-
اینجا در انتظار فردا
میشکنه دوباره بغض پنجره ها
گرمای نور خورشید از پشت پنجره
عطر شکوفه های بهاری همه جا پخشه
اینک تو می آیی برای رفتنی دوباره
مقصد جدید تو برای من سواله ؟
ما میرویم به سمت فردا ، دیگه درد هـــــا
موند پشت سر توی همون شبهــــــا
بیا تا هم قدم بشیم مـــــــــا
رهــا در بــــــــاد
ز بـــــنـــــــــــــــد آزاد
در دل فـــــــــــر یــــــــــــــــــاد
تولد دوباره مان مبـــــــارکـــــــــ بــاد .
-
انتظار کُـــشنده
بــــــــرای
طلوع خورشید فردا
برداشتن قــــدم های مطمئن
رفتن به سمت مـــقصد مشخص
چه فرقی داره چــی میخوام ...
پشت سر مهم نــیــست
فقط رفــتــــــن ...
رفتن بدون انــــتـظار
-
در حیا حوی این شب خلوت و تاریک چه کم پیدا شده ای
دیگر کجا میتوان تو را پیدا کرد
بیا تا با یکدیگر دوباره از نو قصه زندگی را شروع کنیم
بـیـا
من هنوز اینجا منتظرم !!
-
امشب باز نبودنت بیشتر از تمام شبهای با تو بودن حس میشود
حتی کنار رویای نبودن تو لحضه ها چه خوش میگذرد
کاش هر شب اگر نبودی اما رویای بودنت مثل امشب بود ...
-
دنیای مجازی و دنیای واقعی فرقش چیست ؟ وقتی آدمها همه از یک جنس هستند !!
کاش اگر دنیایی هم بود نه منی بود نه تویی
و تنها آرامش و امنیت و سکوت مطلق بود و ...
-
چقدر سخته باور اینکه نقاب های مجازی دنیای واقعی همون آدمهای واقعی پشت نقاب های دنیای مجازی هستند !!
-
یاد گرفتن تجربه های تلخ جدید
به خاطر سپردن تجربهای تلخ برای زندگی کردن شیرین
زندگی کردن به ظاهر شیرین اما تکراری
و
تکرار های کشنده برای رسیدن به اهداف
و اهدافی که روز و شب توش گم شدن
و در انتها خودت تک و تنها هنوز ابتدای جاده زندگی با یه دلخوشی الکی داری به انتهای جاده واقعی نا امید کننده زندگی نگاه میکنی !!
خیلی وقته که قصه همینه داری دنبال چی میگردی!!؟
-
امشب یاد خیلی ها دوباره برام زنده شده :
به یاد اونایی که گفتن فقط یه کلمه چشم ما هم با اینکه خیلی سخت بود چون چاره ای نداشتیم فقط گفتیم چشم
به یاد اونایی که گفتن مشکلی داری برو اعتراض کن چون پارتی که اونا داشتن ما نداشتیم
به یاد همه بی خوابی های شبانه که به اندازه تمام اون سختی ها نتیجش هم به همون آسونی دود شد رفت تو هوا
به یاد کسایی که امروز نیستن ولی بهترین یادگاریشون برای ما خاطرات آزار دهندشونه
به یاد اون دوستی که اومد و گفت و خندید و رفت
به یاد اون دوستایی که وقتی مدت دوستیشون تموم شد خودشونم تموم شدن
به یاد اون دوستی که گفت تا تهش هستم ولی وقتی یه اشتباه ناخواسته کردیم همه چیز رو واسه همیشه تموم کرد و ...
به یاد همه اون دوست هایی که از دوستی باهاشون فقط تجربه های تلخ تکرار نکردن اشتباه تلخ دوبارش برامون موندش و به یاد همه تجربه های تلخی که پشتش یه تجربه تلخ تر بود
به یاد اونی که فکر کردم اومده که بمونه ولی خیلی قشنگتر از اومدنش رفت وقتی هم گفتیم چرا ؟ گفت چون اصلا آغازی نبود که تو دنبال چرا برای پایانش میگردی !!
و ...
شما همتون رفتید ...
به نظر میاد همه چیز مدتهاست که تموم شده
اما
مگه فرقی هم داره که بودنتون چی کار کرده و نبودنتون چی کار میکنه !!
مهم اینکه که خاطراتتون همیشه جای خالیتون رو حسابی توی ذهنم پر میکنه .
منم که چیزی برای گفتن ندارم اینجا زیر هجوم این افکار پراکنده
جز اینکه :
دم همتونم گرم خیلی مَردید کارای تک تکتون حرف نداشت :n16:
-
ما که سرمون به کار خودمون بود
به هیچی هم کاری نداشتیم ...
اما چی بگم که همه چی از هیچی شروع شد پس بهتره بزاری با هیچی هم تموم بشه که هیچی نشه ...
شاید این طوری بهتر باشه .
شاید (امیدوارم) ...
-
گـم شــده ای در میـان کـدامیـن سـرزمیــن تنهایــی
و تنــهایی در جـستـجوی کـدامــیـن دنـیـــــا ...
دنیای واقعی پناهگاهی برای زندگی کردن واقعی با تمام واقعیــات مصـنـوعــی
و یا دنیای مجازی پناهگاهی برای زندگی کردن در میان تمامی مصنوعات واقعی
ما گم شده کدامین دنیا هستیم ؟؟؟ و در جستجوی امنیت آغوش گرم کدامین پناهگاه ؟؟؟
کل قصه همین بود !!
چه قصه تلخی
چه پایان غم انگیزی ...