مغلطه صرفهجویی در بیان حقیقت
صرفهجویی در بیان حقیقت یا سخن نیمهراست بیان سخنیاست که معنای آن به ظاهر درست است؛ اما آنچه مخاطب از آن درک میکند نادرست و دروغ است؛ یعنی جمله صادق بیان میشود که موجب میگردد، شخص دوم از آن جمله مفهوم گمراهکننده و فریبنده موردنظر گوینده را دنبال کند.
مثال: "من واقعاً راننده خوبی هستم. در این سی سال اخیر، فقط دوبار به خاطر سرعت بالا جریمه شدهام." این جمله درست است، اما گوینده هفته پیش رانندگی را شروع کرده و با این حال دوبار هم جریمه شدهاست؛ پس راننده خوبی نیست.
مغالطه طلب برهان از مخالفین
مغالطه طلب برهان از مخالفین نوعی مغلطه است که در آن مغالطهکار ادعایی را بدون استدلال مطرح میکند و از دیگران میخواهد که اگر کسی مخالف است، آن را ابطال نماید و دلیلی بر ضد آن ارائه دهد. پیشفرض این مغالطه آن است که هرچیز را میتوان پذیرفت مگر این که مخالف آن ثابت شود؛ در حالی که درست آن است که هیچ چیزی را نمیتوان پذیرفت مگر آنکه خود آن اثبات شود.
برخی گمان میکنند که کسی که میگوید «ثابت کن این طور است» با کسی که میگوید «ثابت کن این طور نیست» فرقی ندارد؛
در حالی که اولی در حقیقت میگوید «اگر ادعایی میکنی، دلیلی بیاور» در حالی که دومی انتظار دارد مدعایش بدون دلیل پذیرفته شود و فقط اگر دلیل ردی بر آن پیدا شد، آن را کنار بگذارد.
مثال:
- مثال معروفی که در کتب سنتی نقل کردهاند:
از ملانصرالدین پرسیدند مرکز زمین کجاست. ملانصرالدین گفت: «همینجا که ایستادهام». مردم گفتند: «چرا؟» گفت: «اگر باور ندارید، اندازه بگیرید!»
- در مورد اثبات وجود خدا نیز چنین مغالطهای رایج است:
تو دلیلی برای وجود خدا نداری، پس واضح است که خدا وجود ندارد.تو دلیلی برای عدم وجود خدا نداری، پس واضح است که خدا وجود دارد.
هردوی جملات بالا، مغالطه هستند؛
زیرا وجود و عدم وجود خدا هر دو نیاز به اثبات دارند.
اگر کسی مدعی وجود خدا شود، باید این دعوی را ثابت کند، و اگر کسی معتقد به عدم وجود خدا باشد باید عکس آن مدعا را ثابت کند.
لازم است بدانیم که اگر کسی نتوانست قضیهای را مدلل گرداند، بیشک حق دارد آن را محتمل نشمارد، ولی منطقاً حق ندارد که بیاقامه دلیل معتبر، آن قضیه را نفی کند.