هنر اتروسك هنر رومی (دوره جمهوری «معماری»)
● معماری
تجلی چشمگیر اصالت رومیان در شبیه سازی ناتورالیستی از چهره، با درخششی بیشتر در عرصه معماری به چشم می خورد. در نخستین دوره جمهوری روم، هویت رومی، به خصوص در عرصه معماری و برنامه ریزی شهری یا شهرسازی، به نمایش گذاشته شده است.
معبد رومی بر خلاف معماری مذهبی تمدنهای پیشین (از جمله یونانی)، نوع ابداعی یا خارق العاده خاصی نبود، بلکه معماران رومی بیشتر نیرومندی خویش را بر ساختن بناهای ضروری و عظیم و نقشه های کارآمد متمرکز کرده بودند، البته اینان نیز معبدهایی به تقلید از نقشه هایی که در آنها عناصری از معماری یونانی و اتروسک به شیوه ای بی مانند ترکیب شده بودند ساختند. معبد فورتونا ویریلیس در رم مربوط به اواخر سده دوم پیش از میلاد، در نگاه نخست، مانند یک معبد دورستونی یونیک به نظر می رسد.
این معبد از مقصوره ای بزرگ در پشت رواقی عقب نشسته تشکیل شده است اما ساختمان آن بر یک سکوی بلند اتروسکی بنا شده است و مقصوره اش کل پهنای آن را در بر می گیرد. این بدان معنی است که فقط ستونهای رواق معبد آزاد یا مستقل هستند، حال آنکه ستونهای واقع در حد دیوارهای بیرونی مقصوره با دیوارها درگیر شده اند و جنبه ای صرفاً تزیینی دارند و هیچ نقشی در نگهداری از سقف ندارند.
اگر از دور به این ستونها بنگیریم، ستونهایی مستقل به نظر خواهند رسید، به همین علت این گونه ساختمانها را «شبه دور ستونی» نیز نامیده اند. الگوی این معبد شدیداً مورد علاقه معماران رومی بود و به همین علت نمونه های بسیاری از آن تا امروز باقی مانده که بیشترشان از نمونه ای که در اینجا از نظر گذشت بزرگترند و با استفاده از شیوه کورنتی ساخته شده اند.
همین تشابه ظاهری با معماری یونانی در معبد سیبول در تیوولی نیز ظاهر می شود. این معبد که در نخستین سالهای سده اول پیش از میلاد ساخته شده، در وهله نسخت مانند یک ساختمان گنبدی شکل کورنتی به نظر می رسد.
لیکن معبد سیبول نیز مانند معبد فورتونا ویریلیس بر یک سکو بنا شده که برای رسیدن به آن باید از راه پله ای گذشت که به مدخل مقصوره منتهی می شود. این آرایش اجزای بنا، مسیر یا امتدادی محوری پدید می آورد که در ساختمانهای گنبدی شکل یونانی دیده نمی شود و موجب کاهش جدایی ساختمان از فضای پیرامونش می شود و از شدت نمای پیکروار و مستقل که مورد توجه شدید یونانیان بود می کاهد. با بررسی دقیقتر معبد سیبول، خصوصیات «غیر یونانی» دیگری بر ما روشن می شود:
ستونها یکپارچه و یک تکه اند و از چندین استوانه ستونی که در یونان برروی هم می چیدند تا ستون کامل ساخته می شد درست نشده اند؛ رومیان ترجیح می دادند در هرجا که امکانی پیش می آمد از همین ستون یکپارچه و غالباً عظیم استفاده کنند. کتیبه نه مانند کتیبه یونانی با تندیسهای پیکری بلکه با موضوع تزیینی مورد علاقه رومیان حلقه های گل بر روی جمجمه گاو، که احتمالاً نماد بارآوری و توالی مرگ و رستاخیز بود – تزیین می شد، این مضمون به طرز موزونی در سرتاسر کل کتیبه تکرار می شود. سرانجام، دیوار مقصوره، برخلاف روش یونانیان، نه از سنگ تراشیده بلکه از بتون ساخته شده است و قالبسنگهای از توفا به طور تزیینی در آن نشانده شده اند.
این تفاوتهای بنیادی با الگوی یونانی در پرستشگاه فورتونا پریمیجنیا در پرائنسته حتی واضح تر دیده می شود. این پرستشگاه که به فورتونا (الهه بخت و اقبال) اهدا شده بود، در حدود سال ۸۰ پیش از میلاد در دوران حاکمیت سولا نخستین دیکتاتور جمهوری روم، آنهم در نقطه ای ساخته شده بود که از مدتها پیش غیبگویان در آن به پیشگویی سرنوشت مردم مشغول بوده اند. بزرگی بنای این پرستشگاه بازتابی از توجه و علاقه روز افزون معماران به طرحهای هلنی در دوره جمهوری پسین است.
هفت ردیف مهتابی که بر کمرکش کوه ظاهر شده، از تقارن محوری دقیقی برخوردارند مهتابی بالایی، یک ستون بندی نیم دایره دوتایی داشت که کل پرستشگاه را احتمالاً به شکل یک معبد مدوّر کوچک در بر می گرفت، با آنکه گوشه هایی از این بنا مورد مطالعه قرار گرفته بوده است، اطلاعات کامل درباره این معبد بزرگ فقط به دنبال یک جنگ به دست آمد: پالسترینا، جانشین امروزی شهری که در سده های میانه پرائنسته نامیده می شد، در سالهای جنگ دوم جهانی بمباران شد و پس از پاکسازی ویرانه های برجا مانده، بقایای جالبی از ساختمانهای رومی از زیر خاک سربرآوردند.
باستان شناسان دیدند که معماران رومی، سراسر سینه کوه را به صورت طرحی انسان ساخته درآورده اند تا قدرت و تسلط خویش را به گونه ای نمادین و تظاهر آمیز به نمایش بگذارند. این مطیع سازی خودخواهانه طبیعت در برابر اراده آدمی و نظم منطقی، نخستین تجلی تمام عیار روحیه رومیان در عصر امپراتوری است و با تمایل یونانیان که به جای تبدیل خود تپه به یک ساختمان معماری، قله یک تپه برگزیده را با بناهای مقدس می پوشاندند، متضاد است.
زیرساختهای این مهتابیها از بتون ساخته شده بودند و در همین جاست که می توانیم استفاده از این مصالح ساختمانی مورد علاقه رومیان را که در سده دوم پیش از میلاد کشف شد و چندین سده در سراسر امپراتوری روم به کار برده شد، به مقیاسی بزرگتر ببینیم. بتون (معمولاً از نوع بست) در خاور نزدیک، مخصوصاً برای ساختن دیوارهای استحکامات مورد استفاده بوده است ولی در آمیختن آن با قوس و طاق، اینجا یعنی در پرائنسته، جنبه ای انقلابی داشت.
طاق زنی بتونی به شکلی که در دوره امپراتوری پیشین تکمیل شد، به معماران رومی امکان داد که بدون استفاده از تیر در درون بنا، فضاهای چنان بزرگی را به زیر سقف ببرند که تا آن زمان هیچ معماری تصورش را نمی کرده است.
استفاده از این سیر به مهندس معمار رومی امکان داد که معماری را در قالبی اساساً متفاوت با تصورات معماران پیشین در تصور آورد – به عنوان معماری فضا سازی به جای حجم سازی محض، آن چنان که در هرم مصری یا زیگورات بین النهرین یا حتی شبکه های سبکتر ولی مسدود کننده تیرهای عمودی و افقی یونانی دیده می شود.
بتون رومی، به صورت مخلوطی از ملاط آهک، آب و خاک آتشفشانی، روی لاشه سنگهایی که رج رج بین تخته های قالب بندی چیده می شدند ریخته می شد. این بتون لاشه سنگی به محض سفت شدن، چسبنده و پرقدرت می شد ولی ظاهری زمخت و صاف داشت، ولی در همه جا رسم بود که سطح ناهموار مزبور را با سنگ مرمر، گچ، آجر تزیینی یا نمای سنگی تزیین می کردند.
در پرائنسته، سطح بتون را با سنگها ریز، تخت و نامنطمی نماسازی می کردند که ترکیبی به نام شکل ناشناخته پدید می آورد. روشهای اصولی ساختمان با بتون، وحدت شکل خاصی به معماری رومی داد. امروزه ویرانه بناهای رومی در هر جا که یافت شود، اعم از فرانسه، اسپانیا، ایتالیا، افریقای شمالی، یا خاور نزدیک – معمولاً بدون نمای تزیینی شان – بلافاصله رومی بودنشان روشن می شود. در سده هجدهم، اروپا از کشف شهرهای مدفون پومپئی و هرکولانوم که در سال ۷۹ میلادی به زیر لایه ای از گدازه های آتشفشانی کوه وزویوس رفته بودند، شدیداً به هیجان آمده بود.
کشف این شهرها، پیش از حرکت نخستین گروههای باستان شناسی به مصر، اروپاییان را شیفته خود ساخت و انگیزه ای برای آغاز کنکاشهای جدید باستان شناسی گردید. آنچه این کشفیات را مورد توجه شدید مردم قرار داد – کشفیات تازه تر، همچنان در جریان حفاریهای این دو شهر ادامه دارند – و ارزشی بی سابقه در تاریخ علمی برای آنها فراهم آورد، این بود که زندگی روزمره مردم آن زمان و مکان سپری شده، در اثر کشفیات یاد شده، به طور کامل و با تمام جزییات در معرض دید همگان قرار گرفتند.
پومپئی، شهری بود که با بیست هزار جمعیت که در آن روزگار اهمیت چندانی هم نداشت و در حالی به زیر گدازه های آتشفشانی رفت و در کام مرگ افتاد که جنب و جوش عادی مردم جریان داشت. این شهر از آن زمان تا ۱۶۰۰ سال بعد همچنان در زیر خاکسترهای آتشفشانی بود و کسی چیزی از آن به یاد نمی آورد. از روی بقایای شهر می توان شیوه زندگی رومی مردم در دوره امپراتوری پیشین را به طرزی به مراتب کاملتر از آنچه در هر حفاری باستان شناسانه دیگر کشف شده است بازسازی کرد. کامل بودن پرونده شهر، جذابیتش برای همدلی ما با حوادث برجسته و وحشت آور زندگی و سودمندیش در تشریح و توصیف محیط هنری و فضاهای معماری و مسکون انسانهای عادی در شهری باستانی، توجه ما را شدیداً به خود جلب می کند.
پومپئی با آنکه در دوره امپراتوری پیشین نابود شد، ولی تاریخ بنای آن و بیشتر ساختمانهای بزرگش به دوره جمهوری باز می گردد.
نقشه شهر پومپئی، به شکلی که در بخشهای حفاری شده دیده می شود از نوع نقشه های کمال مطلوب قلعه های نظامی نیست بلکه از نوع نقشه های نامنظم یک شهر رشد یافته است و بارها مورد تجدید نظر و اصلاح قرار گرفته بود.
نقشه رومی نوع قلعه های نظامی که براساس نقشه یک اردوگاه نظامی تهیه می شد در مناطق دور افتاده ، مرزی و مستعمراتی به اجرا در می آمد و در دوره امپراتوری پیشین بیش از هر زمانی تکامل یافت، هرچند شکلهای اولیه آن در سده چهارم پیش از میلاد در اوستیا و سده سوم پیش از میلاد در پومپئی به کار بسته شدند. این شهر که نخست سکونتگاه کوچک و بی نقشه ای در مجاورت مستعمره یونانی نئاپولیس (ناپل امروزی) بود در سده ششم پیش از میلاد به دست اوسکانها یا نخستین رقبای محلی رومیان برپا داشته شد.
در سال ۴۲۵ پیش از میلاد به تصرف سامنیتها – رقبای رومیان برپا داشته شد. در سال ۴۲۵ پیش از میلاد به تصرف سامنیتها – رقبای رومیان – درآمد، اینان تحت تأثیر مفاهیم گسترش یابنده شهرسازی منطقی یونانیان، آن را مستحکم کردند و مطابق نقشه ای نو ساختند. ولی روش شبکه ای یونانیان را بدون تخریب بخش بزرگی از شهر نمی شد عملی کرد؛ نتیجتاً عناصر سازمان دهنده اصلی – گذرگاههای شمالی جنوبی و شرقی غربی – یکدیگر را با زوایای قائمه قطع نمی کنند و شکل «جزیره» های بین آنها نامنتظم است.
این شهر در دهه نهم به دست سولا تسخیر و در سال ۸۰ پیش از میلاد از نو به عنوان یک مستعمره رومی ساخته شد. در سال ۶۲ میلادی زلزله بخشی از آن را ویران کرد؛ و هنوز کاملاً بازسازی نشده بود که هفده سال بعد تماماً و بطور نهایی نابود شد. شهر پومپئی مخصوصاً در نظر مورخ معماری رومی اهمیت داشته است زیرا گونه های ساختمانی بسیاری که بعدها به صورت الگو درآمدند با شکل اولیه خود در اینجا یافت شده اند، این ساختمانها شامل کهن ترین آمفی تئاتر موجود و کهن ترین گرمابه های شناخته شده همگانی می شوند.
پس از فوروم یا میدان شهر رم، فوروم شهر بومپئی مهم ترین نمونه یک مرکز اجتماعات رومی است؛ ولی نقشه اش تا اندازه ای با نقشه فوروم رم تفاوت دارد. فوروم پومپئی محوطه ای مستطیل شکل با نسبتهای ۱: ۵/۳ است یعنی حدود آن با استفاده از ستون بندی پیوسته در امتداد سه ضلعش مشخص شده و شکلی واحد پیدا کرده است. در نقشه نوع دوم که مختص فوروم رم است، حدود فوروم با بناهای عظیم ولی پراکنده و منفرد مشخص می شود. فوروم پومپئی مانند بیشتر فورومهای رومی، به دور از شریانهای اصلی رفت و آمد ساخته شده است و وسایل ترابری نمی توانسته اند در آن داخل شوند.
بر محور طولانی شمالی – جنوبی آن، معبد بزرگ کاپیتولیوم مسلط است که بر سکویی بلند قرار گرفته است و به سه خدای نگهبان شهر رم و مستعمراتش اهدا شده بود. در امتداد دو ضلع طولانی این فوروم چندین معبد کوچک دیگر نیز ساخته شده بودند. در منتها الیه جنوبی فوروم تالار سه گانه کوریا (شورای شهر) به نشانه اقتدار اجتماعی و باسیلیکا یا مقر قانون و داد و ستد واقع شده است.
(این باسیلیکا که تقریباً در حدود ۱۰۰ پیش از میلاد ساخته شده بود، نخستین نمونه از مهم ترین و متنفذترین طبقات ساختمانهای رومی است که شکل بنیادی ساختمان کلیسای مسیحی در سالهای استقرار مسیحیت از آن مشتق می شود) بدین ترتیب فوروم مرکز فعالیتهای دینی، بازرگانی و اداری است و قلب تپنده شهر به شمار می رود. گذشته از این، شکل کوچک شده ای از مراکز امپراتوری است و این درآمیختگی وظایف، به گونه ای که در معماری فوروم رم متجلی شده است و در سالهای بعد بیانگر علایق اصلی و کانون کل امپراتوری روم می شود. آدمی انتظار ندارد که عظمت و رسمیت یک مرکز مدنی را در خیابانها و گذرگاههای اطراف آن ببیند. این خیابانها کوچکتر و نامنتظم ترند و فضاهایشان ناکافی – حتی باریک و پیچاپیچ – است.
خیابانها با سنگهای سنگین فرش شده اند و در دو طرفشان پیاده رو کشیده شده است. سنگها مخصوص عبور پیادگان از عرض خیابانها را با چنان فواصلی کار گذاشته اند که چرخهای ارابه ها از میانشان بگذرند. در بیشتر تقاطعها لوله های آب کار گذاشته شده بود که همیشه آب نوشیدنی از آنها جاری بود. مسأله راحتی انسان در یک اجتماع شهری، هرچند به مقیاس گسترده امروزیش مطرح نمی شد، در شهر پومپئی چنان جدی گرفته شده بود که می توان گفت پاسخگوی نیازهای مردم بوده است.
شهر برای خودش چندین بخش تجاری داشت که در دو سوی خیابانهایش ردیفها مغازه، دفتر کار، میخانه، نانوایی و مانند اینها ساخته شده بود و هنوز هم آگهیهای تبلیغاتی نقاشی شده بر روی دیوارهای آنها را می توان دید. به فواصل معینی در بین ردیف مغازه ها دروازه ای باز می شد که به اقامتگاه خصوصی منتهی می شد. این اقامتگاه در محوطه پشت مغازه ها واقع شده بود و وجود مغازه ها مانع رسیدن و سرو صداها و گرد و غبار خیابان به آن می شد.
خانه خصوصی، احتمالاً ارزشمندترین و سالم مانده ترین سندی است که از زندگی شهری اهالی پومپئی برجا مانده است. خانه های شهرنشینان مرفه، مانند نوع خانه پانزا که از نوع دهلیز سرگشاده است و در پومپئی و هرکولانوم در زیر خاکسترها و گدازه آتشفشانی مدفون شده و محفوظ مانده اند، به طرز خارق العاده ای سالم مانده اند، تزیینات و نقشهای دیوارشان همچنان تازگی دارد و در برخی موارد وسایل و لوازم خانگی ساکنانشان نیز دست نخورده و سالم مانده است. این گونه خانه ها درست در کنار پیاده رو ساخته می شدند.
راه ورود به خانه از دری باریک آغاز می شد و پس از گذشتن از یک دالان به دهلیز سرگشاده می رسید. دهلیز سرگشاده عرض کامل ساختمان را شامل می شد، دو یال یا جناح ساخته شده بود. شاه نشین را گاهی از دهلیز جدا می کردند گاهی نیز از میانش راهی به محوطه ستونها که حیاط ستون بندی شده بزرگی به شیوه هلنی بود می کشیدند. در این حیاط چندین فواره آب و یک باغچه ساخته شده بود و دور تا دورش آپارتمانهای خصوصی اعضای خانواده قرار گرفته بودند. در انتهای حیاط، گاهی یک باغ سبزیکاری یا باغ میوه وجود داشت.
در امتداد اضلاع یا بَرهای خارجی ساختمان، مغازه هایی رو به خیابان ساخته شده بودند. بدین ترتیب، خانه رو به داخل ساخته می شد و برای تأمین نور و هوا به حیاطهای پیشگفته وابسته بود. همچنان که در مورد دهلیز سرگشاده اتروسک گفته شد، اجزای ساختمان، قرینه وار در امتداد محوری ساخته می شدند که از خیابان تا انتهای باغ بزرگ کشیده شده بود و وقتی همه درهای واقع در این مسیر را باز می کردند منظره دل انگیزی مرکب از یک حیاط، باغ و باغچه، چشمه های آب، تندیسها، مرمرهای رنگین، موزاییکها و دیوارهایی به رنگهای درخشان در برابر چشمان بیننده گسترده می شد.
برخی از بزرگترین خانه های دهلیز سرگشاده دار مزبور در پومپئی اگر نگوییم سرآمد کاخهای شاهان هلنی بودند، با آنها رقابت می کردند. خانه فائون که در آن موزاییک نبرد اسکندر برای تزیین کف اتاقها به کار برده شده بود تقریباً ۹۰۰۰ متر مربع مساحت داشت. البته این خانه ها به پاتریسینها و بازرگانان ثروتمند تعلق داشتند؛ هنرمندان، صنعتگران و مغازه داران در خانه های بسیار محقر و گاه در اتاقکهای تکی بر روی مغازه یا پشت آن زندگی می کردند.
در خانه های باشکوه و مهندسی ساز و نقشه دار بزرگان شهر به هنگامه اوج تکاملشان در جمهوری روم، هسته مرکزی ایتالیک با خصوصیات خانه هلنی ترکیب می شود و پیشرفتهای معماری در بناهای مسکونی روزگار باستان را منعکس می کند. اینکه گفته می شود معماری در عرصه بناهای مسکونی از مقام برجسته ای در تمدن رومی برخوردار بود، در تمام بخشهای امپراتوری به چشم می خورد. ماهیت دینِ خانگیِ رومیان، که احترام سنتی خاصی برای خانه، خانواده و اجاق به عنوان آتشگاه مقدس قائل بود، به توصیف شکل گیری و تکامل معماری در عرصه بناهای مسکونی یاری می رساند.
واحد مرکزی خبر
هنر صدر مسیحیت و هنر اسلامی هنر بیزانسی (هنر بیزانسی پسین«معماری»)
در فاصله اواخر سده دهم و سده دوازدهم، با حمایت پادشاهان مقدونی، پدیده ای رخ داد که دومین شکوفایی یا دومین عصر طلایی بیزانس نامیده شده است؛ در این دوره فرهنگ بیزانسی یک بار دیگر با سرچشمه های هلنی خود مواجه شد و تا رسیدن به سبکهای به ارث رسیده از عصر یوستی نیانوس یا روزگار نخستین شکوفایی، با آنها همراه شد.
در فاصله اواخر سده دهم و سده دوازدهم، با حمایت پادشاهان مقدونی، پدیده ای رخ داد که دومین شکوفایی یا دومین عصر طلایی بیزانس نامیده شده است؛ در این دوره فرهنگ بیزانسی یک بار دیگر با سرچشمه های هلنی خود مواجه شد و تا رسیدن به سبکهای به ارث رسیده از عصر یوستی نیانوس یا روزگار نخستین شکوفایی، با آنها همراه شد.
● معماری
در معماری، سلسله تنوعاتی در صحن گنبددار مرکزی ظاهر شد. از بیرون که بنگریم ساختمان کلیسای نمونه وار بیزانس پسین، به شکل مکعب گنبددار (ندرتاً به شکل چهارگوش با قاعده ای غیر مربعی) است و مکعب بر روی گونه ای استوانه یا تنه مدور نهاده شده و بالا رفته است. کلیساها کوچک، عمودی و چهار شانه اند و بر خلاف ساختمانهای پیشین، بیزانسی، سطوح دیوارهای بیرونی شان با نقش برجسته تزیین شده اند.
در کلیسای تئوتوکوس که در حدود ۱۰۴۰ میلادی در هوسیوس لوکاس یونان ساخته شد، می توان شکل یک صلیب گنبددار را دید که چهار بازوی هم اندازه یا چهار بازوی طاق دار («صلیب یونانی») دارد. طرح معماری بیزانسی در کنار این واحد، و با مضاعف کردن آن، فضاهای درهم پیچیده گیج کننده ای آفرید.
در کلیسای بزرگتر کاتولیکون که به این کلیسا متصل است، سقفی گنبدی بر بالای یک هشت ضلعی محصور در یک مربع و نتیجه افزودن عناصری به نام سه کنج – طاقی، تیر زیر سری، با تیرهای حمال افقی که گوشه های مربع مزبور را به یکدیگر وصل می کنند – زده شده است این ترتیب کار، گسترش هوشیارانه طرحهای قدیمی تری چون نقشه مدور سانتاکوستانتسا، نقشه هشت گوش سان ویتاله، و گنبد متکی بر طاسچه های روی یک مربع در کلیسای ایاصوفیه است. هسته مرکزی کلیسای کاتولیکون در داخل دو راستگوشه قرار گرفته و راستگوشه بیرونی در حکم دیوارهای بیرونی آن است. بدین ترتیب در نقشه طبقه همکف، از مرکز به خارج، یک مجموعه دایره – هشت ضلعی – مربع – مستطیل دیده می شود که اجزایش ارتباط متقابل بسیار پیچیده ای با یکدیگر دارند.
ارتفاع داخل کلیسای کاتولیکون بازتابی از نقشه بغرنج آن است این کلیسا نیز همانند ساختمانهای پیشین بیزانسی، فضا و سطح، نور و تاریکی را به یک راز تبدیل می کند. فضای بلند و باریک درونی این کلیسا ما را بر آن می دارد که نگاهمان را به نقاط بالا متمرکز کنیم و به اطراف بچرخیم: «تأثیر کلی فضای درونی، القای زیبایی فوق العاده ناشی از تداخل پیچیده عناصر بلند و کوتاه، فضاهای هسته ای و کمکی دارای مناطق نورگیر روشن، کم نور و تاریک است».
بدین ترتیب فضاهای درونی پیچیده ای بوده اند که در سطوح بالاتر به گنبدهایی تماشایی با شکلهای مدور پدید می آورند که پرسپکتیوهای جا به جا شونده، به طرز برجسته ای در نظر بیننده زنده می کنند. نقشه کلیسای باشکوه حواریون که درروزگار یوسنی نیانوس ساخته شد و اکنون اثری از آن برجا نمانده است، در کلیسای سان مارکوی ونیز که به تقلید از آن ساخته شده، انعکاس یافته است
بنای اصلی کلیسای سان مارکو که به سده یازدهم مربوط می شود، در سطوح پایین، با افزوده های رومانسک و گوتیک، تغییر هیأت یافته است. ولی نقشه یا منظره هوایی گنبدها که در امتداد صلیبی با بازوهای برابر (این بار نیز صلیب یونانی) آرایش گرفته اند، ناگهان منشأ بیزانسی آن را آشکار می سازد، پوسته های بنایی شده درونی گنبدها با شکل های برآمده، چوبی و کلاهخود مانندی پوشیده شده اند که سطح بیرونی شان با ورقه های مس مطلاّ کاری شده است.
این ورقه ها نه فقط گنبدهای درونی را محافظت می کنند بلکه ترکیب بندی پرجلوه ای متناسب این کلیسای بزرگ جمهوری مغرور و نیز پدید می آورند و نیز، همچون راونا در ۱۲۰ کیلومتری جنوب خود، علیرغم استقلالی که در اوائل سده های میانه به دست آورده و صدها سال حفظ کرده بود، شدیداً تحت تأثیر بیزانس بود.
فضای درونی کلیسای سان مارکو، همچون نقشه اش، اساساً بیزانسی است، هرچند مقیاس بزرگ یوسنی نیانوسی و سکته های ناشی از بندهای گنبددار آن تا اندازه ای جزیی در اثر عناصر رومانک غربی دگرگون شده اند. بدون تردید طرز تأمین روشنای و سلسله موزاییکهای روایتی آن، تماماً بیزانسی اند.
واحد مرکزی خبر
طراحی تالار اطاق های عمل بیمارستان
نوشته شده توسط سایت تخصصی صنعت بیمارستان سازی در ایران
طراحی تالار اطاق های عمل بیمارستان(فصل اول و دوم )
بیمارستان به عنوان محل درمان بیماران ، همواره با شاخص اطاق های عمل مقایسه و دارای معنی و مفهوم خواهد بود. از اولین بیمارستان هایی که داریوش کبیر به واسطه احداث آنها درسرزمین های باستانی تحت نفوذ ایران عزیز ،در کتیبه های مصری لقب ،نیکو کار بزرگ ، را از آن خود کرد ، تا بیمارستان افتخار آمیز جندی شاپوردر زمان ساسانیان ، وهمچنین از بیمارستان ها ی مشهورقرون سوم وچهارم ایرانیان تا ..... به امروز ،تعریف بیمارستان بعنوان محل درمان بیماران ،ثابت بوده لیکن درباره اطاق های عمل همواره تغییراتی را در تعاریف ،ظرفیت ،جانمایی ،اختصا صا ت ، معماری داخلی ،ارتباطات با سایر بخش ها ،اندازه ها ،پارت بندی های عملکردی ،تجهیزات ومنصوبات پزشکی و غیر پزشکی ثابت و پرتابل ، .... شاهد بوده و هستیم . ازهمه مهمتر چگونگی طراحی فضا ی نهایی اطاق های عمل، بدون آنکه چیزی فدای چیز دیگر شده و قابلیت اجرایی ونگهداری این مجموعه را درطول بهره برداری ، حفظ نماید ، اصلی ترین هدف بیمارستان سازان بوده است .
اگر به تمامی پیچیده گی های ذکر شده دربالا ،اهمیت منظور نمودن امکان توسعه در ابعاد مختلفی که بعضی از آنها هنوز در آن مقطع ،کشف ویا اختراع هم نشده است ، را بیافزاییم ، سختی وجامع نگری الزامی کار بیشتر روشن خواهد شد .
درحال حاضر منابع مطالعاتی طراحان بیمارستانی در کشورمان ،منحصر به چند کتابی است که اساتید بزرگواروپیشکسوتی همچون استاد دکترصدقیانی ،استاد دکتر آصف زاده ، و ... آنها رامنطبق با شرایط بومی ایران تالیف نموده وهمچنین تعداد زیادتری ترجمه های کتب خارجی که دیگر زحمتکشان این عرصه ،آنهارا به جامعه علمی کشورتحویل داده اند .اما در بخش خاص اطاقهای عمل ،بدلیل اهمیت و پیچیده گی های طراحی واجرای فنی آن ،بغیر از آثار جزوه ای دوران طلایی شرکت خانه سازی ایران ،متاسفانه کارمطالعاتی که حاصل بررسی های متخصصین رشته های مختلف جراحی ( به عنوان بهره برداران نهایی ) ومهندسین ساختمان وتاسیسات (بعنوان سازندگان این فضای خاص تخصصی وپیچیده ) بوده باشد ، کمتر وجود دارد . این مهم باعث گردیده گرانترین ، مهمترین ، واصلی ترین بخش بیمارستان ، دراکثر پروژه ها ،شاهد تغییرات الزامی بوده وتقریبا کمتر بیمارستانی یافت شود که در آن در طول سال شاهد کار اکیپ های بنایی وتاسیساتی نباشیم .
قصد ما به عنوان سا یت تخصصی صنعت بیمارستان سازی در ایران ،ارائه مطالب تخصصی وتیمی از این منظر ،بوده وانشاءا... با پیشنهادات و انتقاد های سازنده تمامی اساتید و دست اندر کاران بیمارستانی خطا های احتمالی را کاهش ومطالب ارائه شده را استغناء دهیم .
از آنجائیکه بحث « چگونگی احداث و ساخت » و نیز « تعمیر ونگهداری » وهمچنین موضوع « توسعه وبازسازی » اطاقهای عمل ، خود جوانب وملاحظات خاص خود را دارد ، توجه همگان را به این نکته جلب مینمائیم که این مقاله صرفا ، موضوعات و شا خص های بحث طراحی را ارائه مینماید .همچنین بدلیل حجم مطا لب وسرفصل ها ، به صورت سلسله وار ، این مطالب روی سایت رفته وشما انشا ء ا... به مرور سرفصل ها را در دنباله صفحه قبلی ، مشاهده خواهید فرمود .
فصل اول : محل جانمائی اطاق های عمل در بیمارستان
محل قرار گرفتن اطاق های عمل در بیمارستانها از مهمترین شاخص های اثر گذار بر بهره وری ونیز رعایت اصولی سیکل درمان بیماران وهمچنین مقوله های دیگری ازجمله کنترل عفونت های بیمارستانی و مهندسی ارزش درمنابع تاسیساتی و ... میباشد .
از طرفی محل قرارگرفتن اطاق های عمل در طرح هر بیمارستانی نیاز به مطالعات خاص همان بیمارستان نیز دارد به گونه ایکه با تعاریف و اهداف احداث بیمارستان مذکور نیز همخوانی لازم را داشته باشد .
حال با توجه به موارد بالا به شرح فاکتورهای مهم طراحی برای جانمایی اطاقهای عمل می پردازیم :
۱ - اطاق های عمل را تا حدود دو دهه قبل به بالاترین طبقات ساختمان اصلی بیمارستان منتقل می نمودند و برای این کار نیز دلا یلی به این شرح داشتند : دور بودن از مسیر رفت و امد عمومی ؛ دور بودن از جریان هوای الوده بین بخش ها ؛ نزدیکتر بودن به دستگاه های تهویه روی پشت بام که منجر به تهویه اسانتر وخطر خرابی کمتر و هزینه انتقال انرژی ارزانتر خواهد بود ؛ امکان بهتر توسعه وتغییرات در تجهیزات ولوازم مورد نیاز اطاقهای عمل در دراز مدت بدلیل نزدیکی به پشت بام و قدرت مانور روی بام که بسیار سهل تر از طبقات زیرین قابل اجراء خواهد بود ؛ و جزییات دیگری مانند ارامش کامل ونبود مزاحم پیرامونی از قبیل سروصدای محوطه وخیابان- سر وصدای بخش ها- . . . .
۲ - امروزه تفکر طراحان بیمارستانی همگام با تبلور تجهیزات وتکنولوژی جدید وهمچنین تغییر استاندارد های درمانی ، بناچار تغییراتی رادر جانمایی بیمارستان ها پدید اورده است . از جمله الزاماتی که در حال حاضر نمی توان از انها چشم پوشی کرد عبارتند از :
- اطاق های عمل برای سهولت دسترسی همه بخشها به ان ، بایستی در طبقات میانی ساختمان اصلی گنجانده شود ؛
- وجود اسانسور های اختصاصی اطاق عمل وبرای منظور های مختلف (تخت بیماران-پرسنل بخش-سی اس ار کثیف - سی اس ار تمیز -اختصاصی بخشهای ویژه مثل اورژانس وای سی یو و ....) تقریبا الزامی میباشد ؛
- با توجه به وقوع کشور ما در نیمکره شمالی زمین ، برای عدم استفاده از نور شدید افتاب و همچنین امکان الزامی استفاده از یک نور یکنواخت وملایم درطول روز ، اطاق های عمل در یال شمالی ساختمان قرار گیرند ؛
- اطاق های عمل بایستی کمترین فاصله را با سی .اس . ار یااسترلیزاسیون مرکزی داشته باشد ؛
- دسترسی اطاق های عمل با بخش بستری جراحی بایستی کوتاه و سریع و حتی الامکان مستقل باشد ؛
- اورژانس بیمارستان و ای .سی . یو . و سی.سی.یو با اطاق های عمل کمترین فاصله ممکنه را داشته باشد ؛
- امکان گسترش وتغییرات در اینده هم از نظر ابعاد ، وهم از نظر بکار گیری تجهیزات جدید را با کلیه جوانب تاسیساتی مورد نیاز ان روز ، حتی الامکان داشته باشد ؛
- در مسیر تردد داخلی بیمارستان باشد . یعنی جهت دسترسی بخش های مختلف به مجموعه اطاق های عمل ،نیاز به تردد به خارج از ساختمان اصلی بیمارستان وجود نداشته باشد ؛
-بخش اطاق های عمل ، کاملا بسته وایزوله بوده ودر مسیر تردد وعبور مرور دیگر بخش ها قرار نگیرد ، حتی برای استفاده از پله فرار و یا تعمیرات نوبه ای امکانات تاسیساتی بیمارستان ؛
۳ - گذشته از جوانب کلی ذکر شده در بالا ، در بعضی پروژه های بیمارستانی ، نوع کاربری واهداف تاسیس ان بیمارستان خاص الزاماتی را در تعیین جانمایی مجموعه اطاقهای عمل همان بیمارستان ، از قبل تعیین می نماید که به چند نمونه از انها اشاره میکنیم :
- در بیمارستان های خاص در مانی با تعاریف خاص در مانی ، محل قرار گرفتن مجموعه اطاقهای عمل الزامات خاص خود را دارد که با اصول کلی ذکر شده در بالا همخوانی ندارد مانند بیمارستان های روانپزشکی یا بیمارستان های تخصصی خاص مانند فقط پوست ویافقط چشم و .....
- در بیمارستان های نظامی ، محل قرار گرفتن مجموعه اطاق های عمل تعاریف خاص خود را براساس ملا حظات طرح دفاعی ( طرح پدافندی ) مورد نظر ان بیمارستان ودر ان سرزمین ماموریتی ، و .... خواهد داشت که الزامآ مطابق تعاریف ذکر شده در بالا نخواهد بود ؛ مثلآ اطاق های عمل بیمارستان های نظامی بیشتر گرایش به طبقات زیرین همکف دارد و ...
- اگر چنانچه مراکز جراحی محدود فعلی کشورمان را ، که تقلید ناقص وکاسبکارانه ای از دی کلینیک های اروپا میباشد ، به دلیل وجود اطاق عمل وبخش های بستری و.... جزء مراکز بیمارستانی محسوب نماییم ( که بایستی بنماییم ولی نمی نمایند ؟؟ ) جون روابط بین بخشی وسیکل درمانی انها تفاوت هایی با بیمارستان ها دارد ، جانمایی اطاق عمل انها نیز ویژه گی های خاص خود را دارد .
فصل دوم : جانمایی اجزاء داخلی در مجموعه اطاقهای عمل
در داخل خود مجموعه اطاق های عمل در یک بیمارستان هم ، اجزاء مختلفی وجود دارد که تقسیم بندی ونحوه ء قرار گرفتن انها در کنار هم نیز بر کل بهره وری و یا تاثیر گذار تر بودن سیکل درمانی بیمارستان و ....موءثر خواهد بود . این مجموعه شامل اطاقهای بیهوشی ، اطاقهای اسکراب ، سالن ریکاوری ، اطاق های عمل ، پذیرش ، اطاق تعویض تخت ، اطاق اماده سازی بیماران ، اطاق های نگهداری وسایل ، اطاق استریل ، اطاق گچ گیری ، اطاق استراحت پرسنل ، اطاق منشی بخش ،اطاق شستشو وسایل ، دفتر کارکنان ، اطاق گزارش نویسی پزشکان ، و . . .میباشد .
از طرفی اهمیت عملیات ضدعفونی در اطاقهای عمل با جان بیماران و میزان موفقیت جراحی ٬ پیوند ناگسستنی دارد ؛ به همین دلیل درداخل مجموعه اطاق های عمل یک خط بندی و تقسیم بندی براساس سیکل کاری ونیز نوع ضد عفونی مورد نیاز وجود دارد که بایستی با درک صحیح ان کادربندی ؛ اجزاء مختلف را در طراحی براساس ان در کنار هم قرار داد . این خط بندی ها بشرح ذیل میباشند :
۱ - منطقه ورودی بیماران و کارکنان و وسایل : این منطقه در حقیقت خارجی ترین ناحیه از اطاق های عمل بوده وبایستی از ورود افراد غیر به ان جلوگیری وبه عبارتی تحت حفاظت باشد . این منطقه الزاماُ نیاز به استریل ندارد و صرف رعایت تمیزی بیشتر در ان کافی است . معمولاُ این منطقه را در طراحی ها با یک کریدور عریض ویا یک سالن ۴×۴ الی ۵×۸ (بستگی به تعداد اطاقهای عمل وتعداد جراحی در ساعت پیک دارد ) از دیگر قسمتهای داخلی وخارجی اطاقهای عمل جدا مینمایند . بهترین نوع طراحی این منطقه بگونه ایست که سیکل امد وشد کارکنان ووسایل وبیماران ٬ ازقبل مشخص ومسیر این ترددها حتی الامکان یک طرفه باشد ؛ در این صورت مسیر داخل به خارج وبالعکس از هم مجزا ولی درکنارهم هستند . اگر چنانچه اسانسور های اختصاصی برای اطاقهای عمل وجود دارند٬ محل باز شدن درب انها همین منطقه خواهد بود . قسمت پذیرش بیماران ٬ اطاق تعویض تخت بیماران ٬ودر بعضی مواقع اطاقهای مربوط به پرسنل اطاق عمل ( رختکن ها ٬استراحت شیفت ) در این قسمت قرار دارند .
۲ - منطقه داخلی تالار اطاقهای عمل : این منطقه همان منطقه تمیز یاخط زرد است که در بیشتر بیمارستان های کشور یا با کم توجهی ان رابرابرمنطقه تحت حفاظت میدانند ویا با وسواس بیمورد ان را با خط قرمز یکی میدانند . در صورتی که هردو مورد غیر علمی واتفاقاُ هردو مورد به یک اندازه موجب ریسک عفونت های بیمارستانی خواهند شد . بایستی کاملاُ توجه نمود که خط زرد در تالار اطاقهای عمل همان محلی است که بایستی لباس های مخصوص اطاق عمل را پوشید ( شال وگان و دمپاپی و کلاه ) . دراین منطقه کل وسایل وکارکنان وبیماران تحت کنترل قرار گرفته و کاملاُ بایستی تمیز وغیر الوده باشند ؛ لیکن این بدان معنی نیست که این منطقه ضد عفونی واستریل باشد . درطراحی ها ٬ این منطقه را به صورت یک سالن اصلی مستطیل یا دایره شکل درنظر میگیرند که می تواند درب تمامی اطاقهای عمل واسکراب به داخل ان باز شو د . انبار های وسایل و تجهیزات ونیز انبارهای دارو های مصرفی همگی دراین منطقه قرار دارند .اطاق منشی واطاق گزارش نویسی پزشکان و بعضی مواقع اطاقهای شستشوی وسایل جراحی (واشینگ و پکینگ ست های جراحی ) نیز در این منطقه بایستی منظور گردند . اخرین محل تلاقی این منطقه بامنطقه سوم را ( يعنی به عبارتی دورترین محل از منطقه اول را ) بایستی برای محل سالن ریکاوری در نظر بگیریم .
۳ - منطقه اصلی درتالار اطاقهای عمل : این منطقه را ناحیه سترون شده یا ناحیه ضدعفونی شده یا ناحیه خط قرمز میگویند ؛ همه چیز دراین منطقه بایستی ضد عفونی شده یا به عبارتی استریل شده باشد .کلیه اقلام ٬ تجهیزات پزشکی وغیر پزشکی ٬ پرسنل ٬ بیماران ٬ حتی سطوح دیوارها و کف وسقف ٬ دراین منطقه حتی الامکان استریل شده وجود خواهند داشت . تک تک اطاق های عمل حتی الامکان دارای سیستم سیرکولاسیون هوا به صورت مستقل از دیگر فضاهای بیمارستان ومجهز به فیلتر های مختلف به خصوص < هپا > خواهند بود . در طراحی این فضا بیشترین نقش مربوط به امور تاسیساتی خواهد بود . الزامات تاسیساتی درکف ( مانند شبکه ارت زیر کفپوش ها ٬ بعضی از اتلت های گازهای طبی از کف ٬ شبکه برق مورد نیاز تخت جراحی از کف )و همچنین نیاز های تاسیساتی در بالای سقف کاذب (شبکه گازهای طبی ٬ شبکه کانال های هدایت هوای سرمایش وگرمایش ٬ شبکه برق روشناپی ٬ شبکه برق مصارف تجهیزاتی ٬ فضای مورد نیاز نصب پلیت چراغ سیالتیک ٬ و . . ) اجبارآ ارتفاع این قسمت از بیمارستان را با دیگر نواحی بیمارستان متمایز میکند ٬ به همین دلیل در جا نمایی داخلی در تالار اطاق های عمل ٬ از همان ابتدای طراحی بایستی فضای منطقه اصلی ویا استریل را ٬ در کل کار مشخص ومابقی قسمت های تالار اطا ق های عمل و بدون اغراق ٬حتی مابقی بیمارستان را ٬ بعد از تعیین تکلیف این منطقه ٬ تکمیل و نهایی نمود . منطقه اصلی در تالار اطاق عمل بیمارستان ها میتواند خود یک سالن مستقل که درب تمامی اطاق های عمل به ان باز گردد باشد ویا اصلا سالن مجزایی در کار نبوده وتک تک اطاق های عمل به سالن منطقه داخلی ( بند ۲ بالا ) وصل باشند ؛ دراینصورت صرفآ هر اطاق عمل یک خط قرمز خواهد داشت . ولی در هر حالتی خواه به صورت منطقه قرمز کلی ویا چند خط قرمز (البته کلی بهتر از چند منطقه ای میباشد ) در طراحی سیکل هوا ٬ نبایستی فشار هوا بگونه ای باشد که امکان ورود هوا ی غیر استریل به داخل اطاق عمل وجود داشته باشد .
۴ - منطقه خروج کارکثیف از تالار اطاقهای عمل : این منطقه را راهرو ان استریل ویا راهرو دفع هم میگویند . اصلی ترین نقش در کنترل الودگی محیط ویا کنترل عفونتهای بیمارستانی ٬ را ٬ در نحوه طراحی و از ان مهمتر چگونگی استفاده از این منطقه ٬بایستی جستجو کرد . این منطقه بهتر است به صورت یک کمر بند تمام اطاق های عمل را در بر گرفته ٬ تا بتوانند ابزار و وسایل ومواد استفاده شده ویا زاپد ونیز اقلام کثیف را ٬ از این طریق از منطقه خط قرمز خارج نمایند . دراین صورت دیگر خط قرمز محل عبور اجسام ان استریل نخواهد بود ( چیزی که بیش از ۸۰٪ بیمارستانهای کشور در حال حاضر به ان مبتلاء هستند ) . نکته مهم در طراحی این منطقه الزام به رعایت فشار هوای کمتر از ناحیه استریل است به صورتی که این راهرو نه تنها باعث ورود هوای کثیف خودش به منطقه قرمز نگردد ٬ بلکه ٬ خود به نوعی کمک سیستم سیرکولاسیون مکانیکی تعبیه شده در تخلیه هوای کثیف هم محسوب گردد . در طراحی ها میتوان از این محل به اطاق واشینگ و دیگر فضاهای غیر استریل تالار اطاقهای عمل ورودی در نظر گرفت .
منبع :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جديدترين يافته هاي علمي از قديمي ترين تصوير ارگ بم
وجود تك مناره اي سفيد رنگ در ميان قديمي ترين اسناد تصويري باقي مانده از ارگ تاريخي بم، اطلاعات جديدي را در مورد سيماي تاريخي اين مجموعه در اختيار پژوهشگران قرار داده است. پيش بيني مي شود اين يافته ها، به دليل اهميت علمي، تحولي عظيم را در روند مطالعات تخصصي در زمينه نحوه بازسازي ارگ بم ايجاد خواهند كرد.
وجود تك مناره اي سفيد رنگ در ميان قديمي ترين اسناد تصويري باقي مانده از ارگ تاريخي بم، اطلاعات جديدي را در مورد سيماي تاريخي اين مجموعه در اختيار پژوهشگران قرار داده است. پيش بيني مي شود اين يافته ها، به دليل اهميت علمي، تحولي عظيم را در روند مطالعات تخصصي در زمينه نحوه بازسازي ارگ بم ايجاد خواهند كرد.
15 قطعه عكس قديمي در مجموعه آلبوم هاي خصوصي خانواده فرمانفرما ،كه در اختيار موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، وابسته به بنياد مستضعفان است، سيماي حقيقي ارگ بم ، پيش از مرمت آن در دهه 40 را به تصوير مي کشند. «مهندس فريبا فرزام» رييس مركز اسناد و كتابخانه سازمان ميراث فرهنگي همچنين عضو كميته مستندنگاري ستاد نجات بخشي ارگ بم، اين عکسها، پس از زلزله مخرب پنجم دي ماه 82، از سوي موسسه مطالعات تاريخ معاصر، براي تکميل اسناد و مدارک مورد نياز براي احياي ارگ، در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار گرفت. در اين تصاوير رنگ آميزي سفيد كنگره هاي ارگ و وجود تك مناره اي در عمارت چهار فصل بيش از هر چيز نظر متخصصان را به خوذ جلب کرده است.
در اين باره گفت: «اين عكس ها در اختيار موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بود كه پس از زلزله پنجم دي در بم و تخريب ارگ تاريخي اين شهر، از سوي اين موسسه براي تكميل اسناد و مدارك مورد نياز براي احياي مجدد ارگ در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار گرفت و اكنون بررسي هاي انجام شده در بانك اطلاعات و اسناد سازماني، مشخص كرده كه اين عكس ها در حال حاضر از جمله قديمي ترين اسناد تصويري از اين محوطه تاريخي به شمار مي روند.»
پيش از اين تصور مي شد، کنگره هاي ارگ بم بدون رنگ آميزي بوده اند، اما اسناد تصاويري بدست آمده اين تصور را نقض مي کنند. دليل تغيير رنگ آنها پس از مرمت، روشن نيست.
به گفته مهندس فرزام، سازمان ميراث فرهنگي، در خصوص ويژگي هاي ارگ در سال هاي پيش از مرمت، با كمبودهاي جدي منابع تصويري مواجه بود اما اين تصاوير، پاره از ابهامات را در مورد ارگ برطرف مي كند.
«رضا فراستي» مدير اطلاع رساني موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، در اين باره گفت: «بخش قابل توجهي از اسناد، مدارك مصادره شده پس از انقلاب به منظور انجام پژوهش هاي بنيادي در مورد وقايع انقلاب اسلامي و دوران پهلوي در اختيار موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران وابسته به بنياد جانبازان و مستضعفان، قرار گرفته كه 15 قطعه عكس قديمي مربوط به ارگ بم از ميان اين اسناد و مدارك به دست آمده است.
هم اكنون 250 هزار قطعه عكس تاريخي در آرشيو و بانك اطلاعاتي اين موسسه تاريخي موجود است.
به گفته فراستي، پس از زلزله بم ،بانك اطلاعاتي، مستندات و مدارك موجود در موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران بررسي شده است و تصاوير ديگري از ساير آلبوم هاي خانوادگي موجود در اين موسسه بدست نيامده است.»
«عبدالحسين ميرزا فرمانفرما» از سال 1309 تا 1311 هجري قمري و پس از آن از سال 1312 تا 1314 حاكم كرمان بوده و متعلق به همان سال هاست. در اين تصاوير فرمانفرما در كنار خان هاي بم ديده مي شود و همچنين در تصوير ديگري سربازان مستقر در ارگ بم كنار برج ديده باني مشاهده مي شوند.
هر چند عكس هاي باقي مانده از دوران حاكميت فرمانفرما بر كرمان هم اكنون قديمي ترين اسناد تصويري هستند كه ارگ تاريخي بم را با سيماي حقيقي آن نشان مي دهند اما اين احتمال وجود دارد كه عكس هاي مشابهي همانند عكس هاي فرمانفرما در اختيار خانواده ها يا مجموعه داران و موسسات خصوصي باشد و با توجه به اهميت موضوع بتواند يافته هاي جديدي را در اختيار محققان و پژوهشگران قرار دهند.
ارگ تاريخي بم بزرگ ترين مجموعه خشتي جهان محسوب مي شود كه بيش از 80 درصد آن بر اثر وقوع زلزله اي به بزرگي 3/6 ريشتر در پنجم دي سال گذشته در شهر بم تخريب شد.
ارگ بم نمونه كاملي از شيوه هاي معماري ايران محسوب مي شود كه بخش عمده از تحولات موجود در اين زمينه را طي هزاره ها در خود حفظ كرده است.
اين بزرگ ترين مجموعه خشتي جهان پيش از تخريب، به شكل قلعه هاي پرشكوه بر فراز تپه اي به ارتفاع 61 متر قرار گرفته بود. سابقه تاريخي ارگ بم به موجب نوشته هاي تاريخي، از جمله حدود العالم و تاريخ وزيري به دو هزار سال پيش مي رسد. از مجموعه نوشته هاي دوران اسلامي و بررسي هاي مقدماتي معماري و باستان شناسي مي توان نتيجه گرفت كه ارگ قبل از حكومت ساساني و احتمالا در دوره اشكاني ايجاد شده است.
منبع: گروه آموزشی سازمان آموزش و پرورش تهران