد تا شبیه به ماهی بزرگی شود زمانی که عصبانی می شود یا احساس خطر می کند. جوجه تیغی بادکنکی آتلانتیک،بهر حال دارای یک عمل دفاعی دیگر نیز می باشد ، زمانی که بدن خود را باد می کند سطح بدن خود را با خارهای تیزی که بصورت عمود و مستقیم قرار گرفته اند می پوشاند. این عجیب نیست که این ماهی را جوجه تیغی ماهی می نامند.این ماهی می تواند تا سه فیت رشد کند. ماهی بادکنکی در جزایر مرجانی و علف های هموار بیشتر برای جستجوی غذا گشت می زند.این ماهی واقعا غذا خوردن را دوست دارد. می گویند این ماهی تا زمانی غذا می خورد که تقریبا بیهوش می شود.این ماهی خیلی خوب، برای پیدا کردن و خوردن غذا مجهز شده است.شاخک های آویزان شده از منافذ، به این ماهی در پیدا کردن غذا در زمان چریدن درکف اقیانوس کمک می کند.دندان های جلویی این ماهی شباهت زیادی به نوک پرندگان دارد که به بلند کردن غذاهای دریایی ظریف کمک می کند. بهر حال یک صدف سخت نمی تواند از یک خرچنگ یا نرم تن محافظت کند وشانس کافی درداخل دهان ماهی ندارد.صفحه استخوانی بالایی و پایینی به آسانی صدف صدفداران را می شکند.
رابطه بين اندازه چشم و آواز خواندن پرندگان
هنگام سپيده دم و با شروع يك صبح مه آلود ويلزي، نخستين پرندگاني كه خواندن آواز را شروع مي كنند سينه سرخ اروپايي، توكاي سياه و توكاي آوازه خوان هستند. با بالا آمدن كامل خورشيد گونه هاي ديگري چون سهره جنگلي و چرخ ريسك آبي نيز به اين گروه اضافه مي شوند. اما معمولا ۱۰۰ دقيقه طول مي كشد تا آواز خود را با پرندگان گروه اول هماهنگ كنند.اين الگوي آوازخواني در ميان تمامي پرندگان و در سرتاسر جهان ديده مي شود. همين مسئله پرنده شناسان را واداشت تا درصدد كشف عامل تعيين كننده زمان آوازخواني پرندگان در صبح برآيند. عده اي از دانشمندان معتقدند كه توانسته اند توضيحي براي اين مسئله پيدا كنند: هر چه چشم يك پرنده بزرگ تر باشد زودتر از سايرين شروع به خواندن آواز مي كند.آواز دسته جمعي پرندگان نخستين بار در ۷۰ سال قبل مورد توجه دانشمندان قرار گرفت اما در آن زمان هيچ كس نتوانست در مورد علت آن توضيحي ارايه بدهد.
در حال حاضر، دانشمندان نظريه اي كه در اوايل دهه ۶۰ مطرح شد و هرگز مورد آزمايش قرار نگرفت را مورد بازبيني قرار داده اند. طبق اين نظريه: حدت بينايي- كه با اندازه چشم مشخص مي شود- عامل اصلي تعيين كننده زمان آواز خواني پرندگان در صبح است.رابرت جي توماس (R.J.Thomas ) از دانشگاه بريستول انگلستان و هم تيمي هاي او به منظور تست اين نظريه، همزمان با بالا آمدن خورشيد اقدام به ثبت لحظه اي زمان و شدت روشنايي كردند. لازم به ذكر است كه اين آزمايش در ۷ منطقه جنگلي اروپا انجام شد.
در ادامه پژوهشگران، موقتا ۵۷ پرنده از اين گونه ها را اسير كرده و با استفاده از كوليس قطر تقريبي چشم آنها را اندازه گيري كردند.پژوهشگران در شماره ۲۲ آوريل خلاصه مقالات Royal Society بريتانيا اعلام كردند كه ميان شدت نور در لحظه اي كه پرنده شروع به خواندن آواز مي كند و اندازه چشم آن ارتباط قدرتمندي وجود دارد. به گفته توماس: پرندگاني كه داراي چشمان درشتي هستند زودتر از ساير پرندگان اقدام به خواندن آواز مي كنند. اين ارتباط قدرتمند حتي پس از آنكه دانشمندان با استفاده از آمار، خطاي ناشي از دخالت فاكتورهاي ديگر چون اندازه بدن را از ميان بردند نيز به چشم مي خورد(همچنان كه در شكل ديده مي شود قطر تقريبي چشم سينه سرخ اروپايي ۸۰مرتبه بزرگ تر از قطر چشم گنجشك خانگي است و همين مسئله با عث مي شود كه سينه سرخ اروپايي زودتر از گنجشك خانگي خواندن آواز را شروع كند).
ساندرا وهرنكمپ (Vehrencamp.S) از دانشگاه كورنل مي گويد: اثبات اين نظريه قابل پيش بيني بود. اين مورد يك نمونه عالي از شيوه اي است كه نشان مي دهد چگونه توانايي هاي بينايي، رفتارهاي ارتباطي موجودات را تحت تاثير خود قرار مي دهد.پرندگان معمولا در سپيده دمان و به هنگام غروب آفتاب، به منظور جلب جفت مناسب، اقدام به خواندن آواز مي كنند. علاوه براين با استفاده از اين شيوه، قلمرو خود را مشخص و به سايرين در مورد نزديك شدن به آن هشدار مي دهند. اما اين كار خطرات بالقوه بسياري براي آنها به همراه دارد. از جمله اينكه باعث جلب توجه و كشيده شدن شكارچياني چون جغدهاي جنگلي به زيستگاه آنها مي شود. خطر ديگري كه خواندن آواز دسته جمعي مي تواند به دنبال داشته باشد اين است كه ممكن است صداي زياد مانع از شنيده شدن صداي خطر توسط پرندگان شود. اما توماس، عقيده ديگري دارد. او معتقد است كه آواز دسته جمعي پرندگان كاملا معقولانه به نظر مي رسد چرا كه آنها پس از ديد زدن محيط و مطمئن شدن از محيط اطراف خود شروع به خواندن آواز مي كنند.
دلايل همزيستي مسالمت آميز سگ وانسان
در طول تاريخ هيچ گونه اي به اندازه سگ ها پيوند نزديك با انسان نداشته است (اگر چه ممكن است كه دوستداران گربه با اين موضوع موافق نباشند). اما به راستي چرا سگ ها با آسودگي و فراغت در كنار انسان زندگي مي كنند؟ درواقع درباره تاريخچه اين ارتباط اطلاعات كمي در دست است.ما مي دانيم كه سگ ها از نژاد گرگ ها بوده، جثه بزرگ تري داشته، از راسته گوشتخواران اند و قطعاً با انسان هاي اوليه براي شكار رقابت مي كرده و گاه گاهي هم از انسان به عنوان خوراك استفاده مي كرده اند.سگ ها مطيع تر از گرگ ها هستند مگر در مواقعي كه براي مبارزه تربيت شده باشند. بنابراين اين موضوع مي تواند بخشي از جواب ما باشد، اما اطاعت صرف دليل قانع كننده اي براي تمايل انسان ها براي نگهداري از سگ در خانه هايشان نيست، زيرا گوسفندان هم موجودات بسيار سر به راه و مطيعي هستند اما تعداد كمي از مردم از آنها به عنوان حيوان دست آموز نگهداري مي كنند.
برايان هير (B.Hare) از دانشگاه هاروارد معتقد است كه پاسخ اين سئوال را مي داند. وي در انجمن پيشبرد علوم آمريكا (AAAS) در سياتل واشنگتن گفت: «علت اين مسئله نمي تواند به ضريب هوشي بالاي انسان بازگردد چرا كه اگر به اين دليل مي بود قطعاً چنين ارتباطي ميان سگ ها و شامپانزه ها نيز مي بايست برقرار مي شد در حاليكه عملاً در طبيعت چنين پيوندي به چشم نمي خورد.» طبق فرضيه دكتر هير سگ ها نسبت به نشانه هاي زندگي اجتماعي انسان حساسيت نشان مي دهند. علاوه براين قادرند خود را با شرايط زندگي اجتماعي انسان ها وفق بدهند. در نگاه اول، اين مسئله ممكن است يك حس مشترك به شمار آيد. اما انسان ها موجودات اجتماعي هستند كه به كرات از پي بردن به اينكه چگونه مهارت در برقراري ارتباط با يكديگر در آنها ايجاد شده است، ناتوان مانده اند.
به همين منظور دكتر هير تصميم گرفت كه اين توانايي ها در سگ ها را با انواع مشابه آن در شامپانزه ها مقايسه كند (شامپانزه ها از نظر هوش غريزي و ذاتي در مقام دوم بعد از انسان قرار مي گيرند). آزمايش وي بسيار ساده بود. او حيوانات مورد آزمايش را با دو فنجان وارونه و تكه اي غذا مورد آزمايش قرار داد. در ابتدا او فنجان ها را پشت پرده اي مخفي كرده و يك تكه غذا در زير يكي از آنها قرار داد و بعد پرده را از جلوي فنجان ها كنار كشيد. در مرحله بعد به حيوانات مورد آزمايش اين اجازه را داد تا فنجاني كه به نظر مي رسيد غذا زير آن است را انتخاب كنند. اگر آزمايشگر هيچ نشانه و علامتي به هيچ كدام از دو گونه در خصوص فنجان درست نشان نمي داد، هر گونه قريب به ۵۰ درصد از وقت خود را صرف پيدا كردن فنجان مورد نظر مي كرد. اما اگر با راه هايي همچون آهسته ضربه زدن يا چشم دوختن به فنجان مورد نظر به آنها كمك مي شد تنها اين سگ بود كه با توجه به علامت داده شده فنجان صحيح را پيدا مي كرد در حالي كه شامپانزه بدون توجه به اين نشانه ها، مرتباً سعي مي كرد با كمك هوش و ذكاوت خود شانس خود در پيدا كردن فنجان صحيح را امتحان كند.
اين آزمايش بارها و بارها تكرار شد اما در نتيجه كار هيچ تغييري حاصل نشد. بنابراين او چنين نتيجه گرفت كه شامپانزه ها به راحتي علائم زندگي اجتماعي را درك نمي كنند. با اثبات اين فرضيه، دكتر هير مصمم شد كه به سئوالات ديگري كه در اين زمينه مطرح مي شود بپردازد. مثلاً اين مهارت در برقراري ارتباط از كجا سرچشمه مي گيرد؟ او سه فرضيه براي اين مسئله ارائه كرد. فرضيه اول اين بودكه اين مهارت از اجداد آنها يعني گرگ ها به ارث رسيده است چرا كه گرگ ها نيز موجوداتي اجتماعي هستند. اين فرضيه بسيار محتمل به نظر مي رسيد اما زماني كه گرگ ها در آزمايش غذاي پنهان شده در زير فنجان شركت داده شدند به هيچ وجه بهتر از شامپانزه ها عمل نكردند.
طبق فرضيه دوم سگ ها مهارت در برقراري ارتباط را به دليل زندگي در كنار انسان ها آموخته اند. اين فرضيه هم رد شد. زيرا دكتر هير اين آزمايش را با سگ هايي كه از بدو تولد به گونه اي پرورش داده شده بودند كه حداقل تماس را با انسان ها داشته باشند و همچنين سگ هايي كه در كنار انسان ها بزرگ شده بودند تكرار كرد ولي در عمل مشاهده كرد كه اين دو گروه هيچ تفاوتي با هم نداشتند.
سومين فرضيه براي حساسيت سگ ها نسبت به علائم و نشانه هاي زندگي اجتماعي انسان ها مربوط به سازگاري ژنتيكي است. اين سازگاري ژنتيكي به گونه اي تكامل يافته است كه به سگ ها اين اجازه را مي دهد كه به آشيان اكولوژيك جديد وارد شوند و با انسان ها همزيستي داشته باشند. براي آزمايش اين فرضيه دكتر هير تيمي را به سرپرستي خودش به گينه نو و جزيره اي كه جمعيتي از سگ هاي موسوم به سگ هاي زوزه كش زندگي مي كردند، برد.دادن لقب زوزه كش به اين سگ ها به اين باز مي گردد كه آنها به جاي واق واق كردن، زوزه مي كشيدند. شكل ظاهري سگ هاي زوزه كش به جاي اينكه شبيه به گرگ ها باشد شباهت زيادي به سگ ها داشت و اين مسئله مي تواند دلالت بر اين داشته باشد كه اين سگ ها زماني اهلي شده اند. در تحقيق ديگري كه بر روي روباه هاي پرورش يافته در مزارع به منظور استفاده از پوست آنها صورت گرفت مشخص شد كه شكل ظاهري آنها نيز تحت تاثير آموزش هايي قرار گرفته كه براي رام شدن در مزرعه ديده اند.
اما سگ هاي زوزه كش گينه نو، اكنون كاملاً وحشي بوده واز طرفي علم ديرين شناسي هم حدس مي زند كه آنها از هزاران سال قبل مي زيسته اند.دكتر هير معتقد است كه براي انتخاب طبيعي حذف ويژگي اي كه ارزش زيادي براي حيوان ندارد كافي است و اين موضوع نيز قبلاً ثابت شده است.اگر سگ هاي زوزه كش حتي از زمان تولد در كنار انسان ها قرار گرفته و بزرگ شوند، نمي توانند بهتر از گرگ ها غذاي پنهان شده در زير فنجان را بيابند. در پايان نتيجه مي گيريم آن چيزي كه باعث انتخاب سگ هاي زوزه كش، كه گاهي اوقات به عنوان اولين اجداد سگ ها در نظرگرفته مي شوند، توسط انتخاب طبيعي شده توانايي آنها در درك روابط انسان ها و همچنين روابط فيمابين است.
آزمايشي در مورد هوش كلاغها
در امتداد خيابان هاي شهر ديويس در ايالت كاليفرنيا براي ايجاد سايه درخت گردو كاشته شده است. علاوه بر آن، اين درختان براي كلاغ هاي بسياري كه نزديك ديويس مي خوانند غذا نيز فراهم مي كنند. كلاغ ها با انداختن گردو ها از ارتفاع ۱۰ _ ۵ متري يا بيشتر روي پياده رو، جاده و ساير سطوح سخت آنها را مي شكنند. هرازگاهي ديده مي شود كه كلاغ ها گردو را جلوي اتومبيل هايي مي اندازند كه دارند نزديك مي شوند، چنان كه گويي از ماشين ها طوري استفاده مي كنند كه براي آنها گردو بشكنند.
آيا كلاغ ها عمداً از ماشين به عنوان گردوشكن استفاده مي كنند؟ برخي از شهروندان ديويس و نيز بعضي از زيست شناسان حرفه اي، دست كم تا پيش از آنكه تيمي از زيست شناسان جوان در دانشگاه كاليفرنياي شهر ديويس تصميم گرفتند صحت و سقم اين حكايت را بيازمايند، متقاعد شده بودند كه كلاغ ها واقعاً اين كار را مي كنند. آنها استدلال كردند كه اگر كلاغ ها از ماشين به عنوان ابزار استفاده كنند، احتمال اينكه هنگام آمدن ماشين، گردو را روي جاده بيندازند بايد بيشتر از زماني باشد كه جاده خالي است. گذشته از اين چنانچه كلاغي با يك گردوي نشكسته روي جاده نشسته باشد و ماشيني در همان خط عبور نزديك شود، كلاغ بايد به جاي دور كردن گردو روي جاده، رهايش سازد تا شكسته شود.
كريستول (D.Cristol) و همكارانش در مكان هاي گوناگوني در ديويس كه كلاغ ها در آنجا از گردو تغذيه مي كردند مستقر شدند و اعمال اين پرندگان را به هنگام نزديك شدن ماشين و هنگام خالي بودن جاده ثبت كردند. داده هاي گردآوري شده هيچ تاييدي بر اين تصور كه كلاغ ها از اتومبيل به عنوان گردوشكن استفاده مي كنند به دست ندادند، اما از ساير جهات رفتار اين پرندگان با گردو ها كاملاً پيشرفته است. براي مثال كريستول و سوئيتزر (P.Switzer) با انداختن گردو ها از ساختمان هاي محوطه دانشگاهي ديويس ثابت كردند كه براي شكستن گردو هاي انگليسي لازم نيست آنها را به اندازه گردو هاي سياه كه سخت ترند و در ديويس هم يافته مي شوند، بالا برد.
علاوه بر اين، دريافتند و قابل پيش بيني هم بود كه گردو ها هنگامي كه روي روكش جاده و پياده رو مي افتند خيلي راحت تر از زماني كه روي خاك مي افتند مي شكنند. رفتار كلاغ ها اين و اقعيت ها را نشان مي دهد. از اين گذشته، يك كلاغ به هنگام انداختن گردو اين احتمال را نيز در نظر مي گيرد كه يك كلاغ هم دسته اي حريص ممكن است پيش از آنكه او بتواند گردوي افتاده را پس بگيرد، آن را بدزدد: هر چقدر تعداد كلاغ هايي كه در اطراف روي زمين به انتظار نشسته اند كمتر باشد، آنها گردو ها را پيش از انداختن بالاتر مي برند.ماجراي كلاغ هاي گردوشكن برخي نكات مهم در رابطه با بررسي مقايسه اي شناخت (Cognition) را در خويش خلاصه مي كند. پيش از همه آنكه چگونه مي توان فرضيه اي درباره فرآيند هاي دروني ماهيتاً غيرقابل مشاهده را به فرضيه اي درباره رفتار قابل مشاهده ترجمه كرد، به نحوي كه تمييز بدون ابهام تبيين هاي محتمل مختلف را از يكديگر امكان پذير سازد. در اين مورد خاص يعني آنكه بپرسيم «اگر كلاغ ها از ماشين به عنوان ابزار استفاده كنند چه كاري انجام خواهند داد كه اگر صرفاً گردو ها را به هنگام عبور تصادفي ماشين ها روي جاده بيندازند آن را انجام نخواهند داد؟
» نكته دوم در ارتباط با انواع فرضياتي است كه مردم دوست دارند درباره فرآيند هاي زيربناي رفتار جانوران در سر بپرورانند. شهروندان ديويس كه گردو شكني را همچون تجلي توانايي استدلال و نقشه كشي در كلاغ هاي زيرك مي ديدند درگير نوعي انسان انگاري (Anthropomorphism) شده بودند كه حتي در ميان پژوهندگان حرفه اي رفتار جانوران نيز شايع است. چنين طرز فكري مي تواند چشمه جوشاني از ايده ها باشد، اما تحقيقات اغلب نشان مي دهد كه فرآيند هاي ساده تر و به ظاهر مكانيكي تر از عهده كار هايي برمي آيند كه به طرز شگفت انگيزي پيچيده اند.گله كلاغ ها در محيط خارج از آزمايشگاه مشغول انجام كاري مشاهده شدند كه انواع جالبي از پردازش اطلاعات و تصميم گيري را به ذهن مي آورند.
سپس رفتار آنها با آزمايش ها و مشاهدات كنترل شده تري بررسي شدند. اين مشاهدات از جمله آشكار مي سازند كه رفتار كلاغ ها تا چه حد با نياز هاي محيطي مطابقت دارند. فرآيند هاي پرشمار ادراك يادگيري و تصميم گيري شالوده رفتار گردوشكني كلاغ ها هستند و هر يك از اين فرآيند ها را مي توان مورد تحليل هاي دقيق تر قرار داد. براي مثال كلاغ ها ارتفاع رهاسازي گردو را چگونه ارزيابي مي كنند؟ آيا بايد ياد بگيرند كه رفتار خود را با نوع گردو، نوع ماده اي كه گردو پس از سقوط به آن اصابت مي كند و تعداد كلاغ هاي مجاور تنظيم كنند؟ چندين گونه از كلاغ ها، كاكايي ها و پرندگان ديگر طعمه هاي سخت پوسته را با انداختن آنها مي شكنند و از اين رو مي توان پرسيد چه نوع شرايط محيطي يا تاريخ تكاملي پيدايش اين رفتارراامكان پذيرمي سازد.
دانستنی های کوتاه و جالب درباره حیوانات
زندگی طبیعی موجودات مختلف با هم متفاوت است. این تفاوت در حیوانات گاهی به حدی است که از دانستن آنها شگفت زده می شویم.آنچه می خوانید برخی از ویژگی های عجیب و غریب حیوانات است:
▪ دندان های تمساح در همه سنین عمر دوباره در می آید.
▪ جانوری موسوم به «راکون» قبل از صرف غذا باید ابتدا غذایش را با آب بشوید.
▪ یک زنبور ناگزیر است دو میلیون دفعه روی گل ها بنشیند تا بتواند یک لیوان عسل تولید کند.
▪ مار ناشنواست و محیط اطراف خود را با ارتعاشات دریافتی از زمین درک می کند.
▪ زالو یکدفعه ۲ تا ۳ سانتی متر مکعب خون می مکد و بعد از آن یک سال تمام چیزی نمی خورد.
▪ کنه که حشره ای ریز است می تواند یک سال تمام بدون غذا زنده بماند.
▪ شاخ کرگدن گر چه شبیه استخوان است اما در واقع توده ای از موهایی است که محکم در هم تنیده شده اند.
▪ زمانی که گورخرها گله ای کنار هم می ایستند با خط های بدنشان در همدیگر ادغام می شوند و این موضوع حیوانات درنده را برای شکار آنها گمراه می کند.
▪ طول بدن تمساح به پنج متر و وزن آن به بیش از پانصد و بیست کیلوگرم هم می رسد. تمساح ها به راحتی در آب شنا می کنند و با بستن پرده گوش و بینی شان می توانند بیش از یک ساعت نفس خود را در سینه حبس کنند و زیر آب بمانند.
▪ اسب های آبی می توانند مسافت کوتاهی را با سرعتی برابر ۳۰ کیلومتر در ساعت بدوند؛با این تصور که حدود سه تن وزن دارند.
▪ بعضی از جانوران هنگام خواب علاوه بر چشم، گوش های خود را نیز می بندند تا صدا کمتر مزاحم خواب آنان شود.
▪ یک فیل قادر است پنج تن بار را به آسانی حمل کند.
▪ فقط پشه ماده نیش می زند و از پروتئین خون مکیده شده برای تخم گذاری استفاده می کند.
▪ بزرگ ترین نهنگ جهان به نام نهنگ آبی رنگ که ۳۳ متر طول و ۱۸۰ تن وزن دارد، چند سال پیش در آب های خلیج فارس مشاهده شد.
▪ خرچنگ های ماده پس از جفتگیری، زوج خود را می کشند و می خورند.
▪ دوران بارداری در فیل ۲۱ ماه است.
▪ نژاد خاصی از خفاش ها به نام هومل، کوچک ترین پستاندار روی زمین به شمار می آید که وزن آن بیشتر از ۲ گرم نیست.
▪ تندروترین جانور روی زمین چیتا یا همان یوزپلنگ است که در دشت های آفریقا یا جنوب آسیا از جمله ایران زندگی می کند. گفته می شود این جانور می تواند بیش از پانصد متر را طی پانزده ثانیه بپیماید و طی کند. به عبارت دیگر، سرعت چیتاحدود ۱۲۰ کلیومتر در ساعت است.
▪ فیل ها قدرت بینایی ضعیفی دارند؛ به طوری که شب ها بچه خود را با کفتار اشتباه می گیرند.
▪ چشمان موش کور به کوچکی انتهای سوزن ته گرد است و فقط تاریک و روشن را تشخیص می دهد.
▪ فقط قورباغه های نر قور قور می کنند.
▪ در آفریقای جنوبی، اسب آبی در مقایسه با دیگر حیوانات، باعث بیشترین تلفات جانی در بین انسان ها می شود.
▪ تمساح نمی تواند زبانش را بیرون بیاورد.
▪ زرافه می تواند با سرعت ۵۷ کیلومتر در ساعت بدود.
▪ یک سوسک، بدون سر می تواند ۹ روز زنده بماند، قبل از اینکه از گرسنگی بمیرد.
▪ مغز فیل یک هزارم وزن بدن اوست.
▪ چشم شترمرغ بزرگ تر از مغزش است.
▪ قوه چشایی پروانه ها در پاهای آنان تعبیه شده است.
▪ هر چه از استوا به سمت قطب پیش می رویم، اندازه موجوداتی مثل پنگوئن ها، روباه و وال بزرگ تر می شود.
▪ گاو نر کور رنگ است و تنها در برابر حرکات شنلی که گاو باز در مقابل چشمانش تکان می دهد به خشم می آید و دیگر فرقی نمی کند شنل چه رنگی باشد.
▪ وزن کل موریانه های جهان ده برابر وزن کل انسان هاست.
▪ ادرار موش زیر اشعه ماورا بنفش می درخشد و همین باعث می شود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
▪ کانگوروها نمی توانند به سمت عقب راه بروند.
مارها و ببرهای استرالیایی که چشم هایشان توسط پرندگان کور شده اند، به راحتی می توانند به زندگی خود ادامه دهند.
▪ یکی از سمی ترین حیوانات دنیا نوعی عروس دریایی است که سم آن در کمتر از دو دقیقه قربانی خود را می کشد.
▪ فقط سی درصد از مارهای دنیا سمی هستند.
▪ عقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیو اکتیویته تاثیری برآنها ندارد و جالب تر اینکه عقرب ها دو دشمن دارند یکی از آنها نوعی سار است و دیگری مگس.
▪ مار «آناکوندا» تنها نمونه افعی است که بچه می زاید.
▪ ملکه موریانه پنجاه بار بزرگ تر از جفت خود است.
▪ نوعی ماهی وجود دارد که با کمک باله هایش به سطح آب می آید و یک و نیم دقیقه در هوا پرواز و طعمه خود را شکار می کند.
▪ اسب ماده سی دندان و اسب نر سی و شش دندان دارد.
▪ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.
▪ از بزاق نوعی خفاش خون آشام، دارویی ساخته اند که جلوی سکته مغزی را می گیرد.
▪ در صورت نبودن غذا، تمساح قوی، همنوع ضعیف تر خود را می خورد.
▪ کوچک ترین سگ جهان، دارکیده پیترزبورگ با ۶۰۰ گرم وزن است.
▪ پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پنگوئن ماده، چیزی نمی خورد و چهل درصد وزن خود را از دست
دهد.
▪ قلب گنجشک ۱۰۰ بار در دقیقه می زند.
▪ مار می تواند تا نیم ساعت بعد از قطع شدن سرش نیش بزند.
▪ بزرگ ترین مار جهان ۸ متر طول و ۱۲۵ کیلوگرم وزن دارد.
▪ قدرت بینایی جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
▪ دولفین ها و فیل ها فقط ۲ ساعت در شبانه روز می خوابند.
▪ حداکثر سرعت لاک پشت های غول پیکر چهار و نیم متر در دقیقه است که خرگوش این فاصله را در کمتر از نیم ثانیه می پیماید.
▪ بزرگ ترین جانور بی مهره، ماهی مرکب غول پیکر است که بلندی اش می تواند تا حدود ۱۵ متر برسد.
▪ شامپانزه، اورانگوتان، گوریل، میمون، سگ، گربه، راکون، خوک، فیل و اسب جزو باهوش ترین حیوانات هستند.
▪ وزن مغز گوریل ۶۰۰ گرم است.
▪ سگ ها دنیا را بی رنگ و مات می بینند، آنها نزدیک بین هستند و تنها سایه های خاکستری رنگ را تشخیص
می دهند.
▪ ماهی قزل آلا یکی از بهترین و معروف ترین ماهی های پرورشی آب های شیرین است و نوع رنگین کمان آن نخستین بار از آمریکا به نقاط دیگر برده شد.
▪ فیل از گوش هایش به عنوان تهویه هوا نیز استفاده می کند. او دمای بدنش را توسط گوش هایش متعادل نگه می دارد، چون سطح بزرگی دارد که حیوان می تواند از طریق آن حرارت بدنش را کاهش دهد.
▪ ضربان قلب مرغ مگس خوار ۱۰۰۰ مرتبه در دقیقه است.
▪ حیواناتی چون سگ و گربه تنها از طریق نفس زدن تندتند به دفع گرمای بدن خود می پردازند و به این علت است که سگ در هوای گرم دهان خود را باز می کند و له له می زند، تا به این ترتیب از حرارت بدن خود بکاهد.
▪ بعضی از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند برای حفظ این گرما، غذای زیادی بخورند، به طوری که اگر شما بخواهید به اندازه این نوع پرندگان غذا بخورید باید در هر وعده غذا حداقل ۱۰ کیلو غذا میل کنید.
چرا مرغها از میان جاده عبور میکنند!
تحقیقات نشان میدهد زمانی که مرغهای اهلی قصد عبور از آسفالت یا هر سطح دیگر و رفتن به سمت دیگر را دارند، یک قطب نمای درونی آنها را به سمت دیگر جاده هدایت میکند.
بسیاری از جانوران دارای حس جهت یابی غریزی هستند و هنگام مهاجرت میتوانند راه خود را در طی مسیرهای طولانی چند صد/هزار کیلومتری پیدا میکنند.معمولا آنها میدان مغناطیسی زمین را یافته و از آن برای جهت یابی استفاده میکنند.
این تحقیق جدید بر روی پرندگان متمرکز شده است. ولفگانگ ویلتشکو (Wolfgang Wiltschko) سرپرست این تیم تحقیقات از دانشگاه فرانکفورت (Frankfurt) اولین شخصی است که نشان داد سینه سرخهای اروپایی مهاجر برای هدایت گروه در مسیر صحیح، از میدان مغناطیسی زمین استفاده میکنند. این کشف مربوط به بیش از ۴۰ سال قبل است و از آن زمان به بعد نمونه های مشابهی از این قطب نماهای درونی در میان بیش از ۲۰ نژاد مختلف پرنده یافت شده است.
به تازگی ویلتشکو و همکارانش متوجه شده اند که مرغهای اهلی مجهز به نوعی حسگر امواج مغناطیسی هستند که مانند قطب نما عمل میکند.
آنها جوجه های تازه از تخم درآمده مرغ اهلی را طوری تربیت کردند که یک توپ قرمز رنگ را به عنوان "مادر" خود بپذیرند. در چهار گوشه یک مرغدانی مخصوص که طراحی آن با شبکه بندی جغرافیایی شمال،جنوب، شرق و غرب مطابقت داشت، صفحه سفیدی قرار داده شده بود. سپس آنها توپ را در پشت یکی از این صفحات قرار دادند و به جوجه ها آموختند که مادر توپی همیشه پشت صفحه ای که در گوشه شمال مغناطیسی قرار دارد، است.
یه گفته ویلتشکو " آنها مدام میل داشتند به سمتی که میدانستند "مادر" در آنجاست حرکت کنند." سپس دانشمندان میدان مغناطیسی را چرخاندند به طوری که شمال آن در جهت شرق جغرافیایی قرار گرفت. هنگامی که جوجه ها وارد مرغدانی آزمایشگاهی خود شدند، آنها نیز مسیر جستجوی خود را مطابق با جهات جدید تغییر داده و نشان دادند که برای یافتن مسیر، از میدان مغناطیسی استفاده میکنند.
یک آزمایش دیگر نیز نشان داد که جوجه ها، مانند سینه سرخهای اروپایی، قادر به ردیابی آنچه به اصطلاح زاویه تمایل میدان مغناطیسی نامیده میشود یا زاویه بین خطوط میدان مغناطیسی و سطح زمین، هستند. جوجه ها میتوانند با استفاده از این توانایی دو قطب یعنی جایی که خطوط به سمت پایین حرکت کرده و ناحیه استوا- جایی که خطوط به سمت بالا حرکت میکنند را تشخیص دهند.
ویلتشکو میگوید که حسگرهای مغناطیسی احتمالا در چشمهای جوجه، جایی که گیرنده های نور قرار دارند، هستند. این نتیجه گیری از آزمایشی حاصل شده است که در طی آن او و همکارانش متوجه شدند که پرندگان مسیر خود را به سادگی در نور آبی پیدا میکنند اما در پرتوهای نور با طول موج بیشتر این توانایی را به کلی از دست میدهند.
مرغها و سینه سرخها هر دو از نوادگان یک جد واحد هستند که حدود ۶۶ میلیون سال قبل میزیسته است. یافتن اینکه هردو پرنده دارای قطب نماهایی مشابه هستند، نشان میدهد که ایجاد این توانایی در آنها به سالیان بسیار دوری در تکامل آنان و قبل از اینکه عادت مهاجرت در خانواده آنان ایجاد شود، برمیگردد.
این دانشمندان در گزارش تحقیقات خود چنین گفته اند: " این یافته به این معناست که قطب نمای درونی مربوط به پرندگان به احتمال فراوان در جد مشترک تمام پرندگان عصر حاضر به تکامل رسیده تا به جهت یابی آنان در قلمروشان کمک کند."
msnbc.msn.com
سایت فریا