حرفای جدید آرش حسینی:
سلام....... چی بگم والا.........
هر کی بیاد همین پستای تلختون رو بخونه میفهمه چی شده.......چی شده..............
همه چی هم خدا رو شکر قاطی شده......یعنی چشم به هم زدم همه چی پیچید به هم یهو........فوت ِ پویا.... بازی در آوردن ِ وزارت ارشاد واسه آلبوم ِ محسن که دیگه اعصاب واسش نذاشتن... یه ناراحتی قلبی هم هدیه ی ماجرای پویا به من که البته همش هم به این داستان ربط نداره, جمع شده بود و یهو خودشو نشون ...
داد...تموم شدن ِ فرصت انتخاب واحدهای هر دو دانشگام....از همه مهمتر اوضاع روحیه خراب و نگران کننده ی پدر و مادر پویا که باعث شده ما تا الان یه لحظه هم تنهاشون نذاریم...... واسه همینه که الان بعد از 19 روز اولین باره اومدم خونه و البته اونم دلیلش بیماریه مامان ِ.... خوشبختانه این اتفاقاته خوب یکی دو تا هم نیست...... چاله چولست دیگه! کندن و ما هم کور شدیم انگار....کاریشم نمیشه کرد....فردا دوباره برمیگردم همونجا که 19 روز بودم.... حداقل تا اول مهر نیستم....الان اومدم اینجا که یه تشکر دسته جمعی کنم از همتون به خاطر پیام ها و دلداری هاتون هم یه خبری از خودم داده باشم و هم یه عذر خواهی واسه غیبتهام.....میدونم که حق میدید حداقل این چند روز توان ِ جواب دادن به پیام ها و پستها و جاست و غیره رو نداشته باشم حتی الان که میدونم نه شما نه کسایی که 1 بار پویا رو از نزدیک ندیدن نمی تونن درک کنن که عمق این اتفاق چقدر زیاده.....
اینکه کی از بین ما رفته و شاید طبیعیه که غریبه ها اونو فقط یه بچه حساب می کنن و نمیدونن چی بود و چیکارا می کرد و چیا میگفت و چقدر غیر ِ عادی بود....چقدر غیر عادی بود......... سوزوند و رفت......یعنی قشنگ آتیش زد و رفت........هر چی بگم باز قابل درک نیست.... بیخیال.... نه این قابله درک و نه حال روز پدر و مادرش و اینکه چه اتفاقاتی از روز اول تا الان افتاده........ فقط اینو فهمیدم که کارای خدا ذره ای بی حساب و کتاب نیست و این دنیا رو قانونای عجیب و غریبی می چرخه... این اتفاق ِ تلخ فقط یه خوبی داشت.. اونم اینکه ایمان ِ منو چند برابر قوی تر کرد.......حداقل من و یه سری از اطرافیا میدونیم اون همه دعا و راز و نیازا کجا رفتن... خوش به حال ِ اونایی که واسه پویا دعا کردن و اشک ریختن.. بگذریم.... بر میگردم پیشتون... بابت همه چی ممنون... برای همه تلخی ها و غیبت ها و همه اون چیزایی که میخواستید سر جاشون بمونن و الان نموندن معذرت...تا حالا انقدر درب و داغون و در هم ننوشته بودم... شاید به خاطر ِ حال و هوای خیلی شیک و قشنگمه........ یا علی
+
متن ترانه تنهایی:
همون لحظه ، همون موقع با اون احوال خیلی بد
درست وقتی که میرفتی دلم شور تو رو میزد
...
همون وقت که تورو داشتم یهو از دست می دادم
از اون شب به خودم هر شب چقدر لعنت فرستادم
چه کاری بود که من کردم تورو سوزوندم از ریشه
این آتیش ِ همون روزه که دامن گیره من میشه
رفتی که تنها بمونم با خودم هیزم آتیش تنهایی شدم
باعث این همه تنهایی منم عاقبت باید که تنها می شدم
توی این خونه ی متروک دلم جون میده می میره
شباشم بی ستارست و غروباشم نفس گیره
به تو بد کردم و الان ببین عاقبتم اینه
که تنهام و دل ِ تنگم دیگه ساکت نمیشینه
به تو بد کردم اون روزا که عشقت رو نفهمیدم
که هر کاری باهات کردم دارم تاوانشو میدم
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]