کتاب‌خوانی گروهی [2] / دنیای سوفی | یوستین گردر \ پاییز ، دی و بهمن 1395

نظر دکتر داوری دانشیار گروه زبان شناسي دانشگاه شهید بهشتی در مورد عنوان فصل اول کتاب (باغ بهشت):

نقل قول:

---

اگر بخواهیم با نگاه زبانشناختی به عنوان فصل اول که «باغ بهشت» است، نظر کنیم این سؤال به ذهن متبادر می­شود که چرا اولین بخش کتاب نامش باغ بهشت است؟


از جمله مؤلفه ­های متنی بسیار مهم در بحث تحلیل گفتمان، عنوان یک متن است که عصاره و چکیدۀ مطلب است. احتمالاً این عنوان اشاره­ ای دارد به داستان آدم و حوا و رانده شدنشان از بهشت که به تعبیر برخی به سبب تناول از درخت خرد این رانده شدن صورت گرفت: یعنی اینکه این خرد بوده است که انسان را از بهشت رانده است و با توجه به نشانه­ های تصویری زیادی که در بخش اول وجود دارد، می­توان ارتباطی برقرارکرد بین اینکه سوفی به خاطر قرار گرفتن در معرض سؤالات فلسفی از آسایش و آرامش روزمره کودکی­ خودش خارج می­شود، همانگونه که انسان به سبب خردورزی و تعقل که وجه تمایز او با فرشتگان است از بهشت رانده شد.

---

درود،
درابتدا باید بگم که از کار شما صمیمانه متشکرم ، همین الان کتاب را از اینترنت سفارش دادم و با توجه به علاقه ای که به فلسفه دارم میخواهم کتاب را بخوانم.(شاید تا آخر)

در این بین متاسفانه سوالی برای من پیش می آید که اساس انتخاب این کتاب چیست؟ چرا بین انواع عنوان کتاب و انواع ژانر و دسته بندی این کتاب و این ژانر انتخاب شده؟
در وهله بعدی برای انتخاب کتاب چرا تصمیم همه کاربران غالب نباشد؟ ( برگذاری یک نظر سنجی حداقل برای انتخاب ژانر کتاب)
زمانی "کتابخوانی گروهی" را تعریف میکنیم عموما به تعریف ساده ای میرسیم ولی اگر ریزتر نگاه کنیم و به کلمه "گروه" دقت کنیم متوجه میشویم تعریف ساده جواب گوی "کتاب خوانی گروهی" نیست، ما در انجمنی هستیم که از هر قشری کاربر و بازدید کننده دارد.
همه مردم در یک سطح سواد نیستند و کتاب هایی مانند قلعه حیوانات شاید هضمش ساده باشد و صد البته خواندن آن برای همه مردم مفید باشد ولی کتاب هایی هم هستند که حتی خواندن دو صفحه اول آن برای فرد ملال آور است.
پس در ابتدا باید در یک "کتاب خوانی گروهی"، گروه مخاطبین را در نظر داشت و در مرجله بعد هدف از کتاب خوانی را باید مشخص کرد، ایا صرفا فقط گسترش فرهنگ کتاب خوانی مد نظر است؟ یا افزایش آگاهی مردم؟ و یا آشنا کردن مردم با چیزی جدید؟
وقتی هدف افزایش فرهنگ کتاب خوانی است پس باید کتاب هایی را انتخاب کرد که ساده، خوشخوان و صد البته عامی باشند یعنی کلماتی ساده بیانی ساده و "مفهومی ساده" داشته باشند و در این صورت لذت کتاب خوانی را به فرد می چشانید و فرد به خواندن کتاب های بیشتر علاقه مند میشود.
کتاب هایی که موضوع خاصی را در نظر دارد و کلماتی سخت ، مفاهیم جدید و پیچیده در دل خود دارد مطمئن باشد در دل خواننده جایی ندارد و فرد را شاید از کتاب خوانی زده کند همان طور که کتاب های دوره دبیرستان و کنکور جوانانمان را از کتاب خوانی زده کرده اند.

پیشنهاد بنده این است که قبل از شروع دوره های کتاب خوانی گروه در ابتدای هر فصل نظر سنجی برای انتخاب ژانر کتاب، موضوع آن و میزان تخصصی یا عامی بودن آن برگذار کنید.
دوره های کتاب خوانی را هم بلند مدت گذاشته اید که باز هم پیشنهاد میکنم بجای یک کناب حداقل دوکتاب را ذکر کنید تا در 6 ماه که مدت زیادی است فرد علاقه مند هردو کتاب را بخواند.




در آخر از زیاده گویی خود شرمسار و از تلاش شما سپاس گذارم :V12:

Dream Walker

سلام

نقل قول:

---

در این بین متاسفانه سوالی برای من پیش می آید که اساس انتخاب این کتاب چیست؟ چرا بین انواع عنوان کتاب و انواع ژانر و دسته بندی این کتاب و این ژانر انتخاب شده؟

---

در دو پست این تاپیک توضیح دادم.
تاپیک قبلی قالبی سیاسی داشت و این فلسفی و هر دور با بخشی از دنیای آگاهی و فرهنگ و ... انسان‌ها در ارنباطه.

نقل قول:

---

در وهله بعدی برای انتخاب کتاب چرا تصمیم همه کاربران غالب نباشد؟ ( برگذاری یک نظر سنجی حداقل برای انتخاب ژانر کتاب)
زمانی "کتابخوانی گروهی" را تعریف میکنیم عموما به تعریف ساده ای میرسیم ولی اگر ریزتر نگاه کنیم و به کلمه "گروه" دقت کنیم متوجه میشویم تعریف ساده جواب گوی "کتاب خوانی گروهی" نیست، ما در انجمنی هستیم که از هر قشری کاربر و بازدید کننده دارد.
همه مردم در یک سطح سواد نیستند و کتاب هایی مانند قلعه حیوانات شاید هضمش ساده باشد و صد البته خواندن آن برای همه مردم مفید باشد ولی کتاب هایی هم هستند که حتی خواندن دو صفحه اول آن برای فرد ملال آور است.
پس در ابتدا باید در یک "کتاب خوانی گروهی"، گروه مخاطبین را در نظر داشت و در مرجله بعد هدف از کتاب خوانی را باید مشخص کرد، ایا صرفا فقط گسترش فرهنگ کتاب خوانی مد نظر است؟ یا افزایش آگاهی مردم؟ و یا آشنا کردن مردم با چیزی جدید؟
وقتی هدف افزایش فرهنگ کتاب خوانی است پس باید کتاب هایی را انتخاب کرد که ساده، خوشخوان و صد البته عامی باشند یعنی کلماتی ساده بیانی ساده و "مفهومی ساده" داشته باشند و در این صورت لذت کتاب خوانی را به فرد می چشانید و فرد به خواندن کتاب های بیشتر علاقه مند میشود.
کتاب هایی که موضوع خاصی را در نظر دارد و کلماتی سخت ، مفاهیم جدید و پیچیده در دل خود دارد مطمئن باشد در دل خواننده جایی ندارد و فرد را شاید از کتاب خوانی زده کند همان طور که کتاب های دوره دبیرستان و کنکور جوانانمان را از کتاب خوانی زده کرده اند.

---

نقل قول:

---

دوره های کتاب خوانی را هم بلند مدت گذاشته اید که باز هم پیشنهاد میکنم بجای یک کناب حداقل دوکتاب را ذکر کنید تا در 6 ماه که مدت زیادی است فرد علاقه مند هردو کتاب را بخواند.

---

تاپیک: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سالها پیش ایجاد شد و پس از اولین دور با اینکه تاپیک همچنان بازه دیگر کسی فعالیتی انجام نداد. اینکه کاربران بخوان منتظر باشند تا تیم مدیریتی اون بخش کاری رو شروع کنه یا پیشنهاد بده و بعد آیا کسی استقبال کنه یا نه روش درستی نیست و فراموش نکنیم فضای دنیای مجازی هم تغییر کرده و چندباری هم موضوع‌هایی پیشنهاد یا شروع شد ولی با عدم استقبال مواجه شده. در چنین جوی به طور مثال در این مورد بهتر این دیدم که فعلا با ژانرها و موضوع‌هایی که میبینم جای کار داره شروع کنم تا بتدریج با همراهی کاربران و استقرار همیشگی این موضوع کتابخوانی، با پیشنهاد و فعالیت و ... خود کاربرا هر فصل تاپیکها رو جلو ببریم.

کتابهای خوش خوان دو مورد داشتیم و بد نیست کمی محنوای کتاب سنگین بشه تا به گونه‌ای حرفه‌ای وارد دنیایی از علم و ایده‌ و تفکر بشیم.
کتابی مثل دنیای سوفی فکر نکنم از آن دست کتابها باشه که بخواد با محتوای تقریبا سخت خودش کسی رو از کتابخوانی زده کنه. بلکه با روشی ساده و تقریبا رمان‌گونه داره سعی میکنه فلسفه رو آموزش بده و نباید انتظار داشته باشیم که برای آموزش یا یادگیری فلسفه از مطالبی که نیاز به تفکر و چندبارخواندن و .... ندارند بتوان استفاده کرد.
بلکه همین شیرینی یادگیری این مفاهیم و تاریخ فلسفه است که با درکش اون کتاب و اون دنیا و در کل کتابخوانی رو برای شخص شیرین و فراموش‌ناشدنی میکنه و علاقه‌مند و مشتاق به کتاب‌ و خواندن آن.

این دور هم که تمام بشه ، کتابی که در نظر دارم و قالبی تقریبا ساده برای حواندن داره میتونه کاربران رو علاقه‌مند به بخش دیگری از زندگی اطرافمان کنه. پس از اون و احتمالا از ابتدای تابستان هر فصل کتاب و رمانی چه ایرانی و چه خارجی برای خواندن خواهیم داشت.
امیدوارم در تاپیکی که چند خط بالا نوشتم و یا در تاپیکی جدید خود کاربران برای انتخاب کتاب به تبادل نظر بپردازند و پس از مشخص شدن اون، کاربری تاپیکش رو ایجاد کنه و مدیریت هم کارهای لازم برای معرفی هر جه بهتر اون رو انجام بده.

این رو هم فراموش نکنیم همینکه کاری شروع شده هرچند آهسته حرکت کنه بهتر از اینه که اصلا اون کار انجام نشه.
مدت زیاد زمان رو به این حساب بذاریم که تعداد بیشتری با اون کتاب و دنیاش آشنا بشن.

نقل قول:

---

درابتدا باید بگم که از کار شما صمیمانه متشکرم ، همین الان کتاب را از اینترنت سفارش دادم و با توجه به علاقه ای که به فلسفه دارم میخواهم کتاب را بخوانم.(شاید تا آخر)

---

خیلی خوبه.
هدفم هم در کل همین بود. علاقه‌مند کردن دیگران به فلسفه با زبانی ساده و رمان‌گونه حتی اگر به آن علاقه‌ای ندارند.

سلام
در زمینه ارتباطات کتاب : روش موثر نفوذ و ارتباط با دیگران رو که نوشته آقای مدرس هست و کتاب قدرت بیان که نوشته برایان تریسی هست
و در زمینه نتورک مارکتینگ می تونید ( رموز موفقیت در نتورک مارکتینگ موفقیت یا شکست در 90 روز نخست)
و در زمینه موفقیت شخصی کتاب پنیر مرا چه کسی جابه جا کرده رو که نوشته آقای اسپنسر جانسون هست رو مطالعه کنید
با تشکر

"تنها چیزی که نیاز داریم تا فیلسوف خوبی بشویم قوه ی شگفتی است"

... کودکان این قوه را دارند. و این تعجب آور نیست... ولی هرچه بزرگتر میشوند قوه ی شگفتی خود را از دست میدهند. میدانی چرا؟
... اشتیاق و بی تابی کودک شاید صدها بار تکرار شود تا یاد بگیرد بی سر و صدا از کنار سگ, یا فیل, یا اسب آبی بگذرد. بچه در واقع مدتها پیش از آن که کاملا زبان باز کند - و مدتها پیش از آن که فلسفی فکر کند - به جهان عادت میکند.
و اگر عقیده ی من را بخواهی میگویم چه حیف!

... یک روز صبح, پدر و مادر و کودک دو یا سه ساله ی آنها دارند در آشپزخانه صحبانه میخورند. اندکی بعد مادر برمیخیزد و می پردازد به ظرفشویی و پدر - بله پدر - به پرواز در می آید, آن بالا دور سقف می گردد و کودک صاف نشسته او را می نگرد. خیال میکنی کودک چه میگوید؟ شاید پدرش را نشان می دهد و می گوید: " بابا رفت هوا!". کودک البته به حیرت افتاده, ولی طفلک همیشه دچار حیرت است. پدرش مدام کارهای عجیب و غریب میکند و این پرش کوچک بر فراز میز صحبانه نیز لابد یکی از آن هاست...
حالا نوبت مادر است. صحبت کودک را که می شنود تند سرش را میگرداند. می بیند پدر خونسرد بالای میز صبحانه در هوا شناور است, فکر میکنی چه واکنشی نشان می دهد؟ از وحشت فریاد می کشد و شیشه مربا از دستش می افتد...
...اینها همه مربوط به عادت است ( این یادت نرود! ). مادر آموخته است که انسان نمیتواند پرواز کند. کودک هنوز این را نیاموخته است. هنوز مطمئن نیست چه کارهایی در این جهان از دست ما برمی آید و چه کارهایی بر نمی آید.
اما خود کره ما چی سوفی؟ فکر میکنی کره ی خاکی از عهده ی کاری که میکند بر می آید؟ میدانی جهان نیز در فضا شناور است.



بعد از این مقدمه ی جالب و تفکر برانگیز کتاب درمورد تاریخ فلسفه شروع میشه.

تاریخ فلسفه از فلاسفه ی یونان شروع میشه که بهشون فیلسوفان طبیعی هم گفته شده چون بیشتر از هرچیز در فکر کشف جهان طبیعی و رویدادهای طبیعی بودن. این فیلسوفان سعی میکردن به جای افسانه های یونان باستان که در مورد علت وقایع طبیعی داستان سرایی میکرد ( مثل علت قطحی و خشکسالی یا علت آمدن باران ) علت واقعی این رویدادها رو پیدا کنند.
این تلاش باعث شد که فلسفه به ارامی مسیر خودش رو از مذهب جدا کنه و میشه گفت که فیلسوفان طبیعی اولین قدم رو در راه استدلال علمی برداشتن و مسیری رو باز کردن که به "علم" ختم شد.

پس از فیلسوفان طبیعی که بهشون فیلسوفان پیش-سقراطی هم گفته میشد دوران سه فیلسوف کلاسیک بزرگ ( سقراط - افلاطون و ارسطو ) آغاز شد.
سقراط: هنرمند هنر گفت و شنود. "بینش درست به عمل درست می انجامد"
افلاطون: نظریه ی مثل. بدنبال کشف حقیقت سایه های افسانه ی غار.
ارسطو: فردی که تا سالها فلسفه ی اروپا تحت تاثیر تفکرات و فلسفه ی او بود و با وجود نظریات جالب توجهش دید نادرستی که نسبت به جنس زن داشت تا سالها تاثیرات خودش رو در افکار عمومی مردم نسبت به زن و تا قرون وسطا باقی گذاشت.




اونچه تا اینجای کتاب قابل توجه هستش اینه که همه ی ما سعی میکنیم برای اونچه در اطرافمون اتفاق میفته جوابی پیدا کنیم. این اتفاق میتونه افتادن یک لیوان از دست یک نفر باشه تا علت گرسنگی و تشنگی یا علت یک رفتار. انسان همیشه همین بوده و خواهد بود و در این بین اونچه تفاوت کرده نحوه ی پاسخ دادن به یک سواله.
داستان سرایی یونانیان باستان نشان از نیاز پاسخ دادن به سوالیه که راه درستی برای جواب دادن به اون پیدا نشده. خورشید چیست؟ چرا شب و روز ایجاد میشوند؟ ما و همه ی موجودات از چه چیز درست شده ایم؟ باران از کجا می اید؟ گیاهان چگونه از زمین میرویند؟
اگه امروز چنین سوالاتی برای ما ایجاد نمیشن همه به علت داشتن پاسخی حاضر و آماده است که برای هرکدوم از اونها داریم. انسان 3 هزار سال قبل نداشت.
نیاز به دانستن برای رسیدن به نیاز امنیت و اطمینان ایجاد میشه. نادانسته ها ترسناکن و احساس گنگ و مبهم بودن و عدم امنیت رو به آدم ها القا میکنن. همینه که پذیرفتن یک داستان برای علت خشکسالی بسیار قابل قبول تر از "نمیدانم" بنظر میرسه.
اما کنجکاوی بیشتر مشخصا انسان رو وادار کرد به اصل علت هرچیز فکر کنه و افسانه ها و داستان ها رو کنار بگذاره و در اولین قدم جذب وقایع طبیعی اطرافش بشه و در قدم دوم جذب خودش!
و علم اینگونه بوجود آمد!


خلاصه ای از دنیای سوفی صفحه 1-154

برای نخستین بار حس کرد ادم ها نه تنها در مدرسه بلکه همه جا تنها در فکر چیزهای پیش پا افتاده اند
ص 22


چرا دل سپردن به حیاتی ترین و طبیعی ترین سوالها اینقدر دشوار است ؟
ص 22


فلسفه در نتیجه شگفتی و کنجکاوی انسان به وجود امد . حیات برای بشر چنان حیرت انگیز بود که پرسش های فلسفی به خودی خود مطرح شد
ص 25




هیچ بعید نیست روزی با خودت روبرو شوی
ص28


فیلسوف همچو کودک سراسر عمر حساس باقی می ماند
ص 30

اسطوره صرفا پنداشت بشر است
ص38


دریافت مردم همواره نیاز داشتند دلیلی برای رویداد های طبیعت پیدا کنند شاید نمیتوانستند بدون این توجیهات به سر ببرند و نیز دریافت همه این اساطیر هنگامی ساخته شد که هنوز چیزی به نام علم وجود نداشت .
ص 40

کتاب خوبیه ولی قدرت تحلیل رو میگیره چراکه بیشتر تاریخیه تا تحلیلی و تم داستانیش تا حدودی تیوریشو از پراتیک جدا میکنه در این زمینه کتابهای موشکافانه و کاربردی تری هستند چون کارای پلیتسر

این کتاب، کتاب فوق العاده ایه. بهترین نسخه از کتاب همان نسخه ی اصلی کتاب میباشد ولی با مقایسه ای که به صورت صفحات رندوم و تصادفی با 3 ترجمه داشتم باید گفت همان نسخه کامشاد نزدیکترین ترجمه است. باید تشکر کنم از احمد عزیز برای انتخاب این کتاب، قبلا مطالعه کردم و توصیه میکنم.

من هم کاملا با شما موافق هستم